• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سماع صوفی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



«سماع» - که نوعاً در قالب رقص، موسیقی، شعر و آواز است - در نزد تمامی اهل تصوف و عرفان، مورد تأیید نمی‏‌باشد.




برخی از اهل تصوف، با تمسک به بعضی از آیات قرآن کریم - که مشتقات واژه سمع در آن به کار رفته - به دنبال مستمسکی برای تأیید این موضوع می‏‌باشند.
[۱] مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، ص‏۱۸۹.
[۲] اسرار التوحید، ص‏۲۷۷.

عده‏ای دیگر این موضوع را به رقص و سماع رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله مستند ساخته‏اند.
[۳] مصباح‏ الهدایة، ص‏۲۰۱.




گروهی از صوفیان، سماع را علاوه بر آواز خوانی، رقص و پایکوبی با ویژگی‏های دیگری چون رقص در میان زنان نامحرم، خواندن شعر به جای قرآن در مجالس در سماع، آمیختن سماع با میگساری، سماع با پسران نوجوان و زیبا و گاهی با بعضی گناهان دیگر مختلط کرده‏اند.
[۴] مناقب العارفین، ج‏۱، ص۴۱۹.
[۵] احیاء علوم الدین، ج‏۲، ص‏۳۲۷-۳۲۵.
[۶] ابعاد عرفانی اسلام، ص۵۳۵.
[۷] نفحات الانس، ص۴۶۱.
[۸] نفحات الانس، ص۵۹۰.




برخی از اهل تصوف معتقدند سماع به دلیل آنکه مبتدیان سلوک را از پراکندگی غفلت نجات می‏دهد، امری جایز و رواست.
[۹] سماع نامه‏های فارسی، ص۸۳-۸۴.
گروهی دیگر نیز برآنند که سماع هیجانات، تمایلات، حسرت‏ها، آرزوها و ناکامی‏های انسان را آشکار می‏سازد و با صرف انرژی‏های روحی و مغزی - که در سماع تجلی می‏یابد - کم‏کم فرو می‏نشیند و این آرامش برای سالک ضروری و حتمی است.
[۱۰] عرفان اسلامی، ص۱۷۰-۱۷۱.
پاره‏ای دیگر از صوفیان منشأ این مسأله را امری مقدس قلمداد می‏کنند و معتقدند سماع رقص نیست؛ بلکه حالتی است که انسان از هستی خویش می‏گذرد و سر و پا گم کرده و بیهوش و محو می‌شود.
[۱۱] معارف، ص۳۱۳.
[۱۲] الفتوحات المکیة، ج‏۴، ص‏۸۸.
[۱۳] طبقات الصوفیه، ص۳۷۵.




سالک وقتی در سماع دست به هوا می‏افشاند، به زبان رمز هر چه را برای او تعلّقات خودی محسوب می‏شود، به هوای انداخته، و از خود دور می‏سازد و چون پای به زمین می‏کوبد، خودی خود را که از پایبندی به زمین رشته بود و او را به آن پایبند می‏داشت زیر لگد خرد می‏کند و هرچه جسم در طی این حرکات بیشتر خسته می‏شود، روح بیشتر احساس سبکی و بی‌وزنی می‏کند و بیشتر خود را آماده عروج می‏یابد.
[۱۴] پله پله تا ملاقات خدا، ص۱۸۱.

در واقع اینان «سماع» را وسیله‏ای برای عروج روح تلقی می‏کردند؛ مانند نماز که دریچه‏ای برای ورود به عوالم الهی است.



برخی «سماع راست» را با «نماز راستین» متفاوت نمی‏دیدند و معتقد بودند هر کس ذوق و تمیز دارد در مورد مظروف و محتوا هرگز از تفاوت ظروف به اشتباه نمی‏افتد. آنچه را که غذای روح و جان اوست - در هر ظرف که باشد - می‏شناسد؛ از این رو، در ورای ظاهر سماع و عبادت - که دو ظرف مختلف به نظر می‏رسد - آنچه را در هر دو ظرف ذوق روحی به او می‏دهد، جز غذای واحد تلقی نمی‏کند و از همین رو هیچ اشکالی ندارد که در حال سماع نماز ترک شود.
[۱۵] پله پله تا ملاقات خدا، ص۱۷۸.
[۱۶] پله پله تا ملاقات خدا، ص۱۸۲-۱۸۳.




به اعتقاد شیعیان اصل این مسأله مخدوش است و با هر رویکردی که به سماع نگریسته شود - چه سماعی که با گناه همراه است و چه بدون آن - از دیدگاه تشیع پذیرفتنی نیست.

۶.۱ - دلیل ابن عربی بر رد سماع


برخی از عارفان «سماع» را امری مردود تلقی کرده و آن را نشانه ناپختگی سالک، سبک عقلی و بی‏خبری دانسته‏اند.
[۱۷] طبقات الصوفیة، ص‏۴۳۲.
[۱۸] اوراد الاحباب، ج‏۲، ص‏۲۲۹.

شخصیتی همچون ابن عربی، سماع را در هر قالبش پدیده‏ای ضد عرفان و ناسازگار با مقام و روح آن دانسته است. به اعتقاد وی «سلوک معنوی» وقار و طمأنینه می‏آورد؛ نه جست و خیز و پای بازی و رفتار سبک؛ در نظر گاه او، انفعال و شور حالی که بر اثر شنیدن نغمه‏ها و آوازها پدید می‏آید، ریشه نفسانی دارد. این خود طبیعی و نفسانی است که به ابتهاج و جست و خیز درمی‏آید؛ نه خود معنوی و الهی. از این رو علاقه و دلبستگی به سماع، نشانه نقص و ناشی از انگیزه‏های غیر الهی و به نوعی وسوسه شیطان است. به گفته ابن عربی حتی اگر فردی به بلوغ عرفانی و مرحله تکمیل و کمال رسیده باشد و به سماع اشتغال ورزد، از مرحله کمال خویش سقوط کرده و به خواسته نفسانی و غیر الهی خود، جواب مثبت داده است.
[۱۹] الفتوحات المکیة، ج‏۱، ص‏۲۱۰.
[۲۰] الفتوحات المکیة، ج‏۲، ص‏۳۶۶.
[۲۱] الفتوحات المکیة، ج‏۳، ص‏۵۶۲.
[۲۲] الفتوحات المکیة، ج۴، ص‏۲۷۰.


۶.۲ - رد سماع در نظر برخی عرفا


برخی از اهل عرفان این گونه بر سماع تاخته‏اند:
«اینان چون‏ نمی‏توانند که مجلس فسقی بر سازند - که سالوس و ناموس ایشان خراب می‏شود - قوّالان خوش گوی، خوش آواز حاضر کنند و هرچه‏شان دل آرزو کند و هوی خواهد، شنوند و گویند و زنند و این را حلقه ذکر نام کنند و این نابالغان بطال خود را بر فتراک دولت آن رسیدگان محقق مجتهد می‏بندند و معصیت را عبادت می‏شمرند، و آن را طریق فقر و مشایخ نام می‏کنند! این نه صراط مستقیم است. بل بدعتی عظیم است که در میان امت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله افتاده است».
[۲۳] حدیقة الحقیقة، ص‏۸۹.


۶.۳ - عدم اثبات سماع با قرآن


از آیات وارده در خصوص «سمع» نمی‏توان هیچ استفاده‏ای برای مستند سازی «سماع مصطلح» کرد و برخی از اهل تصوف بر بی پایگی احادیثی که موضوع را به اعمال و رفتار رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نسبت می‏دهند، اذعان کرده‏اند.
[۲۴] عوارف المعارف، ص‏۲۰۵.


۶.۴ - دلیل اعتقادی بر رد سماع


مسأله «حرام» ریشه در تکوین دارد و نباید محقق شود، از این رو چگونه پدیده‏ای که برای سلوک معنوی و رسیدن به مقصود نباید عملی شود و حتّی باید کوشید تا انجام نپذیرد؛ می‏تواند آدمی را در سلوک مدد رساند؟! آیا می‏توان خشنودی خداوند را با اعمالی که خود وی حرام کرده است، به دست آورد؟! قرآن مجید به مؤمنان خاطرنشان می‏سازد مراقب شگردهای شیطان باشند، چون یکی از شگردهای او برای گمراه ساختن مردمان این است که اعمال بد و زشت آنان را زینت بخشیده و نیک جلوه می‏دهد؛ از این رو در اسلام به ترک شبهات و موارد مشتبه تأکید شده است؛ زیرا آنها سرچشمه فریبکاری‏های شیطان است.
اولیای الهی بنابر مستندات روایی و تاریخی، اگر اندک توجهی به غیر محبوب داشتند و یا پرداختن به لذت‏های حلال مانع از سیر و سلوک آنان می‏شده، توبه و استغفار می‏کردند؛ چه رسد به افعال و اعمالی که گناه و حرام بودنشان محرز و ثابت است.
[۳۰] پژوهشی در عصمت معصومان، ص۳۳۰-۳۳۲.


۶.۵ - عدم مطابقت سماع با نماز و عبادات شرعی


میزان و معیار در صحّت و سقم سیر و سلوک و روش آن، قرآن کریم و اهل بیت‌ علیهم‌السلام است و ما در خصوص سماع در قالب‏های گوناگونش، به عنوان ابزاری تأیید شده در سلوک معنوی دلیلی از قرآن و اهل بیت ‏علیهم‌السلام نیافته‏ایم. از این رو نمی‏توان سماع را همچون نماز تلقی کرد و به دلیل همسانی در روح، به ظرف آن روی آورد. باید «شریعت»، در مرحله «طریقت» و نیز «حقیقت» حفظ شود و این شریعت همان بایدها و نبایدهایی است که شارع مقدس برای ما بیان کرده و نمی‏توان امری را به دلیل آنکه نتیجه فرضی‏اش مانند نتیجه نماز (عروج روحی) است، به عنوان امری شرعی تلقی نمود؛ امری مشروع است که یا در قرآن و یا در گفتار و رفتار عترت طاهره به ما معرفی شود و در خصوص «سماع» چنین چیزی یافت نشده است.

۶.۶ - سیر و سلوک و احساس


این واقعیت را می‏پذیریم که احساس و عواطف، بخش جدا نشدنی از ساختار روانی انسان است و این قوا ابزار و وسیله‏ای برای رشد و تکامل محسوب می‏ شود؛ چنان که این حقیقت را نیز انکار نمی‏کنیم که بعضی از عوامل هنری، می‏توانند زمینه‌ساز امور معنوی و سلوک باشند و انسان را به سوی هدف‏های عرفانی سوق دهند؛ ولی در رابطه با تغییر احساس و عواطف و محرک‏های آن، توجّه به دو نکته بایسته است:
۱. هدفی که هنر در راه آن به کار گرفته می‏ شود.
۲. میزان و درجه تحریک احساس و همچنین نوع محرک.
بدون تردید هنر جنبه ابزاری دارد؛ از این رو هم می‏تواند در راه تعالی هدف‏های انسانی به کار گرفته شود و هم در راه‏های ضد انسانی. پس باید قبل از هر چیز هدف و آرمان هنر شناخته شود. از سوی دیگر تشدید و تهییج عواطف - بدون رعایت اعتدال و ضوابط - نه تنها سودمند و تکامل آفرین نیست؛ بلکه ممکن است انحراف‌آور و گمراه کننده نیز باشد. تنها داشتن یک هدف متعالی کافی نیست؛ بلکه باید به دنبال آن از وسائل و ابزار رسیدن به آن هدف نیز درست و با کیفیت و کمیت مناسب، استفاده کرد.
پیچیدگی و حساسیت ساختار روانی انسان و رابطه آن با محرکش، ما را به این نقطه رهنمون می‏ شود که باید با احتیاط قدم برداریم و در این خصوص به رهنمودهای رهبران الهی - که به خوبی به این امر واقف بوده‏اند - توجّه کنیم. اگر محرکی بیش از حد، عواطف و احساسات را تحریک نمود - به شکلی که کارآیی و داوری مدیریت حرکت مختل شود - آدمی را در بکارگیری درست از عواطف برای سیر تکاملی خویش ناکام خواهد ساخت.
«سلوک عرفانی» یک سیر صرفاً احساسی و انگیزشی نیست؛ بلکه طریق مشخص و راه معلوم و معینی دارد که سرعت بیش از حدّ در آن، موجب انحراف در آن می‏شود. از این رو در این خصوص باید گوش جان به رهنمودهای رهبران الهی سپرد و دانست که با چه ابزاری، می‏توان احساسات و عواطف را به حد و اندازه و معتدل، در سلوک معنوی به خدمت گرفت. روشن است که سماع در قالب گوناگون آن، محرکی است که اعتدال در عواطف و احساسات و هیجانات را از میان برده و تلقین پذیری و توهم را - که موجب انحراف در سلوک معنوی می‏شود - در پی می‏آورد.
[۳۱] عرفان اسلامی، ص۱۶۷-۱۷۱.


۶.۷ - نقل صدر المتألهین در خصوص صوفیه


«نُقل مجالس این گروه اشعار است. شعرهایی در توصیف زیبایی معشوقان و دلربایی محبوبان و لذت وصال و درد فراق آنان؛ در صورتی که بیشتر حضار ین مجالس سفلگانی از عوام الناس‏اند با قلب‏های آکنده از شهوات و درون‏هایی از لذت‏گیری و توجه به صورت‏های زیبا، جدا نشدنی. به همین سبب خواندن اشعاری چنین با آهنگ‏های مخصوص، جز برانگیختن آن شهوت‏های پنهان و بیماریهای مزمن - که در درون آنها ریشه دوانیده است - کاری نمی‏کند».
[۳۲] عرفان و عارف نمایان، ص‏۵۷.
[۳۳] هاشم معروف الحسنی، تصوف و تشیع، ص۴۴۰-۴۵۶.
[۳۴] نقد صوفی، ص۲۵۹-۲۹۵.



 
۱. مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، ص‏۱۸۹.
۲. اسرار التوحید، ص‏۲۷۷.
۳. مصباح‏ الهدایة، ص‏۲۰۱.
۴. مناقب العارفین، ج‏۱، ص۴۱۹.
۵. احیاء علوم الدین، ج‏۲، ص‏۳۲۷-۳۲۵.
۶. ابعاد عرفانی اسلام، ص۵۳۵.
۷. نفحات الانس، ص۴۶۱.
۸. نفحات الانس، ص۵۹۰.
۹. سماع نامه‏های فارسی، ص۸۳-۸۴.
۱۰. عرفان اسلامی، ص۱۷۰-۱۷۱.
۱۱. معارف، ص۳۱۳.
۱۲. الفتوحات المکیة، ج‏۴، ص‏۸۸.
۱۳. طبقات الصوفیه، ص۳۷۵.
۱۴. پله پله تا ملاقات خدا، ص۱۸۱.
۱۵. پله پله تا ملاقات خدا، ص۱۷۸.
۱۶. پله پله تا ملاقات خدا، ص۱۸۲-۱۸۳.
۱۷. طبقات الصوفیة، ص‏۴۳۲.
۱۸. اوراد الاحباب، ج‏۲، ص‏۲۲۹.
۱۹. الفتوحات المکیة، ج‏۱، ص‏۲۱۰.
۲۰. الفتوحات المکیة، ج‏۲، ص‏۳۶۶.
۲۱. الفتوحات المکیة، ج‏۳، ص‏۵۶۲.
۲۲. الفتوحات المکیة، ج۴، ص‏۲۷۰.
۲۳. حدیقة الحقیقة، ص‏۸۹.
۲۴. عوارف المعارف، ص‏۲۰۵.
۲۵. انعام/سوره۶، آیه۴۳.    
۲۶. توبه/سوره۹، آیه۳۷.    
۲۷. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۸.    
۲۸. فاطر/سوره۳۵، آیه۸.    
۲۹. محمد/سوره۴۷، آیه۱۴.    
۳۰. پژوهشی در عصمت معصومان، ص۳۳۰-۳۳۲.
۳۱. عرفان اسلامی، ص۱۶۷-۱۷۱.
۳۲. عرفان و عارف نمایان، ص‏۵۷.
۳۳. هاشم معروف الحسنی، تصوف و تشیع، ص۴۴۰-۴۵۶.
۳۴. نقد صوفی، ص۲۵۹-۲۹۵.




جعبه ابزار