سید محمدمهدی موسوی اصفهانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سید محمدمهدی موسوی اصفهانی متوفای ۱۳۹۱ هـ. ق. در
کاظمین به
دنیا آمد. وی از علمای بزرگ این شهر است. خاندان وی نسبش با چند واسطه به
امام موسی کاظم علیهالسّلام میسد.
سید محمدمهدی موسوی، سوم
شعبان سال (۱۳۱۹ هـ. ق.) مصادف با سالروز ولادت سیدالشهدا،
امام حسین علیهالسّلام ، در شهر
کاظمین (کاظمین یا الکاظمیه، واقع در استان
بغداد، ۸ کیلومتری شهر بغداد، ۱۷۳ کیلومتری شهر
نجف و ۱۱۰ کیلومتری شهر
کربلا، یکی از شهرهای مذهبی
عراق است که حرم مطهر
امام موسی کاظم علیهالسّلام و
امام جواد علیهالسّلام در آن واقع شده و به همین خاطر «کاظمین» نامیده شده است.) عراق، به
دنیا آمد.
پدرش
سید محمد اصفهانی، معروف به واعظ، ۱۳ شعبان ۱۲۷۳ هـ. ق. در
اصفهان به
دنیا آمد. مقدمات و سطوح
علوم دینی را نزد مدرسان عالم و
فقیه زادگاهش به پایان برد. وی در
صفر سال (۱۳۰۴ هـ. ق.) به کربلا مهاجرت نمود و نزد آیات عظام شیخ
زین العابدین مازندرانی، سید ابوالقاسم فرزند سید حسن، از نوادگان
سید علی طباطبایی، صاحب ریاض، به فراگیری دروس خارج
فقه و
اصول پرداخت تا به درجه
اجتهاد نایل آمد.
وی دارای احاطه کافی و گسترده در اخبار،
تاریخ و
رجال بود و در ادبیات آگاهیهای فراوان داشت. اشعار عربی و فارسی زیادی از او به یادگار مانده است.
از آثار او: «
احوال الائمه علیهمالسّلام»، «
السیر و السلوک فی نصایح العلماء و الملوک»، «
المجالس العامرة فی آثار العترة الطاهره» و «دیوان شعر» است.
آیت الله سید محمد اصفهانی ۱۱
محرم ۱۳۵۵ هـ. ق. در کاظمین به درود حیات گفت. پیکرش در صحن مطهر دو امام کاظم و جواد (علیهما السلام) در حجره چهارم، طرف راست، درب رو به قبله، به خاک سپرده شد.
جد اولش، علامه بزرگ،
سید محمدصادق اصفهانی چهارسوقی از عالمان و فقیهان
خوانسار و اصفهان بود.
جد دومش،
سید زین العابدین خوانساری، نویسنده شرح زبده
شیخ بهایی، فرزند ابوالقاسم جعفر، از عالمان و فقیهان اصفهان بود که ۸
ذیقعده (۱۱۹۲ هـ. ق.) در خوانسار متولد شد.
وی علوم مقدماتی را در خوانسار و مدارج عالی را تا حد اجتهاد، در عتبات عالیات نزد آیات عظام،
سید جعفر خوانساری،
سید محمدمهدی خوانساری،
سید محمدباقر بیدآبادی،
سید صدرالدین عاملی،
سید محمدحسین امام جمعه،
سید محمدمعصوم رضوی مشهدی و
ملا علی نوری به خوبی به پایان رساند.
آیت الله سید زین العابدین ۱۰
جمادی الثانی ۱۲۷۶ هـ. ق. به درود حیات گفت و در قبرستان تخت فولاد اصفهان، در تکیه شیخ محمدتقی، طرف بالا سر مادر شاهزاده، به خاک سپرده شد.
خاندان سید محمدمهدی اصفهانی که نسبشان با چند واسطه به
امام موسی کاظم علیهالسّلام (سید محمدمهدی، فرزند سید محمد، فرزند سید محمدصادق، فرزند زینالعابدین، فرزند ابوالقاسم جعفر، فرزند حسین، فرزند ابوالقاسم جعفر معروف به میر، فرزند حسین، فرزند قاسم، فرزند محبالله، فرزند مهدی، فرزند زینالعابدین، فرزند ابراهیم، فرزند کریمالدین، فرزند رکنالدین، فرزند زینالعابدین، فرزند سید صالحالقصیر، فرزند محمد، فرزند محمود، فرزند حسین، فرزند حسن، فرزند احمد، فرزند ابراهیم، فرزند عیسی، فرزند حسن، فرزند یحیی، فرزند ابراهیم، فرزند حسن، فرزند عبدالله، فرزند امام موسی کاظم علیهالسّلام .) میرسد، از خاندانهای شریف، در شهرهای خوانسار، اصفهان و کاظمین هستند که در جهات مختلف علمی، کمال و نسب، شرافت ویژهای دارند. از این خاندان، فقیهان، ادیبان و مورخان بسیاری
نسل اندر نسل برخاستهاند که در کتابهای تراجم و اجازه نامههای فقهی و روایی، نام آنان ذکر شده است.
مؤسس این خاندان در کاظمین پدرش سید محمد خوانساری است. او هنگام بازگشت از
کربلا به سوی
ایران، در
کاظمین توقف کرد. از آن جا که مردم آن سامان، با علم و فضل او آشنایی داشتند، از او درخواست کردند تا در آن شهر
سکونت گزیند و مردم را ارشاد کند. او نیز قبول کرد و تا آخر
عمر به وعظ، ارشاد و اقامه
نماز جماعت در صحن مطهر حرم کاظمین (علیهما السلام) پرداخت.
سید محمدمهدی، به اعتبار انتسابش به امام موسی کاظم علیهالسّلام ، به موسوی و به علت اقامت اجدادش در اصفهان و خوانسار، به اصفهانی و خوانساری و به خاطر تولد و اقامتش در کاظمین، به کاظمینی معروف شده است.
تحصیلات محمدمهدی با یادگیری، خواندن و نوشتن در مکتب آغاز شد. هوش سرشار، استعداد ذاتی و شوق فراوان او موجب شد تا پدرش سید محمد اصفهانی، عنایت خاصی نسبت به او پیدا کند از این رو مدرسانی چند برای تعلیم و تربیت او به خدمت گرفت. آنان در برابر مزدی که جناب سید محمد اصفهانی به آنان میداد هر روز در منزل حاضر شده، درسهای
صرف،
نحو،
منطق و معانی و بیان را به او میآموختند. سید محمدمهدی همه آن درسها را به خوبی و با کمال اشتیاق، با کمک حافظه قوی، فرا میگرفت به طوری که تعجب معلمان خود را برمی انگیخت.
وی بعد از گذراندن دروس مقدماتی
علوم حوزوی، به یادگیری دروس سطح نزد استادان معروف کاظمیه پرداخت. و هنوز نوجوانی او به پایان نرسیده بود که کتابهای
رسائل شیخ انصاری و
کفایة الاصول آخوند خراسانی را به اتمام رساند.
سید محمدمهدی، برای کسب درجات عالی علوم حوزوی، راهی شهرهای کربلا و
نجف شد و در درس خارج فقه و اصول استادان معروف آن شهرها حضور یافت. وی بعد از سالها تحصیل و پژوهش در رشتههای متنوع علوم اسلامی به درجه
اجتهاد نایل آمد و از طرف بسیاری از استادان
مشهور آن شهرها، مفتخر به دریافت اجازه نامه اجتهاد و روایت گردید.
دانشمندان
علم تراجم، از منزلت علمی و مقام بلند دانش او در رشتههای مختلف علوم دینی تجلیل کردهاند و او را به عالم فاضل،
مجتهد بزرگ، مورخ پژوهشگر، سید عالمان و مجتهدان، زبان فقیهان و متکلمان، آگاه بر اخبار و روایات و علامه ستودهاند.
سید محمدمهدی به علت دسترسی آسان به شهرهای کربلا و نجف اشرف حضور استادان دانشمند و
فقیه در آن شهرها را
غنیمت شمرد و از خرمن
علم و
اخلاق آنها خوشههای دانش و کمال چید. او از آن سرچشمههای جوشان، آب حیات بخش علم و
معرفت را در کام جان ریخت. نام بسیاری از آنها در کتابهای تراجم و آثار به جا مانده از سید محمدمهدی ذکر شده است.
شیخ حسین رشتی نجفی کاظمی (۱۳۴۸-۱۲۹۵هـ. ق.) در شهر
رشت به
دنیا آمد. بعد از گذراندن مقدمات علوم دینی، برای کسب مراتب عالی علم و اخلاق به نجف اشرف هجرت کرد و در آن جا به درجه اجتهاد نایل آمد. او بنابر درخواست
شیخ مهدی خالصی (متوفای ۱۳۴۳ هـ. ق.) و نیاز
حوزه علمیه کاظمین، وارد آن شهر شد و به تدریس علوم دینی پرداخت. او بعد از هجرت شیخ مهدی خالصی به
مشهد مقدس، استاد طراز اول شهر کاظمین به حساب آمد از این رو بسیاری از طلاب و فضلای آن شهر در درس
فقه و
اصول او حاضر شدند.
سید محمدمهدی اصفهانی نیز کتابهای شرح
لمعه،
قوانین،
کفایة الاصول،
رسائل شیخ انصاری، طهارت،
ریاض المسائل،
شرح تجرید و
شرح منظومه را نزد شیخ مهدی خالصی فرا گرفت.
میرزا ابراهیم سلماسی از استادان شناخته شده شهر کاظمیه بود. سید محمدمهدی اصفهانی، مدتی نزد او به تحصیل علوم دینی پرداخت و کتابهای شرح لمعه (جلد اول) و فصول را نزد او آموخت.
سید ابوتراب موسوی خوانساری (متوفای ۱۳۴۶ هـ. ق.) فرزند سید ابوالقاسم و نوه
سید محمدمهدی خوانساری، نویسنده «عدیمة النظیر فی احوال ابی بصیر»، ۱۷
رجب ۱۲۷۱هـ. ق. است و در خوانسار متولد شد. علوم مقدماتی را در خوانسار و سطوح را در اصفهان به پایان رساند و سپس به نجف اشرف هجرت کرد. او نزد استادان بزرگ آن دیار چون
سید حسین تبریزی کوه کمری، به کسب درجات عالی علوم دینی پرداخت و از طرف استادان و مشایخ بسیاری به دریافت اجازه نامه اجتهاد و روایت مفتخر گردید. آیت الله سید ابوتراب خوانساری، بعد از وفات استادش سید کوهکمری،
مرجعیت فتوا را به عهده گرفت و در مقام تدریس، شاگردان بسیاری را تربیت کرد. از آثار او «
سبل الرشاد فی شرح نجاة العباد» و «
البیان فی تفسیرالقرآن» است.
۴. سید محمد اصفهانی (متوفای ۱۳۵۵هـ. ق.) ۵. شیخ علی بن رضا بن موسی بن
شیخ جعفر کاشف الغطاء نجفی (متوفای ۱۳۵۰) ۶.
شیخ محمدحسین کاشف الغطاء (متوفای ۱۳۷۳هـ. ق.) ۷.
سید محمد کاشانی حائری ۸.
شیخ علی شاهرودی ۹.
آقا ضیاءالدین عراقی نجفی (متوفای ۱۳۶۱هـ. ق.) ۱۰.
شیخ کاظم شیرازی ۱۱.
میرزا احمد تقی شیرازی (متوفای ۱۳۳۸هـ. ق.) ۱۲.
سید محسن امین عاملی (متوفای ۱۳۷۱) ۱۳.
شیخ محمد خالصی (متوفای ۱۳۴۳) ۱۴. شیخ
علی بن ابراهیم قمی نجفی
شیخ علی مازندرانی نجفی (متوفای ۱۳۵۲هـ. ق.) از دانشمندان و مدرسان ماهر در شهر
نجف بود. گروه بسیاری از طلاب و جویندگان علوم عالی حوزه در محضر او حاضر شده، و از محضرش بهرههای فراوان بردهاند. او از شاگردان
شیخ محمدکاظم خراسانی،
سید محمدکاظم یزدی و شیخ عبدالله مازندرانی در نجف اشرف بود.
شیخ
میرزا اسدالله زنجانی (متوفای ۱۳۷۱هـ. ق.) فرزند محمدجعفر زنجانی نجفی، تحصیلات مقدماتی علوم حوزوی،
فلسفه و
ریاضیات را در
تهران نزد استادان و مدرسان آن شهر به ویژه
میرزا ابراهیم زنجانی فراگرفت. وی به نجف اشرف هجرت کرد و تحصیلات عالی خود را تا حد
اجتهاد نزد آیات عظام،
میرزای نایینی نویسنده «
فوائد الاصول» و
سید ابوالحسن اصفهانی ادامه داد. از او آثار متعدد و متنوعی در مورد علوم مختلف اسلامی به جا مانده که هنوز به چاپ نرسیده و به صورت خطی باقی مانده است.
شیخ محمدعلی قمی (متوفای ۱۳۵۸ هـ. ق.)، فرزند محمدجعفر از استادان بنام
کربلا بود. تحصیلات علوم حوزوی را در
قم، کربلا،
سامرا، نجف اشرف و
مشهد مقدس تا حد
اجتهاد ادامه داد. از آثار ارزشمند او «
رد الوهابیه»، «
مختارات الاصول»، «
رساله الاجتهاد و التقلید»، «
التعادل و التراجیح»، «
بطلان الترتب»، «حاشیة الکفایه» و «العداله» است.
سید هادی خراسانی حائری (۱۳۳۹-۱۲۹۶هـ. ق.) فرزند
سید علی خراسانی حائری در
خراسان به
دنیا آمد. مقدمات علوم حوزوی را در آن شهر به پایان رساند و سپس به نجف اشرف مهاجرت کرد. وی نزد ملا کاظم
آخوند خراسانی و
سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، علوم عالی حوزوی را ادامه داد و بعد از آن به کربلا رفت و در آن جا نیز در محضر درس استادان و آیات عظام، به ویژه
میرزا محمدتقی شیرازی حاضر شده، تحصیلات خود را به حد کمال رساند و به درجه
اجتهاد نایل آمد. سید هادی خراسانی، کربلا را برای اقامت برگزید و در حوزه آن مکان مقدس به تدریس علوم دینی پرداخت. او در کنار تدریس، به تالیف روی آورد که آثار ارزشمندی از جمله: «
هدایة الفحول فی شرح کفایة الاصول»، «
دعوة الحق فی الرد علی الوهابیه»، «
الامامة و العصمة» و «رساله
علم اجمالی»
را به یادگار گذاشت.
سید محمدمهدی اصفهانی، علاوه بر نقل روایت از
مشایخ شیعی، از مشایخ
اهل سنت نیز روایت نقل میکرد. نام دو تن از آنان در کتابهای تراجم ثبت شده است که عبارتند از:
۱.
سید ابراهیم راوی بغدادی ۲.
شیخ یوسف عطاء حنفی
سید محمدمهدی اصفهانی، بعد از پایان دروس عالی
علوم اسلامی، مدتی قبل از وفات
پدر عالم و فقیهاش سید محمد اصفهانی، در سال ۱۳۵۵ هـ. ق، به زادگاهش
کاظمین بازگشت. او تحول بزرگی در فرهنگ مذهبی مردم ایجاد کرد و حیاتی دوباره به
حوزه علمیه آن شهر بخشید.
اولین اقدام سید محمدمهدی اصفهانی در شهر کاظمین، تدریس در حوزه علمیه آن شهر در رشتههای مختلف
علوم دینی به ویژه تدریس
فقه و
اصول بود. احاطه بر مبانی و اصول علوم مختلف اسلامی، آشنایی با آرا و نظرات بزرگان آن دانشها و برخورداری از بیان گویا و روان، موجب شد تا عده بسیاری از جویندگان علم و کمال در محضرش حاضر و پروانه وار گرد شمع او جمع شده، از نور علمش بهره جویند.
بسیاری از عالمان، فقیهان و محدثان از آن
محدث و
فقیه بزرگ
اجازه روایت دریافت کردهاند که اسامی دهها نفر از آنان در کتابهای تراجم ذکر شده است.
۱. سید مهدی، فرزند سید محمدجعفر، فرزند سید مهدی، فرزند
سید محمدباقر موسوی خوانساری ۲. سید فضل الله، فرزند سید عطاءالله.
۳.
سید آقا جلال الدین تقوی دینانی، مشهور به آقازاده لاریجانی تهرانی. ۴.
سید محمدحسن آل طیب شوشتری۵. شیخ محمدمهدی آل علامه شرف الدین شوشتری ۶. شیخ محمد مختار، فرزند شیخ امان الله هندی. ۷. شیخ هادی محمود
۸.
سید مصطفی خوانساری صفایی سید محمدمهدی اصفهانی (۱۵
ربیع الاول ۱۳۶۹ هـ. ق.) اجازه نامه مفصلی برای او نوشت و نام آن را فیض الباری فی الاجازة للعلامة الخوانساری، نهاد.
۹.
شیخ ابوالفضل ثقفی تهرانی، که سید محمدمهدی اصفهانی (ربیع الاول ۱۳۷۰هـ. ق.) اجازه نامه مفصلی برای او نوشت و نام آن را «احسن الحبل فی الاجازة للحاج میرزا ابوالفضل» نهاد.
۱۰.
شیخ حسین قدیحی بحرانی سید محمدمهدی اصفهانی برای وی دو اجازه نامه صادر کرده است، مفصل و مختصر. و اجازه نامه مفصل را در (۱۲ ربیع الاول ۱۳۷۵هـ. ق.) به او داده است و آن را «انوار الکاظمین فی الاجازة للشیخ حسین» نامیده است.
۱۱.
شیخ فرج الله آل عمران قطیفی، که سید محمدمهدی اصفهانی در (۶ شوال ۱۳۷۱ هـ. ق.) اجازه نامهای به نام «احسن الدرج فی الاجازة للشیخ فرج» به وی داده است.
۱۲.
شیخ علی اکبر مروج خراسانی ۱۳.
سید عبدالمجید حائری ۱۴. حاج
میرزا احمد احمدآبادی اصفهانی، معروف به طبیب زاده.
۱۵. حسین علی محفوظ ۱۶.
سید علی موسوی کاظمی۱۷.
سید محمدحسین جلالی، که سید محمدمهدی اصفهانی اجازه نامهای به نام «الدرر الغوالی فی الاجازة لسیدنا الجلالی، به او داده است.
۱۸.
سید شهاب الدین مرعشی نجفی
علاوه بر شاگردان و راویان مذکور، به عالمان دیگر نیز اجازه نامه روایت اعطا کرده است که با ذکر تاریخ آورده میشوند.
۱۹.
سید احمد مامقانی، (۱۵ جمادی الثانی ۱۳۶۷ هـ. ق.) ۲۰.
شیخ احمد زنجانی، (۲۵
جمادی الثانی ۱۳۶۷ هـ. ق.).
۲۱. آقا
جعفر فیض مهدوی کرمانشاهی، (۷
ربیع الاول ۱۳۶۸ هـ. ق.) ۲۲. سید محمد فرزند سید نعمت الله جزائری، (۲۷
ذی القعده ۱۳۶۹ هـ. ق.).
۲۳.
شیخ جعفر حائری، (۲۴
رجب ۱۳۷۰ هـ. ق.) ۲۴.
شیخ عباس رفسنجانی، (۶ جمادی الثانی ۱۳۷۱ هـ. ق.).
۲۵.
سید محمدمهدی خراسانی حائری، (۵
رجب ۱۳۷۱ هـ. ق.) ۲۶.
سید محمدرضا بهشتی اصفهانی، (۲۶ جمادی الثانی ۱۳۷۴ هـ. ق.).
۲۷.
شیخ عبدالرسول واعظی تستری، (۱۶
ذیحجه ۱۳۷۳ هـ. ق.) ۲۸.
شیخ محمدحسین کمرهای، (۳ ربیع الثانی ۱۳۷۴ هـ. ق.).
۲۹.
سید شهاب الدین لنبانی اصفهانی، (۲۶ ربیع الثانی ۱۳۷۴ هـ. ق.) ۳۰.
سید موسی بحرانی بغدادی، (۱۵ جمادی الثانی ۱۳۷۴ هـ. ق.).
۳۱.
سید عزیزالله امامت کاشانی، (۲۳ صفر ۱۳۷۵ هـ. ق.) ۳۲.
سید علی شمس المحدثین، (۱۱ رجب ۱۳۷۲ هـ. ق.).
از خدمات علمی فرهنگی سید محمدمهدی اصفهانی در شهر کاظمین، اداره حوزه علمیه و تامین نیازمندیهای طلاب و فضلای مشغول به تحصیل در آن شهر است. از نامهها، اجازه نامهها و برخی از آثار او برمی آید که وی دغدغه خاصی نسبت به حفظ امنیت حوزه علمیه، تامین اقتصادی طلاب و حفظ انسجام آنان داشته است. وی در مقدمه کتاب ایقاظ الامة بیان میکند، کشور عراق به انواع گرفتاریها مثل جنگ داخلی، فقر عمومی، گسترش فساد اخلاقی و ناامنی، مبتلا شده بود و این گرفتاریها در سرنوشت حوزه علمیه آن شهر تاثیر داشت. او برای جلوگیری از تاثیرات سوء این حوادث بر آن حوزه، متحمل زحمات فراوانی شد. او برای این منظور، علاوه بر ارتباط منظم و بیشتر با مردم و حضور در بین جویندگان علوم اسلامی، بسیاری از عالمان و خواص را در شهرهای مختلف عراق و ایران به عنوان وکیل خود قرار داد تا وجوهات شرعی را جمع آوری و به سوی وی ارسال کنند. آن عالم فرزانه این کار را جهت تامین هزینه تحصیلی و ایجاد مکان مناسبی برای محل تدریس و تحصیل طلاب آن شهر، انجام داد و در این راه به موفقیت کامل رسید و حوزه علمیه را به نحو احسن اداره نمود.
سید محمدمهدی اصفهانی، علاقه فراوانی به کتاب و کتابخوانی به ویژه کتابهای علمی و ادبی و کتابهای مرتبط با دروس حوزوی، داشت. از این رو از ابتدای تحصیلات علوم دینی تا سالهای آخر عمر پر برکتش، مدام هر جا کتابی میدید که در تحقیقات و تالیفات و دیگر فعالیتهای فرهنگی و مذهبی وی دخالت دارد، آن را خریداری کرده، در کتابخانه شخصی خود نگه داری میکرد. او از وضعیت چاپ کتاب در شهرها و کشورهای مختلف دور و نزدیک، مثل ایران، هند و کشورهای اروپایی با خبر میشد و هر گاه کتاب تازهای، به چاپ میرسید، سفارش تهیه نسخهای از آن را مینمود و در نگه داری آن کمال کوشش را به خرج میداد.
ویژگی کتابخانه آیتالله سید محمدمهدی اصفهانی در
کاظمین: فراوانی کتابها، تنوع در موضوعات، مورد نیاز بودن آنها و وجود نسخههای نایاب بود، که منبع و ماخذ بسیار مهمی برای پژوهش و تالیف در موضوعات مختلف
علوم دینی به حساب میآمد. او از این گنجینه پرگهر و ارزشمند، نهایت استفاده را کرد و تالیفات بسیاری را با کمک آن در موضوعات مختلف در قالب کتاب و رساله، به جهان اسلام عرضه داشت.
سید محمدمهدی اصفهانی در کنار تحصیل علوم دینی، به
تهذیب نفس و خودسازی نیز میپرداخت. او با استفاده از ارشاد معلمان بزرگ
اخلاق، به ویژه در شهر
نجف اشرف مثل آیتالله
سید ابوتراب خوانساری،
رذائل اخلاقی را از خود دور و نفس خود را به فضایل، مزین کرده، روز به روز به تقویت آن پرداخت تا به مرحله کمال معنوی مطلوب دست پیدا کرد. او دارای همتی بلند، خلقی کریم، و شرافت نفس بود. از هر گونه بدی پرهیز داشت. نه خود از کسی به بدی یاد میکرد و نه اجازه میداد تا نزد او از کسی به بدی یاد کنند و حتی در کتاب هایش، نام کسی را نمیبرد مگر آن که با تعظیم و
احترام نام او را ذکر میکرد. نسبت به اهل علم، احترام خاصی قائل بود و در هر مجلسی میگفت:
عالمان عامل، فرزندان
دین هستند احترام آنها بر همه
مسلمانان واجب است.
و به همین خاطر در کتاب شریف
معجم القبور، فصل مشروحی در مورد فضیلت عالمان اختصاص داد.
نظم در
زندگی، از ویژگیهای اخلاقی او بود. وی قسمتی از وقت خود را به امور زندگی شخصی و رسیدگی به
خانواده و ساعاتی را برای پژوهش و تالیف و فرصتی را برای ملاقات با مردم داشت. وی بعد از ظهرها، قبل از
نماز مغرب و
عشا، در صحن مطهر کاظمین حاضر میشد و در محراب مینشست و مردم مسائل دینی و یا مشکلات خود را با او در میان میگذاشتند. او با علاقه به جواب گویی
مسائل شرعی، و رفع مشکلات آنان میپرداخت و بسیار، آنان را
امر به معروف و نهی از منکر میکرد و نسبت به احقاق
حق و ابطال
باطل، اهتمام میورزید. از هر گونه کار یا ملاقاتی که موجب تلف شدن وقت او میشد پرهیز داشت از این رو جز محافل دینی، مذهبی،
زیارت معصومین علیهمالسّلام و ملاقات با مردم ـ برای رفع مشکلات آنان ـ از هر گونه مجلس یا سفری که فایده علمی و دینی نداشت، دوری میکرد.
آیت الله سید محمدمهدی اصفهانی، تالیفات بسیاری در موضوعات مختلف علوم اسلامی:
فقه،
اصول،
منطق،
کلام،
تراجم،
تاریخ،
رجال و
حدیث، در قالب کتاب و رساله، به رشته تحریر در آورده است. او با برنامه ریزی دقیق، قسمت عمدهای از
عمر شریف خود را در کتابخانه شخصی خود گذراند و به پژوهش در موضوعات گوناگون علوم مذکور پرداخت و کتابها و رسالههای فراوانی با عبارات شیوا و با قلمی روان و با تحلیلهای عمیق و محققانه تالیف نمود.
آثار ارزشمند او، نشان نبوغ فکری، ژرف اندیشی و قدرت فوق العادهاش در تحلیل مسائل و مطالب
علوم دینی است. این صفات پسندیده با مراجعه به تالیفات وی، به خوبی قابل لمس است.
۱.
التنبیه علی جواز التشبیه ۲.
تحفة الساجد فی احکام المساجد ۳. ترجمه تحفة الساجد فی احکام المساجد (مترجم خود مؤلف است که آن را به فارسی برگردانده است) ۴.
جلاء الخاطر فی الاجوبة المسکنة و النوادر ۵. جواز
تقلید المیت ۶. الحواشی علی خلاصة الاقوال للعلامة الحلی، (عربی) ۷. حواشی بر
خلاصة الاقوال علامه حلی، (فارسی) ۸.
ضوء الشمعه فی الحواشی علی شرح اللمعه ۹.
مطلوب البغاة فی الحواشی علی
بغیة الوعاة ۱۰.
نزهة المرتاض فی شرح
طهارة الریاض ۱۱.
نتائج المطالعات و ثمرات المراجعات.
۱۲.
القول المقبول فی مباحث الاصول ۱۳.
صرف العنایة فی حل معضلات
کفایة الاصول ۱۴.
ارشاد السائل الی الرسائل.
۱۵.
ایقاظ الامة من الضجعة فی اثبات الرجعه (چاپ مطبعة النجاح،
بغداد، ۱۳۶۶ هـ. ق.).
موضوع این کتاب،
رجعت است. مؤلف آن در مقدمه کتاب به ذکر معنای لغوی و اصطلاحی رجعت پرداخته و سپس در باب اول به بررسی آیات، در باب دوم به بررسی روایات و در باب سوم به ذکر اقوال عالمان و نائبان
معصومین علیهمالسّلام و در خاتمه به بررسی شبهات در مورد رجعت و معرفی کسانی که در مورد رجعت، دست به تالیف زدهاند، پرداخته است. این اثر ارزشمند در سال ۱۳۷۱ هـ. ق. در
تهران به وسیله دانشمند محقق، جناب
ابوالقاسم سحاب تفرشی ترجمه شده و نامش بیداری
امت در اثبات رجعت است.(بیداری امت در اثبات رجعت، انتشارات کتاب فروشی حاج محمدعلی علمی) این کتاب هم اکنون توسط محقق محترم،
ناصر باقری بیدهندی، مورد تحقیق قرار گرفته و آماده چاپ مجدد است.
۱۶.
اصول الشیعة و فروعه ۱۷. دوائر المعارف ۱۸.
نفایس الکلام فی شرح
اسماء الحسنی العظام.
۱۹. الانوار الکاظمیة فی احوال السادات الموسویه
۲۰.
احسن الذریعة فی تراجم علماء الشیعه این کتاب، غیر از
احسن الودیعه فی تراجم مشاهیر مجتهدی الشیعه، است که بعدا ذکر میشود.
۲۱. الاسر الشیعه ۲۲. ابوالشهداء و العقاد ۲۳. البرهان الجلی علی
ایمان زید بن علی علیهالسّلام ۲۴. الحواشی اللمعات علی
روضات الجنات۲۵. رشحات الاقدام فی تراجم الاعلام ۲۶. رساله شرح احوال سید محمدمهدی اصفهانی و مشایخ او ۲۷. مختصر الانوار الکاظمیة فی احوال السادات الموسویه
۲۸. مواهب الباری فی ترجمة آیتالله العلامة الخوانساری ۲۹. مطلع الشمسین فی الدفاع عن السیدین ۳۰. النقد و البیان فیما یتعلق بکتب الاعیان
معجم القبور کتاب ارزشمندی است که در شش جلد تالیف شده. موضوع جلد اول، مباحث و مطالب گسترده در مورد اصل
قبر و
زیارت قبر شریف
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و
علی علیهالسّلام ، موضوع جلد دوم ذکر
زیارت قبر ائمه علیهمالسّلام از
امام حسن علیهالسّلام تا
امام حسن عسکری علیهالسّلام و ذکر احوال و مناقب
امام زمان عجّلاللهفرجهالشریف ، ادله اثبات
رجعت، موجود بودن آن حضرت در حال حاضر، با استناد به روایات
شیعه و
سنی. موضوع جلد سوم، ذکر قبر اولاد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و
ائمه علیهمالسّلام ، موضوع جلد چهارم، شرح حال انبیای مشهور و مکان دفن آنها، موضوع جلد پنجم، ذکر شهرهای شیعه نشین، قبرها و مزارهای واقع در آن شهرها. و موضوع جلد ششم در مورد مقابر مهم و مساجد معظمه در شهرهای اسلامی و فضیلت زیارت آنها است.
این کتاب از مشهورترین کتابهای سید محمدمهدی اصفهانی است که در دو جلد در یک مجلد بارها به چاپ رسیده است موضوع آن، شرح حال عالمان و فقیهان مشهور شهرهای
کاظمین،
نجف،
کربلا،
اصفهان و دیگر شهرهاست و در واقع، مکمل و متمم کتاب «روضات الجنات»
سید محمدباقر خوانساری (متوفای ۱۳۱۳ هـ. ق.) است از این رو نام دیگر آن را «الباقیات الصالحات فی تتمیم روضات الجنات» نهاده است.
تفاوت «احسن الودیعه» با «روضات الجنات» در آن است که در این کتاب، رعایت حروف الفبایی نشده است بلکه ذکر عالمان و فقیهان بر اساس ترتیب طبقات آنها آمده است از این رو، گاه فاضل بر افضل و کامل بر اکمل مقدم شده است جز
سید ابوتراب خوانساری (متوفای ۱۳۴۶ هـ. ق.) که در ابتدای جلد دوم بر خلاف شیوه نویسنده آن در تدوین کتاب، شرح حال او ذکر شده است.
در جلد دوم این کتاب، مراکز علمی شیعه به طور مبسوط معرفی شده است مثل نجف، کربلا،
کوفه،
حله،
حلب،
حمص،
بحرین،
قم،
کاشان،
مشهد، کاظمین،
سامراء،
ری و.... در آخر کتاب، تصویر برخی از بزرگان
دین آورده شده است مثل تصویر آیات عظام سید ابوتراب خوانساری،
شیخ محمدمهدی کرمانشاهی،
محمدحسین نائینی و
محمدحسین آل کاشف الغطاء.
۳۳. بغیة الرجال فی الحواشی علی
منتهی المقال ۳۴. بغیة الادیب و غنیة الاریب ۳۵. تنبیه اهل الحجی علی بطلان نسبة کتاب الفقه الی
الرضا علیهالسّلام ۳۶. جامع الشتات فی النوادر و المتفرقات در چهار جلد ۳۷. فهرست
امالی شیخ طوسی ۳۸. فهرست
عیون اخبار الرضا ۳۹. فهرست
النهایه لابن الاثیر ۴۰. فهرست
وفیات الاعیان ۴۱. زبدة الکلام فی المنطق و الکلام در دو جلد ۴۲. مسالک المتقین فی اجازات علمائنا المجتهدین، در دو جلد ۴۳.
هدیة الصبیان علاوه بر آثار مذکور، چند کتابچه دیگر نیز وجود دارد که موضوع آنها، اجازه نامه روایت به شاگردان و عالمان بزرگ در عصر خویش است که قبلا در بحث شاگردان، نام آنها برده شد.
ابن خلکان در کتاب «
وفیات الاعیان» خود وقتی به شرح حال
عمرو بن فارض میرسد مینویسد: از برخی از دوستان خود شنیدهام که:
ابن فارض روزی در خلوت، بیت زیر را که مال حریری نویسنده
مقامات است زمزمه میکرد:
من ذاالذی ما ساء قط• • • و من له الحسنی فقط
کیست که هرگز بدی نکرده است• • • و تنها کار او خوبی بود؟ ابن فارض میگوید: به من الهام شد که:
محمد الهادی الذی• • • علیه جبریل هبط
آن کسی که هیچ بدی نکرده و تنها کار او خوبی است،
محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم راهنمای بحق است که
جبرئیل امین بر او نازل شده است.
سید محمدمهدی اصفهانی میگوید:
من وقتی این دو بیت را از صاحب مقامات و ابن فارض به نقل از ابن خلکان خواندم بالبداهه به ذهنم خطور کرد:
و مهره و صنوه• • • و من حواهم النمط
فهم ائمة الهدی• • • و من یعادیهم غلط
تروی العلوم عنهم• • • و من تعداهم خبط
بهم تمسکی غدا• • • و سوف یدری من سقط
مضمون این ابیات این است که: آن که هیچ بدی نکرده و تنها، کارش، خوبی بود، علاوه بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ، داماد و برادر و پسرعموی او و دیگر
امامان هدایت گر هستند. آنان پیشوای
دین و راهنمایان طریق هدایت هستند، هر کس با آنان دشمنی کند، قطعا به خطا رفته است. آنان کسانی هستند که
علم و دانش از آنها روایت شده و کسی که از راه آنان تجاوز کند (بیراهه رود) به اشتباه گرفتار شده. تمسک من در فردای
قیامت به آنهاست و به زودی آن کس که به پرتگاه جهالت افتاده این نکته را دانسته و ملتفت خواهد شد.
آیت الله سید محمدمهدی اصفهانی کاظمینی بعد از سالها کوشش در راه اعتلای دین، خورشید عمرش در (۱۳
محرم ۱۳۹۱ هـ. ق.) در اثر بیماری، در بیمارستان
کاظمین، غروب کرد. پیکر پاکش بعد از
تشییع شایستهای بر روی دوش مردم کاظمین و بعد از اقامه
نماز به وسیله فرزندش سید علی کاظمینی، در صحن مطهر کاظمین در مقبره خانوادگی آن
فقیه مرحوم، به
خاک سپرده شد. از آن فقیه فرزانه، چند فرزند پسر به یادگار ماند که عبارتند از:
سید محمد نورالدین سید محمدباقر، سید محمدابراهیم، سیدعلی و سید احمد.
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «سید محمدمهدی موسوی اصفهانی».