• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آشامیدنی‌های بهشت (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بهشت ، دارای نوشیدنیهای گوارا برای بهشتیان می‌باشد و قرآن در آیات مختلف بدان اشاره فرموده است که در ذیل به آنها می‌پردازیم.



بهشت ، دارای نوشیدنیهای گوارا برای بهشتیان می باشد: «... فی جنت ونعیم• کلوا واشربوا هنیـا بما کنتم تعملون» ولی پرهیزگاران در میان باغهای بهشت و نعمتهای فراوان جای دارند• (به آنها گفته می‌شود: ) بخورید و بیاشامید گوارا؛ اینها در برابر اعمالی است که انجام می‌دادید!.

۱.۱ - معنای جنت

کلمه « جنت » به معنای بستانی است که درختان، آن را پوشانده باشد، (چون از ماده « جن » گرفته شده که به معنای ستر است)، و کلمه نعیم معنای نعمت بسیار است. و معنای آیه این است که : مر دم با تقوا و آنها که در زندگی از خدا پروا دارند در روز قیامت در بستان‌ها سکونت می‌کنند، و نعمتی فراوان بر آنان احاطه دارد.

۱.۲ - تعبیر به متقین

تعبیر به « متقین » (پرهیزگاران) به جای « مؤمنین » به خاطر آن است که این عنوان هم ایمان را دربردارد، و هم جنبه‌های عمل صالح را، به خصوص اینکه تقوی در یک مرحله مقدمه و پایه ایمان است، چنانکه قرآن در آیه ۲ سوره بقره می‌گوید: «ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین:» در این کتاب آسمانی شکی نیست، و مایه هدایت پرهیزگاران است. چرا که اگر انسان دارای تعهد و احساس مسئولیت و روح حقجوئی و حق طلبی که مرحله‌ای از تقوی است نباشد هرگز به دنبال تحقیق از آئین حق نمی‌رود، و هدایت قرآن را نمی‌پذیرد. تعبیر به «جنات» و «نعیم» به صورت صیغه «جمع» (باغها) و (نعمتها) آنهم به صورت ( نکره ) اشاره به تنوع و عظمت آن باغها و نعمتها است.

۱.۳ - معنای هنیئا

بعد از این اشاره اجمالی و سربسته، به نعمتها و سرور و شادمانی پرهیزگاران در بهشت به شرح آن پرداخته، چنین می‌گوید: ((به آنها گفته می‌شود بخورید و بیاشامید گوارا))! تعبیر به «هنیئا» اشاره به این است، که خوردنیها و نوشیدنیهای بهشتی هیچگونه عوارض نامطلوبی را به دنبال ندارد، و همچون نعمتهای این جهان نیست که گاه مختصر کم و زیاد در آن، بیماری و ناراحتی به دنبال می‌آورد. بعلاوه نه مشقتی برای تحصیل آن لازم است و نه ترسی از پایان گرفتن و تمام شدن در میان است، و به همین دلیل این نعمتها کاملا گوارا است. مسلم است نعمتهای بهشتی ذاتا گوارا است، اما اینکه فرشتگان به بهشتیان می‌گویند گوارا باد خود لطف و گوارائی دیگری است.
«ان المتقین فی ظـلـل وعیون• کلوا واشربوا هنیـا...» افراد با تقوی در سایه‌های (درختان بهشتی) و در میان چشمه‌ها قرار دارند• بخورید و بنوشید گوارا.... «ان المتقین فی ظـلـل وعیون» افراد با تقوی در سایه‌های (درختان بهشتی) و در میان چشمه‌ها قرار دارند.

۱.۴ - معنای ظلال و عیون

مراد از کلمه «ظلال» سایه‌های بهشت، و مراد از کلمه «عیون» چشمه‌های آن است، که اهل بهشت از آن سایه‌ها استفاده نموده، و از آن چشمه‌ها می‌نوشند، و کلمه فواکه جمع فاکهه است که به معنای میوه است.

۱.۵ - اذن تصرف

«کلوا و اشربوا هنیئا بما کنتم تعملون»- مفاد این آیه اذن و اباحه است، تو گویی خوردن و نوشیدن کنایه است از مطلق تنعم به نعمتهای بهشتی و تصرف در آن، هر چند که از مقوله خوردن و نوشیدن نباشد. و استعمال این کنایه شایع است، همچنان که خوردن مال را کنایه می‌گیرند از مطلق تصرف، مثلا می‌گویند مال مردم را مخور، یعنی در آن تصرف مکن.


بهشت، دارای آشامیدنیهایی جوشیده از چشمه سلسبیل می باشد: «وجزیهم بما صبروا جنة وحریرا• ویسقون فیها کاسا کان مزاجها زنجبیلا• عینا فیها تسمی سلسبیلا» خداوند در برابر شکیبائی آنان، بهشت و لباسهای حریر بهشتی را به آنها پاداش می‌دهد• و در آنجا از جامهائی سیراب می‌شوند که لبریز از شراب طهوری است که با زنجبیل آمیخته است• از چشمه‌ای در بهشت که نامش سلسبیل است.

۲.۱ - زنجبیل و کافور

به نظر می‌رسد که عرب دو نوع شراب با دو حالت مختلف داشته یکی به اصطلاح نشاط آور و محرک، و دیگری سست کننده و آرام بخش که اولی را با «زنجبیل» می‌آمیخته، و دومی را با « کافور »، و از آنجا که حقایق عالم آخرت در قالب الفاظ این جهان نمی‌گنجد چاره‌ای جز این نیست که این الفاظ با معانی گسترده تر و والاتری برای آن حقایق بزرگ استخدام شود. گرچه درباره معنی «زنجبیل» تفسیرهای مختلفی نقل شده، ولی غالبا به همان ریشه معطر و خوشبوئی که در ادویه مخصوص غذا، و نوشابه‌ها به کار می‌رود تفسیر کرده‌اند.

۲.۲ - معنای سلسبیل

بعضی از مفسرین گفته‌اند: در عرب مرسوم بوده که از زنجبیل استفاده عطر و بوی خوش می‌کرده‌اند، و آن را در جام نوشیدنیها می‌ریختند، در این آیه هم به ابرار وعده داده که زنجبیل بهشتی را که پاکیزه تر و خوشبوتر است در جام شرابشان می‌ریزند و راغب گفته : کلمه «سلسبیل» به معنای آبی سبک و لذیذ و برنده است. سپس می‌افزاید: این جامها از چشمه‌ای در بهشت پر می‌شود که سلسبیل نامیده می‌شود «عینا فیها تسمی سلسبیلا». «سلسبیل» نوشیدنی بسیار لذیذی را می‌گویند که به راحتی در دهان و گلو جاری می‌شود و کاملا گوارا است، بسیاری معتقدند که از ماده «سلاسه» به معنی (روانی) گرفته شده، همانگونه که به عبارات روان و جالب نیز (سلیس) گفته می‌شود.
بعضی دیگر گفته‌اند از ماده ( تسلسل ) گرفته شده که به معنی (حرکت پی درپی) است در نتیجه روان بودن چیزی را تداعی می‌کند، بنابراین هر دو معنی به هم نزدیک است، و در هر صورت باء در آن اضافی می‌باشد. بعضی نیز معتقدند که این واژه‌ای است مرکب از دو کلمه (سال) و (سبیل) و بعضی نیز آن را مرکب از (سال) و (سبیل) می‌دانند که در صورت اول مفهومش این است (راهی به طلب) و در صورت دوم (راهی طلبید) و معنی کنائی هر دو (گوارا) است. بعضی نیز تصریح کرده‌اند که در لغت عرب کلمه «سلسبیل» وجود نداشته و این از ابداعات قرآن مجید است. ولی معنی اول از همه مشهورتر و مناسبتر است.


آشامیدنیهای بهشت، مورد درخواست اهل آن می باشد: «جنت عدن مفتحة لهم الابوب• متکـین فیها یدعون فیها بفـکهة کثیرة و شراب» باغهای جاویدان بهشتی که درهایش به روی آنان گشوده است• در حالی که در آن بر تختها تکیه کرده‌اند و انواع میوه‌ها و نوشیدنیهای گوناگون در اختیار آنان است.

۳.۱ - حکم اهل بهشت

منظور از جمله «یدعون فیها بفاکهة کثیرة و شراب» این است که بفهماند اهل تقوی در بهشت حکمشان روا است، به نحوی که بین آنان و خواسته هایشان واسطه‌ای نیست، مثلا، از میوه‌های بهشتی که انواعی بسیار است، هر یک را صدا بزنند خود آن میوه و یا شراب نزدشان حاضر می‌شود، بدون این که احتیاج باشد که کسی آن میوه را برایشان بیاورد.


بهشت، دارای نوشیدنیهای غیر مست کننده است: «فی جنت النعیم• یطاف علیهم بکاس من معین• لا فیها غول ولا هم عنها ینزفون» («نزف» در اصل به معنای بیرون کشیدن و «نزع» آمده است. «لاینزفون»، یعنی فهم و عقل آنان زایل نمی‌شود، این تعبیر، کنایه از عدم مستی است.) در باغهای پرنعمت بهشت• گرداگرد آنها قدحهای لبریز از شراب طهور را می‌گردانند• شرابی که نه در آن مایه فساد عقل است نه موجب مستی می‌گردد.

۴.۱ - معنای کاس معین

کلمه «کاس» به معنای همان کاسه فارسی است که نام ظرف آب و شراب است. و از بسیاری از علمای اهل لغت نقل شده که گفته‌اند: ظرف آب و شراب را «کاس» نمی‌گویند مگر وقتی که پر از آب و شراب باشد، و اگر خالی شد نامش ( قدح ) است، و کلمه «معین» در نوشیدنیها به معنای آن نوشیدنی است که ازپشت ظرف دیده شود، (مانند آب و شرابی که در ظرف بلورین باشد)، و این کلمه از ماده عین مشتق شده، وقتی می‌گویند: «عان الماء» معنایش این است که : آب ظاهر گشت و روی زمین جریان یافت، و مراد از «کاس معین» زلال بودن آب و یا شراب ا ست، و به همین جهت دنبالش فرمود: «بیضاء».

۴.۲ - معنا و ریشه لذة

«بیضاء لذة للشاربین» - یعنی شرابی صاف و زلال که صفا و زلالی اش برای نوشندگان لذت بخش است. پس کلمه «لذة» در آیه مصدری است که معنای وصفی از آن اراده شده، تا مبالغه را افاده کند، ممکن هم هست مونث (لذ) باشد که آن نیز - بنا به گفته بعضی - به معنای لذیذ است.

۴.۳ - معنای غول

«لا فیها غول و لا هم عنها ینزفون» - کلمه «غول» به معنای ضرر رساندن و فاسد کردن است. راغب گفته : کلمه «غول» به معنای آن است که : چیزی را به طوری فاسد کنی که محسوس نباشد. پس اگر در آیه شریفه «غول» را از شراب نفی کرده، در حقیقت ضررهای شراب را ازآن نفی کرده است.

۴.۴ - معنای ینزفون

و کلمه «ینزفون» از مصدر (انزاف) است که به مستی تفسیر شده، البته آن مرحله از مستی که عقل را از بین ببرد، ولی اصل این کلمه به معنای از بین بردن چیزی است به تدریج . و حاصل معنای جمله این است که : در آن خمری ترجمه که برای مخلصین آماده شده ضررهای خمر دنیوی و مستی آن واز بین بردن عقل وجود ندارد. در هر حال منظور از آن در آیه مورد بحث از بین رفتن تدریجی عقل و رسیدن به حد سکرات که در مورد شراب طهور بهشت مطلقا وجود ندارد، نه از عقل می‌کاهد و نه فساد تولید می‌کند.
این دو تعبیر به طور ضمنی بیان بسیار ظریف و دقیقی است در مورد شرابهای دنیا و مواد الکلی که به صورت تدریجی و مخفیانه در وجود انسان نفوذ می‌کند و فساد و تباهی می‌آفریند، نه تنها عقل و سلسله اعصاب را به ویرانی می‌کشد، که در تمام دستگاههای بدن انسان از قلب گرفته تا عروق ، و از معده تا کلیه ‌ها و کبد ، تاءثیر مخرب غیر قابل انکاری دارد، گوئی انسان را ترور می‌کند و نابود می‌سازد. و نیز عقل و هوش انسان را همانند آب چاه تدریجا می‌کشد تا آن را خشک و خالی می‌کند! ولی شراب طهور الهی در قیامت از همه این صفات خالی است.


«یطوف علیهم ولدن مخلدون•باکواب و اباریق و کاس من معین• لایصدعون عنها ولاینزفون» نوجوانانی جاودانی (در شکوه و طراوت ) پیوسته گرداگرد آنها می‌گردند• با قدحها و کوزه‌ها و جامهائی از نهرهای جاری بهشتی (و شراب طهور)• اما شرابی که از آن دردسر نمی‌گیرند و نه مست می‌شوند.

۵.۱ - معنای اکواب

کلمه «اکواب» جمع کوب است، که در عرب به معنای ظرفی است که نه دسته داشته باشد و نه لوله به خلاف اباریق که جمع ابریق است و به معنای ظرفی است که هم دسته دارد، و هم لوله، و در فارسی آن آفتابه می‌گویند. و بعضی گفته‌اند: ابریق به معنای ظرفی است که تنها لوله داشته باشد. و کلمه «کاس» همان کاسه فارسی است.
بعضی از مفسرین در پاسخ از این سوال که چرا اکواب و اباریق را جمع آورد، و در خصوص کاس آن را به صیغه مفرد آورد، گفته‌اند: جهتش این است که کلمه کاس تنها در موردی بر ظرف اطلاق می‌شود که پر باشد، و کاسه خالی را کاس نمی‌گویند.

۵.۲ - شراب معین

و مراد از «معین» خمر معین است، یعنی شرابی که پیش روی آدمی جریان داشته باشد. مقربین از نوشیدن آن کاسه‌ها دچار صداع و خماری که دنبال خمر هست نمی‌شوند، و شراب بهشت مانند شراب دنیا خمارآور نیست، و عقل آنان به خاطر سکری که از نوشیدن شراب حاصل می‌شود زایل نمی‌گردد، در عین این که مست می‌شوند عقلشان را هم از دست نمی‌دهند.


قرآن کریم در مورد برخورداری بهشتیان، از نوشیدنیهایی در ظرفهای مهر شده با مشک می فرماید: «یسقون من رحیق مختوم• ختـمه مسک وفی ذلک فلیتنافس المتنـفسون» آنها از شراب زلال دست نخورده سربسته‌ای سیراب می‌شوند• مهری که بر آن نهاده شده از مشک است، و در این نعمتهای بهشتی باید راغبان بر یکدیگر پیشی گیرند! («مختوم» به چیزی گفته می‌شود که بر آن مهر زده شده باشد « ختم » و « رحیق » به معنای شراب ناب است. )

۶.۱ - معنای رحیق

کلمه «رحیق» به معنای شراب صاف و خالص از غش است، و به همین مناسبت آن را به وصف مختوم توصیف کرده، چون همواره چیزی را مهر و موم می‌کنند که نفیس و خالص از غش و خلط باشد، تا چیزی در آن نریزند و دچار ناخالصیش نکنند.

۶.۲ - معنای ختام

«خِتَمُهُ مِسکٌ وَ فى ذَلِک فَلْیَتَنَافَسِ الْمُتَنَفِسونَ» بعضی گفته‌اند: کلمه «ختام» به معنای وسیله مهر زدن است، می‌فرماید وسیله مهر زدن بر آن رحیق بجای گل و لاک و امثال آن - که در دنیا بوسیله آنها مهر و موم می‌کنند - مشک است. بعضی گفته‌اند: منظور از ختام، آخرین طعمی است که از آن شراب در دهان می‌ماند، می‌فرماید آخرین طعم آن بوی مشک است.

۶.۳ - معنای تنافس

«و فى ذلک فلیتنافس المتنافسون» - کلمه ((تنافس) ) به معنای زورآزمایی افراد در ربودن چیزی از دست یکدیگر است، ولی در مورد آیه و مقامی که دارد به معنای مسابقه است. همچنان که همین معنا را در آیه زیر به صراحت، خاطرنشان کرده می‌فرماید: ((سابقوا الی مغفره من ربکم و جنه))، پس در آیه بشر را ترغیب می‌کند تا بشتابد به سوی آن نعمتی که با عبارت رحیق مختوم توصیفش کرده.

۶.۴ - شراب طهور

بهشت، دارای نوشیدنی پاکیزه و پاک برای بهشتیان می باشد: «... وسقـیهم ربهم شرابا طهورا» ... و پروردگارشان شراب طهور به آنها می‌نوشاند!.
مقصود از (شراب طهور) که در بهشت به ابرار نوشانده می‌شود «و سقیهم ربهم شرابا طهورا» - خدایشان شرابی به ایشان نوشانید که طهور بود، یعنی در پاکی به حد نهایت بود، شرابی بود که هیچ قذارت و پلیدی را باقی نمی‌گذاشت، و یکی از قذارتهای درونی آدمی غفلت از خدای سبحان ، و بی توجهی به اوست، پس ابرار که این شراب طهور را نوشیدند محجوب از پروردگارشان نیستند، خدای تعالی در جمله «و سقیهم ربهم» همه واسطه‌ها را حذف کرده، و نوشاندن به ایشان را مستقیما به خودش نسبت داده، و این از همه نعمتهایی که در بهشت به ایشان داده افضل است.


قرآن در مورد آشامیدنیهای گوارا برای اصحاب یمین چنین می فرماید: «فاما من اوتی کتـبه بیمینه فیقول هاؤم اقرءوا کتـبیه• فی جنة عالیة• کلوا واشربوا هنیـا بما اسلفتم فی الایام الخالیة» اما کسی که نامه اعمالش به دست راست او است (از فرط خوشحالی و مباهات) فریاد می‌زند که (ای اهل محشر ! ) نامه اعمال مرا بگیرید و بخوانید• در بهشتی عالی• (و به آنها گفته می‌شود) بخورید و بیاشامید گوارا در برابر اعمالی که در ایام گذشته انجام دادید.


۱. طور/سوره۵۲، آیه۱۷.    
۲. طور/سوره۵۲، آیه۱۹.    
۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۹، ص۱۵.    
۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۲، ص۴۲۵- ۴۲۷.    
۵. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۵، ص۷۹.    
۶. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۹، ص۲۷۵.    
۷. مرسلات/سوره۷۷، آیه۴۱.    
۸. مرسلات/سوره۷۷، آیه۴۳.    
۹. مرسلات/سوره۷۷، آیه۴۱.    
۱۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۲۰، ص۲۵۰.    
۱۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۵، ص۴۲۵- ۴۲۶.    
۱۲. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۷، ص۳۷۴.    
۱۳. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱۰، ص۲۳۶.    
۱۴. انسان/سوره۷۶، آیه۱۲.    
۱۵. انسان/سوره۷۶، آیه۱۷.    
۱۶. انسان/سوره۷۶، آیه۱۸.    
۱۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۲۰، ص۲۰۸.    
۱۸. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۵، ص۳۶۷.    
۱۹. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۵، ص۲۶۳.    
۲۰. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱۰، ص۲۲۲.    
۲۱. ص/سوره۳۸، آیه۵۰.    
۲۲. ص/سوره۳۸، آیه۵۱.    
۲۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۷، ص۳۳۲.    
۲۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۹، ص۳۱۵.    
۲۵. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۶، ص۲۳۹.    
۲۶. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۸، ص۳۷۰.    
۲۷. مفردات، راغب اصفهانی، ج۱، ص۴۸۸.    
۲۸. صافات/سوره۳۷، آیه۴۳.    
۲۹. صافات/سوره۳۷، آیه۴۵.    
۳۰. صافات/سوره۳۷، آیه۴۷.    
۳۱. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۷، ص۲۰۶.    
۳۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۹، ص۵۵.    
۳۳. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۶، ص۱۸۲.    
۳۴. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۸، ص۳۰۵.    
۳۵. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۷ - ۱۹.    
۳۶. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۹، ص۲۰۹.    
۳۷. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۳، ص۲۱۲.    
۳۸. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۷، ص۸۸.    
۳۹. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۹، ص۳۶۱.    
۴۰. الدر المنثور، سیوطی، ج۸، ص۹.    
۴۱. مفردات، راغب اصفهانی، ج۱، ص۱۴۳.    
۴۲. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱۰، ص۲۹۷.    
۴۳. مطففین/سوره۸۳، آیه۲۵.    
۴۴. مطففین/سوره۸۳، آیه۲۶.    
۴۵. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۲۰، ص۳۹۳.    
۴۶. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۶، ص۲۷۵.    
۴۷. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۷، ص۴۲۸.    
۴۸. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۵، ص۵۳۴.    
۴۹. الدر المنثور، سیوطی، ج۸، ص۴۵۱.    
۵۰. انسان/سوره۷۶، آیه۲۱.    
۵۱. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۲۰، ص۲۰۹.    
۵۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۵، ص۳۷۱.    
۵۳. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۵، ص۲۶۴- ۲۶۵.    
۵۴. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱۰، ص۲۲۳.    
۵۵. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۵، ص۴۸۵.    
۵۶. الدر المنثور، سیوطی، ج۸، ص۳۷۷.    
۵۷. حاقه/سوره۶۹، آیه۱۹.    
۵۸. حاقه/سوره۶۹، آیه۲۲.    
۵۹. حاقه/سوره۶۹، آیه۲۴.    
۶۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۹، ص۶۶۷.    
۶۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۴، ص۴۵۸.    
۶۲. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۷، ص۲۸۰.    
۶۳. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱۰، ص۱۰۹.    
۶۴. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۵، ص۴۰۸.    
۶۵. الدر المنثور، سیوطی، ج۸، ص۲۷۲.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «آشامیدنی‌های بهشت».    



جعبه ابزار