ابوطلحه انصاری (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زید بن سهل بن اسود بن حزام انصاری خزرجی
مشهور به ابوطلحه انصاری از
اصحاب پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوالهوسلّم)؛ متعلق به
تیره بنینجار از
قبیله خزرج و از بدریون است.
در منابع تاریخی از زندگی وی قبل از اسلام آوردن گزارشی مهمی در دست نیست.
زید بن سهل بن اسود بن حزام انصاری معروف به ابوطلحه
متعلق به
تیره بنینجار از
قبیله خزرج است.
همسر او امسُلَیم
مادر انس بن مالک است.
وی در
بیعت عقبه دوم حضور یافت و به
اسلام گروید و از نقیبان
شد و پس از
هجرت، پیامبر او را با
ارقم و به نقلی ابوعبیده
برادر کرد.
ابوطلحه، از تیراندازان
زبردست بود.
در
بدر حضور یافت
و در
احد پیشاپیش
رسول خدا تیر میانداخت. او صدای مهیبی داشت؛ از اینرو پیامبر دربارهاش فرمود:
نهیب ابوطلحه بر
دشمن، از نیروی ۱۰۰
مرد بهتر است.
به گفته خودش، در
جنگ خیبر دوشادوش رسول خدا بوده
و در
غزوه حنین ۲۰ نفر از
مشرکان را از پای درآورده و وسایلشان را از آنِ خود ساخته است.
وی در
زمان رسول خدا بسیار
روزه میگرفت و پس از ایشان تا آخر
عمر، جز در
سفر و
عید فطر و
قربان روزه بود.
گفتهاند: روزی ابوطلحه با مشاهده آثار
گرسنگی در پیامبر، برای ایشان غذایی تهیه کرد و حضرت را به آن فراخواند. پیامبر نیز با
دست مبارک خود آن غذای اندک را میان
اصحاب قسمت کرد و همه
سیر شدند.
وی از جمله راویان
حدیث پیامبر است.
بر اساس نقلی، پیامبر در واپسین روزهای عمر خود، به ابوطلحه فرمود تا سلامش را به
قوم خود برساند و سپس آنان را به
عفاف و
استقامت ستود.
قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را ابوطلحه آماده ساخت.
صاحب
قاموس الرجال به
علت گفتار و رفتاری که در
خلافت عمر از او سرزده، روایات او را
ضعیف میشمارد.
به گفته
ابن ابی الحدید عمر در واپسین ساعات عمرش با تعیین شورایی ۶ نفره مرکب از
علی (علیهالسلام)،
عثمان،
طلحه،
زبیر،
سعد بن ابی وقاص و
عبدالرحمن بن عوف، به ابوطلحه فرمان داد با همراهی ۵۰ مرد مسلح این ۶ نفر را درخانهای جمع کند و سه
روز به آنها
مهلت دهد تا یکی را از میان خودشان به عنوان
خلیفه انتخاب کنند و چنانچه ۴ نفر از آنان یا سه نفر که عبدالرحمن درمیان آنها باشد بر امری
اتفاق و دیگران مخالفت کردند گردن مخالفان را بزند؛ همچنین اگر پس از سه روز، آنان امر
خلافت را تعیین نکردند، آنان را
گردن بزند.
ابوطلحه نیز
سوگند یاد کرد بیش از سه روز به آنان مهلت ندهد.
برخی وفاتش را
سال ۳۴ هجری در۷۰ سالگی در
مدینه دانسته و گفتهاند:
عثمان بن عفان بر جنازهاش
نماز خوانده؛
امّا اهل
بصره معتقدند که درسفری دریایی در
کشتی مرده و پس از ۷ روز بدون آن که جسدش تغییر کند، درجزیرهای
مدفون شده است.
وفات او را سالهای ۳۲، ۳۳ و ۵۱ نیز گفتهاند.
به نقلی، ابوزرعه دمشقی،
وفات او را در
شام دانسته است.
برخی مفسران در شان نزول آیاتی از وی نام بردهاند.
«لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليم؛
هرگز به
نیکی (كامل) نمىرسيد تا از آنچه خود
دوست داريد
انفاق نماييد؛ و هر چه انفاق نماييد حتما
خداوند بدان داناست.»
بنا بر نقلی، او پس از نزول
آیه «لَن تَنالوا البِرَّ حَتّی تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ»
نخلستان آبادی را که روبهروی
مسجد مدینه داشت، به پیامبر واگذاشت و به پیشنهاد حضرت، آن را برای خویشانش
وقف کرد.
«وَ الَّذينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لا يَجِدُونَ في صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛
و براى كسانى (از
انصار) است كه پيش از آنان خانه هجرت و
ایمان (
محیط مدینه) را براى خود مأوى گزيدهاند و كسانى را كه به سوى آنها هجرت كردهاند
دوست مىدارند. و در سينههاى خود چشمداشتى نسبت به آنچه به آنها (
مهاجران) داده شده نمىيابند، و (آنها را در اموال خود) بر خود مقدم مىدارند هر چند خودشان را
فقر و
نیاز باشد و كسانى كه از بخل نفس خود مصون مانند آنها هستند كه رستگارند.»
بنابه
روایت ابوهریره، مردی خدمت رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید و از حضرت خواست تا او را
مهمان کند. ابوطلحه او را به
خانه برد و به همسرش سفارش کرد که از مهمان رسول خدا به نیکویی پذیرایی کند. بچهها را خواباندند؛ سپس به بهانهای
چراغ را
خاموش و وانمود کردند که با مهمان غذا میخورند. فردای آن
شب، پس از اظهار خرسندی پیامبر از عمل آنها، خداوند این آیه را نازل کرد.
لیکن
عبداللّه بن مسعود نزول این آیه و داستان پیش گفته را با شرحی بیشتر درمورد امام علی (علیهالسّلام) میداند.
«ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً يَغْشى طائِفَةً مِنْكُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ في أَنْفُسِهِمْ ما لا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ في بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ ما في صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ ما في قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُور؛
آن گاه پس از
اندوه، آرامشى به صورت خوابى سبك بر شما فرود آورد كه گروهى از شما را فرا مىگرفت، و گروهى همتشان
جان خودشان بود، درباره خدا
گمان ناحق، گمان دوران
جاهلیت مىبردند، (در ظاهر به تو) مىگفتند: آيا از اين امر (پيروزى) چيزى براى ما هست؟ بگو: مسلما كارها يكسره مربوط به خداست. آنان در دلهايشان چيزى را پنهان مىكنند كه براى تو آشكار نمىسازند، (در
دل يا ميان خودشان) مىگويند: اگر (وعدهها
راست بود و) براى ما از اين امر (پيروزى) چيزى بود ما در اينجا
کشته نمىشديم! بگو: اگر شما در ميان خانههاى خود هم بوديد بىترديد كسانى كه كشته شدن بر آنها (در
لوح محفوظ) نوشته و مقرر شده بود به سوى خوابگاههاى خود (در معركه
جنگ) بيرون مىآمدند (تا
تقدیر خدا تحقق يابد) و تا خدا آنچه را در سينههاى شماست (نيتهاى شما را) بيازمايد و آنچه را در دلهاى شماست (ايمان شما را) خالص گرداند، و خدا به آنچه در سينههاست (به نيّتهاى شما) داناست.»
قرآن،
مسلمانان را پس از
جنگ احد به دو دسته
تقسیم کرده است: گروهی
مؤمن که خداوند بر آنها
آرامش نازل کرد و نشانه آن
خواب سبکی بود که شب پس از حادثه احد بر آنها عارض شد و گروهی
منافق که به
فکر جانشان بوده، آرامشی نداشتند و درباره خدا گمانهای نادرستی میبردند. درنقلی از ابوطلحه، وی خود را از جمله کسانی دانسته که خواب سبک بر او عارض شده
و خود را از گروه اوّل شمرده است.
گروهی از مسلمانان از جمله ابوطلحه، درمنزل
سعد بنابی وقاص، گرد آمدند، غذایی خوردند و پس از آن، شرابی در
مجلس حاضر کردند تا بنوشند که آیه؛ «یایُّهَا الَّذینَ ءامَنوا انَّمَا الخَمرُ والمَیسِرُ والانصابُ والازلمُ رِجسٌ مِن عَمَلِ الشَّیطنِ فَاجتَنِبوهُ لَعَلَّکُم تُفلِحون؛
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، جز اين نيست كه
شراب و
قمار و بتهاى نصب شده (
عبادت آنها و
قربانی براى آنها و خوردن
گوشت آن قربانى) و تيرهاى
قرعه قمار،
نجس و
پلید و از
اختراعات شیطان است، پس از آنها دورى كنيد، شايد رستگار گرديد.» نازل شد و
حرمت قطعی
خمر را اعلام کرد.
از
شان نزول این آیه استفاده میشود که ابوطلحه، پس از نزول آیات قبلی تحریم شراب مانند «یَسَلونَکَ عَنِ الخَمرِ والمَیسِرِ قُل فیهِما اثمٌ کَبیرٌ...»
همچنان از نوشیدن شراب دست نکشیده بود؛ چنان که
علامه طباطبایی میگوید: از ذیل آیات ۹۰ و ۹۱
سوره مائده استفاده میشود برخی مسلمانان بعد از شنیدن «یَسَلونَکَ عَنِ الخَمرِ والمَیسِرِ قُل فیهِما اثمٌ کَبیرٌ...)
، باز هم از میگساری دست برنداشته بودند تا آیه ۹۰ سوره مائده نازل شد.
به نقلی، پس از نزول آیه پیشین، ابوطلحه دستور داد همه شرابهای موجود درخانهاش را بیرون بریزند.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «ابوطلحه انصاری»، بازنویسی توسط گروه پژوهشی ویکی فقه.