• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توبه در قرآن (نهائی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



توبه به معنای بازگشت به سوی خدا می باشد.



توبه بر اساس لغت اگر با حرف «اِلی» متعدی شود، به معنای بازگشت بنده از گناه به اطاعت خداوند و چنانچه با حرف «علی» متعدی گردد، به معنای بازگشت خدا به سوی بنده به یکی از این دو صورت است:
۱. موفق کردن عبد به توبه؛ ۲. قبول توبه وی.
[۱] لسان العرب، ج۲، ص۶۱.
[۲] المنجد، ص۶۶، «توب».



توبه در اصطلاح متکلمان ، پشیمانی انسان از ارتکاب عمل ناپسند (گناه یا هر فعل مکروه یا مباحی که بهتر از آن را می‌توان انجام داد) به جهت زشتی آن (نه ترس از آبرو یا بیماری و...) و در نتیجه ترک کردن آن کار در حال و نیز عزم قاطع بر عدم بازگشت به آن در آینده است.
[۴] کشف المراد، ص۵۶۶.
[۵] منشور جاوید، ج۸، ص۲۱۱.



برای تحقق توبه صیغه و عبارت خاصی تشریع نشده است، چنان که این مطلب از اختلاف روایات و نیز سخنان مفسران ذیل آیه ۳۷ سوره بقره به دست می‌آید.
[۶] مواهب الرحمن، ج۲، ص۲۴۸.
[۷] مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۰.
[۸] جامع البیان، ج۱، ص۳۴۸.



توبه و واژه‌های اوْبه، انابه ، تقوا و استغفار معنایی نزدیک هم دارند و میان آن‌ها تفاوت‌هایی هم هست؛
«اَوْبه» به معنای مطلق بازگشتن به اصل و مرجع است.
«اِنابه»؛ مرتبه بالاتر از توبه است؛ به این معنا که توبه رجوع از احکام و تبعات طبیعت به سوی احکام روحانیت و فطرت است و انابه، بازگشت از فطرت و روحانیت به سوی خدا و سفر کردن از بیتِ نفْس به سوی سر منزل مقصود است.
[۱۱] چهل حدیث، ص۲۷۲.

« تقوا » با توبه در اصل ترک و اجتناب مشترک هستند؛ اما تقوا اجتناب از گناهی است که انسان انجام نداده است و تصمیم دارد که هرگز هم آن را انجام ندهد.
[۱۲] جامع السعادات، ج۳، ص۵۲ - ۵۳.

« استغفار » هم بنا بر قولی به اصلاح گذشته اختصاص دارد
[۱۳] التوبة والانابه، ص۲۰۷ - ۲۱۰.
و بنا بر نظریه‌ای مطلق طلب آمرزش است که گاهی با دعا عملی می‌شود و زمانی با توبه و هنگامی با سایر طاعات و بنابر قول سومی استغفار، طلب از خداوند برای ازاله بدی هاست؛ ولی توبه سعی خود انسان در این مسیر است.
[۱۵] التفسیر الکبیر، ج۱۷، ص۱۸۱.



توبه و مشتقات آن ۸۷ بار در قرآن کریم به کار رفته‌اند: ۲۴ مورد به صورت‌های مختلف اسمی و ۶۴ بار به اشکال گوناگون فعلی و ثلاثی مجرداند.
[۱۶] المعجم الاحصائی، ج۱، ص۳۸۹.
در این موارد بیشتر از مطالبی چون وجوب توبه، شرایط پذیرش توبه، آثار توبه و ویژگی توبه سخن به میان آمده است.


قرآن در ۷ آیه به صراحت با صیغه امر که بر وجوب دلالت می‌کند به توبه فرمان داده است:
«و توبوا اِلَی اللّهِ جَمیعـًا اَیُّهَ المُؤمِنونَ لَعَلَّکُم تُفلِحون»،
«یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا توبوا اِلَی اللّهِ».
افزون بر این، برای اثبات وجوب توبه به روایاتِ متواتر ، اجماع و ادلّه عقلی نیز استدلال شده است
[۲۶] مواهب الرحمن، ج۲، ص۲۳۵ - ۲۳۶.
[۲۷] حق الیقین، ج۲، ص۱۹۶ - ۱۹۷.
[۲۸] جامع السعادات، ج۳، ص۵۶ - ۵۷.
؛
همچنین از ظاهر ادله وجوب توبه و برخی از روایات و ادلّه دیگر برداشت می‌شود که وجوب توبه فوری است.
[۲۹] مواهب الرحمن، ج۲، ص۲۳۶ - ۲۳۷.


۶.۱ - توبه از هر گناهی

درباره وجوب توبه پرسش‌هایی هست که به مهم‌ترین آن‌ها پاسخ داده می‌شود:
۱. آیا توبه از هر گناهی واجب است؟
بیشتر محقّقان بر این عقیده‌اند که توبه تنها از گناهان کبیره و نیز از گناهان صغیره در صورتی که بر اثر عواملی مانند کوچک شمردن گناه؛ تکرار یا اظهار آن و... حکم کبیره یابند واجب است؛ ولی توبه از دیگر گناهان صغیره به شرط اجتناب از کبایر، واجب نیست، زیرا اجتناب از گناهان کبیره سبب بخشیده شدن گناهان صغیره است: «اِن تَجتَنِبوا کَبائِرَ ما تُنهَونَ عَنهُ نُکَفِّر عَنکُم سَیِّـٔتِکُم...».
[۳۲] حق الیقین، ص۲۰۶ - ۲۰۷.
[۳۳] منشور جاوید، ج۸، ص۲۲۳.


۶.۲ - مرگ مومن قبل از توبه

۲. آیا مؤمنان مرتکب گناه کبیره اگر قبل از توبه از دنیا رفته باشند، حتما عذاب می‌شوند؟
به نظر برخی طبق آیه «ولَیسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذینَ یَعمَلونَ السَّیِّـٔتِ حَتّی اِذا حَضَرَ اَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ اِنّی تُبتُ الـٔنَ ولاَ الَّذینَ یَموتونَ وهُم کُفّارٌ اُولـئِکَ اَعتَدنا لَهُم عَذابـًا اَلیما» عذاب ایشان قطعی است؛ ولی این برداشت درست نیست، زیرا :
اولاً ممکن است وعید به عذاب، به کافرانی اختصاص داشته باشد که پیش از آن ذکر شده‌اند.
ثانیا ممکن است مراد آیه، اعلام این مطلب باشد که ما برای آنان عذاب آماده کرده‌ایم؛ اگر بخواهیم با عدالت رفتار کنیم و نخواهیم از ایشان درگذریم. فایده این اعلام نیز آن است که مؤمنان خود را از مکر الهی ایمن ندانند.
ثالثا مفادِ «... اُولـئِکَ اَعتَدنا لَهُم عَذابـًا اَلیما» صرفا وعید به عذاب است و نه تنها در آیه مذکور دلیل بر حتمی بودن عذاب نیست، بلکه عقلاً هم خُلْف وعید قبیح نیست.
[۳۵] مجمع البیان، ج۳، ص۳۷ - ۳۸.
[۳۷] روح المعانی، ج۴، ص۷۷.


۶.۳ - ترک توبه

پرسش‌های درخور دیگری نیز در این بحث هست؛ نظیر اینکه آیا برای هر گناهی توبه‌ای لازم است یا ترک توبه خود گناهی مستقل است؟
در پاسخ گفته شده است: برای هر گناهی توبه‌ای مستقل لازم نیست، زیرا این امکان هست که انسان از همه گناهانش پشیمان شود ولی متذکر مورد خاصی نیز نباشد.
[۳۸] کشف المراد، ص۵۷۲.
تاخیر یا ترک توبه نیز گناه مستقلی نیست، چون اوامر الهی درباره توبه ارائه طریق و ارشاد به حکم عقل است، از این رو مخالفت با آن‌ها جز پیامدهای اصل گناه نتیجه‌ای ندارد.
[۳۹] منشور جاوید، ج۸، ص۲۲۲ - ۲۲۳.
[۴۰] التوبة والانابه، ص۱۵۶.
[۴۱] روح المعانی، ج۱۵، ص۲۳۶.



ظاهر برخی آیات قرآن کریم مانند «اِنَّمَا التَّوبَةُ عَلَی اللّهِ...» و نیز مدلول التزامی ادله‌ای که توبه را بر گنهکاران واجب می‌کنند، این است که قبول توبه بر خداوند واجب باشد و گرنه در مواردی که توبه پذیرفته نمی‌شود لازم می‌آید که فرمان الهی به توبه لغو و عبث باشد و صدور عبث از خداوند حکیم محال است.

۷.۱ - معنای ضرورت پذیزش

این ضرورت به معنای واجب بودن «بر» خداوند نیست، بلکه خداوند خود پذیرش توبه را از روی رحمت بر خویش واجب کرده است: «کَتَبَ رَبُّکُم عَلی نَفسِهِ الرَّحمَةَ...» ، چنان که ذکر وصف « رحیم » بعد از « غفور » و « توّاب » در موارد فراوانی از آیات قرآن کریم نظیر «اِلاَّ الَّذینَ تابوا واَصلَحوا وبَیَّنوا فَاُولـئِکَ اَتوبُ عَلَیهِم واَنَا التَّوّابُ الرَّحیم» و «مَن عَمِلَ مِنکُم سوءًا بِجَهــلَةٍ ثُمَّ تابَ مِن بَعدِهِ واَصلَحَ فَاَنَّهُ غَفورٌ رَحیم» گویای این است که قبول توبه خطاکاران نه از روی الزام و اجبار بلکه از سر احسان و کرم است.

۷.۲ - وعده پذیرش توبه

بر این اساس در برخی آیات قرآن برای تمام گناهان وعده پذیرش توبه آمده است: «قُل یـعِبادِیَ الَّذینَ اَسرَفوا عَلی اَنفُسِهِم لاتَقنَطوا مِن رَحمَةِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ یَغفِرُ الذُّنوبَ جَمیعـًا»، چنان که در آیه ۸۲ سوره طه مطلقا درباره توبه از هر گناهی وعده پذیرش و آمرزش آمده است: «... اِنّی لَغَفّارٌ لِمَن تابَ وءامَنَ وعَمِلَ صــلِحـًا ثُمَّ اهتَدی» و از آنجا که خلف وعده از خداوند حکیم قبیح و محال است، عقل به شکلی قطعی به لزوم پذیرش توبه حکم می‌کند.
گفتنی است وعده پذیرش توبه برای ایجاد امید در دل گنهکاران است. در قلمرو تربیت تنها ترساندن کافی نیست، بلکه کنار آن باید امید را هم پرورش داد، چنان که از عناصر مهم دعوت انبیا انذار و تبشیر است.
[۵۰] منشور جاوید، ج۸، ص۲۱۶.


۷.۳ - پذیرش توبه کافر

از روایات فراوانی نیز برمی آید که پذیرش توبه از وعده‌های قطعی خداوند است و نیز از هر گناهی پذیرفته می‌شود،
[۵۴] کنز العمال، ج۴، ص۲۱۰.
بر این اساس، توبه کافر نیز پذیرفتنی است، چنان که معنای توبه در آیه «... لِلَّذینَ یَعمَلونَ السُّوءَ بِجَهــلَةٍ ثُمَّ یَتوبونَ مِن قَریبٍ» اعم از توبه از شرک و غیر شرک است، چون در آیه بعدی: «... و لیست التوبة...» حال مؤمن و کافر هر دو را بازگو می‌کند، بنابراین کافر هم مانند مؤمن فاسق از مصادیق «الَّذینَ یَعمَلونَ السُّوءَ بِجَهــلَةٍ» است.
آری، آیات و روایاتی توبه از برخی گناهان نظیر شرک، اصرار بر کفر پس از ایمان و بدعت گذاری در دین را پذیرفته نمی‌دانند؛ امّا در همه این موارد یا توبه صوری بوده است نه واقعی تا پذیرفته شود یا توبه در ظرف قبول انجام نگرفته است،
[۵۶] مواهب الرحمن، ج۲، ص۴۴۱ - ۴۴۳.
زیرا توبه که به معنای رجوع اختیاری از نافرمانی به اطاعت و بندگی است تنها در ظرف اختیار که همان حیات دنیاست شدنی است، چنان که در تفسیر آیه «اِنَّ الَّذینَ کَفَروا بَعدَ‌ایمـنِهِم ثُمَّ ازدادوا کُفرًا لَن تُقبَلَ تَوبَتُهُم و اُولـئِکَ هُمُ الضّالّون» علت عدم قبولی توبه (به قرینه فقره «و اُولـئِکَ هُمُ الضّالّون») عدم وقوع توبه با اخلاص دانسته شده است، چنان که در ذیل همین آیه روایتی هست که طبق آن، گروه یاد شده در آیه توبه نمی‌کنند، مگر هنگام مرگ و دیدن احوال آخرت که بر اثر یاس از حیات دنیا و ترس از آخرت مجبور به توبه می‌شوند.
[۵۹] مجمع البیان، ج۲، ص۷۹۱.


۷.۴ - لزوم و صحت توبه

اگرچه توبه از تمام گناهان لازم است، توبه از برخی گناهان نیز صحیح است، زیرا گناهان از نظر قبح و زشتی و پیامدهای آن‌ها مختلف‌اند و عوامل خارجی و روانی نیز در تصمیم گیری‌های خوب و بد انسان مؤثر، بنابراین همان گونه که انسان در مقام ارتکاب گناه ممکن است مرتکب بعضی از گناهان شود، در مقام پشیمانی و توبه نیز ممکن است از برخی گناهان توبه کند و اساسا شدنی نیست که انسان‌های معمولی در یک لحظه آن چنان پاک و وارسته شوند که پیوند خود را با هر گونه گناهی بگسلند.
برای صحت این توبه می‌توان از آیه «کَتَبَ رَبُّکُم عَلی نَفسِهِ الرَّحمَةَ اَنَّهُ مَن عَمِلَ مِنکُم سوءًا بِجَهــلَةٍ ثُمَّ تابَ مِن بَعدِهِ واَصلَحَ فَاَنَّهُ غَفورٌ رَحیم» کمک گرفت، چون کلمه «سوء» به صورت نکره آمده و به حسب ظاهر مفید آن است که اگر کسی یک بدی انجام بدهد و از آن توبه کند توبه اش پذیرفته می‌شود. افزون بر آنکه لازمِ رحمت گسترده الهی هم آن است که توبه از برخی از گناهان را نیز بپذیرد.
[۶۲] منشور جاوید، ج۸، ص۲۳۲ - ۲۳۶.
[۶۳] جامع السعادات، ج۳، ص۸۱ - ۸۲.


۷.۵ - ظرف وشرایط پذیرش توبه

برخی از مفسران به استناد آیات ۱۷ ـ ۱۸ سوره نساء با احترازی دانستن دو قید «بِجَهالَة» و «ثُمَّ یَتوبونَ مِن قَریبٍ» پذیرش توبه را در گرو دو شرط دانسته‌اند:
۱. گناه کردن از روی جهالت باشد نه عناد و استکبار .
۲. قبل از فرا رسیدن زمان مرگ باشد: «اِنَّمَا التَّوبَةُ عَلَی اللّهِ لِلَّذینَ یَعمَلونَ السُّوءَ بِجَهــلَةٍ ثُمَّ یَتوبونَ مِن قَریب... ولَیسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذینَ یَعمَلونَ السَّیِّـٔتِ حَتّی اِذا حَضَرَ اَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ اِنّی تُبتُ الـٔنَ ولاَ الَّذینَ یَموتونَ و هُم کُفّار...».
به نظر می‌رسد که قید «بِجَهالَة» در آیه نخست توضیحی و بدین معناست که هرکس مرتکب هر گناهی می‌شود، گونه‌ای جهالت او را به آن وادشته است، هرچند آگاهانه و از سر عناد باشد، زیرا کسی که با علم به زشتی عمل و پیامدهای دنیوی و اخروی آن باز هم به ارتکاب گناه اقدام می‌کند، در حقیقت، فاقد عقل عملی بوده، گرفتار نوعی جهالت است.
قید «ثُمَا یَتوبونَ مِن قَریبٍ» نیز بیانگر موضوع توبه و ظرف آن است، چون توبه به معنای بازگشت بنده به خداوند است و در نتیجه توبه خداوند نیز پذیرش این بازگشت است و آن هنگامی تحقق می‌یابد که بنده دارای تکلیف و اختیار باشد، بنابراین با مشاهده مرگ و برداشته شدن قلم تکلیف از او موضوع توبه رخت برمی بندد.
[۶۶] روان جاوید، ج۲، ص۳۱.

بر این اساس و نیز به استناد روایات مستفیض می‌توان گفت که توبه انسان تا لحظاتِ پایانی حیات هم پذیرفته می‌شود و خدای متعالی دَرِ توبه را بر روی خطاکاران تا زمانی که جان ایشان به گلوگاه می‌رسد نیز گشوده و این سخن، مقبول جمهور مفسّران است.
[۶۸] اوائل المقالات، ج۴، ص۸۵.
[۶۹] مواهب الرحمن، ج۲، ص۲۴۳ - ۲۴۴.


۷.۶ - نزدیکی توبه به زمان گناه

برخی مراد از قید «... ثُمَّ یَتوبونَ مِن قَریبٍ...» را وقوع توبه در زمانی دانسته‌اند که عرفاً نزدیک به زمان وقوع معصیت باشد، بنابراین توبه در غیر این زمان پذیرفته نمی‌شود
[۷۰] تفسیر المنار، ج۴، ص۴۴۴.
؛ اما این نظر درست نیست، زیرا:
اولاً از حصر «اِنَّما» در آیه نخست این معنا به دست می‌آید که این دو آیه با هم در مقام بیان ضابطه‌ای کلی برای قبول توبه هستند.
ثانیا این قول موجب فاسد شدن معنای آیه بعدی می‌شود که در آن تنها به دو مورد از توبه‌های نامقبول (توبه‌ای که تا زمان فرا رسیدن مرگ به تاخیر افتد و توبه کافر ، پس از مرگ) اشاره شده است، در حالی که بنابر قول یاد شده باید مصادیق دیگری نیز برای عدم پذیرش توبه باشد.

۷.۷ - مقصود از زمان قریب

در پاسخ به این پرسش که چرا از فرصت توبه، با اینکه طولانی به نظر می‌رسد، به «قریب» یاد شده؟ وجوهی ذکر شده است:
۱. اَجل هرکسی حتما خواهد رسید و هرآنچه سرانجام می‌رسد نزدیک است.
۲. احتمال رسیدن اجل در هر لحظه وجود دارد و چیزی که تا این مقدار انتظارش می‌رود، به قریب متصف می‌شود.

۷.۸ - شروط اختصاصی‌پذیرش‌توبه

در پذیرش توبه از برخی گناهان، شروط خاصی دخالت دارند؛ مانند:
توبه از گناهِ کتمان آیات روشن الهی که قبولی آن نیازمند اظهار حقیقت است: «اِنَّ الَّذینَ یَکتُمونَ ما اَنزَلنا مِنَ البَیِّنـتِ والهُدی مِن بَعدِ ما بَیَّنّـهُ لِلنّاسِ فِی الکِتـبِ اُولـئِکَ یَلعَنُهُمُ اللّهُ و یَلعَنُهُمُ اللّـعِنون• اِلاَّ الَّذینَ تابوا واَصلَحوا وبَیَّنوا فَاُولـئِکَ اَتوبُ عَلَیهِم...» ، چنان که بیشتر مفسران این آیه را مربوط به برخی از علمای یهود و نصارا دانسته‌اند که بشارت‌های مربوط به ظهور پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را که در کتاب‌های آسمانی آنان آمده بود کتمان می‌کردند.
[۷۳] مجمع البیان، ج۱، ص۴۴۳.

شاید بتوان همه شروط اختصاصی را تحت عنوان «باز گرداندن و اَدای حق الله و حق الناس » گرد آورد.

۷.۹ - شرایط کمال توبه

شرایطی نیز برای کمال توبه هست؛ شرایطی که بی آن‌ها توبه محقّق می‌شود ولی کامل نیست. این شرایط بسیارند و در روایات با عبارات مختلفی به آن‌ها اشاره شده است؛ مانند اینکه زحمت طاعت را به خود بچشاند، چنان که لذت گناه را چشیده است و نیز گوشتی را که از راه حرام بر بدنش روییده است با غم و اندوه از بین ببرد، تا آنجا که پوست به استخوان بچسبد و از نو گوشت بروید.
[۷۴] چهل حدیث، ص۲۷۷ - ۲۸۰.

توبه صحیح و کامل بسیار دشوار است و به ریاضت‌های علمی و عملی نیاز دارد، زیرا ارتکاب گناهان به ویژه کبائر ، انسان را از یاد توبه غافل می‌کند، بنابراین بهار توبه ایام جوانی است که بار گناهان و ظلمت باطنی کمتر و شرایط توبه آسان تر است.
[۷۵] چهل حدیث، ص۲۷۲ - ۲۷۴.



۱. تبدیل سیئات به حسنات:
«اِلاّ مَن تابَ وءامَنَ وعَمِلَ عَمَلاً صــلِحـًا فَاُولـئِکَ یُبَدِّلُ اللّهُ سَیِّـٔتِهِم حَسَنـت» ؛ به این معنا که وقتی بر اثر توبه، ریشه‌های شرک و گناه از زمین دل انسان برکَنده و به جای آن بذر ایمان و عمل صالح کاشته می‌شود، محصول کار انسان نیز از سیئات به حسنات بدل می‌شود.
[۷۷] الدرالمنثور، ج۵، ص۱۴۵.

۲. رهایی از لعنت خدا و خلق و برخورداری از هدایت و رحمت الهی:
آنان که بعد از ایمان آوردن به خدا و شهادت به رسالت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم کفر ورزند و مرتد شوند، از هدایت خدا محروم و دچار لعنت وی، فرشتگان و مردم و نیز مستحق جهنّم و عذاب ابدی خواهند شد، مگر از ارتداد توبه کنند و به اصلاح خویش بپردازند:
«کَیفَ یَهدِی اللّهُ قَومـًا کَفَروا بَعدَ اِیَمـنِهِم... • اُولـئِکَ جَزاؤُهُم اَنَّ عَلَیهِم لَعنَةَ اللّهِ والمَلـئِکَةِ والنّاسِ اَجمَعین• اِلاَّ الَّذینَ تابوا مِن بَعدِ ذلِکَ و اَصلَحوا فَاِنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحیم».
۳. بهره مندی از استغفار حاملان عرش :
«اَلَّذینَ یَحمِلونَ العَرشَ ومَن حَولَهُ... یَستَغفِرونَ لِلَّذینَ ءامَنوا رَبَّنا وسِعتَ کُلَّ شَی ءٍ رَحمَةً و عِلمـًا فَاغفِرلِلَّذینَ تابوا واتَّبَعوا سَبیلَکَ وقِهِم عَذابَ الجَحیم».
۴. محبوب خدا شدن:
«اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوّ بینَ...». در ادعیه و روایات نیز از خداوند با اسم شریف محب التوابین یاد شده است.
[۸۲] صحیفه سجادیه، دعای ۳۸، ص۱۹۰.
[۸۳] المجتنی من دعاء المجتبی، ص۶۳.

۵. بهشتی شدن:
«اِلاّ مَن تابَ و ءامَنَ و عَمِلَ صــلِحـًا فَاُولـئِکَ یَدخُلونَ الجَنَّة».
۶. برخورداری از نعمت‌های بهشتی و عنایات ویژه خدا:
«لَهُم ما یَشاءونَ فیها و لَدَینا مَزید».

۸.۱ - سایر آثار

آثار دیگری نیز برای توبه از خصوص برخی گناهان می‌توان ذکر کرد؛ از جمله تملک سرمایه در صورت توبه از رباخواری ، ارتفاع حکم به فسق و پذیرفته نشدن شهادت در صورت توبه از قذف زنان پاکدامن، قطع کیفر عاملان فحشاء در صورت توبه و اصلاح و سقوط حدود چهارگانه (کشته شدن، مصلوب شدن، قطع شدن دست و پای مخالف و تبعید شدن) از مفسدانی که قبل از دستگیر شدن توبه کنند؛ همچنین سقوط عذاب اخروی از محاربان در صورت توبه قبل از دستگیر شدن.


قرآن کریم همه اهل ایمان را به توبه دستور داده: «توبوا اِلَی اللّهِ جَمیعـًا اَیُّهَ المُؤمِنون»، پس توبه وظیفه‌ای عمومی است و همه مکلّفان حتی پیامبران را در برمی گیرد،
[۹۲] منشور جاوید، ج۸، ص۲۲۶.
چنان که در قرآن کریم به توبه برخی از پیامبران مانند حضرت آدم علیه‌السّلام : «فَتَلَقّی ءادَمُ مِن رَبِّهِ کَلِمـتٍ فَتابَ عَلَیه»، حضرت یونس علیه‌السّلام : «وَذَا النّونِ اِذ ذَهَبَ مُغـضِبـًا... فَنَـادی فِی الظُّـلُمـتِ اَن لا اِلـهَ اِلاّ اَنتَ سُبحـنَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظّــلِمین» و حضرت موسی علیه‌السّلام : «فَلَمّا اَفاقَ قالَ سُبحـنَکَ تُبتُ اِلَیکَ...» اشاره شده است.

۹.۱ - هدف توبه انبیا و اولیا

هدف توبه پاک شدن روح از آلودگی گناهان است، پس توبه پیامبران و اولیای الهی که از گناه پیراسته‌اند برای چیست؟

۹.۱.۱ - تفاوت‌سنخ‌گناه وتوبه

پاسخ این است که انتظارات از هرکس به شان و مرتبه، امکانات و توانایی‌های او بستگی دارد؛ چه بسا کاری از کسی ادب و محبت ولی از دیگری عین بی ادبی و نامهربانی به شمار می‌آید و از آنجا که امامان و پیامبران علیهم‌السّلام مستقیما با مبدا جهان هستی مرتبط و از انوار علوم بی کران الهی بهره مندند و حقایق بسیاری برایشان آشکار است که بر دیگران پنهان است و به اندازه‌ای به خدا نزدیک‌اند که لحظه‌ای هم غفلت از او و اشتغال به مباحات برای آن‌ها خطا و لغزش به حساب می‌آید، تعجبی نیست که کارهای مباح و مکروه دیگران برای ایشان گناه شمرده شود،
[۹۶] منشور جاوید، ج۸، ص۲۲۶ - ۲۳۰.
[۹۷] حق الیقین، ج۲، ص۱۹۷.

بنابراین سنخ گناه و توبه انبیاء و اولیای الهی با گونه گناه و توبه افراد عادی متفاوت است و از همین رو پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در هر شبانه روز ۱۰۰ بار توبه و استغفار می‌کردند، بی آنکه گناهی مانند گناهان دیگران مرتکب شده باشند.
[۹۸] جامع السعادات، ج۳، ص۶۴.


۹.۱.۲ - زمینه‌های‌ارتکاب‌گناه

از سوی دیگر، توبه که همان پشیمانی و انقطاع از گناه است، جز با نابودی ریشه ارتکاب گناهان مانند صفات ناپسند نفسانی، جهل و نادانی و غفلت محقّق نمی‌شود و از آنجا که انسان حتی اگر گناهی هم نکرده باشد، هیچ گاه از زمینه‌های لغزش و ارتکاب گناه خالی نیست، وجوب توبه نه تنها عمومی بلکه دائمی هست.
این وجوب، اعمّ از وجوب شرعی است، زیرا توبه از برخی گناهان، مانند ترک واجبات و ارتکاب محرمات، واجب شرعی است؛ به این معنا که تارک آن، مستحق عذاب است؛ امّا وجوب توبه در برخی موارد مانند توبه از غفلت، به معنای شرط لازم برای رشد و نزدیکی بیشتر به خداوند است.
[۹۹] جامع السعادات، ج۳، ص۶۱.
[۱۰۰] المحجه البیضاء، ج۷، ص۱۸ - ۲۰.



در قرآن کریم تنها یک جا توبه وصف شده است: «توبوا اِلَی اللّهِ تَوبَةً نَصوحـًا».

۱۰.۱ - معنای توبه نصوح

در معنای توبه نصوح دو احتمال هست:
۱. از آنجا که نُصح در لغت عرب به معنای خاص است، توبه نصوح توبه‌ای است که تنها برای رضای خداوند انجام می‌گیرد و از هر انگیزه دیگری پیراسته و خالص است.
۲. چون نصح در لغت به معنای دوختن هم آمده، توبه نصوح توبه‌ای است که دین انسان را که گویا بر اثر گناه مانند پارچه‌ای پاره پاره شده، می‌دوزد و ترمیم و اصلاح می‌کند.
[۱۰۲] منشور جاوید، ج۸، ص۲۴۲.
[۱۰۳] تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۱۲۹ - ۱۳۰.
[۱۰۴] مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۷۷ - ۴۷۸.


۱۰.۲ - توبه نصوح در روایات

در روایات، توبه نصوح با عباراتی گوناگون معرفی شده است که مضمون آن‌ها گویای قوّت و استحکام بالای این توبه است؛ مانند این روایت از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم که توبه نصوح آن است که شخص توبه کند و دیگر هرگز به گناه باز نگردد، چنان که شیر هرگز به پستان بازنمی گردد.
[۱۰۵] مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۷۷.
[۱۰۶] البرهان، ج۵، ص۴۲۵.



اوائل المقالات، المفید (م. ۴۱۳ ق.)؛ به کوشش الانصاری، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ ق؛ بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق؛ البرهان فی تفسیر القرآن، البحرانی (م. ۱۱۰۷ ق.)؛ قم، البعثة، ۱۴۱۵ ق؛ التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)؛ قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق؛ تفسیر المنار، رشید رضا (م. ۱۳۵۴ ق.)؛ قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق؛ التوبة والانابه، ابن قیم الجوزیة (م. ۷۵۱ ق.)؛ به کوشش محمد عمر و عبدالله بدران، دمشق، دارالمکتبی، ۱۴۲۰ ق؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)؛ به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ ق؛ جامع السعادات، محمد مهدی النراقی (م. ۱۲۰۹ ق.)؛ به کوشش کلانتر، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۸ ق؛ الجامع لاحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)؛ بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق؛ حق الیقین، الشبّر (م. ۱۲۴۲ ق.)؛ تهران، اعلمی، عرفان، ۱۳۵۲ ق؛ الدرالمنثور، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)؛ بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ ق؛ روان جاوید، میرزا محمد ثقفی تهرانی (م. ۱۴۰۶ ق.)؛ تهران، برهان، ۱۳۵۸ ش؛ روح المعانی، الآلوسی (م. ۱۲۷۰ ق.)؛ به کوشش محمد حسین، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ ق؛ شرح چهل حدیث، امام خمینی قدس سره (م. ۱۳۶۸ ش.)؛ تهران، نشر آثار امام قدس سره، ۱۳۷۶ ش؛ صحیفه سجادیه، علی بن الحسین علیه‌السّلام (م. ۹۵ ق.)؛ ترجمه: شیروانی، دار الفکر، ۱۳۷۹ ش؛ کشف المراد، العلامة الحلی (م. ۷۲۶ ق.)؛ به کوشش حسن زاده آملی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۹ ق؛ کنزالعمال، المتقی الهندی (م. ۹۷۵ ق.)؛ به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق؛ لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ المجتنی من دعاء المجتبی، ابن طاوس (م. ۶۶۴ ق.)؛ به کوشش صفاءالدین بصری؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)؛ بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ المحجة البیضاء، الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.)؛ به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی؛ المصباح المنیر، الفیومی (م. ۷۷۰ ق.)؛ قم، دارالهجرة، ۱۴۰۵ ق؛ معجم الفروق اللغویه، ابوهلال العسکری (م. ۳۹۵ ق.)؛ قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ ق؛ معجم مقاییس اللغه، ابن فارس (م. ۳۹۵ ق.)؛ به کوشش عبدالسلام محمد، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ ق؛ المنجد فی اللغه، لویس معلوف (م. ۱۹۴۶ م.)؛ بیروت، دارالمشرق، ۱۹۹۶ م؛ منشور جاوید (تفسیر موضوعی)؛ سبحانی، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام؛ مواهب الرحمن، سید عبدالاعلی السبزواری، دفتر آیة الله سبزواری، ۱۴۱۴ ق؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)؛ بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق.


۱. لسان العرب، ج۲، ص۶۱.
۲. المنجد، ص۶۶، «توب».
۳. المیزان، ج۱۸، ص۳۲۵.    
۴. کشف المراد، ص۵۶۶.
۵. منشور جاوید، ج۸، ص۲۱۱.
۶. مواهب الرحمن، ج۲، ص۲۴۸.
۷. مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۰.
۸. جامع البیان، ج۱، ص۳۴۸.
۹. المصباح المنیر، ص۲۹، «آب».    
۱۰. مقاییس اللغه، ج۱، ص۱۵۲، «اوب».    
۱۱. چهل حدیث، ص۲۷۲.
۱۲. جامع السعادات، ج۳، ص۵۲ - ۵۳.
۱۳. التوبة والانابه، ص۲۰۷ - ۲۱۰.
۱۴. الفروق اللغویه، ص۴۸.    
۱۵. التفسیر الکبیر، ج۱۷، ص۱۸۱.
۱۶. المعجم الاحصائی، ج۱، ص۳۸۹.
۱۷. نور/سوره۲۴، آیه۳۱.    
۱۸. تحریم/سوره۶۶، آیه۸.    
۱۹. نساء/سوره۴، آیه۱۷-۱۸.    
۲۰. بقره/سوره۲، آیه۱۵۹-۱۶۰.    
۲۱. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۰.    
۲۲. آل عمران/سوره۳، آیه۸۶ ۸۹.    
۲۳. تحریم/سوره۶۶، آیه۸.    
۲۴. نور/سوره۲۴، آیه۳۱.    
۲۵. تحریم/سوره۶۶، آیه۸.    
۲۶. مواهب الرحمن، ج۲، ص۲۳۵ - ۲۳۶.
۲۷. حق الیقین، ج۲، ص۱۹۶ - ۱۹۷.
۲۸. جامع السعادات، ج۳، ص۵۶ - ۵۷.
۲۹. مواهب الرحمن، ج۲، ص۲۳۶ - ۲۳۷.
۳۰. نساء/سوره۴، آیه۳۱.    
۳۱. بحارالانوار، ج۶، ص۴۲.    
۳۲. حق الیقین، ص۲۰۶ - ۲۰۷.
۳۳. منشور جاوید، ج۸، ص۲۲۳.
۳۴. نساء/سوره۴، آیه۷۸.    
۳۵. مجمع البیان، ج۳، ص۳۷ - ۳۸.
۳۶. التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۸.    
۳۷. روح المعانی، ج۴، ص۷۷.
۳۸. کشف المراد، ص۵۷۲.
۳۹. منشور جاوید، ج۸، ص۲۲۲ - ۲۲۳.
۴۰. التوبة والانابه، ص۱۵۶.
۴۱. روح المعانی، ج۱۵، ص۲۳۶.
۴۲. نساء/سوره۴، آیه۱۷.    
۴۳. انعام/سوره۶، آیه۵۹.    
۴۴. بقره/سوره۲، آیه۱۶۰.    
۴۵. انعام/سوره۶، آیه۵۴.    
۴۶. التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۵.    
۴۷. زمر/سوره۳۹، آیه۵۳.    
۴۸. المیزان، ج۴، ص۲۳۸.    
۴۹. المیزان، ج۴، ص۲۴۶.    
۵۰. منشور جاوید، ج۸، ص۲۱۶.
۵۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۹۰.    
۵۲. هود/سوره۱۱، آیه۲.    
۵۳. المیزان، ج۴، ص۲۳۸.    
۵۴. کنز العمال، ج۴، ص۲۱۰.
۵۵. نساء/سوره۴، آیه۱۷.    
۵۶. مواهب الرحمن، ج۲، ص۴۴۱ - ۴۴۳.
۵۷. المیزان، ج۴، ص۲۵۰.    
۵۸. آل عمران/سوره۳، آیه۹۰.    
۵۹. مجمع البیان، ج۲، ص۷۹۱.
۶۰. المیزان، ج۴، ص۲۴۳.    
۶۱. انعام/سوره۶، آیه۵۴.    
۶۲. منشور جاوید، ج۸، ص۲۳۲ - ۲۳۶.
۶۳. جامع السعادات، ج۳، ص۸۱ - ۸۲.
۶۴. المیزان، ج۴، ص۲۴۰.    
۶۵. المیزان، ج۴، ص۲۴۱.    
۶۶. روان جاوید، ج۲، ص۳۱.
۶۷. المیزان، ج۴، ص۲۴۰.    
۶۸. اوائل المقالات، ج۴، ص۸۵.
۶۹. مواهب الرحمن، ج۲، ص۲۴۳ - ۲۴۴.
۷۰. تفسیر المنار، ج۴، ص۴۴۴.
۷۱. التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۵.    
۷۲. بقره/سوره۲، آیه۱۵۹ ۱۶۰.    
۷۳. مجمع البیان، ج۱، ص۴۴۳.
۷۴. چهل حدیث، ص۲۷۷ - ۲۸۰.
۷۵. چهل حدیث، ص۲۷۲ - ۲۷۴.
۷۶. فرقان/سوره۲۵، آیه۷۰.    
۷۷. الدرالمنثور، ج۵، ص۱۴۵.
۷۸. المیزان، ج۱۵، ص۲۴۲-۲۴۳.    
۷۹. آل عمران/سوره۳، آیه۸۶ - ۸۹.    
۸۰. غافر/سوره۴۰، آیه۷.    
۸۱. بقره/سوره۲، آیه۲۲۲.    
۸۲. صحیفه سجادیه، دعای ۳۸، ص۱۹۰.
۸۳. المجتنی من دعاء المجتبی، ص۶۳.
۸۴. مریم/سوره۱۹، آیه۶۰.    
۸۵. ق/سوره۵۰، آیه۳۵.    
۸۶. بقره/سوره۲، آیه۲۷۹.    
۸۷. نور/سوره۲۴، آیه۴ ۵.    
۸۸. نساء/سوره۴، آیه۱۶.    
۸۹. مائده/سوره۵، آیه۳۳ ۳۴.    
۹۰. مائده/سوره۵، آیه۳۳ - ۳۴.    
۹۱. نور/سوره۲۴، آیه۳۱.    
۹۲. منشور جاوید، ج۸، ص۲۲۶.
۹۳. بقره/سوره۲، آیه۳۷.    
۹۴. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۷.    
۹۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۳.    
۹۶. منشور جاوید، ج۸، ص۲۲۶ - ۲۳۰.
۹۷. حق الیقین، ج۲، ص۱۹۷.
۹۸. جامع السعادات، ج۳، ص۶۴.
۹۹. جامع السعادات، ج۳، ص۶۱.
۱۰۰. المحجه البیضاء، ج۷، ص۱۸ - ۲۰.
۱۰۱. تحریم/سوره۶۶، آیه۸.    
۱۰۲. منشور جاوید، ج۸، ص۲۴۲.
۱۰۳. تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۱۲۹ - ۱۳۰.
۱۰۴. مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۷۷ - ۴۷۸.
۱۰۵. مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۷۷.
۱۰۶. البرهان، ج۵، ص۴۲۵.



دانشنامه موضوعی قرآن کریم، برگرفته از مقاله «توبه».    



جعبه ابزار