نقش علما در فرهنگ جامعه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عالمان دینی همواره نقش و جایگاه مؤثری در تعریف و حفظ
فرهنگ شیعه داشتهاند اين نوشتار سعي بر آن دارد كه به نقش علما دینی در فرهنگسازی
جامعه دینی بپردازد.
فرهنگ عبارت است از مجموع عناصر عینیت یافته میراث مشترک اجتماعی نسلهای متوالی گروههای انسانی که به سبب ماهیت عینی قابلیت انتقال و انتشار را در زمان و مکان دارد. بهعبارتدیگر، فرهنگ شامل
الگوهای رفتاری عینی و ذهنی است که از عناصر میراث اجتماعی به شمار میآیند، زیرا همه آنها تولید تاریخی نسلهای پیدرپی انسانهاست. الگوهای نهادی شده رفتار به شیوهای نمادی از نسلی به نسل دیگر انتقالیافتهاند. نهادهای اختصاصی هر فرهنگ با رویهم انباشته شدن تجربیات اشخاص کثیری در طی دورهای طولانی ساختهشدهاند. اشخاص میآیند و میروند امّا فرهنگ باقی میماند،
میراث فرهنگی از راه فرآیندهای تربیتی و آموزشی انتقال مییابند.
فرهنگ شامل علامت «ساخت» است که جامعهها را از همدیگر متمایز ساخته و مرزها را مشخص میکند، فرهنگ یکی از استوارترین پایههای همبستگی اجتماعی را فراهم میکند، فرهنگ الهامبخش
وفاداری و
فداکاری در راستای اهداف جامعه است.
اگر فرهنگ، جامعهها را از همدیگر متمایز میسازد،
جامعه اسلامی نیز به سبب فرهنگ خاص از سایر جوامع متمایز است، فرهنگ تشیع نیز از فرهنگ اسلامی در برخی از شئون متمایز است، حال باید دید تمایز فرهنگها و فرآیند فرهنگسازی چگونه انجام میپذیرد؟ چه عواملی در تشکیل یک فرهنگ مؤثر است؟ چه ابزار و راهکارهایی برای ساختار فرهنگها و ساختهشدن فرهنگها لازم است؟ بعد از تشکیل یک فرهنگ چه عواملی در حفظ و بسط و گسترش و پویایی و استمرار آن مؤثر میباشند؟
ساختن یک فرهنگ و پیدایش فرهنگها امری بسیار پیچیده است که زمان بسیار طولانی را میطلبد، فرهنگ پذیری جوامع یعنی انتقال یک فرهنگ و جایگزین کردن آن بهجای فرهنگ موجود نیز یکی از مشکلات اساسی و از مراحل فرهنگسازی است. اینجاست که قدرت اعجاز و معجزه محسوس است که
پیامبران الهی خصوصاً
پیامبر اکرم چگونه توانست آن فرهنگی را که در اعماق جان مردم
جزیره العرب رسوخ داشت و با زندگی آنها کاملاً عجین شده بود آن را محو نموده و
فرهنگ اسلامی را جایگزین کند؟ فرآیند تشکیل فرهنگ شیعه با توجه به وجود موانع جدی سیاسی و ستیزهای خونبار، کاری بسیار مشکل و طاقتفرسا بوده است.
نهاد امامت که میراث نبوت خاتم است عامل اساسی در تشکیل فرهنگ شیعه بوده است، عامل مهم دیگر که پایداری فرهنگ شیعه را تضمین نمود، علمای شیعه هستند که حلقه اتصال به هسته مرکزی فرهنگ شیعه (
امامت) بودهاند.
نقش آنها در مسیر فرهنگسازی بسیار کلیدی بوده که همواره فرهنگ را حفظ و به نسلهای بعدی منتقل نمودهاند. فرهنگسازان در مسیر انتقال و حفظ و نشر فرهنگ شیعه از ابزارهای مختلفی که متناسب با شرایط زمان بوده بهرهگیری نمودهاند. ابزارها متفاوت امّا اهداف علماء در طول
تاریخ اسلام و
تشیع مشترک بوده است، چون فرهنگ واحد درزمانی به وجود میآید که عوامل از وحدت حرکت برخوردار باشند. در غیر این صورت تقابل و ستیزههای فرهنگی در بستر فرهنگسازی مهمترین مانع رشد و بقای فرهنگ خواهد بود. لذا از وجود فرهنگ واحد شیعی چنین برمیآید که با تفاوت ابزارها و اندیشهها، اهداف مشترک بوده است که فرهنگ شیعه امروز با مبانی محکم و استوار در جهان درخشش و
خودنمایی داشته و از
ترویج و
رشد روزافزون برخوردار است.
منازعات و
مناظرات و کشمکشهای علمی سبب تضعیف مسیر فرهنگسازی نبوده است. بلکه رشد روزافزون آن را ببار آورده است.
ابزارهای مهم و کلان علمای شیعه در رسیدن به اهداف خود عبارت بوده است از:
۱. ابزار نقلی؛ ۲. ابزار عقلی؛ ۳. و ابزارهای فرهنگی دیگر.
علما برای بهرهگیری جامع از این ابزارها شیوههای کاربردی مؤثری را در فرهنگسازی بهکاربردهاند.
علم همواره یکی از مهمترین عوامل به وجود آورنده فرهنگ و اصلیترین عنصر تشکیلدهنده فرهنگها مورد توجه
فرهنگ اسلام بوده است، علم به معنی
شناخت و
معرفت محور فرهنگ است، و جامعهای که قرار است فرهنگی در آن به وجود آید باید اول شناخت آن را تغییر داد و معرفت را در آن بالا برد، قدم اول تشکیل مراکز علمی در
اسلام از مدینه با وجود
پیامبر خاتم و آغاز حکومتی بر اساس
وحی شروعشده است.
ابلاغ وحی و بیان آن «
قرآن» علوم آغازین معرفتی اسلامی است، که در دوران
امامت امام باقر(علیهالسلام) و
امام صادق (علیهالسلام) برای شیعه یک تمایز جدّی به وجود آورده است. شاگردان مکتب امام باقر (علیهالسلام) و امام صادق (علیهالسلام) با بهرهگیری از حضور آن دو امام که دریایی از معرفت و علوم از آنها در حال جوشیدن بود به پایهگذاری حوزههای دیگر اقدام کردند، و این روند در شهرهای مختلف در تصاعد و تزاید روزافزون بود که در دوره
خلفای عباسی مدارس بزرگی نظیر، نظامیه، دارالترجمه، مستنصریه و... در بغداد و شهرهای دیگر
تأسیس شد و شیعه نیز در این دوران چون از وجود امامت مستفیض بود، میراث گذشته را حفظ و تدریجاً ترویج میداد تا آغاز دوران
غیبت کبری،
مدارس دینی شیعه چندان تفکیک نشده بود. بعد از غیبت کبری مدارس شیعی به شکل دیگری از مدارس
اهل سنّت تفکیک شد و شاخه جداگانهای را تشکیل داد، اگرچه بزرگانی چون
شیخ مفید و
شهید اول تدریس عمومی داشتند، ولی حوزههای شیعه در این دوره عملا متمایز شده بود.
روند تدریجی پیشرفت حوزههای دینی استمرار داشت تا اینکه
حوزه نجف توسط
شیخ طوسی تأسیس شد و حوزههای علمی جبل عامل و حلّه و شام در کنار آن فعالیت داشتند که علمای بزرگی چون
علامه حلی و
محقق کرکی از آنها برخاسته و فرهنگ اسلام و شیعه را پاسداری و رونق دادهاند، میراث حوزه نجف بعد از روی کار آمدن
صفویان حوزه عظیم و کمنظیر اصفهان میباشد که خود نقطه عطفی در تکامل حوزههای علمی شیعه میباشد و درواقع بسط حوزههای علمی ایران از این زمان آغاز گردید. اگرچه فرازوفرودهایی درراه تکامل آن وجود داشته، بااینحال مهمترین فرآیند تشکیل حوزههای ایران تأسیس و تکامل
حوزه علمیه قم بوده است که نقش حوزه نجف را پس از فروکش کردن آن به علت اوضاع سیاسی ایفا کرده و مهمترین نقطه بسط و گسترش فرهنگ شیعه شده است و یکی از بزرگترین انقلابهای جهان از آن سرچشمه گرفته و تمام جهان را تحت تأثیر قرار داده است.
الف. علمای شیعه در عصر
امامت و بعدازآن به جمعآوری و تدوین دستاورد مکتب امامت از
حدیث و
علوم نقلی،
علوم عقلی و غیره اقدام نمودند و در کتابهای کوچکی آنها را جمعآوری نموده و از آنها نسخههای گوناگونی تهیه شد، ازجمله محصولات مهم این دوره
کتب اربعه شیعه (
اصول کافی و
تهذیب و
استبصار و
من لایحضر میباشد) علاوه بر این در علوم دیگر ازجمله
تفسیر و
تاریخ و
نجوم و
هیئت و
علم طب و... آثاری را جمعآوری نمودند و فرهنگ شیعه را با این میراث پایداری و غنا بخشیدند.
مراحل بعدی تألیف با نوشته شدن مجموعههای گرانسنگی چون،
وافی،
بحار الانوار،
وسایل الشیعه و تفاسیری نظیر
تبیان،
مجمع البیان، و
نور الثقلین و... استمرار یافت.
علمای شیعه در هر عصر علاوه بر دفع
شبهات از دامن تشیع و نوشتن جوابهای شبههافکنان آثاری را با توجه به مقتضیات زمانی تألیف و تدوین نمودهاند. محوریت تلاش علمای شیعه پاسداری از خوشهچینیهایی از خرمن معرفت
اهلبیت (علیهمالسلام) بوده است. مجموعههایی چون
نهجالبلاغه و
صحیفه سجادیه نمونه بارز این رهآوردها بوده است.
این شیوه کاربردی در طول تاریخ اسلام بهعنوان یکی از اساسیترین عملکرد علمای شیعه است چراکه از این راه کوشیدهاند تمام متون و منابع را با قلم خود
پاسداری نمایند، و به نسلهای بعدی انتقال دهند، ازجمله علمای بزرگ شیعه که در این راه کوشیدهاند، عبارتاند از:
کلینی،
شیخ طوسی، و
مفید،
سید مرتضی،
سید رضی،
شیخ صدوق،
شیخ حر عاملی،
علامه مجلسی،
فیض کاشانی،
علامه امینی،
علامه طباطبایی، و بزرگترین حامی اسلام در عصر حاضر
امام خمینی (رحمةاللهعلیه).
ب. فقهای شیعه با تألیف
کتب فقهی همراه با
استنباط و استدلالهای ژرف و عقلانی پایدار، در فرهنگسازی نقش بسیار برجستهای را ایفا کردهاند. فقها در حقیقت با بیان فقهی
احکام شرعی زمینههای علمی نمودن فرهنگ اسلام را فراهم نمودهاند. کتب فقهی و فتوایی در دورههای اول بهصورت روایی بود، مثل من لایحضره الفقیه صدوق ولی بهمرورزمان به شکل کتابهای استدلالی درآمده مانند
شرایع الاسلام حلی و
روضه البهیة شهید اول و شرح روضه (
لمعه)
شهید ثانی و
جواهر الکلام شیخ محمدحسن درنهایت بهصورت
کتب فتوایی و
رسائل عملیه به زبانهای فارسی و عربی نوشته شد که در قرون نهم به بعد رایج شد و
شیخ بهائی اولین رساله عملیه فارسی را (به نام
جامع عباسی) به جوامع شیعه ارائه نمود.
کتابهای اصولی نیز سابقه دیرین در میان علمای اسلام دارد که نمونههای مهم آن
الذریعه سید مرتضی، و
معالم الاصول شیخ حسن، و
زبدة الاصول شیخ حسین جبل عاملی و اصول
وحید بهبهانی و
رسائل شیخ انصاری و
کفایة آخوند میباشند.
ج.
کتب اخلاقی بهترین نسخه عملی است که پالایش رفتار افراد جامعه را میتواند عهدهدار شود و هنجارهای
فرهنگ دینی را در جامعه رواج دهد و مردم را با فرهنگ اسلام بهصورت رفتاری مأنوس نماید.
متون فقهی و حدیثی همواره از
اخلاق متمایز نبوده، بلکه بهطور هماهنگ به فرهنگ جامعه اسلامی تزریقشده است ولی در این میان کتب اخلاقی زیادی بهطور مجزا تألیف و تدوینشده، مانند کتاب اخلاق
ابن مسکویه، و
مکارم الاخلاق طبرسی و
جامع السعادات و
معراج السعاده و
اربعین حدیث امام خمینی، و کتابهای اخلاقی علمای سلف و... که همه نقش مؤثری در فرهنگسازی داشتهاند.
د.
کتب فلسفی و عقلی و
کلامی که چارچوبهای دینی را بهصورت استدلالی و محکم تبیین نموده و به پایداری آنها دوام بخشیدهاند، توسط علمای بزرگ شیعه و
فلاسفه بزرگ تألیف شده از
ابنسینا و
فارابی و
ملاصدرا، و
علامه طباطبایی و امام خمینی همه در تألیف این کتب نقش اساسی داشتهاند، کتابهایی نظیر
اشارات،
شفا،
سیاست مدینه،
اسفار اربعه،
المیزان و
بدایه و
نهایه و... از آثار این بزرگان است.
هـ. تألیفات شیعه درراه دفاع از اسلام و فرهنگ شیعه در جهت پاسخگویی به شبهات وارده از سوی دانشمندان غیرمسلمان و مسلمان نیز یکی از راههای حفظ فرهنگ اسلامی بوده، کتابهایی نظیر
النقض قزوینی و
تأسیس الشیعه و
اکمالالدین صدوق و.... و. علمای شیعه علاوه بر تألیف کتابهایی در رشتههای فوق در علوم دیگر نیز تألیفات زیادی داشتهاند در
علم طب مانند کتابهای ابنسینا و در علم نجوم کتابهای خواجه طوسی، کتابهای در
ریاضی مثل کتب
خوارزمی و
غیاثالدین کاشانی و
عمر خیام نیشابوری. و در
علوم حدیثی و
رجالی و
منطق و... که همه آنها یک خلا مهم علمی را در نوبه خود پرکرده و میراث عظیم فرهنگی را به آیندگان منتقل ساخته است.
تربیت و پرورش شاگردان برجسته در علوم مختلف و گسیل آنها برای
ترویج و
تبلیغ فرهنگ شیعه که از تأسیس حوزههای دینی سرچشمه گرفته است، یکی از کارکردهای علمای شیعه در فرهنگسازی بوده است.
چهارمین روش ابزاری علما درراه فرهنگسازی تأسیس
کتابخانهها و
مساجد و تکایای مذهبی و برگزاری مجالس علمی و
عزاداری و تبلیغ
احکام اسلام که از پویندگی و بالندگی قابلملاحظهای برخوردار بوده است.
برگزاری جلسات
مناظره که یکی از روشهای حراست از فرهنگ شیعه و از اهرمهای فرهنگساز و فرهنگ گستر علمای اسلام و خصوصاً شیعه بوده است. که از دوره
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) شروعشده و در دوره
امام صادق (علیهالسلام) و
امام باقر (علیهالسلام) نیز استمرار و رونق داشته.
امام رضا (علیهالسلام) که یکی از مهمترین مناظرات اسلامی را در عصر
مأمون با علمای تمام ادیان انجام داد، و شناختی تازه از امامت به تمام جهان عرضه نمود و تمام فرقههای جهان را با
علم الهی خود درباره شبهات وارده به دین اسلام مجاب نموده و پاسخ داد.
امام جواد (علیهالسلام) در کودکی
یحیی بن اکثم را با مناظره ساکت نمود.
علمای اسلام با تأسی و الگوپذیری از شیوه
ائمه معصومین (علیهمالسلام) این شیوه را بهطور مستمر در طول تاریخ استمرار داده و در فرهنگسازی شیعه نقش بسیار برجستهای را از این رهآورد داشتهاند. در دورههای مختلف تاریخی خصوصاً در
دوره ایلخانی علامه حلی مناظره بزرگی با علمای چهار مکتب فقهی اهل سنّت برقرار نموده
تا اینکه به خاطر این مناظره ایلخان مغول مکتب شیعه را بهعنوان مذهب رسمی کشور ایران اعلام نمود. و در
عصر صفوی، روند ترویج فرهنگ شیعه سیر صعودی با شتابی داشته است.
نفوذ و حضور در مراکز قدرت سیاسی و نزدیکی به هرم قدرت و دولت یکی از نقشهای مهم علمای شیعه برای فرهنگسازی به شمار میرود که از این رهآورد ثمرات بسیار مثبت و ارزندهای، نصیب تشیع و فرهنگ شیعه شده است. نقش حکومتها در فرهنگسازی و القای عناصر تشکیلدهنده فرهنگها بسیار اساسی است، علمای اسلام با درک شرایط بافطانت و زیرکی خاص از این ابزار درراه توسعه فرهنگی با تدابیر خاص هوشمندانه خود را به نقاط حساس قدرت و حکومت نزدیک نموده و از این طریق درراه هدف متعالی خود بهرههای بسیار وافر گرفتهاند، این شیوه مورد تائید ائمه شیعه بوده است که در زمان خود از نفوذ اصحاب در دربار خلفای جور برای حمایتهای عملی از شیعه و میراث تشیع پشتیبانی کرده و به آن تشویق نمودهاند که نمونه بارز آن حضور
علی بن یقطین در دستگاه
عباسی بوده است. علمای شیعه با تأسی از
سیره معصومان این شیوه را در دورههای حساس تاریخی به کار گرفتهاند. از
آلبویه تا آغاز تصرفات مغولان که نفوذ
خواجهنصیرالدین طوسی در دربار هلاکو و رام کردن او فرهنگ اسلام را با میراثهای گرانبهایش حفظ نمود. علامه حلی از نفوذ خود میراث اسلامی را که درونمایههای فرهنگی شیعه بود پاسداری نمود. در تمام دورهها، این عامل ابزاری به کار گرفته شد و نتایج پرباری داشته است. در دوره صفوی علمای شیعه بانفوذ خود در حکومت با استفاده از زمینهها و فرصتهای بهدستآمده مشاغل مهمی را در مجموعه دولت صفوی به وجود آوردند و با مناصب دولتی مثل صدر و
شیخالاسلام، و رئیس دیوان به تولیت آستانههای مقدسه و مدارس علمی و
قضاوت و
امامت جمعه و جماعت به تزریق فرهنگ شیعه در جامعه ایران پرداختند و با بهکارگیری تمام نیروی خود سعی و تلاش بلیغ درراه بسط فرهنگ شیعه و حفظ میراث دورههای گذشته نمودند و مجموعههای بزرگ علمی و فقهی و حدیثی و فلسفی را به وجود آوردند. و قسمت بزرگی از جهان اسلام را به فرهنگ شیعه تغییر دادند، این برهه از تاریخ برجستهترین نقطه بسط فرهنگ اسلامی شیعه است که در تحولات سیاسی و اجتماعی دورههای بعدی تاریخ ایران نقش کارسازی داشته است.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «علما و فرهنگ جامعه»، تاریخ بازیابی ۹۶/۰۴/۱۴.