• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

احترام مؤمنان (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خداوند در قرآن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را موظف به احترام و بزرگداشت مؤمنان نموده است.



واذا جاءک الذین یؤمنون بـایـتنا فقل سلـم علیکم.... . هر گاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، به آنها بگو: «سلام بر شما پروردگارتان، رحمت را بر خود فرض کرده هر کس از شما کار بدی از روی نادانی کند، سپس توبه و اصلاح (و جبران) نماید، (مشمول رحمت خدا می‌شود چرا که) او آمرزنده مهربان است.»
در آیه پیشین نهی می‌فرمود رسول الله را از اینکه مؤمنین را از خود طرد نماید، و در این آیه امر می‌کند به اینکه با ایشان ملاطفت نموده و بر آنان سلام کند و کسی را که از آنان توبه خلل ناپذیر کند به مغفرت و رحمت خدا بشارت دهد، تا دلهایشان گرم و اضطراب درونیشان مبدل به آرامش و سکونت شود.

۱.۱ - شان نزول

در باره اینکه آیه در باره کی نازل شده، اختلاف است. عکرمه گوید: در باره همانها که خداوند پیامبر را از طرد آنها نهی کرده بود، نازل شده است. به همین جهت، هر گاه پیامبر به آنها بر میخورد، بر آنها سلام میکرد ولی گفت: ستایش خدا را که در امت من افرادی قرار داده که مرا امر کرده است بر آنها ابتدا به سلام کنم. عطا گوید: در باره جماعتی از صحابه، مثل: حمزه، جعفر، مصعب بن عمیر و عمار و... نازل شده است انس بن مالک گوید: جماعتی نزد پیامبر گرامی شرفیاب شده، گفتند: ما گرفتار گناهان بسیاری شده‌ایم. پیامبر در جواب آنها سکوت کرد و این آیه نازل شد. برخی گفته‌اند:
در باره توبه کاران نازل شده است. در روایتی از امام صادق علیه‌السّلام همین قول تایید شده است.
اکنون خداوند متعال پیامبر خود را امر می‌کند که در برابر مؤمنین تعظیم کند.
هر گاه مردمی که به آیات ما ایمان دارند، نزد تو بیایند، بگو: سلام بر شما. درباره این آیه چند وجه گفته‌اند:
۱- دستور می‌دهد که پیامبر بر آنها سلام کند. بنا بر این منظور تحیت آنهاست از جانب خداوند بر زبان پیامبر.
۲- دستور می‌دهد که پیامبر بر آنها سلام کند و بدینوسیله آنها را گرامی بدارد.
۳- دستور می‌دهد که عذر آنها را بپذیرد و آنها را به سلامت از آنچه عذر آن را خواسته‌اند، بشارت دهد. وجه اول از حسن، وجه دوم از جبایی و وجه سوم از ابن عباس است.


. . واخفض جناحک للمؤمنین. و بال (عطوفت) خود را برای مؤمنین فرود آر
واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین. و بال و پر خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی می‌کنند بگستر!
ابن عباس گوید: یعنی با مؤمنان نرمی و ملایمت کن عرب به کسی که با وقار و بردبار باشد، گوید: «خافض الجناح» منشا این تعبیر این است که: مرغان هنگامی که جوجه‌ها را بطرف خود می‌آورند، نخست پر و بال را می‌گشایند، تا جوجه‌ها در زیر آن آرام گیرند، سپس بالها را بزیر می‌آورند و این نشانه محبت است، بنا بر این مقصود این است که: پیامبر باید با مؤمنان متواضع باشد، تا آنها از وی پیروی کنند.
هر چند این معنا که مفسرین کرده‌اند با آیاتی دیگر تایید می‌شود، چنان که در وصف رسول خدا می‌فرماید: " فبما رحمة من الله لنت لهم" و نیز می‌فرماید: " بالمؤمنین رؤف رحیم" الا اینکه آنچه که در نظیر این آیه آمده، و می‌توان خفض جناح را بر آن حمل کرد عبارتست از صبر و خویشتنداری و سازگاری با مؤمنین، و این صبر با این معنا مناسبت دارد که کنایه باشد از زیر بال گرفتن مؤمنین، و همه هم خود را مصروف و منحصر در معاشرت و تربیت و تادیب ایشان به آداب الهی نمودن، و یا کنایه باشد از ملازمت با آنان و تنها نگذاشتن و جدا نشدن از ایشان، هم چنان که مرغ وقتی خفض جناح می‌کند دیگر پرواز را تعطیل کرده از جوجه هایش جدا نمی‌شود، و خدای تعالی در این باره فرموده: " و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداة و العشی یریدون وجهه و لا تعد عیناک عنهم ترید زینة الحیاة الدنیا".

وخداوند در قرآن بر حفظ حرمت مؤمنان در مجالس و لزوم احترام آنان تاکید می‌کند.
یـایها الذین ءامنوا اذا قیل لکم تفسحوا فی المجــلس فافسحوا یفسح الله لکم واذا قیل انشزوا فانشزوا..‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که به شما گفته شود: «مجلس را وسعت بخشید (و به تازه واردها جا دهید)»، وسعت بخشید، خداوند (بهشت را) برای شما وسعت می‌بخشد و هنگامی که گفته شود: «برخیزید»، برخیزید اگر چنین کنید، خداوند کسانی را که ایمان آورده‌اند و کسانی را که علم به آنان داده شده درجات عظیمی می‌بخشد و خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است!

۳.۱ - شان نزول

" طبرسی" در"مجمع البیان" و"آلوسی" در"روح المعانی" و جمعی دیگر از مفسران نقل کرده‌اند که پیامبر ص در یکی از روزهای جمعه در" صفه" (سکوی بزرگی که در کنار مسجد پیامبر ص قرار داشت) نشسته بود و گروهی نزد حضرت حاضر بودند، و جا تنگ بود، پیامبر ص عادتش این بود که مجاهدان بدر را اعم از مهاجر و انصار احترام فراوان می‌کرد، در این هنگام گروهی از بدریون وارد شدند، در حالی که دیگران قبل از آنها اطراف پیامبر ص را پر کرده بودند، هنگامی که مقابل پیامبر ص رسیدند سلام کردند، پیامبر ص پاسخ فرمود سپس به حاضران سلام کردند آنها نیز پاسخ گفتند، آنها روی پای خود ایستاده بودند، و منتظر بودند حاضران به آنها جا دهند ولی هیچکس تکان نخورد! این امر بر پیامبر ص سخت آمد، رو به بعضی از کسانی که اطراف او نشسته بودند کرد و فرمود: فلان و فلانی برخیزید، چند نفر را از جا بلند کرد تا واردین بنشینند (و این در حقیقت نوعی ادب آموزی و درس احترام گذاردن به پیش کسوتان در ایمان و جهاد بود).
ولی این مطلب بر آن چند نفر که از جا برخاستند ناگوار آمد، به طوری که آثارش در چهره آنها نمایان گشت، منافقان (که از هر فرصتی استفاده می‌کردند) گفتند پیامبر ص رسم عدالت را رعایت نکرد، کسانی را که عاشقانه نزدیک او نشسته بودند به خاطر افرادی که بعدا وارد مجلس شدند از جا بلند کرد، در اینجا آیه فوق نازل شد (و قسمتی از آداب نشستن در مجالس را برای آنها شرح داد).
مصدر" تفسح" به معنای فراخی است. همچنین کلمه" فسح". و کلمه" مجالس" جمع" مجلس" است که به معنای مکان جلوس است. و منظور از" فراخی دادن در مجالس" این است که آدمی خود را جمع و جور کند تا جای آن دیگری فراخ شود، و" فسحت دادن خدا به چنین کس" به این معنا است که جای او را در بهشت وسعت دهد.
این آیه شریفه ادبی از آداب معاشرت را بیان می‌کند، و از سیاق آن برمی آید که قبل از این دستور وقتی اصحاب در مجلس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم حاضر می‌شدند،
به صورتی می‌نشستند که جا برای سایرین نمی‌گذاشتند، و واردین جایی برای نشستن نمی‌یافتند که آیه شریفه ایشان را ادب آموخت. البته این دستور اختصاص به مجلس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ندارد، هر چند آیه شریفه در آن مورد نازل شده، لیکن دستور عمومی است.
و معنای آیه این است که: ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید وقتی به شما گفته می‌شود جمع و جور بنشینید و جا بدهید تا دیگران هم بتوانند بنشینند، وسعت بدهید تا خدا هم در بهشت به شما وسعت دهد.


آیاتی از قرآن به نا روا بودن بی احترامی به مؤمن دلالت دارد.
عبس وتولی. چهره در هم کشید و روی برتافت

ان جاءه الاعمی. از اینکه نابینایی به سراغ او آمده بود!
وما یدریک لعله یزکی. تو چه می‌دانی شاید او پاکی و تقوا پیشه کند،
او یذکر فتنفعه الذکری. یا متذکر گردد و این تذکر به حال او مفید باشد!
اما من استغنی. اما آن کس که توانگر است،
فانت له تصدی. تو به او روی می‌آوری،
وما علیک الا یزکی. در حالی که اگر او خود را پاک نسازد، چیزی بر تو نیست!
واما من جاءک یسعی. اما کسی که به سراغ تو می‌آید و کوشش می‌کند،
وهو یخشی. و از خدا ترسان است،
فانت عنه تلهی. . تو از او غافل می‌شوی.


۱.۱ - شان نزول

بعضی از مفسرین گفته‌اند: آیات در باره عبدالله بن‌ام مکتوم نازل شده و او عبدالله بن شریح بن مالک بن ربیعه فهری از بنی عامر بن لوی است. و این در وقتی بود که او آمد خدمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در حالی که آن حضرت با عتبة بن ربیعه و ابو‌جهل بن هشام و عباس بن عبد المطلب ، و ابی و امیة پسران خلف مشغول صحبت بود و آنها را بسوی خدا میخواند و امید مسلمان شدن آنها را داشت.
پس ابن مکتوم گفت‌ای پیامبر خدا بخوان برای من و از آنچه خدا به تو آموخته بمن بیاموز پس شروع کرد بصدا زدن پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و مکرر آن حضرت را فرا خواند و نمیدانست که آن حضرت اشتغال دارد و با دیگری مشغول صحبت است تا آثار کراهت در صورت پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم برای قطع کلامش ظاهر و آشکار شد و در خاطر خود گفت که این بزرگان قریش خواهند گفت که نابینایان و برده گان پیروی او را نموده‌اند. پس از آن نابینا اعراض نموده و بآن مردمی که با آنها مکالمه میکرد توجه نمود. پس آیات مزبور نازل شد و بعد از این جریان هر وقت پیامبر او را میدید باو میفرمود مرحبا بکسی که خداوند مرا بسبب او توبیخ فرمود و باو میگفت آیا حاجتی داری و دو بار او را در دو غزوه در مدینه جانشین و خلیفه خود فرمود.

۴.۲ - جایگاه مستضعفین

(فانت عنه تلهی) تعبیر به" انت" (تو) در حقیقت اشاره به این است که مثل تویی سزاوار نیست از چنین انسان حق طلبی لحظه‌ای غافل شوی و به دیگری بپردازی"هر چند هدفت از پرداختن به دیگران نیز هدایت آنها باشد، چرا که در محاسبه اولویتها، اولویت از آن این گروه مستضعف پاکدل است.
به هر حال این عتاب و خطاب خواه به شخص پیامبر ص باشد یا غیر او بیانگر این واقعیت مهم است که اسلام و قرآن اهمیت و احترام خاصی برای پویندگان راه حق مخصوصا از طبقات مستضعف قائل است.
و به عکس موضع گیری تند و خشنی در برابر آنها که بر اثر وفور نعمت الهی، مست و مغرور شده‌اند دارد، تا آنجا که خدا راضی نمی‌شود به خاطر پرداختن به آنان کمترین رنجشی در این قشر مستضعف حق طلب پیدا شود.
دلیل آن نیز روشن است، زیرا همیشه این گروه پشتیبان مخلص اسلام و فریادرس پیشوایان بزرگ دین در مشکلات، و ایثارگر میدانهای نبرد و شهادت بوده‌اند، همانگونه که امیر مؤمنان علی ع در فرمان معروف مالک اشتر می‌فرماید:
و انما عماد الدین و جماع المسلمین و العدة للاعداء العامة من الامة، فلیکن صغوک لهم و میلک معهم
: " ستون دین، و سرمایه اجتماع مسلمین، و نیروی ذخیره در برابر دشمنان، تنها همین توده مردمند، لذا باید به سخنان آنها گوش فرا دهی و علاقه خود را به آنها معطوف داری.


۱. انعام/سوره۶، آیه۵۴..    
۲. علامه طباطبائی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۴۸.    
۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۴، ص۶۵.    
۴. حجر/سوره۱۵، آیه۸۸..    
۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۱۵..    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۱۳۰.    
۷. توبه/سوره۹، آیه۱۲۸.    
۸. آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۹.    
۹. کهف/سوره۱۸، آیه۲۸.    
۱۰. علامه طباطبائی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۲۸۴.    
۱۱. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۱..    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۴۳۸.    
۱۳. علامه طباطبائی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۲۶.    
۱۴. عبس/سوره۸۰، آیه۱..    
۱۵. عبس/سوره۸۰، آیه۲..    
۱۶. عبس/سوره۸۰، آیه۳..    
۱۷. عبس/سوره۸۰، آیه۴..    
۱۸. عبس/سوره۸۰، آیه۵..    
۱۹. عبس/سوره۸۰، آیه۶..    
۲۰. عبس/سوره۸۰، آیه۷..    
۲۱. عبس/سوره۸۰، آیه۸..    
۲۲. عبس/سوره۸۰، ۹..    
۲۳. عبس/سوره۸۰، آیه۱۰..    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۶۵.    
۲۵. سید رضی، نهج البلاغه،نامه ۵۳.    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۱۲۹.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «احترام مؤمنان (قرآن)».    


رده‌های این صفحه : احترام | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار