• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قهری (مقاله‌دوم)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



واژه قهری به معنای غیر ارادی و عبارت است از آنچه بدون میل و ارادۀ شخص رخ می‌دهد،
[۱] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، واژه قهری.
[۲] انواری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، واژه قهری.
مانند آنکه کسی در حال خواب مال دیگری را تلف کند که به طور قهری ضمان متوجه او می‌شود و باید خسارت وارد شده را جبران کند، هرچند تلف کننده قصد تلف کردن را - که سبب ضمان است - نداشته است.
احکام مرتبط با آن در باب‌هایی نظیر طهارت، صلات، زکات، حج، ضمان، شرکت و عتق بحث می‌شود.



مواردی در فقه به واژه قهری تطبیق شده است.

۱.۱ - طهارت

تجدید وضو همان‌گونه که با قصد تجدید وضو محقق می‌شود، بدون قصد آن نیز تحقق می‌یابد، مانند اینکه به اعتقاد وضو نداشتن، وضو بگیرد، سپس معلوم شود که وضو داشته است.
در این صورت، بر وضوی جدید، عنوان تجدید وضو به طور قهری منطبق می‌شود و ثواب آن بر آن مترتب می‌گردد، هرچند قصد تجدید وضو نداشته است.
کسی که چند غسل بر عهده دارد، چنانچه یکی از آنها را انجام دهد، بدون آنکه قصد سایر غسل‌ها را بکند، به قول برخی، تداخل قهری حاصل می‌شود و از غسل‌های دیگر کفایت می‌کند.

۱.۲ - صلات

چنانچه از نمازگزار در حال قرائت، بی‌اختیار حرکتی رخ دهد، در اینکه واجب است از باب احتیاط آن قسمت از قرائت را اعاده کند یا نه، اختلاف است.
اگر در حال سجده، پیش از گفتن ذکر، بی‌اختیار سر از زمین برداشته شود، بنابر قول برخی، سجده‌ای که به جا آورده صحیح است و به همان اکتفا می‌کند. [۴]    
از اقسام وطن، وطن قهری است و آن وطنی است که انسان بدون قصد ماندن دائمی، به قدری در آنجا زندگی کند که عرف مردم او را اهل آنجا بدانند.
چنانچه منشا بیهوشی امری غیر اختیاری، مانند بیماری باشد و در تمامی وقت نماز ادامه داشته باشد، قضای نماز فوت شده پس از به هوش آمدن واجب نیست.

۱.۳ - زکات

بنابر قول مشهور، پس از تعلّق زکات به مال، جدا کردن مقدار زکات از مال و کنار گذاشتن آن جایز است. فایدۀ این کار این است که زکات کنار گذاشته شده، به طور قهری ملک مستحقان می‌شود و امانت در دست مالک می‌باشد.
در نتیجه در صورت تلف شدن، مالک ضامن نخواهد بود، مگر آنکه در حفظ آن کوتاهی کرده باشد یا با وجود مستحق، در رساندن به دست او تاخیر کرده باشد.

۱.۴ - ضمان قهری

از اقسام ضمان، ضمان قهری است، در مقابل ضمان اختیاری و آن عبارت است از اشتغال ذمّه انسان به مالی، اما نه به سبب تعهّد، بلکه به اسبابی که ذمّه انسان به طور قهری به آن مشغول می‌شود، مانند تلف شدن کالا قبل از تحویل آن به خریدار که موجب ضمان فروشنده نسبت به پرداخت بدل آن به خریدار می‌شود.

۱.۵ - شرکت قهری

شرکت قهری جایی است که شراکت با اختیار خود انسان صورت نگرفته باشد، بلکه وقوع آن به طور قهری باشد، مانند مورد ارث یا آمیخته شدن دو مال بدون قصد و ارادۀ شرکا.

۱.۶ - آزادی قهری

چنانچه شخصی پدر، مادر، جد، جده، اولاد یا نوه‌های خود را که برده‌اند، بخرد، به مجرد خریدن، به طور قهری آزاد می‌شوند.
آزاد کردن بخشی از برده از سوی مولا، بنابر قول مشهور، به طور قهری موجب آزادی همۀ برده می‌شود. همچنین اگر مولا گوش یا بینی و یا عضوی دیگر از اعضای بردۀ خود را ببرد، بنابر مشهور، برده به طور قهری آزاد می‌شود. ابتلای برده به کوری، خوره و زمین‌گیری سبب آزادی قهری او می‌شود. همچنین اگر برده قبل از مولایش مسلمان شود و از قلمرو کفر به قلمرو اسلام درآید، به طور قهری آزاد می‌گردد.

۱.۷ - ملکیت قهری

از اسباب ملکیت، سبب قهری است، مانند انتقال ترکه میّت به ورثه او به سبب فوت وی یا انتقال اموال مرتد به ورثۀ او به سبب ارتداد.

۱.۸ - بطلان قهری عقد

بطلان عقد، گاه اختیاری است که با فسخ یکی از دو طرف عقد یا اقاله صورت می‌گیرد و گاه قهری، مانند مرگ مالک یا عامل در مضاربه که موجب بطلان عقد مضاربه می‌شود و خارج شدن زمین از حیّز انتفاع که موجب بطلان عقد مزارعه می‌گردد.

۱.۹ - ولایت قهری

ولایتی که شارع مقدس به شخصی عطا می‌کند، مانند ولایت پدر و جدّ پدری بر فرزندان خود، ولایت قهری است.
[۲۷] امامی، سیدحسن، حقوق مدنی، ج۵، ص۲۰۳.



۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، واژه قهری.
۲. انواری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، واژه قهری.
۳. سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۲، ص۲۸۰.    
۴. طباطبائی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقیٰ، ج۲، ص۱۶۰.    
۵. خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعة الخوئی، ج۱۴، ص۵۰۲.    
۶. قمی، ابوالقاسم، غنائم الایام، ج۲، ص۱۰۸.    
۷. خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعة الخوئی، ج۲۷، ص۱۵۳.    
۸. خمینی، روح‌الله، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۲۵۷.    
۹. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۱۲۵-۱۲۶.    
۱۰. طباطبائی یزدی، سیدمحمدکاظم، مستمسک العروة، ج۸، ص۴۰۴.    
۱۱. طباطبائی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقیٰ، ج۴، ص۸۹-۹۰.    
۱۲. طباطبائی یزدی، سیدمحمدکاظم، مستمسک العروة، ج۹، ص۱۹۴.    
۱۳. خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعة الخوئی، ج۲۳، ص۴۰۴.    
۱۴. طباطبائی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقیٰ، ج۵، ص۲۷۳.    
۱۵. شیخ طوسی، الخلاف، ج۶، ص۳۶۸.    
۱۶. شهید ثانی، الروضة البهیة، ج۶، ص۲۳۲.    
۱۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۴، ص۱۴۱-۱۴۵.    
۱۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۴، ص۱۵۲.    
۱۹. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۴، ص۱۸۵.    
۲۰. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۴، ص۱۸۹.    
۲۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۴، ص۱۹۱.    
۲۲. خمینی، روح‌الله، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۳۶۷.    
۲۳. حسینی روحانی، سیدمحمدصادق، فقه الصادق، ج۲۰، ص۴۱۵.    
۲۴. جزائری مروج، سیدمحمدجعفر، هدی الطالب، ج۱، ص۴۳۱.    
۲۵. طباطبائی یزدی، سیدمحمدکاظم، مستمسک العروة، ج۱۲، ص۳۸۲.    
۲۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۷، ص۷.    
۲۷. امامی، سیدحسن، حقوق مدنی، ج۵، ص۲۰۳.



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهم‌السلام)، ج۶، ص۶۹۹.    


رده‌های این صفحه : اصطلاحات فقهی | حج | زکات | شرکت | صلات | ضمان | طهارت | عتق




جعبه ابزار