تابعین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تابعین، افرادی هستند که با یک یا چند تن از
ملاقات یا
مصاحبت کردهاند. و چنانچه کسی هیچ یک از
را (در حال
) ندیده ولی با تابعین ملاقات کرده، وی را تبع تابعین (جمع: اتباع تابعین) نامند.
واژهی تابعین جمع تابع یا تابعی است.
به نظر اغلب
، صرف ملاقات با یک یا چند تن از صحابه برای اطلاق تابعی بر فرد کافی است.
به عقیدهی
مصاحبت و
مجالست با صحابه نیز
دارد، برخلاف صحابه که برای آنها صرف دیدار با
صلی اللّه علیه وآله وسلم در
کسب عنوان صحابی
کفایت می کند.
ابن حِبّان معتقد بود که تابعی باید در
باشد که قادر به حفظ کردن از صحابه باشد؛ از اینرو
خَلَف بن خلیفه از
اتباع تابعین (طبقهی پس از تابعین ) شمرده شده، اگرچه در کودکی
عَمروبن حُرَیث را دیده بوده است.
در کلمات
گاه در مقام نشان دادن
و قطعى بودن حکمى، به
و تابعین بر آن در مقام عمل در دوران مختلف، اشاره شده است؛
گرچه قول و عمل
و تابعین از نظر
،
و
به شمار نمىرود.
۱.
از صحابه.
۲. طول ملازمت با صحابه و برخورداری از قوهی
تمیز.
۳. مهمترین
در مورد تابعی دیدار او با
است. ابن صلاح
شرط دیدار را
دانسته و
ابن حَجَر همین
را اختیار کرده است.
برخی، چند تن از تابعین را که سماع آنها از صحابه به اثبات نرسیده، معرفی کردهاند.
به عقیدهی اینان شرط دیدار، از
از
به دست میآید که فرمود: «طوبی ' لِمَن رَآنی و آمن بی، و طوبی ' لمن رأی مَن رآنی » (خوشا به حال کسی که مرا دیده و به من
آورده است و خوشا به حال آن کس که کسی را که مرا دیده، دیده باشد؛
).
اصطلاح تابعین از آیهی «وَالسّابِقونَ الْاَوَّلونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَ الاْ َنْصارِ وَالَّذینَ اتَّبَعُوهُم بِاِحْسانٍ رَضِیَ اللّهُ عَنهُم وَ رَضُوا عَنْهُ...»
گرفته شده است. البته در این آیه، «الّذین اتَّبَعوهُم » در معنای اصطلاحی تابعین به کار نرفته است، زیرا در بین
پیروان ِ پیشگامانِ اولیه (السابقون الاوّلون )، گروهی از صحابه هم قرار داشته اند.
همچنین در
آیهی دهم
(«وَالَّذینَ جاءُو مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرلَنا و لاِ ِخوانِنا الَّذینَ سَبَقونا بالایمان...»)،
که تعبیر «التابعون باحسان » و «التابعین » به کار رفته است،
مسلّماً معنای اصطلاحی تابعین موردنظر نبوده است.
ممکن است که این اصطلاح از کلام رسول اکرم گرفته شده باشد که دربارة
فرمود: «اِنَّ خیرَ التابعینَ رَجلٌ یُقالُ لَهُ اویس » (بهترینِ تابعین مردی به نام
اویس است؛
). بتدریج تابعین به همهی کسانی گفته شد که رسول اکرم را ندیده بودند و در نتیجه
و مسائل
را از صحابه فراگرفته و
روایاتِ آنان شده بودند.
تعداد تابعین بسیار و شمارش ناپذیر است، زیرا در زمان رحلت رسول خدا در حدود یکصدوچهارده هزار صحابی وجود داشته
و چون شرط تابعی بودن دیدار با یکی از
است و صحابه نیز در
بلاد مختلف پراکنده بودهاند، تعداد تابعین خارج از محاسبه میگردد،
به ویژه آنکه برخی از صحابه تا پایان
نخست
بودهاند
و آخرین فرد تابعین نیز در ۱۸۰ هجری از
رفته است.
تابعین طبقاتی دارند. برخی مانند
ابن حبّان همهی تابعین را به اعتبار آنکه در ملاقات با صحابه مشترکاند، یک
دانستهاند.
مسلم، تابعین را در سه طبقه و
محمدبن سعد آنها را در چهار طبقه گروه بندی کرده است.
تابعین را پانزده طبقه و نخستین طبقه را کسانی دانسته که برخی از صحابه را ــ که
در مورد آنان
دادهاست ــ ملاقات کردهاند، از جملهی این تابعین می توان به
سعیدبن مُسَیّب،
قَیس بن ابی حازم،
ابوعثمان نَهدی،
قَیس بن عُباد و
حُصَین بن مُنذر اشاره کرد.
اکثر علمای
، سخن حاکم نیشابوری را
کردهاند، به این
که در بین نامبردگان کسی جز قیس بن ابی حازم از همهی
اصحاب ده گانه روایت نکرده است؛
چنانکه سعیدبن مسیّب که در زمان
به دنیا آمد، ظاهراً فقط از
سعدبن ابی وقاص روایت کرده است.
حاکم نیشابوری از طبقات دوم و سوم تابعین نیز عدهای را معرفی کرده است، اما بدون ذکر طبقات دیگر میگوید که آخرین طبقهی تابعین کسانی هستند که امثال
،
عبداللّه بن أبی أوفی ، [[|سائب بن یزید]]،
عبدالله بن حارث بن جَزء و
را ملاقات کردهاند،
و این عده
اصحاب رسول خدا بودهاند.
به عقیدهی برخی از
محققان، تابعین را به «کبار و متوسطین و صغار» نیز می توان طبقه بندی کرد. طبقهی کبار از بزرگان صحابه روایت نقل کردهاند، متوسطین علاوه بر درک صحابه، راوی برخی از بزرگان تابعین نیز بودهاند و صغار، راویان صحابهی خردسال بودهاند که معمولاً تاریخ وفاتشان متأخر از دیگر اصحاب است.
آخرین طبقه بندی تابعین، برحسب
شهر و
موطن آنهاست، مانند تابعین بصری و تابعین مدنی و تابعین کوفی؛ این طبقه بندی را
محمدبن سعد در کتاب
طبقات انجام داده است.
مراتب تابعین و اتباع نیز مختلف است و می توان طبقات آنان را چنین خلاصه کرد
:
۱. کبار تابعین چون
.
۲. طبقه
وسطی چون
و
.
۳. کسانی که بیشتر روایاتشان از طبقه اول است؛ مانند
زهری و
قتاده.
۴. کسانی که بیش از یک یا دو تن صحابی را درک نکردهاند؛ مانند
.
۵. طبقه آنان که همزمان دسته اخیر بوده، ولی به ملاقات
نایل نشدهاند؛ مانند
ابن جریج.
۶. بزرگان اتباع تابعین؛ مانند
و
.
۷. طبقهی وسطی از اتباع؛ مانند
ابن عیینه و
ابن علیه.
۸. طبقهی صغری مانند
و
ابو داوود طیالسی.
۹. طبقهی کسانی که تابعین را ندیده و از اتباع
نقل کردهاند مانند
ابن حنبل.
از مجموع طبقهها، طبقهی اول پیش از قرن اول درگذشتهاند و بقیه تابعین پس از قرن یکم.
در بحث از تابعین، گاه طبقه ای از راویان در ردیف تابعین قلمداد شدهاند بی آنکه سماع آنان از صحابه ثابت شده باشد، مانند
ابراهیم بن سُوَید نَخَعی. گاه نیز طبقهای که در شمار تابعیناند، به اشتباه در طبقهی اتباعِ تابعین ذکر شدهاند، مانند
ابوالزَّناد عبدالله بن ذکوان.
تابعین حامل
و
مبلّغ پس از ایشان و به عقیدهی
، افضل امت به شمار می روند.
ایشان به آیة ۱۰۰
و به این
رسول خدا است: «خَیْرُالناسِ قَرْنی ثُمَّ الذینَ یَلُونَهُم ثُمَّالذینَ یَلُونَهُم » (بهترین مردم معاصران مناند، سپس کسانی که پس از آنان میآیند و سپس مردمان پس از آنان
).
در مورد افضل تابعین، بین علمای اهل سنّت اختلاف نظر وجود دارد؛
قول مشهور آن است که
سعیدبن مسیّب افضل تابعین و
مرسَلاتِ او صحیحترین است.
برخی همچون
احمدبن حنبل،
علی بن مدینی و
بر این عقیده بودهاند.
عدهای دیگر افضل تابعین را اویس قَرَنی میدانند و به حدیث رسول خدا استناد میکنند.
برخی، مانند
،
تابعین را از جهت
و
وَرَع اویس قرنی و از جهت حفظِ اثر و حدیث، سعیدبن مسیّب دانستهاند.
بنا به گزارش
ابوعبداللّه محمدبن خفیف شیرازی، اهل
سعیدبن مسیّب، اهل
، و اهل کوفه اویس قرنی را افضل دانستهاند.
البته برخی از کوفیان افضل تابعین را
و
اَسودبن یزید نخعی دانسته و اهل
نیز معتقد به افضلیت
عطاءبن ابی رَباح بودهاند.
ظاهراً اهل هر منطقه، بزرگ خود را افضل تابعین میدانستهاند.
به نظر
ابوبکربن ابی داوود،
حَفْصه دختر
سیرین و
دختر
عبدالرحمان، افضل تابعات بودهاند و پس از آنان
أم درداء قرار دارد.
هفت تن از تابعین که منزلت بیشتری دارند به
فقهای سبعه یافتهاند.
در بین تابعین از نظر کثرت
کسی به حد حسن بصری و عطاءبن ابی رباح نرسیده است.
نخستین کسی که از تابعین درگذشت،
ابوزید معمربن زید بود که در سال ۳۰ کشته شد و آخرین کس،
خَلَف بن خلیفه (متوفی ۱۸۰) بود.
برخی از تابعین با صفت «مُخَضْرمون » ذکر شدهاند، از آنرو که آنان دورهی
و
را درک کرده و در زمان رسول خدا اسلام آورده بودند، اما دیدار
نصیب آنان نگردیده بود، از جمله
ابوعمرو شیبانی،
سُوَیدبن غَفلَة کندی،
عمرو بن میمون اَوْدی،
عبدخیر بن خیوانی،
ابوعثمان نهدی، و
ربیعة بن زراره.
برخی، اینان را از صحابه و برخی، از بزرگان تابعین دانستهاند و تعداد آنان را به اختلاف ۲۰ یا ۴۲ تن ذکر کردهاند.
از دیدگاه تاریخی نیز نقش تابعین را در شکل گیری جریانهای متفاوت و متعدد فکری و ادبی نمیتوان نادیده گرفت. اینان گذشته از سهم برجستهای که در پیدایی
علوم حدیثی داشتهاند، در
،
،
سیره نویسی،
مغازی و
هم
مؤسس به شمار میآیند. این امر مورد توجه
خاورشناسان بوده و آنان در باب نقش تابعین و صحابه و شکل گیری ساختار اِسنادها که تمامی روایات را به
اکرم میرساند آرای گوناگونی ابراز کردهاند.
•
.
•
ابن حجر عسقلانی،
نزهة النظر: شرح نخبة الفکر، چاپ صلاح محمد محمد عویضه،
۱۴۰۹/۱۹۸۹.
•
ابن صلاح،
مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، چاپ مصطفی دیب البغا،
۱۴۰۴/۱۹۸۴.
•
ابن کثیر،
اختصار علوم الحدیث، بتعلیق و شرح صلاح محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
• ابن کثیر،
، چاپ علی شیری، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
•
محمد ابوشهبه،
الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث،
قاهره ?( ۱۴۰۳/ ۱۹۸۲ ).
•
محمد محفوظ بن عبداللّه ترمسی،
منهج ذوی النظر،
مصر ۱۴۰۶/ ۱۹۸۵.
•
،
معرفة علوم الحدیث، مصر ۱۳۵۶/۱۹۳۷.
•
محمد عجاج خطیب،
اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
•
احمدبن علی خطیب بغدادی،
الکفایة فی علم الروایه، چاپ احمد عمرهاشم، بیروت.
•
محمد رشیدرضا، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر
، ج۱۱، مصر ۱۳۷۲/۱۹۵۳.
•
محمدبن عبدالرحمان سخاوی،
فتح المغیث شرح الفیة الحدیث، چاپ صلاح محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
•
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی،
الفیة السیوطی فی علم الحدیث، بتصحیح و شرح احمد محمد شاکر، بیروت، دارالمعرفه.
• عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی،
تدریب الراوی بشرح تقریب النواوی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
•
زین الدین بن علی شهیدثانی،
الرعایة فی علم الدرایه، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقّال،
۱۴۰۸.
•
حسین بن عبداللّه طیبی،
الخلاصة فی اصول الحدیث،
۱۳۹۱/۱۹۷۱.
•
نورالدین عتر،
منهج النقد فی علوم الحدیث،
۱۴۱۲/۱۹۹۲.
•
ظفراحمد عثمانی تهانوی،
قواعد فی علوم الحدیث، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
•
محمدبن عمر فخررازی،
التفسیرالکبیر، قاهره، چاپ افست
.
•
محمدبن محمد فصیح هروی،
جواهرالاصول فی علم احادیث الرسول، چاپ اطهر مبارکفوری،
۱۳۷۳.
•
،
مقباس الهدایة فی علم الدرایه، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۴؛
•
مسلم بن حجاج،
،
استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
•
یحیی بن شرف نووی،
ارشاد طلاب الحقایق الی معرفة سنن خیر الخلائق، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
•
احمدعمر هاشم،
قواعد اصول الحدیث، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
•
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله تابعین
۲.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص۳۰۹و۳۱۰.
۳.
سایت اندیشه قم
۴. کاظم مدیر شانچى - علم الحدیث، ص۲۰۶.