• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کلمة حول الفقه و تطوره‌ (کتاب)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



« كلمة حول الفقه و تطوره»، رساله‌اى است كوتاه از آيت الله جوادى آملى كه با نگاهى مادى و معنوى به فقه ، توضيحات و مطالب جالب توجهى را در باره اين علم شريف بيان نموده‌اند.

فهرست مندرجات

۱ - درباره مولف
       ۱.۱ - ولادت
       ۱.۲ - زندگينامه
       ۱.۳ - تأليفات
۲ - درباره کتاب
       ۲.۱ - ساختار كتاب
       ۲.۲ - گزارش محتوا
              ۲.۲.۱ - نكته اول
              ۲.۲.۲ - نكته دوم
              ۲.۲.۳ - نكته سوم
              ۲.۲.۴ - نكته چهارم
              ۲.۲.۵ - نكته پنجم
              ۲.۲.۶ - نكته ششم
              ۲.۲.۷ - نكته هفتم
              ۲.۲.۸ - نكته هشتم
              ۲.۲.۹ - نكته نهم
              ۲.۲.۱۰ - نكته دهم
              ۲.۲.۱۱ - نكته يازدهم
              ۲.۲.۱۲ - نكته دوازدهم
              ۲.۲.۱۳ - نكته سیزدهم
              ۲.۲.۱۴ - نكته چهاردهم
              ۲.۲.۱۵ - نكته پانزدهم
              ۲.۲.۱۶ - نكته شانزدهم
              ۲.۲.۱۷ - نكته هفدهم
       ۲.۳ - عناوین کتاب
۳ - نسخه شناسی
۴ - پانویس
۵ - منبع


حضرت آيت الله حاج شيخ عبدالله جوادى آملی از اساتيد مبرز فلسفه، عرفان، تفسير قرآن ، خارج فقه و اصول و داراى تاليفات بسيارى در اين علوم می باشد.‌

۱.۱ - ولادت


ايشان در سال ۱۳۱۲ هجرى شمسى در شهر آمل در خانواده‌اى روحانى ديده به جهان گشود. پدرش از علما و وعاظ شهر آمل بود.

۱.۲ - زندگينامه


بعد از پايان دروس دوره ابتدايى به حوزه علميه آمل پيوست و در آنجا به مدت پنج سال از محضر اساتيد بارز كه بعضى از آنها از شاگردان مرحوم آخوند خراسانى بودند بهره برد و مرحله متوسطه از مقدمات فقه و اصول و حديث را به پايان رساند. در شهريور سال ۱۳۲۹ شمسى با هجرت به تهران شهر آمل را ترك نمود و به نزد آية اللّه شيخ محمد تقى آملى رفت. سپس به مدرسه مروى منتقل شد و در آنجا مرحله عالى دروس حوزه و نيز معقول را تا سال ۱۳۳۴ شمسى نزد آية اللّه شعرانى و آية اللّه الهى قمشه‌اى و خارج فقه و اصول را نزد آية اللّه شيخ محمد تقى آملى فرا گرفت. در سال ۱۳۳۴ به حوزه علميه قم هجرت كرد و مدتى در محضر درس آية اللّه العظمى بروجردى و حدود سيزده سال در درس فقه آية اللّه سيد محمد محقق داماد حاضر شد. همچنين يك دوره از اصول فقه كه مدت هفت سال بطول انجاميد را نزد حضر ت امام خمينى گذراند. و نيز در محضر علامه سيد محمد حسين طباطبايى به مدت ۲۵ سال اسفار، الهيات شفا، منطق شفا ، خارج حكمت متعاليه، عرفان اسلامى و معارف موضوعى در حديث و تفسير قرآن را در جلسات خاص به اكمال رساند.

۱.۳ - تأليفات


- تفسير موضوعى قرآن مجيد- كتاب الخمس- شريعت در آيينه معرفت- تحرير تمهيد القواعد- كتاب الصلاة- عرفان حج- كرامت در قرآن- اخلاق كارگزاران در حكومت اسلامى- پيرامون وحى و رهبرى- اسرار عبادات- ولايت فقيه- رحيق مختوم- سيره پيامبران در قرآن.


« كلمة حول الفقه و تطوره»، رساله‌اى است كوتاه از آيت الله جوادى آملى كه با نگاهى مادى و معنوى به فقه ، توضيحات و مطالب جالب توجهى را در باره اين علم شريف بيان نموده‌اند. اين رساله، عربى بوده و در سال ۱۳۶۴ ش، تأليف گرديده است.

۲.۱ - ساختار كتاب


اين رساله با مقدمه‌اى خيلى كوتاه، در هفده نكته به موارد مذكور اشاره كرده است.

۲.۲ - گزارش محتوا



۲.۲.۱ - نكته اول

اولين نكته كتاب در مورد آيه ۶ سوره انشقاق است كه مى‌فرمايد:« يا أيها الإنسان إنك كادح إلى ربك كدحا فملاقيه» . در اين‌جا اشاره به مرگ انسان و انتقالش از دارى به دار ديگر شده است. مؤلف، در اين‌جا به آيات ۳۶ سوره قيامت و آيه ۲۱ سوره ق نيز اشاره نموده است.

۲.۲.۲ - نكته دوم

در نكته بعدى از ضرورت داشتن توشه تقوى براى مسافر مسير سير و سلوك سخن گفته، مى‌افزايد اين صراطى كه ادق از شعر و أحد از سيف است بايد توشه‌اى الطف از كل لطيف و ارق از كل رقيق داشته باشد و آن زاد و توشه چيزى نيست جز تقوا كما اينكه در آيه ۱۹۷ سوره بقره مى‌فرمايد:« و تزودوا فإن خير الزاد التقوى» .

۲.۲.۳ - نكته سوم

ايشان دو بال علم و عمل را لازمه سير سالك إلى الله مى‌داند كه به همراه نيت صحيح مى‌توانند مركب اين راه پرفراز و نشيب باشند.

۲.۲.۴ - نكته چهارم

مؤلف، در قسمت بعدى مى‌گويد: آنچه از علوم متكفل بيان آن زاد و توشه تقوى مى‌باشد، همان فقه است، چرا كه معنى اصطلاحى فقه، حكمت عمليه‌اى است كه بدان كيفيت ارتباط انسان با مولايى كه وى را آفريده و... معلوم مى‌گردد چنان‌كه كيفيت معامله انسان با غير خودش از افراد هم‌نوعش با همين فقه معلوم خواهد شد، پس نتيجه اينكه بر سالك لازم است كه تفقه نمايد و گر نه در سرزمين جاهليت دچار بدبختى و گمراهى خواهد شد. امام على( عليه السلام) مى‌فرمايد:« من اتجر بغير فقه فقد ارتطم في الربا».

۲.۲.۵ - نكته پنجم

در نكته پنجم خاطرنشان شده است كه ترقى جامعه انسانى در گرو شناخت احكام الهى و عمل به آنهاست.

۲.۲.۶ - نكته ششم

در نكته ششم مى‌فرمايد فقه حكمتى عملى است كه سعادت دنيا و آخرت هر دو مبتنى بر آن مى‌باشد، سپس با اشاره به اظهار نظرى از ابو حامد غزالى كه فقه را علم دنيا مى‌داند، مانند علم طب ، به كلام فيض كاشانى در ذيل كلام غزالى استناد مى‌كند كه فرموده: اين حرف صحيح نيست، زيرا بر خلاف تصور ابو حامد، فقه علمى است كه سرچشمه‌اش در آموزه‌هاى وحى مى‌باشد و براى تهذيب اخلاق ، عمل صحيح به احكام لازم است.

۲.۲.۷ - نكته هفتم

پس به نظر مؤلف فقه مايه سعادت دنيا و آخرت انسان‌ها مى‌باشد، لكن اين سعادت، به صرف دانستن علم فقه حاصل نمى‌گردد و همراهى عمل با آن لازم است; اين مطلبى است كه در نكته هفتم بيان شده است.

۲.۲.۸ - نكته هشتم

ايشان، در ذيل نكته هشتم بالاترين درجات كمال براى سالك إلى الله را لقاى الهى مى‌داند و مى‌گويد: چنين چيزى جز براى صاحب نفس مطمئنه ممكن نمى‌گردد، چرا كه آيه‌هاى ۲۷ تا ۳۰ سوره فجر نيز به صراحت مى‌گويند:« يا أيتها النفس المطمئنة ارجعي إلى ربك راضية مرضية فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي».

۲.۲.۹ - نكته نهم

نكته بعدى در بيان معناى فقه و فقيه است. ايشان تعاريف علما را در اين زمينه مختلف مى‌داند و از مجلسى اول نقل مى‌كند كه گفته: فقيه در عرف قدما به محدث عالم گفته مى‌شده است، لكن اين عبارت در مورد عالم تارك دنيا و راغب در آخرت مصداق دارد. ايشان نظر كاشف الغطا را نيز در اين باره بازگو كرده است.

۲.۲.۱۰ - نكته دهم

در نكته بعدى تكامل حقيقى فقه را مشروط به تطور حقيقى در اصول فقه مى‌دانند .

۲.۲.۱۱ - نكته يازدهم

و در نكته يازدهم مى‌فرمايند: هر چيزى كه قابل تطور ذاتى يا فعلى باشد حتما مادى خواهد بود، پس هر چيزى كه قابل تطور و تكامل نيست يقينا غير مادى و روحانى مى‌باشد. ايشان براى تطور مورد نظر خود; يعنى تطور تكاملى در فقه، به كلامى از مرحوم شيخ طوسى در مبسوط اشاره مى‌كنند كه فرموده:« و كنت على قديم الوقت و حديثه متشوق النفس إلى عمل كتاب يشتمل على ذلك تتوق نفسي إليه فيقطعني عن ذلك القواطع و تشغلني الشواغل و تضعف نيتي أيضا فيه قلة رغبة هذه الطائفة فيه و ترك عنايتهم به لأنهم ألقوا الأخبار و ما رووه من صريح الألفاظ حتى أن مسئلة لو غير لفظها و عبر عن معناها بغير اللفظ المعتاد لهم تعجبوا منها و قصر فهمهم عنها...» و اضافه مى‌كند كه اين شيخ طوسى بود كه با اين فكر نو و عظمت علمى توانست آن حركت اساسى تاريخى را به فقه بدهد كه تا مدت‌ها و حتى تا به امروز نيز آثارش هويداست.

۲.۲.۱۲ - نكته دوازدهم

دوازدهمين نكته اين است كه براى يك تطور علمى دو نوع عامل لازم است: ۱- عوامل خارجى. ۲- عوامل داخلى. عوامل داخلى، همان براهين و موضوعات موجود در متن علم است كه مى‌تواند منشأ تحول باشد و عوامل خارجى، اساتيد خبره، دانش‌جويان باهوش و... مى‌باشند. در فقه ما كه ريشه در نقل دارد بايد توجه داشت كه عقل نيز يكى از ادله غير قابل انكار آن بوده و جايگاهش هيچ‌گاه نبايد تضعيف گردد چنان‌كه نبايد جايگاه آن در فقه كه به عنوان يك علم نقلى است با جايگاه آن در فلسفه و علوم الهى كه علوم عقلى هستند، خلط شود; در فقه كاربرد عقل فقط براى ادراك مطالب است و مواد مدركه همگى يا بيشترشان منقولات شرعى مى‌باشند.

۲.۲.۱۳ - نكته سیزدهم

نكته بعدى اين است كه مانع اساسى براى تطور فقه اعتبار خبر واحد است; آن هم اعتبارى كه اصوليون بدان معتقدند نه اعتبارى كه اخباريون بدان اعتقاد دارند، زيرا خبر واحد راهى است كه سالك را به اكثر احكام و فروع هدايت مى‌كند، لكن طى اين مسير بدون چراغ عقل ممكن نيست، چرا كه عقل گر چه براى به دست آوردن فروعات شرعى كافى نيست، اما براى درك آنچه شارع ما را به آن متعبد نموده، لازم است.
ايشان، اعتقاد به اعتبار خبر واحد را در تطور اصول فقه نيز داراى تأثير بسزايى مى‌دانند. نتيجه‌اى كه ايشان گرفته‌اند اين است كه همين قول به اعتبار خبر واحد، باعث تطور و تحول عظيم فقه در زمان شيخ طوسى گرديد و علت اينكه در زمان استاد وى، سيد مرتضى يا در زمان ابن زهره و ابن ادريس اين تكامل حاصل نشده بود اين بود كه آنها منكر اعتبار خبر واحد بودند.

۲.۲.۱۴ - نكته چهاردهم

اما اينكه ابن ادريس چه نوع خبر واحدى را انكار مى‌كرد؟ در ذيل نكته چهاردهم بررسى شده است كه مطلق خبر واحد بوده نه فقط خبر واحد ضعيف.

۲.۲.۱۵ - نكته پانزدهم

قائلين به عدم اعتبار خبر واحد، از چه راهى به احكام شرعى دست‌رسى پيدا مى‌كنند؟ اين نكته بعدى است كه اجماع را در اين مسير به عنوان راه حلى براى منكران اعتبار خبر واحد معرفى كرده‌اند. اما از آن‌جا كه اجماع خود دليلى لبى است و اطلاقى ندارد پس با اين وجود ديگر مجالى براى تطور فقه مبتنى بر اجماع و بدون در نظر گرفتن خبرهاى واحد نخواهد بود.

۲.۲.۱۶ - نكته شانزدهم

باز نتيجه‌اى از مباحث فوق به دست مى‌آيد كه مضمون نكته شانزدهم است و آن اينكه از بررسى هم‌گونى اعتقاد سيد مرتضى كه متقدم بر شيخ طوسى است و ابن ادريس كه متأخر از وى مى‌باشد، نبوغ علمى بى‌بديل مرحوم شيخ طوسى( ره) و اينكه چرا فقه در مدرسه شيخ طوسى تكامل يافت اما در مدرسه آن دو بزرگوار اين اتفاق نيفتاد آشكار مى‌گردد; چنان‌كه مى‌فهميم چرا فقه در زمان افرادى چون علامه حلى ، شهيدين، صاحب جواهر و شيخ انصارى نيز متحول گرديد در حالى كه در غير زمان اين افراد چنين اتفاقى نيفتاد.

۲.۲.۱۷ - نكته هفدهم

آخرين نكته رساله اين است كه مدار فقاهت درايت تامه در فحواى روايات مى‌باشد، زيرا فقه نه مانند فلسفه بر مبناى عقل صرف است و نه مانند آنچه اخباريين پنداشته‌اند نقل محض. پس عقل و نقل در كنار هم و به مدد هم‌ديگر مى‌توانند فقه را سامان دهند.

۲.۳ - عناوین کتاب

۱- إن الإنسان سائر إلى مولاه و كادح إلى ربه كدحا حتى يلاقيه ۲- لا بد للمسافر أن يتزود بزاد يتقوى به في السير و يسلك المسير بسرعة و سهولة ۳- و حيث إن السالك إلى الله يطير إليه بجناحي العلم و العمل ۴- ان من العلوم التي تتكفل لبيان زاد التقوى هو الفقه ۵- و أيضا ان رقى المجتمع الإنساني رهين معرفة أحكام الله و العمل بها ۶- إن الفقه كما تقدم حكمة عمليةيبتني عليها سعادة الدنيا و الآخرة بلا اختصاص له بإحديهما ۷- حيث إن الفقه لتحصيل سعادة الدنيا و الآخرة ۸- إن أقصى درجات الكمال للسالك إلى الله هو لقاؤه سبحانه ۹- إن في بيان معنى الفقه و أنه ما هو؟ و أن الفقيه من هو؟ ۱۰- إن التكامل الحقيقي للفقه رهين التطور الحقيقي لأصول الفقه ۱۱- كل ما يتطور بالتكامل فهو مادي ذاتا أو فعلا كالصورة التي في المادة والعرض ۱۲- إن للتطور العلمي عوامل خارجية و داخلية بعضها أهم من بعض ۱۳- إن الذي تقدم ترصيصه: من أن الحجر الأساسي لتطور الفقه و تكامله إنما هو اعتبار الخبر الواحد ۱۴- ليس إنكار ابن إدريس - رحمه الله - لحجية الخبر الواحد راجعا إلى خصوص الخبر الضعيف و نحوه مما هو فاقد لشرائط الاعتبار ۱۵- إن القائل بعدم حجية الخبر الواحد قد يعتمد على الإجماع و يستند إليه ۱۶- إذا تبين اتحاد مقالتي السيد المرتضى المتقدم على الشيخ الطوسي و ابن إدريس المتأخر عنه يتضح النبوغ العلمي الذي ناله الشيخ - رحمه الله - أولا ۱۷- قد تبين أن مدار الفقاهة هو الدراية التامة في فحاوي الروايات المعتبرة‌.


این کتاب به زبان عربی در یک جلد در دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‌ به چاپ رسیده است . در اول" كتاب الصلاة " تقريرات دروس محقق داماد چاپ شده است‌ .


۱. سوره انشقاق، آيه ۶.    
۲. سوره قيامت، آيه ۳۶.    
۳. سوره ق، آيه ۲۱.    
۴. سوره بقره، آيه ۱۹۷.    
۵. سوره فجر، آيه‌ ۲۷ - ۳۰.    
۶. المبسوط، ج۱، ص۲.    



نرم افزار جامع فقه أهل البيت عليهم السلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی



جعبه ابزار