• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مواجهه ایرانیان با نظریه تکامل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نخستین آشنایی فارسی زبانان با نظریه تطور و تبدل انواع (که در زبان فارسی مسامحتاً به نظریه تکامل مشهور شده است
[۱] محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل، ج۱، ص۱۷.
) بر اساس مدارک موجود، به دوره قاجار و ترجمه های صورت گرفته در آن دوره باز می‌گردد.



در دوره قاجار یکی از معلمان دارالفنون به نام میرزاتقی خان انصاری کاشانی گزارشی از مهمترین کتاب داروین، یعنی اصل انواع بنا بر انتخاب طبیعی، را در کتابی به نام جانورنامه منعکس نمود که در ۱۲۸۷ (یازده سال پس از انتشار اصل انواع) به چاپ رسید.
[۲] فریدون آدمیت، اندیشه ترقی و حکومت قانون: عصر سپهسالار، ج۱، ص۲۴ـ۲۶.
[۳] عبدالحسین زرین کوب، نقد ادبی: جستجو در اصول و روشها و مباحث نقادی با بررسی در تاریخ نقد و نقادان، ج۲، ص۶۳۶.
[۴] محمد نوری، «نخستین نقدهای متکلمان شیعه بر داروینیسم»، ج۱، ص۴۴.
از این نخستین آشنایی تا ترجمه های دیگر، سال‌ها فاصله افتاد (ترجمه شش فصل از پانزده فصل اثر مذکور با نام بنیاد انواع بوسیله انتخاب طبیعی یا تنازع بقا در عالم طبیعت، به قلم عباس شوقی در فروردین ۱۳۱۸ و ترجمه کامل آن با نام منشأ انواع به قلم نورالدین فرهیخته در ۱۳۵۷ ش منتشر شد. در این فاصله، قسمت‌هایی از این کتاب و نیز دیگر آثار داروین به صورت پراکنده ترجمه شد، از جمله در داروینیسم و تکامل،
[۵] محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل، ج۱، ص۱۳۱ـ۱۶۳.
).


اما این موضوع به معنای نا آشنایی و مواجه نشدن با این نظریه در طول این سال‌ها نیست، چرا که ایرانیانِ اهل علم در این دوره به واسطه زبان عربی ــ که نظریات داروین اندکی پس از انتشار در آن منعکس می‌شد (برای آگاهی بیش‌تر رجوع کنید به سیر کتاب نگاری عربی درباره نظریه تکامل) ــ آشنا بودند. مثلاً علی‌اصغر حکمت که کتاب لودویگ بوخنر (متوفی ۱۸۹۹) درباره نظریه داروین را از روی ترجمه عربی شبلی شُمَیِّل به فارسی بر گردانده، در مقدمه آن نوشته که در ایام جوانی به واسطه همین کتاب با این نظریه آشنا شده و حتی آن را ترجمه کرده بوده، اما به سبب مساعد نبودن شرایط انتشار چنین کتابی در آن زمان، چاپ آن سال‌ها به تعویق افتاده است.


قدیمترین نقد این نظریه در میان ایرانیان هم ظاهراً به سید جمال‌الدین اسدآبادی و کتاب نَیْـچـِریّـه او بر می‌گردد. او در این کتاب بر اساس این تصور که داروین گفته انسان میمون است، نظریه داروین را در زمره نظریات دهری مطرح و رد کرده است.
[۶] جمال الدین اسدآبادی، رسائل فی الفلسفه والعرفان، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۶.
همین تصور از نظریه داروین، در ادبیات فارسی هم منعکس شده، چنانکه میرزاده عشقی
[۷] محمدرضابن ابوالقاسم عشقی، سده میلاد میرزاده عشقی، ج۱، ص۳۶۰ـ ۳۶۱.
[۸] محمد قائد، عشقی، ج۱، ص۱۴۴ـ ۱۴۵.
در شعر خود از این‌که آدمی، زاده میمون است سخن گفته و صادق هدایت
[۹] صادق هدایت، سایه روشن، ج۱، ص۹۹.
نام یکی از قصه های کوتاهش را که درباره میمونهای آدم نماست «پدران آدم» نهاده و آن‌ها را حلقه‌ای که نژاد انسان را به میمون متصل نموده، معرفی کرده است. رساله انتقادی دیگری که آن هم کم و بیش بر مبنای همین تصور شکل گرفته، رساله تنقید مقاله دارونیست‌ها اثر اسداللّه خرقانی (متوفی ۱۳۱۵ ش) است. وی در این کتاب، پس از ذکر آرای پیروان ادیان مختلف درباره خلقت انسان ،
[۱۰] اسداللّه خرقانی، رساله تنقید مقاله دارونیستها، ج۱، ص۱ـ ۵.
نظر لامارک و داروین را مطرح کرده، بر این اساس که این آرا مبتنی بر تبدیل و مسخ موجودات زنده و انسان است و با استناد به اقوال برخی دیگر از غربیان این آرا را رد کرده است. او در این رساله به جنبه علمی نظریه توجه نکرده و آن را از مقوله سخنوری دانسته است، نه براهین طبیعی و فلسفی. در ضمنِ این انتقادات، خرقانی مخالفت جدّی خود را با آرای متجددانه نیز نشان داده و بیان چنان آرای سخنورانه ای را «در سایه حریت» دانسته است.
[۱۱] اسداللّه خرقانی، رساله تنقید مقاله دارونیستها، ج۱، ص۳۱ـ۳۲.



مهمترین و عالمانه ‌ترین کوشش در نقد فلسفه داروین ــ حتی در قیاس با آثاری که سال‌ها بعد منتشر شده ــ کتاب نقد فلسفه داروین (چاپ ۱۳۳۱) به زبان عربی است که چند سالی قبل از اثر پیشین منتشر شده و اثر عالم اصفهانی، محمدرضا نجفی اصفهانی یا مسجدشاهی (متوفی ۱۳۶۲)، است. او در این اثر دو جلدی، به تصریح خودش، نخست نظریه تکامل را از جهت دینی و سپس از جهت علمی نقد کرده و در مرحله بعد با ذکر دلایل ایجابی و اثباتی درباره وجود باری، به رد شبهات منکران خدا و به ویژه پیروان ماتریالیسم دیالکتیک پرداخته است. این کتاب که نه فقط از حیث مواجهه عالمان مسلمان با نظریه تکامل، بلکه‌ به طور کلی به عنوان نمونه‌ای از مواجهه این عالمان با دستاوردهای تجدد شایان توجه است، با تقسیم بندی تاریخی شبهاتی که اسلام با آن‌ها مواجه بوده، آغاز می‌شود. بنا بر این تقسیم بندی، اسلام با سه دوره طرح شبهات روبرو بوده است: نخست در عصر صاحب شریعت و نزول وحی، دوم در اوایل خلافت عباسی که علوم یونانی به عالم اسلام راه یافت و سوم در دوره جدید که شبهات و مسائل جدیدی از غرب به عالم اسلام راه یافته است. شبهات دوره اول، شبهاتی بسیط و حاصل ذهن افرادی کم دانش بود که بعضاً در قرآن نیز مطرح و رد شده است.
[۱۲] محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفه دارون، ج۱، ص۴ـ۶.
شبهات دوره دوم جدّیتر بود اما عالمان مسلمان با اخذ مصطلحات یونانیان و مدون کردن مطالبشان، به پیرایش و افزایش علوم یونانی پرداختند و با پاسخگویی به این شبهات، عملاً بر قوّت دین افزودند. به نظر مسجدشاهی شبهات دوره سوم به قوّت شبهات دوره دوم نیست ولی خطر آن‌ها برای جوامع اسلامی بیش‌تر است، چرا که علوم یونانی بعد از زوال حکومت آن‌ها به عالم اسلام راه یافت، اما علوم غربیان در ایامی به جوامع اسلامی می‌آید که آن‌ها قدرتمندند. او با ذکر این‌که ما به صنعت غربیان نیاز داریم، نه به کفریات شوپنهاور و نیچه و رمان‌های مبتذلی مثل کنت منت کریستو و کمدیهایی از قبیل آثار مولیر، می‌گوید ما باید علومی را که در اصل غربیها از خود ما گرفته‌اند، دوباره اخذ کنیم و به زبان خود در آوریم و بر آن‌ها بیفزاییم؛ یعنی، دقیقاً باید همان کاری را بکنیم که در نهضت ترجمه صورت گرفت. او تأکید می‌کند که شرق و غرب تقسیم بندی جغرافیایی است و علم، شرقی و غربی ندارد و نباید علوم را از آن غربیان دانست.
بر مبنای چنین اندیشه‌هایی است که مسجدشاهی به مطرح کردن نظریه تکامل و نقد آن همت می‌گمارد. او می‌گوید نظریه تکامل به فرض صحت الزاماً با اعتقاد به صانع منافات ندارد و اگر مشکل و اختلافی هست صرفاً در کیفیت خلقت، بویژه کیفیت خلق انسان، است.
[۱۳] محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفه دارون، ج۱، ص۱۶.
اندیشه داروین ــ بر خلاف آنچه بعضی پیروان و شاگردان او گفته‌اند ــ مستلزم انکار خالق و ماوراءالطبیعه نیست
[۱۴] محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفه دارون، ج۱، ص۱۹ـ۲۰.
و مهمترین عالمان و قائلان به نظریه تکامل به منافات نداشتن نظریه تکامل با وجود خدا اشاره کرده‌اند. او در این زمینه از لامارک، والاس، تامس هاکسلی، هربرت اسپنسر و خود داروین نام می‌برد.
به نظر می‌رسد که عمده ‌ترین منبع مسجدشاهی در بحث از نظریه تکامل، فلسفه النشوء و الارتقاء اثر لودویگ بوخنر به ترجمه شبلی شُمَیِّل بوده که به آن استنادات دقیقی دارد
[۱۵] کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۱، ص۱۰۲ـ۱۰۳.
اما او چنان‌که خود تصریح می‌کند از ترجمه اثر اصلی داروین نیز استفاده کرده است
[۱۶] کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۱، ص۴۸.
و بر مبنای این آثار با طرح آرای داروین، به رد تبار مشترک انسان و حیوان پرداخته است. توجه او در نقد نظریه تکامل از نظر دینی، بویژه به نظریات ارنست هکل معطوف است.

۴.۱ - نقد علمی مسجدشاهی

در بخش نقد علمی، مسجدشاهی با برشمردن اصول داروین، که به تعبیر او عبارت است از تنازع بقا، تکون تبانیات و تغییر افراد، وراثت
[۱۷] کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۱، ص۲۴۳.
و انتخاب طبیعی، می کوشد با دو روش اعتبار و قطعیت نظریه را نقد کند:
یکی نشان دادن تعارض در آرای نظریه پردازان تکامل، و دیگری بر شمردن شواهد تجربی مغایر با شواهد ذکر شده در نظریه تکامل.
در جلد دوم به دفاع از دینداری به نحو عام، و نه دینی خاص،
[۱۸] کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۵.
پرداخته شده است. او پس از ذکر مجدد مقدماتی در نقد نظر داروین ــ از قبیل این‌که حلقه‌های مفقوده‌ای که داروین به دنبال آن‌ها بوده، یافته نشده
[۱۹] کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۲۱.
و این که حکم کنیم تبار انسان‌ها و دیگر موجودات به موجود واحدی می‌رسد یا خیر فعلاً در توان علوم طبیعی نیست
[۲۰] کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج ۲، ص ۲۳.
ــ چنین نتیجه می‌گیرد که باید قول دین را پذیرفت و بر همین مبنا به دفاع از دین می‌پردازد.

۴.۲ - دفاع از دین

نخست درباره وجود صانع، که آن را بدیهی و بی نیاز از برهان می‌داند،
[۲۱] کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۴.
سخن می‌گوید و با نوشتن مناظره‌ای میان یک مؤمن و یک معطل، درباره مسائلی مانند وجود خدا و دین، نسبت علم و دین، وضع علم و نظریه داروین و مادّیگری، تصوف و وحدت وجود و همه خدایی (پانته ایسم)، رد فهم بوخنر از فلسفه ارسطو، بحث در نسبت فلسفه و علم یا به اصطلاح مارکسیستها فلسفه نظری و فلسفه علمی و رد نظام اشتراکی بحث می‌کند. او با ذکر کشفیات و اختراعات گالیله و نیوتن و ادیسون و هاروی و مارکونی،
[۲۲] کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۱۳۹ـ۱۴۱.
از صناعات و اکتشافات جدید علمی و صنعتی دفاع می‌کند و آن‌ها را مغایر با دین نمی‌داند و می‌گوید دین منافی آزادی افکار در کشف قوانین طبیعت و اختراع صنایع مفید نیست
[۲۳] کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۱۴۱.
و اساساً موضوع دین، علم نیست، بلکه امری ورای آن است که قوّت آن به قوّت علم می‌افزاید.
[۲۴] کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۱۴۲.
معطل از نیمه‌های مناظره هدایت می‌شود و مناظره به صورت گفتگوی مؤمن و مهتدی ادامه می‌یابد. در این گفتگو انتقاداتی از این دست که دین، آزادی افکار را محدود می‌کند و سبب جنگ و خشونت می‌شود و به استبداد و نفی حقوق و برابری می‌انجامد مطرح می‌شود و با ذکر دلایل مختلف از قبیل این‌که جنگ‌هایی مانند جنگ‌های مسیحیان که به نام دین صورت گرفته، بیشتر ناشی از منافع شخصی بوده تا دینداری
[۲۵] کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۱۶۴ـ۱۶۶.
و وقایع غیردینی مثل انقلاب فرانسه هم جنگ و خشونت بسیار به همراه داشته
[۲۶] کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۱۶۷.
و اعمالی از قبیل سوزاندن ژاندارک نه دینی که سیاسی بوده است،
[۲۷] کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۱۷۲ـ۱۷۳.
به این انتقادات پاسخ می‌دهد. آخرین توصیه مسجدشاهی برای روشن کردن ذهن مردم در برابر نظریاتی مثل نظریه تکامل این است که باید تفاوت حقایق ثابت دینی و ملحقات و امور جوهری و عرضی و یقینی و ظنی را برای مردم توضیح داد و به تبیین این امر پرداخت که اکتشافات علمی با دین تعارضی ندارند.
[۲۸] کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۲۳۸.



بتدریج نظریه های تکاملی در کتابهای فارسی بیش‌تر مطرح شد. مطرح کنندگان این نظریه گروه‌های مختلفی بودند. گروهی این نظریه را به مثابه تأییدی بر مادّیگری مطرح می‌کردند. این گروه غالباً دارای تمایلات مارکسیستی بودند و به ماتریالیسم دیالکتیک و تاریخی باور داشتند
[۲۹] گورف، داروینیسم و مذهب، ( ترجمه و تلخیص ) نورالدین فرهیخته.
[۳۰] کرمیاتسکی، پیرامون پیدایش انسان، ترجمه حسین محمدزاده صدیق، تهران ۱۳۵۵ ش.
[۳۱] نورالدین فرهیخته، قالب تکاملی جانداران و تکامل اجتماعی انسان.
[۳۲] اپارین، طبیعت، منشأ و تکامل آن، ترجمه هاشم بنی طرفی، تهران ۱۳۵۸ ش.
[۳۳] اپارین، ترجمه اثر با عنوان پیدایش و سیر تکاملی طبیعت، ترجمه مصطفی مفیدی، تهران ۱۳۵۹ ش.
[۳۴] اپارین، ترجمه نورالدین فرهیخته، تهران: دهخدا، (بی تا.)).

گروهی دیگر، آن را به عنوان نظریه‌ای علمی، بویژه در حوزه زیست شناسی، مطرح می‌کردند.
[۳۵] محمود بهزاد، داروین چه می گوید ؟، رشت ۱۳۲۳ ش ، تجدیدنظر و تکمیل شدة آن : داروینیسم و تکامل.
[۳۶] ترجمه محمود بهزاد، تهران ۱۳۳۹ ش، لورن آیزلی.
[۳۷] ترجمه محمود بهزاد، تهران ۱۳۴۵ ش، آیزاک آسیموف.
هر چند که در این آثار هم خواه ناخواه به تعارض کتاب مقدّس و کلیسا با این نظریه، اشاره می‌شد و مسائل دینی مطرح می‌گردید.
[۳۸] محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل، ج۱، ص۸ـ۱۴.
[۳۹] محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل، ج۱، ص۷۶ـ۷۷.
البته گاهی در این معرفی‌ها نظریه از صورت صرفاً علمی خارج می‌شد و به مسائل اجتماعی تعمیم می‌یافت و گاه از آن نتیجه گیری اخلاقی می‌شد (برای نمونه در رد نژادپرستی و تبعیض نژادی به آن استناد می‌شد رجوع کنید به این آدرس
[۴۰] محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل، ج۱، ص۴۰۴.
).
[۴۱] کرمیاتسکی، پیرامون پیدایش انسان، ج۱، ص۱۰۱.



گروهی نیز این نظریه را پشتوانه ایدئولوژی انقلابی خود قرار داده بودند و به ترویج آن می‌پرداختند، مانند سازمان مجاهدین خلق. این گروه که آمیزه‌ای از آرای اسلامی و اندیشه های مارکسیستی داشتند، نظریه تکامل را بخشی از ایدئولوژی خود قرار داده بودند، چنانکه کتاب حیات، طبیعت، منشأ و تکامل آن اثر اُپارین و از کهکشان تا انسان اثر جان ففر جزء برنامه آموزشی سازمان بود.
[۴۲] مسعود رجوی، تبیین جهان: قواعد و مفهوم تکامل، ج۱، ص۱۶ـ۱۷.
این گروه تعارضی میان نظریه تکامل و اسلام نمی‌دیدند و برای این نظریه نظایری نزد پیشینیان می‌جستند، مثلاً نزد مسکویه، اخوان الصفا و ابن رشد
[۴۳] مسعود رجوی، تبیین جهان: قواعد و مفهوم تکامل، ج۱، ص۴۳.
و می‌کوشیدند که آن را با حرکت جوهری ربط دهند.
[۴۴] مسعود رجوی، تبیین جهان: قواعد و مفهوم تکامل، ج۱، ص۲۱.
آنها تکامل را به صورت لفظی با بار ارزشی مثبت به کار می‌بردند (نه به معنای صرف تطور و تبدل انواع) و آن را با اندیشه‌های مارکسیستی پیوند می‌زدند تا به تکامل اجتماعی برسند.
[۴۵] مسعود رجوی، تبیین جهان: قواعد و مفهوم تکامل، ج۱، ص۲۸.



در مواجهه با این نظریه، مسلمانان واکنشهای مختلفی داشته‌اند.

۷.۱ - موافقین نظریه تکامل

گروهی می‌کوشیدند نشان دهند این نظریه نه تنها با اندیشه های اسلامی تعارضی ندارد، بلکه در میان مسلمانان سابقه هم دارد. نمونه جالب توجه در این گروه، رساله داروین و حکمای مشرق زمین، یا، سردارنامه اثر اعتمادالتولیه عنایت اللّه دستغیب شیرازی متخلص به روحی است که معتقد بود صرفاً بیان داروین با بیان گذشتگان ما متفاوت است و نظر او پیشتر و به بیان دیگر در آثار ابن عربی، مسکویه و صدرالدین شیرازی آمده است. وی در این اثر کوشیده است تفاوتها را نادیده بگیرد و هم جانب نظریه علمی عصر را نگه دارد و هم نشان دهد که گذشتگان ما نیز آرای مهمی داشته‌اند. با اینهمه، نویسنده این رساله ناگزیر شده مسئله نفس ناطقه را از مسائل تکاملی جدا کند. این عمده ‌ترین مسئله معتقدان و متدینان در مواجهه با نظریه تکامل بوده است، چرا که اولاً انسان را به لحاظ اخلاقی اشرف مخلوقات و خلیفه اللّه می‌دانستند و نمی‌خواستند او را در شمار دیگر موجودات آورند (حتی دگراندیشی مانند کسروی نیز چنین مواجهه ای با این نظریه داشته است رجوع کنید به این آدرس
[۴۶] احمد کسروی، در پیرامون روان، ج۱، ص۲۳ـ۲۴.
). ثانیاً مسئله آنان این بوده که بر اساس روایتی از خلقت که از قرآن در می‌یافته‌اند، نظریه داروین را دست کم در مورد خلقت انسان، در تعارض با دیدگاه دینی می‌دیده‌اند.
با تثبیت بیش‌تر نظریه های تکاملی، گروهی از کسانی که هم علوم جدید را می‌شناختند و هم تعهد و التزام دینی داشتند، کوشیدند نشان دهند که قرآن با نظریه تکاملی تعارض ندارد و در قرآن نه تنها امری معارض با نظریه های تکاملی دیده نمی‌شود، بلکه آیاتی از آن مؤید نظریه های تکاملی است.
[۴۷] یداللّه سحابی، قرآن و تکامل.
[۴۸] یداللّه سحابی، خلقت انسان.
[۴۹] مهدی بازرگان، توحید و طبیعت و تکامل، ج۱، ص۳۲ـ۵۶.
[۵۰] محمود طالقانی، پرتوی از قرآن، ج۳، ص۹۷ـ۱۰۴.
شاخصترین تلاش در این زمینه، که به در گرفتن بحثی میان موافقان و مخالفان نظریه تکامل انجامید، کتاب خلقت انسان اثر یداللّه سحابی است. وی که نخست در کتاب مختصر قرآن و تکامل کوشیده بود پس از طرح اجمالی این نظریه مطابقت آن را با قرآن، بویژه بر اساس آیه ۴۵ سوره نور و آیه ۴ سوره جاثیه، نشان دهد، در کتاب خلقت انسان پس از طرح و بررسی تفصیلی نظریه های تکامل در حوزه‌های زمین شناسی و زیست شناسی، به بررسی نسبت این نظریه با اندیشه های اسلامی و بویژه قرآن می‌پردازد. سحابی بر این اساس که رد نظریه تکاملی از آن جهت که مورد استفاده مادّیون است، خلاف منطق علم است
[۵۳] یداللّه سحابی ، خلقت انسان، ص ۱۱.
و بیان این‌که امروزه این نظریه از مسلّمات علم است
[۵۴] یداللّه سحابی ، خلقت انسان، ص ۱۰۱ـ۱۰۳.
به طرح این پرسش پرداخته که آیا انسان و آدم در قرآن یکی است ؟ اگر نیست کدامیک در خلقت مقدّم است ؟ آیا خلقت انسان متصل بوده یا نه و بالاخره مقدّمات خلقت انسان چه بوده است ؟ او با تحلیل مفاهیم انسان، بشر، ناس، اِنس، اُناس و آدم در آیات قرآن به این نتیجه رسیده که خلقت آدم در میان انسانها و بنابراین بعد از پیدایش آن‌ها صورت گرفته است و انسان و سایر موجودات در قرآن پیوستگی و ارتباط دارند.
[۵۵] یداللّه سحابی ، خلقت انسان، ص ۱۰۸.


۷.۲ - مخالفین نظریه تکامل

نظریات مذکور، واکنشهایی بر انگیخت و مباحثی را دامن زد. گروهی بر این اساس که آیات قرآن در زمینه خلقت و بویژه خلقت انسان صریح است و معنای ثبات انواع از آن درک می‌شود، به رد نظریه های تکاملی و از جمله نظر داروین پرداختند.
[۵۶] محمدتقی مصباح، خلقت انسان در قرآن.
یکی از شاخصترین چهره‌ها در این زمینه علامه طباطبائی است که در المیزان بصراحت به تعارض نظریه تکاملی با قرآن حکم کرد. به نظر وی آیات قرآن در زمینه خلقت، ظهوری قریب به صراحت دارد. او بر این اساس معتقد بود بشری که اکنون موجود است بواسطه تناسل از مرد و زن معیّنی، یعنی آدم و همسر او، پدید آمده است. آنها نیز انسان‌های کاملی شبیه انسانهای فعلی و در معرض خطاب و تکلیف بوده‌اند. به نظر طباطبائی لزومی ندارد فهم خود از امری را که در قرآن نسبتاً صریح است با فرضیات مطابق سازیم (برای نظر طباطبائی درباره آدم و منتهی شدن نسل بشر به او رجوع کنید به این آدرس ) (سحابی نیز به انتقادات علامه طباطبایی پاسخ داده است رجوع کنید به این آدرس
[۵۹] یداللّه سحابی، خلقت انسان، ج۱، ص۱۷۹ـ۲۰۳.
). این نوع رد نظریه های تکاملی در زبان فارسی محدود به مسلمانان نبوده و پیروان دیگر ادیان نیز که آن را با کتاب مقدّس در تعارض می‌یافته‌اند، به آن پرداخته اند.
[۶۰] کنت ناتانیل تیلور، تکامل یا آفرینش، ترجمه سارو خاچیکی.

هرچند نظر علامه طباطبائی در نقد روش و نظر سحابی موافقان بسیاری داشته، اما راه حل‌ها و تبیینهای پیشنهادی بعدی کمتر جنبه رادیکال داشته و به صورت راه حلهایی کم و بیش جدلی مطرح شده است. در بسیاری از این راه حلها در وهله اول بر این مسئله تأکید می‌شود که نظریه تکامل صرفاً فرضیه است و تا وقتی که اثبات نشده، هیچ مسئله‌ای ایجاد نمی‌کند
[۶۱] جعفر سبحانی، داروینیسم یا تکامل انواع، ج۱، ص۱۸.
[۶۲] ناصر مکارم شیرازی، آخرین فرضیه های تکامل، ج۱، ص۱۴.
[۶۳] ناصر مکارم شیرازی، آخرین فرضیه های تکامل، ج۱، ص۱۳۸ـ ۱۴۷.
[۶۴] مکارم شیرازی، فیلسوف نماها، ص ۲۶۹ـ۳۰۰.
در این مورد غالباً به خود غربیان هم استناد می‌شود،
[۶۶] جعفر سبحانی، داروینیسم یا تکامل انواع، ج۱، ص۶۷ـ ۷۱.
سپس گفته می‌شود که در صورت اثبات فرضیه هم خللی به دین وارد نمی‌شود زیرا نظریه تکامل دالّ بر وجود نظم در عالم است
[۶۷] مکارم شیرازی، فیلسوف نماها، ص ۱۵۳.
[۶۸] مکارم شیرازی، فیلسوف نماها، ص ۲۶۱ـ۲۶۹.
[۶۹] جعفر سبحانی، داروینیسم یا تکامل انواع، ج۱، ص۲۰ـ۲۱.
این نظر که مبتنی بر نوعی اثبات گرایی در فلسفه علم است، چه بسا از فضای پوزیتویستی که در آن سال‌ها در ایران شناخته شده بوده، متأثر بوده است.


همچنین با بر شمردن تعارضات نظریه تکامل کوشش شده که نادرستی این نظریه اثبات شود.
[۷۰] محمود احمدزاده هروی، بررسی نظریات حیات و تکامل، ج۱، ص۲۲۴ـ ۲۲۵.
[۷۱] ناصر مکارم شیرازی، آخرین فرضیه های تکامل، ج۱، ص۵۶.
در کنار اینها، تعمیم این نظریه به حوزه زندگی اجتماعی و بویژه اخلاقی نقد و رد شده است.
[۷۲] ناصر مکارم شیرازی، آخرین فرضیه های تکامل، ج۱، ص۱۶.
[۷۳] عبدالکریم سروش، دانش و ارزش، ج۱، ص۱۳۹ـ۲۰۳.
بعلاوه بر این مسئله نیز تأکید شده است که تعارض علم و دین اساساً مشکل کلیسا و مسیحیت با علم بوده است
[۷۴] ناصر مکارم شیرازی، آخرین فرضیه های تکامل، ج۱، ص۱۵۷ـ ۱۵۸.
[۷۵] مرتضی مطهری، مقالات فلسفی، ج۱، ص۶۱ـ ۸۳، ج ۱، مقاله ۳: «توحید و تکامل».
و اسلام مشکلی با علم ندارد و نظریه تکاملی بر فرض صحت، تعارضی با دین اسلام پیدا نمی‌کند، زیرا تنها قسمتی از قرآن که ممکن است ظاهراً با نظریه تکامل تعارض داشته باشد، بخش ناظر به خلقت انسان است. حال آن‌که از این بیان قرآن می‌توان تفسیرهای دیگری داشت، چرا که اساساً زبان دین با زبان علم متفاوت است و زبان دین جنبه نمادین دارد.
[۷۶] مرتضی مطهری، علل گرایش به مادیگری، ج۱، ص۱۳۲ـ۱۳۳.
در آثار مختلف، از ترکیبی از نظریات مذکور استفاده شده و گاهی کوشش شده است برای حل مسئله کم وبیش از همه روشهای مذکور استفاده شود.
[۷۷] اصغر نیشابوری، بررسی و نقد نظریه های تکاملی.
[۷۸] احد فرامرز قراملکی، موضع علم و دین در خلقت انسان.



کسانی نیز کوشیده‌اند با تحلیل و طبقه بندی آیات مختلف ناظر به مسئله خلقت به نحو عام و خلقت انسان به نحو خاص نشان دهند که بیان قرآن از این مسئله به نحوی نیست که با هیچ یک از این دو قول در تعارض قرار بگیرد، هر چند چه بسا در پرتو نگرشی نو، آیات ناظر به خلقت تکاملی صریحتر هم باشند. نمونه جالب توجهی از این کوشش، تکامل در قرآن اثر علی مشکینی است که بر اساس مبانی مذکور و با توجه به قرآن و نیز احادیث مسئله تکامل تبیین شده
[۷۹] علی مشکینی، تکامل در قرآن، ج۱، ص۵۷ـ۷۴.
و گاه حتی مسائلی از قبیل ازدواج فرزندان آدم با یکدیگر، از طریق نظرگاهی تکاملی حل شده است.
[۸۰] علی مشکینی، تکامل در قرآن، ج۱، ص۵۱.



خارج از گفتمان رایج در میان عالمان فارسی نویس، ایرانیان دیگری نیز درباره نظریه تطور انواع بحث کرده‌اند از آن جمله سید حسین نصر است که از منظر اندیشمندی «سنّت گرا» این نظریه را بزرگترین مانع فهم علوم و جهان بینیهای سنّتی دانسته
[۸۱] حسین نصر، نیاز به علم مقدس، ج۱، ص۱۷۲.
[۸۲] حسین نصر، جوان مسلمان و دنیای متجدد، ج۱، ص۲۷۰ـ ۲۷۱.
و آن را نظریه‌ای «شبه علمی»
[۸۳] حسین نصر، نیاز به علم مقدس، ج۱، ص۱۳۲.
معرفی کرده که در حال و هوای دنیاگرایی سده نوزدهم به وجود آمده است
[۸۴] حسین نصر، نیاز به علم مقدس، ج۱، ص۱۷۲.
و صرفاً مبتنی بر مشاهدات علمی نیست، بلکه محصول عالَمی است که تلقی خاصی از ذات الهی در آن پدید آمد و سلسله مراتب طولی عالم هستی به سلسله مراتب عرضی و زمانی تبدیل شد.
[۸۵] حسین نصر، نیاز به علم مقدس، ج۱، ص۲۵۴ـ۲۵۵.



بحث بر سر مسئله تکامل و نسبت آن با قرآن و دین اسلام ، که اوج آن در ایران در دهه های ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ ش بوده، در ایام اخیر و در پرتو نظریات جدید در حوزه های فلسفه علم و فلسفه دین و زبان دین کمتر رواج داشته و در مباحث نسبت علم و دین مورد توجه قرار گرفته است.


(۱) فریدون آدمیت ، اندیشة ترقی و حکومت قانون : عصر سپهسالار ، تهران ۱۳۵۶ ش ؛
(۲) محمود احمدزاده هروی ، بررسی نظریات حیات و تکامل ، تهران ?( ۱۳۵۷ ش ) ؛
(۳) مهدی بازرگان ، توحید و طبیعت و تکامل ، ( تهران ) : دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، ( بی تا. ) ؛
(۴) کارل لودویگ بوخنر، فلسفة نشو و ارتقاء ، ترجمة علی اصغر حکمت ، تهران ۱۳۵۴ ش ؛
(۵) محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل ، تهران ۱۳۵۳ ش ؛
(۶) کنت ناتانیل تیلور، تکامل یا آفرینش ، ترجمة سارو خاچیکی ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛
(۷) جمال الدین اسدآبادی ، رسائل فی الفلسفة والعرفان ، چاپ هادی خسروشاهی ، رسالة ۶: الردعلی الدهریین ، ترجمها عن الفارسیة شیخ محمدعبده ، تهران ۱۴۱۷؛
(۸) اسداللّه خرقانی ، رسالة تنقید مقاله دارونیستها ، ( تهران ) ۱۳۳۸؛
(۹) عنایت اللّه بن ابوالحسن دستغیب روحی شیرازی ، رسالة داروین و حکمای مشرق زمین ، یا، سردارنامه ، چاپ سنگی ( بی جا، بی تا. ) ؛
(۱۰) مسعود رجوی ، تبیین جهان : قواعد و مفهوم تکامل ، ( تهران ) ۱۳۵۸ـ۱۳۵۹ ش ؛
(۱۱) عبدالحسین زرین کوب ، نقد ادبی : جستجو در اصول و روشها و مباحث نقادی با بررسی در تاریخ نقد و نقادان ، تهران ۱۳۶۱ ش ؛
(۱۲) جعفر سبحانی ، داروینیسم یا تکامل انواع ، قم : توحید، ( بی تا. ) ؛
(۱۳) یداللّه سحابی ، خلقت انسان ، تهران ۱۳۵۱ ش ؛
(۱۴) یداللّه سحابی ، قرآن و تکامل ، ( تهران ) : رسالت قلم ، ( بی تا. ) ؛
(۱۵) عبدالکریم سروش ، دانش و ارزش ، ( تهران ) ۱۳۶۰ ش ؛
(۱۶) محمود طالقانی ، پرتوی از قرآن ، ج ۳، تهران ۱۳۵۸ ش ؛
(۱۷) علامه طباطبائی، المیزان؛
(۱۸) محمدرضابن ابوالقاسم عشقی ، سدة میلاد میرزادة عشقی ، تدوین هادی حائری (کورش )، تهران ۱۳۷۳ ش ؛
(۱۹) احد فرامرز قراملکی ، موضع علم و دین در خلقت انسان ، تهران ۱۳۷۳ ش ؛
(۲۰) محمد قائد، عشقی ، تهران ۱۳۷۷ش ؛
(۲۱) م .آ. کرمیاتسکی ، پیرامون پیدایش انسان ، ترجمة حسین محمدزاده صدیق ، تهران ۱۳۵۵ ش ؛
(۲۲) احمد کسروی ، در پیرامون روان ، تهران ۱۳۴۲ ش ؛
(۲۳) علی مشکینی ، تکامل در قرآن ، ترجمة ق . حسین نژاد، ( تهران ) : دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، ( بی تا. ) ؛
(۲۴) محمدتقی مصباح ، خلقت انسان در قرآن ، به کوشش محمود محمدی عراقی ، قم ، ( بی تا. ) ؛
(۲۵) مرتضی مطهری ، علل گرایش به مادیگری ، تهران ۱۳۵۷ ش ؛
(۲۶) مرتضی مطهری، مقالات فلسفی ، ج ۱، مقالة ۳: «توحید و تکامل »، ( تهران ) ۱۳۷۰ ش ؛
(۲۷) ناصر مکارم شیرازی ، آخرین فرضیه های تکامل ، به کوشش حسین حقانی زنجانی ، قم ۱۳۴۵ ش ؛
(۲۸) ناصر مکارم شیرازی ، فیلسوف نماها ، تهران ?( ۱۳۵۷ ش ) ؛
(۲۹) محمدرضا نجفی اصفهانی ، کتاب نقد فلسفة دارون ، بغداد ۱۳۳۱؛
(۳۰) حسین نصر، جوان مسلمان و دنیای متجدد ، ترجمة مرتضی اسعدی ، تهران ۱۳۷۳ ش ؛
(۳۱) حسین نصر، نیاز به علم مقدس ، ترجمة حسن میانداری ، قم ۱۳۷۹ ش ؛
(۳۲) محمد نوری ، «نخستین نقدهای متکلمان شیعه بر داروینیسم »، فصلنامة کتابهای اسلامی ، سال ۱، ش ۲ (پاییز ۱۳۷۹)؛
(۳۳) اصغر نیشابوری ، بررسی و نقد نظریه های تکاملی ، تهران ۱۳۶۷ ش ؛
(۳۴) صادق هدایت ، سایه روشن ، تهران ۱۳۵۶ ش .


۱. محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل، ج۱، ص۱۷.
۲. فریدون آدمیت، اندیشه ترقی و حکومت قانون: عصر سپهسالار، ج۱، ص۲۴ـ۲۶.
۳. عبدالحسین زرین کوب، نقد ادبی: جستجو در اصول و روشها و مباحث نقادی با بررسی در تاریخ نقد و نقادان، ج۲، ص۶۳۶.
۴. محمد نوری، «نخستین نقدهای متکلمان شیعه بر داروینیسم»، ج۱، ص۴۴.
۵. محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل، ج۱، ص۱۳۱ـ۱۶۳.
۶. جمال الدین اسدآبادی، رسائل فی الفلسفه والعرفان، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۶.
۷. محمدرضابن ابوالقاسم عشقی، سده میلاد میرزاده عشقی، ج۱، ص۳۶۰ـ ۳۶۱.
۸. محمد قائد، عشقی، ج۱، ص۱۴۴ـ ۱۴۵.
۹. صادق هدایت، سایه روشن، ج۱، ص۹۹.
۱۰. اسداللّه خرقانی، رساله تنقید مقاله دارونیستها، ج۱، ص۱ـ ۵.
۱۱. اسداللّه خرقانی، رساله تنقید مقاله دارونیستها، ج۱، ص۳۱ـ۳۲.
۱۲. محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفه دارون، ج۱، ص۴ـ۶.
۱۳. محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفه دارون، ج۱، ص۱۶.
۱۴. محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفه دارون، ج۱، ص۱۹ـ۲۰.
۱۵. کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۱، ص۱۰۲ـ۱۰۳.
۱۶. کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۱، ص۴۸.
۱۷. کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۱، ص۲۴۳.
۱۸. کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۵.
۱۹. کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۲۱.
۲۰. کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج ۲، ص ۲۳.
۲۱. کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۴.
۲۲. کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۱۳۹ـ۱۴۱.
۲۳. کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۱۴۱.
۲۴. کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۱۴۲.
۲۵. کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۱۶۴ـ۱۶۶.
۲۶. کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۱۶۷.
۲۷. کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۱۷۲ـ۱۷۳.
۲۸. کارل لودویگ بوخنر، فلسفه نشو و ارتقاء، ج۲، ص۲۳۸.
۲۹. گورف، داروینیسم و مذهب، ( ترجمه و تلخیص ) نورالدین فرهیخته.
۳۰. کرمیاتسکی، پیرامون پیدایش انسان، ترجمه حسین محمدزاده صدیق، تهران ۱۳۵۵ ش.
۳۱. نورالدین فرهیخته، قالب تکاملی جانداران و تکامل اجتماعی انسان.
۳۲. اپارین، طبیعت، منشأ و تکامل آن، ترجمه هاشم بنی طرفی، تهران ۱۳۵۸ ش.
۳۳. اپارین، ترجمه اثر با عنوان پیدایش و سیر تکاملی طبیعت، ترجمه مصطفی مفیدی، تهران ۱۳۵۹ ش.
۳۴. اپارین، ترجمه نورالدین فرهیخته، تهران: دهخدا، (بی تا.)).
۳۵. محمود بهزاد، داروین چه می گوید ؟، رشت ۱۳۲۳ ش ، تجدیدنظر و تکمیل شدة آن : داروینیسم و تکامل.
۳۶. ترجمه محمود بهزاد، تهران ۱۳۳۹ ش، لورن آیزلی.
۳۷. ترجمه محمود بهزاد، تهران ۱۳۴۵ ش، آیزاک آسیموف.
۳۸. محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل، ج۱، ص۸ـ۱۴.
۳۹. محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل، ج۱، ص۷۶ـ۷۷.
۴۰. محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل، ج۱، ص۴۰۴.
۴۱. کرمیاتسکی، پیرامون پیدایش انسان، ج۱، ص۱۰۱.
۴۲. مسعود رجوی، تبیین جهان: قواعد و مفهوم تکامل، ج۱، ص۱۶ـ۱۷.
۴۳. مسعود رجوی، تبیین جهان: قواعد و مفهوم تکامل، ج۱، ص۴۳.
۴۴. مسعود رجوی، تبیین جهان: قواعد و مفهوم تکامل، ج۱، ص۲۱.
۴۵. مسعود رجوی، تبیین جهان: قواعد و مفهوم تکامل، ج۱، ص۲۸.
۴۶. احمد کسروی، در پیرامون روان، ج۱، ص۲۳ـ۲۴.
۴۷. یداللّه سحابی، قرآن و تکامل.
۴۸. یداللّه سحابی، خلقت انسان.
۴۹. مهدی بازرگان، توحید و طبیعت و تکامل، ج۱، ص۳۲ـ۵۶.
۵۰. محمود طالقانی، پرتوی از قرآن، ج۳، ص۹۷ـ۱۰۴.
۵۱. نور/سوره۲۴، آیه۴۵.    
۵۲. جاثیه/سوره۴۵، آیه۴.    
۵۳. یداللّه سحابی ، خلقت انسان، ص ۱۱.
۵۴. یداللّه سحابی ، خلقت انسان، ص ۱۰۱ـ۱۰۳.
۵۵. یداللّه سحابی ، خلقت انسان، ص ۱۰۸.
۵۶. محمدتقی مصباح، خلقت انسان در قرآن.
۵۷. علامه طباطبائی، المیزان، ج۱، ص۱۶۹.    
۵۸. علامه طباطبائی، المیزان، ج۱۶، ص۳۸۲.    
۵۹. یداللّه سحابی، خلقت انسان، ج۱، ص۱۷۹ـ۲۰۳.
۶۰. کنت ناتانیل تیلور، تکامل یا آفرینش، ترجمه سارو خاچیکی.
۶۱. جعفر سبحانی، داروینیسم یا تکامل انواع، ج۱، ص۱۸.
۶۲. ناصر مکارم شیرازی، آخرین فرضیه های تکامل، ج۱، ص۱۴.
۶۳. ناصر مکارم شیرازی، آخرین فرضیه های تکامل، ج۱، ص۱۳۸ـ ۱۴۷.
۶۴. مکارم شیرازی، فیلسوف نماها، ص ۲۶۹ـ۳۰۰.
۶۵. مکارم شیرازی، فیلسوف نماها، ص۱۴۳.    
۶۶. جعفر سبحانی، داروینیسم یا تکامل انواع، ج۱، ص۶۷ـ ۷۱.
۶۷. مکارم شیرازی، فیلسوف نماها، ص ۱۵۳.
۶۸. مکارم شیرازی، فیلسوف نماها، ص ۲۶۱ـ۲۶۹.
۶۹. جعفر سبحانی، داروینیسم یا تکامل انواع، ج۱، ص۲۰ـ۲۱.
۷۰. محمود احمدزاده هروی، بررسی نظریات حیات و تکامل، ج۱، ص۲۲۴ـ ۲۲۵.
۷۱. ناصر مکارم شیرازی، آخرین فرضیه های تکامل، ج۱، ص۵۶.
۷۲. ناصر مکارم شیرازی، آخرین فرضیه های تکامل، ج۱، ص۱۶.
۷۳. عبدالکریم سروش، دانش و ارزش، ج۱، ص۱۳۹ـ۲۰۳.
۷۴. ناصر مکارم شیرازی، آخرین فرضیه های تکامل، ج۱، ص۱۵۷ـ ۱۵۸.
۷۵. مرتضی مطهری، مقالات فلسفی، ج۱، ص۶۱ـ ۸۳، ج ۱، مقاله ۳: «توحید و تکامل».
۷۶. مرتضی مطهری، علل گرایش به مادیگری، ج۱، ص۱۳۲ـ۱۳۳.
۷۷. اصغر نیشابوری، بررسی و نقد نظریه های تکاملی.
۷۸. احد فرامرز قراملکی، موضع علم و دین در خلقت انسان.
۷۹. علی مشکینی، تکامل در قرآن، ج۱، ص۵۷ـ۷۴.
۸۰. علی مشکینی، تکامل در قرآن، ج۱، ص۵۱.
۸۱. حسین نصر، نیاز به علم مقدس، ج۱، ص۱۷۲.
۸۲. حسین نصر، جوان مسلمان و دنیای متجدد، ج۱، ص۲۷۰ـ ۲۷۱.
۸۳. حسین نصر، نیاز به علم مقدس، ج۱، ص۱۳۲.
۸۴. حسین نصر، نیاز به علم مقدس، ج۱، ص۱۷۲.
۸۵. حسین نصر، نیاز به علم مقدس، ج۱، ص۲۵۴ـ۲۵۵.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تکامل یا تطور انواع »، شماره۳۷۸۴.    



جعبه ابزار