• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم اذن (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آیاتی از قرآن در مقام بیان حکم اجازه و اذن گرفتن برای برخی امور و برای ورود به برخی مکانها است، با توجه به آیات قرآن به بیان آن مکانها می‌پردازیم.



آیات قرآن درباره اجازه فرزندان دو قسم است نخست: در باره فرزندان نابالغ که که اجازه گرفتن را محدود به زمانهایی نموده است. در مرحله بعد اجازه گرفتن را بر فرزندان بالغ به طور مطلق واجب کرده است.

۱.۱ - اجازه فرزندان نابالغ

آیاتی از قرآن به لزوم کسب اجازه فرزندان نابالغ، پیش از وقت نماز صبح، هنگام ورود به خلوتگاه والدین خویش پرداخته است.
یـایها الذین ءامنوا لیستـذنکم... والذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلـث مرت من قبل صلوة الفجر... ثلـث عورت لکم.."‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! و کودکانتان که به حد بلوغ نرسیده‌اند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامی که لباسهای (معمولی) خود را بیرون می‌آورید، و بعد از نماز "
رفت و آمد فرزندان نابالغ به اتاق پدر و مادر، بدون اذن، در غیر از سه وقت (پیش از طلوع فجر، وقت استراحت نیم روزی و پس از ن ماز عشا) جایز است.
یـایها الذین ءامنوا لیستـذنکم الذین ملکت‌ایمـنکم والذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلـث مرت من قبل صلوة الفجر وحین تضعون ثیابکم من الظهیرة ومن بعد صلوة العشاء ثلـث عورت لکم لیس علیکم ولا علیهم جناح بعدهن طوفون علیکم بعضکم علی بعض.."‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بردگان شما، و همچنین کودکانتان که به حد بلوغ نرسیده‌اند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامی که لباسهای (معمولی) خود را بیرون می‌آورید، و بعد از نماز عشا این سه وقت خصوصی برای شماست اما بعد از این سه وقت، گناهی بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یکدیگر بگردید (و با صفا و صمیمیت به یکدیگر خدمت نمایید). "
جمله" یا ایها الذین آمنوا" دنباله جمله سابق است که می‌فرمود: " یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا... "، که حکم می‌کرد به اینکه داخل شدن به خانه هر کس موقوف به اجازه گرفتن است، در نتیجه آیه مورد بحث به منزله استثناء از آن حکم عمومی است، چون در خصوص غلامان و کنیزکان اجازه گرفتن در سه هنگام را کافی می‌داند، و بیش از آن را واجب نمی‌داند.
و معنای اینکه فرمود: " لیستاذنکم الذین ملکت ایمانکم" این است که به ایشان دستور دهید که از شما اجازه دخول بخواهند، و از ظاهر جمله" ملکت ایمانکم" بر می‌آید که مراد از آن تنها غلامان است (چون کلمه" الذین" برای مردان است، کنیزان)، هر چند که لفظ عمومیت دارد، و اگر آن خاص را به لفظ عام تعبیر کرده، از باب تغلیب است، و از روایت هم این اختصاص برمی آید، که به زودی روایاتش خواهد آمد.
و معنای" الذین لم یبلغوا الحلم" اطفالی است که به حد تمیز رسیده‌اند، ولی بالغ نشده‌اند، و منظور از جمله" ثلاث مرات" سه نوبت در هر روز است، به دلیل اینکه دنبالش آن را تفصیل داده، و فرموده: اول قبل از نماز فجر، و دوم هنگام ظهر که به خانه می‌آیید و جامه می‌کنید، سوم بعد از نماز عشاء،

۱.۲ - اجازه فرزندان بالغ

وجوب اذن خواستن فرزندان بالغ، هنگام ورود به جایگاه اختصاصی پدر و مادر:
واذا بلغ الاطفـل منکم الحلم فلیستـذنوا کما استـذن الذین من قبلهم.." و هنگامی که اطفال شما به سن بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصی که پیش از آنان بودند اجازه می‌گرفتند اینچنین خداوند آیاتش را برای شما بیان می‌کند، و خدا دانا و حکیم است! "
واژه" حلم" (بر وزن" کتب") به معنی عقل آمده است و کنایه از بلوغ است که معمولا با یک جهش عقلی و فکری توام است، و گاه گفته‌اند" حلم" به معنی رؤیا و خواب دیدن است، و چون جوانان، مقارن بلوغ، صحنه‌هایی در خواب می‌بینند که سبب احتلام آنها می‌شود این واژه به عنوان کنایه در معنی بلوغ به کار رفته است.
به هر حال از آیه فوق چنین استفاده می‌شود که حکم بالغان با اطفال نابالغ متفاوت است، زیرا کودکان نابالغ طبق آیه قبل تنها در سه وقت موظف به اجازه گرفتن هستند، چون زندگی آنها با زندگی پدران و مادران آن قدر آمیخته است که اگر بخواهند در همه حال اجازه بگیرند مشکل خواهد بود، و از این گذشته احساسات جنسی آنها هنوز به طور کامل بیدار نشده، ولی نوجوانان بالغ طبق این آیه که اذن گرفتن را به طور مطلق برای آنها واجب دانسته موظفند در همه حال به هنگام ورود بر پدر و مادر اذن بطلبند.
این حکم مخصوص به مکانی است که پدر و مادر در آنجا استراحت می‌کنند و گرنه وارد شدن در اطاق عمومی (اگر اطاق عمومی داشته باشند) مخصوصا به هنگامی که دیگران هم در آنجا حاضرند، و هیچگونه مانع و رادعی در کار نیست اجازه گرفتن لزومی ندارد.
ذکر این نکته نیز لازم است که جمله کما استاذن الذین من قبلهم اشاره به بزرگسالان است که در همه حال به هنگام وارد شدن در اطاق موظف به اجازه گرفتن از پدران و مادران بودند، در این آیه افرادی را که تازه به حد بلوغ رسیده‌اند همردیف بزرگسالان قرار داده که موظف به استیذان بودند.


آیاتی دیگر از قرآن به بیان وجوب اذن، برای ورود به منازل دیگران پرداخته است.
یـایها الذین ءامنوا لا تدخلوا بیوتـا غیر بیوتکم حتی تستانسوا وتسلموا علی اهلها ذلکم خیر لکم لعلکم تذکرون. "‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در خانه‌هایی غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید این برای شما بهتر است شاید متذکر شوید! "
در این آیات بخشی از آداب معاشرت و دستورهای اجتماعی اسلام که ارتباط نزدیکی با مسائل مربوط به حفظ عفت عمومی دارد بیان شده است، و آن طرز ورود به خانه‌های مردم و چگونگی اجازه ورود گرفتن است.
نخست می‌گوید: "‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید در خانه‌هایی که غیر از خانه شما است داخل نشوید تا اینکه اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید" (و به این ترتیب تصمیم ورود خود را قبلا به اطلاع آنها برسانید و موافقت آنها را جلب نمائید) (یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا و تسلموا علی اهلها).
" این برای شما بهتر است، شاید متذکر شوید" (ذلکم خیر لکم لعلکم تذکرون).
جالب اینکه در اینجا جمله" تستانسوا" به کار رفته است نه" تستاذنوا" زیرا جمله دوم فقط اجازه گرفتن را بیان می‌کند، در حالی که جمله اول که از ماده" انس" گرفته شده اجازه‌ای توام با محبت و لطف و آشنایی و صداقت را می‌رساند، و نشان می‌دهد که حتی اجازه گرفتن باید کاملا مؤدبانه و دوستانه و خالی از هر گونه خشونت باشد.


آیاتی دیگر از قرآن به بیان لزوم اجازه خواستن بردگان، هنگام ورود به خلوتگاه مالکان خویش، در سه وقت (پیش از نماز صبح، هنگام ظهر و پس از نماز عشا) پرداخته است.
یـایها الذین ءامنوا لیستـذنکم الذین ملکت‌ایمـنکم... ثلـث مرت من قبل صلوة الفجر وحین تضعون ثیابکم من الظهیرة ومن بعد صلوة العشاء ثلـث عورت لکم لیس علیکم ولا علیهم جناح بعدهن طوفون علیکم بعضکم علی بعض.."‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بردگان شما، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامی که لباسهای (معمولی) خود را بیرون می‌آورید، و بعد از نماز "
این حکم در مورد بردگان مخصوص به بردگان مرد است یا کنیزان را نیز شامل می‌شود روایات مختلفی وارد شده هر چند ظاهر عام است و شامل هر دو گروه می‌شود و به همین دلیل روایت موافق ظاهر را می‌توان ترجیح داد.


آیاتی دیگر بر وجوب اجازه خواستن مسلمانان، هنگام ورود به بیت پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم تصریح نموده است.
یـایها الذین ءامنوا لا تدخلوا بیوت النبی الا ان یؤذن لکم.."‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در خانه‌های پیامبر داخل نشوید مگر به شما برای صرف غذا اجازه داده شود "
باز روی سخن در این آیه به مؤمنان است و بخشی دیگر از احکام اسلام مخصوصا آنچه مربوط به آداب معاشرت با پیامبر صلی الله علیه و آله و خانواده نبوت بوده است ضمن جمله‌های کوتاه و گویا و صریح بیان می‌کند.
نخست می‌گوید: "‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هرگز در اطاقهای پیامبر سر زده داخل نشوید، مگر اینکه برای صرف غذا به شما اجازه داده شود، آنهم مشروط به اینکه به موقع وارد شوید، نه اینکه از مدتی قبل بیائید و در انتظار وقت غذا بنشینید.


آیاتی دیگر بر وجوب کسب اذن، از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در امور مهم اجتماعی تاکید دارد.
انما المؤمنون الذین ءامنوا بالله ورسوله واذا کانوا معه علی امر جامع لم یذهبوا حتی یستـذنوه ان الذین یستـذنونک اولـئک الذین یؤمنون بالله ورسوله.." مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده‌اند و هنگامی که در کار مهمی با او باشند، بی اجازه او جایی نمی‌روند کسانی که از تو اجازه می‌گیرند، براستی به خدا و پیامبرش ایمان آورده‌اند! "
مؤمنین عبارتند از آنهایی که به خدا و رسولش ایمان حقیقی دارند، و به وحدانیت خدا و رسالت رسولش باور و اعتقاد قلبی دارند.
و به همین جهت دنبالش فرمود: " و چون با او بر سر امری اجتماع و اتفاق می‌کنند، نمی‌روند تا اجازه بگیرند" و مقصود از امر جامع امری است که خود به خود مردم را دور هم جمع می‌کند، تا درباره آن بیندیشند و مشورت کنند، و سپس تصمیم بگیرند، مانند جنگ و امثال آن.
و معنای آیه این است که چون با رسول او بر سر امری از امور عمومی اجتماع می‌کنند، پی کار خود نرفته و از آن جناب روی نمی‌گردانند، مگر بعد از آنکه کسب اجازه کرده باشند.
و چون چنین بود، دنبالش فرمود: " کسانی که از تو اجازه می‌گیرند کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان دارند" و این در حقیقت به منزله عکس صدر آیه است، تا دلالت کند بر ملازمه و اینکه ایمان از کسب اجازه جدا نمی‌شود.


آیاتی از قرآن به صحت ازدواج کنیزان، منوط به اجازه صاحبان شان دلالت دارد.
ومن لم یستطع منکم طولا ان ینکح المحصنـت المؤمنـت فمن ما ملکت‌ایمـنکم من فتیـتکم المؤمنـت... فانکحوهن باذن اهلهن.." و آنها که توانایی ازدواج با زنان (آزاد) پاکدامن باایمان را ندارند، می‌توانند با زنان پاکدامن از بردگان باایمانی که در اختیار دارید ازدواج کنند- خدا به ایمان شما آگاه تر است و همگی اعضای یک پیکرید- آنها را با اجازه صاحبان آنان تزویج نمایید"
و مراد از جمله: " فمن ما ملکت ایمانکم" کنیزانی است که در دست سایر مؤمنین هستند، نه آنهایی که در دست خود مردی است که می‌خواهد نکاح کند، چون نکاح کردن مرد با کنیز خودش باطل و غیر مشروع است.
و حاصل معنای آیه این شد: که هر مسلمانی نمی‌تواند از زنان مؤمنه و آزاد بگیرد، زیرا بنیه مالیش آن چنان زیاد نیست که بتواند سنگینی مهر و نفقه او را تحمل کند، می‌تواند با کنیزان مؤمنه‌ای که در دست سایر مسلمانان است ازدواج کند و مجبور نیست آن قدر خود را در فشار تجرد نگه دارد که خدای نخواسته در معرض خطر فحشا و در نتیجه در معرض شقاوت و بدبختی قرار دهد.


از آیاتی نیز چنین استفاده می‌شود که عقد ازدواج دختران نابالغ، مشروط به اجازه ولی آنان است
... او یعفوا الذی بیده عقدة النکاح.."... مگر اینکه آنها (حق خود را) ببخشند یا (در صورتی که صغیر و سفیه باشند، ولی آنها، یعنی) آن کس که گره ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد... "
بر اساس یک احتمال، منظور از «الذی...» ولی دختر نابالغ است که امر نکاح به دست او است.


آیاتی از قرآن کریم به بیان مواردی که نیازی به اجازه ندارد نیز پرداخته است

۸.۱ - ورود به مراکز عمومی

برای ورود به ساختمانها و مراکز عمومی، در صورت داشتن متاعی در آنجا نیاز به اجازه ورود نیست.
لیس علیکم جناح ان تدخلوا بیوتـا غیر مسکونة فیها متـع لکم.." (ولی) گناهی بر شما نیست که وارد خانه‌های غیر مسکونی بشوید که در آن متاعی متعلق به شما وجود دارد و خدا آنچه را آشکار می‌کنید و آنچه را پنهان می‌دارید، می‌داند! "
در باره بیوت غیر مسکونه در میان مفسران گفتگو است، بعضی گفته‌اند: منظور ساختمانهایی است که شخص خاصی در آن ساکن نیست، بلکه جنبه عمومی و همگانی دارد، مانند کاروانسراها، مهمانخانه‌ها، و همچنین حمامها و مانند آن- این مضمون در حدیثی از امام صادق علیه السلام صریحا آمده است.

۸.۲ - ازدواج زنان مطلقه

مشروط نبودن ازدواج مجدد زنان مطلقه، پس از انقضای عده، به اجازه اولیا:
واذا طـلقتم النساء فبلغن اجلهن فلا تعضلوهن ان ینکحن ازوجهن اذا ترضوا بینهم بالمعروف.." و هنگامی که زنان را طلاق دادید و عده خود را به پایان رساندند، مانع آنها نشوید که با همسران (سابق) خویش، ازدواج کنند! اگر در میان آنان، به طرز پسندیده‌ای تراضی برقرار گردد. "
همان گونه که قبلا اشاره شد در زمان جاهلیت زنان در زنجیر اسارت مردان بودند و بی آنکه به اراده و تمایل آنان توجه شود مجبور بودند زندگی خود را طبق تمایلات مردان خودکامه تنظیم کنند.
از جمله در مورد انتخاب همسر، به خواسته و میل زن هیچ گونه اهمیتی داده نمی‌شد حتی اگر زن با اجازه ولی، ازدواج می‌کرد سپس از همسرش جدا می‌شد باز پیوستن ثانوی او به همسر اول، بستگی به اراده مردان فامیل داشت و بسیار می‌شد با اینکه زن و شوهر بعد از جدایی علاقه به بازگشت داشتند مردان خویشاوند روی پندارها و موهوماتی مانع می‌شدند.
قرآن صریحا این روش را محکوم کرده، می‌گوید: " هنگامی که زنان را طلاق دادید و عده خود را به پایان رسانیدند، مانع آنها نشوید که با همسران (سابق) خویش ازدواج کنند اگر در میان آنها رضایت به طرز پسندیده‌ای حاصل شود

۸.۳ - خوردن از منازل دوستان

اذن، برای استفاده از خوردنیهای منازل دوستان واجب نیست..... ولا علی المریض حرج ولا علی انفسکم ان تاکلوا من بیوتکم او بیوت ءابائکم... او صدیقکم لیس علیکم جناح ان تاکلوا جمیعـا او اشتاتـا.." و بر شما نیز گناهی نیست که از خانه‌های خودتان(خانه‌های فرزندان یا همسرانتان که خانه خود شما محسوب می‌شود بدون اجازه خاصی) غذا بخورید و همچنین خانه‌های پدرانتان... یا خانه‌های دوستانتان، بر شما گناهی نیست که بطور دسته جمعی یا جداگانه غذا بخورید "

۸.۴ - خوردن از منازل خویشان

همچنین برای استفاده از خوردنیهای منازل خویشان اجازه واجب نیست.
لیس علی الاعمی حرج... ولا علی انفسکم ان تاکلوا من بیوتکم او بیوت ءابائکم او بیوت امهـتکم او بیوت اخونکم او بیوت اخوتکم او بیوت اعمـمکم او بیوت عمـتکم او بیوت اخولکم او بیوت خــلـتکم... لیس علیکم جناح ان تاکلوا جمیعـا او اشتاتـا.."بر نابینا... گناهی نیست (که با شما هم غذا شوند)، و بر شما نیز گناهی نیست که از خانه‌های خودتان(خانه‌های فرزندان یا همسرانتان که خانه خود شما محسوب می‌شود بدون اجازه خاصی ) غذا بخورید و همچنین خانه‌های پدرانتان، یا خانه‌های مادرانتان، یا خانه‌های برادرانتان، یا خانه‌های خواهرانتان، یا خانه‌های عموهایتان، یا خانه‌های عمه هایتان، یا خانه‌های داییهایتان، یا خانه‌های خاله هایتان، یا خانه‌ای که کلیدش در اختیار شماست، یا خانه‌های دوستانتان، بر شما گناهی نیست که بطور دسته جمعی یا جداگانه غذا بخورید... "
آیا خوردن غذای دیگران مشروط به اجازه آنها نیست؟
چنان که در آیه فوق دیدیم خداوند اجازه داده است که انسان از خانه‌های بستگان نزدیک و بعضی از دوستان و مانند آنها- که مجموعا یازده مورد می‌شود- غذا بخورد، و در آیه اجازه گرفتن از آنها شرط نشده بود، و مسلما مشروط به اجازه نیست چون با وجود اجازه از غذای هر کس می‌توان خورد و این یازده گروه خصوصیتی ندارد.
ولی آیا احراز رضایت باطنی (به اصطلاح از طریق شاهد حال) به خاطر خصوصیت و نزدیکی که میان طرفین است شرط است؟
ظاهر اطلاق آیه این شرط را نیز نفی می‌کند، همین اندازه که احتمال رضایت او باشد (و غالبا رضایت حاصل است) کافی می‌شمرد.
ولی اگر وضع طرفین به صورتی در آمده که یقین به عدم رضایت داشته باشند گر چه ظاهر آیه نیز از این نظر اطلاق دارد اما بعید نیست که آیه از چنین صورتی منصرف باشد، به خصوص اینکه اینگونه افراد، نادرند و معمولا اطلاقات شامل این گونه افراد نادر نمی‌شود.
بنا بر این آیه فوق، در محدوده خاصی، آیات و روایاتی را که تصرف در اموال دیگران را مشروط به احراز رضایت آنها کرده است تخصیص می‌زند، ولی تکرار می‌کنیم این تخصیص در محدوده معینی است، یعنی غذا خوردن به مقدار نیاز، خالی از اسراف و تبذیر.
آنچه در بالا ذکر شد در میان فقهای ما مشهور است، و قسمتی از آن نیز صریحا در روایات آمده.
در روایت معتبری از امام صادق علیه السلام می‌خوانیم هنگامی که از این آیه- جمله او صدیقکم- از آن حضرت سؤال کردند فرمود:
هو و الله الرجل یدخل بیت صدیقه فیاکل بغیر اذنه:
" به خدا قسم منظور این است که انسان داخل خانه برادرش می‌شود و بدون اجازه غذا می‌خورد".
روایات متعدد دیگری نیز به همین مضمون نقل شده که در آنها آمده است اذن گرفتن در این موارد شرط نیست (البته اختلافی در میان فقهاء نیست که با نهی صریح یا علم به کراهت جایز نیست و آیه از آن انصراف دارد).

۸.۵ - خوردن نابینایان و غیره

نابینایان و لنگها و مریضها، جهت استفاده از خانه خویشان و دوستان خود لازم نیست اذن بگیرند
لیس علی الاعمی حرج ولا علی الاعرج حرج ولا علی المریض حرج ولا علی انفسکم ان تاکلوا من بیوتکم او بیوت ءابائکم او بیوت امهـتکم او بیوت اخونکم او بیوت اخوتکم او بیوت اعمـمکم او بیوت عمـتکم او بیوت اخولکم او بیوت خــلـتکم... او صدیقکم لیس علیکم جناح ان تاکلوا جمیعـا او اشتاتـا..
چرا که طبق صریح بعضی از روایات، اهل مدینه پیش از آنکه اسلام را پذیرا شوند افراد نابینا و شل و بیمار را از حضور بر سر سفره غذا منع می‌کردند و با آنها هم غذا نمی‌شدند و از این کار نفرت داشتند.
و به عکس بعد از ظهور اسلام گروهی غذای این گونه افراد را جدا می‌دادند نه به این علت که از هم غذا شدن با آنها تنفر داشتند، بلکه به این دلیل که شاید اعمی، غذای خوب را نبیند و آنها ببینند و بخورند و این بر خلاف اخلاق است، و همچنین در مورد افراد لنگ و بیمار که ممکن است در غذا خوردن عقب بمانند و افراد سالم پیشی بگیرند.
به هر دلیل که بود با آنها هم غذا نمی‌شدند، و روی همین جهت افراد اعمی و لنگ و بیمار نیز خود را کنار می‌کشیدند، چرا که ممکن بود مایه ناراحتی دیگران شوند و این عمل را برای خود گناه می‌دانستند.
این موضوع را از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله که سؤال کردند آیه فوق نازل شد و گفت: هیچ مانعی ندارد که آنها با شما هم غذا شوند.

۸.۶ - خوردن کلیدداران منازل

استفاده کلیدداران منزل، از خوردنیهای آن، بدون اذن صاحبان آن جایز است.
لیس علی الاعمی حرج... ولا علی انفسکم ان تاکلوا من بیوتکم... او ما ملکتم مفاتحه.." و بر شما نیز گناهی نیست که از خانه‌های خودتان... یا خانه‌ای که کلیدش در اختیار شماست، ... بر شما گناهی نیست که بطور دسته جمعی یا جداگانه غذا بخورید... "


۱. نور/سوره۲۴، آیه۵۸..    
۲. نور/سوره۲۴، آیه۵۸..    
۳. طباطبائی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۲۶.    
۴. نور/سوره۲۴، آیه۵۹..    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۵۴۱.    
۶. نور/سوره۲۴، آیه۲۷..    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۴۲۷.    
۸. نور/سوره۲۴، آیه۵۸..    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۵۴۰.    
۱۰. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۳..    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۳۹۸.    
۱۲. نور/سوره۲۴، آیه۶۲..    
۱۳. طباطبائی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۳۰.    
۱۴. نساء/سوره۴، آیه۲۵..    
۱۵. طباطبائی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص۴۳۹.    
۱۶. بقره/سوره۲، آیه۲۳۷..    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۱۲۵.    
۱۸. نور/سوره۲۴، آیه۲۹..    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۴۳۲.    
۲۰. بقره/سوره۲، آیه۲۳۲..    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۸۲.    
۲۲. نور/سوره۲۴، آیه۶۱..    
۲۳. نور/سوره۲۴، آیه۶۱..    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۵۵۴.    
۲۵. نور/سوره۲۴، آیه۶۱..    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۵۴۹.    
۲۷. نور/سوره۲۴، آیه۶۱..    




قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم اذن‌».    


رده‌های این صفحه : اذن‌ | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار