• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علی بن حسن باخرزی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



باخَرزی، نورالدین ابوالحسن (ابوالقاسم) علی بن حسن، شاعر و ادیب عربی نویس ایرانی قرن پنجم می‌باشد.




برخی از منابع عنوان «تاج الرؤساء» و «الرئیس الشهید» را برای او به کار برده‌اند.
[۱] محمد بن محمد عوفی، کتاب لباب الالباب، ج۱، ص۱۰، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۹۰۳ـ۱۹۰۶.
[۲] محمد بن محمد عوفی، کتاب لباب الالباب، ج۱، ص۶۸، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۹۰۳ـ۱۹۰۶.




تولد و نشأتش در باخرز بوده و نسبت «باخرزی» بدین سبب است.
یاقوت نسبت «سنخی» را نیز، بی هیچ توضیحی، افزوده است
[۳] یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۳، ص۳۳، قاهره ۱۳۵۵.
(که ظاهراً مصحّف «سنجی» است منسوب به «سنج»).
[۴] عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۷، ص۲۶۳، حیدرآباد دکن ۱۹۶۳.
[۵] یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۱۶۱، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.




پدرش ابوعلی حسن بن ابی الطیب مردی ادیب و شاعر بود و نمونه‌ای از اشعارش در تتمة الیتیمه و دُمْیَة القصر آمده است.
[۶] عبدالملک بن محمد ثعالبی، تتمة الیتیمه، ج۲، ص۳۷، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۵۳ ش.




ابوالحسن باخرزی تحصیلات اولیه را نزد پدرش به انجام رسانید و قرآن کریم را حفظ کرد و سپس به نیشابور رفت و در آن‌جا فقه شافعی و حدیث را از امام موفق نیشابوری و شیخ ابومحمد عبداللّه بن یوسف جوینی فراگرفت.
[۷] عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقات الشافعیه، ج۳، ص۲۹۸، قاهره ۱۳۲۴.

از علما و ادبای دیگر بلاد نیز بهره جست: فلسفه را از ابوبکر قهستانی و نحو و ادب و بلاغت را از عبدالقاهر جرجانی و ابن برهان و قصبانی و ابوالفرج جرجانی و محمد بن تمام آموخت.



گرایش او بیش‌تر به شعر و ادب بود و چون در کتابت و انشا مهارتی داشت پیشه دبیری برگزید و به دیوان رسائل و انشا پیوست و در شهرهای مختلف نیشابور و بغداد و بصره خدمت کرد.
چندی نیز در عراق و آذربایجان در خدمت صاحب ابوعبداللّه حسین بن علی، وزیر طغرل سلجوقی بود و مدتی نیز از کاتبان محمد بن حسن وزیر بود.
پس از آن‌که کُنْدُری به وزارت طغرل رسید، به سابقه دوستی و همدرسی در مجلس درس امام موفق نیشابوری به نزدش رفت و علی رغم شعری که در ایام جوانی در هجای او سروده بود خلعت و نعمت یافت.
با خواجه نظام الملک نیز نزدیک بود و سال‌ها در عهد وزارت او دبیری کرد و در چند سفر به همراهش بود.



باخرزی، هم به مناسبت وظیفه دیوانی و هم به سائقه علاقه شخصی، سفرهای بسیار کرد. این سفر‌ها که از آغاز جوانی او شروع شد تا زمان پیری ادامه داشت و آخرین آن‌ها ظاهراً سفر نیشابور در ۴۶۶ بود. چندین بار سفر کرد و در برخی شهر‌ها بیش از یک سال اقامت داشت.
در بلاد مختلف با دیدار ادبا و شعرا و استفاده از کتابخانه‌‌ها مواد فراوانی برای تألیف دمیة القصر فراهم کرد.
نواحی و شهر‌هایی را که دیده و در اثرش نام برده است عبارت‌اند از: نیشابور، زوزن، پوشنج، طوس، دهستان، جرجان، بصره، بغداد، سرخس، همدان، مرو، استراباد، ری، هرات.
ظاهراً به شام و مصر و حجاز سفر نکرده و اقوالش در باب شعرای آن مناطق منقول از راویان است.



باخرزی پس از سال‌ها دبیری از خدمت دیوانی کناره گرفت و در موطن خود باخرز سکنی گزید و احتمالاً در همین دوران تألیف دُمْیَةُالقَصْر را به پایان رسانید.



سرانجام در ذیقعده ۴۶۷ در مجلس انس به دست غلامی ‌ترک کشته شد.عوفی تاریخ قتل او را ۴۶۸ ضبط کرده است.
[۸] محمد بن محمد عوفی، کتاب لباب الالباب، ج۱، ص۶۹، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۹۰۳ـ۱۹۰۶.
و ابن عماد به خطا محل قتل را اندلس نوشته است.
[۹] ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۳، ص۳۲۸، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.

زکریای قزوینی در سبب قتلش افسانه‌ای پرداخته است،
[۱۰] زکریا بن محمد قزوینی، آثارالبلاد و اخبارالعباد، ج۱، ص۳۳۸، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
ولی علت واقعی محققاً معلوم نیست. احتمال می‌رود که به سبب نزدیکی باخرزی به نظام الملک، اسماعیلیان در قتل او دست داشته‌اند.



باخرزی از ادیبان مشهور و شاعران ذواللسانین عصر سلجوقی است که به هر دو زبان عربی و فارسی شعر سروده است، ولی آثار عربی‌اش افزون‌تر است.
در انشا و ترسّل مقامی ‌والا داشته و آگاهی عمیق و گسترده‌اش از ادب و فرهنگ اسلامی‌از خلال دمیة القصر هویداست.



در منابع موجود نام چند اثر از او ذکر شده است :
۱) غالیة السُکّاری در وصف نیشابور، که باخرزی در دمیه از آن نام برده است؛ ۲) الاربعون فی الحدیث؛ ۳) دیوان شعر به عربی و فارسی؛ ۴) طرب نامه، مجموعه رباعیات فارسی او که تا قرن هفتم معروف بوده و نسخه‌ای از آن را محمد عوفی در کتابخانه سرندیبی در بخارا دیده بوده است
[۱۱] محمد بن محمد عوفی، کتاب لباب الالباب، ج۱، ص۷۰، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۹۰۳ـ۱۹۰۶.
۵) شعرای باخرز که در دمیة القصر بدان اشاره کرده و محتمل است که بخشی از آن کتاب بوده است؛ ۶) دُمْیَة القَصْر و عُصْرَة اهلِالعَصْر.
از میان این آثار فقط دمیة القصر به صورت کامل و دیوان عربی به صورت ناقص باقی ‌مانده است.




۱۱.۱ - دمیة القصر


دمیة القصر مهمترین اثر باخرزی، که نتیجه مطالعات ادبی و دیدار او با شعرای بلاد مختلف است، کتابی است در شرح حال و گزیده اشعار شاعران عرب زبان اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم.
این کتاب، به تقلید یتیمة الدهر ثعالبی (متوفی ۴۲۹) نوشته شده، در واقع ذیلی است بر آن، چنانکه خریدة القصر عمادالدین کاتب اصفهانی (متوفی ۵۹۷) نیز ذیلی است بر دمیة القصر.

۱۱.۲ - باب‌های دمیة القصر


این کتاب برحسب تقسیم جغرافیایی به هفت باب تقسیم شده است: ۱) شاعران بدو و حجاز؛ ۲) شاعران شام و دیار بکر و آذربایجان وجزیره؛ ۳) شاعران عراق؛ ۴) شاعران ری و جبال و اصفهان و فارس و کرمان؛ ۵) شاعران جرجان و استراباد و دهستان و قومس و خوارزم و ماوراءالنهر؛ ۶) شاعران خراسان و قهستان و بست و سیستان و غزنه؛ ۷) ادیبان غیر شاعر.

۱۱.۳ - محتوای دمیة القصر


شرح حال و نمونه آثار ۵۳۰ شاعر و ادیب در این کتاب آمده است که درباره شاعران مشهوری مانند متنّبی و ابوفراس بالنسبه تفصیل بیش‌تر دارد.
علاوه بر اطلاعات مفید ادبی، نامِ بسیاری از آثار مفقود (مانند جونة النّد یعقوب بن احمد نیشابوری و قلائد الشرف فضل بن اسماعیل جرجانی و طرازالذهب ابوالمطهّر اصفهانی) در این کتاب حفظ شده است.

۱۱.۴ - دقت در تألیف دمیة القصر


در تألیف دقت بسیار شده است و خطاهای آن (مانند این‌که یک شخص را با دونامِ تمیم بن معدّ، ج ۱، ص ۱۱۱، و تمیم بن معزّ، ج ۱، ص ۱۷۵، دوتن پنداشته است) نادر است.

۱۱.۵ - چاپ‌های این کتاب


این کتاب را نخستین بار شیخ محمد راغب الطبّاخ براساس یک نسخه غیرموثق در ۱۳۴۸ در حلب چاپ کرد.
در قاهره (چاپ عبدالفتاح محمدالحلو، ۱۹۶۸ـ۱۹۷۱ در ۲ ج) و بغداد (چاپ سامی‌مکی العانی، ۱۹۷۰ـ۱۹۷۱ در ۲ ج) نیز به طبع رسیده است.
چاپ انتقادی آن براساس یازده نسخه به همراه تعلیقات و فهارس مختلف در سه جلد به اهتمام محمدتونجی در دمشق در ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳ انجام یافته است.



دیوان اشعار عربی باخرزی، به گفته ابن عماد،
[۱۲] ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۳، ص۳۲۸، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
کتابی بزرگ بوده است، و زکریای قزوینی می‌گوید که اکثر آن در مدح خواجه نظام الملک و برخی از ادبای معاصر اوست.
[۱۳] زکریا بن محمد قزوینی، آثارالبلاد و اخبارالعباد، ج۱، ص۳۳۸، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.

عنوان آن را عوفی الاحسن فی شعر علی بن الحسن ضبط کرده است
[۱۴] محمد بن محمد عوفی، کتاب لباب الالباب، ج۱، ص۶۹، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۹۰۳ـ۱۹۰۶.
ولی از آن با عنوان اختیارالبکر من الثیّب من شعر علی بن الحسن بن ابی الطیّب نیز یادشده است که گردآوردنده آن ابوالوفاء محمد بن محمداخسیکتی (متوفی بعد از ۵۲۰) بوده است.
[۱۵] محمدحسین آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱، ص۳۶۴، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

دیوان عربی باخرزی در ۱۹۷۳ در بن غازی به اهتمام محمد تونجی به طبع رسیده است، ولی آنچه چاپ شده کامل نیست و قصایدی یافت شده که باید بدان افزود.



(۱) محمدحسین آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲) ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۳) علی بن حسن باخرزی، دمیة القصر، چاپ محمد راغب طباخ، حلب ۱۳۴۸.
(۴) علی بن حسن باخرزی، دمیة القصر، چاپ محمد تونجی، دمشق ۱۹۷۱ـ۱۹۷۳.
(۵) عبدالملک بن محمد ثعالبی، تتمة الیتیمه، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۵۳ ش.
(۶) عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقات الشافعیه، قاهره ۱۳۲۴.
(۷) عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، حیدرآباد دکن ۱۹۶۳.
(۸) محمد بن محمد عوفی، کتاب لباب الالباب، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۹۰۳ـ۱۹۰۶.
(۹) زکریا بن محمد قزوینی، آثارالبلاد و اخبارالعباد، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۱۰) عمررضا کحاله، معجم المؤلفین، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۷۶).
(۱۱) یاقوت حموی، معجم الادباء، قاهره ۱۳۵۵.
(۱۲) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.


 
۱. محمد بن محمد عوفی، کتاب لباب الالباب، ج۱، ص۱۰، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۹۰۳ـ۱۹۰۶.
۲. محمد بن محمد عوفی، کتاب لباب الالباب، ج۱، ص۶۸، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۹۰۳ـ۱۹۰۶.
۳. یاقوت حموی، معجم الادباء، ج۱۳، ص۳۳، قاهره ۱۳۵۵.
۴. عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۷، ص۲۶۳، حیدرآباد دکن ۱۹۶۳.
۵. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۱۶۱، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
۶. عبدالملک بن محمد ثعالبی، تتمة الیتیمه، ج۲، ص۳۷، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۵۳ ش.
۷. عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقات الشافعیه، ج۳، ص۲۹۸، قاهره ۱۳۲۴.
۸. محمد بن محمد عوفی، کتاب لباب الالباب، ج۱، ص۶۹، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۹۰۳ـ۱۹۰۶.
۹. ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۳، ص۳۲۸، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
۱۰. زکریا بن محمد قزوینی، آثارالبلاد و اخبارالعباد، ج۱، ص۳۳۸، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۱۱. محمد بن محمد عوفی، کتاب لباب الالباب، ج۱، ص۷۰، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۹۰۳ـ۱۹۰۶.
۱۲. ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۳، ص۳۲۸، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
۱۳. زکریا بن محمد قزوینی، آثارالبلاد و اخبارالعباد، ج۱، ص۳۳۸، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۱۴. محمد بن محمد عوفی، کتاب لباب الالباب، ج۱، ص۶۹، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۹۰۳ـ۱۹۰۶.
۱۵. محمدحسین آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱، ص۳۶۴، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «علی بن حسن باخرزی»، شماره۹۹.    



جعبه ابزار