• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بت ‌پرستی‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بت جثّه و هیکلی (بت) از جنس نقره، مس یا چوب است که بت‌‌پرستان جهت تقرب به خدا، آنها را وسیله عبادت قرار می‌دادند. و بت‌پرست به کسی گفته می‌شود که بت را وسیله تقرب به خدا قرار داده است و آن را پرستش می‌کند.




مراد از "بت" در این مقاله، بت‌های ظاهری و مادی است که در قرآن با دو واژه "صَنم" و "وَثن" یاد شده است. "صنم" (مفرد أصنام
[۱] قاموس قرآن‏، ج۴، ص۱۵۶.
جثّه و هیکلی (بت) از جنس نقره، مس یا چوب است که بت‌‌پرستان جهت تقرب به خدا، آنها را وسیله عبادت قرار می‌دادند؛ و "وثن" (مفرد أوثان)، بتی از سنگ، چوب یا غیر آن است که عبادت می‌شد.
[۴] قاموس قرآن، ج۷، ص۱۸۱.

بت‌ها، متناسب با جنس و نوع ساخت، اسامی خاصی داشته‌اند؛ مثلاً به سنگ‌های صاف و بی‌شکل، "انصاب"، به سنگ‌های تراشیده و منقوش، "اوثان" و به بت‌های ریخته شده از زر و سیم یا تراشیده شده از چوب، "اصنام" می‌گفتند.
[۵] جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم(توحید در قرآن)، ج۲، ص۶۰۶.




بت‌‌‌پرستی ظاهری و مادی، نه بت‌پرستی به معنای عام که طبق بیان قرآن، شامل پیروی از هوای نفسنیز می‌شود، از زمان حضرت نوح(ع) رواج یافته است.
[۸] اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۵۵.

در میان قوم حضرت نوح(ع) مردان صالحی (به نامهای "وَدّ"، "سُواع"، "یَغوث"، "یَعوق" و "نَسر")
[۹] جوادی آملی، عبدالله؛ توحید در قرآن، ج۲، ص۶۰۷-۶۰۸.
بودند که مردم به آنها اظهار علاقه می‏کردند، شیطان از علاقه مردم سوء استفاده نموده و بعد از مرگ آن مردان، مردم را تشویق به ساختن مجسمه آن بزرگان و گرامی داشت آن مجسمه‏ها کرد.
مدتی نگذشت که نسل‌های بعد، رابطه تاریخی این موضوع را فراموش کرده و تصور نمودند که این مجسمه‏ها موجوداتی محترم هستند که باید مورد پرستش قرار گیرند، به این ترتیب به پرستش بت‌ها سرگرم شده و مستکبران ظالم آنان را با این طریق إغفال نموده و به بند بت‌پرستی کشیدند.
یکی دیگر از ریشه‌های بت‌پرستی، اعتقاد مشرکان به وجود و خالقیت خدای متعال و ملائکه است که آنها را دارای صورتهای پوشیده از انسان می‌دانند؛ لذا برای هر کدام صورتی از طلا، نقره و جواهرات تراشیده و آنها را عبادت می‌کردند. عده‌ای دیگر ستارگان را در عالم مؤثر دانسته و چون اغلب ستارگان پنهان هستند، صورت‌هایی برای آنها ساخته و به جای ستارگان، آن صورتهای بتی را عبادت می‌نمودند.
[۱۴] أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۵۵.

منشأ دیگر دوگانه‌پرستی یا چند گانه‌پرستی در بین اقوام، تنوع موجودات عالم است؛ به دلیل اینکه افراد کوته‏فکر باور نمی‌کردند که همه موجودات گوناگون و متنوّعی که در آسمان و زمین است، مخلوق خدای واحد است، برای هر نوعی از انواع موجودات، خدایی قائل بودند که از آن تعبیر به "رب‌النوع" می‏کردند؛ مانند: رب‌النوع صحرا، باران، آفتاب، جنگ و صلح و...؛ لذا در اعتقاد آنها، این خدایان خیالی که گاه از آنها به عنوان فرشته نیز یاد می‏نمودند، فرمانروایان این جهان بوده و چون موجودات غیر محسوس بودند، تمثال‌هایی برای آنها ساخته و عبادت می‏کردند. این عقاید خرافی از یونان به مناطق دیگر و سرانجام به حجاز منتقل شد؛ ولی اعراب به خاطر توحید ابراهیمی که در میان آنها به یادگار مانده بود، نمی‏توانستند وجود «اللَّه» را منکر شوند، در نتیجه این عقائد را به هم آمیختند؛ یعنی در عین حالیکه به وجود خدا عقیده داشتند، اعتقاد به فرشتگانی پیدا کردند که رابطه آنها با خدا، رابطه دختر و پدر بود، و بت‌های سنگی و چوبی را مظهر و تمثال‌هایی از آن می‏دانستند.



خدای متعال در سوره مبارکه نوح نام بزرگترین بت‌های زمان حضرت نوح را ذکر کرده است:
«وَ قالُوا لاتَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ وَ لاتَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا یغُوثَ وَ یعُوقَ وَ نَسْراً»
«و گفتند: دست از خدایان و بت‌های خود بر ندارید، (بخصوص) بتهای "ود" و "سُواع" و "یَغوث" و "یَعوق" و "نَسر" را رها نکنید!»
این پنج بت، از جمله بت‌هایی است که نام آنها در طول تاریخ حفظ شد تا اینکه به عرب‌ها منتقل شد؛ یعنی بت "ودّ" که به صورت مرد بود، برای قبیله کلب، "سُواع" که به صورت زن بود، برای قبیله هَمدان، "یغوث" که به صورت شیر بود، برای قبیله مَذحَج، "یعوق" که به صورت اسب بود، برای قبیله مُراد و "نسر" که به صورت عقاب بود، برای قبیله حمیر به ارث رسید؛ به همین دلیل بعضی اعراب، عبد ودّ و عبد یغوث نامیده شده‏اند.
قرآن بت معروف قوم حضرت الیاس(ع) را "بَعل" معرفی کرده است.
گفته شده: این بت بزرگ، از جنس طلا بوده که چهار صورت داشته و دارای چند خدمتکار و شهر "بعلبک" لبنان نیز منسوب به آن است.
[۲۲] جوادی آملی، عبدالله؛ توحید در قرآن، ج۲، ص۶۰۸.

اما سه بت مشهور عرب به نامهای "لات" متعلّق به قبیله ثقیف، "عزّی" متعلق به قبایل بنیسلیم، غطفان، جَشم، نضر و سعدبن بکر و بت "منات" برای قبیله قدید بود؛ البته بت‌های دیگری نیز بودند، مانند: "اساف"، "نائله" و "هُبَل" که مورد پرستش اهل مکّه قرار گرفتند. اعراب بت "اساف" را در کنار حجرالاسود، بت "نائله" را در نزدیکی رکن یمانی و بت "هبل" را که هجده ذراع طول داشت و بزرگترین بت عرب بود، در بالای کعبه نصب کرده بودند.
قرآن کریم در مورد سه بت مشهور اعراب جاهلی می‌فرماید:
«أَفَرَأَیتُمُ اللاَّتَ وَ الْعُزَّی وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری»‏
«به من خبر دهید آیا بتهای "لات" و "عزی" و "منات" که سومین آنها است، (دختران خدا هستند)؟!»
بت‌پرستان، این سه بت را تمثال‌هایی از فرشتگان می‌دانستند و ادعا می‏کردند که فرشتگان به طور کلی از جنس دختران هستند؛ البته برخی از این بت‌پرستان، بعضی از بت‏ها را تمثالی از انسانها باور داشتند؛ و همچنین ملائکه را که از نظر آنها ارباب بت‌ها بودند، نیز در دختر بودن (انوثیت) و شفاعت، مستقل می‏دانستند؛
درحالیکه قرآن کریم از ملائکه با عنوان "عبادالرحمن" یاد نموده، نه مونث و نه مذکر، که در مجردات(موجودات غیر مادی)، سخن گفتن از مذکر و مؤنث معقول نیست.
[۲۷] جوادی آملی، عبدالله؛ توحید در قرآن، ج۲، ص۶۰۸.

نتیجه اینکه بت‌پرستان و مشرکان، اشیاء و موجوداتی مانند خورشید، ماه، ستارگان، مجسمه‌های سنگی و چوبی ساخته دست خود، و حتی مسیحیت که حضرت عیسی(ع) را به عنوان خدای دیگر خود می‌دانند، مورد پرستش قرار می‌دادند که در این مقاله به تعداد زیادی از این بت‌ها اشاره شد.



در ذیل به ریشه‌های اصلی گرایش به بت و بت‌پرستی می‌پردازیم:

۴.۱ - جهل


بنی‌اسرائیل بعد از دیدن چندین معجزه الهی به دست حضرت موسی(ع)، باز ایمان نیاورده و به پیامبر خدا گفتند: برای ما بت‌هایی بساز که آنها را عبادت کنیم.
[۳۹] صادقی تهرانی، محمد؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۱۱، ص۲۶۸.

بت‌پرستان جاهل با وجود اینکه می‌دانستند، بت‌ها دوامی نداشته و از بین می‌روند و مالک هیچ چیزی حتی نفع و ضرر خود نیستند، باز آنها را تعظیم و تکریم می‌کردند.
[۴۰] مدرسی، سیدمحمدتقی؛ من هدی القرآن، ج۳، ص۴۳۱.

خدای متعال خطاب به قوم موسی می‌فرماید:
«إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُون»
«شما جمعیتی جاهل و نادان هستید.»
یعنی با روشن بودن این مطلب که هیچ واسطه‌ای بین خدای یگانه و این بت‌ها نیست و خدای با این عظمت که هیچ مثل و مانندی ندارد، جاهلانه است که معنای عالی الوهیت را به این تمثال‌های سنگی، چوبی، نقرهای و طلایی حمل کرد.
[۴۲] فضل الله، سیدمحمدحسین‏؛ تفسیر من وحی القرآن، ج۱۰، ص۲۲۸.


۴.۱.۱ - جهات مختلف جهل بت‌پرستان


جهل بت‌پرستان از چند جهت بود، از یک سو نسبت به خدا و ذات پاکش و اینکه هیچگونه شبیهی برای او تصور نمی‏شود، جهل داشتند؛ از سوی دیگر جهلشان به علل اصلی حوادث جهان بود که گاهی سبب می‌شد حوادث را به یک سلسله علل خیالی و خرافی از جمله بت، نسبت دهند و از سوی سوم جهل به جهان ماوراء طبیعت است که جز مسائل حسّی را نمی‏بینند و باور نمی‏کنند؛ مثلا قطعه سنگی را از کوه جدا کرده و بخشی از آن را در ساختمان منزل خود مصرف می‌کردند و با بخشی دیگر، مجسمه‌ای ساخته و در برابر آن سجده نموده و مقدّرات خویش را به دست او می‌سپردند که این عین جهالت است.

۴.۲ - تقلید کورکورانه


بت‌‌پرستان جاهل، از اجداد جاهل و گمراه خود تقلید می‌کردند و ملاک صحت کار خود را عمل پدران و پیشینیان خود می‌دانستند، و در برابر نهی پیامبران الهی از عبادت بت‌ها، جوابشان این بود که ما پیرو آباء و أجداد خود هستیم و آنچه پدرانمان عبادت می‌کردند، ما نیز عبادت می‌کنیم؛ درحالیکه عقل صحیح اجازه نمی‌دهد که انسان به کسی که از علم بهره‏ای ندارد، مراجعه نموده و هدایت و راهنمایی او را که در عین گمراهی است، بپذیرد؛ بنابراین تقلید جاهل از جاهلی که حقیقتا جاهل است، مذموم است و این نوع تبعیت، کورکورانه و در نهایت جهالت است.
خدای متعال در آیات متعدد، متعرض این نوع جهالت و تقلید بت‌پرستان شده و آنها را به شدت توبیخ کرده است:
«وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَینا عَلَیهِ آباءَنا أَوَلَوْ کانَ آباؤُهُمْ لایعْقِلُونَ شَیئاً وَ لایهْتَدُون‏»
«و هنگامی که به آنها گفته شود: از آنچه خدا نازل کرده است پیروی کنید، می‏گویند: بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم پیروی می‏نمائیم، آیا نه این است که پدران آنها چیزی نمی‏فهمیدند و هدایت نیافتند؟!»



گمان بت‌پرستان بر این بود که بتها، برای آنها منافعی دارند که برخی از این پندارها را بر اساس آیات قرآن به اختصار بیان میکنیم:

۵.۱ - شفاعت


تصور بت‌پرستان این بود که بت‌ها نزد خدا تقرّب دارند و در امور دنیوی، آنها را شفاعت می‌کنند:
«هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَاللَّه‏»
«می‏گویند: اینان(بت‌ها) شفیعان ما، نزد خدا هستند.»
یعنی بت‌ها از خدای تعالی درخواست می‌نمایند تا کارهای مهم ما را به سامان رسانند، یا اگر فرضا بعث و حشری در کار باشد، چنانچه اعتقاد مؤمنان است، از خدای تعالی برای ما درخواست نجات از عذاب آخرت را می‌کنند.
[۵۷] کاشفی سبزواری، حسین بن علی‏؛ مواهب علیه‏، ص۴۴۶.


۵.۲ - عزت


بت‌پرستان به غیر خدا معبودانی برای خود انتخاب کرده بودند؛ به این گمان که بت‌ها سبب عزّت آنها شده و با این وسیله نزد حق تعالی ارجمند شده و مقام والایی به دست می‌آورند.
[۵۸] بانوی اصفهانی امین، سیده نصرت؛ مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج۸، ص۱۴۵.

در حقیقت پندارشان این بود که اگر با یک خدا عزّت می‌یابند، با خدایان بیشتر، عزّت بیشتر پیدا می‌کنند،
[۵۹] ابوالفتوح رازی، حسین بن علی‏؛ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن‏، ج۱۳، ص۱۱۶.

که قرآن می‌فرماید:
«وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِیکُونُوا لَهُمْ عِزًّا»
«آنها غیر از خدا معبودانی برای خود انتخاب کرده‏اند، تا مایه عزتشان باشد.»

۵.۳ - نصرت


عبادت بت‌ها از ناحیه بت‌پرستان بر این امید بود که آنها را یاری کنند؛ زیرا بر این باور غلط بودند که تدبیر امورشان به این خدایان واگذار شده و خیر و شرّشان هر چه هست، در دست آنهاست؛ به همین جهت، خدایان ناتوان (بتها) را عبادت می‏کردند تا با این عبادت، آنها را از خود راضی کرده و بر آنان خشم نگیرند و نعمت را از ایشان قطع نکرده و بلا و مصیبتی بر آنان نازل نکنند:
«وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ»
«آنها غیر از خدا معبودانی برای خویش برگزیدند به این امید که از سوی آنها یاری شوند (و مورد حمایت بتان قرار گیرند).»



قرآن کریم در مقام مبارزه با شرک و بت‌پرستی، اول ادعا و اتهام آنها را نسبت به ساحت مقدس قرآن و پیامبر اسلام بی‌پایه خوانده، سپس با منطقی روشن و قاطع مشرکان را به محاکمه کشانده است:
«وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لایَخْلُقُونَ شَیئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ وَ لایمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَ لانَفْعاً وَ لایمْلِکُونَ مَوْتاً وَ لاحَیاةً وَ لانُشُوراً»
«آنان غیر از خداوند معبودانی برای خود برگزیدند، معبودانی که چیزی را نمی‏آفرینند؛ بلکه خودشان مخلوقند، و مالک زیان و سود خویش نیستند و نه مالک مرگ و حیات و رستاخیز خویشند.»
یعنی مشرکان خدایان خشک، ناتوان، توخالی و دور از تمام شئونات الوهیت را که از جمله آن صفت خالقیت است، می‌پرستند؛ و قرآن در نفی خالقیت بت‌ها به خلقت مگس مثالی زده و می‌فرماید: اگر دست به دست هم بدهند، نه اینکه مگسی را نمی‌توانند بیافرینند، حتی اگر مگس چیزی را از آنها برباید، قدرت پس گرفتن آن را ندارند؛ و در این زمینه هم مشرکان عاجزند و هم بت‌ها که معبودان آنهاست.
[۶۵] الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۲۱، ص۲۷۰.
[۶۶] الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۲۰، ص۱۷۳-۱۷۴.

دلیل نفی خالقیت از بتها، مخلوق بودن آنهاست؛ چون خداوند در آیه قبل وجود فرزند را از خودش نفی کرده و اگر فرزندی برای خداوند بود، به ناچار باید از او متولد می‌شد و دیگر نمی‌توانست مخلوق باشد؛ در حالیکه خالقیت در خداوند منحصر شده و غیر خدا باید مخلوق باشند نه خالق. نکته بعدی اینست که بت‌ها مالک نفع و ضرر خودشان نیستند، و لازمه‌اش اینست که به طریق اولی قادر به نفع و ضرر عبادت کنندگان نیستند؛ پس مالک تصرف به احوال دیگران نیز نمی‌توانند باشند.
[۶۸] التحریر والتنویر، ج۱۹، ص۱۰-۱۱.

البته ضعفهای دیگری نیز در قرآن بیان شده، از جمله: نفی شفاعت بتها، نفی مالکیت رزق و روزی، و غیره که به برخی از آنها در همین مقاله اشاره شد؛ ما تفصیلشان در این مقاله نمی‌گنجد. و...



قرآن برای هدایت بت‌پرستان بهترین و اصلی‌ترین راهکارها را ارائه کرده است که اشاره می‌شود:

۷.۱ - توجه دادن به توحید و یگانگی


خدای متعال نه تنها به بت‌پرستان منحرف، بلکه به تمام مخلوقات تأکید میکند که غیر از خدای واحد، خالقی نیست و روزی آسمانها و زمین دست اوست؛ پس تنها معبود نیز خدای یکتاست که عبادت مطلقا باید متوجه او باشد.
[۷۴] گنابادی، سلطان محمد؛ تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة، ج۳، ص۲۷۴.

«هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیرُاللَّهِ یرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ»
«آیا خالقی غیر از خدا وجود دارد که شما را از آسمان و زمین روزی دهد؟ هیچ معبودی جز او نیست، با این حال چگونه به سوی باطل منحرف می‏شوید.»
و در آیات بعد در نهی از پرستش مخلوق و توجه دادن به پروردگار یگانه، مثل و مانند قرار دادن را برای خداوند نفی کرده و با این بیان، فطرت انسانها را بیدار کرده که تنها، آفریدگار یگانه و قادر شایسته الوهیت و پرستش است، و هرگز نظیر و شریکی نداشته و نخواهد داشت‏:
[۷۶] حسینی همدانی، سیدمحمدحسین،؛ انوار درخشان، ج۱، ص۷۱.

«...فَلاتَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
«برای خدا شریک‌هایی قرار ندهید، درحالیکه می‏دانید (هیچ یک از این شرکاء و بت‌ها نه شما را آفریده‏اند و نه شما را روزی می‏دهند).»

۷.۲ - توجه دادن به مالکیت حقیقی


خدا به مسیحیان که قائل به الوهیت حضرت عیسی(ع) بودند، گوشزد می‌کند که شما می‏دانید، مسیح(ع) خود با تمام وجود دارای نیازهای بشری است و مالک سود و زیان خویش هم نیست، تا چه رسد به اینکه مالک سود و زیان دیگران باشد:
«قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لایمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لانَفْعاً...»
«بگو آیا جز خدا چیزی را می‏پرستید که نه مالک زیان شماست و نه سود شما...»
چون در میان مسیحیان رواج دارد که در برابر مجسمه حضرت مسیح، تا سرحد پرستش، خضوع می‏کنند؛ درحالیکه ایمان به الوهیت مسیح در حقیقت، یک نوع بت‌‌پرستی است، نه خداپرستی؛ یعنی اگر کسی حضرت مسیح را با تمام عظمتی که دارد و جزو پیامبران اولوالعزم الهی است، خدای خود بداند و قائل به الوهیت او شود، جهل و اشتباه بزرگی مرتکب شده، چه رسد به اینکه مجسمه‌های دست ساخته خود را دارای مقام الوهیت بدانند.

۷.۳ - توجه دادن به دعوت رسولان


خدای تبارک خطاب به پیامبر اسلام می‌فرماید:
«وَسْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَجَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً یعْبَدُونَ»
«از رسولانی که قبل از تو فرستادیم بپرس، آیا غیر از خداوند رحمان، معبودهایی برای پرستش آنها قرار دادیم؟!»
یعنی اگر از آنان این سؤال را بپرسی، در جواب خواهند گفت: ما چنین دستوری (بت‌پرستی) به آنان نداده‏ایم، و آنان را به پرستش چنین خدایانی وادار نساخته‏ایم.
چون اولین دعوت تمام پیامبران الهی، دعوت به توحید بوده و غرض اصلی از ارسال رسولان همان توحید است و بقیه دستورات، متفرّع بر همین توحید است‏.
[۸۲] أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۳۶.




بت‌پرستان، عاقبتی دردناک در پیش دارند و آن جهنم سوزان است. بت‌پرستان امید داشتند که بت‌ها نزد خدا برایشان شفاعت کنند، اما بر خلاف تصور آنها، خداوند بت‌پرستان را با بت‌هایشان در آتش جهنم قرین ساخته، به گونه‌ای که در آخرت، چیزی نزد بت‌پرستان مبغوض‌تر از این معبودهای باطلشان نخواهد بود:
«إِنَّکُمْ وَ ماتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِاللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُون»
«شما و آنچه غیر از خدا مى‏پرستید، هیزم جهنم خواهید بود و همگى در آن وارد مى‏شوید.»‏


 
۱. قاموس قرآن‏، ج۴، ص۱۵۶.
۲. المفردات فی غریب القرآن، ص۴۹۳.    
۳. المفردات فی غریب القرآن، ص۸۵۳.    
۴. قاموس قرآن، ج۷، ص۱۸۱.
۵. جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم(توحید در قرآن)، ج۲، ص۶۰۶.
۶. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۳.    
۷. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۱۷۲-۱۷۳.    
۸. اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۵۵.
۹. جوادی آملی، عبدالله؛ توحید در قرآن، ج۲، ص۶۰۷-۶۰۸.
۱۰. تفسیر نمونه‌، ج۲۵، ص۸۲.    
۱۱. تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۸۲.    
۱۲. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۱.    
۱۳. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۳.    
۱۴. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۵۵.
۱۵. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۱.    
۱۶. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۳.    
۱۷. تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۵۱۹–۵۲۰.    
۱۸. نوح/سوره۷۱، آیه۲۳.    
۱۹. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۵۴۸.    
۲۰. تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۸۳.    
۲۱. صافات/سوره۳۷، آیه۱۲۵.    
۲۲. جوادی آملی، عبدالله؛ توحید در قرآن، ج۲، ص۶۰۸.
۲۳. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۵۴۷.    
۲۴. نجم/سوره۵۳، آیه۱۹-۲۰.    
۲۵. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۳۸.    
۲۶. زخرف/سوره۴۳، آیه۱۹.    
۲۷. جوادی آملی، عبدالله؛ توحید در قرآن، ج۲، ص۶۰۸.
۲۸. انعام/سوره۶، آیه۷۸.    
۲۹. انعام/سوره۶، آیه۷۷.    
۳۰. انعام/سوره۶، آیه۷۶.    
۳۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۸.    
۳۲. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۷.    
۳۳. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۵.    
۳۴. نجم/سوره۵۳، آیه۱۹-۲۰.    
۳۵. نوح/سوره۷۱، آیه۲۳.    
۳۶. طه/سوره۲۰، آیه۸۸.    
۳۷. مائده/سوره۵، آیه۷۳.    
۳۸. مائده/سوره۵، آیه۱۱۶.    
۳۹. صادقی تهرانی، محمد؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۱۱، ص۲۶۸.
۴۰. مدرسی، سیدمحمدتقی؛ من هدی القرآن، ج۳، ص۴۳۱.
۴۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۸.    
۴۲. فضل الله، سیدمحمدحسین‏؛ تفسیر من وحی القرآن، ج۱۰، ص۲۲۸.
۴۳. تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۳۴.    
۴۴. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۵۹.    
۴۵. مائده/سوره۵، آیه۱۰۴.    
۴۶. هود/سوره۱۱، آیه۶۲.    
۴۷. هود/سوره۱۱، آیه۱۰۹.    
۴۸. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۰.    
۴۹. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۳.    
۵۰. صافات/سوره۳۷، آیه۱۷.    
۵۱. واقعه/سوره۵۶، آیه۴۸.    
۵۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۶.    
۵۳. شعراء/سوره۲۶، آیه۷۴.    
۵۴. دخان/سوره۴۴، آیه۸.    
۵۵. بقره/سوره۲، آیه۱۷۰.    
۵۶. یونس/سوره۱۰، آیه۱۸.    
۵۷. کاشفی سبزواری، حسین بن علی‏؛ مواهب علیه‏، ص۴۴۶.
۵۸. بانوی اصفهانی امین، سیده نصرت؛ مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج۸، ص۱۴۵.
۵۹. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی‏؛ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن‏، ج۱۳، ص۱۱۶.
۶۰. مریم/سوره۱۹، آیه۸۱.    
۶۱. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۱۱۰.    
۶۲. یس/سوره۳۶، آیه۷۴.    
۶۳. تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۱۷.    
۶۴. فرقان/سوره۲۵، آیه۳.    
۶۵. الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۲۱، ص۲۷۰.
۶۶. الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۲۰، ص۱۷۳-۱۷۴.
۶۷. حج/سوره۲۲، آیه۷۳.    
۶۸. التحریر والتنویر، ج۱۹، ص۱۰-۱۱.
۶۹. یس/سوره۳۶، آیه۲۳.    
۷۰. نحل/سوره۱۶، آیه۷۳.    
۷۱. یس/سوره۳۶، آیه۷۴.    
۷۲. یونس/سوره۱۰، آیه۱۸.    
۷۳. مریم/سوره۱۹، آیه۸۱.    
۷۴. گنابادی، سلطان محمد؛ تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة، ج۳، ص۲۷۴.
۷۵. فاطر/سوره۳۵، آیه۳.    
۷۶. حسینی همدانی، سیدمحمدحسین،؛ انوار درخشان، ج۱، ص۷۱.
۷۷. بقره/سوره۲، آیه۲۲.    
۷۸. مائده/سوره۵، آیه۷۶.    
۷۹. تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۸–۴۰.    
۸۰. زخرف/سوره۴۳، آیه۴۵.    
۸۱. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۷۶.    
۸۲. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۳۶.
۸۳. تفسیر جوامع الجامع، ج۳، ص۲۹.    
۸۴. انبیاء/سوره۲۱، آیه۹۸.    




دانشنامه موضوعی قرآن.    




جعبه ابزار