جلوتیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَلْوَتیه،
طریقتی صوفیانه در
آسیای صغیر و
بالکان میباشد.
به گفته اسماعیل حقّی بُروسَوی (از مشایخ
جلوتی متوفی ۱۱۳۷)،
طریقت جلوتیه از زمان
شیخ ابراهیم زاهدِ گیلانی (متوفی ۷۰۰) آغاز شد، اما در زمان
شیخ عزیز محمود هُدایی (متوفی ۱۰۳۸) شکل گرفت. این
طریقت در سه مرحله تکمیل شد: بار اول در زمان ابراهیم زاهد گیلانی، بار دوم در زمان
شیخ محمد اُفتاده (متوفی ۹۸۸ یا ۹۷۹)، و بار سوم در زمان هدایی.
جلوتیه که
طریقتی کاملاً
سنّی مذهب است
اساساً شاخه ای از
طریقت خلوتیه محسوب میشود و با
زاهدیه منسوب به ابراهیم زاهد گیلانی،
صفویه منسوب به
صفی الدین اردبیلی (متوفی ۷۳۵)، و
بیرامیه منسوب به
حاجی بیرام ولی (متوفی ۸۳۳) پیوند داشته است.
انتساب اُفتاده، مرشد عزیز محمود هدایی، به سُنْبُل سِنان، و نیز انتساب خود هدایی به برخی از بزرگان خلوتی، مانند نورالدین زاده و کریم الدین خلوتی، نشانه پیوند
جلوتیه با خلوتیه است. به گفته هدایی «
طریق ما هم خلوتی هم
جلوتی است»، اما
یعقوب عفوی (از مشایخ
جلوتی، متوفی ۱۱۴۹)
گفته که
جلوتیه از بیرامیه منشعب شده است. چون
سلسله طریقتی هدایی به واسطه اُفتاده، خِضردَده (متوفی ۹۱۸) و آقْبِیق سلطان (متوفی ۸۶۰) به حاجی بیرام ولی میرسد،
جلوتیه شعبه ای از بیرامیه نیز محسوب میشود.
از سوی دیگر، به سبب ارتباط
طریقت بیرامیه با
نقشبندیه،
جلوتیه از نقشبندیه نیز تأثیر گرفته است. برای نمونه، آیین های نقشبندی مانند «
نظر بر قدم» یکی از تعالیم نقشبندی که براساس آن، سالک برای تمرکز، هنگام راه رفتن به
قدم های خود نگاه میکند
.
«خلوت در انجمن» و «ذکر خفی» در سلسله
جلوتیه نیز رایج است.
هدایی در
استانبول مریدان بسیار داشت و خلفای خود را به مناطق گوناگون میفرستاد. در نتیجه،
جلوتیه به ویژه در شهرهای استانبول، اِ
زمیر، آناطولی مرکزی و نواحی بالکان نفوذ فراوان یافت. پس از هدایی، از نفوذ
جلوتیه در استانبول کاسته شد، در عین حال، تا مدتها بعد، استانبول مرکز این
طریقت محسوب میشد. در زمان هدایی و پس از وی، در نواحی بالکان
مشایخ بزرگی مانند اسماعیل افندی، ساچْلی ابراهیم افندی و عثمان فضلی افندی به ترویج
جلوتیه پرداختند و این
طریقت در شمار شایع ترین
طریقت های بالکان درآمد. در بورسه/ بروسه نیز، که دومین مرکز
جلوتیه محسوب میشد، این
طریقت به واسطه وجود مشایخی چون اُفتاده و نوادگان او و اسماعیل حقّی بروسوی، تا مدت ها اعتبار خود را حفظ کرد. پس از درگذشت هدایی،
جلوتیه به چهار شعبه
سلامیه (مؤسس آن: سلامی علی افندی، متوفی ۱۱۰۴)،
حقّیه (مؤسس آن: اسماعیل حقّی بروسوی)،
فنائیه (مؤسس آن: فنائی علی افندی، متوفی ۱۱۵۸) و
هاشمیه (مؤسس آن: هاشم بابا، متوفی ۱۱۹۷) تقسیم شد.
اساس
طریقت جلوتیه، «ذکر جَهْری» یا
جلی و مهم ترین
آداب در این
طریقت ذکر
کلمه توحید است، که هدایی
آن را به صورت «ذکر توحید» آورده است. به سالکان این
طریقت، از زمان تشرفشان، ذکر توحید تلقین میشود. سالک، بسته به وضع خود، در سه مرحله به این ذکر ادامه میدهد. سالک مبتدی به تکرار «کلمه توحید»، باتوجه به معنای «ل امعبود الا الله» (
معبودی جز
خدا نیست)، می پردازد. این مرتبه اولین مرتبه
توحید است و در این مرحله تنها به وجه
شرعی و ظاهری آن نظر دارد. سالک متوسط ذکر «کلمه توحید» را با
نیت «لا مطلوب الا الله» یا «لا مقصودَ الا الله» (مقصدی جز خدا نیست) و
سالک منتهی ذکر توحید را باتوجه به معنای «لام وجودَ الا الله» (موجودی جز خدا نیست) تکرار میکند. سالک به این ذکر تا آنجا ادامه میدهد که اعتبار ظاهری
کائنات در نظر او زایل شود. ذکر در مرحله ابتدایی،
جهری یا جلی و یا لسانی است و هر چه به مراتب بالاتر برسد
خفی (قلبی) می گردد.
گرچه ذکر توحید اساس
طریقت جلوتیه را تشکیل میدهد، ذکر
اسماء سبعه (لااله الاالله، الله، هو، حق، حی، قیوم، و قهار) نیز، که خود اساس سلوک در
طریقت خلوتیه به شمار میرود، در
طریقت جلوتیه مهم است. به ویژه پس از هدایی، مشایخ
جلوتی ذکر اسماء سبعه را به سالکان تلقین کرده اند
.
بر اساس آداب
طریقت جلوتیه، کسی که طالب انتساب به این
طریقت باشد، پس از برخی آمادگی های مقدماتی، مانند
استخاره،
استشاره و گرفتن
وضو، به حضور
شیخ میرسد، دست بر
زانوان مینشیند و همراه با او ورد خاص
استغفار قولی، فعلی و عملی را میخواند و بهطور کلی، درباره برخی موارد از شیخ دستور میگیرد؛ مواردی از قبیل
صلوات و ذکر کلمه توحید به صورت جلی در هر روز؛
مراقبه و
نماز اشراق (پس از نمازهای صبح)؛
نماز ضُحی (بین صبح و ظهر)؛
نماز اوّابین (پس از نماز مغرب)؛
نماز تهجُّد (پس از نماز عشا)؛ گرفتن
روزه در روزهای دوشنبه و پنجشنبه و ده روز از
ذیحجه و
محر ّم و تمام
رجب و
شعبان و شش روز از
شوال؛
دائم الوضو بودن؛
نماز شکر خواندن پس از هر وضو؛ و خواندن
وردی به نام حزب هدایی، که از هدایی باقیمانده است.
سلوک در
طریقت جلوتیه شامل چهار مرتبه طبیعت، نفس،
روح و سرّ است. در مرتبه طبیعت، که متناظر با
شریعت است، سالک احتیاجات جسمانی خود را به صورت
حلال، به گونه ای که به عباداتش لطمه نخورد، برطرف میکند و به مرتبه
نفس ارتقا مییابد. در مرتبه دوم، یعنی مرتبه نفس، که مرادف با
طریقت است، درنتیجه
ریاضات،
اخلاق و افعال ناپسند از سالک دور میشود. در مرتبه سوم، یعنی مرتبه روح، سالک به سوی معرفت الله پیش میرود. چون در این مرتبه
علم لدُنّی بر سالک آشکار میشود، به آن مرتبه
کشف میگویند که متناظر با مقام معرفت است. سالکی که به مقام معرفت و عشق الاهی برسد، به آخرین مرتبه، یعنی مقام سرّ، رسیده است. این مرتبه، که با حقیقت است، همان مقام
محو،
فنا،
تجلی و
وصل است. سالک در این مرتبه به کمال میرسد.
هدایی هریک از این مراتب را، به صورت
رمزی، با رنگی خاص بیان کرده است: رنگِ مرحله طبیعت، سیاه است که رنگ
خاک، یعنی منشأ تن، است؛ رنگ مرحله نفس و نشانه هوی، سرخ است؛ رنگ مرتبه روح و نشانه
آتش، زرد است؛ مرتبه سرّ شفاف است که نشانه
آب است.
تاج (یا
کلاه)
جلوتی سیزده تَرْکی است.
تارک آن سبز بسیار تیره، نزدیک به سیاه، است و در وسط آن دگمه ای به همان رنگ، قرار دارد.
به روایتی، سیزده ترک، نماد دوازده امام و قطبیت هدایی است و دگمه رأس تاج نیز
نبوت محمدی صلیاللهعلیهوآلهوسلم را بیان میکند. به روایت دیگر، این سیزده ترک نمادی از دوازده نام
خداوند و وحدت متعالی آن هاست.
کسانی که دوستدار و از محبان این
طریقت باشند، کلاهی با دستار سفید و درویش های این
طریقت دستار سبز بر سر میگذارند.
آیینی که در
طریقت های دیگر با اصطلاحاتی چون قیام، دَوَران و یا
سماع شناخته شده است، در
طریقت جلوتیه، ذکر در حالت «
نصف قیام» نامیده میشود. این آیین را، که به صورت ایستاده بر روی زانوها انجام میشود، «
قیام خضر» نیز میخوانند. درباره این شیوه ذکر دو روایت هست: به روایتی، هدایی در اثنای «
توحید قعود»، بر جایگاه خود نشسته بوده که ناگاه حضور روحانی
پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را مشاهده کرده و همین که خواسته به نشانه احترام به پا خیزد، حضرت به اشاره، او را از این کار منع کرده و وی به همان صورت ایستاده بر زانو به ذکر خود ادامه داده است. پس از آن، این طرز ذکر در
جلوتیه به صورت
سنّت در آمد. به روایت دوم، هدایی هنگام ذکر گفتن، حضرت
خضر علیهالسلام را مشاهده کرده و از همین روست که این آیین، «قیام خضر» نیز نامیده شده است. نصف قیام، پس از نماز جمعه اجرا میشد.
از زمان فوت هدایی تا بسته شدن
خانقاه ها (۱۳۰۴ش/ ۱۹۲۵)، ۲۳ شیخ در درگاه مرکزی
جلوتیه در اُسکدار، از محلات استانبول، «
پوست نشین» شدند
و آخرین شیخ، عبدالغافر عابد افندی (متوفی ۱۳۲۵ش/ ۱۹۴۶) بود.
از سی خانقاه
استانبول که میدانیم
شیخهایی برای آنها تعیین شده، شانزده خانقاه در اسکدار است. نُه خانقاه از این سی خانقاه از ابتدای تأسیس تا دوران اخیر به صورت خانقاه
جلوتی باقیماندهاند و برخی از آنها چند بار و برخی دیگر فقط یک بار در دست
جلوتیان بوده است.
عزیز محمود هدایی، مؤسس
طریقت جلوتیه، غیر از وجهه
صوفیانه و شاعرانه خود، موسیقی دان نیز بود. او برای اشعار خود آهنگ میساخت و این آهنگ ها در خانقاهش خوانده میشد. موسیقی دانان قرون بعد نیز برای
منظومه های او آهنگ ساخته اند. در زمان هدایی و در آستانه (خانقاه) او، موسیقی دانان مشهوری وجود داشتند، مانند حافظ قومْرال و شعبان دَده، که خلیفه های وی و ذاکرباشی خانقاهش بودند. آهنگساز بودن بیشتر مشایخ
جلوتی، اهمیت
موسیقی را در این
طریقت نشان میدهد.
دیویتچی زاده محمدافندی (متوفی ۱۰۹۰)، از مشایخ آستانه، برای اشعاری که با تخلص «طالب» سروده بود،
آهنگ ساخت.
جلوتیان بورسه نیز، مانند مشایخ
جلوتی استانبول و منسوبانشان، اهل موسیقی بودند. اسماعیل حقّی بروسوی، از مشایخ مشهور
جلوتی، برای برخی اشعار عرفانی هدایی و اشعار خودش، در دستگاه های گوناگون، آهنگ ساخته است.
(۱) افتاده، دیوان افتاده، استانبول ۱۳۲۸، ص ۱۵.
(۲) محمدشاهی اوقجی زاده، احسن الحدیث، استانبول ۱۳۱۴، ص ۹.
(۳) احمد منیب باندرمه لی زاده، مرآة
الطرق، استانبول ۱۳۰۶، ص ۳۸، ۴۵.
(۴) احمد منیب باندرمه لی زاده، مجموعه تکایا، استانبول ۱۳۰۷، ص ۵.
(۵) کمال الدین حریری زاده، تبیان وسائل الحقائق فی بیان سلاسل الطرائق، نسخه خطی کتابخانه سلیمانیه استانبول، مجموعه فاتح، ش ۴۳۰ـ۴۳۲، ج ۱، گ ۲۳۷ر ـ ۲۴۵پ.
(۶) اسماعیل بن مصطفی حقی، تمام الفیض، نسخه خطی کتابخانه سلیمانیه، مجموعه حالت افندی، ش ۲۴۴، گ ۲۳پ ـ۳۵پ، ۵۰ر، ۵۱ر ـ پ.
(۷) اسماعیل بن مصطفی حقی، سلسله
جلوتیه، استانبول ۱۲۹۱، ص ۶، ۶۳، ۷۵، ۹۴.
(۸) اسماعیل بن مصطفی حقی، فصل الخطاب، استانبول ۱۲۵۶، ص ۲۸۲.
(۹) حلوی، لمزات، نسخه خطی کتابخانه سلیمانیه، مجموعه حاجی محمود، ش ۴۵۳۶، گ ۱۱۵پ ـ ۱۱۷پ، ۱۸۷پ.
(۱۰) محمد سامی سنبلی، اثمار اسرار، استانبول ۱۳۱۶، ص ۴۰.
(۱۱) ذاکر شکری، مجموعه تکایا، چاپ م سرحان طیشی و ککریزر، فرایبرگ ۱۹۸۰.
(۱۲) یعقوب عفوی، هدیة السالکین، استانبول ۱۳۲۹، ص ۴، ۶ـ۹، ۱۶ـ۱۷، ۲۱.
(۱۳) سلیمان سعدالدین مستقیم زاده، رساله تاجیه، نسخه خطی کتابخانه سلیمانیه، مجموعه پرتوپاشا، ش ۶۱۱، گ ۱۶۹پ.
(۱۴) حسین وصاف، سفینه، ج ۱، ص ۳۷۲ـ۳۸۲.
(۱۵) عزیز محمود هدایی، اجوبه متصوفانه، نسخه خطی متعلق به ی اراونسال، گ ۵ر.
(۱۶) عزیز محمود هدایی، تجلیات ترجمه سی، نسخه خطی کتابخانه سلیم آغا در اسکدار، مجموعه هدایی، ش ۳/۵۹۳، گ ۱۳۳ر.
(۱۷) عزیز محمود هدایی، خلاصه الاخبار، نسخه خطی کتابخانه سلیم آغا در اسکدار، مجموعه هدایی، ش ۲۵۸، گ ۱۵۶پ، ۱۵۸ر، ۱۶۰ر ـ پ، ۱۶۳پ، ۱۶۴ر.
(۱۸) عزیز محمود هدایی، کلیات حضرت هدایی، چاپ محمد گلشن، استانبول ۱۳۴۰، ص ۱۹، ۲۵، ۳۳، ۱۵۱، ۱۶۳.
(۱۹) عزیز محمود هدایی، واقعات ترجمه سی، ترجمه محمد معزالدین، نسخه خطی متعلق به ی اراونسال، گ ۹ر، ۱۲پ، ۱۳ر ـ ۱۷پ، ۱۸ر، ۲۳ر ـ پ.
(۲۰) حسن کامل ییلماز، دائرةالمعارف ترک.
(۲۱) دائرة المعارف جهان اسلام، ذیل "Djilwatiyya" و "Hudai".
(۲۲) محمد زکی پاکالین، عبارات تاریخ حکومت عثمانی واژه نامه اصطلاحات، استانبول ۱۹۷۱-۱۹۷۲.
(۲۳) Cemaleddin Server Revnakoglu Istanbul tekkeleri tarihi notlari, Divan Edebiyati Muzesi Arsivi (Istanbul) , Arsiv: AB.
(۲۴) Hasan Kamil Yilmaz, Aziz Mahmud Hudayi ve Celvetiyye tarikati, Istanbul ۱۹۸۴.
(۲۵) Mustafa Bahadiroglu, "Uftade: Tasavvufi gorusleri ve Celvetiyye tarikati", M Athesis, UU Sosyal Bilimler Enstitusu, ۱۹۹۰.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جَلْوَتیه»، شماره۴۷۹۴.