• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تهجد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شب زنده‌داری برای عبادت را تَهَجُّد گویند. از این عنوان در باب صلات و صوم به مناسبت سخن رفته است.




این واژه از ریشه ه ج د است. راغب اصفهانی و طَبْرِسی اصل هُجود را به معنای «خوابیدن » دانسته‌اند، اما به گفته جوهری این واژه از اضداد است، چون در لغت به دو معنای «در شب خفتن » و «در شب بیدار شدن » آمده است.



مراد از آن در فقه، شب زنده‌داری جهت اقامه نماز شب، تلاوت قرآن، ذکر خداوند و طلب مغفرت است.
واژۀ تهجّد در روایات و نیز کلمات فقها در خصوص نماز شب، زیاد به کار رفته است؛ به گونه‌ای که مراد از آن هنگام اطلاق، همان نماز شب است.



متهجِّد کسی است که شبانگاه برای برپا داشتن نماز از خواب بر می‌خیزد.



در قرآن کریم، این کلمه یک بار به کار رفته است: «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِه...»



طبق ایه ۷۹ اسراخداوند رسول اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله را امر به تهجّد کرده که مراد از آن نماز شب است.
براساس این آیه کریمه، نماز شب بر پیامبر صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله واجب است و این حکم از اختصاصات آن حضرت به شمار می‌رود.



پیامبر اکرم به سبب شب خیزی و تهجّد، مقام شفاعت در روز جزا را یافته است.
[۱۱] التفسیرالکبیر، ج۲۱، ص۳۱.




تهجّد بویژه هنگام سحر جهت عبادت و تلاوت قرآن، استغفار، خواندن نمازهای مستحب بخصوص نماز شب و غیر آن از اعمال عبادی، مستحب مؤکّد است؛ چنان‌که در شبهایی خاص، همچون شب جمعه،
[۱۶] مصباح المتهجد، ص۲۶۲
عید قربان و فطر،نیمه شعبان و شبهای قدر،
[۱۹] کشف الغطاء ج۴، ص۱۶.
استحباب ویژه دارد.



در احادیث نیز واژة تهجّد به معنای نماز شب به کار رفته و بر آن تأکید شده است، به طوری که آورده‌اند پیامبر اکرم پیش از رحلت، در ضمن وصایایی به امیرالمؤمنین علی علیه السلام، سه بار فرمود: «علیک بصلاة اللّیل » (برتو باد خواندنِ نماز شب؛ ) براساس احادیث، تهجّد، زینت آخرت (در برابر مال و فرزندان که زینت دنیاست ) و شرف مؤمن، موجب سلامت و صحت بدن، فراخی روزی، کفاره گناهان روز، خشنودی خداوند و چنگ زدن به اخلاق پیامبران است. در برخی احادیث، کسی که اهل تهجّد نباشد، سرزنش شده است.
وقت تهجّد از نیمه شب تا طلوع فجر صادق است و هرچه به اذان صبح نزدیکتر باشد، فضیلت آن بیشتر است.



قرآن.
ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، نجف ۱۹۷۲، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
• ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۴.
ابن منظور، لسان العرب.
سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحّاح: تاج اللغة و صحاح العربیه، چاپ احمدعبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
حرعاملی، وسائل الشیعه.
حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمدسیدکیلانی، تهران ?( ۱۳۳۲ ش ).
طباطبائی، تفسیر المیزان.
طبرسی، مجمع البیان.
محمد بن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، قاهره، چاپ افست تهران.
مجلسی، بحار الانوار.




 
۱. المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۵۳۶.    
۲. مجمع البیان، ج۶، ص۲۸۱.    
۳. الصحّاح، ج۲، ص۵۵۵.    
۴. لسان العرب، ج۳، ص۴۳۲.    
۵. اسرا/سوره۱۷، آیه۷۹.    
۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۹.    
۷. تفسیر الصافی ج۳، ص۲۱۰.    
۸. من لا یحضره الفقیه ج۱، ص۴۸۴.    
۹. ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۴۸۴.    
۱۰. جواهر الکلام ج۲۹، ص۱۲۶.    
۱۱. التفسیرالکبیر، ج۲۱، ص۳۱.
۱۲. تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۱۷۶.    
۱۳. مجمع البیان، ج۶، ص۲۸۴.    
۱۴. الجامع للشرائع، ص۶۳۵.    
۱۵. تذکرة الفقهاء ج۲، ص۲۹۷.    
۱۶. مصباح المتهجد، ص۲۶۲
۱۷. نهایة الإحکام ج۲، ص۶۸.    
۱۸. کتاب السرائر ج۱، ص۳۱۳.    
۱۹. کشف الغطاء ج۴، ص۱۶.
۲۰. وسائل الشیعة ج۸، ص۱۷-۱۹.    
۲۱. بحارالانوار، ج۸۴، ص۱۴۰.    
۲۲. من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۴۸۴.    
۲۳. وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۴۵.    
۲۴. وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۴۵.    
۲۵. وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۵۷.    
۲۶. وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۵۰.    
۲۷. بحارالانوار، ج۸۴، ص۱۴۴.    
۲۸. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۴۱.    
۲۹. وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۴۶.    
۳۰. بحارالانوار، ج۸۴، ص۱۳۶.    
۳۱. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۴۱.    
۳۲. وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۶۲.    
۳۳. وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۶۲.    
۳۴. بحارالانوار، ج۸۴، ص۱۶۲.    
۳۵. بحارالانوار، ج۸۴، ص۲۲۷.    




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۶۷۱.    
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مقاله تهجد، شماره۴۱۰۸.    





جعبه ابزار