• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محمدصادق حائری شیرازی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



محمدصادق، ابوالمحاسن، محی الدین حائری شیرازی دومین پسر آیت‌الله آقا شیخ عبدالحسین حائری در دوازدهم بهمن ۱۳۱۵ش ( ذی الحجة الحرام ۱۳۵۵ق) در شیراز متولد شد.



خانواده ایشان به علم و تقوا آراسته و در شهر به زهد و اخلاص مشهور بودند.
خانه‌ای که محمدصادق در آن نشو و نما یافت، در خیابان شهید آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب پشت مسجد ایلخانی ، واقع است و هم اکنون به مدرسه علمیه محمدیه تبدیل شده و به نام آقا شیخ عبدالحسین حائری محل تحصیل طلاب علوم دینی شیراز است.
آیت الله شیخ عبدالحسین تنها فرزند عالم و فاضل شیخ محمدطاهر در شهر مقدس کربلا به دنیا آمد و در سال ۱۳۲۹ش در شیراز درگذشت و در جوار بقعه حضرت شاهچراغ علیه‌السّلام آرمید. او از شاگردان آیت‌الله آقا سی د اسماعیل صدر کاظمینی (۱۳۳۸ق) بود و با آیت‌الله میرزا محمدتقی شیرازی (۱۳۳۸ق) ارتباط داشت.
شیخ عبدالحسین در حوزه کربلا تحصیلاتش را به پایان برد و قبل از سی سالگی به مرتبه اجتهاد رسید. وی با حکم میرزای شیرازی به شیراز مهاجرت کرد و تا آخرین روزهای حیاتش، به تدریس و تربیت طلاب علوم دینی و ارشاد مردم پرداخت.
شیخ عبدالحسین از عالمان مبارز خطه فارس بود و زمانی که رضا خان به قدرت رسید، مهر خود را شکست تا زیر نامه‌ها، قباله جات و اوراق مالیات حاکم ظالم و اعوان او را تایید و امضا نکند.
او در اخلاق زبانزد بود. جز در موارد ضروری سخن نمی‌گفت. به تهذیب و تزکیه اهتمام داشت و از محبان و ارادتمندان مخلص اهل بیت علیهم‌السّلام بود و اجدادش با چند واسطه به مقدس اردبیلی (۹۹۳ق) نسب می‌رسانند.
مادر آیت‌الله حائری از سادات اصیل النسب و بانویی پارسا و شایسته بود. پدرش حاج میرزا حسن فخرالدوله شیرازی از بزرگان شیراز بود که نسب او با چند واسطه به شیخ صفی الدین اردبیلی (۷۳۵ق) می‌رسید.
این بانوی مؤمن در دوران منع حجاب نزدیک به ۲۵ سال در خانه نشست و تا سقوط پهلوی اول و پس از آن از خانه خارج نشد.
[۱] مصاحبه نویسنده با آیت‌الله حائری.



آیت الله حائری دوران کودکی و نوجوانی خود را این چنین توصیف می‌کند:
«... در خردسالی مادرم با صدای محزون و سوزناک برایم لالایی می‌گفت و من بعدها آن عبارات و جملات را برای خواهران کوچکترم می‌خواندم... آن لحن خوش آهنگ مادر، همراه با حرکت ملایم ننوی پارچه‌ای آویخته که دو سر آن را در گوشه‌های اتاق بسته بودند، فضایی روح نواز و اولین مرحله از رشد و تربیت ما بود... من بعدها در کتاب «قانون» ابوعلی سین ا خواندم که این نوع موسیقی لهو نیست و مشروع است و این اساس ایجاد ذوق و تمایل به شعر و حفظ اشعار در من گردید...
پدرم در کودکی و ساعات نخستین اول هر ماه قبل از غذا به ما تربت حضرت سیدالشهداء علیه‌السّلام می‌داد تا کام ما به یمن این خاک پاک مطهر شود و دل و جان ما و نیز خلق و خوی و عشق و شوری حسینی داشته باشیم... مادر و بستگان که در خانه ما گرد هم می‌آمدند با گفتن قصه‌های شیرین ما را سرگرم می‌کردند. وقتی شش، هفت ساله شدم پدرم شبها بیشتر برای من قصه می‌گفت. از قصه‌های حضرت آدم علیه‌السّلام شروع می‌کرد و همین طور جلو می‌آمد. گاهی خودش هم تحت تاثیر قصه واقع می‌شد و اشک می‌ریخت. در ماه مبارک رمضان هم هر روز یک جزء قرآن را با فرزندان می‌خواند و موقع تفسیر آیات قرآن هم اشک از چشمانش جاری می‌شد....»
[۲] کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۷ و مصاحبه نویسنده با ایشان.



آقا محمدصادق تحصیلات خود را تا پایان دوره متوسطه در مدارس دولتی شیراز با موفقیت گذراند و در سال تحصیلی ۳۵-۱۳۳۴ شمسی دیپلم ریاضی گرفت. وی از خاطرات خوش آن روزها چنین یاد می‌کند:
«... وقتی به مدرسه دولتی رفتم و توانستم چیزی بخوانم دو چیز به عنوان سرگرمی در خانه برایم مطرح بود، یکی مشاعره با هم سالان و بزرگترها و دیگری مطالعه کتاب... من از میان کتابهای مختلف به نوشته‌های داستانی و تاریخی بیشتر علاقه داشتم... دوره هفت جلدی ناسخ التواریخ را در خانه داشتیم مطالعه می‌کردم... بعد از شهریور ۱۳۲۰ که در کشور فضایی آزاد برای مطبوعات و نشریات و اظهار نظر صاحبان قلم و بیان پیش آمد، نویسندگان بسیاری آراء و اندیشه‌های خود را در قالب داستانهای کوتاه و بلند به صورت کتاب و یا در نشریات منتشر ساخته و خوانندگان را متوجه مسائل و مجذوب آثار خود نمودند، غالب داستانهایی که در مجله تهران مصور، ایران باستان و... چندین سال به طور مرتب چاپ می‌شد، می‌خواندم و خیلی تحت تاثیر قرار می‌گرفتم....
در سالهای بعد از بلوغ تا بیست سالگی به مطالب جنگی علاقه مند شدم، البته به مسائل علمی هم گرایش داشتم. از میان آثار علمی من به نوشته‌های موریس مترلینگ فرانسوی علاقه مند شدم. کتاب «زنبور عسل» او را به دلیل ارزانی خریدم و خواندم... آثار او بدون این که نامی از خدا ببرد ما را به یاد خدا می‌انداخت...»
[۳] کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۷ و مصاحبه نویسنده با ایشان.

وی پیرامون معلمان و استادان تاثیرگذار خود اظهار می‌دارد:
«... آقا سید احمد اثنی عشری از معلمان ما پدرش عالم و مادرش خانم سید علی «دختر آقا» سرپرست خانم‌های مبلغ و از زنان یگانه شهر بود. او چندین سال پشت سر هم معلم قرآن و شرعیات ما بود. کلاس او، کلاس انس و الفت بود. مبارزه با استبداد را در ذهن ما پایه گذاری نمود و روش‌های مبارزه با استکبار پهلوی را همراه با رویدادهای زندگی خودش برای ما تعریف می‌کرد که خیلی سازنده بود. به او معتقد بودیم و او ما را نسبت به دین خوشبین می‌کرد. بعدها که من امام جمعه شیراز شدم در تلویزیون خم شدم و دست او را به نشانه ادب و قدرشناسی بوسیدم... در دوره دبیرستان هم آقای عباس فر غیر از کلاس، یک روز هم درس آزاد داشت که بچه‌های علاقه مند شرکت می‌کردند. این کلاس اختیاری بود ولی بیشتر از کلاس اجباری تاثیر گذار بود... یکی دیگر از معلمان خوب ما آقای میرزا حبیب مشکسار و دیگری آقای اقلیدس مدیر ما بود که هر چند وقت یک بار همه را جمع می‌کرد و خودش در ایوان مدرسه می‌ایستاد و ما را به نظافت، مطالعه درس و رفتار خوب با والدین سفارش می‌نمود... در همین دوران دبیرستان بود که با استادم آقای حاج محمداسماعیل دولابی (۱۴۲۳ق.) که به شیراز آمده بود، آشنا شدم. آقای دولابی برای من برنامه‌های زیاد می‌گذاشت و وقت زیادی صرف من کرد و مرا همراه خودش به دامان طبیعت می‌برد و با من صحبت می‌کرد. توجه او به من و همنشینی من با او برای بنده خیلی تاثیرگذار بود و زبان تمثیل گویی را از ایشان آموختم... او بر من حق حیات دارد...»
[۴] کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۷ و مصاحبه نویسنده با ایشان. و مصاحبه نویسنده با آیتالله حائری.


۳.۱ - علاقه به عربی و انگلیسی

از میان کتابهای درسی به عربی و انگلیسی بیشتر علاقه داشتم و این دو درس را قبل از این که در مدرسه چیزی یاد بگیرم، می‌فهمیدم و می‌خواندم. یک حالت خودجوش در این دو درس داشتم... در دوران دبیرستان من گاهی کتاب درسی نداشتم. امکانات مالی‌ام در حدی نبود که کتاب بخرم و مناعت طبع مانع می‌شد که حتی به برادرم بگویم... البته سخت بود. من در زنگ تفریح مدرسه، کتاب‌های درسی را از دوستانم می‌گرفتم و با دقت می‌خواندم و گاهی هم نمره خوبی می‌گرفتم. این موضوع باعث شد که بعدها همه چیز را با دقت بخوانم و متکی به حافظه باشم نه کتاب، درس‌های سر کلاس را هم به دقت گوش می‌دادم و به خاطر می‌سپردم...»
[۵] کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۸ و ۹ و مصاحبه نویسنده با ایشان.

آقای حائری پس از اتمام دوره متوسطه در سال تحصیلی ۳۶-۱۳۵۵ش برای شرکت در کنکور یا استخدام در یکی از ادارات و ارگانهای دولتی به تهران رفت و در چند رشته امتحان داد اما اسمش هیج جا نبود. وی علت آن را چنین توضیح می‌دهد:
«... زمانی که برای کنکور به دانشسرا رفتم تا امتحان بدهم با جوانی هم صحبت شدم که او هم برای امتحان آمده بود. او پسر یکی از امرای ارتش آن دوره بود. من ضمن صحبت با او گفتم که به تهران آمده‌ام تا به دانشگاه بروم و اگر قبول نشدم می‌رویم ژاندارمری یا ارتش ـ آن زمان حتی برای افسری، در دانشکده افسری هم ثبت نام کرده بودم ـ خلاصه با آن جوان ضمن صحبت و انتقاد از اوضاع آن روز گفتم: اگر دولت خودش را اصلاح نکند، ملت دولت را اصلاح می‌کند. حرف‌های گنده گنده زدم. آن جوان هم مرا به ماموران معرفی کرد... و به این ترتیب دیگر نتوانستم به دانشگاه یا ارتش بروم و از ادامه تحصیلات دانشگاهی بازنگهداشته شدم...»
[۶] کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۸ و ۹ و مصاحبه نویسنده با ایشان.



آقا محمدصادق پس از ناامیدی از ورود به دانشگاه و انتخاب شغلی دیگر به زادگاهش برگشت و تصمیم گرفت دروس حوزوی را بخواند. وی بدون تشویق کسی، تحصیلات حوزوی را در سال ۱۳۵۵ش در شیراز آغاز نمود.
این جوان با استعداد دروس مقدمات را نزد پدر و سطح را در مدارس منصوریه ، سید علاءالدین حسین ، آقا بابا خان نزد استادانی دلسوز همچون آیت‌الله آقا شیخ محمدعلی موحد و سطح عالی و تقریرات اصول میرزای قمی را از محضر آیت‌الله شیخ بهاءالدین محلاتی
[۷] گلشن ابرار، ج۵، ص۴۶۴.
(۱۴۰۱ق) فراگرفت.
او با شوقی وصف ناپذیر و با روزی ده ساعت درس دوره سطح را ظرف سه سال به پایان برد و در سال ۱۳۳۹ شمسی با تشویق استادش آیت‌الله محلاتی و برادر بزرگش آیت‌الله آقا صدرالدین حائری (۱۴۲۵ق) برای ادامه تحصیل به قم هجرت کرد.

۴.۱ - مدرسه حجتی

او در مدرسه حجتیه حجره گرفت و برای شرکت در دروس خارج ، متون فقه و اصول سطح عالی را نزد آیات عظام شیخ حسینعلی منتظری و شیخ لطف الله صافی گلپایگانی امتحان داد و پس از قبولی، نام خود را در دفاتر شهریه مراجع عظام وقت ثبت و تحصیل دروس دوره خارج فقه و اصول را آغاز نمود. آقای حائری در درس خارج فق ه آیت‌الله بروجردی (۱۳۸۰ق) که در آن وقت مباحث باب قضا را تدریس می‌کرد، حاضر شد و حدود ۶ ماه از محضر ایشان استفاده برد. پس از ارتحال ایشان در دروس خارج فقه و اصول آیات عظام حضرات آقایان سید محمد محقق داماد (۱۳۸۸ق)، امام خمینی (۱۴۰۹ق)، شیخ محمدعلی اراکی (۱۴۱۵ق) و میرزا هاشم آملی (۱۴۱۳ق) حاضر شد و به اندوخته‌های علمی خود افزود.
[۸] کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۵، مصاحبه نویسنده با ایشان.

آیت الله حائری از این دوران چنین یاد می‌کند:
«من وقتی طلبه بودم، باز هم کتاب نمی‌خریدم و نگه نمی‌داشتم. در دوران طلبگی در قم ، مرتب به کتابخانه مسجد اعظم می‌رفتم. اولین مشتری آنها و آخرین نفری که از آنجا بیرون می‌رفت من بودم. روزی سه نوبت به کتابخانه می‌رفتم و مطالعه می‌کردم، اما کتاب نگه نمی‌داشتم چون کتاب نداشتم حافظه‌ام قوی شد و توانستم خیلی از مطالب و چیزهای دیگر را به خاطر بسپارم تا جایی که توانستم بالای شصت سالگی قصاید سید حیدر حمیری و قصاید اول و دوم معلقات سبع را حفظ نمایم و به طور روان از اول به آخر و بالعکس بخوانم.
مطالعات من در ایام تحصیلی پیرامون فقه و اصول بود و نوعا کتابهایی را که مراجع و استادانم در تدریس به آن نظر داشتند، از پیش مطالعه می‌کردم و هرگاه خسته می‌شدم با مطالعه کتابهای دوست داشتنی و مورد علاقه‌ام مثل « روضات الجنات » را که در شرح حال علما و بزرگان دین است رفع خستگی می‌نمودم....»
[۹] مصاحبه نویسنده با ایشان.

آقای حائری زمانی که در قم به تحصیلات حوزوی اشتغال داشت، نسبت به حضور در درس و بحث بسیار جدی بود. او علاوه بر مطالعه متون درسی و جنبی، پیرامون تاریخ ملل مختلف سرگذشت‌ها، مسائل اقتصادی، کشاورزی ، جامعه شناسی و تربیت و... هم مطالعه می‌کرد. به ادبیات فارسی به ویژه متون کهن ادبی همچون گلستان و بوستان سعدی ، دیوان حافظ علاقه زیاد داشت و چون با سه زبان عربی ، انگلیسی و ترکی آشنایی کامل داشت، کتب یا نوشته‌های مورد پسندش را که به این زبانها بود مطالعه و بررسی می‌نمود.

۴.۲ - تدریس

آیت الله حائری از سال ۱۳۴۲ش به بعد ـ حدود ده سال ـ در مسجد شمشیرگرهای شیرازجلساتی برای جوانان دوره‌های متوسطه و دانشجو تشکیل داد. در این جلسات هفتگی که در مناسبتهای مختلف به طور سیار در منازل و به صورت ثابت در مسجد یاد شده برگزار می‌شد، بحثهایی پیرامون مسائل اعتقادی، اخلاقی و سیاسی مطرح می‌کرد و هنوز هم به صورت ماهانه تشکیل می‌شود.
او محور جوانان انقلابی و تحصیل کرده‌های متدین و روشنفکر بود و همه جلساتش مجلس درس و آموزش دینی و اجتماعی برای شرکت کنندگان محسوب می‌شدو آنچنان بین او و جوانان همراهی و همدلی ایجاد شده بود که گاه در ساعات فراغت با آنان فوتبال بازی می‌کرد.
از سال ۱۳۵۰ش که به طور متناوب بین قم و شیراز رفت و آمد داشت و بیشتر اوقات را در قم به سر می‌برد، دروس اعتقادی، مباحث جامعه شناسی و مسائل تربیتی به ویژه نهج البلاغه را تدریس کرد.

۴.۳ - محل تدریس

محل تدریس وی مدرسه حقانی مدرسه منتظریه ، مدرسه مکتب توحید (خواهران)، و مدرسه رضویه بود و طلاب و پژوهشگران این سه مرکز آموزشی بعدها از اساتید و محققان حوزه شدند و غالب آنان در بدنه نظام جمهوری اسلامی و قوای سه گانه به خدمت مشغولند.
ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در دانشکده‌های مختلف دانشگاهها، مراکز علمی و اجتماعات فرهنگی و نشستهایی که از سوی گروههای مذهبی روشنفکر تشکیل می‌گردید، به سخنرانی و ارائه برنامه‌های آموزشی پرداخت.
آیت الله حائری در تدریس از مثال و نمونه‌های محسوس در طبیعت استفاده می‌کند و مخاطب او از هر قشری که باشد ازآموزه‌های وی بهره مند می‌شود. او بین معلم دینی و مربی تربیتی و کلاسها و جلسات آزادی که برای موضوعات یاد شده تشکیل می‌گردد، با کلاسهای رسمی و اجباری فرق قائل است و عقیده دارد که کلاس و جلسه مذهبی و تربیتی باید جدا، آزاد و محدود نباشد و معلم و مربی آن هم ضمن تسلط بر مبانی دینی و اصول اخلاقی و تربیتی، فردی مستقل و دارای شرایط باشد.
[۱۰] مصاحبه نویسنده با ایشان.



آیت الله حائری قبل از نیمه خرداد ۱۳۴۲ از طریق اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های امام خمینی با ایشان آشنا شده بود. او پس از تبعید امام به ترکیه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ مبارزات آشکار خود را علیه رژیم پهلوی و عوامل استکبار جهانی آمریکا ، انگلیس و صهیونیسم آغاز کرد.
وی طی جلسات گوناگونی که برای اقشار مختلف به ویژه جوانان برگزار می‌نمود، مردم را با مسائل سیاسی روز، نقشه‌های شوم استعمار، امام خمینی و افکار وی آشنا می‌کرد و به ترویج و تثبیت رهبری و مرجعیت ایشان همت می‌گماشت. وی تا سال ۱۳۵۱ش فعالیت‌های یاد شده را بدون مانع و مزاحمی ادامه داد.
در تیرماه همان سال مزدوران رژیم به جلسات آیت‌الله حائری مشکوک گردیدند و برای وی و شرکت کنندگان محدودیتهایی فراهم آوردند. برخی از افراد را دستگیر، بازداشت و شکنجه کردند و جلسات ایشان را به تدریج به تعطیلی کشاندند.
آیت الله حائری از آن به بعد چندبار بازداشت، زندانی و تبعید شد. در این دوران از مراکز فعالیتهای انقلابی مسجد شمشیرگرها و از محورهای مبارزات در مرکز استان فارس ، شیرازایشان بود. بیشتر جوانان و مردمی که قبل و بعد از پیروزی انقلاب در تظاهرات، سنگرهای حفظ نظام، دفاع مقدس شرکت داشتند و هم اکنون در سمتهای مختلف اجرایی و... به خدمت اشتغال دارند، از تربیت شدگان آیت‌الله حائری می‌باشند.
[۱۱] مصاحبه نویسنده با ایشان.


۵.۱ - خاطرات مبارزه با رژیم طاغوت

به خاطراتی از دوران مبارزه آیت‌الله حائری با رژیم طاغوت توجه می‌کنیم:
در سال ۱۳۴۵ش ماموران رژیم و ساواکیها به منزل برادر بزرگ آیت‌الله حائری، مرحوم آیت‌الله آقا صدرالدین حائری حمله بردند و پس از بازرسی نوارهای سخنرانی امام خمینی پیرامون کاپیتولاسیون را ضبط و ایشان را زندانی کردند.
آیت الله حائری می‌گوید:
«ضبط صوتی که ما به وسیله آن نوارهای امام را گوش می‌کردیم از نوع ضبط صوتهای گراندیک و نوارهای حلقوی بزرگ بود. ما صدای امام را روی نوارهای کاست ضبط کرده بودیم تا راحت در دسترس مردم و علاقه مندان قرار گیرد. در حمله‌ای که به خانه اخوی شد، نوارها را بردند ولی ضبط صوت را که در معرض دید آنان بود گذاشتند و نبردند.»
[۱۲] مصاحبه نویسنده با ایشان.

آیت الله حائری شیرازی در بهار سال ۱۳۵۱ به مدت شش ماه به شهر فومن تبعید گردید و در منزل همشیره آیت‌الله بهجت ، اتاق کوچکی گرفت و این دوران را با همسر و فرزندانش و صاحبخانه گذرانید. ایشان می‌گوید:
«من در مدتی که در فومن تبعید بودم، زبان گیلکی را یاد گرفتم و توانستم یکی از جوانان آن شهر را با افکار و اندیشه‌های خود آشنا کنم. این جوان با استعداد و خوش فکر که نامش آقای کامران زاده است به عنوان قهرمان ایجاد اشتغال در سطح استاد گیلان مطرح می‌باشد. بعد از تبعید از آنجا به قم رفتم و مدتها ساواک در جست و جوی من بود که کجا هستم!
[۱۳] مصاحبه نویسنده با ایشان.

«خدا ما را از یک سو حساب شده تحت فشار قرار می‌داد و از سویی دست ما را می‌گرفت تا از درون پوچ نشویم. یک بار که مرا به شکنجه گاه بردند، دستهایم را از پشت بستند و به آن دستبند قپانی زدند. کیسه‌ای از شن را هم به آن آویختند و مرا روی یک پا نگاه داشتند و شکمم را نیشگون گرفتند. من در این حال گفتم: خدایا تو می‌بینی! وقتی مامور شکنجه آقای رضوانی که با عده‌ای مرا تماشا می‌کرد این جمله را شنید، پرسید چه گفتی؟ من آن جمله را تکرار کردم. او همراهانش را از شکنجه گاه بیرون کرد و شلاقی را که در دست داشت، به گوشه‌ای پرت و خود را روی مبلی که در آنجا بود انداخت و با سرافکندگی گفت: تف بر این نانی که ما می‌خوریم! سپس دستبند را باز کرد و از من عذر خواست. از آن به بعد از مریدان من شد و از آن پس هرگاه دستگیر و زندانی می‌شدم، به من توجه داشت.
شخصی به نام دکتر میرفخرایی بود که در سیلی زدن مهارت داشت. او چنان سیلی به گوشم زد که تا کنون ناراحتی دارم و گوشم سنگین است. برخی اوقات هنگام بازجویی یکی از فرزندانم را با خود می‌بردم.»
[۱۴] مصاحبه نویسنده با ایشان.


۵.۲ - در آینه اسناد

در نامه ساواک فارس خطاب به ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور که در مورخه ۲۶/۵/۱۳۴۹ نگاشته شده است، پیرامون نظر علمای شیراز درباره مراجع تقلید چنین آمده است:
«... سید عبدالحسین دستغیب ، سید احمد پیشوا ، سید کرامت الله ملک حسینی ، صدرالدین حائری و محی الدین حائری و عده دیگری از عوامل شناخته شده مربوطه با آنها خمینی را تایید می‌نمایند....»
[۱۵] امام خمینی در آینه اسناد، ج۱۰، ص۹۲.
[۱۶] امام خمینی در آینه اسناد، ج۹، ص۴۲.

«در سی فروردین ماه ۱۳۵۲ در شیراز شیخ صدرالدین حائری و برادر او محی الدین حائری را برای چندمین بار و به اتفاق دوازده نفر از متدینین بازداشت نموده‌اند. این عده همگی در منزل اخوان حائری اجتماع کرده بودند و به بحث‌های اسلامی می‌پرداختند....»
[۱۷] امام خمینی در آینه اسناد، ج۲۱، ص۳۸.
[۱۸] خمینی در آینه اسناد، ج۲۱، ص۲۰۸.

امام در نامه‌ای که از پاریس برای آیت‌الله پسندیده ارسال داشت، چنین می‌نویسد:
«... رسیدگی بعضی از زندانیان و احوالپرسی از خودشان یا اقوامشان لازم است مثل آقای دستغیب و آقای حائری شیرازی و از این قبیل اشخاص...»
[۱۹] صحیفه امام، ج۴، ص۲۸۰.

امام خمینی در تاریخ ۱۰/ ۴/ ۱۳۶۴ در نامه‌ای که طی آن آیت‌الله جنتی را مامور حل مسائل شیراز نموده از آیت‌الله حائری چنین نام برد:
«... و از جناب آقای حائری نیز می‌خواهم با همراهی آقایان در رفع حادثه کوشش نمایند....»
[۲۰] صحیفه امام، ج۱۹، ص۳۰۶.


۵.۳ - در سنگر انقلاب

آیت الله حائری پس از پیروزی انقلاب اقدامات و فعالیتهای متعددی انجام داد. وی ضمن ادامه دادن به جلسات قبل از پیروزی انقلاب، در ماههای نخست که لانه جاسوسی (سفارت آمریکا در ایران) در تهران به تصرف دانشجویان پیرو خط امام درآمد، در جمع آنان حاضر شد و به تغذیه فکری و معنوی آنان مبادرت ورزید.
در نخستین دوره تشکیل مجلس شورای اسلامی (۱۳۵۹ش.) از سوی مردم شیراز انتخاب گردید و به عنوان رئیس کمیسیون اصل ۹۰ به انجام وظایف قانونی پرداخت.
[۲۱] خبرگان ملت، دفتر دوم، ص۱۴۲-۱۲۷.
پس از شهادت آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب (سومین شهید محراب ) در ۲۰ آذر ۱۳۶۰ طی حکمی از سوی امام خمینی به عنوان امام جمعه و پس از آن نماینده ولی فقی ه در استان فارس انتخاب شد.
[۲۲] صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۷۴.


۵.۴ - متن حکم امام جمعه

متن حکم امام جمعه چنین است:
تاریخ: ۱۰/۱۰/۶۰
فرمان امام خمینی به حجت الاسلام حائری شیرازی
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمدصادق (محی الدین) حائری شیرازی دامت افاضاته
پیرو درخواست اهالی محترم شیراز، جنابعالی را به سمت امام جمعه شیراز منصوب می‌نمایم. ان شاء الله تعالی ضمن انجام این فریضه بزرگ مردم را به وظایف دیگری که در رابطه با اسلام عزیز و انقلاب خونبار ملت شریف ایران دارند، آشنا سازید.
امید است اهالی محترم عموما و حضرات علمای اعلام خصوصا و نهادهای انقلابی فرصت را مغتنم شمرده، همکاری‌های لازمه را در انجام هر چه باشکوه تر نماز وحدت آفرین جمعه با جنابعالی داشته باشند. موفقیت همگان را از خدای تعالی مسئلت دارم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی
او در سنگر عبادی سیاسی نماز جمعه با بیان گرم و شیرین خود به نقل مطالب نو و متناسب همت گماشت و هم اکنون که بیش از ربع قرن از آن می‌گذرد خطبه‌های نماز وی موجب توجه همگان می‌باشد.
آیت الله حائری با استقرار خود در شیراز، تلاشهای همه جانبه‌ای را در حوزه‌های دینی و فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و اقتصادی سامان داد و طرحهای مفیدی را برای جذب جوانان و فعال کردن ستادهای برگزاری نماز جمعه در استان و استانهای مجاور و جنوب کشور ارائه نمود.
آیت الله حائری هر از چندی اقدام به برگزاری گردهمایی های منطقه‌ای نمود و از امامان جمعه استان فارس و استانهای مجاور دعوت کرد تا مشکلات و مسائل گوناگون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مناطق و حوزه‌های خود را در این اجتماعات مطرح نمایند و با شور و مشورت به راهکارهای مناسب و عملی دست یابند.
او در دوره‌های اول، دوم و چهارم مجلس خبرگان رهبری از سوی مردم استان فارس به این مجلس راه یافت و در کمیسیونهای تحقیق و ۱۰۷ و ۱۰۹ فعالیت کرد.
[۲۳] خبرگان ملت، دفتر ۲، ص۱۴۲-۱۲۷.

آیت الله حائری از سوی مقام معظم رهبری و نیز دعوت برخی دست اندرکاران کنفرانسها و سمینارهای خارج از کشور، برای تبلیغ و تبیین دیدگاههای نظام جمهوری اسلامی، تشیع ، وحدت و موضوعات خاص به دیگر کشورها سفر می‌کند. او مقید است که در آن محافل به زبان اسلام (عربی) سخن بگوید و با مقاله ارائه دهد و بر این امر پای می‌فشارد که باید زبان مبلغان و سفیران اسلام در این اجتماعات و پیام رسانیها عربی باشد. از دیگر فعالیتهای آیت‌الله حائری حضور چشمگیر وی در دوران دفاع مقدس (۱۳۶۷-۱۳۵۹ش.) در مناطق جنگی بوده است. وی بارها به جبهه رفت و ضمن کمکهای مادی، برای رزمندگان سخنرانی هم کرد. تصریح برخی فرماندهان سطوح بالا همچون شهید صیاد شیرازی ، شهید ابراهیم همت و سردار رحیم صفوی به استفاده معنوی مسئولان از ایشان و خاطرات خوش اکثر رزمندگان سپاه و ارتش از وی گویای ثمرات فراوان این حضور پرشور است. او از خاطراتش در جبهه فقط به یک نکته اشاره می‌کند:
«من و آقای فقیه در مدرسه حجتیه با هم بودیم. حجره من شماره ۱۰۴ و حجره ایشان شماره ۱۰۵ بود. از تقدیرات الهی این که پس از ۲۷ سال وقتی ما در دوران دفاع مقدس به صورت نوبتی به جبهه‌ها اعزام می‌شدیم، در پادگان دو کوهه برای مکان و استقرارمان در خوابگاه دانشگاه شهید چمران اهواز قرعه کشی کردند، اطاق شماره ۱۰۴ خوابگاه به نام من و اطاق شماره ۱۰۵ به نام آقای فقیه درآمد...»
[۲۴] مصاحبه نویسنده با ایشان.



خصوصیات این عالم دانشمند را می‌توان از آثار موجود ایشان و زبان و بیان نزدیکان و دوستانش شناخت. آیت‌الله سید محمد فقیه امام جمعه نی ریز و عضو خبرگان رهبری در دوره اول از استان فارس می‌گوید:
«آیت الله حائری در قم کنار حجره ما حجره داشت. درس خارج فقه و اصول آیت‌الله میرزا هاشم آملی و چند درس دیگر را با هم می‌رفتیم. ایشان در جوانی و همان زمان طلبه‌ای کوشا و جدی و اهل دانش و جستجوگر بود. کتابهای زیادی مطالعه می‌کرد. مثل پدرشان کتوم بود و دوست نداشت درباره زندانی شدن‌ها، تبعیدی‌ها و شکنجه‌هایی که دیده است، صحبت کند. در نوجوانی تحت تربیت و تاثیر عرفانی پدر قرار گرفت و در جوانی با برخی از عرفای بزرگ به سیر و سلوک مشغول بود. ارادت ایشان نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت -علیهم‌السّلام - به خصوص حضرت زهرا -علیهاالسّلام -خالصانه و عجیب است. آقای حائری جوشش فکری عجیبی دارد و بسیار فعال و پیگیر کارها می‌باشد. برای استان فارس و شیراز اقدامات بسیار مفیدی انجام داده ا ست. نسبت به امام و بعد از ایشان به مقام معظم رهبری علاقه شدیدی دارد. یک زمانی فرمود: اگر من کسالتی پیدا کردم مرا خدمت آقا ببرید تا ایشان دعا کند. او تا این حد به مقام ولایت اعتقاد دارد.»
[۲۵] کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۱۵.


۶.۱ - سید علی فقیه

حجت الاسلام و المسلمین سید علی فقیه برادر کوچک آیت‌الله سید محمد فقیه، مسئول مدرسه علمیه نی ریز و مدرس علوم حوزوی اظهار می‌دارد:
«آیت الله حائری در دوران تحصیل در حوزه علاوه بر تحصیل یک ریاضت شخصی هم داشت. ایشان یک زندگی زاهدانه‌ای را در آن زمان می‌گذراند. سحرخیز و اهل تهجد بود و در میان طلاب فارس در حوزه علمیه قم نمونه بود. در میان ۵۰۰ نفر طلبه‌ای که در مدرسه حجتیه بودند تنها چند نفر مثل آیت‌الله حائری و آیت‌الله جوادی آملی رفتار و کردار و سخنانشان برای طلبه‌ها الگو بود. زهد و ایثار ایشان بیشتر نمود داشت. از نظر جسمانی بسیار لاغر و ضعیف، ولی از نطر روحی بسیار قوی و نیرومند و پرکار بود. از تیزهوشی آقای حائری این که برادرم آن زمان مشغول حفظ قرآن بود، آقای حائری می‌گفت: شما قرآن بخوانید من گوش می‌دهم. برادرم از راه خواندن قرآن را حفظ می‌کرد و آقای حائری از راه گوش دادن بیشتر قرآن را حفظ نمود. او در دوران طلبگی اهل درس و بحث و همزمان مطالعات بسیاری داشت. به هر حال ایشان یکی از مفاخر روحانیت فارس است که متاسفانه قدرش مجهول مانده است.»
[۲۶] کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۲۱-۲۰.


۶.۲ - مهندس رجبعلی طاهری

آقای مهندس رجبعلی طاهری از یاران مبارز آیت‌الله حائری در صحنه‌های مختلف از ویژگیهای ایشان این گونه می‌گوید:
«من از سال ۱۳۳۵ با آقای حائری آشنا شدم. آن موقع، من به دانشکده فنی دانشگاه تهران رفتم و آقای حائری به حوزه علمیه قم رفت تا این که به دنبال قیام پانزده خرداد ، به دلایلی قرار شد برای ادامه نهضت روحانیت و امام خمینی به شیرازبیایم. در شیراز با آقا صدرالدین برادر بزرگتر آقای حائری مربوط شدم، شبکه ما محرمانه بود. آن زمان آیت‌الله حائری هم به شیراز آمد و من پس از هفت سال با ایشان ملاقات کردم. در آن شرایط در مسجد شمشیرگرها به کمک چند تن از دوستان جلسه‌ای را تشکیل داده بودیم که به یک روحانی نیاز داشت. با آقای حائری صحبت کردم و پیشنهاد دادم که بیایند و در جلسات ما سخنرانی کنند. استخاره کرده پذیرفتند و به مسجد شمشیرگرها آمدند. در همان سخنرانی اول محصلین خیلی از ایشان استقبال کردند و خوشحال شدند و جلسات ما ادامه پیدا کرد و افراد بسیاری به وسیله ایشان، تربیت شدند. جلسات تا سال ۵۱ ادامه داشت و پس از آن با دستگیری اعضای جلسه و زندانی شدن و شکنجه کردن آنها در زندان عادل آباد جلسات تعطیل شد و پس از آن آقای حائری به طور متناوب در قم و شیراز بود. از جمله کار دیگر مشترکمان تکثیر نوارهای امام، پخش اعلامیه‌ها و جلسات خصوصی با محصلین و دانشجویان در منازل بود... من و آقای حائری چند بار زندانی شدیم. پس از پیروزی انقلاب که آقای حائری به شیراز آمد، من فرمانده سپاه شیراز و استان فارس بودم. همان زمان هم ایشان را دعوت کردم تا به سپاه بیایند، چون روحانی در سپاه نبود. چند ماه بعد مسئله انتخابات مطرح شد. من از کازرون و آیت‌الله حائری از شیراز به توصیه برادرشان آقا صدرالدین کاندیدا شدیم. او به عنوان نماینده شیراز رای آورد و مدتی در مجلس همکار بودیم و همکاری داشتیم. تا شهادت آیت‌الله دستغیب ، که امام حکم کردند و ایشان اطاعت نموده به شیراز آمدند.»
[۲۷] کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۲۳-۲۲.


۶.۳ - دکتر سعید زاهد

آقای دکتر سعید زاهد که از سال ۱۳۵۸ با آیت‌الله حائری در ارتباط بوده است به ویژگیهای علمی ایشان در علوم انسانی چنین اشاره می‌کند:
«آشنایی‌ام با جناب آقای حائری به دوران انقلاب فرهنگی و کلاس‌های درس ایشان بر می‌گردد که از حضورشان استفاده می‌کردیم. در همان سالها، یادداشتها و نوشته‌هایی از ایشان به دست ما افتاد که با آن جزوه کوچکی را به عنوان «مقدمه‌ای بر علوم انسانی اسلامی» تدوین کردیم این اثر از مجموعه مقالاتی بود که قبلا آقای حائری منتشر کرده بودند و ما آنها را بازنویسی کردیم و به صورت کتابی چاپ و منتشر کردیم... ویژگی خاص اندیشه‌های ایشان در این زمینه این است که ما باید علوم انسانی را از تعریف انسان آغاز کنیم و برای این کار باید انسان را با توجه به منابع اسلامی شناسایی و معرفی کنیم. با این کار می‌توانیم تمام علوم انسانی را سامان بدهیم. در علوم انسانی نظریه‌ها را از اسلام بگیریم یا با اسلام تنظیم کنیم، اما روشها را می‌توانیم از روشهای متداول در علوم انسانی استفاده کنیم. تاکید آیت‌الله حائری بر روی عقلانیت مفاهیم دینی است و نکته اصلی اینجاست که ما بتوانیم مفاهیم دینی را عقلانی کنیم تا آنها که ملاک قضاوتشان دین نیست هم بتوانند آن را بپذیرند و قانع شوند تا به ما بپیوندند. ما باید استدلالهایی را که برای دیگران می‌کنیم از پایگاه عقل باشد....»
[۲۸] کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۲۳-۲۲.


۶.۴ - ابوفاضل رضوی اردکانی

حجت الاسلام و المسلمین سید ابوفاضل رضوی اردکانی از فضلا و نویسندگان و مبلغانی است که سالها در منطقه فارس به تبلیغات دینی اشتغال داشت و هم اکنون کاردار سفارت ایران در کشورهای عربی است، ویژگیهای ایشان را این گونه توضیح می‌دهد:
«.... زمانی که با طلاب شیراز و دوستان اهل علم استان فارس جلساتی داشتیم، گاهی هم از استاد آیت‌الله حائری استفاده می‌کردیم. ایشان در قم تدریس داشت و شاگردان خوبی تربیت کرد. تسلط بر مبانی فقهی و فلسفی داشته و در این مسائل صاحب نظرند.
از ویژگیهای شخصیتی ایشان بعد معنوی، زهد و تقوای این روحانی فرهیخته است. ایشان در بالاترین مراتب زهد و تقوا قرار دارد. به مسائل معنوی عنایت داشته و آن چنان است که هر جا شخصیتی معنوی را یافت با او ارتباط برقرار می‌کند به علما و شخصیت‌های علمی احترام شایسته می‌گذارد و نسبت به مدارس علمیه و حوزه‌ها عنایت دارد و از این باب پشتوانه خوبی برای حوزه‌های علمیه است.
زندگی اش ساده و زاهدانه است و از بیت المال هرگز استفاده نمی‌کند. شوق و ذوق زایدالوصف برای خدمت به مردم و ترویج دین دارد. به امام و مقام معظم رهبری و علامه طباطبایی به شدت علاقه مند می‌باشد. به حافظ و سعدی و آثارشان رغبتی ویژه داشته و از حافظ شناسان عصر حاضرند.
به تفکر و اشعار سعدی مسلط و بیشتر قطعات و نثرهای سعدی را از حفظ‌اند و در سخنرانی‌ها از آن استفاده می‌کند. به کشاورزی بسیار علاقه دارد و برای توسعه آن در سطح کشور دارای برنامه و طرح‌های وسیعی است...»
[۲۹] کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۲۴.


۶.۵ - سید یدالله شیرمردی

حجت الاسلام و المسلمین سید یدالله شیرمردی که سالها در خدمت آیت‌الله حائری بوده و با ایشان همکاری داشته است، اظهار می‌دارد:
«... به نظر من آیت‌الله حائری از شخصیت‌های کم نظیر دوران ماست. از فعالیت‌های قابل ذکر ایشان یکی راه اندازی تشکیلات دارالقرآن است. کار این تشکیلات تربیت حافظان قرآن در منطقه فارس است و تاکنون صدها نفر از اعضای آن حافظ کل قرآن شده‌اند...
دیگری احیای سنت حسنه اعتکاف می‌باشد. ایشان عقیده دارند که اعتکاف تنها در ایام البیض (۱۳و۱۴و۱۵ ماه رجب ) نیست، بلکه برای زمانها و اوقات دیگر هم هست. بر این اساس هر هفته شب‌های جمعه نیز مراسم اعتکاف در مسجد جامع شیراز برقرار و بیش از ۵۰۰ جوان شرکت می‌کند. هر سال در ایام البیض بیش از ۵۰۰۰ نفر از جوانان در مسجد نو ( مصلی ) معتکف شده و هزینه‌های آن را آیت‌الله حائری تامین می‌نماید.
عنایت آیت‌الله حائری به فعالیت‌های هنری و تربیت بدنی و خط سیری که ایشان در این باب ترسیم نموده‌اند، موجب جذب و جلب بسیاری از جوانان هنرمند و علاقه مندان و صاحب نظران اهل هنر به مساجد و نماز جمعه گردیده است.
در آغاز تابستان سال ۱۳۸۲ ستاد برگزاری نماز جمعه شیراز با ارشاد و راهنمایی آیت‌الله حائری طرح مطالعه تمامی آثار استاد شهید مرتضی مطهری را ارائه کرد و زیر نظر ایشان به اجرا درآورد. نحوه اجرای آن بدینگونه می‌باشد که برادران و خواهران تحصیلکرده در سطح بالای علمی و برخی طلاب و فضلای حوزه هر هفته در یکی از سالن‌های اجتماعات شهر گرد هم می‌آیند. کتابهای استاد که توسط ایشان موضوع بندی و گروه بندی شده است شرح و توضیح داده می‌شود. پس از بحث و بررسی و پاسخ به سؤالات مطروحه، مطالب به صورت جزوه در اختیار حاضران و علاقه مندان قرار می‌گیرد. هر دوره یک سال به طول می‌انجامد و تمامی آثار موجود بحث و بررسی می‌شود. بنابر اظهار شرکت کنندگان در طرح، آنان درک عمیق تری نسبت به آثار پیدا نموده و با ترتیب موضوعی آثار را مطالعه می‌کنند.


از ویژگی‌های دیگر آیت‌الله حائری، رسیدگی ایشان به امور محرومان جامعه است. وی تا آنجا که در توان دارد به مستمندان و محرومان کمک می‌کند. در طول هفته چند نوبت با مراجعه کنندگان ملاقات مستقیم دارد. در دفتر خود چند معاون تعیین کرده‌اند تا کار مراجعان به سرعت و درست انجام شود. در حوادث غیر مترقبه‌ای که برای منطقه یا دیگر جاهای کشور پیش می‌آید او برای کمک رسانی و تهیه امکانات پیشگام است و در مراحل حساس یا خود حضور پیدا می‌کند و یا نماینده‌ای اعزام می‌نماید. ایشان در مورد زلزله کلام جالبی دارند و آن این است که: ما نباید همه اش زلزله را عذاب الهی بدانیم. خدا زلزله را برای خراب کردن خانه‌ها نفرستاده بلکه او زلزله را فرستاده تا همچون مردم ژاپن خانه هایمان را محکم تر و با اصول مهندسی بسازیم....»
[۳۰] کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۱۹-۱۸.


۷.۱ - شیخ محمد مبشری عارف

حجت الاسلام و المسلمین آقای شیخ محمد مبشری عارف پیرامون طرح «فلاحت در فراغت» و دغدغه‌های آیت‌الله حائری می‌گوید:
«... آیت‌الله حائری برای رفع مشکل اقتصادی کارمندان و کارگران متوسط الحال و اقشار مستضعف طرحی را که در ذهن داشت روی کاغذ یادداشت کرد و در سفری که به مشهد مقدس مشرف شد از حضرت رضا -علیه‌السّلام -خواست تا اجرای طرحش را به دل مسئولان کشور بیفکند. وقتی از حرم رضوی خارج می‌شد با یکی از مسئولان دفتر مقام معظم رهبری برخورد کرد و طرح مکتوب را به ایشان داد تا به محضر مقام معظم رهبری برسد. پس از مدتی این طرح مراحل قانونی خود را گذراند و سپس برای اجرا به آقای حائری ابلاغ گردید.

۷.۲ - احیاء هزاران هکتار از زمینهای لم یزرع

آیت الله حائری در سال ۱۳۷۶ با همکاری و همیاری مردم و بخشهای خصوصی هزاران هکتار از زمینهای لم یزرع و بایری را که سالیان دراز بی حاصل و بی صاحب افتاده و از آن استفاده نمی‌شد، با تلاشهای همه جانبه و در کوتاه مدت تبدیل به باغهای سرسبز و انبوهی از درختان میوه نمود، سپس در اختیار افراد مذکور قرار داد. اجرای این طرح تاثیرات بسیار مطلوبی در بهبود وضع اقتصادی اقشار آسیب پذیر و مستمند، تغییر و حفظ محیط زیست و ایجاد فضای سبز داشت. زمین‌های بی حاصل حاصلخیز گردید. از اوقات فراغت نیروهای انسانی استفاده شد، به جای ورزش‌های غیر تولیدی ورزش مفید با بازدهی تولیدات مصرفی انجام شد. با پیشنهاد ایشان در منطقه‌ای که مردم با زیتون و پرورش آن آشنایی نداشتند، اقدام به تولید این محصول شد تا جایی که تولید زیتون در فارس پس از شمال کشور در مرتبه‌ای قابل توجه قرار گرفت و نوع آن شهرت یافت. عمده محصولات هکتارها متر مربع باغ احداث شده، انگور و انجیر و... می‌باشد.»

۷.۳ - مؤسسه خیریه احسان

«از سوی آیت‌الله حائری در کنار طرح «فلاحت و فراغت» مؤسسه خیریه احسان، تاسیس گردید تا درآمدهای اضافی به دست آمده با نظارت مؤسسه یاد شده در امور خیریه، ترویج دین و توسعه طرح مذکور صرف شود...
لازم به توضیح این که طرح دارای اساسنامه و شرایط ویژه است. از جمله شرایط اساسی زمین‌های واگذار شده به افراد برای کشاورزی است و ساخت و ساز در آن بر مبنای درصد خاص می‌باشد....
نظارت بر کل طرح را شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور عهده دار است و مدیریت عالی آن با مقام معظم رهبری و در استان فارس با نماینده وی است که مدیر داخلی آن را تعیین می‌کند.»
برخی از دغدغه‌های آیت‌الله حائری چنین است: زبان عربی که زبان اسلام است احیا گردد و در مجامع بین المللی با این زبان باید تبلیغ و سخن گفته شود. همچنانکه هر کس مسلمان شود موظف است نمازش را به زبان عربی اقامه کند.
هر ایرانی باید یک قطعه زمین کشاورزی در بیرون شهر محل سکونت خود داشته باشد و اوقات فراغت خود را در آنجا صرف کند تا فرموده رئیس مذهبمان امام صادق علیه‌السّلام «... مؤمن ساعتی را باید به لذات سالم و مفید بگذراند.» ، جامه عمل پوشانده شود.
در جامعه اسلامی باید ربا به اشکال مختلفش نابود شود و پول ثابت با پشتوانه‌ای ثابت رایج گردد و در گردش کار اقتصادی، قرار گیرد.
باید دانشگاهی بر مبنای علوم انسانی اسلامی در کشور تاسیس شود.


مجموعه آثار منتشر شده آیت‌الله حائری حاصل سخنرانیها، مباحثات و درسهایی است که در مناسبتهای مختلفی برای شاگردان و علاقه مندان بیان کرده است. برخی دوستان و ناشران مطالب ضبط شده را پس از پیاده کردن و تنظیم زیر نظر ایشان به صورت کتاب، مقاله و نامه درآورده و در دسترس عموم قرار داده‌اند، عبارتند از:
[۳۱] کیهان فرهنگی، ، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۲۶، گزارش معاونت فرهنگی دفتر امام جمعه و نماینده ولی فقیه در استان فارس.


۸.۱ - کتابها

۱. انسان الهی ۲. انسان شناسی ۳. با علی در صحرا ۴. تمثیلات (هشت جلد) ۵. تفسیر سوره حمد ۶. تربیت کودکان ۷. حافظ سر ۸. درس سحر ۹. در سایه سار وحی ۱۰. رمز دوام پیوند یا (آداب همسرداری) ۱۱. راه رشد ۱۲. سیری در آفاق ۱۳. مقدمه‌ای بر علوم انسانی ۱۴. نماز ۱۵. نکته‌ها ۱۶. الولایة (شامل وصیت نامه ایشان نیز می‌باشد) ۱۷. ولایت فقیه انتخابی یا انتصابی ۱۸. ولایت فقیه ۱۹. ولایت .

۸.۲ - مقالات

۱. از واجبات تا معروف از حرام تا منکر ۲. بزرگترین خدمت امام ۳. پرسش و پاسخ ۴. پیرامون فلاحت ۵. تربیت طلاب ۶. تلاش منهای اطاعت از رهبر ۷. خاطرات زندان ۸. در آستانه ظهور ۹. دنیا از نظر یاران علی علیه‌السّلام ۱۰. ربا و قرض الحسنه ۱۱. رویکردی نو به مقوله اصلاحات ۱۲. سلوک آهنین ۱۳. طب النبی ۱۴. مجلس کارشناسان ۱۵. مردم و انگیزه الهی ۱۶. ولایت فقیه (انتخابی یا انتصابی) ۱۷. ولایت فقیه (امتداد ولایت خداوند) ۱۸. پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم

۸.۳ - نامه‌ها و پیامها

در بین سالهای ۸۵-۱۳۸۰ش آیت‌الله حائری نامه‌ها و پیامهای فراوانی به مقامات و مسئولان اجرایی و غیر اجرایی کشور نگاشته و ضمن تشریح مسائل، راهبردهای متناسبی را پیشنهاد کرده است. نیز در مناسبتهای مختلف برای گردهماییها و کنگره‌ها و سمینارهای استانی یا کشوری پیامهای کوتاه و یا بلندی ارسال داشته که بدانها اشاره می‌شود.
۱. چند نامه کوتاه و بلند به آیت‌الله شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی در دوران مسئولیتهای گوناگون پیرامون: «روش ایجاد اشتغال در کشور»، «آپارتمان نشینی را به باغ نشینی تبدیل کنیم»، «موانع اشتغال زایی و مسائل اقتصادی و تفاوت عملکرد ما در آن با حوزه مسائل سیاسی» (رنجنامه آیت‌الله حائری)، «پول اعتباری»، «روش ریشه کن کردن ربا و رسیدن به نظریه اعتبار مقوم مالیت»
۲. نامه به دکتر عباس شیبانی در موضوع: «روش نابود کردن ربا»، «تاسیس بانک پول با پشتوانه ثابت»
۳. نامه به خانم معصومه ابتکار شامل: «تذکرات نسبت به محیط زیست» و «جلوگیری از قطع اشجار»
۴. نامه به مهندس حجتی (وزیر کشاورزی)
۵. نامه به کمیته امداد امام خمینی
۶. نامه به مدیر عامل سازمان آب و فاضلاب شیراز
۷. نامه به ستاد غدیر در استان فارس
۸. نامه دوستانه به رؤسای بانک‌های سراسر کشور
۹. پیام به همایش نماز (در شیراز)
۱۰. پیام به کنگره سعدی شناسی
۱۱. پیام به همایش ستیغ سخن
۱۲. پیام به جشنواره زیتون
۱۳. پیام به اساتید دانشگاه‌ها و دانشجویان کشور
۱۴. پیام به جشنواره هنر آسمانی


آیت الله حائری در سال ۱۳۴۸ با دختر آیت‌الله سید نورالدین حسینی شیرازی (۱۳۳۵ش.) ازدواج کرد که ثمره آن هفت فرزند (۶ پسر و یک دختر) است.
از میان پسران حجج اسلام شهاب الدین و نظام الدین به تحصیلات حوزوی اشتغال دارند و سه پسر دیگر و دخترشان دانشجویند و یکی از پسران آموزگار است.
همسر آیت‌الله حائری هم عالم زاده و هم از بانوان فداکاری است که در سالهای مبارزه (تبعید، زندانی و شکنجه) مونس و همفکرش بوده و در ایجاد زمینه‌های تربیت دینی و اخلاقی فرزندان نهایت علاقه و همکاری را با وی داشته است.


در پایان این نوشتار دیدگاه دو تن از مراجع عظام تقلید را درباره آیت‌الله حائری می‌خوانیم:
آیت الله ناصر مکارم شیرازی :
«... در مورد جناب مستطاب آیت‌الله حائری آن چه را می‌توانم به طور خلاصه عرض کنم این است: ایشان را سالیان سال است که می‌شناسم و با روحیات ایشان آشنا هستم. من در طی این مدت هیچ گونه موردی که مخالف موازین اسلامی باشد در ایشان ندیدم و این را می‌توانم در مورد ایشان گواهی دهم که از جمله شخصیت‌هایی هستند که در دوران قبل و پس از انقلاب هیچگونه نوسانی در مسیر خود نداشته‌اند. اخلاص وی بی نظیر است و دارای مقام علمی ممتاز است. ایشان در مسائل اقتصادی هم صاحب نظرند و می‌توانند راهنمایی‌های خوبی به مسئولان کشور بکنند. من خدمت پدر ایشان مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالحسین رسیده‌ام و وارستگی خاصی از ایشان سراغ دارم که به عقیده بنده از پدر به ارث برده‌اند. وقتی انسان زندگی ایشان را از نزدیک ملاحظه می‌کند زندگی بسیار زاهدانه‌ای دارد. ایشان بسیار متواضع است و برای اسلام حتی اگر لازم باشد، به کلیسا می‌رود که شاید خیلی از شاگردان و کسان دیگری که از لحاظ مقام علمی شاگرد ایشان حساب می‌شوند، حاضر نباشند...»
[۳۲] به نقل از حجت الاسلام و المسلمین محمد مبشری عارف.

آیت الله حاج شیخ جعفر سبحانی :
«... آیت‌الله حائری استاد اخلاق اسلامی است. از نظر بیان و عملا نیز آن را مجسم می‌کند. در طی سفری که با ایشان در عمره بودیم، آن چنان تواضع و فروتنی از خود نشان داد که دوستان و همراهان را غرق خجالت می‌کرد...»
[۳۳] مصاحبه نویسنده با ایشان.



۱. مصاحبه نویسنده با آیت‌الله حائری.
۲. کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۷ و مصاحبه نویسنده با ایشان.
۳. کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۷ و مصاحبه نویسنده با ایشان.
۴. کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۷ و مصاحبه نویسنده با ایشان. و مصاحبه نویسنده با آیتالله حائری.
۵. کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۸ و ۹ و مصاحبه نویسنده با ایشان.
۶. کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۸ و ۹ و مصاحبه نویسنده با ایشان.
۷. گلشن ابرار، ج۵، ص۴۶۴.
۸. کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۵، مصاحبه نویسنده با ایشان.
۹. مصاحبه نویسنده با ایشان.
۱۰. مصاحبه نویسنده با ایشان.
۱۱. مصاحبه نویسنده با ایشان.
۱۲. مصاحبه نویسنده با ایشان.
۱۳. مصاحبه نویسنده با ایشان.
۱۴. مصاحبه نویسنده با ایشان.
۱۵. امام خمینی در آینه اسناد، ج۱۰، ص۹۲.
۱۶. امام خمینی در آینه اسناد، ج۹، ص۴۲.
۱۷. امام خمینی در آینه اسناد، ج۲۱، ص۳۸.
۱۸. خمینی در آینه اسناد، ج۲۱، ص۲۰۸.
۱۹. صحیفه امام، ج۴، ص۲۸۰.
۲۰. صحیفه امام، ج۱۹، ص۳۰۶.
۲۱. خبرگان ملت، دفتر دوم، ص۱۴۲-۱۲۷.
۲۲. صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۷۴.
۲۳. خبرگان ملت، دفتر ۲، ص۱۴۲-۱۲۷.
۲۴. مصاحبه نویسنده با ایشان.
۲۵. کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۱۵.
۲۶. کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۲۱-۲۰.
۲۷. کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۲۳-۲۲.
۲۸. کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۲۳-۲۲.
۲۹. کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۲۴.
۳۰. کیهان فرهنگی، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۱۹-۱۸.
۳۱. کیهان فرهنگی، ، ش ۲۰۷، سال ۱۳۸۲، ص۲۶، گزارش معاونت فرهنگی دفتر امام جمعه و نماینده ولی فقیه در استان فارس.
۳۲. به نقل از حجت الاسلام و المسلمین محمد مبشری عارف.
۳۳. مصاحبه نویسنده با ایشان.



dark



جعبه ابزار