مالکیت خصوصی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مالکیت، یکی از عناصری است که در تعیین
نوع نظام اقتصادی نقش بسزایی دارد. در اینجا جایگاه
و دلایل مالکیت خصوصی را از
آیات و روایات مورد بررسی قرار میدهیم.
منشا
و خاستگاه مالکیت خصوصی، از رابطه اعتباری یکی از امور تکوینی، یعنی
فطرت،
عقل و چگونگی زندگی
اجتماعی انسان است.
قرآن کریم با توجه به
توحید ربوبی تشریعی، جایگاه رابطه مزبور را با تکیه بر نظریه «جانشینی
و خلیفة اللهی» اینگونه ترسیم میکند:
«ءامنوا بالله
و رسوله
و انفقوا مما جعلکم مستخلفین فیه فالذین ءامنوا منکم
و انفقوا لهم اجر کبیر؛
به
خدا و پیامبر او
ایمان آورید،
و از آنچه شما را در استفاده از آن، جانشین دیگران کرده،
انفاق کنید. پس کسانی از شما که
ایمان آورده
و انفاق کرده باشند،
پاداش بزرگی خواهند داشت.»
امر به انفاق، کشف از پذیرش مالکیت خصوصی دارد که با توجه به
توحید تشریعی، از واژههای «
الله»
و «
رسول» قابل
استنباط است. درباره مالکیت خصوصی به
آیات بسیاری استناد شده است.
؛ همچنین آیاتی که بر
قرض،
ارث،
انفاق،
صدقات،
مهر،
غصب،
وصیت،
عتق،
دیه و ربا دلالت دارند.
مالکیت خصوصی در نظام اقتصاد اسلامی چنان مورد توجه
و احترام قرار گرفته که از سوی قرآن کریم،
حکم بریدن
دست سارق یعنی متجاوز به حریم این
نوع مالکیت صادر شده است.
؛ یعنی کسی که با بیاحترامی به حق مالکیت به تصرف در شیء اقدام کرده است، مجازات میشود. از سوی دیگر، لجام گسیختگی این مالکیت، سبب
طغیان و سرکشی فرد
و نیز
فقر و اختلاف طبقاتی شدید
میشود؛ به همین سبب مالکیت خصوصی در این نظام برخلاف نظام سرمایه داری محدود است؛ زیرا چنانکه گفته شد، مالکیت خصوصی از دیدگاه قرآن در طول مالکیت خداوند قرار دارد؛ از اینرو، خداوند میتواند محدودیتهایی را برای این مالکیت وضع،
و حتی در برخی موارد، آن را
سلب کند. این محدودیت در ابتدا با توجه به «اصل مداخله دولت» که بازتابی از دو قسم دیگر مالکیت است، تعیین میشود؛ اما
نوع دیگری از محدودیتها وجود دارد که با توجه به احکام، به وسیله
مسلمان رعایت میشود
و نمودی از تاثیرپذیری این نظام از آموزه توحید در شاخه ربوبی تشریعی است. در هر صورت، در نظر گرفتن چنین محدودیتهایی در مقام نظریهپردازی، تضمینکننده مناسبی برای دور شدن نظام مزبور از بحرانهای اقتصادی است که نظام سرمایهداری در عمل با آن مواجه شده
و در نهایت به بعضی از این محدودیتها تن داده است.
محدودیتهایی که قرآن کریم درباره مالکیت خصوصی مطرح کرده، گاهی به مالک مربوط میشود؛ یعنی مالک برای تملک باید شرایطی دانسته باشد:
• «
و لا توءتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما
و ارزقوهم فیها
و اکسوهم
و قولوا لهم قولا معروفا؛
اموال خود را که
خداوند آن را وسیله قوام زندگی شما قرار داده، به سفیهان ندهید؛ ولی از عواید آن به ایشان بخورانید
و آنان را پوشاک دهید
و با آنان سخنی پسندیده بگویید.»
یعنی اموالی که در مالکیت خصوصی خود دارید، به آنان که به
رشد لازم نرسیدهاند
و بلوغ کامل عقلی که بتوانند در اموال تصرف کنند، ندارند، نسپارید؛ زیرا این امر مخالف با
احترام و حفظ مالکیت خصوصی است.
برخی دیگر از محدودیتها به ملک مربوط میشود؛ یعنی برخی از اشیا همچون
خمر، در دیدگاه قرآن قابل تملک نیستند:
• «یا ایها الذین آمنوا انما الخمر
و المیسر
و الاءنصاب
و الاءزلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون؛
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، جز اين نيست كه
شراب و قمار و بتهاى نصب شده (
عبادت آنها
و قربانی براى آنها
و خوردن گوشت آن قربانى)
و تيرهاى قرعه قمار،
نجس و پلید و از اختراعات
شیطان است، پس از آنها دورى كنيد، شايد رستگار گرديد.»
در آیه پیشین، افزون بر
نوع دوم از محدودیتهای مالکیت خصوصی، به
نوع دیگری اشاره میکند که از طریق محدود کردن اسباب مالکیت صورت میپذیرد. این آیه، برخی اسباب ممنوع مالکیت را همچون قمار برشمرده است.
نوع چهارم از محدودیتهایی را که قرآن کریم برای مالکیت خصوصی مطرح میکند، به محدوده حق تصرفات مالک در ملک خود مربوط میشود.
حرمت اسراف و تبذیر از جمله این موارد است.
نوع آخر از محدویتها به
واجبات مالی باز میگردد که فرد باید به پرداخت آن اقدام کند.
اهمیت این قسم به گونهای است که پس از
نماز مورد تاکید قرار گرفته است:
• «
و اقیموا الصلاة
و آتوا الزکاة
و ارکعوا مع الراکعین؛
و نماز را برپا دارید
و زکات را بپردازید
و با نمازگزاران نماز کنید.»
افزون بر زکات، انفاقات دیگری نیز بر اموال فرد تعیین شده است که با پرداخت آن
فقر از چهره
جامعه زدوده میشود:
• «
و فی اموالهم حق للسائل
و المحروم؛
و در اموال خود برای فقیر
سائل و محروم، حقی را در نظر میگیرند.»
یکی از مواردی که قرآن کریم درباره مالکیت خصوصی به آن اشاره کرده، برخی اسباب مجاز این
نوع مالکیت است. از جمله این موارد میتوان از
بیع صید جعاله یاد کرد. برخی از تفاسیر همچون
زمخشری،
ابن کثیر،
رازی و قرطبی با توجه به همین آیه، حکم جواز
جعاله را مطرح کردهاند.
مهر و صداق ارث وصیت و آن چه دولت از زکات به افراد اختصاص میدهد،
نیز از همین موارد است. قرآن کریم محدودیتهای مربوط به اسباب مالکیت را به گونه دیگری نیز بیان کرده است. در آیه ۱۸۸
سوره بقره یک معیار کلی برای اسباب نامطلوب مالکیت، یعنی باطل بودن آنها معرفی میکند:
• «ولا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجارة عن تراض منکم؛
اموالتان را میان خودتان به ناروا مخورید، مگر این که تجارتی از روی
رضایت انجام داده باشید.»
تجارت و مبادله، وقتی میسر است که طرفین، مالک شخصی مالی بوده، حق تصرف
و استفاده مستقل از آن را داشته باشند؛ سپس بر اساس انگیزههایی در صدد مبادله برآیند.
دانشنامه موضوعی قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «مبانی نظری ساختار مالکیت از دیدگاه قرآن». پایگاه اطلاعرسانی حوزه، برگرفته از مقاله «مبانی نظری ساختار مالکیت از دیدگاه قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۵/۰۷.