فلسفه اخلاق در قرآن و سنت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فلسفه اخلاق، به شاخهای از
فلسفه که
حسن فاعلی را
اطاعت از
خداوند میداند پرداخته و در
قرآن و
سنت به حال بشریت برای رسیدن به
سعادت واقعی با قوانین و آموزههای اخلاقی واقعی که این هم با نظام اخلاقی
اسلام سازگار است بدست میآید.
از دیرباز
انسان با باورهای اخلاقی زیسته و زندگی اجتماعی خود را بر اساس گزارههای اخلاقی بنا نهاده است. بشریت همواره میدانسته که؛ «
راستگویی خوب است»، انسان باید راست بگوید»، «انسان نباید در
امانت،
خیانت کند»، و.... ولی پرسشهای دیگری نیز وجود دارند که نمیتوان برای آنها پاسخ روشنی در
علم اخلاق مرسوم جستجو کرد. پرسشهایی از قبیل این که: این گزارهها از کجا آمدهاند، خوبی یعنی چه؟، چه کسی ما را الزام میکند که راست بگوییم؟، این بایدهای اخلاقی از کجا ناشی میشوند؟، آیا این قضایا که «راستگویی خوب است» و یا این که «
دروغگویی بد است»، گزارههای صحیحی هستند؟، صحت آنها از کجا ثابت میشود؟ و...
۱. مباحث معناشناختی؛ که به تبیین و تعریف مفاهیمی میپردازد که در علم اخلاق بیشتر در ناحیه محمول گزاره اخلاقی قرار میگیرند. مفاهیمی همچون؛ باید، نباید، خوب، بد و... و البته برخی موضوعات اخلاقی نیز نیازمند تعریف هستند، که در همین سنخ از مباحث مورد مطالعه قرار میگیرند، مثل
ظلم و
عدل.
۲. مباحث معرفتشناختی؛ مثل این که گزارههای اخلاقی انشایی هستند یا اخباری، نسبیاند یا مطلق، جایگاه عقل و استدلال در اخلاق کجاست.
۳. مباحث منطقی؛ همانند این که آیا گزارههای اخلاقی را میتوان از گزارههای غیراخلاقی استنتاج کرد یا نه؟ و یا آیا «باید» از «هست» نتیجه میشود یا نه؟ و بهطور کلی چه ارتباطی بین واقعیتها و ارزشها وجود دارد؟
مباحث فوق علیرغم استقلال از هم، وجه مشترکی نیز دارند و آن این که همه به نحوی به اخلاق و اخلاقیات مرتبط هستند. و نیز علت به وجود آمدن
مکاتب اخلاقی گوناگون را در همین مباحث باید جستجو کرد.
مجموعه پرسشهای فوق و پاسخهایی که متفکران به آنها دادند به مرور زمان علمی بهنام
فلسفه اخلاق را شکل داد. یعنی مباحث معناشناختی و معرفتشناختی و منطقی علم اخلاق و نیز برخی دیگر از مباحث پیشینی علم اخلاق مثل تعریف فعل اخلاقی، معیار اخلاقی بودن و نبودن و... همه در یک علم تدوین شدند.
با این مقدمه میتوان دانش فلسفه اخلاق را چنین تعریف کرد:
فلسفه اخلاق علمی است که به تبیین اصول و مبانی و مبادی علم اخلاق میپردازد و بعضاً مطالبی از قبیل تاریخچه، بنیانگذار، هدف و روش تحقیق و سیر تحول آن را نیز متذکر میگردد.
با توضیحات ذکر شده و در یک دستهبندی میتوان مسایل این علم را چنین معرفی کرد:
۱. چگونگی پیدایش مفاهیم اخلاقی در ذهن و تعریف و تبیین این مفاهیم و نیز این که ماهیت، و کارکرد احکام اخلاقی چیست؟
۲. منشا پیدایش احکام و گزارههای اخلاقی.
۳. انشائی یا اخباری بودن گزارههای اخلاقی که به نظر میرسد مهمترین بحث فلسفه اخلاق میباشد.
۴. جایگاه نیت در افعال اخلاقی.
۵. الزامی بودن یا نبودن فعل اخلاقی و رابطه آن با اختیار انسان.
۶. رابطه فعل اخلاقی با پاداش.
۷. مبنای احکام اخلاقی و این که چگونه میتوان این الزامات را توجیه کرد، آیا ریشه آنها
لذت است یا
امر و
نهی جامعه و یا
سعادت و
کمال انسان.
۸. استدلالپذیر بودن احکام اخلاقی.
۹. نسبی بودن و یا مطلق بودن اخلاق.
۱۰. ارتباط اخلاق با سایر حوزههای معرفتی مثل
دین،
علم، حقوق و...
این مباحث را میتوان با مروی اجمالی بر کتب فلسفه اخلاق شناسایی کرد. از جمله «فلسفه اخلاق، نوشته
شهید مطهری (انتشارات صدرا) و نیز فلسفه اخلاق، نوشته سیدمحمدرضا مدرسی (انتشارات سروش ـ۱۳۷۱).»
این علم به عنوان یک علم مستقل سابقه چندانی ندارد و اولین کتاب منتشر شده با موضوع فلسفه اخلاق شاید کتاب مبانی اخلاق نوشته جرج ادورد مور میباشد که در سال ۱۹۰۳ منتشر شده است.
ولی مسایل مختلف این علم را میتوان در کتب فلسفی و اخلاقی پیشینیان ردیابی کرد. مهمترین نکته در تفکر اخلاقی
سقراط ارتباط معرفت و فضیلت بود،
همین نکته در مکاتب و آثار فلاسفه بعد از سقراط مورد بحث قرار گرفته است.
افلاطون بحثهای فراوانی درباره خیر اعلی و
فضیلت و ارتباط آن با
خدا مطرح کرد.
یکی از مشخصات
ارسطو تفکرات اخلاقی و غایتانگاری او و نیز تلاشی است که برای تعریف عدالت در اخلاق کرده است.
مکاتبی همچون
کلبیون،
رواقیون، و
اپیکوریان و مباحثی چون
لذتگرایی و نقدهای وارد شده بر آن همه مبتنی بر باورهای گوناگون در حوزه فلسفه اخلاق است هر چند این اصطلاح در آن زمان شایع نبوده است. میتوان ادعا کرد در بسیاری از کتب اخلاقی مباحث فلسفه اخلاق وجود داشته است و هر متفکری که نظامی اخلاقی بنیاد نهاده، بیگمان در حوزه فلسفه اخلاق دارای مبنای خاص خود بوده است. هر چند ممکن است بر آن تصریح نکرده باشند.
در روزگاران بعدی نیز مباحث فلسفه اخلاق همچنان مطرح میشوند.
اسپینوزا در این مورد یک نقطه عطف است. او با دقت فراوان به بحث
ماده و
روح و ارتباط
عقل و
اخلاق پرداخته است.
پس از او شاید بتوان
کانت را به عنوان یکی از بزرگترین صاحبنظران و مکتبداران فلسفه اخلاق به شمار آورد. او با نقدهای جدی خود درباره
عقل نظری و
عملی، نظریات خود در اخلاق را پایه نظریات معرفتشناختی خود بنا کرد.
امروزه در حوزه
فلسفه غرب مباحثات بسیار جدی درباره مسایل فلسفه اخلاق جاری میباشد.
در حوزه دانش اسلامی نیز میتوان این علم را در آثار فلاسفه متقدم مسلمان جستجو کرد. نخستین جوانههای تفکر فلسفی مسلمانان رهآورد یونان است ولی بعدها که بزرگانی چون فارابی و ابن سینا و خواجه نصیر این نهال تازه وارد را به درختی تناور بدل کردند به روشنی میتوان نظریات ایشان درباره مسایل بنیادین اخلاق را استخراج کرد. البته این تفکرات لزوماً در کتابهای اخلاقی و یا حتی فلسفی پیگیری نمیشوند بلکه در علم کلام، اصول فقه و علم النفس نیز به صورت گسترده به اینگونه مباحث پرداخته شده است.
بحث
حسن و قبح عقلی دیرینهترین بحث در این عرصه به شمار میرود. که ریشه اختلاف
اشاعره و
معتزله و
امامیه را تشکیل میدهد. این مبحث هم در
علم کلام و هم در
علم اصول فقه مورد
مذاکره و
مناظره بوده است. حضرت
آیتالله جعفر سبحانی در این زمینه کتابی مستقل به نام
التحسین و التقبیح العقلیان به رشته تحریر در آوردهاند. «به عنوان نمونه در علم کلام»
و نیز در علم اصول فقه
و میدانیم که این بحث یکی از اصلیترین مسایل فلسفه اخلاق است. بحث ارتباط عقل عملی و نظری
در فلسفه
سبزواری و نیز بحث اعتباریات
در
فلسفه و اصول فقه، نمونههایی از تلاشهای متفکران
مسلمان در این زمینه میباشند. که محقق بزرگ
شیخ محمدحسین اصفهانی و
سیدعلامه طباطبایی از نامآورترین اندیشمندان این عرصه به شمار میروند. در سده اخیر که فلسفه اخلاق به عنوان یک علم مستقل تدوین شده است مسلمین نیز در اینباره کوشیدهاند. و بهدلیل پیشینه قوی در
علوم اسلامی بسیاری از کاوشهای ایشان مصروف سامانمند کردن میراث با ارزش گذشتگان شده است و البته این تلاشها به هیچ وجه خالی از نوآوری و ورود به مباحث وارد شده از غرب نیست. شهید مطهری با کتاب فلسفه اخلاق از پیشتازان این عرصه به شمار میرود. پس از ایشان
علامه محمدتقی جعفری و
آیتالله مصباح یزدی و شاگردان ایشان این مسیر را ادامه دادهاند.
اخلاق و فضایل اخلاقی جایگاه بسیار والایی در بین آموزههای
دین اسلام دارند.
پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هدف از
بعثت خود را به کمال رساندن مکارم اخلاقی دانستهاند.
و در
قرآن کریم ایشان به دلیل داشتن اخلاق کریمانه
ستایش شدهاند.
واضح است که داشتن یک علم اخلاق استوار و کارآمد بدون داشتن تفکری نظاممند و منسجم درباره مسایل ریشهای اخلاق امکانپذیر نیست. بههمین دلیل است که پژوهشگر این حوزه با مطالعه تعالیم بلند اسلام در
آیات و
روایات میتواند فلسفه اخلاقی مبتنی بر باورهای اسلامی ارائه دهد. ذکر برخی از این آیات و روایات شاهد این مدعا خواهد بود؛ آیات مختلف درباره
نفس و مراتب آن، از جلمه در آیه ۵۳
سوره یوسف و آیه ۲
سوره قیامت،
آیات پایانی
سوره فجر، و روایاتی که در این زمینه وارد شده است.
اشارات و تصریحات درباره کمال انسانی، مثل این که کمال را به تفقه در دین و یا به تقوای الهی تفسیر کردهاند.
بیان فلسفه خلقت انسان، هم چون آیات مربوط به خلقت انسان، از جمله آیات ۳۰-۳۴
سوره بقره. تکیه بر
فطرت در آیه ۳۰ از
سوره روم و نیز برخی از روایات.
معرفی دنیا و بیان رابطه انسان با آن، که مهمترین منبع این بحث پس از قرآن کریم، کتاب شریف
نهج البلاغه میباشد.
نقش انکارناپذیر نیت، که برای فهم بهتر آن به جز مراجعه به روایات،
باید توجه داشت که در قرآن کریم عمل به همراه
ایمان مورد توصیه قرار گرفته است. بازگرداندن همه ارزشها و خوبیها به یک مبدا متعال که
کمال مطلق است.
و نیز بسیاری دیگر از تعالیم اسلامی در حوزه اخلاق و مباحث مقدماتی آن که حتی اشاره به آنها مجالی بیشتر از این مقاله میطلبد.
با توضیحات فوق و بیان ریشهداری و اصالت و استواری فلسفه اخلاق مبتنی بر آموزههای دین اسلام، برتری این علم در حوزه علوم اسلامی به وضوح اثبات میشود. چرا که بنیاد اخلاق باید بر پایهای بنا شود که در نهایت هم بتواند برای اخلاق ضمانت اجرایی تعریف کند و هم تمامی عرصههای اخلاقی را پوشش دهد و نیز خود آن اساس، دارای اصالت باشد و وجودی بالاتر از
کمال مطلق خداوند نیست که بتواند این استواری را به اخلاق عطا کند.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «فلسفه اخلاق در قرآن و سنت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۱/۱۶.