• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تحلیل‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



به حلال کردن و یا حلال کردن استمتاع از کنیز خود برای دیگری و یا ازدواج زن سه طلاقه با مردی غیر از شوهر سابقش را تحلیل می‌گویند.




تحلیل به معنای اوّل در برابر تحریم قرار دارد. منشأ تحلیل اشیاء همچون تحریم ، مفاسد و مصالح واقعیِ
موجود در آنها در ارتباط با مکلف است؛ از این‏رو، تحلیل شأن شارع مقدس است. بدین جهت تحلیل چیزی که خداوند آن را حرام کرده، با علم به آن موجب ارتداد است.

در شریعت مقدّس برای حلال شدن برخی امور، اسبابی قرار داده شده است که انسان با ایجاد آنها، آن چیز را بر خود حلال می‏گرداند، به عنوان مثال، عقد نکاح سبب حلال شدن هریک از [۱]     و مرد اجنبی بر یکدیگر، اجازه مالک به تصرف در مالش، سبب حلال گردیدن تصرّف در مال وی برای فرد مُجاز، سلام نماز موجب حلال شدن منافیات آن، حلق و تقصیر و غیر آن سبب حلال شدن محرمات احرام بر فرد، و بالاخره اضطرار موجب حلال گردیدن جمیع محرّمات ـ غیر آنچه استثنا شده می گردد.



از تحلیل به معنای دوم در باب نکاح سخن رفته است.




مولا می‏تواند جهت آمیزش یا سایر استمتاعات، کنیز خود را برای دیگری حلال کند. به مولا مُحَلِّل و به کنیز مُحلَّلَه گفته می‏شود.
[۱] جواهر الکلام ج۳۰، ص۲۹۶.




آیا تحلیل نوعی عقد نکاح است یا اباحه و تملیک منفعت؟ بنابر مشهور، تحلیل تملیک منفعت است نه عقد نکاح؛ از این‏رو، احکام ملک یمین بر آن مترتّب می‏شود نه نکاح؛ در نتیجه مُحلَّله پدر پیش از آمیزش بر پسر، و محلَّله پسر قبل از دخول بر پدر حرام نیست.
بنابر قول مشهور ـ که حقیقت تحلیل، تملیک منفعت باشد ـ آیا تحلیل از عقود است تا نیاز به قبول داشته باشد و یا از ایقاعات ؟ ظاهر کلمات جمعی از فقها و صریح کلمات جمعی دیگر، قول نخست است؛ لیکن برخی، قول دوم را برگزیده‏اند.البتّه بنابر عقد بودن، از عقود جایز به شمار می‏رود نه لازم.



در تحقّق تحلیل، صرف رضایت کافی نیست بلکه لفظ معتبر است، به اینکه بگوید: وطی کنیزم را بر تو حلال کردم{أَحْلَلْتُ لَکَ وَطْئَها }یا{جَعَلْتُکَ فی حِلٍّ مِنْ وَطْئِها }و بنابر مشهور لفظ عاریه ـ به اینکه بگوید: کنیز خود
را جهت انتفاع از او به تو عاریه دادم ـ کفایت نمی‏کند و در کفایت لفظ اباحه و مانند آن، که مترادف با تحلیل است اختلاف می‏باشد.




در مقدار و چگونگی انتفاع از مُحلَّله باید بر چارچوب مفاد لفظ یا قرائن حالیِ بیانگرِ مفاد لفظ، بسنده شود. بنابر این اگر مولا بوسیدن را تحلیل کرده است باید بر همان مقدار اکتفا شود؛ ولی اگر آمیزش را تحلیل کرده است، کمتر از آن از انواع استمتاعات نیز حلال خواهد بود
[۸] جواهر الکلام ج۳۰، ص۳۰۸

محلَّله مستحقّ نفقه نیست. در تحلیل، تعیین مدّت و ذکر مهر، شرط نیست.برخی قدما تعیین مدّت را لازم دانسته‏اند.
فرزندی که از این طریق متولّد می‏شود در صورتی که شرط حُرّیت او شده باشد ـ و بنابر مشهور در صورت عدم اشتراط نیز ـ محکوم به حرّیت است.



از تحلیل به معنای سوم در باب طلاق سخن رفته است.
مردی که همسر آزاد خود را سه بار یا همسرِ کنیز خود را دو بار طلاق داده بدون آنکه وی در بین طلاقها با مردی دیگر ازدواج کرده باشد، ازدواج مجدّد طلاق دهنده با آن زن منوط به این است که مردی دیگر ـ که از آن به «مُحَلِّل» تعبیر می‏شود ـ با شرایط زیر با آن زن ازدواج کند و سپس وی را طلاق دهد:

۱. بالغ باشد. کودک و حتّی ـ بنابر مشهور ـ غیر بالغِ در آستانه بلوغ نمی‏تواند محلّل قرار گیرد.
۲. صیغه عقد ازدواج بخواند؛ بدین جهت اگر زن کنیز باشد اباحه یا تحلیل کفایت نمی‏کند؛ چنان‏که وطی حرام، وطی به شبهه و آمیزش به عقد فاسد نیز کافی نیست.
۳. ازدواج، دائمی باشد نه موقّت.
۴. دخول در قُبُل ـ به نحوی که موجب غسل شود ـ انجام گیرد. بنابر مشهور، انزال و تکرار وطی، شرط نیست.
[۱۵] جواهر الکلام ۳۲، ص۱۶۰.
[۱۶] فقه الصادق ج۲۲، ص۴۷۰.



 
۱. جواهر الکلام ج۳۰، ص۲۹۶.
۲. الحدائق الناضرة ج۲۴، ص۳۱۷.    
۳. جواهر الکلام ج۳۰، ص۳۰۱.    
۴. الحدائق الناضرة ج۲۴، ص۳۱۹.    
۵. جواهر الکلام ج۳۰، ص۳۰۶-۳۰۷.    
۶. جواهر الکلام ج۳۰، ص۳۰۶.    
۷. جواهر الکلام ج۳۰، ص۲۹۸.    
۸. جواهر الکلام ج۳۰، ص۳۰۸
۹. جواهر الکلام ج۳۰، ص۳۱۵.    
۱۰. المبسوط ج۴، ص۲۴۶.    
۱۱. جواهر الکلام ج۳۰، ص۳۱۱.    
۱۲. جواهر الکلام ج۳۲، ص۱۵۹.    
۱۳. جواهر الکلام ج۳۲، ص۱۶۱.    
۱۴. جواهر الکلام ج۳۲، ص۱۶۲.    
۱۵. جواهر الکلام ۳۲، ص۱۶۰.
۱۶. فقه الصادق ج۲۲، ص۴۷۰.




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۳۷۷.    



جعبه ابزار