استقلال در معانی انجام کاری بدون تکیه بر فرد یا چیزی دیگر، تحت سلطه دیگری نبودن و انفراد به کار رفته است.
استقلال به معنای اول به مناسبت در بابهای صلات، تجارت، وکالت، وصیّت، نکاح و صید و ذباحه به کار رفته است.
و بهمعنای دوم در مسائل مستحدثه از آن سخن رفته است.
در توکیل دو یا چند نفر، اگر به استقلال هر یک تصریح نشده باشد و کلامموکّل نیز ظهوری بر آن نداشته باشد، هیچ یک از آنان حق تصرف استقلالی ندارند، بلکه تصرف باید با صلاحدید همۀ وکیلان صورت گیرد.
بر اساس قاعدۀ سلطنت و نیز اصل حریّت، هر کس بر خود و مال خود سلطنت دارد و دیگری نمیتواند با زور و قدرت آن را از وی سلب کند و یا تحت ارادۀ خویش در آورد.