• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محبت به کودک

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از بهترین وسائل پرورش عواطف کودکان و تربیت آنها، نوازش و ابراز مهر و محبّت نسبت به آن‌ها است، همان‌گونه که کودک به غذا، آب، هوا و خواب نیازمند است، به‌محبّت و نوازش نیز محتاج است. نوازش مطبوع‌ترین غذای روان کودکان است، کودک از بوسیدن، بوییدن، در آغوش پدر و مادر رفتن، خشنود و مسرور می‌گردد و لذّت می‌برد.
اهمیت‌ اندازه‌گیری صحیح در کمّ و کیف محبّت و طرز اعمال آن کمتر از اصل محبّت نیست. اطفالی که بیش از‌ اندازه مهر و محبّت می‌بینند، و پدر و مادر، بی‌قید و شرط تسلیم آن‌ها می‌شوند، روحی ضعیف و روانی زود رنج دارند، از دوران کودکی تا پایان عمر در مقابل کوچکترین ناملایمی و خفیف‌ترین ناکامی‌ها شکست می‌خورند.



محبّت ریشه اصلی و بنیاد اخلاق نیک و مایه اساسی سجایا و ارزش‌های انسانی است، محبّت خداوند به انسان و محبّت انسان به خدا و نیز محبّت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امام (علیه‌السّلام) به امّت و محبّت امّت به پیامبر و امام و علاقه مسلمین به‌یکدیگر، سرمایه اساسی دین است و در آیات و روایات، بسیار مهم تلقی شده تا جایی‌که امام صادق (علیه‌السّلام) در ضمن حدیثی فرموده است: آیا حقیقت دین، جز محبّت و دوستی، چیز دیگری است؟ «هَلِ الدَّینُ اِلاّ الحُبُّ».

تمام کوشش‌های پیامبران الهی در تبلیغ دین، و تمام فداکاری‌های سربازان باایمان در میدان‌های جنگ، و نیز تمام عبادت‌ها و فداکاری مردان الهی، از یک منشا، نیرو می‌گیرد و آن حبّ است، حبّ به خدا و حبّ به دین خدا.
محبّت و نوازش والدین به کودک، به او جرات و شجاعت و اعتماد به نفس می‌بخشد و روحیه او را در برابر مشکلات قوی می‌سازد، اکسیر محبّت، داروی بسیاری از دردها و بیماری‌های روحی، و حتّی جسمی کودک است، او با محبّت، آرام و شاداب می‌شود و غنچه دلش شکوفا می‌گردد. کمبود یا فقدان محبّت زمینه‌ساز بسیاری از بیماری‌های روانی و جسمی کودک از قبیل بی‌اشتهایی، بی‌خوابی، شب‌ادراری، تقلیدهای بی‌مورد، رفتارهای نامعقول، خواب‌های آشفته، افسردگی روانی، عصبانیت، خشونت و... است.
[۳] مروجی طبسی، محمدجواد، حقوق فرزندان در مکتب اهل‌بیت، ص۸۱.



در روایات اسلامی برای محبّت به کودکان تاکید فراوان شده است، مانند:
۱. رسول اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در ضمن خطبه‌ای در بیان وظایف مردم در ماه رمضان می‌فرماید: به بزرگسالان خود احترام کنید و نسبت به کودکان خود ترحّم و عطوفت داشته باشید. «قالَ: وَقَّرُوا کِبَارَکُم وَارحَمُوا صِغَارَکُم».
۲. و نیز فرموده است: کسی که به کودکان محبّت و شفقت نداشته باشد و بزرگسالان را احترام نکند، از ما نیست. «لَیسَ مِنّا مَن لَم یَرحَم صَغیِرَنا وَ لَم یُوَقِّر کَبِیرَنا».
[۵] ورام، مسعود بن عیسی، مجموعه ورّام، ج۱، ص۳۴.

۳. از وصایای امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) به فرزندان هنگام شهادتش این بود که در خانواده خود به کودکان عطوف و مهربان باشید و بزرگترها را احترام کنید.
۴. امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید، خداوند بعضی از مردان را به خاطر شدّت محبّت و دوستی نسبت به فرزندانش مورد لطف و رحمت خویش قرار می‌دهد. «اِنَّ اللهَ لَیرحَمُ العَبدَ لِشِدَّةِ حُبَّهِ لِوَلَدِهِ».
۵. هم‌چنین آن حضرت نقل می‌کند: موسی بن عمران (علیه‌السّلام) به درگاه خدا عرض کرد، کدام اعمال نزد تو برتر است؟ فرمود: دوست داشتن کودکان، زیرا فطرت آنان را بر توحید و یگانگی خود آفریدم و اگر از دنیا بروند با رحمتم آنان را داخل بهشت می‌نمایم.


دوست داشتن فرزند کافی نیست، بلکه آثار روانی و تربیتی این دوستی آن‌گاه ظهور می‌یابد که مهر و محبّت قلبی به عاطفه و صمیمیت در عمل و سخن گفتن مبدّل گردد، بنابراین لازم است در عمل به‌گونه‌ای رفتار شود که طفل این محبّت را با تمام وجود احساس کند و نیز در گفتار بشنود. در ادامه به بعضی از جلوه‌های محبّت والدین نسبت به کودک اشاره می‌شود:

۳.۱ - زندگی در کنار والدین

از روشن‌ترین جلوه‌های محبّت، این است که کودک در کنار والدین به‌ویژه با مادر و در آغوش گرم وی زندگی کند. بی‌تردید ارضاع کامل تمایلات باطنی کودک و توجّه به تمام جهات شخصیت او، فقط در محیط خانواده میسّر است و آغوش گرم و دامن پُرمهر مادران می‌تواند این وظیفه سنگین را به‌عهده بگیرد. آهنگ آرام‌بخش قلب مادر، از بزرگترین مواهب الهی است که انسان در دوران کودکی بدان نیاز شدید دارد و هیچ عاملی برای پرورش جسمی و عاطفی و روانی کودک بهتر و مؤثرتر از مادر نیست.
گاهی بچّه گریه می‌کند در حالی که نه دردمند است، نه گرسنه؛ گریه او برای نوازش است، او گرسنه مهر و محبّت است و برای غذای روانی خود گریه می‌کند، به محض این‌که مادر او را در آغوش می‌گیرد، به سینه می‌چسباند، دست نوازش به‌سرش می‌کشد، آرام می‌شود. در تجربیات اخیر معلوم شده که صدای قلب مادر برای بچّه از هر آهنگ موزونی جذّاب و دلنشین‌تر است، موقعی که صورتش روی سینه مادر قرار می‌گیرد و صدای قلب مادر را می‌شنود، آرام می‌شود.
[۱۱] فلسفی، محمدتقی، گفتار فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج۱، ص۲۶۶.


این هم یکی از شاهکارهای خلقت است که نه‌تنها کودکان به‌وجود مادر نیازمند هستند، بلکه زنان نیز به وجود طفل نیاز مبرم دارند. هنگامی استعدادهای آنان به اوج کمال می‌رسد و می‌توانند از زندگی خویش لذّت کامل ببرند که بر مسند مقدس مادری بنشینند و فرزند و یا فرزندانی، آن‌ها را مادر صدا کنند. دانشمندان معتقدند که اگر زنان از وظیفه اصلی و طبیعی خود باز بمانند و بخواهند مردانه زندگی کنند، ضمن این‌که «مرد» نخواهند شد، «زن» نیز نیستند و سرانجام به جنس سوّمی تبدیل می‌شوند که نه زن هستند و نه مرد.
[۱۲] بهشتی، احمد، اسلام و حقوق کودک، ص۱۲۱.

متاسفانه وضع زندگی کنونی بشر به‌صورتی درآمده است که بسیاری از کودکان به‌طور جبری و قهری از این موهبت بزرگ محروم شده، به پرورشگاه‌ها و دایه‌ها و پرستارها و مادربزرگ‌ها سپرده می‌شوند، ولی به‌جهت نیاز مبرمی که مادر و کودک به‌یکدیگر دارند، نه‌تنها کودکانِ بی‌مادر، آینده‌ای خطرناک و زندگی سرد و بی‌روح دارند، بلکه خطراتی قطعی، زنان و مادران دور از فرزند را نیز تهدید می‌کند.
به عقیده دانشمندان، سرطان پستان بیش‌تر در زنانی پدیدار می‌شود که یا بچّه ندارند یا ازدواج نکرده‌اند، هم‌چنین زنانی که بچّه داشته‌اند، ولی خودشان او را شیر نداده‌اند و نیز زنانی که کورتاژ کرده‌اند.
[۱۳] بهشتی، احمد، اسلام و حقوق کودک، ص۱۲۳.


این مسائل سبب گردیده طرفداران حقوق کودک به‌فکر چاره‌جویی بیفتند و در اعلامیه جهانی حقوق کودک تاکید کنند که کودک باید در کنار والدین خود زندگی کند. در اصل ششم این اعلامیه آمده است که کودک خردسال جز در موارد استثنایی نباید از مادرش جدا شود، جامعه و مقامات دولتی در مورد اطفال بدون خانواده و مستمند، مراقبت و توجّه خاصی مبذول دارند.
امّا اسلام در دستورات تربیتی خود بیش از سیزده قرن قبل بر این مساله تاکید نموده و پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با سیره عملی آن‌را به پیروان خود آموخته است.

۳.۲ - بوسه بر کودک

در روایات تاکید شده است که والدین، کودک را ببوسند و با این وسیله، محبّت خود را نسبت به او اظهار نمایند، سیره پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز چنین بوده است؛ ابن عباس نقل می‌کند: در محضر پیامبر بودم، فرزندش ابراهیم را بر ران راست خود نشانده بود و بر ران چپش حسین بن علی (علیه‌السّلام)، گاهی این را می‌بوسید و گاهی دیگری را، در این هنگام جبرییل (علیه‌السّلام) از طرف پروردگار عالم به او وحی آورد.

در روایت دیگری آمده است: روش آن حضرت چنین بود که امام حسن و امام حسین (علیهما‌السّلام) را می‌بوسید، در یکی از روزها شخصی به نام «اقرع تمیمی» در مجلس نشسته بود به آن حضرت عرض کرد، من ده فرزند دارم و هیچ زمان آن‌ها را نبوسیده‌ام، پیامبر به او نظر نموده، فرمود: کسی که به دیگران رحم نمی‌کند، استحقاق این‌که به او رحم شود، ندارد. «مَن لا یَرحَم لا یُرحَم».
هم‌چنین آن حضرت می‌فرماید: کسی که فرزند خود را ببوسد خداوند به او پاداش کار نیک می‌دهد و اگر او را شاد نماید در روز قیامت او را شاد می‌گرداند. «مَن قَبَّلَ وَلَدَهُ کَتَبَ اللهُ (عَزَّوَجَلَّ) لَهُ حَسَنَةً وَ مَن فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللهُ یَومَ القِیامَةِ».

امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: اولاد خود را زیاد ببوسید، زیرا در مقابل هر بوسه، درجه‌ای از درجات بهشت به‌شما خواهند داد.
مفضل می‌گوید: بر امام موسی کاظم (علیه‌السّلام) وارد شدم، دیدم آن حضرت فرزند خود علی بن موسی الرضا (علیه‌السّلام) را در دامان خود نشانده و او را می‌بوسد و زبانش را می‌مکد و گاه بر شانه‌اش می‌گذارد و گاه او را در آغوش می‌گیرد و می‌گوید: پدرم فدای تو باد، چه بوی خوشی داری و چه اخلاق پاکیزه‌ای و چه روشن و آشکار است فضل و دانش تو. «... وَ هُوَ یُقَبَّلُهُ وَ یَمَصُّ لِسانَهُ وَ یَضَعُهُ عَلَی عَاتِقِهِ وَ یَضُمُّهُ اِلَیهِ وَ یَقُولُ: بِابِی انتَ، ما اطیَبَ ریِحَکَ...». و روایات بسیار دیگر که در این‌باره وارد شده است.
[۲۰] شیبانی، احمد بن حنبل، المسند، ج۱۰، ص۱۸۴، ح۲۶۶۰۲.


۳.۳ - مسرور نمودن کودک

یکی از مصادیق روشن اظهار محبّت نسبت به کودکان، مسرور نمودن آنهاست. پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: اگر کسی وارد بازار شود و هدایایی را برای زن و فرزندان خود خریداری نماید و با این‌کار آن‌ها را مسرور نماید، گویا هدیه برای گروهی نیازمند برده است و بهتر است ابتدا هدیه را به دختران خود بدهد قبل از پسران، زیرا اگر کسی دختر خود را خوشحال نماید، خداوند پاداش آزاد کردن بنده‌ای از فرزندان اسماعیل به او عطا می‌فرماید و اگر کسی فرزند خود را شادمان و مسرور نماید، پاداش گریه از خوف خدا به او داده می‌شود و کسی که از خوف خدا گریست، خداوند او را به بهشتی که دارای نعمت‌های بزرگ است، داخل نماید.

۳.۴ - اهمیت مهرورزی نسبت به‌دختر

شاید به‌دلیل این‌که آداب و رسوم غلط جاهلیت در بین مسلمانان صدر اسلام، مبنی بر اهانت و تحقیر دختران به‌طور کامل محو نشده بود و یا به دلیل ضعف دختران نسبت به پسران و یا به‌جهت این‌که اگر دختران به‌طور صحیح تربیت شوند آثار و برکات بیشتری نسبت به تربیت پسران در جامعه پیدا می‌شود، زیرا موجب می‌شود آنان نیز فرزندان خود را خوب تربیت کنند و در دستورات تربیتی اسلام به احسان و محبّت نسبت به فرزندان دختر، تاکید بیشتری شده است.

روایت اخیر که ذکر شد به این‌جهت اشاره داشت. در روایت دیگر، پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: هرکس دو خواهر و یا دو دختر داشته باشد و به آنان احسان کند من و او در بهشت همانند این دو در کنار هم خواهیم بود و به دو انگشت سبابه و میانه خود اشاره کرد.
و نیز فرموده است: هرکس دختری داشته باشد و به‌ بهترین روش، او را تربیت و تعلیم نماید و از نعمت‌هایی که خداوند بر او ارزانی داشته بهره‌مندش سازد، در برابر آتش جهنم برای خود سپری فراهم کرده است.

و فرموده است: هرکس دختری داشته باشد و به او آزار نرساند و بی‌احترامی نکند و پسرش را بر او مقدّم نداند، خداوند او را وارد بهشت می‌سازد. «مَن کانَ لَهُ اُنثًی فَلَم یُبدِهَا وَ لَم یُهِنَها وَ لَم یُؤثِر وُلدَهُ عَلَیهَا ادخَلَهُ اللهُ الجَنَّةَ».

۳.۵ - بازی با کودکان

بازی با سرشت کودک عجین است و یکی از نیازها و حقوق او به‌شمار می‌رود، بازی بزرگترین سرگرمی کودک به‌ویژه در سال‌های پیش از دبستان است.
کودک دلیل بازی کردن خود را نمی‌داند و توانایی ندارد برای آن علّتی بیان کند، ولی با این همه نمی‌تواند از بازی کردن دست بکشد، برخی از روان‌شناسان معتقدند: همان‌طور که کودک نیاز به آب و هوا دارد، نیاز به بازی و سرگرمی نیز دارد.
[۲۹] محمدیان، بهرام، رحیمی، آسیه، نگاهی دیگر به حقوق فرزندان از دیدگاه اسلام، ص۱۴۱.
[۳۰] مجله الفیصل، شماره۲۳، ص۹۴.
امروزه ثابت شده است کودکانی که به‌اندازه و به درستی بازی نمی‌کنند، از رشد ذهنی مناسب بی بهره‌اند و در بزرگی نیز منزوی و گوشه‌گیر می‌گردند.
خداوند نخستین دوره رشد انسان را با بازی توام نموده است تا در ضمن بازی بتواند کار بزرگترها را تقلید کند، احساسات خود را بروز دهد و هم‌چنین بیاموزد که چگونه عواطف و علایق خود را به‌موقع ابراز یا مهار کند.
بازی علاوه بر توسعه ذهنی کودک، عقل اجتماعی او را نیز رشد می‌دهد و این امکان را برای او فراهم می‌کند که با حلّ مشکلاتی که در طول بازی با آن مواجه می‌شود، خود را برای حلّ معضلات جدّی زندگی آینده، آماده سازد.

کودک به‌وسیله بازی‌های دسته جمعی، راه همزیستی مسالمت‌آمیز، همکاری و همیاری با دیگران و رعایت حقوق آنان، مراعات نظم و قانون و دفاع از حق خود و مسئولیت‌پذیری در مقابل دیگران را می‌آموزد، او هر قدمی که در بازی برای حلّ مشکلات یا ایفای نقش مثبت برمی‌دارد، احساس خوشحالی می‌کند و نسبت به آینده بیش‌تر و بیش‌تر امیدوار می‌گردد.

۳.۵.۱ - توصیه اسلام به بازی

در اسلام به این نیاز طبیعی توجّه شده و در قرآن آمده است: بدانید زندگی دنیا فقط بازی و سرگرمی و تجمّل‌پرستی و تفاخر در میان شما و افزون‌طلبی در اموال و فرزندان است.... «اِعلَمُوا اَنَّمَا الحَیاةُ الدُّنیا لَعِبٌ وَ لَهوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرُ بَینَکُم وَ تَکاثُرٌ فِی الاَموالِ وَ الاَولادِ ...».
در این آیه شریفه مراحل مختلف عمر بشر و انگیزه‌های حاکم بر هر مرحله را پنج مرحله یعنی بازی و غفلت، سرگرمی، تجمّل، تفاخر و تکاثر بیان شده و نخستین مرحله، دوران کودکی است که زندگی در‌ هاله‌ای از غفلت و بی‌خبری و بازی و سرگرمی فرو می‌رود.

هم‌چنین در روایات به رعایت این نیاز طبیعی در کودکان دستور داده شده، مانند این‌که امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: بگذار فرزندت تا هفت سال به بازی بپردازد، در هفت سال دوّم به تادیب و تربیت او همّت گمار و در هفت سال سوّم مراقب او باش، «دَعِ ابنَکَ یَلعَب سَبعَ سِنینَ وَ یُؤَدَّبُ سَبعَ سِنینَ وَ اَلزَمهُ نَفسَکَ سَبعَ سِنینَ».
اسلام علاوه بر این‌که، از واپس زدن این تمایل طبیعی کودکان نهی نمی‌کند، توصیه می‌نماید که پدران و مادران، امکانات لازم را برای بازی کردن کودکان فراهم کنند و در هر موقعیت و مقام اجتماعی که هستند وقتی را برای بازی با فرزندان خویش اختصاص دهند.

در روایت آمده است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آن‌چنان به بازی کودکان اهمیت می‌دادند که گه‌گاه به هنگاه سجده، نوه خردسالشان امام حسین (علیه‌السّلام) بر پشت آن حضرت می‌نشیند، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آن‌قدر سجده را طول می‌دهند که برخی از صحابه نگران می‌شوند و بعد از نماز در توضیح طولانی کردن سجده می‌فرمایند: فرزندم مرا سواری خود قرار داده بود، ناپسند شمردم قبل از آن‌که احتیاجش برآورده شود او را با شتاب پایین بیاورم. «قالَ: لکِنَّ ابنِی ارتَحَلَنِی فَکَرِهتُ اَن اُعَجَّلَهُ حَتّی یَقضِیَ حَاجَتَهُ».

۳.۵.۲ - هم‌بازی یا کودک

افزون بر این، در روایات توصیه شده، اگر کودکتان هم بازی ندارد و یا بازی با بعضی از کودکان تاثیر منفی می‌پذیرد، خود را به‌روش کودک در آورید و با او بازی کنید، از جمله امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «مَن کَانَ لَهُ وَلَدٌ صَبا».
اگر پدران و مادران به‌بازی فرزندان خود توجّه کنند با روحیات و احساسات آن‌ها آشنا می‌شوند، زیرا کودک از طریق بازی کردن به بیان احساسات خود می‌پردازد و ترس‌ها و نگرانی‌های خود را ابراز می‌کند و گاه برای بسیاری از مشکلات خود راه‌حل پیدا می‌کند.
البتّه در بازی‌هایی که والدین حضور پیدا می‌کنند نباید اراده خود را به‌کودکان تحمیل نمایند، بلکه بهتر است اجازه دهند فرزندانشان آنان را هم‌بازی تلقّی کنند. در روایات به این نکته ظریف تربیتی اشاره شده است، مانند این‌که، پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: هر کس که کودکی نزد اوست برای او کودک شود، یعنی رفتار کودکانه انجام دهد و خود را به‌صورت هم‌بازی او در آورد، «مَن کَانَ عِندَهُ صَبِیٌ فَلیَتَصَابَ لَهُ».

۳.۵.۳ - آزادی در بازی

مقصود از آزادی کودک در این مرحله این نیست که والدینِ کودک او را برای هر نوع بازی آزاد بگذارند، حتّی بازی‌هایی که برای جسم و روح او مضّر باشد؛ بلکه باید با ایجاد تنوّع و کنترل بازی‌ها در جهت رشد جسمی و روحی کودک گام برداشته شود و از بازی‌های خشن، مخرّب و آزار دهنده جلوگیری به‌عمل آید.

به بیان دیگر، والدین باید در نوع بازی و اسباب آن توجّه و دقّت کافی داشته باشند و تهیه اسباب بازی‌ها، هدف‌دار و منطبق با نیاز کودک و مناسب با ویژگی‌های رشد او باشد؛ بازی و اسباب آن باید ضمن سرگرم کردن کودک، دقّت، تفکّر و روحیه او را تقویت کند و توان بدنی و فکری را افزایش دهد. اسباب بازی‌هایی که کودک بتواند در آن دخل و تصرّف نماید و نوعی ابتکار و ابداع را موجب شود، بسیار مناسب است.


هرچند محبّت در پرورش جان کودک همانند غذا برای پرورش جسم او ضروری و لازم است ولی متولیان تربیت کودک باید توجه داشته باشند اهمیت‌ اندازه‌گیری صحیح در کمّ و کیف محبّت و طرز اعمال آن کمتر از اصل محبّت نیست.
هدف از تربیت صحیح این است که کودک برای زندگی توام با سعادت و خوشبختی ساخته شود، زندگی سراسر مبارزه و مشکلات است، در راه زندگی، محرومیت‌ها و ناکامی‌ها، شکست‌ها و مصیبت‌ها بسیار است. مربّی لایق کسی است که جسم و جان کودک را به‌خوبی پرورش دهد و او را برای مبارزه و مقاومت در صحنه‌ی پرفشار زندگی مجهز نماید. همان‌طور که بدن کودک بر اثر مراقبت‌های بهداشتی و‌ اندازه‌گیری در غذا و خواب، حرکت و ورزش، نیرومند می‌شود، روان طفل نیز در پرتو بهداشت روحی و تعالیم اخلاقی و‌ اندازه‌گیری در اعمال مهر و محبّت، نیرومند بار می‌آید و در مقابل سختی‌ها و محرومیت‌ها در کمال قدرت، مقاومت می‌کند.
در برابر، اطفالی که بیش از‌ اندازه مهر و محبّت می‌بینند، پدر و مادر، بی‌قید و شرط تسلیم آن‌ها می‌شوند و به تمام خواسته‌های خوب و بد آنان، جامه عمل می‌پوشند و در نتیجه لوس و از خود راضی بار می‌آیند، روحی ضعیف و روانی زود رنج دارند، از دوران کودکی تا پایان عمر در مقابل کوچکترین ناملایمی و خفیف‌ترین ناکامی‌ها آزرده خاطر و ناراحت می‌شوند و در نبردهای زندگی زود شکست می‌خورند.
گروه نازپرورده در تمام دوران حیات، ناکام و متاثرند و در مشکلات عادی زندگی با زبونی و ذلّت، عقب‌نشینی می‌کنند و چه‌بسا دست به خودکشی می‌زنند.
[۳۹] فلسفی، محمدتقی، گفتار فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج۲، ص۲۴۳-۲۴۵.
[۴۰] علی قائمی، نقش مادر در تربیت، ص۹۱-۹۵.


نکته دیگر این‌که، لازم است در محبّت والدین، نوع محبّت نسبت به سن فرزند و جنسیت او مورد ملاحظه قرار گیرد، مثلاً گام‌برداشتن پدر با فرزند نوجوانش شاید برتر از بوسیدن او باشد، چه‌بسا ابراز محبّتی که به سن او تناسب ندارد، نتیجه معکوس بدهد.
آیین مقدس اسلام در برنامه‌های تربیتی خود، اولیاء اطفال را از زیاده‌روی در اعمال محبّت برحذر داشته است. از امام باقر (علیه‌السّلام) نقل شده که فرموده‌اند: بدترین پدران کسانی هستند که در نیکی و محبّت نسبت به فرزندان، از حدّ لازم تجاوز کنند و به زیاده‌روی و افراط بگرایند و بدترین فرزندان کسانی هستند که در اثر تقصیر و کوتاهی در انجام وظایف، پدر را از خود ناراضی نمایند. «شَرُّ الآباءِ مَن دَعاهُ البِرّ اِلَی الاِفراط وَ شَرُّ الاَبناءِ مَن دَعاهُ التَّقصیرِ اِلَی العُقوُقِ».

کودکانی که با این روشِ مذموم تربیت می‌شوند، لوس و از خودراضی بار می‌آیند و این خُلق ناپسند، بیماری‌های خطرناک روانی و عوارضی بر جسم و جان آنان می‌گذارد و نتایج شوم آن در خلال گفتار و رفتارشان به‌خوبی مشهود خواهد بود.
امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) می‌فرماید: خودپسندی بدترین حالت روانی است. «شَرُّ الاُمُورِ الرَّضا عَنِ النَّفسِ». و نیز فرموده است: خودپسندی هرکس، دلیل نقص و کوتاهی عقل اوست. «رِضاءُ العَبدِ عَن نَفسِهِ بُرهانُ سَخافَةِ عَقلِهِ».

هم‌چنین در روایات تاکید شده است، برای جلوگیری از هرگونه سوء برداشت در ابراز محبّت نسبت به‌کودکان، بین آنان عدالت رعایت نمایید، از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده که فرموده است: در بین فرزندانتان در هدیه دادن، عدالت را مراعات کنید، هم‌چنان‌که دوست دارید نسبت به‌شما در نیکی و لطف با عدالت رفتار شود. «اِعدِلُوا بَینَ اَولادِکُم فِی النُّحلِ کَما تُحِبُّونَ اَن یعدِلُوا فِی البَرَّ وَ اللُّطفِ».


بی‌شک اگر پدر و مادر در برخورد با کودکان، صادقانه رفتار نمایند و امانت، عفّت، سخاوت، شجاعت و دیگر صفات پسندیده در کردار آن‌ها بروز داشته باشد، به‌دلیل این‌که کودکان به‌ویژه در سال‌های اوّل عمر از پدر و مادر الگو می‌گیرند، این روش می‌تواند در تربیت بسیار مؤثر باشد. برعکس، اگر گفتار و کردارشان متفاوت باشد و صفات نکوهیده مانند دروغگویی، خیانت و بخل از آن‌ها دیده شود، این صفات به‌تدریج در روح کودک رسوخ نموده، آثار شوم و زیانبار خواهد داشت.
روش ارائه الگو در تربیت مردم یکی از برنامه‌های مهم تربیتی اسلام است که از آن با واژه «اُسوه» (اُسوه به معنی قدوة، مثل کسی که به او اقتداء می‌شود.) یاد می‌شود.

قرآن کریم روی سرمشق و اسوه بودن پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و دیگر انبیاء (علیهم‌السّلام) تکیه می‌کند و به مسلمانان توصیه می‌کند از برنامه عملی آن‌ها سرمشق بگیرند و آن‌ها را الگوی خود قرار دهید. از جمله می‌فرماید: برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی است. «لَقَد کانَ لَکُم فِی رَسُولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ» و در جای دیگر می‌فرماید: برای شما در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند سرمشق نیکویی وجود داشت، «قَد کَانَت لَکُم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فِی اِبراهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُم.

هم‌چنین رفتار پسندیده پیامبران، مانند صداقت، پایبند بودن به وعده‌ها، امانت‌داری، شجاعت و عدم ترس از دشمن و... را جهت سرمشق گرفتن مردم از آنها، بیان می‌نماید و می‌فرماید: در این کتاب از ابراهیم یاد کن، او بسیار راستگو و پیامبر خدا بود. «وَاذکُر فِی الکِتَابِ اِبرَاهِیمَ اِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَبِیّاً».
و یا می‌فرماید: در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن که او در وعده‌هایش صادق و رسول و پیامبر بزرگی بود. «وَاذکُر فِی الکِتَابِ اِسمَاعِیلَ اِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الوَعدِ وَ کَانَ رَسُولاً نَبِیّاً».
به هر حال مساله تعلیم و تربیت از طریق سرمشق بودن والدین برای کودکان، روشی است که هم تحلیل‌های منطقی آن را تایید می‌کند و هم آیات قرآن.

۵.۱ - نمونه‌های تربیتی

انبیا و اولیای الهی نیز در برنامه‌های تربیتی خود از این روش بهره گرفته‌اند، به عنوان نمونه:
۱. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نقل می‌کند، حضرت عیسی (علیه‌السّلام) به یاران خود (حواریون) گفت: من به شما نیازی دارم آن‌را برآورده سازید، گفتند یا روح‌الله، هر حاجتی باشد برآورده خواهیم ساخت، عیسی (علیه‌السّلام) بلند شد و دست و پایشان را شستشو داد. به ایشان عرض کردند، ما به انجام این عمل سزاوارتریم، جواب داد: عالم و مربّی برای خدمت به مردم سزاوارتر است، من در مقابل شما تواضع نمودم تا بعد از این نسبت به مردم تواضع داشته باشید. «فَقالَ: اِنَّ اَحَقَّ النّاسِ بِالخِدمَةِ العَالِمُ، اِنَّما تَواضَعتُ هکَذا لَکَی ما تَتَواضَعُوا بَعدِی فِی النَّاسِ کَتَواضُعِی لَکُم».

۲. مردی از آشنایان امام سجاد (علیه‌السّلام) به درب منزل حضرت آمد و او را دشنام و ناسزا گفت، حضرت به او جواب نداد، وقتی آن مرد رفت، امام به افرادی که در جلسه حضور داشتند فرمود: شنیدید آن‌چه را این مرد درباره من گفت، دوست دارم همراه من بیایید تا بشنوید جواب مرا، گفتند: چنین خواهیم کرد و دوست داریم او را پاسخ دهی، ما نیز شرکت داشته باشیم. امام حرکت کرد و در راه حرکت به سوی او، این آیه قرآن را تلاوت می‌کرد: خداوند کظم غیظ کنندگان و گذشت کنندگانِ نسبت به مردم را دوست دارد. «وَالکَاظِمینَ الغَیظَ وَ العَافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللهُ یُحِبُّ المُحسِنِینَ» تا آن‌که به در منزل آن مرد رسیدند، اطرافیان او را صدا زدند او در حالی‌که اطمینان داشت امام برای تلافی و پاسخ به ناسزا و دشنام او به درب منزلش آمده، نزد آنان حاضر شد، در این هنگام با کمال تعجّب، امام (علیه‌السّلام) رو به آن مرد نموده و فرمود: ‌ای برادر، شما به در منزل من آمدی و آن‌چه را که خواستی گفتی، اگر آن‌چه گفتی در من بوده، به درگاه خداوند متعال استغفار می‌نمایم و اگر در من نبوده خداوند تو را ببخشد. راوی می‌گوید: آن مرد پیشانی حضرت را بوسید و گفت: آن‌چه را گفتم در تو نیست و من خود به آن کلمات سزاوارترم.

۳. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در وصیت خود به فرزندش امام حسن (علیه‌السّلام) می‌فرماید: از کسانی مباش که امر به معروف می‌کنند، ولی خود بدان عمل نمی‌نمایند، نهی از منکر می‌کنند، ولی تارک منکر نیستند، درست‌کاران را دوست دارند ولی کردار شایسته ندارند. «لاتَکُن مِمَّن... یامُرُ بِالمَعرُوفِ وَ لا یاتَمِرُ، وَ یَنهَی وَ لا یَنتَهِی، یُحِبُّ الصّالِحینَ وَ لا یَعمَلُ بِعَمَلِهِم...».

به هرحال، مغز کودک مانند فیلم عکاسی از تمام گفتار و رفتار پدر و مادر و مربّیان خود عکس‌برداری می‌کند و دیده‌ها و شنیده‌های دوران کودکی، برنامه زندگانی فردای او خواهد بود، به‌عنوان مثال، عهدشکنی با کودک علاوه بر تمام مفاسد، دارای اثر سوء تربیتی است، زیرا خلف وعده، طفل را جسور و پیمان‌شکن بار می‌آورد و او را به راه دروغ و فریبکاری سوق می‌دهد.
و به‌طور کلی، مطالب پسندیده یا ناپسندی را که کودک از پدر و یا مادر یا معلّم فرا می‌گیرد هرکدام به سهم خود شایان توجه است، گاهی طفل از دیدن یک‌کار درست و یا نادرست و شنیدن یک سخن روا یا ناروا چنان متاثر می‌گردد و در روانش ریشه می‌دواند که تا پایان عمر فراموش نمی‌کند و نتایج خوب و بد آن در تمام طول عمرش به صور مختلف ظاهر می‌گردد و چه‌بسا مسیر زندگی وی را به‌طور کلّی عوض می‌کند و او را به راه مخصوصی می‌کشاند.
با این توضیح روشن گردید، اسوه نیک قرار گرفتن والدین تا چه‌اندازه در تربیت کودک مؤثر است، به‌طوری که نتیجه آن در تمام عمر وی ظاهر می‌گردد.


۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۸۰، ح۳۵.    
۲. حرعاملی، حسن بن علی، وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۱۷۰، باب۱۵ من ابواب الامر و النهی، ح۱۶.    
۳. مروجی طبسی، محمدجواد، حقوق فرزندان در مکتب اهل‌بیت، ص۸۱.
۴. حرعاملی، حسن بن علی، وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۳۱۳، باب ۱۸ من ابواب احکام شهر رمضان، ح۲۰.    
۵. ورام، مسعود بن عیسی، مجموعه ورّام، ج۱، ص۳۴.
۶. شیخ مفید، محمد بن محمد، الامالی، ص۲۲۲، المجلس السادس و العشرون، اواخر حدیث۱.    
۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۲، ص۲۰۳، باب۱۲۷، (کیفیة شهادته و وصیته (علیه‌السّلام))، اواسط حدیث۷.    
۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۵۰، باب برّالاولاد، ح۵.    
۹. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج۱، ص۴۵۷، باب المحبوبات، ح۱۰۵۷.    
۱۰. بروجردی، سیدحسین، جامع احادیث الشیعة، ج۲۱، ص۲۹۲، باب۱ من ابواب احکام الاولاد، ح۲۳.    
۱۱. فلسفی، محمدتقی، گفتار فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج۱، ص۲۶۶.
۱۲. بهشتی، احمد، اسلام و حقوق کودک، ص۱۲۱.
۱۳. بهشتی، احمد، اسلام و حقوق کودک، ص۱۲۳.
۱۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۶۱، ح۲.    
۱۵. حرعاملی، حسن بن علی، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۸۵، باب۸۹ من ابواب احکام الاولاد، ح۴.    
۱۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۴۹، باب برّالاولاد، ح۱.    
۱۷. حرعاملی، حسن بن علی، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۸۵، باب۸۹ من ابواب احکام الاولاد، ح۳.    
۱۸. حرعاملی، حسن بن علی، وسائل الشیعة، ج۲۸، ص۳۴۰، باب۱۰ من ابواب حد المرتد، ح۲.    
۱۹. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۷۱، باب۶۶ من ابواب احکام الاولاد، ح۱.    
۲۰. شیبانی، احمد بن حنبل، المسند، ج۱۰، ص۱۸۴، ح۲۶۶۰۲.
۲۱. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۹، ص۲۰، حدیث۲۶.    
۲۲. شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۶۷۲-۶۷۳، (المجلس الخامس و الثمانون)، ح۶.    
۲۳. حرعاملی، حسن بن علی، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۵۱۴، باب۳ من ابواب النفقات، ح۱.    
۲۴. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۱۸، باب۵ من ابواب احکام الاولاد، ح۳.    
۲۵. متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العُمّال، ج۱۶، ص۴۴۸، ح۴۵۳۶۸ الی۴۵۳۷۱.    
۲۶. متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العُمّال، ج۱۶، ص۴۵۲، ح۴۵۳۹۱.    
۲۷. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۱۸، باب۵ من ابواب احکام الاولاد، ح۲.    
۲۸. متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العُمّال، ج۱۶، ص۴۴۷، ح۴۵۳۶۴.    
۲۹. محمدیان، بهرام، رحیمی، آسیه، نگاهی دیگر به حقوق فرزندان از دیدگاه اسلام، ص۱۴۱.
۳۰. مجله الفیصل، شماره۲۳، ص۹۴.
۳۱. حدید/سوره۵۷، آیه۲۰.    
۳۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۶۴.    
۳۳. رازی، فخرالدین، تفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۴۶۴.    
۳۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۳۵۱.    
۳۵. حرعاملی، حسن بن علی، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۷۵، باب ۸۳ من ابواب احکام الاولاد، ح۴.    
۳۶. نسائی، احمد بن شعیب، سنن النسایی، ج۲، ص۲۲۹، باب۸۳ من کتاب التطبیق، ح۱۱۴۱.    
۳۷. حرعاملی، حسن بن علی، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۸۶، باب۹۰من ابواب احکام الاولاد، ح۱.    
۳۸. حرعاملی، حسن بن علی، وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۴۸۶، باب۹۰من ابواب احکام الاولاد، ح۲.    
۳۹. فلسفی، محمدتقی، گفتار فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج۲، ص۲۴۳-۲۴۵.
۴۰. علی قائمی، نقش مادر در تربیت، ص۹۱-۹۵.
۴۱. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۲۰-۳۲۱.    
۴۲. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم، ص۴۱۱، ح۵۱.    
۴۳. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم، ص۳۸۹، ح۵۸.    
۴۴. متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العُمّال، ج۱۶، ص۴۴۵، ح۴۵۳۴۷.    
۴۵. جمعی از نویسندگان، معجم الوسیط، ج۱، ص۱۹.    
۴۶. جمعی از نویسندگان، معجم الوسیط، ج۲، ص۷۲۱.    
۴۷. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۱.    
۴۸. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۴۱.    
۴۹. مریم/سوره۱۹، آیه۴۱.    
۵۰. مریم/سوره۱۹، آیه۵۴.    
۵۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۷، (باب صفة العلماء)، ح۶.    
۵۲. حرعاملی، حسن بن علی، وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۷۶، باب۳۰ من ابواب جهاد النفس، ح۲.    
۵۳. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۴.    
۵۴. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۴۵-۱۴۶، (فضائل الامام علی بن حسین (علیه‌السّلام)).    
۵۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۶، ص۵۴-۵۵، (باب مکارم اخلاقه و علمه (علیه‌السّلام))، ح۱.    
۵۶. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۵، ص۶۸، ح۱۶.    



انصاری، قدرت‌الله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۱، ص۵۱۷-۵۲۸، برگرفته از بخش «گفتار دوّم:حق تعلیم و تربیت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱۱/۱.    






جعبه ابزار