چلهنشینی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
چله/ چلهنشینی، اصطلاحی عرفانی
و معادل
اربعین یا
اربعینیه ، به معنای
خلوتنشینی سالک به مدت چهل
روز یا در چند دوره
چهل روزه است.
صوفیان غالبآ برای
خلوت گزیدن، مدت زمان معینی نداشتند ولی برخی از آنان دوره چهل روزه را ترجیح میدادند
و این انتخاب را به
حدیث معروفی از
پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم مستند میساختند که طبق آن هرکس که چهل
بامداد خود را برای خدا
خالص کند،
خدا چشمههای
حکمت را از
دل او بر زبانش جاری خواهد ساخت.
علاوه بر این، در آثار
صوفیه در تأیید این
رسم که در زمان
پیامبر اسلام و صحابه معمول نبود،
به موارد دیگری نیز اشاره شده که از آن جمله است:
میقات چهل شبانه روزه
موسی علیهالسلام در
کوه طور چهل روز روزه
عیسی علیهالسلام؛
حدیث قدسی تخمیر طینت
آدم علیهالسلام «خمَّرتُ طینةَ آدم بیدیَّ اربعینَ صباحآ» (گِل
آدم را به دست خویش در چهل روز سرشتم؛
این
روایت که آدم علیهالسلام سیصدوشصت هزار
اربعین برآورد
و داستان
توبه چهل روزه
داوود علیهالسلام.
نویسندگان صوفیه، برای به چلهنشستن
سالک شرایط
و لوازمی برشمردهاند، از جمله
اجازه و نظارت
شیخ ،
دوام چلهنشین بر
طهارت بدن و دوام
وضو ، انتخاب مکان مناسب
و نشستن در حجرهای
تاریک و بیروزن،
سکوت و خاموشی ،
روزهداری یا کم کردن
خوراک ،
مداومت بر
ذکر و حضور قلب ، انتخاب زمان مناسب
و داشتن توانایی جسمی
و روحی لازم،
خلوص نیت ،
نفی خواطر و جز آنها.
گاه توصیه میشد که سالک به هنگام چلهنشینی به حالتِ چهارزانو یا دوزانو
و رو به
قبله به
ذکر بنشیند.
علاوه بر اینها ــکه در همه فرقههای صوفیه مورد تأکید بودــ در برخی طریقتها، به سالک چلهنشین توصیههای دیگری نیز میشد.
مثلا،
عزیزالدین نسفی در قرن هفتم از ترک
خوراک حیوانی در طول
چله یاد کرده است.
همچنین گاه بر
بیداری در شبهای ابتدای چلهنشینی، پوشاندن
سر به هنگام خروج موقت از چلهخانه، تکیه ندادن به جایی یا چیزی در هنگام نشستن در چلهخانه، بستن
چشم و شروع به چلهنشینی در آغاز حلول
خورشید در برج جَدی در اول
زمستان تأکید شده است.
دفعات چلهنشینی در میان طریقتهای صوفیه یکسان نبود.
اینکه
صوفی [[]] چنان
سلوک کند که گویی تمام
عمر خویش را در حالت چلهنشینی به سر میبرد،
آرمانی صوفیانه به شمار میرفت
و از این رو، گاه صوفیان به صورت متوالی، مثلا چهلبار پشت سرهم،
چله میگرفتند، چنانکه به
اوحدالدین کرمانی ، ۷۲
اربعین ،
به شیخ اویسبن عبداللّه خُنجی بیش از پنجاه اربعین
و در روایتی به
علاءالدوله سمنانی ۱۴۰ اربعین در خانقاه سَکاکیه در
سمنان و نیز ۱۳۰ اربعین در جاهای دیگر
نسبت داده شده است.
توالی اربعینات یا چلهها به نظر شیخ
و مربیِ سالک بستگی داشت، به طوری که
شیخ با هر چلهای، ریاضتهای جدیدی را به
سالک دستور میداد تا آلودگیهای نفسانی وی کاملا از بین برود
و معراج و سیر و استغراق برای سالک
ملکه و عادت شود.
با این حال، ظاهرآ سالانه یک تا چهار چله برای صوفیان معمول بوده است.
معروفترین گونه چلهنشینی در میان صوفیه،
اربعین موسوی نام داشت که یادآور اقامت چهل روزه
حضرت موسی در
کوه طور بود.
این چله از اول
ذیقعده آغاز میشد
و در دهم
ذیحجه پایان مییافت.
نوعی
چله ، به نام
چله معکوس ، نیز در برخی طریقتها مرسوم بود که در آن سالک چهل
شبانه روز را، در حالی که با
سر در چاهی آویزان بود، به
ذکر و مراقبه میگذراند.
بهرغم اهمیت رسم چلهنشینی در نزد گروههایی از صوفیان
و از جمله تأکید فراوان
مولویه به آن
و اقوال گوناگون درباره فواید
و واقعات
و مشاهدات حاصل از آن،
برخی صوفیان تأکید میکردند که این
رسم از
محمدیان نیست
و نوعی
بدعت به شمار میرود
و معتقد بودند که مثلا برای اصحاب دیوان، رعایت حال مسکینان
و رهاندن مظلومان از چنگ ظالمان از هزاران
خلوت چله بهتر است
و بر آن بودند که این رسوم اعتباری ندارند، بلکه کارکردن دارای اعتبار است.
(۱) علاوه بر قرآن.
(۲) کتاب مقدّس.
(۳) شمسالدین ابراهیم ابرقوهی، مجمعالبحرین، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۴ش.
(۴) ابنبابویه، عیون اخبار الرضا، چاپ مهدی لاجوردی، قم ۱۳۶۳ش.
(۵) ابنفهد حلّی، عدّةالداعی
و نجاحالساعی، چاپ احمد موحدی قمی، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
(۶) احمدبن اخی ناطور افلاکی، مناقب العارفین، چاپ تحسین یازیجی، آنکارا ۱۹۵۹ـ۱۹۶۱، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
(۷) یحییبن احمد باخرزی، اوراد الاحباب
و فصوص الآداب، ج :۲ فصوص الآداب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۵ش.
(۸) عبدالرحمانبن احمد جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ش.
(۹) مؤیدالدینبن محمود جندی، نفحةالروح
و تحفةالفتوح، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۱۰) جنیدبن محمود جنید شیرازی، شدّالأزار فی حطّ الاوزار عن زوّار المزار، چاپ محمد قزوینی
و عباس اقبال آشتیانی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۱۱) عمربن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۱۲) عمربن محمدسهروردی، کتاب عوارف المعارف، ترجمه ابومنصور عبدالمؤمن اصفهانی، چاپ قاسم انصاری، تهران ۱۳۶۴ش.
(۱۳) محمدبن علی شمستبریزی، مقالات شمس تبریزی، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۹ش.
(۱۴) نوراللّهبن شریفالدین شوشتری، مجالس المؤمنین، تهران ۱۳۵۴ش.
(۱۵) محمودبن علی عزالدین کاشانی، مصباح الهدایه
و مفتاح الکفایه، چاپ جلالالدین همایی، تهران ۱۳۶۷ش.
(۱۶) احمدبن محمد علاءالدوله سمنانی،
العروة لأهل الخلوة و الجلوة، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۱۷) احمدبن محمد علاءالدوله سمنانی، مصنفات فارسی، چاپ نجیب مایل هروی، :۵ فرحة العاملین
و فرجةالکاملین، تهران ۱۳۶۹ش.
(۱۸) الفیوضات الربّانیة فی المآثر
و الأَوراد القادریة، جمع
و ترتیب اسماعیلبن محمد سعید قادری، بیروت: المکتبة الثقافیة، ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۹) عبدالباقی گولپینارلی، مولویه بعد از مولانا، ترجمه توفیق ه سبحانی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۲۰) محمودبن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، به انضمام روایت ملخص آن موسوم به انوارالمرشدیة فی اسرار الصمدیة، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۸ش.
(۲۱) مناقب اوحدالدین حامدبن ابیالفخر کرمانی، چاپ بدیعالزمان فروزانفر، تهران: بنگاه ترجمه
و نشر کتاب، ۱۳۴۷ش.
(۲۲) احمدبن یحیی منیری، سه صدی مکتوبات: مضامین تصوّف
و عرفان، چاپ سنگی لاهور۱۳۱۹.
(۲۳) محمدبن مبارک میرخورد، سیرالاولیاء در احوال
و ملفوظات مشایخ چشت، لاهور ۱۳۵۷ش.
(۲۴) عبداللّهبن محمد نجم رازی، مرصادالعباد، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۵۲ش.
(۲۵) عزیزالدینبن محمد نسفی، کشف الحقایق، چاپ احمد مهدوی دامغانی، تهران ۱۳۵۹ش.
(۲۶) عزیزالدینبن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، چاپ ماریژان موله، تهران ۱۳۴۱ش.
(۲۷) علیبن عثمان هجویری، کشفالمحجوب، چاپ
و ژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «چلهنشینی»، شماره۵۵۴۸.