• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حمام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حمام ،عنوان مکانی است که از آن برای شستشو ونظافت بدن استفاده می‌شود،حمام به معنای گرمابه می‌باشد.از آن به مناسبت در باب‌هاى طهارت، صلات، صوم، اعتکاف، حج، اجاره و شفعه سخن رفته است.



در احادیث پیامبر اکرم و ائمه علیهم‌السلام، و براساس آن‌ها در کتاب‌های فقهی، به موضوع حمام و استحمام از برخی جهات توجه شده است.
از یکسو بر اهمیت و فضیلت استحمام و حمام تأکید شده و حمام خانه خوبی وصف شده است که هم گرمای آن آتش دوزخ را به یاد می‌آورد و هم، آلودگی و شوخ را زایل می‌سازد.
[۱] کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۹۶.

در روایتى از امام رضا علیه السّلام آمده است:
استحمام یك روز در میان موجب چاقی و هر روز، موجب لاغری وضعف مى‌گردد.



همچنین تأکید شده است که استحمام نقش درمانی دارد و یک روز در میان به حمام رفتن، و نه بیش از آن، نیکوست.
[۵] کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۹۷.
[۶] کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۹۹.



ثبوت شفعه در حمام- بنابر قول به اعتبار قابل قسمت بودن مورد شفعه- مشروط به بقاى منفعت آن پس از تقسیم است

۳.۱ - کراهتی

در عین حال، بنا بر حدیثی که ابن بابویه آن را از امام علی علیه‌السلام روایت کرده، حمام از آن جهت که پوشیدگی‌ها را نمایان می‌سازد و شرم از میان می‌رود، مکانی نامطلوب خوانده شده است، اما کلینی
[۱۰] کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۹۶.
از امام صادق علیه‌السلام نقل کرده که این جمله، سخن خلیفه دوم بوده که در گفتگوی با امام علی علیه‌السلام مطرح کرده بوده است.
به نظر حرّ عاملی غیر از احتمال تقیه ، سیاق عبارت این احتمال را تقویت می‌کند که دلیل نامطلوب دانستن حمام، برهنه شدن مردم در آن‌جا بوده و در واقع، برهنه بودن در حمام‌ها، پیش از اسلام رواج داشته است.
به همین دلیل، یکی از نکاتی که در احادیثِ متعدد بر آن تأکید شده است مسئله نهی از برهنه به حمام رفتن است، به طوری که این امر با ایمان به خدا و آخرت پیوند زده شده است.
[۱۲] حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۴۹۷ـ۴۹۹.
[۱۳] حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۵۰۱ـ ۵۰۲.

همچنین در برخی احادیث، زنان از رفتن به حمام نهی شده‌اند.
[۱۴] ابن حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل،ج ۶، ص ۳۶۲، ج۳، ص۳۳۹، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
[۱۵] کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۵۰۲.

این نهی از آن‌رو بوده که گاهی برخی افراد برای تفریح و خوشگذرانی به حمام می‌رفته‌اند و به علاوه، حمام‌ها مختلط و رفتن به آن‌جا موجب مفسده بوده‌است.
[۱۶] محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، مرآة‌العقول فی شرح اخبار آل‌الرسول، ج۲۲، ص۴۰۴ و پانویس، ج ۲۲، چاپ علی آخوندی، تهران ۱۳۶۸ش.

در احادیث، برخی کارها در حمام مکروه شمرده شده است، از جمله مسواک کردن
[۱۹] ابن بابویه، علل‌الشرایع، ج۱، ص۲۹۲، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم (بی‌تا).
با توجه به شستشوی تن در آب آن و احتمال انتقال برخی آلودگی‌ها، گرسنه یا سیر به حمام رفتن، قرق کردنِ حمام برای شخص.
[۲۰] کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۹۷.
[۲۱] کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۵۰۱ـ۵۰۳.

در ابواب فقه ، از وجوه گوناگون، درباره حمام بحث شده است، از جمله کراهت نماز در حمام، جواز ورود مُحرم به حمام،
[۲۴] محمد بن حسن طوسی، کتاب‌الخلاف، ج۱، ص۳۱۴، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۷.
کراهت ورود شخص روزه‌دار به حمام. ادرار كردن،
[۲۶] كشف الغطاء ،ج۲، ص۴۱۱- ۴۱۲.
شانه و مسواك زدن در حمام،
[۲۷] السيد محمد كاظم الطباطبائي اليزدي،العروة الوثقى‌ ۱، ص۳۲۸.
حمام كردن در حال گرسنگى و ناشتا و پر بودن شكم، به پهلو و پشت خوابیدن و تكیه دادن در حمام، مالیدن صورت با لنگ و پاها با سفال، شستن سر با گِل، بویژه گل سرشور ( گل مصری )، نوشیدن و ریختن آب سرد بر بدن
[۲۸] كشف الغطاء ۲،۴ص۱۶.
[۲۹] كشف الغطاءج۲، ص۴۱۵- ۴۱۶؛
و در شمول حكم کراهت نماز نسبت به رختكن حمام اختلاف است.

۳.۲ - استحبابی

همچنین در احادیث، برخی اعمال در حمام مستحب دانسته شده است، از جمله بستن دستار به هنگام خروج از حمام در زمستان و تابستان ،
[۳۲] کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۵۰۰.
استفاده از نوره برای زدودن موهای زائد بدن ،
[۳۴] کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۵۰۵ـ۵۰۷.
و خضاب کردن بدن با حنا.
[۳۵] کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۵۰۹.

پاره‌ای اعمال هم در حمام مجاز شمرده شده است، از جمله قرائت تمام قرآن در حمام برای کسی که اِزار داشته باشد،
[۳۶] کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۵۰۲.
نکاح ، و ورود به حمام بسیار گرم.
دعاهایی نیز برای ورود به حمام ذکر شده است ابن بابویه، ۱۳۵۸ـ ۱۳۸۶، ج ۱، ص۲۹۲).


درباره آب حمام در احادیث نکاتی آمده است، از جمله این‌که آب حمام از حیث احکام به منزله آب جاری است و آن وقتی است که دارای مادّه (مخزن) باشد که در این صورت با ملاقات نجاست نجس نمی‌شود، زیرا حکم آب جاری را دارد.
در اینجا بین فقها اختلاف وجود دارد که آیا کُر بودن مادّه شرط است یا خیر.
برخی آن را اصلا شرط ندانسته و دسته‌ای کُر بودن هر دو مخزن بالا و پایین را لازم دانسته‌اند و بنابر قولی، کُر بودن مخزن بالا کافی است.
در احادیث به حکمِ غُساله (پس آب) حمام نیز توجه شده است.
بنابر پاره‌ای احادیث، اگر آب حمام مادّه داشته باشد ــکه در این صورت به منزله آب جاری و نهر است ــ شستشوی اشخاصِ جُنُب، غیر مسلمان و کودکان در آن، طهارت بلکه مطهر بودن آن را زایل نمی‌سازد،
[۴۴] کلینی، اصول الکافی، ج۳، ص۱۴.
اما براساس پاره‌ای دیگر از احادیث، غُسل مسلمان در آبی که غیرمسلمانان و کودکان در آن شستشو کرده‌اند جایز نیست.
[۴۶] کلینی، اصول الکافی، ج۳، ص۱۴.

حرّعاملی احادیث نوع دوم را، به دلیل وجود احادیث معارض آن‌ها، حمل بر کراهت کرده است.
مجلسی از مجموع آرای فقهای شیعه در این باب، به این نتیجه رسیده است که هیچ فقیهی فتوا به نجاست غُساله نداده و حتی از ظاهر عبارتِ ابن بابویه ،
[۵۰] ابن بابویه، علل‌الشرایع، ج۱، ص۲۹۲، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم (بی‌تا).
پاک بودن آن برمی‌آید.
به نظر وی همین حکم به واقعیت نزدیک‌تر است، چرا که هم با روایاتِ طهارت آب سازگارتر است و هم با اصل برائت .


یکی دیگر از مسائلی که درباره حمام مطرح شده این است که اگر شخصی که به حمام رفته، هنگام خروج از حمام اُجرت صاحب حمام را (در صورت نبودن وی) در ظرف خاصی بگذارد و برود، ذمّه‌اش بری می‌شود یا خیر؟ برای این پرسش، فرض‌ها و جواب‌های متفاوتی مطرح شده است.



حمامى امین است و ضامن اثاث و اشیاى ارباب رجوع نیست، مگر آنكه مالى نزد وى به امانت گذاشته شود و او در حفظ آن كوتاهى كرده باشد.
[۵۳] التنقیح (الطهارة)ج۲،ص۱۶۰- ۱۶۳.



استحمام در صورت نیاز از جمله مواردى است كه معتکف مى‌تواند جهت آن از مسجد خارج شود.


علمای اخلاق آدابی برای حمام ذکر کرده‌اند، از جمله قصد قربت کردن، دادن اجرت صاحب حمام قبل از ورود به حمام، با پای راست داخل حمام شدن، گفتن بَسْمله هنگام ورود، صرفه‌جویی در مصرف آب، حرارت حمام را مایه تذکر حرارت آتش جهنم قرار دادن، و سپاسگزاری از خدا پس از فراغت از حمام
[۵۶] محمد بن محمدغزالی، احیاء علوم‌الدین،ج ۱، ص ۱۸۵ـ۱۸۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۵۷] محمدمهدی بن ابی‌ذر نراقی، جامع السعادات،ج ۳، ص ۳۱۶ـ ۳۲۰، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی‌تا).
و بستن لنگ (پوشاننده از ناف تا زانو)، خواندن دعاهاى وارد شده، ریختن مقدارى آب گرم بر جلو سر و نیز بر پاها و نوشیدن جرعه‌اى از آن هنگام ورود به حمام، تحیت گفتن با كیفیت وارد شده، مانند انْقَى اللَّهُ غَسْلَك به كسى كه حمام كرده و گذاردن عمامه بر سر و نیز ریختن مقدارى آب سرد بر پاها هنگام بیرون آمدن ازحمام می‌باشد.


(۱) ابن بابویه، علل‌الشرایع، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم (بی‌تا).
(۲) ابن بابویه، کتاب مَن لایَحضُرُه الفقیه، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.
(۳) ابن حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
(۴) مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب‌المکاسب، ج ۳، قم ۱۴۲۴.
(۵) حرّعاملی، وسائل الشیعه.
(۶) عبدالله بن جعفر حِمْیَری، قرب‌الاسناد، قم ۱۴۱۳.
(۷) محمد بن حسن طوسی، تهذیب‌الاحکام، چاپ حسن موسوی‌خرسان، تهران ۱۳۶۴ش.
(۸) محمد بن حسن طوسی، کتاب‌الخلاف، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۷.
(۹) محمد بن حسن طوسی، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۱۰) محمد بن محمدغزالی، احیاء علوم‌الدین، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۱۱) کلینی، اصول الکافی.
(۱۲) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۳) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، مرآة‌العقول فی شرح اخبار آل‌الرسول، ج ۲۲، چاپ علی آخوندی، تهران ۱۳۶۸ش.
(۱۴) جعفر بن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ صادق شیرازی، تهران ۱۴۰۹.
(۱۵) محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت ۱۹۸۱.
(۱۶) محمدمهدی بن ابی‌ذر نراقی، جامع السعادات، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی‌تا).


۱. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۹۶.
۲. حر عاملی،وسائل الشیعة ج۲، ص۲۹.    
۳. حر عاملی،وسائل الشیعة ج۳۲،۲.    
۴. ابن بابویه، کتاب مَن لایَحضُرُه الفقیه، ج۱، ص۱۲۶، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.    
۵. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۹۷.
۶. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۹۹.
۷. محمدحسن بن باقر نجفی،جواهرالکلام ج۳۷، ص۲۵۴- ۲۵۵.    
۸. السید محمد کاظم الطباطبائی الیزدی،العروة الوثقی‌ ج۵، ص۷۴.    
۹. ابن بابویه، کتاب مَن لایَحضُرُه الفقیه، ج۱، ص۱۱۵، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.    
۱۰. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۹۶.
۱۱. حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۳۱.    
۱۲. حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۴۹۷ـ۴۹۹.
۱۳. حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۶، ص۵۰۱ـ ۵۰۲.
۱۴. ابن حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل،ج ۶، ص ۳۶۲، ج۳، ص۳۳۹، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).
۱۵. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۵۰۲.
۱۶. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، مرآة‌العقول فی شرح اخبار آل‌الرسول، ج۲۲، ص۴۰۴ و پانویس، ج ۲۲، چاپ علی آخوندی، تهران ۱۳۶۸ش.
۱۷. ابن بابویه، کتاب مَن لایَحضُرُه الفقیه، ج۱، ص۵۴، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.    
۱۸. ابن بابویه، کتاب مَن لایَحضُرُه الفقیه، ج۱، ص۱۱۶، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.    
۱۹. ابن بابویه، علل‌الشرایع، ج۱، ص۲۹۲، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم (بی‌تا).
۲۰. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۴۹۷.
۲۱. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۵۰۱ـ۵۰۳.
۲۲. محمد بن حسن طوسی، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ج۱، ص۹۹، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.    
۲۳. محمد بن حسن طوسی، کتاب‌الخلاف، ج۱، ص۴۹۸، قم ۱۴۰۷۱۴۱۷.    
۲۴. محمد بن حسن طوسی، کتاب‌الخلاف، ج۱، ص۳۱۴، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۱۷.
۲۵. جعفر بن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۱، ص۱۴۵، چاپ صادق شیرازی، تهران ۱۴۰۹.    
۲۶. كشف الغطاء ،ج۲، ص۴۱۱- ۴۱۲.
۲۷. السيد محمد كاظم الطباطبائي اليزدي،العروة الوثقى‌ ۱، ص۳۲۸.
۲۸. كشف الغطاء ۲،۴ص۱۶.
۲۹. كشف الغطاءج۲، ص۴۱۵- ۴۱۶؛
۳۰. حرعاملی،وسائل الشیعة ج۲، ص۵۴.    
۳۱. الشیخ یوسف البحرانی،الحدائق الناضرة ج۷، ص۱۹۹.    
۳۲. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۵۰۰.
۳۳. ابن بابویه، کتاب مَن لایَحضُرُه الفقیه، ج۱، ص۱۱۷، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.    
۳۴. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۵۰۵ـ۵۰۷.
۳۵. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۵۰۹.
۳۶. کلینی، اصول الکافی، ج۶، ص۵۰۲.
۳۷. محمد بن حسن طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج۱، ص۳۷۱، چاپ حسن موسوی‌خرسان، تهران ۱۳۶۴ش.    
۳۸. حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۶۴.    
۳۹. ابن بابویه، کتاب مَن لایَحضُرُه الفقیه، ج۱، ص۱۱۳، چاپ علی‌اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.    
۴۰. عبدالله بن جعفر حِمْیَری، قرب‌الاسناد، ج۱، ص۳۰۹، قم ۱۴۱۳.    
۴۱. محمد بن حسن طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج۱، ص۳۷۸، چاپ حسن موسوی‌خرسان، تهران ۱۳۶۴ش.    
۴۲. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۷۷، ص۳۴۳۵، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۴۳. محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱، ص۹۳۱۱۰، بیروت ۱۹۸۱.    
۴۴. کلینی، اصول الکافی، ج۳، ص۱۴.
۴۵. محمد بن حسن طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج۱، ص۳۷۸۳۷۹، چاپ حسن موسوی‌خرسان، تهران ۱۳۶۴ش.    
۴۶. کلینی، اصول الکافی، ج۳، ص۱۴.
۴۷. محمد بن حسن طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج۱، ص۳۷۳، چاپ حسن موسوی‌خرسان، تهران ۱۳۶۴ش.    
۴۸. حرّعاملی، وسائل الشیعه، ج۱، ص۲۲۰.    
۴۹. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۷۷، ص۳۷، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۵۰. ابن بابویه، علل‌الشرایع، ج۱، ص۲۹۲، نجف ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، چاپ افست قم (بی‌تا).
۵۱. محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۲۷، ص۲۹۶، بیروت ۱۹۸۱.    
۵۲. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب‌المکاسب، ج۳، ص۷۵، ج ۳، قم ۱۴۲۴.    
۵۳. التنقیح (الطهارة)ج۲،ص۱۶۰- ۱۶۳.
۵۴. محمدحسن بن باقر نجفی،جواهر الکلام ۲۷، ص۳۳۱.    
۵۵. محمدحسن بن باقر نجفی،جواهرالکلام ۱۷، ص۱۸۲.    
۵۶. محمد بن محمدغزالی، احیاء علوم‌الدین،ج ۱، ص ۱۸۵ـ۱۸۶، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۵۷. محمدمهدی بن ابی‌ذر نراقی، جامع السعادات،ج ۳، ص ۳۱۶ـ ۳۲۰، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی‌تا).



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حمام»، شماره۶۵۱۱.    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج‌۳،ص ۳۷۰    



جعبه ابزار