شأن نزول آیه ابلاغ و آیه اکمال دین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دلایل و شواهد محکم قرآن، روایی و تاریخی حاکی از این است که
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از همان روزهای نخست دعوت (
یوم الدار) تا روزهای پایانی عمر، در موقعیتهای گوناگون
امام امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) را به عنوان جانشین خود در امر
امامت و حاکمیت پس از خود معرفی کردند. برجستهترین موقعیتی که پیامبر در آن به
نصب الهی امام علی (علیهالسّلام) به خلافت پس از خود تصریح کردند، خطبه صريح پيامبر مبنی بر
ولایت امام علی (علیهالسّلام) در روز هجدهم ذیالحجه سال دهم
هجرت در کنار
غدیر خم بود و از مسلمانان بر آن
بیعت گرفتند. این امر، واقعیتی است که همه مفسران و دانشمندان شیعه و اکثر قریب باتفاق علما و مفسران و
محدثان معروف
اهل سنت، بر آن اتفاق نظر دارند.
در این میان
ابنتیمیه با طرح شبههای در صدد است تا این مطلب را القاء کند که آیه اکمال و ابلاغ در
غدیر خم نازل نشده است؛ بلکه
آیه اکمال روز نهم
ذیالحجه و در
عرفات نازل شده و
آیه ابلاغ نیز مدتها قبل از
حجهالوداع نازل شده است و اگر
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در صدد بودند تا امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) را به
خلافت بعد از خود معرفی کند میتوانستند در جایی که جمعیتی بیشتر حضور دارند مثل
شهر مکه و یا
صحرای عرفات، به این کار مبادرت ورزند. پس در نتیجه آن چه در غدیر اتفاق افتاد آن چیزی نیست که
شیعه ادّعای آن را دارد.
اصل شبهه
ابنتیمیه به شرح زیر است: "قال الرافضی: الخبر المتواتر عن النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): انه لما نزل قوله تعالی: (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک).
خطب الناس فی غدیر خُم... و الجواب: ان هذا الجواب کذب، وان قوله: (بلغ ما انزل الیک من ربک)،
ربک نزل قبل حجة (الوداع) بمدة طویلة... و مما یبین ذلک ان آخر المائدة نزولاً قوله تعالی: (الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی).
وهذه الآیة نزلت بعرفة تاسع ذی الحجة فی حجة الوداع، والنبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) واقف بعرفة، ... فمن قال: ان المائدة نزل فیها شی ء بغدیر خم فهو کاذب مفترٍ باتفاق اهل العلم. وهذا مما یبیّن ان الذی جری یوم الغدیر لم یکن مما اُمر بتبلیغه، کالذی بلَّغه فی حجة الوداع؛ فان کثیراً من الذین حجُّوا معه - او اکثرهم - لم یرجعوا معه الی المدینة، بل رجع اهل مکة الی مکة، واهل الطائف الی الطائف، واهل الیمن الی الیمن، واهل البوادی القریبة من ذاک الی بوادیهم. وانما رجع معه اهل المدینة ومن کان قریباً منها... ؛ رافضی (
علامه حلّی) میگوید:
روایت متواتر از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد شده که هنگامی که این
آیه (آیه ابلاغ) نازل شد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در
غدیر خم برای مردم
خطبه خواند.... جواب او این میشود که این مطلب دروغی بیش نیست و
آیه ابلاغ مدتی قبل از
حجهالوداع نازل شده است. و از قراینی که این مطلب را تبیین میکند
آیه اکمال است که در نهم ذیحجه در حجهالوداع در حال وقوف پیامبر در
عرفات نازل گردید. و هر کس بگوید آیهای از
سوره مائده در غدیر خم نازل شده دروغگو است و افتراء وارد کرده است... و از مطالب دیگری که بیان میکند که آن چه در غدیر خم اتفاق افتاد چیزی نبود که پیامبر مامور به تبلیغ آن باشد این است که بسیاری از مردم که به همراه پیامبر به
حج رفته بودند به
مدینه باز نمیگشتند؛ بلکه بعضی که اهل شهر مکه بودند در همان شهر میماندند و بعضی که اهل طائف بودند مستقیما به
طائف میرفتند و بعضی دیگر که اهل یمن بوده به
یمن میرفتند و هیچ کدام مسیرشان از غدیر خم نمیگذشت تا شاهد ابلاغ از جانب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باشند.
پس اگر حضرت قصد این میداشتند که در روز غدیر امامت علی را اعلام کنند باید آن را در حجهالوداع ابلاغ میکردند. پس حال که حضرت این گونه نکردند و سخنی که مربوط به امامت علی بشود نفرمودند و هیچ کس نیز در این رابطه روایتی نه
ضعیف و نه
صحیح نقل نکرده است و حتی آن حضرت در خطبه خود نامی از علی هم به زبان نیاوردند در حالی که این مجمعی عمومی بود که همه حاجیان در آن حضور داشتند پس معلوم میشود که حضرت مامور به ابلاغ امامت علی نبودهاند.
ابنکثیر متوفای ۷۷۴ هـ که هم عصر ابنتیمیه متوفای ۷۲۸ هـ است نیز شبههای با تکیه بر روایت عمر بن خطاب در نزول آیه اکمال در عرفه شبههای شبیه با آن چه ابنتیمیه طرح کرده بیان نموده است. با توجه به وجه اشتراک این دو شبهه، کلام ابنکثیر را نیز طرح کرده و با پاسخ به اشکال ابنکثیر که بنیه قویتری نیز دارد در حقیقت هر دو اشکال پاسخ داده شده است. این شبهه برخواسته از روایتی است که
بخاری در
صحیح خود از
عمر بن خطاب آورده که عین همان روایت را ابنکثیر در تفسیر خود نقل کرده است.
با توجه به مطالب فوق، از این گفتار ابنتیمیه سه شبهه را میتوان جمعبندی کرد:
۱ ـ آیه ۳ سوره مائده (الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا)
یعنی: آیه اکمال در غدیر خم نازل نشده؛ بلکه در
روز عرفه نازل گردیده و ربطی هم به
امامت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) ندارد.
۲ ـ آیه ۶۷ سوره مائده (بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس)
یعنی: آیه ابلاغ هم در غدیر خم نازل نشده؛ بلکه این آیه مدّتها قبل از حجهالوداع در روزهای آغاز
وحی و در مدینه پس از پایان
جنگ اُحد نازل شده است. لذا به این آیه نیز به عنوان ادله نصب امامت نمیتوان استدلال کرد.
۳ ـ ابنتیمیه با توجه به دو اشکال فوق نتیجه میگیرد پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن چه را که مامور به تبلیغ آن بوده ارتباطی به غدیر ندارد و اگر چنان چه مربوط به غدیر بود میبایست در مکه و یا عرفات که همه مردم مکه و یمن و ساکنان اطراف مکه حضور داشتند
ولایت و امامت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) را بیان میفرمود.
"اَنَّ رَجُلاً مِنَ الْیَهُودِ قَالَلَهُ یَا اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، آیَةٌ فِی کِتَابِکُمْ تَقْرَءُونَهَا لَوْ عَلَیْنَا مَعْشَرَ الْیَهُودِ نَزَلَتْ لاَتَّخَذْنَا ذَلِکَ الْیَوْمَ عِیدًا. قَالَ اَیُّ آیَةٍ قَالَ (الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَاَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الاِسْلاَمَ دِینًا). قَالَ عُمَرُ قَدْ عَرَفْنَا ذَلِکَ الْیَوْمَ وَالْمَکَانَ الَّذِی نَزَلَتْ فِیهِ عَلَی النَّبِیِّ - صلی الله علیه وسلم - وَهُوَ قَائِمٌ بِعَرَفَةَ یَوْمَ جُمُعَةٍ؛ شخصی
یهودی به عمر گفت: ای امیرالمؤمنین! آیهای در
قرآن شما مسلمانان است و آن را میخوانید که اگر ما یهود این آیه را میداشتیم آن روز را
عید میگرفتیم. عمر گفت: کدام آیه؟ گفت: «لْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَاَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الاِسْلاَمَ دِیناً» عمر گفت: من زمان و مکان نزول این آیه را میدانم این آیه در حالی که پیامبر در عرفات وقوف کرده بود و
روز جمعه بود نازل شد".
پس ابنتیمیه و ابنکثیر با استناد به این روایت بر این اعتقادند که آیه اکمال در غدیر خم نازل نگردیده، بلکه در
روز جمعه و در عرفات نازل گردیده است. کلام ابنکثیر این چنین است: "وقال ابن جریر: وقد قیل لیس ذلک بیوم معلوم عند الناس، ثم روی من طریق العوفی عن ابن عباس فی قوله: «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» یقول: لیس بیوم معلوم عند الناس، قال: وقد قیل: انها نزلت علی رسول الله صلی الله علیه وسلم فی مسیره الی حجة الوداع، ثم رواه من طریق ابی جعفر الرازی عن الربیع بن انس. قلت: وقد روی ابن مردویه من طریق ابیهارون العبدی عن ابی سعید الخدری انها نزلت علی رسول الله صلی الله علیه وسلم یوم غدیر خم حین قال لعلی: من کنت مولاه فعلی مولاه، ثم رواه عن ابی هریرة، وفیه انه الیوم الثامن عشر من ذی الحجة یعنی مرجعه (علیهالسّلام) من حجة الوداع. ولا یصح لا هذا ولا هذا، بل الصواب الذی لا شک فیه ولا مریة انها انزلت یوم عرفة وکان یوم جمعة؛ ابنجریر گفته است: نزول این آیه در روزی که بین مردم اشتهار یافته؛ نبوده است و از طریق
ابنعباس روایتی را نقل میکند در رابطه با آیه «الیوم...» وی میگوید: این روز آن روزی که نزد مردم شناخته شده است نمیباشد... بلکه بدون هیچ شک و شبههای قول صحیح و ثواب این است که آیه اکمال در روز هشتم
ذیالحجه که روز جمعهای بوده در سرزمین عرفات نازل گردیده است.
وی هم چنین در کتاب سیره و تاریخ خود این گونه آورده است: "فاما الحدیث الذی رواه ضمرة، عن ابن شوذب، عن مطر الوراق، عن شهر بن حوشب، عن ابی هریرة، قال: لما اخذ رسول الله صلی الله علیه وسلم بید علی قال: من کنت مولاه فعلی مولاه، فانزل الله عز وجل: «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَاَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» قال ابو هریرة: وهو یوم غدیر خم، من صام یوم ثمان عشرة من ذی الحجة کتب له صیام ستین شهراً. فانه حدیث منکر جداً، بل کذب؛ لمخالفته لما ثبت فی الصحیحین عن امیرالمؤمنین عمر بن الخطاب ان هذه الآیة نزلت فی یوم الجمعة یوم عرفة، ورسول الله صلی الله علیه وسلم واقف بها؛ روایتی که ضمره، از ابنشوذب، از مطر الوراق، از شهر بن حوشب، از
ابوهریره نقل کرده است که: رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست علی را گرفت و فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه، و بعد از آن هم این آیه نازل شد: «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَاَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی»، و ابوهریره گفته است این آیه در روز غدیر خم نازل شده است و هر کس روز هیجدهم ذیالحجه را
روزه بگیرد برای او ثواب روزه شصت ماه خواهد بود. به درستی که این
حدیث دروغ و منکر است؛ چون این روایت با روایتی که در
صحیح مسلم و بخاری از عمر بن خطاب آمده است مخالف دارد؛ چون در آن روایت، دارد که این آیه در روز جمعه و در صحرای عرفات در حالی که ر سول خدا در آن جا وقوف نموده بود نازل شده است.
پس در حقیقت این شبهه ابنکثیر، توضیح همان شبهه ابنتیمیه است. لذا، به این شکل شبهه ابنتیمیه نیز قوت میگیرد و این احتمال تقویت میگردد که اصلا آیه اکمال در غدیر خم نازل نگردیده است تا بخواهد روایت من کنت مولاه فهذا علی مولاه و
خطبه غدیر صحت داشته باشد.
آیا آیه اکمال در
روز عرفه نازل شده است؟ در حقیقت اشکال اول ابنتیمیه ناشی از روایتی از عمر بن خطاب میشود که در صحیح بخاری
شان نزول آیه اکمال را که آخرین آیه نازل شده بر پیامبر است در حجهالوداع و در عرفات در حال وقوف پیامبر در آن مکان و نزول آیه ابلاغ را نیز مدتها قبل از آن دانسته است.
در پاسخ به این قسمت از اشکال ابنتیمیه و ابنکثیر که میگویند آیه اکمال در عرفات نازل شده است چند پاسخ داده شده است:
اولا: بر فرض صحت نزول آیه شریفه اکمال در عرفه، این منافاتی با نزول آن در غدیر خم ندارد، زیرا بسیاری از آیات به مناسبتهای مختلف چندین بار نازل گردیده است.
ثانیا: این روایت عمر بن خطاب که نزول آیه اکمال را در عرفات و در روز جمعه میداند متعارض با تعدادی از روایات دیگر است که نزول آن را در شب مزدلفه، روز دوشنبه و یا شب جمعه دانستهاند.
ثالثا: حدیثی از ابوهریره متضمن این معناست که آیه اکمال در روز دوشنبه و در غدیر خم نازل شده است. بر اساس مبانی رجالی اهل سنت تمام روات در سلسله این حدیث معتبر و ثقه هستند. پس این حدیث صحیح السند با روایت عمر که میگوید: این آیه روز جمعه و در عرفه نازل شده است؛ معارض است.
بر فرض صحت نزول آیه شریفه در عرفه، این منافاتی با نزول آن در غدیر خم ندارد، زیرا بسیاری از آیات به مناسبتهای مختلف چندین بار نازل گردیده است. مفسران و علمای اهل سنت تصریح کردهاند برخی از سور و یا آیات به مناسبت و به دلائل متعددی مثل عظمت شان واقعه و یا تعدد اسباب نزول، تکرار گردیده است؛ به عنوان مثال:
زرکشی در کتاب «
برهان» خود میگوید: "وقد ینزل الشیء مرتین تعظیماً لشانه، وتذکیراً به عند حدوث سببه، خوف نسیانه؛ وهذا کما قیل فی الفاتحة نزلت مرتین، مرة بمکة واخری بالمدینة؛ گاهی آیهای به علت عظمت شان آن، و یا یادآوری آن به هنگام تکرار سبب و یا خوف از فراموشی آن تکرار میشود؛ و این مانند
سوره فاتحه است که دو مرتبه نازل گردید یک مرتبه در مکه و بار دیگر در مدینه".
سپس زرکشی برای تایید ادعای خویش به ذکر چند مثال اقدام ورزیده است: "ومثله ما فی الصحیحین، عن ابن مسعود فی قوله تعالی: «وَیَسْاَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ»
انها نزلت لمّا ساله الیهود عن الروح، وهو فی المدینة، ومعلوم ان هذه فی سورة «سبحان» (الاسراء) وهی مکّیة بالاتفاق، فان المشرکین لما سالوه عن ذی القرنین وعن اهل الکهف، قیل ذلک بمکّة، وان الیهود امروهم ان یسالوه عن ذلک، فانزل الله الجواب، کما قد بسط فی موضعه. وکذلک ما ورد فی «قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ»
انها جواب للمشرکین بمکة، وانها جواب لاهل الکتاب بالمدینة والحکمة فی هذا کلّه: انه قد یحدث سبب من سؤال او حادثة تقتضی نزول آیة، وقد نزل قبل ذلک ما یتضمّنها، فتؤدّی تلک الآیة بعینها الی النبی (صلی الله علیه وسلم) تذکیراً لهم بها، وبانها تتضمّن هذه... وما یذکره المفسّرون من اسباب متعدّدة لنزول الآیة قد یکون من هذا الباب، لا سیما وقد عرف من عادة الصحابة والتابعین ان احدهم اذا قال نزلت هذه الآیة فی کذا، فانه یرید بذلک ان هذه الآیة تتضمن هذا الحکم، لا ان هذا کان السبب فی نزولها؛ مانند آنچه که در
صحیح مسلم و بخاری از قول
ابنمسعود در باره این آیه شریفه آمده «وَیَسْاَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ»
که این آیه در باره سؤال یهود راجع به
حقیقت روح در مدینه نازل شد، و حال آن که به اتفاق مفسرین این سوره (
اسراء)
مکّی است... و یا آن چه که در باره سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ» که در جواب
مشرکان مکه نازل شده است، در جواب
اهل کتاب مدینه نیز نازل شده است. حکمت این تعدد نزول آن است که: گاهی سبب نزول آیه و یا سورهای سؤال یا حادثهای است که اقتضاء نزول آیهای را دارد، که قبل از آن آیه به مناسبت دیگر نازل شده است. و این باعث میشود تا آیه به همین مضمون بار دیگر نازل شود...".
بخاری و
مسلم برای یک آیه چندین شان نزول ذکر میکنند. آنها در صحاح خود اسباب نزول و زمان و مکانهای متعدّد و مختلفی را برای نزول یک آیه ذکر میکند، به عنوان مثال: در تفسیر قول خداوند تعالی: «اِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَاَیْمَانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً»
دو سبب مختلف از حیث زمان و مکان و مورد برای نزول این آیه کریمه ذکر میکند:
سبب اول: آن چه که
اشعث بن قیس درباره سبب نزول آیهای ذکر میکند و این گونه میگوید: "فیّ انزلت، کانت لی بئر فی ارض ابن عمّ لی...؛ این آیه درباره من به خاطر چاهی که در زمین پسر عمویم داشتم نازل شد...".
سبب دوم: آن چه از عبدالرحمن بن ابیاوفی وارد شده: "ان رجلاً اقام سلعة فی السوق، فحلف فیها لقد اعطی بها ما لم یعطه، لیوقع فیها رجلاً من المسلمین، فنزلت: «اِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَاَیْمَانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً»؛
شخصی کالایی را در بازار به فروش گذارد و
قسم یاد نمود که در ازای آن قیمتی پرداخته شود که هیچ کس تا کنون نپرداخته است و قصدش از این کار این بود که شخصی از مسلمانان به این کالا رغبت پیدا نماید. در این حال بود که آیه نازل شد: «همانا کسانی که عهد خدا و قسمهایشان را به بهاییاندک میفروشند...".
همچنین در باره اختلاف
صحابه در اسباب نزول بعضی آیات، موارد فراوانی را بخاری در صحیح خود ذکر میکند: "مررت بالربذة، فاذا انا بابی ذر (رضی الله عنه) فقلت له: ما انزلک منزلک هذا؟ قال: کنت بالشام، فاختلفت انا ومعاویة فی الذین یکنزون الذهب والفضة ولا ینفقونها فی سبیل الله، قال معاویة: نزلت فی اهل الکتاب، فقلت: نزلت فینا وفیهم، فکان بینی وبینه فی ذاک...؛ در
ربذه با
ابوذر برخورد نمودم به او گفتم: چه چیزی باعث اقامت تو در این مکان شده است؟
ابوذر گفت: در
شام بودم که با
معاویه در باره آیه «الذین یکنزون الذهب والفضه ولا ینفقونها فی سبیل الله»
اختلاف پیدا نمودم، معاویه گفت: این آیه درباره
اهل کتاب نازل شده است، اما من گفتم: هم درباره ما و هم درباره آنها نازل شده است...".
و نیز در کتاب حجّ در صحیح بخاری اختلاف بین
عائشه و
ابوبکر بن عبدالرحمن درباره سبب نزول آیه مبارکه: «اِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ او اعْتَمَرَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِ اَن یَطَّوَّفَ بِهِمَا»
به تفصیل آمده است.
بنابراین چه بسا آیه اکمال نیز دو مرتبه نازل شده باشد، یک مرتبه در روز عرفه و بار دیگر در غدیر خم، لذا ممکن است آن یهودی که در مجلس عمر بن خطاب آن سخن را گفته است منظورش نزول آیه در روز غدیر بوده باشد، ولی عمر جواب او را به نزول آیه در روز عرفه داده باشد و این جواب از عمر بن خطاب جای تعجب ندارد؛ چون اگر او بخواهد نزول این آیه را هیجده ذیالحجه و غدیر خم بداند، در حقیقت به خلافت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) و امامت او اعتراف نموده است.
حاصل این که: مخالفت بعضی از روایات صحیح بخاری و مسلم در تعیین سبب نزول آیات، اقتضای تکذیب روایات دیگر را ندارد، بلکه کاشف از تعدّد و تغایر اسباب و زمان و مکان نزول یک آیه است. شاهد آن هم مطالبی بود که در صحیح مسلم و بخاری بیان شد.
تعارض روایت عمر با احادیث صحیحه دیگر؛ روایت عمر بن خطاب که اخیرا ذکر شد و نزول آیه اکمال را در عرفات و در روز جمعه میداند متعارض با تعدادی از روایات دیگر است که در همین رابطه آمده است که ما به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
در روایت عمر بن خطاب آمده بود که آیه اکمال در جمعه نازل شد، و این با آن چه که از
ابنعباس با سند معتبر آمده است که آیه اکمال روز دوشنبه نازل شده است در تعارض است،
طبرانی با سنده خود از ابنلهیعه، از
خالد بن ابیعمران، از حنش بن عبدالله صنعانی، از ابنعباس، این گونه روایت کرده است: "ولد نبیّکم (صلیاللهعلیهوسلم) یوم الاثنین، ویوم الاثنین خرج من مکة، و دخل المدینة یوم الاثنین، و فتح بدراً یوم الاثنین، و نزلت سورة المائدة یوم الاثنین «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» ورفع الرکن یوم الاثنین؛ پیامبرتان در روز دوشنبه متولد شد و در روز دوشنبه از مکه
هجرت نمود و روز دوشنبه به مدینه وارد شد و روز دوشنبه در
جنگ بدر به پیروزی رسید و روز دوشنبه این آیه از
سوره مائده بر او نازل شد «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» و روز دوشنبه
رکن را از جای خود بلند نمود.
پس این حدیث که میگوید آیه اکمال روز دوشنبه نازل شده منافات دارد با حدیث عمر بن خطاب در صحیح بخاری که صراحت دارد که این آیه روز جمعه نازل شده است.
آن چه که بخاری و مسلم در صحیح خود از عمر بن خطاب نقل کردهاند که آیه اکمال در روز جمعه و در حال وقوف به عرفات نازل شده است
منافات با روایت دیگری از مسلم در صحیحش از عمر بن خطاب دارد که، آیه اکمال در «
لیله جمع» یعنی: شب وقوف در
مزدلفه نازل شده است، یعنی همان شب عیدی که مسلمانان بعد از اتمام
وقوف به عرفات به سوی
منی، حرکت میکنند. "عن قیس ابن مسلم، عن طارق بن شهاب، قال: قالت الیهود لعمر: لو علینا معشر یهود نزلت هذه الآیة «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَاَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الاِسْلاَمَ دِیناً»
نعلم الیوم الذی انزلت فیه، لاتخذنا ذلک الیوم عیداً، قال: فقال عمر: فقد علمت الیوم الذی انزلت فیه، والساعة، و این رسول الله صلی الله علیه وسلم حین نزلت، نزلت لیلة جمع ونحن مع رسول الله صلی الله علیه وسلم بعرفات؛ شخصی یهودی به عمر گفت: اگر این آیه بر ما (یهود) نازل شده بود: «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَاَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الاِسْلاَمَ دِیناً» روزی را که این آیه در آن نازل شده بود را عید اعلام میکردیم عمر گفت: من روز و ساعت و مکان نزول این آیه را میدانم، این آیه در لیله جمع (شب حضور در مزدلفه) در حالی که ما با رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در عرفات حضور داشتیم نازل شد.
هم چنین روایت بخاری و مسلم در صحیحشان از عمر بن خطاب با روایتی که روایتی که نسائی در
سنن خود با سند صحیح نقل میکند که آیه اکمال شب جمعه نازل شده است منافات دارد. "عن قیس ابن مسلم، عن طارق بن شهاب قال: قال یهودی لعمر: لو علینا نزلت هذه الآیة لاتخذناه عیداً «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ»
قال عمر: قد علمت الیوم الذی انزلت فیه، واللیلة التی انزلت، لیلة الجمعة، ونحن مع رسول الله صلی الله علیه وسلم بعرفات؛ شخصی یهودی به عمر گفت: اگر این آیه بر ما نازل شد ه بود آن روز را عید میگرفتیم: «الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ»
عمر گفت: من روز و شبی را که این آیه در آن نازل شد را میدانم این آیه شب جمعه، در حالی که همراه رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در عرفات بودیم نازل شد".
البانی این حدیث را در زمره
احادیث صحیح سنن نسائی درج کرده و از آن این گونه یاد کرده است: «صحیح».
پس اضافه بر آن که میتوان پاسخ عمر را بر اساس تعدد شان نزولها دانست هم چنین: نزول آیه در شب جمعه عرفه منافات دارد با روایات صحیح دیگر در صحیح مسلم و
سنن نسایی و
المعجم طبرانی که نزول آیه اکمال را در اوقات دیگر غیر از آن چه که عمر در روز جمعه دانست ذکر کردهاند.
بخاری در صحیح خود گفته است:
سفیان ثوری در نزول این آیه روز جمعه تشکیک کرده است و این خود با روایت عمر منافات دارد: "حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ حَدَّثَنَا سُفْیَانُ عَنْ قَیْسٍ عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ قَالَتِ الْیَهُودُ لِعُمَرَ اِنَّکُمْ تَقْرَءُونَ آیَةً لَوْ نَزَلَتْ فِینَا لاَتَّخَذْنَاهَا عِیدًا. فَقَالَ عُمَرُ اِنِّی لاَعْلَمُ حَیْثُ اُنْزِلَتْ، وَاَیْنَ اُنْزِلَتْ، وَاَیْنَ رَسُولُ اللَّهِ - صلی الله علیه وسلم - حِینَ اُنْزِلَتْ یَوْمَ عَرَفَةَ، وَاِنَّا وَاللَّهِ بِعَرَفَةَ - قَالَ سُفْیَانُ وَاَشُکُّ کَانَ یَوْمَ الْجُمُعَةِاَمْ لاَ (الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ)؛ ... سفیان گفته است: من شک دارم که این آیه در روز جمعه نازل شده باشد".
پس این روایت سفیان ثوری نیز که در صحیح بخاری آمده با روایت عمر که آیه اکمال در روز جمعه و در عرفات نازل شده منافات دارد.
امّا آن چه که در کلام ابنتیمیه و ابنکثیر در کاذب و اهل افتراء بودن هر کسی که نزول آیه اکمال را در غدیر خم بداند از عجایب و غرائب است!!! ابوهریره این گونه روایت میکند: "ضمرة ابن ربیعة القرشی عن ابن شوذب عن مطر الوراق عن شهر بن حوشب عن ابی هریرة. قال: من صام یوم ثمان عشرة من ذی الحجة کتب له صیام ستین شهرا، وهو یوم غدیر خم، لما اخذ النبی صلی الله علیه وسلم بید علی بن ابی طالب فقال: الست ولی المؤمنین؟ قالوا: بلی یا رسول الله! قال: «من کنت مولاه فعلی مولاه» فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لک یا بن ابی طالب اصبحت مولای ومولی کل مسلم، فانزل الله: «الیوم اکملت لکم دینکم»".
حال ابنتیمیه درباره این روایت میگوید: "من قال: ان المائدة نزل فیها شی ء بغدیر خم فهو کاذب مفترٍ؛ هر کس بگوید آیهای از سوره مائده در غدیر خم نازل شده است کافر و مفتر است".
و ابنکثیر نیز این روایت را دروغی بیش نمیداند و این گونه میگوید: "فاما الحدیث الذی رواه... عن ابی هریرة فانه حدیث منکر جداً، بل کذب؛ روایت ابو هریره دروغ است".
پس به این شکل هم ابنتیمیه و هم ابنکثیر ابوهریره را کاذب و اهل افتراء میدانند!!
برای اثبات صحت روایت نزول آیه اکمال در غدیر خم به عنوان مثال یکی از روایات را ذکر کرده و آن را بررسی سندی کرده و مابقی را از باب شاهد ذکر میکنیم:
خطیب بغدادی با سند خود نزول آیه اکمال در غدیر خم را این گونه آورده است: "انبانا عبدالله بن علی بن محمد بن بشران، انبانا علی بن عمر الحافظ، حدثنا ابو نصر حبشون بن موسی بن ایوب الخلال، حدثنا علی بن سعید الرملی، حدثنا ضمرة بن ربیعة القرشی، عن ابن شوذب، عن مطر الوراق، عن شهر بن حوشب، عن ابی هریرة، قال: من صام یوم ثمان عشرة من ذی الحجة کتب له صیام ستین شهراً، وهو یوم غدیر خم، لما اخذ النبی (صلی الله علیه وسلم) بید علی بن ابی طالب، فقال: الست ولی المؤمنین، قالوا: بلی یا رسول الله، قال: من کنت مولاه فعلی مولاه، فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لک یا بن ابی طالب، اصبحت مولای ومولی کل مسلم، فانزل الله: {الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ} و من صام یوم سبعة وعشرین من رجب کتب له صیام ستین شهراً، وهو اول یوم نزل جبرئیل علی محمد (صلی الله علیه وسلم) بالرسالة»".
خطیب بغدادی بعد از ذکر این روایت میگوید: "اشتهر هذا الحدیث من روایة حبشون، وکان یقال: انه تفرد به، وقد تابعه علیه احمد بن عبدالله بن النیری، فرواه عن علی بن سعید، اخبرنیه الازهری، حدثنا محمد بن عبدالله بن اخی میمی، حدثنا احمد بن عبدالله بن احمد بن العباس بن سالم بن مهران المعروف بابن النیری املاءً، حدثنا علی بن سعید الشامی، حدثنا ضمرة بن ربیعة، عن بن شوذب، عن مطر، عن شهر بن حوشب، عن ابی هریرة، قال: من صام یوم ثمانیة عشرة من ذی الحجة، وذکر مثل ما تقدم او نحوه؛ این حدیث از روایت حبشون شهرت یافته است، وگفته میشود او در نقل این روایت منفرد است: و احمد بن عبدالله بن نیری از او متابعت نموده، و او از علی بن سعید روایت کرده است که مرا ازهری با خبر ساخت که: محمد بن عبدالله بن اخی میمی، از احمد بن عبدالله بن احمد بن العباس بن سالم بن مهران معروف به ابن نیری از علی بن سعید شامی، از ضمره بن ربیعه، از ابنشوذب، از مطر، از شهر بن حوشب، از ابوهریره روایت نمود که: هر کس روز هیجده ذیالحجه را روزه بگیرد...".
سپس همو میگوید: "وهذه الروایة طریقها صحیح فان ابن بشران من شیوخ الخطیب البغدادی، وقال عنه: «کتبت عنه وکان سماعه صحیحاً»؛ این روایت با طریق صحیح نقل شده است چون ابنبشران از شیوخ خطیب بغدادی است، و از او این گونه نقل کرده است: «از او روایت را نقل کردم و روایت شنیدن از او صحیح است»".
ذهبی در باره او مینویسد: "عبدالله بن علیّ بن محمد بن عبدالله بن بشران البغدادی الشاهد... قال الخطیب: کان سماعه صحیحاً. وتوفی فی شوال؛ عبدالله بن علی... خطیب درباره او گفته: شنیدههای او صحیح بود. در
ماه شوال از دنیا رفت.
و اما علی بن عمر حافظ، او همان دارقطنی صاحب سنن است که
ذهبی در
سیر اعلام النبلاء در باره او گفته است: "قال ابو بکر الخطیب کان الدارقطنی فرید عصره وقریع دهره ونسیج وحده وامام وقته انتهی الیه علو الاثر والمعرفة بعلل الحدیث واسماء الرجال مع الصدق والثقة وصحة الاعتقاد والاضطلاع من علوم سوی الحدیث منها القراءات؛ دارقطنی یگانه روزگار و پهلوان میدان بود و مانندی نداشت او پیشوای زمانش بود، دانش و معرفت اسباب شناسائی حدیث و شناخت نامهای راویان به او ختم میشد، راستگو و مورد اعتماد و دارای اعتقادی صحیح بود و در دیگر علوم غیر از حدیث مانند دانش قراآت نیز قوی بود".
و اما حبشون الخلال، خطیب بغدادی در باره او میگوید: "و کان ثقة یسکن باب البصرة؛ حبشون مورد اعتماد بود و در باب البصره سکونت داشت".
و بعد از نقل روایت اکمال نیز روایت دیگری را نقل کرده و میگوید: "الازهری انبانا علی بن عمر الحافظ قال حبشون بن موسی بن ایوب الخلال صدوق...؛ علی بن عمر الحافظ گفته است: حبشون بن موسی راستگو است".
و اما علی بن سعید الرملی، او همان ابنابیحمله است که، ذهبی در
المیزان در باره او گفته است: "علی بن ابی حملة شیخ ضمرة بن ربیعة ما علمت به باسا ولا رایت احدا الآن تکلم فیه وهو صالح الامر ولم یخرج له احد من اصحاب الکتب الستة مع ثقته؛ علی بن ابیحمله بزرگ
قبیله ضمره است، من در او ایرادی نمیبینم و کسی را هم ندیدهام که در باره او سخنی گفته باشد، او کارهایش خوب بود ولی با این که ثقه است صاحبان کتب سته از وی روایت نقل نکردهاند".
و
ابنحجر در
لسان المیزان نیز در این اعتقاد با ذهبی همراهی کرده و گفته است: "واذا کان ثقة ولم یتکلم فیه احد فکیف نذکره فی الضعفاء؟!؛ وقتی که همه او را از ثقات دانستهاند و هیچ کس درمورد او قدحی وارد ننموده است چگونه او را از ضعفاء بدانیم؟!".
و نیز ذهبی در جایی دیگر در باره او این گونه گفته است: "یتثبت فی امره، کانه صدوق".
و اما ضمره بن ربیعه،
احمد بن حنبل در باره او دارد: "من الثقات المامونین، رجل صالح، صالح الحدیث، لم یکن بالشام رجل یشبهه؛ او از ثقات و مورد اعتماد و رجلی صالح و صالح الحدیث، است که در تمام شام رجلی همچون او یافت نمیشود".
و اما عبدالله بن شوذب،
شمسالدین ذهبی درباره او مینویسد: "عبدالله بن شوذب. البلخی ثم البصری الامام العالم ابو عبد الرحمن نزیل بیت المقدس... وثقه احمد بن حنبل وغیره. قال ابو عمیر بن النحاس حدثنا کثیر بن الولید قال کنت اذا رایت ابن شوذب ذکرت الملائکة. قال ابو عامر العقدی سمعت الثوری یقول کان ابن شوذب عندنا ونحن نعده من ثقات مشایخنا وقال یحیی بن معین کان ثقة؛ عبدالله بن شوذب، پیشوا و دانشمند بود، احمد بن حنبل و دیگران او را توثیق کردهاند. ابوعمیر نحاس گفته: کثیر بن ولید میگفت: من هر وقت ابن شوذب را میبینم به یاد
ملائکه میافتم. ابوعامر عقدی گفته: از ثوری شنیدم که میگفت: ابن شوذب پیش ما بود و ما او را جزء اساتید مورد اعتماد میشمردیم، یحیی بن معین گفته: او مورد اعتماد بود.
ابن حجر عسقلانی میگوید: "عبدالله بن شوذب الخراسانی ابو عبد الرحمن سکن البصرة ثم الشام صدوق عابد من السابعة؛ عبدالله بن شوذب خراسانی ساکن بصره بود سپس به شام رفت، انسانی راستگو و اهل عبادت و از طبقه هفتم از محدثین است".
واما مطر الوراق، ذهبی در باره او میگوید: "مطر الوراق. الامام الزاهد الصادق ابو رجاء بن طهمان الخراسانی نزیل البصرة مولی علباء بن احمر الیشکری کان من العلماء العاملین وکان یکتب المصاحف و یتقن ذلک؛ مطر الوراق پیشوای زاهد راستگو، اصل او خراسانی است و ساکن
بصره شد، وی از دانشمندان شایسته و از نویسندگان قرآن بود که به درستی آن را انجام میداد".
او در کتاب دیگرش میگوید: "فمطر من رجال مسلم حسن الحدیث؛ مسلم در کتاب صحیحش از او نقل روایت دارد و از رجال این کتاب است، و روایاتش نیکو است".
و اما شهر بن حوشب، از روات صحیح مسلم است و در وثاقت وی تردید نیست؛ چنانچه ذهبی در
تاریخ الاسلام در باره او میگوید: "قال حرب الکرمانی: قلت لاحمد بن حنبل: شهر بن حوشب، فوثقه وقال: ما احسن حدیثه. وقال حنبل: سمعت ابا عبدالله یقول: شهر لیس به باس. قال الترمذی: قال محمد یعنی البخاری: شهر حسن الحدیث، وقوی امره؛ شهر بن حوشب مشکلی ندارد، حدیثش نیکو و کارش استوار بود".
ترمذی در سنن خود بعد از نقل روایتی که در سند آن شهر بن حوشب وجود دارد، مینویسد: "وَسَاَلْتُ مُحَمَّدَ بن اسماعیل عن شَهْرِ بن حَوْشَبٍ فَوَثَّقَهُ وقال انما یَتَکَلَّمُ فیه بن عَوْنٍ ثُمَّ رَوَی بن عَوْنٍ عن هِلَالِ بن ابی زَیْنَبَ عن شَهْرِ بن حَوْشَبٍ قال ابو عِیسَی هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ؛ بخاری شهر بن حوشب را توثیق کرد و روایت وی را حسن وصحیح دانستهاند".
عجلی در
معرفة الثقات مینویسد: "شهر بن حوشب شامی تابعی ثقة؛ شهر بن حوشب اهل شام و از تابعان و ثقه بود".
ابوهریره نیز از
صحابه میباشد که از دیدگاه اهل سنت صحابه، فوق وثاقت میباشند. پس به این نتیجه میرسیم که این حدیث با الفاظ مذکوره از ابوهریره بدون هیچگونه اشکالی در سند ذکر شده است. و حدیث ابوهریره بر اساس مبانی رجالی اهل سنت معتبر است، و ثابت میکند که آیه اکمال در روز دوشنبه و در غدیر خم، یعنی: معارض با روایت عمر که میگوید: این آیه روز جمعه و در عرفه نازل شده است.
گروهی از علماء اهل سنت نزول آیه «الیوم اکملت لکم دینکم...»
را در باره واقعه غدیر دانستهاند، که اسامی بعضی از آنها به شرح زیر است:
۱.
احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی؛
۲.
ابونعیم احمد بن عبدالله اصفهانی؛
۳. ابوالحسن علی بن محمد جلابی معروف به
ابنمغازلی؛
۴.
موفق بن احمد خوارزمی معروف به اخطب خطباء خوارزم؛
۵.
محمد بن علی بن ابراهیم نطنزی؛
۶.
ابوحامد محمود بن محمد صالحانی؛
۷.
ابراهیم بن محمد بن المؤید الحموینی.
"اخرج عبد الرزاق الرسعنی عن ابن عباس رضی الله عنه قال: لما نزلت هذه الآیة: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»
اخذ النبی صلی الله علیه وسلم بید علی فقال: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. واخرج ابن مردویه عن ابی سعید الخدری رضی الله عنه مثله، وفی آخره، فنزلت: «الیوم اکملت لکم دینکم».
فقال النبی صلی الله علیه وسلم: الله اکبر علی اکمال الدین واتمام النعمة ورضی الرب برسالتی والولایة لعلی بن ابی طالب؛ از ابنعباس روایت شده: هنگامی که این آیه نازل شد: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»
نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست علی را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه». ابنمردویه از
ابوسعید خدری مثل این روایت را نقل کرده است و در آخر آن این گونه آورده است: «الیوم اکملت لکم دینکم»
نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: الله اکبر برای اکمال دین و تمام گردیدن نعمت و رضایت الهی با رسالت من و ولایت علی بن ابیطالب.
"عن قیس بن الربیع عن ابیهارون العبدی عن ابی سعید الخدری: ان رسول الله صلی الله علیه و سلم دعا الناس الی علی فی غدیر خم، وامر بما تحت الشجرة من شوک فقم، وذلک فی یوم الخمیس، فدعا علیا واخذ بضبعیه فرفعهما حتی نظر الناس بیاض ابطی رسول الله صلی الله علیه وسلم، ثم لم یفترقوا حتی نزلت هذه الآیة: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»
فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم: الله اکبر علی اتمام الدین واتمام النعمة ورضی الرب برسالتی وبالولایة لعلی من بعدی الخ؛ از ابوسعید خدری روایت شده: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روز غدیر در حالی که زیر سایه درختچهای ایستاده بود مردم را به سوی علی فراخواند، و این اتفاق در روز پنجشنبهای بود. در این روز علی را فرا خواند و زیر بازوی او را گرفت و بلند نمود تا جایکه مردم به راحتی زیر بغلهای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را میدیدند. تا این که در همان مجلس مردم متفرق نگردیده بودند که آیه نازل شد: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: الله اکبر به جهت اتمام دین و اتمام نعمت و رضایت پرودگار به رسالت من و به ولایت علی بعد از من تا آخر آیه".
"عن ابی هریرة قال: من صام ثمانیة عشر من ذی الحجة کتب له صیام ستین شهرا وهو یوم غدیر خم، لما اخذ النبی صلی الله علیه وسلم بید علی بن ابی طالب فقال: الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ قالوا: بلی یا رسول الله. قال: من کنت مولاه فعلی مولاه. فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لک یا ابن ابی طالب، اصبحت مولای ومولی کل مؤمن ومؤمنة. فانزل الله تعالی: «الیوم اکملت لکم دینکم»؛
از ابوهریره روایت شده: هر کس روز هیجدهم ذیالحجه را روزه بگیرد خداوند ثواب روزه شصت ماه را برای او مینویسد و آن روز غدیر خم است. و هنگامی که نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست علی بن ابیطالب را گرفت و فرمود: آیا من از شما بر خود شما سزاوارتر نیستم؟ گفتند: بلی یا رسول الله. حضرت فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه. عمر بن خطاب گفت: تبریک تبریک ای فرزند ابوطالب. تو امروز مولای من و مولای هر مؤمن و مؤمنهای هستی. و در این جا بود که آیه نازل شد: «الیوم اکملت لکم دینکم».
"عن ابی سعید الخدری ان النبی صلی الله علیه وسلم یوم دعا الناس الی غدیر خم، امر بما کان تحت الشجرة من الشوک فقم وذلک یوم الخمیس، ثم دعا الی علی، فاخذ بضبعیه ثم رفعها حتی نظر الناس الی بیاض ابطه صلی الله علیه وسلم، ثم لم یفترقا حتی نزلت هذه الآیة: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»
فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم: الله اکبر علی اکمال الدین واتمام النعمة ورضا الرب برسالتی والولایة لعلی بن ابی طالب؛ از ابوسعید خدری روایت شده: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روز غدیر در حالی که زیر سایه درختچهای ایستاده بود مردم را به سوی علی فراخواند، و این اتفاق در روز پنجشنبهای بود. در این روز علی را فرا خواند و زیر بازوی او را گرفت و بلند نمود تا جایی که مردم به راحتی زیر بغلهای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را میدیدند. تا این که در همان مجلس مردم متفرق نگردیده بودند که آیه نازل شد: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: الله اکبر به جهت اتمام دین و اتمام نعمت و رضایت پرودگار به رسالت من و به ولایت علی بعد از من تا آخر آیه".
"عن ابی هریرة قال: من صام ثمانیة عشر من ذی الحجة، وهو یوم غدیر خم، لما اخذ رسول الله صلی الله علیه وسلم بید علی فقال: الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ قالوا: نعم یا رسول الله. قال: من کنت مولاه فعلی مولاه. فقال عمر بن الخطاب بخ بخ یا ابن ابی طالب اصبحت مولای ومولی کل مسلم. فانزل الله: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»
کتب له صیام ستین شهرا؛ ابوهریره میگوید: هر کس هیجدهم ذیالحجه که روز غدیر خم میباشد را روزه بگیرد خداوند ثواب روزه شصت ماه را به او عطا میکند، و آن روزی بود که رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست علی را گرفت و گفت: «آیا من به شما از خودتان سزاوار تر نیستم؟» گفتند: بله یا رسول الله. فرمود: «هر کس من مولای اویم علی مولای اوست.» عمر بن خطاب گفت: تبریک تبریک ای فرزند ابوطالب. تو امروز مولای من و مولای هر مؤمن و مؤمنهای هستی. و در این جا بود که آیه نازل شد: «الیوم اکملت لکم دینکم»
این روایت در
شواهد التنزیل حاکم حسکانی و بسیاری دیگر از کتب اهل سنت آمده است.
"قوله تعالی: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»
وبالاسناد المذکور عن مجاهد رضی الله تعالی عنه قال: نزلت هذه الآیة بغدیر خم فقال رسول الله صلی الله علیه وعلی آله وبارک وسلم: الله اکبر علی اکمال الدین واتمام النعمة ورضی الرب برسالتی والولایة لعلی. رواه الامام الصالحانی؛ آیه شریفه: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»
به اسناد مذکور از مجاهد روایت نموده است: زمانی که این آیه نازل در روز غدیر خم نازل شد رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: الله اکبر بر اکمال دین و اتمام نعمت و رضایت پروردگار به رسالت من و ولایت علی (علیهالسّلام) این روایت را امام صالحانی روایت نموده است.
اصل این روایت در شواهد التنزیل حاکم حسکانی و بسیاری دیگر از کتب اهل سنت آمده است.
"عن ابی سعید الخدری: ان رسول الله صلی الله علیه وسلم دعا الناس الی علی فی غدیر خم، وامر بما تحت الشجرة من الشوک فقم - وذلک یوم الخمیس - فدعا علیا فاخذ بضبعیه فرفعهما، حتی نظر الناس الی بیاض ابطی رسول الله صلی الله علیه وسلم، ثم لم یفترقوا حتی نزلت هذه الآیة: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا».
فقال رسول الله صلی الله علیه وسلم: الله اکبر علی اکمال الدین واتمام النعمة ورضا الرب برسالتی والولایة لعلی من بعدی...؛ از ابوسعید خدری روایت شده: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روز غدیر در حالی که زیر سایه درختچهای ایستاده بود مردم را به سوی علی فراخواند، و این اتفاق در روز پنجشنبهای بود. در این روز علی را فرا خواند و زیر بازوی او را گرفت و بلند نمود تا جایی که مردم به راحتی زیر بغلهای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را میدیدند. تا این که در همان مجلس مردم متفرق نگردیده بودند که آیه نازل شد: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا»
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: الله اکبر به جهت اتمام دین و اتمام نعمت و رضایت پرودگار به رسالت من و به ولایت علی بعد از من تا آخر آیه".
از دیگر دلائل قطعی بر حدیث غدیر و امامت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نزول اوّلین آیه
سوره معارج در واقعه غدیر خم است. جمع کثیری از اکابر و اعلام اهل سنت این موضوع را در منابع خود ذکر نمودهاند. اسامی افرادی که در متون خود به این مورد اشاره نمودهاند به شرح زیر است:
۱.
احمد بن
محمد بن
ابراهیم ثعلبی نیشابوری در تفسیر خود؛
۲.
شمسالدین سبط ابنجوزی در «
تذکره خواص الامه»؛
۳.
ابراهیم بن عبدالله یمنی وصابی در «
تفسیر شاهی» ذیل تفسیر همین آیه؛
۴.
محمد بن یوسف زرندی مدنی در «
معارج الوصول» ذیل همین آیه شریفه؛
۵.
شهابالدین بن شمسالدین دولتآبادی در «
هدایه السعداء» در قسمت الجلوه الثانیه من الهدایه الثامنه؛
۶.
نورالدین علی بن عبدالله سمهودی در «
جواهر العقدین» (مخطوط)؛
۷.
نورالدین علی بن محمد بن صباغ در «
الفصول المهمه»؛
۸.
عطاءالله بن فضلالله محدث شیرازی در «
الاربعین» (مخطوط)؛
۹.
شمسالدین عبدالرؤف مناوی در «
فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر»؛
۱۰.
شیخ بن عبدالله عیدروس در «
العقد النبوی والسر المصطفوی» (مخطوط)؛
۱۱.
محمود بن محمد شیخانی قادری مدنی در «
الصراط السوی فی مناقب آل النبی» (مخطوط)؛
۱۲.
نورالدین علی بن ابراهیم حلبی در «
السیره الحلبیه»؛
۱۳.
احمد بن فضل باکثیر مکی در «
وسیله المآل فی عد مناقب الآل» (مخطوط)؛
۱۴.
محمد محبوب عالم به نقل از «
العقد النبوی» از
تفسیر ثعلبی؛
۱۵.
محمد صدر عالم در «
معارج العلی فی مناقب المرتضی» (مخطوط)؛
۱۶. محمد بن اسماعیل بن صلاح الامیر در «الروضه الندیه، شرح التحفه العلویه»؛
۱۷.
احمد بن عبدالقادر عجیلی در «
ذخیره المآل فی شرح عقد جواهر اللئال»؛
۱۸.
سیدمؤمن بن حسن شبلنجی در «
المناقب الحیدریه»؛
۱۹.
محمد رشید رضا در «تفسير القرآن الحكيم» (
تفسیر المنار)؛
۲۰.
شمسالدین ذهبی در «
المنتقی من منهاج الاعتدال»؛
۲۱.
ابراهیم بن محمد حمویی جوینی در «
فرائد السمطین»؛
۲۲.
عبیدالله بن عبدالله حاکم حسکانی در «
شواهد التنزیل»؛
۲۳.
عبدالملک بن حسین عصامی در «
سمط النجوم»؛
۲۴. شهابالدین آلوسی در «روح المعانی»؛
۲۵.
محمد بن عبدالله حاکم نیسابوری در «
المستدرک علی الصحیحین»؛
۲۶.
محمد بن علی شوکانی در «
فتح القدیر»؛
۲۷.
حسین بن مسعود بغوی در «
تفسیر بغوی»؛
۲۸.
محمد بن احمد قرطبی در «
تفسیر قرطبی»؛
۲۹.
عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی در «
الدر المنثور»؛
۳۰.
محمدحسن شراب در «
نور الابصار»؛
در ذیل به ذکر یک نمونه از موارد فوق بسنده کرده و جویندگان تفصیل را به منابع ارجاع میدهیم.
"سئل سفیان بن عیینة عن قول الله عز وجل: «سال سائل»
فیمن نزلت؟ فقال: لقد سالتنی عن مسالة ما سالنی عنها احد قبلک. حدثنی ابی عن جعفر بن محمد عن آبائه: لما کان رسول الله صلی الله علیه وسلم بغدیر خم، نادی الناس فاجتمعوا، فاخذ بید علی بن ابی طالب فقال: من کنت مولاه فعلی مولاه، فشاع ذلک وطار فی البلاد، فبلغ ذلک الحارث بن النعمان الفهری، فاتی رسول الله علی ناقة حتی اتی الابطح، فنزل عن ناقته فاناخها وعقلها، ثم اتی النبی وهو فی ملا من اصحابه فقال: یا محمد! امرتنا عن الله ان نشهد ان لا اله الا الله وانک رسول الله، فقبلناه منک. وامرتنا ان نصلی خمسا، فقبلناه منک، وامرتنا بالزکاة فقبلناه، وامرتنا ان نصوم شهر رمضان فقبلناه منک، وامرتنا بالحج فقبلناه. ثم لم ترض بهذا حتی رفعت بضبعی ابن عمک ففضلته علینا وقلت: من کنت مولاه فعلی مولاه! ! فهذا شئ منکام من الله عز وجل؟! فقال صلی الله علیه وسلم: والذی لا اله الا هو ان هذا من الله. فولی الحارث بن النعمان یرید راحلته وهو یقول: اللهم ان کان ما یقوله محمد حقا فامطر علینا حجارة من السماء او ائتنا بعذاب الیم. فما وصل الیها حتی رماه الله بحجر فسقط علیهامته وخرج من دبره فقتله. وانزل الله عز وجل: «سال سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع»؛
از
سفیان بن عیینه در باره شان نزول آیه شریفه: «سال سائل» سؤال نمودند؟ او گفت: از مسالهای سؤال کردید که تاکنون کسی از من سؤال نکرده است. پدرم از حضرت جعفر بن محمد از پدران بزرگوارشان نقل نمود: هنگامی که رسول خدا به سرزمین غدیر خم رسید، مردم را ندا داد و چون مردم اجتماع نمودند، دست علی بن ابیطالب را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه»، این سخن میان مردم و شهرهای مختلف اشتهار پیدا کرد، تا این که این خبر به
حارث بن نعمان فهری رسید، از این رو سوار بر ناقهای خود را به
ابطح و نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رساند، از مرکب خود پیاده شد و پای شتر خود ببست و در حالی که حضرت میان جمعی از
صحابه حضور داشتند جلو آمد و گفت: یا محمد! ما را امر نمودی تا شهادت به وحدانیت خداوند و رسالت تو دهیم و در پنج موعد به
نماز بایستیم و
زکات بپردازیم
ماه رمضان را روزه بگیریم، و
حج انجام دهیم این همه را پذیرفته و انجام دادیم. اما انگار به این مقدار رضایت نداده و بعد از آن دست پسر عموی خود گرفتی و بر ما فضیلت بخشیدی و گفتی: «من کنت مولاه فعلی مولاه!!» آیا این که نیز از جانب خداست و یا از جانب خود چنین امری مینمایی؟ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: به خدای یکتا قسم که تمام اینها از جانب خداوند است. حارث بن نعمان وقتی این سخن را شنید رو برگردانید و در حالی که محل را ترک میکرد گفت: خدایا اگر آن چه که محمد میگوید حقیقت دارد باران سنگ و یا عذاب سختی از آسمان فرو فرست. با گفتن این سخن او که هنوز به مرکب خود نرسیده بود سنگی از آسمان فرود آمد و بر فرق سر او اصابت نمود و از عقب او خارج گشت و او را در همان مکان به قتل رسانید. در همین حال بود که آیه نازل شد: «سال سائل بعذاب واقع ••• للکافرین لیس له دافع»
تقاضاکنندهای تقاضای عذابی کرد که واقع شد! این عذاب مخصوص کافران است، و هیچ کس نمیتواند آن را دفع کند".
یاقوت حموی درباره شخصیت ثعلبی چنین مینویسد: "احمد بن محمد بن إبراهيم أبو إسحاق الثعلبي المقرىء المفسّر الواعظ الأديب الثقة الحافظ، صاحب التصانيف الجليلة".
ابنخلّکان، ثعلبی را این گونه توصیف مینماید: "ابو اسحاق احمد بن محمد بن ابراهیم الثعلبی. النیسابوری، المفسر المشهور، کان اوحد اهل زمانه فی علم التفسیر؛ در علم تفسیر در زمان خود بی نظیر و سرآمد بود".
ذهبی او را این گونه میستاید: "وکان حافظا واعظا، راسا فی التفسیر والعربیة، متین الدیانة، توفی فی المحرم؛ ثعلبی حافظ و واعظ و در اوج قله تفسیر و ادبیات عرب و متدین بود و در محرم وفات نمود".
پس نتیجه میگیریم طریق این حدیث معتبر است، و هیچ کلامی در سند آن وجود ندارد.
در جایی دیگر ابنکثیر به روایت غدیر اشکالی این چنین کرده است: "وکذا قوله: ان صیام یوم الثامن عشر من ذی الحجة وهو یوم غدیر خم یعدل صیام ستین شهرا. لا یصح، لانه قد ثبت ما معناه فی الصحیح: ان صیام شهر رمضان بعشرة اشهر، فکیف یکون صیام واحد یعدل ستین شهرا. هذا باطل...؛ هم چنین این قسمت از روایت ابوهریره که روزه روز هیجدهم ذیالحجه یعنی روز غدیر معادل روزه شصت ماه است صحیح نمیباشد، چرا که با روایتی که مضمون آن در صحیح وجود دارد روزه رمضان معادل با ده ماه است، حال چگونه ممکن است روزه یک روز با روزه شصت ماه برابر باشد. پس ثابت میشود که روایت غدیر باطل میباشد".
آیه ۶۷ سوره مائده (بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس)،
در غدیر نازل نشده بلکه این آیه مدّتها قبل از حجهالوداع در روزهای آغاز وحی و در مدینه پس از پایان جنگ اُحد نازل شده است. لذا به این آیه نمیتوان به عنوان ادله نصب امامت استدلال کرد.
در پاسخ به این قسمت از اشکال ابنتیمیه میتوان به منابع اهل سنت در بیان شان نزول
آیه ابلاغ مراجعه نمود.
منابع و مصادر معتبر اهل سنّت به این حقیقت اعتراف دارند که آیه ابلاغ نیز در روز غدیر نازل شد. اسامی تعدادی از علمای اهل سنت که این مطلب را یادآور شدهاند به شرح زیر است:
۱.
ابنابیحاتم عبدالرحمن بن محمد بن ادریس رازی؛
۲. احمد بن موسی بن مردویه؛
۳. احمد بن محمد ثعلبی؛
۴. ابونعیم احمد بن عبدالله اصفهانی؛
۵. ابوالحسن علی بن احمد واحدی؛
۶.
مسعود بن ناصر سجستانی؛
۷.
عبدالله بن عبیدالله حسکانی؛
۸.
ابنعساکر علی بن حسن دمشقی؛
۹.
فخرالدین محمد بن عمر رازی؛
۱۰.
محمد بن طلحه نصیبی شافعی؛
۱۱.
عبدالرزاق بن رزقالله رسعنی؛
۱۲.
حسن بن محمد نیشابوری؛
۱۳.
علی بن شهابالدین همدانی؛
۱۴. علی بن محمد معروف به ابنصباغ مالکی؛
۱۵.
محمود بن احمد عینی؛
۱۶.
عبدالرحمن بن ابیبکر سیوطی؛
۱۷. محمد محبوب عالم؛
۱۸. حاج عبدالوهاب بن محمد؛
۱۹. جمالالدین عطاءالله بن فضلالله شیرازی؛
۲۰.
میرزا محمد بن معتمدخان بدخشانی.
"اخرج ابنابیحاتم و ابنمردویه و ابنعساکر عن ابی سعید الخدری قال: نزلت هذه الآیة: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»
علی رسول الله صلی الله علیه وسلم یوم غدیر خم فی علی بن ابیطالب؛ آیه «یا ایها الرسول بلغ...» در غدیر خم بر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و در شان حضرت علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) نازل شده است.
ذهبی در باره شخصیت ابنابیحاتم آورده است: "قد کساه الله نورا وبهاء یسر من نظر الیه... وکان بحرا لا تکدره الدلاء. وکان بحرا فی العلوم ومعرفة الرجال، ... وکان زاهدا یعد من الابدال... قلنسوة عبد الرحمن من السماء، وما هو بعجب رجل منذ ثمانین سنة علی وتیرة واحدة لم ینحرف عن الطریق... یقال ان السنة بالری ختمت بابن ابی حاتم. قال الامام ابو الولید الباجی: عبدالرحمن بن ابیحاتم ثقة حافظ...؛ خداوند او را با جامهای از نور و ارزش پوشانده است که همه ناظرین به او خوشحال و مسرور میشوند. او دریایی از علم و آشنای به
علم رجال است که با دلوی از آب کدر و تیره نمیشود. زاهدی است که لقب ابدال میتوان بر او نهاد... کلاه او از آسمان آمده و جای تعجب از او نیست که هشتاد سال عمر خویش را به سبک و روشی واحد بدون هر گونه انحراف و لغزش پیموده است... گفته میشود: سنت در ری به این ابیحاتم ختم گردید. و عبدالرحمن بن ابیحاتم در باره او گفته است: او شخصی موثق و حافظ است".
"واخرج ابن مردویه عن ابن مسعود قال: کنا نقرا علی عهد رسول الله صلی الله علیه وسلم: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک
ان علیا مولی المؤمنین وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس؛ در زمان رسول خدا این آیه را این گونه قرائت میکردیم: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک ان علیا مولی المؤمنین و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس".
ذهبی در باره شخصیت ابنمردویه آورده است: "ابن مردویه الحافظ الثبت العلامة... صاحب التفسیر والتاریخ وغیر ذلک... وعمل المستخرج علی صحیح البخاری، وکان قیما بمعرفة هذا الشان، بصیرا بالرجال، طویل الباع، ملیح التصانیف. ولد سنة ۳۲۳. ومات... سنة ۴۱۰؛ ابنمردویه شخصی حافظ و دارای قوه ثبت و علامه است... صاحب کتب تفسیر و تاریخ و غیره است... و
صحیح بخاری را استخراج کرده، وبه این کار آشنایی کامل داشته است، و به علم رجال بصیر و آگاه بوده است، دستی بخشنده و با کرم داشته است، و صاحب تصنیفات ملیحی بوده است. و در سال ۳۲۳ هـ متولد و در سال ۴۱۰ هـ
وفات یافت.
"... معناه: بلغ ما انزل الیک من ربک
فی فضل علی بن ابی طالب، فلما نزلت هذه الآیة اخذ رسول الله صلی الله علیه وسلم بید علی فقال: ...
اخبرنی... عن ابن عباس فی قوله تعالی: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک».
قال: نزلت فی علی، ...؛ ... معنای آن این است که آنچه از سوی پروردگارت در فضل علی بن ابیطالب به تو نازل میشود را به مردم ابلاغ کن و چون این آیه نازل شد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست علی را گرفت و فرمود: ... و روایت کرد درباره آیه بلغ ما انزل... که این آیه درباره علی (علیهالسلام) نازل شده است".
سُبْکی در باره ثعلبی میگوید: "وکان اوحد زمانه فی علم القرآن وله کتاب العرائس فی قصص الانبیاء علیهم السلام؛ او در عصر و زمان خود در علم قرآن بینظیر بود و کتاب «عرائس» در باره قصههای انبیاء (علیهمالسّلام) از اوست".
اسنوی در شرح حال ثعلبی میگوید: "ذکره ابن الصلاح والنووی من الفقهاء الشافعیة، وکان اماما فی اللغة والنحو؛ ... او امام در لغت و علم نحو بود. داودی در شرح حال ثعلبی میگوید: "کان اوحد اهل زمانه فی علم القرآن حافظا للغة، بارعا فی العربیة، واعظا، موثقا؛ او در علم قرآن بینظیر و حافظ در
علم لغت و نوآور در علم عربی و واعظ و موثق بود".
"... عن ابی سعید الخدری قالنزلت هذه الآیة: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»
یوم غدیر خم فی علی بن ابی طالب رضی الله عنه؛ ... از ابوسعید خدری نقل شده است که آیه «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»
در روز غدیر خم و در شان علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) نازل شده است".
ذهبی در شرح حال واحدی این چنین آورده است: "الامام العلامة الاستاذ ابو الحسن... صاحب التفسیر، وامام علماء التاویل...؛ امام، علامه، استاد، ابوالحسن... صاحب تفسیر، و پیشوای علمای تاویل بود...".
"ورواه ابو سعید مسعود بن ناصر السجستانی فی کتابه حول حدیث الولایة باسناده عن ابن عباس انه قال: امر رسول الله صلی الله علیه وسلم ان یبلغ بولایة علی، فانزل الله عزوجل «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»
فلما کان یوم غدیر خم قام فحمد الله واثنی علیه وقال صلی الله علیه وسلم: الست اولی بکم من انفسکم؟ قالوا: بلی یا رسول الله. قال صلی الله علیه وسلم: فمن کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، واحب من احب وابغض من ابغضه وانصر من نصره، واعز من اعزه، واعن من اعانه؛ ابوسعید مسعود بن ناصر سجستانی در کتاب خود پیرامون حدیث ولایت با سند خود از ابنعباس نقل میکند که رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به ابلاغ ولایت علی امر شد، لذا این آیه نازل شد: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»
و چون روز غدیر خم فرا رسید پیامبر برخاست و حمد و ثنای الهی کرد و فرمود: ...".
در باره شخصیت ابوسعید سجستانی این گونه آمده است: "ابو سعید السجستانی من کبار حفاظ اهل السنة...؛ ابوسعید سجستانی از بزرگان حفاظ اهل سنت است...".
ذهبی در شرح حال او میگوید: "و مسعود بن ناصر السجزی، ابو سعید الرکاب الحافظ رحل وصنف وحدث عن ابی حسان المزکی وعلی بن بشری وطبقتهما، ورحل الی بغداد واصبهان، قال الدقاق: لم ار اجود اتقانا ولا احسن ضبطا منه. توفی بنیسابور فی جمادی الاولی؛ مسعود بن ناصر سجزی ابوسعید رکاب حافظ مسافرت میکرد و مینوشت... دقاق در باره او گفته است: متقنتر و اضبط از او ندیدهام...".
"وروی ابو القاسم عبید الله بن عبدالله الحسکانی نزول قوله تعالی: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک...»
فی واقعة یوم غدیر خم...؛ ابوالقاسم عبید الله بن عبدالله حسکانی نزول آیه: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک...» را در باره واقعه غدیر خم دانسته است...".
روایت ابنعساکر را همان طور که در بالا گفته شد سیوطی در
الدر المنثور آورده است. "ابن عساکر عن ابی سعید الخدری قال: نزلت هذه الآیة: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»
علی رسول الله صلی الله علیه وسلم یوم غدیر خم فی علی بن ابیطالب؛ آیه «یا ایها الرسول بلغ...» در غدیر خم بر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و در شان حضرت علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) نازل شده است.
ذهبی در شرح ابنعساکر میگوید: "ابنعساکر الامام الحافظ الکبیر محدث الشام فخر الائمة ثقة الدین... قال السمعانی: ابو القاسم حافظ ثقة متقن دین خیر حسن السمت، جمع بین معرفة المتن والاسناد، وکان کثیر العلم غزیر الفضل، صحیح القراءة، متثبتا؛ ابنعساکر امام، حافظ، بزرگ و محدث شام و فخر ائمه و مورد وثوق در دین است...
سمعانی در باره او گفته است: ابوالقاسم حافظ و ثقه و متقن و دیندار و خیّر و بیشتر اوقات ساکت بود، بین معرفت متن و سند جمع کرد. کثیر العلم و کثیر الفضل و صحیح القرائه و ثابت قدم بود".
"العاشر- نزلت هذه الآیة فی فضل علی رضی الله عنه، و لما نزلت هذه الآیة اخذ بیده وقال: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، فلقیه عمر رضی الله عنه فقال: هنیئا لک یا ابن ابی طالب، اصبحت مولای ومولی کل مؤمن ومؤمنة. وهو قول ابن عباس والبراء بن عازب ومحمد بن علی؛ این آیه در فضیلت علی (علیهالسّلام) نازل شده است، و چون این آیه نازل شد حضرت دست علی را بلند کرد و فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، عمر به او عرضه داشت: مبارک باد بر تو ای فرزند ابوطالب، تو مولای من و مولای هر زن و مرد مؤمنی گشتی...".
ابنخلکان در شرح حال فخررازی میگوید: "ابو عبدالله محمد بن عمر بن الحسین ابن الحسن بن علی، التیمی، البکری، الطبرستانی
[۲۰۹] الرازی المولد، الملقب فخر الدین، المعروف بابن الخطیب، الفقیه الشافعی. فرید عصره ونسیج وحده، فاق اهل زمانه فی علم الکلام والمعقولات وعلم الاوائل، له التصانیف المفیدة فی فنون عدیدة، منها تفسیر القرآن الکریم، ... وکان یلقب بهراة شیخ الاسلام... وکان العلماء یقصدونه من البلاد وتشد الیه الرحال من الاقطار...؛ در عصر خود بینظیر و بیهمتا است، در
علم کلام و معقولات و علم اوائل سرآمد همه است صاحب کتابهای مفید و متعدد در موضوعات مختلف است که از جمله آنها تفسیر اوست... و در هرات او را شیخالاسلام مینامند... و علماء بلاد دیگر به سوی او رنج سفر تحمل میکنند...".
"زیادة تقریر- نقل الامام ابو الحسن الواحدی فی کتابه المسمی باسباب النزول یرفعه بسنده الی ابی سعید الخدری رضی الله عنه قال: انزلت هذه الآیة: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»
یوم غدیر خم فی علی بن ابیطالب؛ توضیح بیشتر امام ابوالحسن واحدی در کتابش به نام اسباب النزول با سندش به ابوسعید خدری گفته است: این آیه: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»
روز غدیر خم درباره علی بن ابیطالب نازل شده است".
یافعی در باره محمد بن طلحه میگوید: "الکمال محمد بن طلحة النصیبی الشافعی. وکان رئیسا محتشما بارعا فی الفقه والخلاف، ولی الوزارة مرة ثم زهد وجمع نفسه، توفی بحلب فی شهر رجب وقد جاوز التسعین، وله دائرة الحروف...؛ محمد بن طلحه نصیبی شافعی، رئیس و با احتشام و وقار خاصی بود. و در
فقه و مسائل اختلافی نوآور بود، و یک بار به پست وزارت منصوب شد اما پس از آن
زهد و ورع پیشه کرد. و در شهر حلب... وفات یافت...".
"قال محمد بن معتمدخان البدخشانی: اخرج عبد الرزاق الرسعنی عن ابن عباس رضی الله عنه قال: لمانزلت هذه الآیة: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»
اخذ النبی صلی الله علیه وسلم بید علی فقال: من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه؛ محمد بن معتمدخان بدخشانی گفته است: عبدالرزاق رسعنی از ابن عباس نقل کرده: زمانی که این آیه «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»
نازل شد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست علی را گرفت و فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه".
ذهبی در باره رسعنی میگوید: "الرسعنی العلامة عزالدین عبدالرزاق بن رزقالله بن ابیبکر، المحدث المفسر الحنبلی. ولد سنة تسع وثمانین. وسمع بدمشق من الکندی وببغداد من ابن منینا، وصنف تفسیرا جیدا، وکان شیخ الجزیرة فی زمانه علما وفضلا وجلالة. توفی فی ثانی عشر ربیع الآخر؛ علامه عزالدین عبدالرزاق بن رزق الله بن ابیبکر رسعنی، محدث و مفسر حنبلی است. که در سال هشتاد و نه متولد شد... و تفسیر خوبی تالیف نمود، و در زمان خود از حیث علم و فضل و جلالت شیخ الجزیره بود...".
"عن ابیسعید الخدری ان هذه الآیة نزلت فی فضل علی بن ابی طالب رضی الله عنه وکرم الله وجهه یوم غدیر خم، فاخذ رسول الله صلی الله علیه وسلم بیده وقال: من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، فلقیه عمر وقال: هنیئا لک یا ابن ابیطالب اصبحت مولای ومولی کل مؤمن ومؤمنة. وهو قول ابن عباس والبراء ابن عازب ومحمد بن علی؛ از ابوسعید خدری این آیه در فضل علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) در روز غدیر خم نازل شد. و دست او را گرفت و فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، عمر او را ملاقات نمود و گفت: مبارک باد بر تو ای فرزند ابوطالب امروز تو مولای من و مولای هر مؤمن و مؤمنهای گشتی و این روایت از ابن عباس و
براء بن عازب و محمد بن علی روایت شده است".
کاتب جلبی از تفسیر نیشابوری نام برده و در باره آن این گونه گفته است: تفسیر غرائب القرآن ورغائب الفرقان برای علامه نظام الدین حسن بن محمد بن حسین قمی نیشابوری، معروف به نظام اعرج است... . "وذکر الکاتب الجلبی تفسیر النیسابوری بقوله: غرائب القرآن ورغائب الفرقان فی التفسیر، للعلامة نظام الدین حسن بن محمد بن حسین القمی النیسابوری، المعروف بالنظام الاعرج...".
وی در شرح خود بر صحیح بخاری در تفسیر آیه مورد بحث این گونه بیان میکند: "ص- باب یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک.
ش -ای هذا باب من قوله تعالی: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل» ذکر الواحدی من حدیث الحسن بن حماد سجاة قال: ثنا علی بن عیاش عن الاعمش وابی الجحاف، عن عطیة، عن ابی سعید قال: نزلت هذه الآیة: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک» یوم غدیر خم فی علی بن ابی طالب رضی الله عنه. وقال مقاتل: قوله بلغ ما انزل الیک. وذلک ان النبی صلی الله علیه وسلم دعا الیهود الی الاسلام فاکثر الدعاء، فجعلوا یستهزؤن به ویقولون: اترید یا محمد ان نتخذک حنانا کما اتخذت النصاری عیسی حنانا. فلما رای رسول الله صلی الله علیه وسلم ذلک سکت عنهم، فحرض الله تعالی نبیه (علیهالسّلام) علی الدعاء الی دینه لا یمنعه تکذیبهم ایاه واستهزاؤهم به عن الدعاء...؛ ص - باب یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک. ش - یعنی: این باب سخن خداوند: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل» است. واحدی از حدیث حسن بن حماد سجاه آورده است: ... این آیه: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک» روز غدیر خم در شان و فضیلت علی بن ابیطالب (علیهالسلام) وارد شده است. و مقاتل گفته است: «بلغ ما انزل الیک». نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
یهود را به
اسلام دعوت نمود و در این راه سعی و کوشش فراوان نمود، اما آنها در پاسخ فقط به استهزاء و
تمسخر حضرت پرداختند و گفتند: ای محمد آیا دوست داری که ما تو را رحمتی از سوی خدا برای خود بگیریم؛ همان گونه که نصاری عیسی را رحمت از سوی خدا قرار داده بودند؟ وقتی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این چنین دید سکوت کرد. باز هم خداوند رسولش را به دعوت آنها تشویق کرد و از او خواست که در این راه هرگز خسته و نا امید نشود...".
سیوطی در باره بدرالدین عینی میگوید: "... وکان اماما عالما علامة...".
"اخرج ابو الشیخ عن الحسن: ان رسول الله صلی الله علیه وسلم قال: ان الله بعثنی برسالة، فضقت بها ذرعا وعرفت ان الناس مکذبی، فوعدنی لابلغن او لیعذبنی، فانزلت «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک».
واخرج عبدبن حمید وابن جریر وابن ابی حاتم وابو الشیخ عن مجاهد قال: لما نزلت «بلغ ما انزل الیک من ربک». قال: یا رب انما انا واحد کیف اصنع، یجتمع علی الناس فنزلت: «وان لم تفعل فما بلغت رسالته».
واخرج ابن جریر وابن ابی حاتم عن ابن عباس: «وان لم تفعل فما بلغت رسالته» یعنی ان کتمت آیة مما انزل الیک لم تبلغ رسالته. واخرج ابن ابی حاتم وابن مردویه وابن عساکر عن ابی سعید الخدری قال: نزلت هذه الآیة: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک». علی رسول الله صلی الله علیه وسلم یوم غدیر خم فی علی بن ابی طالب. واخرج ابن مردویه عن ابن مسعود قال: کنا نقرا علی عهد رسول الله صلی الله علیه وسلم: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک». ان علیا مولی المؤمنین «وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس» واخرج ابن ابی حاتم عن عنترة قال: کنت عند ابن عباس فجاءه رجل فقال: ان ناسا یاتونا فیخبرونا ان عندکم شیئا لم یبده رسول الله صلی الله علیه وسلم للناس. فقال: الم تعلم ان الله قال: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک». والله ما ورثنا رسول الله صلی الله علیه وسلم سوداء فی بیضاء؛ ابوالشیخ از حسن روایت نموده است: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: خداوند مرا به رسالتی مبعوث فرمود که من از انجام آن عاجز ماندم و میدانستم که مردم مرا تکذیب میکنند، خداوند به من وعده داد که یا آن را ابلاغ کنم یا مرا عذاب نماید، در این حال بود که آیه نازل شد: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک».
و عبد بن حمید و ابنجریر و ابنابیحاتم و ابوالشیخ از مجاهد روایت نمودهاند: چون آیه نازل شد: «بلغ ما انزل الیک من ربک».
پیامبر فرمود: پروردگارا! من یک تنه چه کار میتوانم انجام دهم و حال آن که مردم دور مرا احاطه نمودهاند. آیه نازل شد: «وان لم تفعل فما بلغت رسالته». و ابنجریر و ابن ابیحاتم از ابن عباس روایت نمودهاند: «وان لم تفعل فما بلغت رسالته»
یعنی: اگر آنچه به تو نازل گردیده را کتمان نمایی رسالتت را انجام ندادهای. و ابنابیحاتم و ابنمردویه و ابنعساکر از ابوسعید خدری روایت کردهاند: آیه: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک».
بر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روز غدیر خم در شان علی بن ابیطالب نازل شد. و ابنمردویه از ابنمسعود روایت کرده است: ما در زمان رسول خداوند (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آیه را این گونه میخواندیم: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک».
ان علیا مولی المؤمنین «وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس» و ابن ابیحاتم از عنتره روایت نموده است: نزد ابن عباس بودیم که شخصی وارد شد و گفت: مردمی نزد ما میآیند و میگویند نزد رسول الله چیزی هست که تا کنون بر ما آشکار ننموده است. ابنعباس گفت: مگر نمیدانی که خداوند فرموده است: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک».
والله رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هر آنچه لازم بود را برای ما به
ارث گذارد".
ابنالعماد در باره سیوطی میگوید: "وقد اشتهر اکثر مصنفاته فی حیاته فی اقطار الارض شرقا وغربا، وکان آیة کبری فی سرعة التالیف؛ اکثر مصنفات سیوطی در زمان حیاتش در مناطق مختلف از شرق و غرب انتشار و شهرت یافت، و او نشانه بزرگ خداوند (معجزه و اعجوبه) در سرعت تالیف بود.
تلمیذ و شاگرد سیوطی «داودی» درباره او مینویسد: "وکان اعلم اهل زمانه بعلم الحدیث وفنونه، رجالا وغریبا، ومتنا وسندا، واستنباطا للاحکام منه؛ اعلم اهل زمان خود در علم حدیث و فنون آن از حیث رجال و مطالب غریب آن، و از حیث متن و سند، و استنباط احکام از روایات بود".
حاج عبدالوهاب بخاری متوفای سال ۹۳۲ هـ از اکابر علماء و از مشاهیر اهل سنت، که
شیخ عبدالحق دهلوی در «
اخبار الاخیار» و نیز سید محمد ابن سید جلال ماه عالم در «تذکره الابرار» برای او شرح حال نوشتهاند و او را تمجید و ثناء کردهاند. روایت وی به شرح ذیل است: "«قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی»
عن البراء بن عازب رضی الله عنه قال فی قوله تعالی: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»
ای: بلغ من فضائل علی. نزلت الآیة فی غدیر خم. فخطب رسول الله صلی الله علیه وسلم ثم قال: من کنت مولاه فهذا علی مولاه. فقال عمر رضی الله عنه: بخ بخ یا علی اصبحت مولای ومولی کل مؤمن ومؤمنة. رواه ابو نعیم. وذکره ایضا الثعالبی فی کتابه؛ از براء بن عازب روایت شده در باره قول خداوند تعالی: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»
یعنی: فضائل علی را ابلاغ کن. این آیه در غدیر خم نازل شد. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خطبهای خواند و سپس فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه». عمر گفت: «بخ بخ یا علی اصبحت مولای ومولی کل مؤمن ومؤمنه.» این روایت را ابونعیم و ثعالبی در کتابشان ذکر کردهاند.
جمالالدین عطاءالله بن فضلالله شیرازی، معروف به محدث متوفای سال ۹۲۶، صاحب کتاب «
روضه الاحباب فی سیر النبی والآل والاصحاب» و کتاب «
الاربعین فی فضائل امیرالمؤمنین». محدثی مدقّق و مورد قبول مؤرخان و محدثان و اصحاب سیر و تاریخ بوده است. بسیاری از علماء اهل سنت مثل
ملاعلی قاری در شرح احادیث مشکاه، و
عبدالعزیز دهلوی در رساله خود در علم حدیث به او اعتماد نموده و از او
نقل حدیث نمودهاند... . او در کتاب اربعین خود روایت را این گونه آورده است: "اقول: اصل هذا الحدیث - سوی قصة الحارث - تواتر عن امیرالمؤمنین علیه السلام. وهو متواتر عن النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ایضا. رواه جمع کثیر وجم غفیر من الصحابة. فرواه ابن عباس ولفظه قال: لما امر النبی ان یقوم بعلی بن ابی طالب المقام الذی قام به، فانطلق النبی الی مکة فقال: رایت الناس حدیثی عهد بکفر، ومتی افعل هذا به یقولون صنع هذا بابن عمه، ثم مضی حتی قضی حجة الوداع، ثم رجع حتیاذا کان بغدیر خم انزل الله عزوجل: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک ما ربک»
فقام مناد فنادی الصلاة جامعة، ثم قام واخذ بید علی فقال: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه»؛ مولف میگوید: اصل این حدیث - غیر از قصه حارث که ضمن واقعه غدیر ذکر شده- از امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) به تواتر نقل گردیده است. و این روایت به تواتر از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز روایت شده است و جمع کثیری از صحابه نیز آن را نقل کردهاند. ابن عباس آن را این چنین روایت نموده است: زمانی که پیامبر امر شد تا علی را که مامور به بلند نمودن او بود بلند نماید رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از مکه خارج شده بود. به خدایش عرضه داشت: مردم را حدیث العهد به
کفر و
جاهلیت میبینم، و هر کاری من انجام دهم میگویند این شخص به نفع پسر عمویش انجام داده است و از من نمیپذیرند. تا این که حجهالوداع به پایان رسید و در مسیر بازگشت از مکه به سرزمین غدیر خم رسیدند که آیه نازل شد: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک ما ربک»
تا آخر آیه. در این جا منادی برخاست و برای
نماز جماعت ندا نداد، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برخاست و دست علی را گرفت و بلند کرد و فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه»".
میرزامحمد بدخشانی از محدثین مورد اعتماد اهل سنت است، که بسیاری از علمای متاخر اهل سنت، از او
نقل حدیث کرده و به روایات او استشهاد نمودهاند و از جمله آثار او: نُزل الابرار، تحفه المحبین، مفتاح النجا، میباشد. خلاصهای از شرح حال او به نقل از کتاب «
نزهه الخواطر»این چنین است: "الشیخ العالم المحدث بن رستم بن قباد الحارثی البدخشی، احد الرجال المشهورین فی الحدیث والرجال؛ شیخ و عالم و محدث و یکی از بزرگان در علم حدیث و
رجال است".
روایت او به شرح زیر است: "الآیات النازلة فی شان امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب کرم الله وجهه کثیرة جدا لا استطیع استیعابها، فاوردت فی هذا الکتاب لبها ولبابها... واخرج -ای ابن مردویه - عن زر عن عبدالله رضی الله عنه قال: کنا نقرا علی عهد رسول الله صلی الله علیه وسلم: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک ان علیا مولی المؤمنین وان لم تفعل فلما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس. واخرج عبد الرزاق عن ابن عباس رضی الله عنه قال: لما نزلت هذه الآیة «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک» اخذ النبی بید علی فقال: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. واخرج ابن مردویه عن ابی سعید الخدری رضی الله عنه مثله، وفی آخره: فنزلت «الیوم اکملت لکم دینکم».
فقال النبی: الله اکبر علی اکمال الدین واتمام النعمة ورضی الرب برسالتی والولایةلعلی بن ابیطالب؛ آیات نازل شده در شان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) بسیار زیاد است که قابل احصاء و شمارش نیست. که من در این کتاب خلاصهای از آن را میآورم... آیه نازل شد «الیوم اکملت لکم دینکم»
پیامبر فرمود: الله اکبر برای اکمال دین و اتمام نعمت و رضایت پروردگار به رسالت من و ولایت علی بن ابیطالب.
"عن البراء بن عازب رضی اله عنه قال: اقبلت مع رسول الله صلی الله علیه وسلم فی حجة الوداع، فلما کان بغدیر خم نودی الصلاة جامعة، فجلس رسول الله صلی الله علیه وسلم تحت شجرة، واخذ بید علی وقال: الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ قالوا: بلی یا رسول الله. فقال: الا من انا مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. فلقیه عمر رضی الله عنه فقال: هنیئا لک یا علی بن ابی طالب، اصبحت مولای ومولی کل مؤمن ومؤمنة، وفیه نزلت «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»؛
از براء بن عازب روایت شده که: با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در
حجهالوداع بودم، که چون به غدیر خم رسیدیم برای
نماز جماعت ندا داده شد، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) زیر درخت نشستند، و دست علی را گرفته و فرمودند: ...".
روی الامام ابو الحسن الواحدی فی کتابه المسمی باسباب النزول، یرفعه بسنده الی ابی سعید الخدری رضی الله عنه قال: نزلت هذه الآیة: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»
یوم غدیر خم فی علی بن ابی طالب".
محمد محبوب العالم فرزند صفیالدین جعفر معروف به بدرالعالم مینویسد: "عن ابی سعید الخدری: هذه الآیة نزلت فی فضل علی بن ابی طالب رضی الله عنه یوم غدیر خم، فاخذ رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیده وقال: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. فلقیه عمر رضی الله تعالی عنه وقال: هنیئا لک یا ابن ابی طالب، اصبحت مولای ومولی کل مؤمن ومؤمنة. وهو قول ابن عباس والبراء بن عازب ومحمد بن علی رضی الله تعالی عنهم؛ از ابوسعید خدری روایت شده: این آیه در فضلیت علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) روز غدیر خم نازل شده، از این رو رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست علی را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه.» عمر او را ملاقات نمود و گفت: «هنیئا لک یا ابن ابی طالب، اصبحت مولای ومولی کل مؤمن ومؤمنه». و این قول ابنعباس و براء بن عازب و
محمد بن علی (علیهماالسلام) است.
زمانی که به تایید منابع اهل سنت شان نزول آیه اکمال و ابلاغ در غدیر خم و ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) ثابت شد؛ در این صورت
مبتدا و
خبر کامل شده و معنا و مفهوم مورد ادعای
شیعه نیز ثابت شده و دروغگو وکاذب نیز مشخص گردیده و در آن صورت است که باید گفت: "فثبت ولایه علی بن ابیطالب".
ابنتیمیه با توجه به دو اشکال قبلی نتیجه میگیرد پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن چه را که مامور به تبلیغ آن بوده ارتباطی به غدیر ندارد و اگر چنان چه مربوط به غدیر بود میبایست در مکه و یا عرفات که همه مردم مکه و
یمن و ساکنان اطراف مکه حضور داشتند ولایت و امامت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) را بیان میفرمود.
بنابراین آخرین بخش از اشکال ابنتیمیه این است که او با اعتماد به روایت عمر بن خطاب در صحیح بخاری، مکه و عرفات را برای ابلاغ امامت و خلافت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) مناسبتر تشخیص داده است و این پرسش مطرح میگردد که چرا پیامبر علی را در مکه و یا عرفات به مردم معرفی نکرد؟
در پاسخ به این شبهه شایسته است که چند نکته بیان گردد:
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کاملاً تابع
وحی است، و چون آیه ابلاغ در غدیر نازل شده است او نیز مامور است تا همان مکان و نه هیچ مکان دیگری به این امر اختصاص یابد. که در ادامه، روایات اهل سنت مبنی بر نزول آیه ابلاغ و اکمال در غدیر خم ذکر میگردد. نظیر این مورد: "نزلت هذه الآیة: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک»
علی رسول الله صلی الله علیه وسلم یوم غدیر خم فی علی بن ابیطالب؛ آیه «یا ایها الرسول بلغ...» در غدیر خم بر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و در شان حضرت علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) نازل شده است".
روایات متعدد دیگری متواترا در این باره وارد شده است.
مشکلی که برای خلافت و امامت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میتواند پیش آید بیشتر میتواند از ناحیه جمعیت مسلمان قریش و ساکنان مدینه ایجاد گردد (همان گونه که بعد از وفات پیامبر تجربه شد) و نه از ناحیه مسلمانان دور دست هم چون یمن و طائف و یا سایر دیار، از این رو خداوند پیامبر خویش را مامور میسازد تا بیشترین تاکید و توجه مردم را در منطقهای که تجمع مردم بیشتر به آنها معطوف است عملی سازد. بخاری در باره پیشبینی رسول خدا از وقوع فتنهها بعد از خود در مدینه میگوید: "حَدَّثَنَا اَبُونُعَیْم، حَدَّثَنَا ابْنُ عُیَیْنَةَ، عَنِ الزُّهْرِیِّ، عَنْ عُرْوَةَ، عَنْ اُسَامَةَ رضی الله عنهقَالَ اَشْرَفَ النَّبِیُّ صلی الله علیه وسلم عَلَی اُطُم مِنَ الآطَامِ، فَقَالَ هَلْ تَرَوْنَ مَا اَرَی اِنِّی اَرَی الْفِتَنَ تَقَعُ خِلاَلَ بُیُوتِکُمْ مَوَاقِعَ الْقَطْرِ؛ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به روی تلّی از بلند یهای اطراف مدینه رفت و فرمود: آیا شما هم آن چه من میبینم میبینید؟ من میبینم که فتنهها از لابلای خانههای شما اهل مدینه هم چون باران باریدن نماید".
نووی در شرح این جمله در صحیح بخاری میگوید: "... والتشبیه بمواقع القطر فی الکثرة والعمومای انها کثیرة وتعم الناس لا تختص بها طائفة وهذا اشارة الی الحروب الجاریة بینهم کوقعه الجمل وصفین والحرة ومقتل عثمان ومقتل الحسین رضی الله عنهما وغیر ذلک وفیه معجزة ظاهرة له صلی الله علیه وسلم؛ این تشبیه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که از معجزات آن حضرت میباشد اختصاص به طایفهای خاص از اهل مدینه ندارد؛ بلکه این سخن به جنگهایی بین مردم مدینه اشاره دارد مثل
جنگ جمل و
صفین و
حرة و مقتل عثمان و مقتل حسین (علیهالسلام) و غیر این جنگها".
ابنحجر در شرح این فقره از سخن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میگوید: "... انی لاری الفتن خلال بیوتکم وکان خطابه ذلک لاهل المدینة؛ خطاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به اهل مدینه است".
از این رو خدا و رسول او لازم میدانند تا تمام تاکید و عنایت خود را در امر ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) با مردم مدینه داشته باشند.
منی و عرفات و یا مکه نامناسب برای معرفی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)؛ منی و عرفات و یا شهر مکه محلی است که تمام توجه مردم در ایام حضور در آن مکان، به عبادت و
تضرع و انقطاع الی الله و اعمال مخصوص به آن مکان و زمان مبذول میگردد و هر گونه برنامهای دیگر در آن سرزمین، یا توجه مردم به عبادت را متوجه خود میسازد و یا اهمیت ویژه آن امر را از بین میبرد.
اعلام عمومی در مدینه بر آموزشی بودن حجهالوداع؛ از ابتدای امر و قبل از حرکت کاروان حجهالوداع در مدینه ندا داده شده بود که رسول خدا برای آموزش احکام و
مناسک حج عازم مراسم حج هستند. "عن حذیفة: امر رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) المؤذنین، فاذنوا فی اهل السافلة والعالیة: الا ان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قد عزم علی الحج فی عامه هذا لیفهم الناس حجهم ویعلمهم مناسکهم، فیکون سنة لهم الی آخر الدهر...؛ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مؤذنان امر فرمود تا در تمامی شهرها و دیارها اعلام کنند که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این سال (سال آخر عمر پیامبر) قصد حج دارند
و منظور و غرض از این حج آموزش و تعلیم مناسک و اعمال حج است تا این مناسک برای همیشه بین مردم بماند...".
از این رو شاید بتوان این گونه گفت: که خدا و رسول او نخواستهاند هر گونه امری که از توجه مردم به آموختن و تعلیم مناسک و اعمال حج میگردد را در ایام حضور در مکه و عرفات و منی مطرح سازند.
شرایط و ظروف زمانی و مکانی در غدیر به حدی مهیّا و مناسب بوده است که جمعیت حاضر (۹۰ تا ۱۲۴ هزار)
در غدیر که جلو آمده و با امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) بیعت کرده و دست داده و با کلماتی هم چون «بخ بخ لک یا بن ابیطالب!» تبریک گفته و در مرئی و منظر تمام حاضران در غدیر این اتفاق را به عنوان سندی ماند گار در تاریخ ثبت نمودند.
در پاسخ به اشکال ابنکثیر میگوییم: کمترین آشنایی با روایات و احادیث، ما را از نظایری با خبر میسازد که در مورد بحث جای استبعاد باقی نمیگذارد.
"عن ابی هریرة رضی الله تعالی عنه قال: من صام یوم سبع و عشرین من رجب کتب الله له صیام ستین شهرا، وهو الیوم الذی نزل فیه جبرئیل عن النبی صلی الله علیه وسلم بالرسالة، واول یوم هبط فیه جبرئیل؛ ابوهریره میگوید: هر کس روز بیست و هفتم
ماه رجب، روزی که
جبرئیل برای اولین بار از آسمان به زمین نزول کرد را روزه بگیرد، خداوند ثواب شصت ماه روزه به او عنایت میکند".
"عن ابی هریرة وسلمان الفارسی رضی الله عنه قالا قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: ان فی رجب یوما ولیلة، من صام ذلک الیوم وقام تلک اللیلة کان له من الاجر کمن صام مائة سنة وقامها، وهی لثلاث بقین من رجب، وهو الیوم الذی بعث فیه نبینا صلی الله علیه وسلم؛ ... در ماه رجب شب و روزی است که هر کس آن روز را روزه داشته و آن شب را به عبادبت بایستد برای او اجری معادل با روزه صد سال با عبادت شبهای آن است و آن سه روز آخر ماه رجب است که پیامبر ما در آن به
نبوت مبعوث گردید".
"... عن ابیه عن علی بن ابی طالب رضی الله عنه قال قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: ان شهر رجب شهر عظیم، من صام منه یوما کتب الله تعالی له صوم الف سنة، ومن صام منه یومین کتب الله صوم الفی سنة، ومن صام منه ثلاثة ایام کتب الله تعالی له صوم ثلاثة آلاف سنة؛ ... رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: ماه رجب ماهی بسیار بزرگ است. هر کس یک روز از آن را روزه بدارد خداوند ثواب معادل با هزار سال روزه و اگر دو روز را روزه بدارد معادل با دو هزار سال و سه روز معادل با سه هزار سال به او عنایت میفرماید".
"قال علی رضی الله عنه: صوم ثالث عشر رجب کصیام ثلاثة آلاف سنة، وصوم رابع عشر رجب کصیام عشرة آلاف سنة، وصوم عشرین کصیام مائة الف عام... وعن النبی صلی الله علیه وسلم: فضل رجب علی سائر الشهور کفضل القرآن علی سائر الکلام. وعنه صلی الله علیه وسلم: من صام یوما من رجب فکانه صام اربعین سنة؛ ... روزه
سیزده رجب ثواب روزه سه هزار سال دارد و روزه چهارده رجب ثواب روزه چهارده هزار سال و روزه بیستم ثواب صد هزار سال دارد. از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده که فضیلت ماه رجب نسبت به سایر ماههای سال هم چون فضیلت قرآن نسبت به سایر کلامهاست. هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد مانند این است که چهل سال روزه گرفته باشد".
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله "آیا اسلام ابوبکر ابتدای بعثت بوده یا بعد از دعوت علنی؟"