• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اعجاز معارفی در کلام علما1

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



به نظر می‌رسد اعجاز معارفی آن گونه که شایسته است و در قرآن و سنت بر آن تاکید شده، در آرا و سخنان دانشمندان اسلامی منعکس نشده است؛ پنداری جنبه‌های زبانی زیبا و شگفت قرآن، عالمان و نویسندگان را چندان شیفته خود ساخته است که از پرداختن به جنبه‌های اعجاز محتوایی قرآن غفلت کرده و مقولاتی مانند فصاحت و بلاغت را وجه اعجاز آن دانسته‌اند.
[۱] کشف المراد، ص۴۸۴-۴۸۵.
[۲] شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵.
[۳] التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۱۵.




جستو جو در سخنان دانشمندان مسلمان، اشاره‌ها و گاه مباحثی سودمند در باب اعجاز هدایتی قرآن یافت می‌شود. گفتنی است که بسیاری از عالمان شیعه و اهل سنت بر علوم و معارف قرآن به عنوان یکی از وجوه تحدّی و اعجاز، در کنار سایر وجوه، تاکید کرده‌اند و برخی به تحدّی قرآن از حیث علوم و معارف بسنده کرده و به جنبه‌های ادبی و زبانی اعجاز آن نپرداخته‌اند. از سوی دیگر باید توجه داشت که برداشت همه مدافعان اعجاز معارفی از اعجاز و چیستی علوم معجزه گر قرآن یکسان نیست.


ماوردی (م. ۴۵۰ق.) و سیوطی (م. ۹۱۱ ق.) یکی از وجوه اعجاز قرآن را جامعیت علمی آن دانسته‌اند که هیچ یک از دانشمندان امتها به علوم آن احاطه ندارند و هیچ کتابی آنها را در بر نمی‌گیرد.
ابوحامد غزالی (م. ۵۰۵ ق.) با استناد به سخنی از امیر مؤمنان علیه‌السّلام، قرآن را اشاره کننده به کلیات همه دانشها (مجامع العلوم) دانسته است.
[۶] احیاء علوم الدین، ج۳، ص۱۳۵.

راوندی (م. ۵۷۳ ق.) وجه سوم اعجاز قرآن را درستی معانی و هماهنگی آنها با نظر و استدلال و سازگار بودن با عقل می‌داند.
[۷] الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۹۸۱.



ابن میثم بحرانی (م. ۶۷۹ ق.) مجموع فصاحت بالا، اسلوب و اشتمال بر علوم شریفه را وجه اعجاز قرآن دانسته و علوم قرآن را شامل علم توحید، اخلاق، سیاسات، چگونگی سلوک الی الله و احوال امتهای گذشته دانسته است. ابن میثم تاکید می‌کند که دانشها و مقاصد قرآن بسی بیشتر از فصاحت و اسلوب آن، از دسترس توانایی انسانها به دور است.
[۸] قواعد المرام، ص۱۳۲-۱۳۳.

قرطبی (م. ۶۷۱ ق.) در ضمن ۱۰ وجهی که برای اعجاز قرآن آورده، به دو وجه زیر نیز تصریح دارد: نخست، اشتمال آن بر دانشی که مایه قوام تمامی انسانها در مسائل احکام و حلال و حرام است. دوم، دارا بودن حکمتهای بالغه که عادتاً با این کثرت و شرافت از هیچ بشری صادر نمی‌شود.
[۹] تفسیر قرطبی، ج۱، ص۵۴.



ابن جزی (م. ۷۴۱ ق.) بر آن است که آنچه در قرآن درباره شناخت باری تعالی و یاد کرد اسما و صفات جلال و جمال او آمده، نیز فراخواندن انسانها به عبادت و توحید خدا و اقامه برهانهای قاطع و دلایل آشکار در این باره، تشریع و تبیین احکام حلال و حرام، راهنمایی انسانها به مصالح دنیا و آخرت و مکارم اخلاق که غایت حکمت و ثمره علوم است، همه در وجه اعجاز قرآن به شمار است.
[۱۰] التسهیل، ج۱، ص۲۳-۲۴.

صدرالمتالهین شیرازی (م. ۱۰۵۰ ق.) در کنار فصاحت و بلاغت، اشتمال قرآن بر علوم الهی و معارف ربانی و احوال مبدا و معاد و ارشاد به مکارم اخلاق و فنون حکمت عملی و مصالح دینی و دنیوی را به عنوان وجه اعجاز قرآن یاد کرده است.
[۱۱] تفسیر صدر المتالهین، ج۲، ص۱۲۷.



فیض کاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.) شریف‌ترین و قوی‌ترین وجه اعجاز قرآن نزد خردمندان را اشتمال آن بر علوم و اسرار و معارف و انوار و دارا بودن جوامع کلم و انوار حکمتی آن دانسته که خردها از ادراک آنها ناتوان است.
[۱۲] علم الیقین، ج۱، ص۴۸۶.

علامه مجلسی (م. ۱۱۱۱ ق.) اشتمال قرآن بر معارف ربانیـبه رغم امّی بودن پیامبر و عاری بودن آن از هر امری که مخالف عقول سلیم و افهام مستقیم باشد، نیز اشتمال آن بر آداب کریمه و شرایع و قوانین درست و استوار را که موجب صلاح انسانها و مایه رفع هرگونه نزاع و فساد در جامعه انسانی است، بزرگ‌ترین وجه اعجاز قرآن می‌داند.
[۱۳] حیاة القلوب، ج۳، ص۴۱۳.

بلاغی (م. ۱۳۵۲ ق.) از شیوه‌های استدلال قرآن در مباحث گوناگون الهیات، قانونگذاری عادلانه، ساماندهی نظام مدنیت و عرضه آموزهای اخلاق والا در حوزه ارزشها و ضد ارزشها به عنوان سه وجه اعجاز قرآن یاد کرده است.
[۱۵] قواعد المرام، ص۱۳۲-۱۳۳.
[۱۶] التسهیل، ص۸۸۱.
[۱۷] آلاءالرحمن، ج۱، ص۴۱- ۴۶.
سید ابوالقاسم خویی نیز بر همین سه وجه با تفصیل بیشتر به عنوان سه وجه از وجوه اعجاز قرآن کریم تاکید کرده است.
[۱۸] البیان، ص۴۵-۴۶.
[۱۹] البیان، ص۴۸.
[۲۰] البیان، ص۶۰.
[۲۱] البیان، ص۶۲
[۲۲] البیان، ص۶۷.



میرزا مهدی اصفهانی (م. ۱۳۶۵ ق.) که قائل به جدایی راه و روش معرفتی قرآن از راه و روش فلسفه و عرفان است، طرفدار جدی اعجاز هدایتی و معارفی است. او مهم‌ترین وجه اعجاز قرآن را علوم و حکمتهای نو آن در برابر فلسفه و عرفان قدیم بشری دانسته است.
[۲۳] ابواب الهدی، ص۳.
ایشان با استناد به آیات فراوان، حقیقت قرآن را علم، هدایت، حکمت، بصائر، بیّنه، نور و شفا دانسته و همین اوصاف قرآن را موضوع تحدّی برشمرده است. از نظر وی فصاحت و بلاغت اعلای قرآن، بالاترین لباس زیبایی است که بر قامت علوم و معارف الهی پوشیده شده؛ امّا تحدّی به علوم و معارف است؛ نه فصاحت و بلاغت.
[۲۴] بیان الفرقان، ج۲، ص۱۹۶-۱۹۷.
ایشان بر آن است که حدیث بودن قرآن که در آیات متعدد مطرح شده و در آیه «فَلیَاتوا بِحَدیث مِثلِهِ اِن کانوا صـدِقین» موضوع تحدّی قرار گرفته، تاکید بر این نکته است که تحدّی به علوم و معارف جدید و غیر معهود است که با دانشهای بشری تفاوت بنیادی دارد.
[۲۶] بیان الفرقان، ج۲، ص۱۹۹-۲۰۰.



مجتبی قزوینی (م. ۱۳۸۶ ق.) شاگرد و همفکر میرزای اصفهانی که به شکل گسترده درباره اعجاز معارفی قرآن سخن گفته، بر آن است که وجه تحدّی و اعجاز قرآن، علوم و معارف آن است.
[۲۷] بیان الفرقان، ج۲، ص۲۰۸.
از نظر وی علوم و معارف قرآن دارای ویژگیها یا جهات کمالی ده گانه زیر است که آوردن مثل آن با ویژگیهای یاد شده، در توان هیچ کس نیست. این اوصاف و ویژگیها عبارت است از: ۱. امّی بودن پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم. ۲. جامعیت علوم قرآن. ۳. دارابودن علم و قوانین تشریع. ۴. همه گونه خواننده قرآن، اعم از مؤمن یا کافر، غنی یا فقیر، متکبر یا متواضع در قرائت قرآن، خود را مشمول بخشی از خطابهای آن می‌بینند. ۵. اشتمال قرآن بر علم غیب در گزارش از امور تکوینی و تشریعی جهان، و کارها و حالات بشر گذشته و آینده. ۶. به حکم «لَه دَعوَةُ الحَقّ» تمام مقصد و مقصود قرآن دعوت به سوی خداست. ۷. جامعیت بیانی آیات، که یک آیه در عین اینکه مثلا در مقام بیان حال پیامبران و چگونگی دعوت آنهاست، اندرز و هشدار بوده و بیان کننده ویژگیهای اخلاقی و رفتاری انسان است و با اینکه مشتمل بر بیان عالم تکوین است، مشتمل بر بیان عالم تشریع بوده و در همان حال شامل پاره‌ای از اخبار غیب نیز هست. ۸. برخی از سور و آیات، قبض یا بسط، اجمال یا تفصیل آیات و سور دیگر، بااختلاف تعبیر است؛ مثلا گفته‌اند: مجموعه آنچه در قرآن آمده در سوره یس است. ۹. علوم و معارف گوناگون قرآن به زبان عربی روشن و با فصاحت و بلاغت نازل شده است. ۱۰. علوم و معارف قرآن از اختلاف و تناقض مبرّاست.
[۳۰] بیان الفرقان، ج۲، ص۲۰۶-۲۱۶.



ابن عاشور (م. ۱۳۹۳ ق.) در کنار دو وجه بلاغت والا و اسلوب نظم، دارا بودن معانی حکمی و اشارات به حقایق عقلی و علمی را که خردهای بشریـنه در عصر نزول قرآن و نه در روزگاران بعدی بدان نمی‌رسد، برای همه انسانها در همه زمانها، معجزه شمرده و تاکید کرده که عالمان ما مانند ابوبکر باقلانی وقاضی عیاض که در باب اعجاز قرآن سخن گفته‌اند از این وجه غفلت کرده‌اند.


علامه طباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.) با عام دانستن تحدّی، اعجاز قرآن را از تمامی جهاتی می‌داند که در آنها امکان تفاضل هست، براین اساس، قرآن برای انسان بلیغ در بلاغت و فصاحتش و برای حکیم در حکمت خود، و برای دانشمند در دانش خود، و برای عالم اجتماعی در مباحث و مسائل اجتماعی خود، و برای قانونگذاران در قانونگذاری خودشان، و برای سیاستمداران در سیاستشان، و برای حاکمان در حکومتشان، و برای همه جهانیان در آنچه بدان دسترسی ندارند، مانند امور غیبی و اختلاف در حکم و علم و بیان، آیه و معجزه است. نیز وی درباره اعجاز علمی قرآن تاکید می‌کند که قرآن در پاره‌ای از آیات، به علم و معرفت تحدّی کرده است. از نظر ایشان تعالیم اسلام که کلیات آن در قرآن کریم و جزئیات آن در سنّت آمده به مباحث و مسائل خرد و کلان معارف الهی (فلسفی) و اخلاق فاضله و قوانین دینی فرعی در زمینه‌های عبادات، معاملات، سیاسات و اجتماعیات و همه حوزه‌های مورد نیاز انسان، براساس فطرت و اصل توحید پرداخته است، به گونه‌ای که تفاصیل آن با تحلیل، به اصل توحید و این اصل، با ترکیب به تفاصیل باز می‌گردد.


ملکی میانجی با عام دانستن تحدّی قرآن نسبت به همه مکلفان، اعم از عرب و عجم در همه زمانها، تاکید می‌کند که اعجاز، زمانی تمام می‌گردد که همه افراد بشر در تمامی جنبه‌ها از آوردن نظیری برای قرآن ناتوان باشند، ازاین رو برای شناخت اعجاز قرآن نمی‌توان به عجز ملت عرب بسنده کرده و ناتوانی آنها از آوردن مثل قرآن را دلیل بر اعجاز آن دانست.
[۳۴] مناهج البیان، ج۱، ص۵۸.
ایشان با تکیه بر این مقدمات و با استناد به ادله عقلی و نقلی و گزارشهای تاریخی درباره تاثیر معنوی قرآن بر دلهای مخالفان، به تبیین و دفاع از اندیشه اعجاز هدایتی و معارفی قرآن پرداخته و دیدگاه قائل به اعجاز قرآن از جنبه فصاحت و بلاغت را نقد کرده است.
گزارش اجمالی یادشده آشکارا بیان کننده این نکته است که اندیشه اعجاز معارفی برخلاف سده‌های نخستین هجری، در سده‌های اخیر، به ویژه در دوران معاصر به طور جدی طرح وبررسی شده است. به نظر می‌رسد که تحولات عمومی جهان اسلام، به ویژه نهضت بازگشت به قرآن در این چرخش دیدگاه، بی تاثیر نبوده است.


آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن؛ ابواب الهدی؛ الاحسان بترتیب صحیح ابن حبّان؛ احیاء علوم الدین؛ انوار التنزیل و اسرار التاویل، بیضاوی؛ بحارالانوار؛ البرهان فی علوم القرآن؛ بیان الفرقان فی نبوة القرآن؛ البیان فی تفسیرالقرآن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن؛ التسهیل لعلوم التنزیل؛ تفسیر التحریر والتنویر؛ تفسیر الصافی؛ تفسیرالقرآن العظیم، صدرالمتالهین؛ التفسیر الکبیر؛ التمهید فی علوم القرآن؛ تنبیهات حول المبدا والمعاد؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جامع الاخبار و الآثار؛ الحیاة موسوعة اسلامیة علمیه؛ حیاة القلوب تاریخ پیامبران؛ الخرائج و الجرائح؛ دانشنامه امام علی علیه‌السّلام؛ زاد المسیر فی علم التفسیر؛ شرح توحید صدوق؛ شرح المقاصد؛ الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه؛ علل الشرایع؛ علم الیقین؛ قواعد المرام فی علم الکلام؛ الکافی؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد؛ کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مسند احمد بن حنبل؛ مشرق الشمسین؛ المصنف؛ معترک الاقران؛ معجم مقاییس اللغه؛ مناهج البیان فی تفسیر القرآن؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ النکت والعیون، ماوردی؛ نگاهی به علوم قرآنی؛ نهج البلاغه.


۱. کشف المراد، ص۴۸۴-۴۸۵.
۲. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵.
۳. التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۱۵.
۴. تفسیر ماوردی، ج۱، ص۳۲.    
۵. معترک الاقران، ج۱، ص۱۲.    
۶. احیاء علوم الدین، ج۳، ص۱۳۵.
۷. الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۹۸۱.
۸. قواعد المرام، ص۱۳۲-۱۳۳.
۹. تفسیر قرطبی، ج۱، ص۵۴.
۱۰. التسهیل، ج۱، ص۲۳-۲۴.
۱۱. تفسیر صدر المتالهین، ج۲، ص۱۲۷.
۱۲. علم الیقین، ج۱، ص۴۸۶.
۱۳. حیاة القلوب، ج۳، ص۴۱۳.
۱۴. تفسیر ماوردی، ج۱، ص۳۲.    
۱۵. قواعد المرام، ص۱۳۲-۱۳۳.
۱۶. التسهیل، ص۸۸۱.
۱۷. آلاءالرحمن، ج۱، ص۴۱- ۴۶.
۱۸. البیان، ص۴۵-۴۶.
۱۹. البیان، ص۴۸.
۲۰. البیان، ص۶۰.
۲۱. البیان، ص۶۲
۲۲. البیان، ص۶۷.
۲۳. ابواب الهدی، ص۳.
۲۴. بیان الفرقان، ج۲، ص۱۹۶-۱۹۷.
۲۵. طور/سوره۵۲، آیه۳۴.    
۲۶. بیان الفرقان، ج۲، ص۱۹۹-۲۰۰.
۲۷. بیان الفرقان، ج۲، ص۲۰۸.
۲۸. رعد/سوره۱۳، آیه۱۴.    
۲۹. یس/سوره۳۶، آیه۳۶.    
۳۰. بیان الفرقان، ج۲، ص۲۰۶-۲۱۶.
۳۱. التحریر والتنویر، ج۱، ص۱۰۴.    
۳۲. المیزان، ج۱، ص۵۹-۶۰.    
۳۳. المیزان، ج۱، ص۶۲.    
۳۴. مناهج البیان، ج۱، ص۵۸.



دائرة المعارف قرآن کريم، برگرفته از مقاله«اعجاز معارفی در کلام علما».    



جعبه ابزار