• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خاندان بنوالمغربی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بنوالمغربی، خاندان ایرانی، شیعی مذهب و متنفذ در دربار امرای بغداد ، حلب ، مصر ، موصل و میافارقین در سده چهارم و پنجم، بوده‌اند.



نسب این خاندان را به بهرام گور پادشاه ساسانی رسانده‌اند و بنابر رساله‌ای که ابن عدیم از مشهورترین فرد این خاندان، وزیر مغربی ، نقل کرده است نیای اعلای آنان از مردم بصره بود که در فتنه بریدی در ۳۱۹ به بغداد مهاجرت کرد و متصدی دیوان المغرب ، دیوان جمع آوری خراج قسمت غربی بغداد، شد و ازاین‌رو اعقاب او به مغربی شهرت یافتند؛ با اینهمه برخی احتمال داده‌اند که آنان اصلاً مغربی باشند.
[۱] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۲۷، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
[۲] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۳۰ـ۳۱، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
[۳] ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۷۲، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
[۴] ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۷۷، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
[۵] احمدبن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲،چاپ محمد جواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.



۱) ابوالحسن علی بن محمد. جد اعلای این خاندان بود که پس از اقامت در بغداد، عهده دار دیوان المغرب شد.
[۶] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۳۱، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
[۷] ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۷۷، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.



۲) ابوالقاسم حسین بن علی. جد وزیر مغربی بود و در بغداد متولد شد. در زمان ریاست محمد بن یاقوت ، در دیوان بغداد کاتب (مدبّر) بود. او با خواهر ابوعلی هارون بن عبدالعزیز اوارجی، محدّث امامی ، ازدواج کرد.
[۸] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۳۱، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
[۹] ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۷۲، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
[۱۰] احمدبن علی نجاشی، رجال النجاشی،ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، چاپ محمد جواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
و سپس در ۳۲۶، در پی رفتن محمّد بن رائق از بغداد به موصل و برطرف شدن برخی سختگیریها، همراه هارون از عراق به شام رفت و به اخشید پیوست. پدر و عموی وزیر مغربی در بغداد ماندند تا آن‌که غلام اخشید آنها را به مصر برد.
[۱۱] چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹، ج۶، ص۳۱، ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
در پی بروز هرج و مرج در خاندان اخشید، ابوالقاسم و هارون به حلب نزد حمدانیان رفتند و ابوالقاسم کاتب سیف الدوله شد.
[۱۲] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۲۷، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
[۱۳] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۳۱ـ۳۲، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
در جنگ سیف الدوله و امپراتوری روم شرقی ، وی به اسارت رفت و سیف الدوله در ۳۵۴ توانست او را آزاد کند، ولی در راه بازگشت به حلب درگذشت.
[۱۴] EI ۲ , sv " A l-Maghribi ¦ , Banu ¦ " (by P Smoor)، ذیل «المغربی.



۳) ابوالحسن علی بن حسین بن محمد مغربی. در حلب به دنیا آمد و در همانجا بزرگ شد. در ۳۵۶ وزارت سیف الدوله حمدانی را داشت، و سپس در زمان فرزند او، سعدالدوله، کاتب دیوان و پس از چندی وزیر او شد.
[۱۵] ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۱، ص۴۲۲، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
[۱۶] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۱۵۲، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
[۱۷] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۱۷۳، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
اما پس از مدت کوتاهی روابطش با سعدالدوله به سردی گرایید و خود را به العزیز، خلیفه فاطمی ، نزدیک کرد و او را به جنگ با سعدالدوله برانگیخت. سپاه خلیفه به فرماندهی امیر ابوالفوارس بَکجور حاجب ـ که ابوالحسن وزیر یا کاتب او بود ـ برای تصرف حلب به جنگ سعدالدوله رفت. در این جنگ، بکجور کشته شد و رَقّه بار دیگر به تصرف سعدالدوله درآمد، و ابوالحسن از او امان گرفت و به کوفه رفت.
[۱۸] ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۱، ص۴۲۲، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
[۱۹] محمدبن حسین ابوشجاع روذراوری، ذیل کتاب تجارب الامم، ج۱، ص۲۱۱، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۴/۱۹۱۶.
[۲۰] محمدبن حسین ابوشجاع روذراوری، ذیل کتاب تجارب الامم، ج۱، ص۲۱۷، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۴/۱۹۱۶.
[۲۱] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ،ج۹، ص۸۷ ـ ۸۹، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
او پس از بازگشت نزدِ خلیفه العزیز، در ۳۸۱ که سال مرگ سعدالدوله بود، خلیفه را به تصرف حلب تشویق کرد. خلیفه، مَنجوتگین، امیر ترک ، را برای تصرف آن نواحی و ابوالحسن را برای نظارت بر امور روانه کرد. حکومت حلب هنگام این لشکرکشی در دست لؤلؤ، غلامِ ابوالفضائل پسر سعدالدوله، بود. هنگام محاصره حلب، لؤلؤ با بخشش مال فراوان ابوالحسن را با خود همراه کرد و ابوالحسن نیز منجوتگین را از ادامه محاصره بازداشت. ازینرو خلیفه العزیز بر ابوالحسن خشم گرفت و او را عزل کرد. ابوالحسن از مصر گریخت و همراه منجوتگین به شام رفت و تا مرگ العزیز (۳۸۳) همانجا ماند.
[۲۲] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۱، ص۱۸۸ـ۱۸۹، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
[۲۳] محمدبن حسین ابوشجاع روذراوری، ذیل کتاب تجارب الامم، ج۱، ص۲۱۷ـ۲۱۹، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۴/۱۹۱۶.

پس از مرگ العزیز، ابوالحسن و فرزندش ابوالقاسم خود را به جانشین العزیز، الحاکم، نزدیک کردند، لیکن دشمنی منصور بن عَبدون، ناظر دیوان خلیفه، با خاندان مغربی سبب شد تا الحاکم در ۴۰۰، ابوالحسن، برادرش و دو فرزندش را به قتل برساند و تنها ابوالقاسم موفق به فرار شد.
[۲۴] ابن صیرفی، الاشارة إلی من نال الوزارة، ج۱، ص۴۷، چاپ عبدالله مخلص، قاهره ۱۹۲۴.
[۲۵] ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۶۲، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
ابوالحسن از راویان حدیث بود و از عبدالعزیز اوارجی احادیثی نقل کرده است.
[۲۶] ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۱، ص۴۲۲، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.



۴) ابوالقاسم حسین بن علی بن حسین مغربی (وزیر مغربی). در ۳۷۰ در مصر به دنیا آمد. ابن عدیم
[۲۷] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، حاشیه، ج۶، ص۳۴، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
تولد او را در حلب می‌داند. مادرش دختر ابن ابی زینب نعمانی بود. نجاشی،
[۲۸] احمدبن علی نجاشی، رجال النجاشی،ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، چاپ محمد جواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
به اشتباه، هارون اوارجی را جد او دانسته، ولی هارون، دایی پدر وزیر مغربی بوده است.
[۲۹] ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۷۲ـ۱۷۷، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
ابوالقاسم تا چهارده سالگی قرآن را آموخت، سپس نحو و لغت و حساب جبر و مقابله را فراگرفت. پیش از هفده سالگی کتاب اصلاح المنطق را تلخیص کرد.
[۳۰] ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۸، ص۳۲، حیدرآباد دکن ۱۳۵۷ـ۱۳۵۹.
[۳۱] ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۳۳ـ۳۴ و حاشیه، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
[۳۲] ابن خلّکان، وفیات الاعیان،ج۲، ص۱۷۳، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
او پس از کشته شدن پدرش، به رَملَه رفت و حسّان بن مُفّرج بن جراح را به شورش بر ضد الحاکم واداشت، سپس وی را به امیر مکه ، ابوالفتوح حسن بن جعفر علوی، نزدیک کرد و در پی آن به نام ابوالفتوح با لقب الراشدبالله خطبه خوانده شد. الحاکم با صرف مال فراوان حسّان را به خود نزدیک کرد. ازینرو ابوالفتوح به مکه بازگشت و ابوالقاسم نیز به عراق نزد فخرالملک، وزیر عباسی، رفت.
[۳۳] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۳۳۲، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
[۳۴] محمدبن حسین ابوشجاع روذراوری، ج۱، ص۲۳۳، ذیل کتاب تجارب الامم، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۴/۱۹۱۶.
[۳۵] محمدبن حسین ابوشجاع روذراوری، ج۱، ص۲۳۵ـ۲۳۸، ذیل کتاب تجارب الامم، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۴/۱۹۱۶.
القادربالله ، خلیفه عباسی، از فخرالملک خواست تا ابوالقاسم را از خود دور کند اما فخرالملک نپذیرفت و او را همراه خود به واسط برد.
[۳۶] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
[۳۷] ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۷۵، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
ابوالقاسم پس از درگذشت فخرالملک در ۴۱۴، به بغداد رفت و در آنجا منصب وزارت یافت و سال بعد به موصل نزد قَرواش (قِرواش)، امیرِ بنی عُقَیل ، رفت و کاتب او شد. خلیفه عباسی از قرواش خواست که او را از خود براند، و ابوالقاسم به دیار بکر نزد احمد بن مروان رفت و وزیر او شد و تا هنگام مرگ یعنی سال ۴۱۸، در آنجا ماند.
[۳۸] ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۷۵ـ۱۷۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
[۳۹] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۳۳۱، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
[۴۰] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۳۳۵ـ۳۳۶، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
به وصیت ابوالقاسم، او را در جوار حضرت علی علیه السّلام دفن کردند.
[۴۱] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۳۶۲، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
[۴۲] ابن ارزق، تاریخ الفارقی، ج۱، ص۱۳۹ـ۱۴۰، چاپ بدوی عبداللطیف عوض، قاهره ۱۳۷۹/۱۹۵۹.
ابوالقاسم در بلاغت ، لغت ، تاریخ ، کتابت، و نیز نجوم تبحر و خطی خوش داشت.
[۴۳] محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۷، ص۳۹۴، چاپ شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۴۴] علی بن حسن باخرزی، دمیة القصر و عصرة اهل العصر، ج۱، ص۱۱۶، چاپ محمد تونجی، ج ۱، دمشق ۱۳۹۱.
[۴۵] ابن قلانسی، تاریخ دمشق، ج۱، ص۶۴، بیروت ۱۹۰۸، ذیل تاریخ دمشق، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
[۴۶] محمدبن علی تنوخی، تاریخ العظیمی، در شذرات من کتب مفقودة،ص۵۷، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۴۷] عبدالملک بن محمد ثعالبی، کتاب تتمّة الیتیمة،ج۱، ص۲۴ـ۲۵، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۵۳.
او همچنین، محدث بود و ازاین‌رو شرح حالش در منابع رجالی آمده است. وی دارای تألیفات بسیاری است که برخی از آن‌ها به چاپ رسیده است، از جمله: ادب الخواص فی المختار من بلاغات قبائل العرب؛ الایناس بعلم الانساب؛ و رساله‌ای در پاسخ به سؤالات ابن بسّام درباره لغت و ادب.
[۴۸] ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۷۲، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
[۴۹] طبقات المفسّرین، ج۱، ص۱۵۶، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۵۰] محسن امین، اعیان الشیعة، ج۶، ص۱۱۴، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۵۱] مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون،ج ۱، ستون ۱۰۸، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۵۲] احسان عباس، الوزیر المغربی: ابوالقاسم الحسین بن علی، العالم الشاعر الناثر الثائر، ج۱، ص۲۰۲ـ۲۱۴، عمان ۱۹۸۸.
[۵۳] دارالکتب المصریة، فهرست المخطوطات دارالکتب المصریة، ج ۱، ص ۳۷۱، چاپ فؤاد سید ، قاهره ۱۳۸۰/۱۹۶۱.
[۵۴] دارالکتب المصریة، فهرست الکتب العربیة المحفوظة بالکتبخانة الخدیویة، قسم ۲، ص ۵۶۵، قاهره ،۱۳۱۰ .
[۵۵] Hartwig Derenbourg, Les manuscrits arabes de L'Escurial , Paris ۱۸۸۴ ج ۱، ص ۲۴۹
[۵۶] احسان عباس، الوزیر المغربی: ابوالقاسم الحسین بن علی، العالم الشاعر الناثر الثائر، ص ۱۰۹ـ۱۶۲،عمان ۱۹۸۸.
[۵۷] احسان عباس، الوزیر المغربی: ابوالقاسم الحسین بن علی، العالم الشاعر الناثر الثائر، ص۲۲۷ـ۲۳۳،عمان ۱۹۸۸.
[۵۸] ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۱، ص۳۰۱،حیدرآباد دکن ۱۳۲۹ـ۱۳۳۱، چاپ افست بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۵۹] احمدبن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، چاپ محمد جواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۶۰] بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، محمدبن علی داودی، طبقات المفسّرین، ج۱، ص۱۵۶، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.



۵) ابوالفرج مغربی محمد بن جعفر. جد او، برادر ابوالقاسم، وزیر مغربی، بود که به دست منصوربن عبدون کشته شد.
[۶۱] ابن صیرفی، الاشارة إلی من نال الوزارة، ج۱، ص۴۷،چاپ عبدالله مخلص، قاهره ۱۹۲۴.
از تولد و زندگی وی اطلاعی در دست نیست، جز آن‌که مدتی در مغرب زیست و پس از آن در مصر به خدمت الناصر حسن بن علی یازوری، وزیر المستنصر، خلیفه فاطمی ، درآمد. پس از برکناری این وزیر، و وزارت ابوالفرج بابلی در ۴۵۴، ابوالفرج مغربی دستگیر و زندانی شد، اما به دلیل توجه مادر خلیفه، در همان سال از زندان آزاد شد و بر مسندوزارت نشست. وزارت او چندان نپایید، و اندکی بعد به ریاستدیوان الجیش و دیوان انشا برگزیده شد. این وظایف موقت بود و تا امارت بدرالجمالی ادامه یافت. او در ۴۷۸ درگذشت.
[۶۲] ابن صیرفی، الاشارة إلی من نال الوزارة، ج۱، ص۴۷ـ ۴۸، چاپ عبدالله مخلص، قاهره ۱۹۲۴.
[۶۳] ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، ج۵، ص۷۰، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳).



(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
(۲) ابن ارزق، تاریخ الفارقی، چاپ بدوی عبداللطیف عوض، قاهره ۱۳۷۹/۱۹۵۹.
(۳) ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳).
(۴) ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، حیدرآباد دکن ۱۳۵۷ـ۱۳۵۹.
(۵) ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، حیدرآباد دکن ۱۳۲۹ـ۱۳۳۱، چاپ افست بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۶) ابن خلّکان، وفیات الاعیان، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
(۷) ابن صیرفی، الاشارة إلی من نال الوزارة، چاپ عبدالله مخلص، قاهره ۱۹۲۴.
(۸) ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
(۹) ابن عدیم، زبدة الحلب من تاریخ حلب، چاپ سامی دهّان، دمشق ۱۹۵۱ـ ۱۹۶۸.
(۱۰) ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۱، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
(۱۱) ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
(۱۲) محمدبن حسین ابوشجاع روذراوری، ذیل کتاب تجارب الامم، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۴/۱۹۱۶.
(۱۳) محسن امین، اعیان الشیعة، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۴) علی بن حسن باخرزی، دمیة القصر و عصرة اهل العصر، چاپ محمد تونجی، ج ۱، دمشق ۱۳۹۱.
(۱۵) محمدبن علی تنوخی، تاریخ العظیمی، در شذرات من کتب مفقودة، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۶) عبدالملک بن محمد ثعالبی، کتاب تتمّة الیتیمة، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۵۳.
(۱۷) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۸) دارالکتب المصریة، فهرست الکتب العربیة المحفوظة بالکتبخانة الخدیویة، ج ۷، قاهره ۱۳۱۰.
(۱۹) دارالکتب المصریة، فهرست المخطوطات دارالکتب المصریة، چاپ فؤاد سید، ج ۱، قاهره ۱۳۸۰/۱۹۶۱.
(۲۰) محمدبن علی داودی، طبقات المفسّرین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۱) محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۷، چاپ شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۲) احسان عباس، الوزیر المغربی: ابوالقاسم الحسین بن علی، العالم الشاعر الناثر الثائر، عمان ۱۹۸۸.
(۲۳) احمدبن علی نجاشی، رجال النجاشی، چاپ محمد جواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۲۴) Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur , Leiden ۱۹۴۳-۱۹۴۹;.
(۲۵) Hartwig Derenbourg, Les manuscrits arabes de L'Escurial , Paris ۱۸۸۴;.
(۲۶) EI ۲ , sv " A l-Maghribi ¦ , Banu ¦ " (by P Smoor) ;.
(۲۷) Georges Vajda, Index gإnإral des manuscrits arabes musulmans de la Bibliothةque nationale de Paris , Paris ۱۹۵۳


۱. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۲۷، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
۲. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۳۰ـ۳۱، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
۳. ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۷۲، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
۴. ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۷۷، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
۵. احمدبن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲،چاپ محمد جواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۶. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۳۱، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
۷. ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۷۷، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
۸. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۳۱، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
۹. ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۷۲، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
۱۰. احمدبن علی نجاشی، رجال النجاشی،ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، چاپ محمد جواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۱. چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹، ج۶، ص۳۱، ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
۱۲. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۲۷، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
۱۳. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۳۱ـ۳۲، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
۱۴. EI ۲ , sv " A l-Maghribi ¦ , Banu ¦ " (by P Smoor)، ذیل «المغربی.
۱۵. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۱، ص۴۲۲، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
۱۶. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۱۵۲، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
۱۷. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۱۷۳، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
۱۸. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۱، ص۴۲۲، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
۱۹. محمدبن حسین ابوشجاع روذراوری، ذیل کتاب تجارب الامم، ج۱، ص۲۱۱، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۴/۱۹۱۶.
۲۰. محمدبن حسین ابوشجاع روذراوری، ذیل کتاب تجارب الامم، ج۱، ص۲۱۷، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۴/۱۹۱۶.
۲۱. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ،ج۹، ص۸۷ ـ ۸۹، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
۲۲. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۱، ص۱۸۸ـ۱۸۹، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
۲۳. محمدبن حسین ابوشجاع روذراوری، ذیل کتاب تجارب الامم، ج۱، ص۲۱۷ـ۲۱۹، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۴/۱۹۱۶.
۲۴. ابن صیرفی، الاشارة إلی من نال الوزارة، ج۱، ص۴۷، چاپ عبدالله مخلص، قاهره ۱۹۲۴.
۲۵. ابن قلانسی، ذیل تاریخ دمشق، ج۱، ص۶۲، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
۲۶. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۱، ص۴۲۲، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
۲۷. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، حاشیه، ج۶، ص۳۴، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
۲۸. احمدبن علی نجاشی، رجال النجاشی،ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، چاپ محمد جواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۹. ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۷۲ـ۱۷۷، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
۳۰. ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۸، ص۳۲، حیدرآباد دکن ۱۳۵۷ـ۱۳۵۹.
۳۱. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۳۳ـ۳۴ و حاشیه، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۶ـ۱۹۸۹.
۳۲. ابن خلّکان، وفیات الاعیان،ج۲، ص۱۷۳، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
۳۳. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۳۳۲، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
۳۴. محمدبن حسین ابوشجاع روذراوری، ج۱، ص۲۳۳، ذیل کتاب تجارب الامم، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۴/۱۹۱۶.
۳۵. محمدبن حسین ابوشجاع روذراوری، ج۱، ص۲۳۵ـ۲۳۸، ذیل کتاب تجارب الامم، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۴/۱۹۱۶.
۳۶. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
۳۷. ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۷۵، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
۳۸. ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۷۵ـ۱۷۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
۳۹. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۳۳۱، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
۴۰. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۳۳۵ـ۳۳۶، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
۴۱. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۳۶۲، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/ ۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
۴۲. ابن ارزق، تاریخ الفارقی، ج۱، ص۱۳۹ـ۱۴۰، چاپ بدوی عبداللطیف عوض، قاهره ۱۳۷۹/۱۹۵۹.
۴۳. محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۷، ص۳۹۴، چاپ شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۴۴. علی بن حسن باخرزی، دمیة القصر و عصرة اهل العصر، ج۱، ص۱۱۶، چاپ محمد تونجی، ج ۱، دمشق ۱۳۹۱.
۴۵. ابن قلانسی، تاریخ دمشق، ج۱، ص۶۴، بیروت ۱۹۰۸، ذیل تاریخ دمشق، چاپ آمدروز، بیروت ۱۹۰۸.
۴۶. محمدبن علی تنوخی، تاریخ العظیمی، در شذرات من کتب مفقودة،ص۵۷، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۴۷. عبدالملک بن محمد ثعالبی، کتاب تتمّة الیتیمة،ج۱، ص۲۴ـ۲۵، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۵۳.
۴۸. ابن خلّکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۱۷۲، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
۴۹. طبقات المفسّرین، ج۱، ص۱۵۶، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۰. محسن امین، اعیان الشیعة، ج۶، ص۱۱۴، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۱. مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون،ج ۱، ستون ۱۰۸، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۵۲. احسان عباس، الوزیر المغربی: ابوالقاسم الحسین بن علی، العالم الشاعر الناثر الثائر، ج۱، ص۲۰۲ـ۲۱۴، عمان ۱۹۸۸.
۵۳. دارالکتب المصریة، فهرست المخطوطات دارالکتب المصریة، ج ۱، ص ۳۷۱، چاپ فؤاد سید ، قاهره ۱۳۸۰/۱۹۶۱.
۵۴. دارالکتب المصریة، فهرست الکتب العربیة المحفوظة بالکتبخانة الخدیویة، قسم ۲، ص ۵۶۵، قاهره ،۱۳۱۰ .
۵۵. Hartwig Derenbourg, Les manuscrits arabes de L'Escurial , Paris ۱۸۸۴ ج ۱، ص ۲۴۹
۵۶. احسان عباس، الوزیر المغربی: ابوالقاسم الحسین بن علی، العالم الشاعر الناثر الثائر، ص ۱۰۹ـ۱۶۲،عمان ۱۹۸۸.
۵۷. احسان عباس، الوزیر المغربی: ابوالقاسم الحسین بن علی، العالم الشاعر الناثر الثائر، ص۲۲۷ـ۲۳۳،عمان ۱۹۸۸.
۵۸. ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۱، ص۳۰۱،حیدرآباد دکن ۱۳۲۹ـ۱۳۳۱، چاپ افست بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۵۹. احمدبن علی نجاشی، رجال النجاشی، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، چاپ محمد جواد نائینی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۶۰. بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، محمدبن علی داودی، طبقات المفسّرین، ج۱، ص۱۵۶، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۶۱. ابن صیرفی، الاشارة إلی من نال الوزارة، ج۱، ص۴۷،چاپ عبدالله مخلص، قاهره ۱۹۲۴.
۶۲. ابن صیرفی، الاشارة إلی من نال الوزارة، ج۱، ص۴۷ـ ۴۸، چاپ عبدالله مخلص، قاهره ۱۹۲۴.
۶۳. ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، ج۵، ص۷۰، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳).



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۱۹۰۹.    



جعبه ابزار