• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تشریع حکم (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خداوند وقتی احکام را وضع کرد برای مردم خودش هم تشریع کننده احکام و تکالیف بود.



خداوند، تشریع کننده احکام و تکالیف می‌باشد.
«ربنا... وارنا مناسکنا...؛ پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتی که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر، که تو توبه‌پذیر و مهربانی!».
«لا یکلف الله نفسا الا وسعها لها ما کسبت وعلیها ما اکتسبت ربنا لا تؤاخذنا ان نسینا او اخطانا ربنا ولا تحمل علینا اصرا کما حملته علی الذین من قبلنا ربنا ولا تحملنا ما لا طاقة لنا...؛ خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمی‌کند. (انسان،) هر کار (نیکی) را انجام دهد، برای خود انجام داده؛ و هر کار (بدی) کند، به زیان خود کرده است. ( مؤمنان می‌گویند:) پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا! تکلیف سنگینی بر ما قرار مده، آن چنان که (به خاطر گناه و طغیان،) بر کسانی که پیش از ما بودند، قرار دادی! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرّر مدار! و آثار گناه را از ما بشوی! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مایی، پس ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان!».
«فبظـلم من الذین هادوا حرمنا علیهم طیبـت احلت لهم وبصدهم عن سبیل الله کثیرا؛ بخاطر ظلمی که از یهود صادر شد، و (نیز) بخاطر جلوگیری بسیار آنها از راه خدا، بخشی از چیزهای پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم.».
در آیات گذشته به چند نمونه از خلافکارى هاى یهود اشاره شد، در آیات فوق نیز پس از ذکر چند قسمت دیگر از اعمال ناشایست آنها، کیفرهائى را که بر اثر این اعمال در دنیا و آخرت دامان آنها را گرفته و مى گیرد، بیان میدارد:
نخست مى فرماید: (به خاطر ظلم و ستمى که یهود کردند، و به خاطر باز داشتن مردم از راه خدا، قسمتى از چیزهائى که پاک و پاکیزه بود، بر آنها تحریم کردیم ، و آنان را از استفاده کردن از آن محروم ساختیم): (فبظلم من الذین هادوا حرمنا علیهم طیبات احلت لهم و بصدهم عن سبیل الله کثیرا).
«.. احلت لکم بهیمة الانعـم الا ما یتلی علیکم... ان الله یحکم ما یرید؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! به پیمانها (و قراردادها) وفا کنید! چهارپایان (و جنین آنها) برای شما حلال شده است؛ مگر آنچه بر شما خوانده می‌شود (و استثنا خواهد شد). و به هنگام احرام، صید را حلال نشمرید! خداوند هر چه بخواهد (و مصلحت باشد) حکم می‌کند.».
«یـایها الذین ءامنوا اذا قمتم الی الصلوة فاغسلوا وجوهکم وایدیکم الی المرافق وامسحوا برءوسکم وارجلکم الی الکعبین وان کنتم جنبـا فاطهروا وان کنتم مرضی او علی سفر اوجاء احد منکم من الغائط او لـمستم النساء فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبـا فامسحوا بوجوهکم وایدیکم منه ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج ولـکن یرید لیطهرکم ولیتم نعمته علیکم...؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که به نماز می‌ایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید! و سر و پاها را تا مفصل (= برآمدگی پشت پا) مسح کنید! و اگر جنب باشید، خود را بشویید (و غسل کنید)! و اگر بیمار یا مسافر باشید، یا یکی از شما از محل پستی آمده (= قضای حاجت کرده‌)، یا با زنان تماس گرفته (و آمیزش جنسی کرده‌اید)، و آب (برای غسل یا وضو) نیابید، با خاک پاکی تیمم کنید! و از آن، بر صورت (= پیشانی‌) و دستها بکشید! خداوند نمی‌خواهد مشکلی برای شما ایجاد کند؛ بلکه می‌خواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید؛ شاید شکر او را بجا آورید!».
«یـایها الذین ءامنوا لا تحرموا طیبـت ما احل الله لکم....؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چیزهای پاکیزه را که خداوند برای شما حلال کرده است، حرام نکنید! و از حدّ، تجاوز ننمایید! زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمی‌دارد.».
«.. ان الحکم الا لله...؛ بگو: من دلیل روشنی از پروردگارم دارم؛ و شما آن را تکذیب کرده‌اید! آنچه شما در باره آن (از نزول عذاب الهی) عجله دارید، به دستِ من نیست! حکم و فرمان، تنها از آنِ خداست! حق را از باطل جدا می‌کند، و او بهترین جداکننده (حق از باطل) است.».
«وما لکم الا تاکلوا مما ذکر اسم الله علیه وقد فصل لکم ما حرم علیکم الا ما اضطررتم الیه...؛ چرا از چیزها (= گوشتها) ئی که نام خدا بر آنها برده شده نمی‌خورید؟! در حالی که (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده، بیان کرده است! مگر اینکه ناچار باشید؛ (که در این صورت، خوردن از گوشت آن حیوانات جایز است.) و بسیاری از مردم، به خاطر هوی و هوس و بی‌دانشی، (دیگران را) گمراه می‌سازند؛ و پروردگارت، تجاوزکاران را بهتر می‌شناسد.».
«قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم الا تشرکوا به شیــا وبالولدین احسـنـا ولا تقتلوا اولـدکم من املـق نحن نرزقکم وایاهم ولا تقربوا الفوحش ماظهر منها وما بطن ولا تقتلواالنفس التی حرم الله الا بالحق ذلکم وصـکم به لعلکم تعقلون• ولا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده واوفوا الکیل والمیزان بالقسط لا نکلف نفسـا الا وسعها واذا قلتم فاعدلوا ولو کان ذاقربی وبعهد الله اوفوا ذلکم وصــکم به....؛ بگو: «بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک خدا قرار ندهید! و به پدر و مادر نیکی کنید! و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ما شما و آنها را روزی می‌دهیم؛ و نزدیک کارهای زشت نروید، چه آشکار باشد چه پنهان! و انسانی را که خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانید! مگر بحق (و از روی استحقاق)؛ این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش کرده، شاید درک کنید! •و به مال یتیم، جز به بهترین صورت (و برای اصلاح)، نزدیک نشوید، تا به حد رشد خود برسد! و حق پیمانه و وزن را بعدالت ادا کنید! -هیچ کس را، جز بمقدار تواناییش، تکلیف نمی‌کنیم- و هنگامی که سخنی می‌گویید، عدالت را رعایت نمایید، حتی اگر در مورد نزدیکان (شما) بوده باشد و به پیمان خدا وفا کنید، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می‌کند، تا متذکّر شوید!».
«.. لا نکلف نفسـا الا وسعها...؛ و کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند -البته هیچ کس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمی‌کنیم- آنها اهل بهشتند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند.»
«قل ارءیتم ما انزل الله لکم من رزق فجعلتم منه حرامـا وحلـلا قل ءالله اذن لکم‌ام علی الله تفترون؛ بگو: آیا روزیهایی را که خداوند بر شما نازل کرده دیده‌اید، که بعضی از آن را حلال، و بعضی را حرام نموده‌اید؟!» بگو: «آیا خداوند به شما اجازه داده، یا بر خدا افترا می بندید (و از پیش خود، حلال و حرام می‌کنید؟!)»
«فکلوا مما رزقکم الله حلـلا طیبـا... • انما حرم علیکم المیتة والدم ولحم الخنزیر وما اهل لغیر الله به فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فان الله غفور رحیم• ولا تقولوا لما تصف السنتکم الکذب هـذا حلـل وهـذا حرام لتفتروا علی الله الکذب ان الذین یفترون علی الله الکذب لا یفلحون؛ پس، از آنچه خدا روزیتان کرده است، حلال و پاکیزه بخورید؛ و شکر نعمت خدا را بجا آورید اگر او را می‌پرستید! •خداوند، تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریده‌اند، بر شما حرام کرده است؛ امّا کسانی که ناچار شوند، در حالی که تجاوز و تعدّی از حدّ ننمایند، (خدا آنها را می‌بخشد؛ چرا که) خدا بخشنده و مهربان است.•به خاطر دروغی که بر زبانتان جاری می‌شود (و چیزی را مجاز و چیزی را ممنوع می‌کنید،) نگویید: «این حلال است و آن حرام»، تا بر خدا افترا ببندید به یقین کسانی که به خدا دروغ می‌بندند، رستگار نخواهند شد!».

۱.۱ - آیات دیگر

«ولا تقتلوا اولـدکم خشیة املـق نحن نرزقهم وایاکم ان قتلهم کان خطــا کبیرا• ولا تقربوا الزنی انه کان فـحشة وساء سبیلا• ولا تقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق ومن قتل مظلومـا فقد جعلنا لولیه سلطـنـا فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا• ولا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده واوفوا بالعهد ان العهد کان مسـولا• واوفوا الکیل اذا کلتم وزنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر واحسن تاویلا• ولا تقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر والفؤاد کل اولــئک کان عنه مسـولا• ولا تمش فی الارض مرحـا انک لن تخرق الارض ولن تبلغ الجبال طولا• کل ذلک کان سیـئه عند ربک مکروهـا• ذلک مما اوحی الیک ربک من الحکمة...؛ و فرزندانتان را از ترس فقر، نکشید! ما آنها و شما را روزی می‌دهیم؛ مسلماً کشتن آنها گناه بزرگی است! •و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت، و بد راهی است! •و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز بحق! و آن کس که مظلوم کشته شده، برای ولیش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم؛ اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است! •و به مال یتیم، جز به بهترین راه نزدیک نشوید، تا به سر حد بلوغ رسد! و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال می‌شود! •و هنگامی که پیمانه می‌کنید، حق پیمانه را ادا نمایید، و با ترازوی درست وزن کنید! این برای شما بهتر، و عاقبتش نیکوتر است. •از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند. •و روی زمین، با تکبر راه مرو! تو نمی‌توانی زمین را بشکافی، و طول قامتت هرگز به کوه‌ها نمی‌رسد! •همه اینها گناهش نزد پروردگار تو ناپسند است. •این ( احکام)، از حکمتهایی است که پروردگارت به تو وحی فرستاده؛ و هرگز معبودی با خدا قرار مده، که در جهنم افکنده می‌شوی، در حالی که سرزنش شده، و رانده (درگاه خدا) خواهی بود!»
«ولا نکلف نفسـا الا وسعها...؛ و ما هیچ کس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمی‌کنیم؛ و نزد ما کتابی است که (تمام اعمال بندگان را ثبت کرده و) بحق سخن می‌گوید؛ و به آنان هیچ ستمی نمی‌شود.»
«الزانیة والزانی فاجلدوا کل وحد منهما مائة جلدة ولاتاخذکم بهما رافة فی دین الله ان کنتم تؤمنون بالله والیوم الاخر ولیشهد عذابهما طـائفة من المؤمنین•... •ویبین الله لکم الایـت والله علیم حکیم• ان الذین یحبون ان تشیع الفـحشة فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا والاخرة والله یعلم وانتم لا تعلمون• ولولا فضل الله علیکم ورحمته وان الله رءوف رحیم.؛ هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید؛ و نباید رأفت (و محبّت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند! •...•و خداوند آیات را برای شما بیان می‌کند، و خدا دانا و حکیم است.•کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است؛ و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید!•و اگر فضل و رحمت الهی شامل حال شما نبود و اینکه خدا مهربان و رحیم است (مجازات سختی دامانتان را می‌گرفت)!»
«.. وله الحکم...؛ و او خدایی است که معبودی جز او نیست؛ ستایش برای اوست در این جهان و در جهان دیگر؛ حاکمیت (نیز) از آن اوست؛ و همه شما به سوی او بازگردانده می‌شوید!»
«انا عرضنا الامانة علی السمـوت والارض والجبال فابین ان یحملنها واشفقن منها وحملها الانسـن....؛ ما امانت (تعهّد، تکلیف، و ولایت الهیّه) را بر آسمانها و زمین و کوه‌ها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند؛ امّا انسان آن را بر دوش کشید؛ او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد)!».(گفته شده: مقصود از «الامانة» در آیه، اوامر و نواهی خداوند و احکام و فرایضی است که پروردگار آن را بر بندگان واجب نموده است)
[۲۱] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷ - ۸، ص۵۸۴.


«.. ذلکم حکم الله یحکم بینکم والله علیم حکیم؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که زنان باایمان بعنوان هجرت نزد شما آیند، آنها را آزمایش کنید -خداوند به ایمانشان آگاهتر است- هرگاه آنان را مؤمن یافتید، آنها را بسوی کفّار بازنگردانید؛ نه آنها برای کفّار حلالند و نه کفّار برای آنها حلال؛ و آنچه را همسران آنها (برای ازدواج با این زنان) پرداخته‌اند به آنان بپردازید؛ و گناهی بر شما نیست که با آنها ازدواج کنید هرگاه مَهرشان را به آنان بدهید و هرگز زنان کافر را در همسری خود نگه ندارید (و اگر کسی از زنان شما کافر شد و به بلاد کفر فرار کرد،) حق دارید مَهری را که پرداخته‌اید مطالبه کنید همان‌گونه که آنها حق دارند مهر زنانشان را که از آنان جدا شده‌اند) از شما مطالبه کنند؛ این حکم خداوند است که در میان شما حکم می‌کند، و خداوند دانا و حکیم است».
«لینفق ذو سعة من سعته ومن قدر علیه رزقه فلینفق مما ءاتـه الله لا یکلف الله نفسـا الا ما ءاتـها...؛ آنان که امکانات وسیعی دارند، باید از امکانات وسیع خود انفاق کنند و آنها که تنگدستند، از آنچه که خدا به آنها داده انفاق نمایند؛ خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانایی که به او داده تکلیف نمی‌کند؛ خداوند بزودی بعد از سختیها آسانی قرار می‌دهد!».


تشریع احکام دین و نسخ آنها، در اختیار خداوند می باشد.
«ما ننسخ من ءایة او ننسها نات بخیر منها او مثلها الم تعلم ان الله علی کل شیء قدیر؛ هر حکمی را نسخ کنیم، و یا نسخ آن را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را می‌آوریم. آیا نمی‌دانستی که خداوند بر هر چیز توانا است؟!».او حق دارد هر گونه تغییر و تبدیلى در احکامش طبق مصالح بدهد، و او نسبت به مصالح بندگانش از همه آگاهتر و بصیرتر است .
و آیا نمى دانى که جز خدا سرپرست و یاورى براى شما نیست ؟ (و ما لکم من دون الله من ولى و لا نصیر).
در واقع جمله اول این آیه اشاره به حاکمیت خدا در احکام ، و قادر بودن او بر تشخیص همه مصالح بندگان است ، بنا بر این نباید مؤ منان به حرفهاى نابجاى افراد مغرض که در مساءله نسخ احکام تردید مى کنند، گوش فرا دهند.
«قد نری تقلب وجهک فی السماء فلنولینک قبلة ترضـها...؛ نگاه‌های انتظارآمیز تو را به سوی آسمان (برای تعیین قبله نهایی) می‌بینیم! اکنون تو را به سوی قبله‌ای که از آن خشنود باشی، باز می‌گردانیم. پس روی خود را به سوی مسجد الحرام کن! و هر جا باشید، روی خود را به سوی آن بگردانید! و کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده، بخوبی می‌دانند این فرمانِ حقی است که از ناحیه پروردگارشان صادر شده؛ (و در کتابهای خود خوانده‌اند که پیغمبر اسلام، به سوی دو قبله، نماز می‌خواند). و خداوند از اعمال آنها (در مخفی داشتن این آیات) غافل نیست!»
«واذا بدلنا ءایة مکان ءایة والله اعلم بما ینزل قالوا انما انت مفتر بل اکثرهم لا یعلمون؛ و هنگامی که آیه‌ای را به آیه دیگر مبدّل کنیم (= حکمی را نسخ نماییم‌) -و خدا بهتر می‌داند چه حکمی را نازل کند- آنها می‌گویند: «تو افترا می‌بندی!» امّا بیشترشان (حقیقت را) نمی‌دانند!»


خداوند، بهترین تشریع کننده احکام می باشد.
«افحکم الجـهلیة یبغون ومن احسن من الله حکمـا لقوم یوقنون؛ آیا آنها حکم جاهلیّت را (از تو) می‌خواهند؟! و چه کسی بهتر از خدا، برای قومی که اهل یقین هستند، حکم می‌کند؟!» (تقابل بین احکام الله و حکم جاهلیت افاده می‌کند که منظور از حکم، حکم تشریعی است.)


تشریع احکام، جلوه‌ای از نعمتهای خداوند به مؤمنان می باشد.
«یـایها الذین ءامنوا اذا قمتم الی الصلوة فاغسلوا وجوهکم وایدیکم الی المرافق وامسحوا برءوسکم وارجلکم الی الکعبین وان کنتم جنبـا فاطهروا وان کنتم مرضی او علی سفر اوجاء احد منکم من الغائط او لـمستم النساء فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبـا فامسحوا بوجوهکم وایدیکم منه ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج ولـکن یرید لیطهرکم ولیتم نعمته علیکم...؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که به نماز می‌ایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید! و سر و پاها را تا مفصل (= برآمدگی پشت پا) مسح کنید! و اگر جنب باشید، خود را بشویید (و غسل کنید)! و اگر بیمار یا مسافر باشید، یا یکی از شما از محل پستی آمده (= قضای حاجت کرده‌)، یا با زنان تماس گرفته (و آمیزش جنسی کرده‌اید)، و آب (برای غسل یا وضو) نیابید، با خاک پاکی تیمم کنید! و از آن، بر صورت پیشانی‌     و دستها بکشید! خداوند نمی‌خواهد مشکلی برای شما ایجاد کند؛ بلکه می‌خواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید؛ شاید شکر او را بجا آورید!»


تشریع احکام، برخاسته از فضل و رحمت خداوند می باشد.
«ویبین الله لکم الایـت والله علیم حکیم• ان الذین یحبون ان تشیع الفـحشة فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا والاخرة والله یعلم وانتم لا تعلمون• ولولا فضل الله علیکم ورحمته وان الله رءوف رحیم؛ و (اگر به آنها نگاه می‌کردی) می‌پنداشتی بیدارند؛ در حالی که در خواب فرو رفته بودند! و ما آنها را به سمت راست و چپ میگرداندیم (تا بدنشان سالم بماند). و سگ آنها دستهای خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانی می‌کرد). اگر نگاهشان می‌کردی، از آنان می‌گریختی؛ و سر تا پای تو از ترس و وحشت پر می‌شد!• این‌گونه آنها را (از خواب) برانگیختیم تا از یکدیگر سؤال کنند؛ یکی از آنها گفت: «چه مدّت خوابیدید؟!» گفتند: «یک روز، یا بخشی از یک روز!» (و چون نتوانستند مدّت خوابشان را دقیقاً بدانند) گفتند: «پروردگارتان از مدّت خوابتان آگاهتر است! اکنون یک نفر از خودتان را با این سکّه‌ای که دارید به شهر بفرستید، تا بنگرد کدام یک از آنها غذای پاکیزه‌تری دارند، و مقداری از آن برای روزی شما بیاورد. امّا باید دقّت کند، و هیچ کس را از وضع شما آگاه نسازد... • چرا که اگر آنان از وضع شما آگاه شوند، سنگسارتان می‌کنند؛ یا شما را به آیین خویش بازمی‌گردانند؛ و در آن صورت، هرگز روی رستگاری را نخواهید دید!»


تشریع احکام، برخاسته از رافت و رحمت خداوند می باشد.
«الزانیة والزانی فاجلدوا کل وحد منهما مائة جلدة ولاتاخذکم بهما رافة فی دین الله ان کنتم تؤمنون بالله والیوم الاخر ولیشهد عذابهما طـائفة من المؤمنین•...• ویبین الله لکم الایـت... • ان الذین یحبون ان تشیع الفـحشة فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا والاخرة... • ولولا فضل الله علیکم ورحمته وان الله رءوف رحیم؛ هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید؛ و نباید رأفت (و محبّت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند! •...•و خداوند آیات را برای شما بیان می‌کند، و خدا دانا و حکیم است.•کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است؛ و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید!•و اگر فضل و رحمت الهی شامل حال شما نبود و اینکه خدا مهربان و رحیم است (مجازات سختی دامانتان را می‌گرفت)».


تنها خداوند، دارای حق قانونگذاری می باشد و هرگونه تشریعی از ناحیه غیر او بی اعتبار می‌باشد.
«... ان الحکم الا لله یقص الحق وهو خیر الفـصلین؛ بگو: من دلیل روشنی از پروردگارم دارم؛ و شما آن را تکذیب کرده‌اید! آنچه شما در باره آن (از نزول عذاب الهی) عجله دارید، به دستِ من نیست! حکم و فرمان، تنها از آنِ خداست! حق را از باطل جدا می‌کند، و او بهترین جداکننده (حق از باطل) است.».و بعد به عنوان تاکید مى‌گوید: او است که حق را از باطل جدا مى‌کند و او بهترین جدا کنندگان حق از باطل است (یقص الحق و هو خیر الفاصلین).
بدیهى است کسى می‌تواند به خوبى حق را از باطل جدا کند که علمش از همه بیشتر باشد و شناخت حق و باطل براى او کاملا روشن است ، به علاوه قدرت کافى براى اعمال علم و دانش خود نیز داشته باشد و این دو صفت (علم و قدرت ) به طور نامحدود و بى پایان تنها براى ذات پاک خدا است ، بنابراین او بهترین جدا کنندگان حق از باطل است. .
«قل ارءیتم ما انزل الله لکم من رزق فجعلتم منه حرامـا وحلـلا قل ءالله اذن لکم‌ام علی الله تفترون؛ بگو: آیا روزیهایی را که خداوند بر شما نازل کرده دیده‌اید، که بعضی از آن را حلال، و بعضی را حرام نموده‌اید؟!» بگو: «آیا خداوند به شما اجازه داده، یا بر خدا افترا می بندید (و از پیش خود، حلال و حرام می‌کنید؟!)».
«واذا بدلنا ءایة مکان ءایة والله اعلم بما ینزل قالوا انما انت مفتر بل اکثرهم لا یعلمون؛ و هنگامی که آیه‌ای را به آیه دیگر مبدّل کنیم (= حکمی را نسخ نماییم‌) -و خدا بهتر می‌داند چه حکمی را نازل کند- آنها می‌گویند: «تو افترا می‌بندی!» امّا بیشترشان (حقیقت را) نمی‌دانند!».
«انما حرم علیکم المیتة والدم ولحم الخنزیر وما اهل لغیر الله به فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فان الله غفور رحیم؛ خداوند، تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریده‌اند، بر شما حرام کرده است؛ امّا کسانی که ناچار شوند، در حالی که تجاوز و تعدّی از حدّ ننمایند، (خدا آنها را می‌بخشد؛ چرا که) خدا بخشنده و مهربان است.».
«ولا تقولوا لما تصف السنتکم الکذب هـذا حلـل وهـذا حرام لتفتروا علی الله الکذب ان الذین یفترون علی الله الکذب لا یفلحون؛ به خاطر دروغی که بر زبانتان جاری می‌شود (و چیزی را مجاز و چیزی را ممنوع می‌کنید،) نگویید: «این حلال است و آن حرام»، تا بر خدا افترا ببندید به یقین کسانی که به خدا دروغ می‌بندند، رستگار نخواهند شد!».
«وهو الله لا الـه الا هو له الحمد فی الاولی والاخرة وله الحکم...؛ و او خدایی است که معبودی جز او نیست؛ ستایش برای اوست در این جهان و در جهان دیگر؛ حاکمیت (نیز) از آن اوست؛ و همه شما به سوی او بازگردانده می‌شوید!».


تشریع احکام الهی، حقایقی برخاسته از حکمت خداوند می باشد.
«یوصیکم الله فی اولـدکم... ان الله کان علیمـا حکیما؛ خداوند در باره فرزندانتان به شما سفارش می‌کند که سهم (میراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد؛ و اگر فرزندان شما، (دو دختر و) بیش از دو دختر باشند، دو سوم میراث از آن آنهاست؛ و اگر یکی باشد، نیمی (از میراث،) از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر او، یک ششم میراث است، اگر (میت) فرزندی داشته باشد؛ و اگر فرزندی نداشته باشد، و (تنها) پدر و مادر از او ارث برند، برای مادر او یک سوم است (و بقیه از آن پدر است)؛ و اگر او برادرانی داشته باشد، مادرش یک ششم می‌برد (و پنج ششم باقیمانده، برای پدر است). (همه اینها،) بعد از انجام وصیتی است که او کرده، و بعد از ادای دین است -شما نمی‌دانید پدران و مادران و فرزندانتان، کدامیک برای شما سودمندترند!- این فریضه الهی است؛ و خداوند، دانا و حکیم است.».
«والمحصنـت من النساء الا ماملکت‌ایمـنکم کتـب الله علیکم واحل لکم ما وراء ذلکم ان تبتغوا بامولکم محصنین غیر مسـفحین فما استمتعتم به منهن فـاتوهن اجورهن فریضة ولا جناح علیکم فیما ترضیتم به من بعد الفریضة ان الله کان علیمـا حکیما؛ و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شده‌اید؛ (زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است؛) اینها احکامی است که خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد)، برای شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید؛ در حالی که پاکدامن باشید و از زنا، خودداری نمایید. و زنانی را که متعه (= ازدواج موقت‌) می‌کنید، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهی بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کرده‌اید. (بعداً می‌توانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید.) خداوند، دانا و حکیم است.».
«ولا تقتلوا اولـدکم خشیة املـق نحن نرزقهم وایاکم ان قتلهم کان خطــا کبیرا• ولا تقربوا الزنی انه کان فـحشة وساء سبیلا• ولا تقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق ومن قتل مظلومـا فقد جعلنا لولیه سلطـنـا فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا• ولا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده واوفوا بالعهد ان العهد کان مسـولا• واوفوا الکیل اذا کلتم وزنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر واحسن تاویلا• ولا تقف ما لیس لک به علم... • ولا تمش فی الارض مرحـا... •...• ذلک مما اوحی الیک ربک من الحکمة...؛ و فرزندانتان را از ترس فقر، نکشید! ما آنها و شما را روزی می‌دهیم؛ مسلماً کشتن آنها گناه بزرگی است! •و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت، و بد راهی است! •و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز بحق! و آن کس که مظلوم کشته شده، برای ولیش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم؛ اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است! •و به مال یتیم، جز به بهترین راه نزدیک نشوید، تا به سر حد بلوغ رسد! و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال می‌شود! •و هنگامی که پیمانه می‌کنید، حق پیمانه را ادا نمایید، و با ترازوی درست وزن کنید! این برای شما بهتر، و عاقبتش نیکوتر است. •از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند. •و روی زمین، با تکبر راه مرو! تو نمی‌توانی زمین را بشکافی، و طول قامتت هرگز به کوه‌ها نمی‌رسد! •...•این (احکام)، از حکمتهایی است که پروردگارت به تو وحی فرستاده؛ و هرگز معبودی با خدا قرار مده، که در جهنم افکنده می‌شوی، در حالی که سرزنش شده، و رانده (درگاه خدا) خواهی بود!».
«ویبین الله لکم الایـت والله علیم حکیم؛ و خداوند آیات را برای شما بیان می‌کند، و خدا دانا و حکیم است.».


تشریع احکام الهی، برخاسته از علم خداوند می باشد.
«کتب علیکم القتال وهو کره لکم وعسی ان تکرهوا شیــا وهو خیر لکم وعسی ان تحبوا شیــا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لاتعلمون؛ جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شد؛ در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا می‌داند، و شما نمی‌دانید.».
«واذا طـلقتم النساء فبلغن اجلهن فامسکوهن بمعروف او سرحوهن بمعروف ولا تمسکوهن ضرارا لتعتدوا ومن یفعل ذلک فقد ظـلم نفسه ولا تتخذوا ءایـت الله هزوا... واعلموا ان الله بکل شیء علیم؛ و هنگامی که زنان را طلاق دادید، و به آخرین روزهای «عدّه» رسیدند، یا به طرز صحیحی آنها را نگاه دارید (و آشتی کنید)، و یا به طرز پسندیده‌ای آنها را رها سازید! و هیچ‌گاه به خاطر زیان رساندن و تعدّی کردن، آنها را نگاه ندارید! و کسی که چنین کند، به خویشتن ستم کرده است. (و با این اعمال، و سوء استفاده از قوانین الهی،) آیات خدا را به استهزا نگیرید! و به یاد بیاورید نعمت خدا را بر خود، و کتاب آسمانی و علم و دانشی که بر شما نازل کرده، و شما را با آن، پند می‌دهد! و از خدا بپرهیزید! و بدانید خداوند از هر چیزی آگاه است (و از نیات کسانی که از قوانین او، سوء استفاده می‌کنند، با خبر است)».
«یوصیکم الله فی اولـدکم للذکر مثل حظ الانثیین فان کن نساء فوق اثنتین فلهن ثلثا ما ترک وان کانت وحدة فلها النصف ولابویه لکل وحد منهما السدس مما ترک ان کان له ولد فان لم یکن له ولد وورثه ابواه فلامه الثلث فان کان له اخوة فلامه السدس من بعد وصیة یوصی بها او دین ءاباؤکم وابناؤکم لا تدرون ایهم اقرب لکم نفعـا فریضة من الله ان الله کان علیمـا حکیما؛ خداوند در باره فرزندانتان به شما سفارش می‌کند که سهم (میراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد؛ و اگر فرزندان شما، (دو دختر و) بیش از دو دختر باشند، دو سوم میراث از آن آنهاست؛ و اگر یکی باشد، نیمی (از میراث،) از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر او، یک ششم میراث است، اگر (میت) فرزندی داشته باشد؛ و اگر فرزندی نداشته باشد، و (تنها) پدر و مادر از او ارث برند، برای مادر او یک سوم است (و بقیه از آن پدر است)؛ و اگر او برادرانی داشته باشد، مادرش یک ششم می‌برد (و پنج ششم باقیمانده، برای پدر است). (همه اینها،) بعد از انجام وصیتی است که او کرده، و بعد از ادای دین است -شما نمی‌دانید پدران و مادران و فرزندانتان، کدامیک برای شما سودمندترند!- این فریضه الهی است؛ و خداوند، دانا و حکیم است.».
«والمحصنـت من النساء الا ماملکت‌ایمـنکم کتـب الله علیکم واحل لکم ما وراء ذلکم ان تبتغوا بامولکم محصنین غیر مسـفحین فما استمتعتم به منهن فـاتوهن اجورهن فریضة ولا جناح علیکم فیما ترضیتم به من بعد الفریضة ان الله کان علیمـا حکیما؛ و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شده‌اید؛ (زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است؛) اینها احکامی است که خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد)، برای شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید؛ در حالی که پاکدامن باشید و از زنا، خودداری نمایید. و زنانی را که متعه (= ازدواج موقت‌) می‌کنید، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهی بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کرده‌اید. (بعداً می‌توانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید.) خداوند، دانا و حکیم است.».
«ویبین الله لکم الایـت والله علیم حکیم• ان الذین یحبون ان تشیع الفـحشة فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا والاخرة والله یعلم وانتم لا تعلمون؛ و خداوند آیات را برای شما بیان می‌کند، و خدا دانا و حکیم است.•کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است؛ و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید!».


تشریع احکام ثانوی به جای احکام اولی، در شرایط خاص انجام می‌گیرد.
«انما حرم علیکم المیتة والدم ولحم الخنزیر وما اهل به لغیر الله فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فلا اثم علیه...؛ خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را نام غیرِ خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است. (ولی) آن کس که مجبور شود، در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد، گناهی بر او نیست؛ (و می‌تواند برای حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد؛) خداوند بخشنده و مهربان است.».
«شهر رمضان الذی انزل فیه القرءان هدی للناس وبینـت من الهدی والفرقان فمن شهد منکم الشهر فلیصمه ومن کان مریضـا او علی سفر فعدة من ایام اخر یرید الله بکم الیسر ولا یرید بکم العسر...؛ ( روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم، و نشانه‌های هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهای دیگری را به جای آن، روزه بگیرد! خداوند، راحتی شما را می‌خواهد، نه زحمت شما را! هدف این است که این روزها را تکمیل کنید؛ و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، بزرگ بشمرید؛ باشد که شکرگزاری کنید!».
«واتموا الحج والعمرة لله فان احصرتم فما استیسر من الهدی ولا تحلقوا رءوسکم حتی یبلغ الهدی محله فمن کان منکم مریضـا او به اذی من راسه ففدیة من صیام او صدقة او نسک فاذا امنتم فمن تمتع بالعمرة الی الحج فما استیسر من الهدی فمن لم یجد فصیام ثلـثة ایام فی الحج وسبعة اذا رجعتم تلک عشرة کاملة...؛ و حج و عمره را برای خدا به اتمام برسانید! و اگر محصور شدید، (و مانعی مانند ترس از دشمن یا بیماری، اجازه نداد که پس از احرام‌ بستن، وارد مکه شوید،) آنچه از قربانی فراهم شود ( ذبح کنید، و از احرام خارج شوید)! و سرهای خود را نتراشید، تا قربانی به محلش برسد (و در قربانگاه ذبح شود)! و اگر کسی از شما بیمار بود، و یا ناراحتی در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) باید فدیه و کفّاره‌ای از قبیل روزه یا صدقه یا گوسفندی بدهد! و هنگامی که (از بیماری و دشمن) در امان بودید، هر کس با ختم عمره، حج را آغاز کند، آنچه از قربانی برای او میسّر است (ذبح کند)! و هر که نیافت، سه روز در ایام حج، و هفت روز هنگامی که باز می‌گردید، روزه بدارد! این، ده روز کامل است. (البته) این برای کسی است که خانواده او، نزد مسجد الحرام نباشد (= اهل مکّه و اطرافِ آن نباشد). و از خدا بپرهیزید! و بدانید که او، سخت‌ کیفر است!».
«حـفظوا علی الصلوت والصلوة الوسطی وقوموا لله قـنتین• فان خفتم فرجالا او رکبانـا فاذا امنتم فاذکروا الله کما علمکم ما لم تکونوا تعلمون؛ در انجام همه نمازها، (به خصوص) نماز وسطی (=نماز ظهر) کوشا باشید! و از روی خضوع و اطاعت، برای خدا بپاخیزید!•و اگر (به خاطر جنگ، یا خطر دیگری) بترسید، (نماز را) در حال پیاده یا سواره انجام دهید! اما هنگامی که امنیت خود را بازیافتید، خدا را یاد کنید! (= نماز را به صورت معمولی بخوانید!) همان‌گونه که خداوند، چیزهایی را که نمی‌دانستید، به شما تعلیم داد.».
«وان کنتم علی سفر ولم تجدوا کاتبا فرهـن مقبوضة...؛ و اگر در سفر بودید، و نویسنده‌ای نیافتید، گروگان بگیرید! (گروگانی که در اختیار طلبکار قرار گیرد.) و اگر به یکدیگر اطمینان (کامل) داشته باشید، (گروگان لازم نیست، و) باید کسی که امین شمرده شده (و بدون گروگان، چیزی از دیگری گرفته)، امانت (و بدهی خود را بموقع) بپردازد؛ و از خدایی که پروردگار اوست. بپرهیزد! و شهادت را کتمان نکنید! و هر کس آن را کتمان کند، قلبش گناهکار است. و خداوند، به آنچه انجام می‌دهید، داناست.».
«لا یتخذ المؤمنون الکـفرین اولیاء من دون المؤمنین ومن یفعل ذلک فلیس من الله فی شیء الا ان تتقوا منهم تقـة...؛ افراد باایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛ و هر کس چنین کند، هیچ رابطه‌ای با خدا ندارد (و پیوند او بکلّی از خدا گسسته می‌شود)؛ مگر اینکه از آنها بپرهیزید (و به خاطر هدفهای مهمتری تقیّه کنید). خداوند شما را از (نافرمانی) خود، برحذر می‌دارد؛ و بازگشت (شما) به سوی خداست.».
«ومن لم یستطع منکم طولا ان ینکح المحصنـت المؤمنـت فمن ما ملکت‌ایمـنکم من فتیـتکم المؤمنـت والله اعلم بایمـنکم بعضکم من بعض فانکحوهن باذن اهلهن وءاتوهن اجورهن بالمعروف محصنـت غیر مسـفحـت ولا متخذت اخدان فاذا احصن فان اتین بفـحشة فعلیهن نصف ما علی المحصنـت من العذاب ذلک لمن خشی العنت منکم وان تصبروا خیر لکم... •...• یرید الله ان یخفف عنکم وخلق الانسـن ضعیفا؛ و آنها که توانایی ازدواج با زنان (آزاد) پاکدامن باایمان را ندارند، می‌توانند با زنان پاکدامن از بردگان باایمانی که در اختیار دارید ازدواج کنند -خدا به ایمان شما آگاه‌تر است؛ و همگی اعضای یک پیکرید- آنها را با اجازه صاحبان آنان تزویج نمایید، و مهرشان را به خودشان بدهید؛ به شرط آنکه پاکدامن باشند، نه بطور آشکار مرتکب زنا شوند، و نه دوست پنهانی بگیرند. و در صورتی که «محصنه» باشند و مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت. این (اجازه ازدواج با کنیزان) برای کسانی از شماست که بترسند (از نظر غریزه جنسی) به زحمت بیفتند؛ و (با این حال نیز) خودداری (از ازدواج با آنان) برای شما بهتر است. و خداوند، آمرزنده و مهربان است.•...•خدا میخواهد (با احکام مربوط به ازدواج با کنیزان و مانند آن،) کار را بر شما سبک کند؛ و انسان، ضعیف آفریده شده؛ (و در برابر طوفان غرایز، مقاومت او کم است)».
«یـایها الذین ءامنوا لا تقربوا الصلوة وانتم سکـری حتی تعلموا ما تقولون ولا جنبـا الا عابری سبیل حتی تغتسلوا وان کنتم مرضی او علی سفر او جاء احد منکم من الغائط او لـمستم النساء فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبـا فامسحوا بوجوهکم وایدیکم...؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه می‌گویید! و همچنین هنگامی که جنب هستید -مگر اینکه مسافر باشید- تا غسل کنید. و اگر بیمارید، یا مسافر، و یا «قضای حاجت» کرده‌اید، و یا با زنان آمیزش جنسی داشته‌اید، و در این حال، آب (برای وضو یا غسل) نیافتید، با خاک پاکی تیمّم کنید! (به این طریق که) صورتها و دستهایتان را با آن مسح نمایید. خداوند، بخشنده و آمرزنده است.».
«حرمت علیکم المیتة والدم ولحم الخنزیر وما اهل لغیر الله به والمنخنقة والموقوذة والمتردیة والنطیحة وما اکل السبع الا ما ذکیتم وما ذبح علی النصب وان تستقسموا بالازلـم ذلکم فسق... فمن اضطر فی مخمصة غیر متجانف لاثم فان الله غفور رحیم؛ گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفه‌شده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرت‌شدن از بلندی بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگری مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده -مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتی که روی بتها (یا در برابر آنها) ذبح می‌شوند، (همه) بر شما حرام شده است؛ و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبه‌های تیر مخصوص بخت آزمایی؛ تمام این اعمال، فسق و گناه است -امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند؛ بنابر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- امّا آنها که در حال گرسنگی، دستشان به غذای دیگری نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعی ندارد که از گوشتهای ممنوع بخورند؛) خداوند، آمرزنده و مهربان است.».
«یـایها الذین ءامنوا اذا قمتم الی الصلوة فاغسلوا وجوهکم وایدیکم الی المرافق وامسحوا برءوسکم وارجلکم الی الکعبین وان کنتم جنبـا فاطهروا وان کنتم مرضی او علی سفر اوجاء احد منکم من الغائط او لـمستم النساء فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبـا فامسحوا بوجوهکم وایدیکم...؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که به نماز می‌ایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید! و سر و پاها را تا مفصل (= برآمدگی پشت پا) مسح کنید! و اگر جنب باشید، خود را بشویید (و غسل کنید)! و اگر بیمار یا مسافر باشید، یا یکی از شما از محل پستی آمده (=قضای حاجت کرده‌)، یا با زنان تماس گرفته (و آمیزش جنسی کرده‌اید)، و آب (برای غسل یا وضو) نیابید، با خاک پاکی تیمم کنید! و از آن، بر صورت (= پیشانی‌) و دستها بکشید! خداوند نمی‌خواهد مشکلی برای شما ایجاد کند؛ بلکه می‌خواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید؛ شاید شکر او را بجا آورید!».

۱۰.۱ - آیات مشابه

«وما لکم الا تاکلوا مما ذکر اسم الله علیه وقد فصل لکم ما حرم علیکم الا ما اضطررتم الیه...؛ چرا از چیزها (= گوشتها) ئی که نام خدا بر آنها برده شده نمی‌خورید؟! در حالی که (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده، بیان کرده است! مگر اینکه ناچار باشید؛ (که در این صورت، خوردن از گوشت آن حیوانات جایز است.) و بسیاری از مردم، به خاطر هوی و هوس و بی‌دانشی، (دیگران را) گمراه می‌سازند؛ و پروردگارت، تجاوزکاران را بهتر می‌شناسد.».
«قل لا اجد فی ما اوحی الی محرمـا علی طاعم یطعمه الا ان یکون میتة او دمـا مسفوحـا او لحم خنزیر فانه رجس او فسقـا اهل لغیر الله به فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فان ربک غفور رحیم؛ بگو: «در آنچه بر من وحی شده، هیچ غذای حرامی نمی‌یابم؛ بجز اینکه مردار باشد، یا خونی که (از بدن حیوان) بیرون ریخته، یا گوشت خوک -که اینها همه پلیدند- یا حیوانی که به گناه، هنگام سر بریدن، نام غیر خدا (= نام بتها) بر آن برده شده است.» اما کسی که مضطر (به خوردن این محرمات) شود، بی آنکه خواهان لذت باشد و یا زیاده روی کند (گناهی بر او نیست)؛ زیرا پروردگارت، آمرزنده مهربان است.».
«من کفر بالله من بعد‌ایمـنه الا من اکره وقلبه مطمـئن بالایمـن ولـکن من شرح بالکفر صدرا فعلیهم غضب من الله ولهم عذاب عظیم؛ کسانی که بعد از ایمان کافر شوند -بجز آنها که تحت فشار واقع شده‌اند در حالی که قلبشان آرام و با ایمان است- آری، آنها که سینه خود را برای پذیرش کفر گشوده‌اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمی در انتظارشان!».
«انما حرم علیکم المیتة والدم ولحم الخنزیر وما اهل لغیر الله به فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فان الله غفور رحیم؛ خداوند، تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریده‌اند، بر شما حرام کرده است؛ امّا کسانی که ناچار شوند، در حالی که تجاوز و تعدّی از حدّ ننمایند، (خدا آنها را می‌بخشد؛ چرا که) خدا بخشنده و مهربان است.».
«ولیستعفف الذین لایجدون نکاحـا حتی یغنیهم الله من فضله والذین یبتغون الکتـب مما ملکت‌ایمـنکم... ولا تکرهوا فتیـتکم علی البغاء ان اردن تحصنـا لتبتغوا عرض الحیوة الدنیا ومن یکرههن فان الله من بعد اکرههن غفور رحیم؛ و کسانی که امکانی برای ازدواج نمی‌یابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز گرداند! و آن بردگانتان که خواستار مکاتبه (=قرار داد مخصوص برای آزاد شدن‌) هستند، با آنان قرار داد ببندید اگر رشد و صلاح در آنان احساس می‌کنید (که بعد از آزادی، توانایی زندگی مستقل را دارند)؛ و چیزی از مال خدا را که به شما داده است به آنان بدهید! و کنیزان خود را برای دستیابی متاع ناپایدار زندگی دنیا مجبور به خود فروشی نکنید اگر خودشان می‌خواهند پاک بمانند! و هر کس آنها را (بر این کار) اجبار کند، (سپس پشیمان گردد،) خداوند بعد از این اجبار آنها غفور و رحیم است! (توبه کنید و بازگردید، تا خدا شما را ببخشد!)».


تشریع احکام ثانوی به جای احکام اولی، برای معذوران، پرتوی از عفو و مغفرت الهی می باشد.
«یـایها الذین ءامنوا لا تقربوا الصلوة وانتم سکـری حتی تعلموا ما تقولون ولا جنبـا الا عابری سبیل حتی تغتسلوا وان کنتم مرضی او علی سفر او جاء احد منکم من الغائط او لـمستم النساء فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبـا فامسحوا بوجوهکم وایدیکم ان الله کان عفوا غفورا؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه می‌گویید! و همچنین هنگامی که جنب هستید -مگر اینکه مسافر باشید- تا غسل کنید. و اگر بیمارید، یا مسافر، و یا «قضای حاجت» کرده‌اید، و یا با زنان آمیزش جنسی داشته‌اید، و در این حال، آب(برای وضو یا غسل) نیافتید، با خاک پاکی تیمّم کنید! (به این طریق که) صورتها و دستهایتان را با آن مسح نمایید. خداوند، بخشنده و آمرزنده است.».


تشریع احکام ثانوی به جای احکام اولی، در حال اضطرار، جلوه‌ای از غفران و رحمت الهی می باشد.
«انما حرم علیکم المیتة والدم ولحم الخنزیر وما اهل به لغیر الله فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فلا اثم علیه ان الله غفور رحیم؛ خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را نام غیرِ خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است. (ولی) آن کس که مجبور شود، در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد، گناهی بر او نیست؛ (و می‌تواند برای حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد؛) خداوند بخشنده و مهربان است.».
«حرمت علیکم المیتة والدم ولحم الخنزیر وما اهل لغیر الله به والمنخنقة والموقوذة والمتردیة والنطیحة وما اکل السبع الا ما ذکیتم وما ذبح علی النصب وان تستقسموا بالازلـم ذلکم فسق... فمن اضطر فی مخمصة غیر متجانف لاثم فان الله غفور رحیم؛ گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفه‌شده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرت‌شدن از بلندی بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگری مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده -مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتی که روی بتها (یا در برابر آنها) ذبح می‌شوند، (همه) بر شما حرام شده است؛ و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبه‌های تیر مخصوص بخت آزمایی؛ تمام این اعمال، فسق و گناه است -امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند؛ بنابر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- امّا آنها که در حال گرسنگی، دستشان به غذای دیگری نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعی ندارد که از گوشتهای ممنوع بخورند؛) خداوند، آمرزنده و مهربان است.».
«قل لا اجد فی ما اوحی الی محرمـا علی طاعم یطعمه الا ان یکون میتة او دمـا مسفوحـا او لحم خنزیر فانه رجس او فسقـا اهل لغیر الله به فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فان ربک غفور رحیم؛ بگو: «در آنچه بر من وحی شده، هیچ غذای حرامی نمی‌یابم؛ بجز اینکه مردار باشد، یا خونی که (از بدن حیوان) بیرون ریخته، یا گوشت خوک -که اینها همه پلیدند- یا حیوانی که به گناه، هنگام سر بریدن، نام غیر خدا (= نام بتها) بر آن برده شده است.» اما کسی که مضطر (به خوردن این محرمات) شود، بی آنکه خواهان لذت باشد و یا زیاده روی کند (گناهی بر او نیست)؛ زیرا پروردگارت، آمرزنده مهربان است.».
«انما حرم علیکم المیتة والدم ولحم الخنزیر وما اهل لغیر الله به فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فان الله غفور رحیم؛ خداوند، تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریده‌اند، بر شما حرام کرده است؛ امّا کسانی که ناچار شوند، در حالی که تجاوز و تعدّی از حدّ ننمایند، (خدا آنها را می‌بخشد؛ چرا که) خدا بخشنده و مهربان است.».


۱. بقره/سوره۲، آیه۱۲۸.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۲۸۶.    
۳. نساء/سوره۴، آیه۱۶۰.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۲۰۸.    
۵. مائده/سوره۵، آیه۱.    
۶. مائده/سوره۵، آیه۶.    
۷. مائده/سوره۵، آیه۸۷.    
۸. انعام/سوره۶، آیه۵۷.    
۹. انعام/سوره۶، آیه۱۱۹.    
۱۰. انعام/سوره۶، آیه۱۵۱.    
۱۱. انعام/سوره۶، آیه۱۵۲.    
۱۲. اعراف/سوره۷، آیه۴۲.    
۱۳. یونس/سوره۱۰، آیه۵۹.    
۱۴. نحل/سوره۱۶، آیه۱۱۴ - ۱۱۶.    
۱۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۱ - ۳۹.    
۱۶. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۲.    
۱۷. نور/سوره۲۴، آیه۲.    
۱۸. نور/سوره۲۴، آیه۱۸ - ۲۰.    
۱۹. قصص/سوره۲۸، آیه۷۰.    
۲۰. احزاب/سوره۳۳، آیه۷۲.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷ - ۸، ص۵۸۴.
۲۲. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱۰.    
۲۳. طلاق/سوره۶۵، آیه۷.    
۲۴. بقره/سوره۲، آیه۱۰۶.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۸۹.    
۲۶. بقره/سوره۲، آیه۱۴۴.    
۲۷. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۱.    
۲۸. مائده/سوره۵، آیه۵۰.    
۲۹. مائده/سوره۵، آیه۶.    
۳۰. نور/سوره۲۴، آیه۱۸ - ۲۰.    
۳۱. نور/سوره۲۴، آیه۲.    
۳۲. نور/سوره۲۴، آیه۱۸ - ۲۰.    
۳۳. انعام/سوره۶، آیه۵۷.    
۳۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۶۴.    
۳۵. یونس/سوره۱۰، آیه۵۹.    
۳۶. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۱.    
۳۷. نحل/سوره۱۶، آیه۱۱۵.    
۳۸. نحل/سوره۱۶، آیه۱۱۶.    
۳۹. قصص/سوره۲۸، آیه۷۰.    
۴۰. نساء/سوره۴، آیه۱۱.    
۴۱. نساء/سوره۴، آیه۲۴.    
۴۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۱ - ۳۷.    
۴۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۹.    
۴۴. نور/سوره۲۴، آیه۱۸.    
۴۵. بقره/سوره۲، آیه۲۱۶.    
۴۶. بقره/سوره۲، آیه۲۳۱.    
۴۷. نساء/سوره۴، آیه۱۱.    
۴۸. نساء/سوره۴، آیه۲۴.    
۴۹. نور/سوره۲۴، آیه۱۸.    
۵۰. نور/سوره۲۴، آیه۱۹.    
۵۱. بقره/سوره۲، آیه۱۷۳.    
۵۲. بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.    
۵۳. بقره/سوره۲، آیه۱۹۶.    
۵۴. بقره/سوره۲، آیه۲۳۸.    
۵۵. بقره/سوره۲، آیه۲۳۹.    
۵۶. بقره/سوره۲، آیه۲۸۳.    
۵۷. آل عمران/سوره۳، آیه۲۸.    
۵۸. نساء/سوره۴، آیه۲۵.    
۵۹. نساء/سوره۴، آیه۲۸.    
۶۰. نساء/سوره۴، آیه۴۳.    
۶۱. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۶۲. مائده/سوره۵، آیه۶.    
۶۳. انعام/سوره۶، آیه۱۱۹.    
۶۴. انعام/سوره۶، آیه۱۴۵.    
۶۵. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۶.    
۶۶. نحل/سوره۱۶، آیه۱۱۵.    
۶۷. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۶۸. نساء/سوره۴، آیه۴۳.    
۶۹. بقره/سوره۲، آیه۱۷۳.    
۷۰. مائده/سوره۵، آیه۳.    
۷۱. انعام/سوره۶، آیه۱۴۵.    
۷۲. نحل/سوره۱۶، آیه۱۱۵.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تشریع حکم»    



جعبه ابزار