به این بیان که اگر چه بدون دلیل معتبر نمیتوان حکمی را اثبات کرد ولی با روایت ضعیفی که شهرت، توان جبران ضعف آن را ندارد میتوان استحباب یا کراهت را ثابت کرد. مثلا اگر روایت ضعیفی وارد شد که استحبابوضو را برای زن در حال حیض ثابت میکرد، به پشتوانه این قاعده، استحباب آن اثبات میشود.
این قاعده یکی از قواعد فقهی است. که کاربرد زیادی در فقه دارد. البته شرط جریان این قاعده این است که بر خلاف آن روایت یا فتوای معتبری که دال بر حرمت باشد، نداشته باشیم.
هر کس به روایتی که از پیامبر (صلی الله علیه وآله) به او رسیده باشد. و در آن ثوابی برای عملی ثابت شده باشد عمل کند. ثواب برای او نوشته میشود، اگر چه ایشان آن حدیث را نفرموده باشد.
در مورد مفاد این اخبار چند احتمال وجود دارد.
الف: حجیتاخبار ضعیف جهت اثبات استحباب و کراهت. طبق این احتمال فقیه میتواند بر اساس آن روایات ضعیف حکم به استحباب بدهد. ظهور برخی از روایات بابمن بلغ و تسامح در ادله سنن که در السنه متداول است همین احتمال است.
ب: ترتبثواب بر انقیاد و قصدمکلف در انجام آنچه انجامش احتمال مطلوبیت دارد.
ج: ارشاد به حسناحتیاط عقلی و ترغیب در انجام عملی که احتمال مطلوبیت آن وجود دارد. طبق این احتمال نه استحباب ثابت میشود و نه حجیت اخبار ضعیف برای صدور فتوای استحباب.
ظاهر اخبار «من بلغ» شامل این قسم نمیشود؛ زیرا فقیه فقط از رای حود خبر میدهد نه از وجود روایتی در مساله و ممکن است مستند او در این فتوا، تنقیح مناط یا امر دیگری از روایت باشد.
ولی عدهای دیگر بر این عقیدهاند که اگر چه گریه بر معصومینثواب دارد ولی ابتدا باید مصیبت بودن آنها ثابت شود و نمیتوان به پشتوانه این اخبار مصیبتی را ثابت کرد.