نقش تربیت سجده
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سجده، نشان تذلّل و خاكساری
در برابر
خداوند و عالیترین درجه
عبودیت است.
در سرزمین وجود
انسان دستاندازها و ناهمواریهای زیادی وجود دارد که همواره باید برای هموار کردن آن همت نمود. آنچه از
روحعبادت به دست میآید و
فلسفه اصلی عبادت را تشکیل میدهد مبارزه با همین دستاندازها است. دستاندازهای مانند
حسد،
کبر،
دروغ،
حرص و
طمع، بیمسؤولیتی، بیتعهدی، شهوتپرستی، مقامپرستی، زرپرستی، و...چیزی نیست که بتوان به سادگی با آن دست و پنجه نرم کرد و یا از کنار آن به راحتی گذر نمود و از آن گذشت کرد.
اگر به طور دقیق و عمیق، آن هم با مدد جستن از ذات اَقدَسِ اِله، با آن به مبارزه پرداخته نشود، تمام هستی و انسانیت انسان بیچاره واژگون خواهد گشت و چیزی باقی نمیماند که انسان بدان دل خوش کند.
خداوند برای مبارزه با این گونه بیماریهای خطرناک و خطرساز، راههای مبارزه منطقی را باز گذاشت، تا انسان بتواند با دشمنان بیرون و درون، به طور دائم به مبارزه بپردازد.
عبادت یعنی هموار کردن این ناهمواریها و دستاندازها.عبادت دارای شیوههای مختلف و دقیق است و شاخههای زیادی را به خود اختصاص داده است.یکی از «شاخههای طوبای» عبادت،
سجده است که
در این نوشتار ما از آن به عنوان «فرودگاه الهی» نام بردیم.
تمام ارزشها و آرمانها، باید از راه سجدهگاه گذر کند و مُهر و آرم الهی بر آن حک گردد تا ارزش واقعی آن نمایان شود.
اصل اوّل:
آرایش آرامش
در سجدهگاه
سر بر زمین نهادن، پیشانی بر زمین نهادن، فروتنی نمودن، خاضع شدن، مطیع شدن،
شکر کردن.
تذلّل، چانه را بر زمین نهادن، به رو بر زمین افتادن.
تمامی این معنای، به وحدت مطلوب و معانی واحد باز میگردد و آن قرار گرفتن بنده بینهایت کوچک
در مقابل صاحب و
رب بینهایت بزرگ است.سجدهگاه نمایش و تمرین کوچکی نمودن است و تنها جایی که کوچکی نمودن جایز و حتّی زیبا است، سجدهگاه میباشد و برای همیشه باید
در مقابل یکتای بیهمتا، کوچکی نمود و از ناحیه آن کوچکنمایی به عظمتهای زیبا دست یازید.
بر
خاک افتادن
در صورتی جایز و زیبا است که برای یکتای بیهمتا باشد.
در واقع سجدهگاه منطقه ممنوعهای است که هیچ بیگانهای نباید
در آن حریم قدم نهد و عرضاندام نماید.سجدهگاه همان فرودگاه الهی است که موحدان واقعی برای دست یافتن به یکسویی و یکتایی،
در آنجا بر خاک، خانهنشین گشتهاند و
در انتظار نشستهاند تا به افلاک و ملکوت پرواز کنند.
۱.
در هر رکعت از نمازهای واجب و
مستحب دو سجده
واجب است.
۲.دو سجده با هم رکن نماز محسوب میگردد.از این روی هرگاه هر دو را عمداً یا از روی فراموشی ترک کند یا به جای دو سجده چهار سجده به جا آورد نماز باطل است.
در سجده باید هفت موضع بر زمین قرار گیرد:
پیشانی.
کف دستها.
سر دو زانو.
سر دو انگشت بزرگ پا.
ذکر سجده واجب است و احتیاط آن است که حدّاقل سه مرتبه «سُبْحانَ الله» یا یک مرتبه «سُبْحانَ رَبِّیَ الْاعْلی وَ بِحمدِهِ» بگوید و هرچه بیشتر بگوید بهتر است.
؛
در این حالت آرام بودن بدن لازم است.
۵.بعد از سجده اول باید بنشیند تا بدن آرام گیرد و دوباره به سجده رود.
۶.بنابر احتیاط واجب جای پیشانی نمازگزار باید از زانوهایش بیش از چهار انگشت بسته، بالاتر و پایینتر نباشد.(حدود هشت
سانتیمتر)
۷.چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است عبارت از:
ـ تربت
سید الشهداء (
مُهر)
ـ
کلوخ.
ـ سنگ.(انواع سنگها) مانند
سنگ مرمر، سنگهای
سفید و
سیاه، سنگ آهک، سنگ گچ و...
ـ
چوب.
ـ برگ درختان.
ـ علف و کاه.
ـ کاغذ و غیره.
۸.سجده کردن برای غیر از خداوند متعال
حرام است.
در چهار سوره از قرآن مجید آیة سجده است؛ عبارتند از:
ـ سورة «الم سجده»، سورة ۳۲، آیه ۱۵.
ـ سورة «حم سجده یا فصلّت»، سورة ۴۱، آیه ۳۸.
ـ سورة «اَلنّجم»، سورة ۵۳، آیه ۶۲.
ـ سورة «علق»، سورة ۹۶، آیه ۱۹.
(هر گاه انسان آیه سجده را بخواند یا گوش کند باید فوراً به سجده رود).
در سجده واجب قرآن، باید پیشانی را بر چیزی بگذارد که سجده نماز بر آن جایز است (بنابر
احتیاط واجب). و ذکر گفتن واجب نمیباشد.
مواردی که سجده سهو واجب است:
برای چند چیز بنابر احتیاط واجب باید
سجده سهو به جا آورد:
ـ کلام بیجا
در نماز.
ـ سلام بیجا.
ـ سجده فراموش شده.
ـ تشهد فراموش شده.
ـ اگر به جای ایستادن
سهواً بنشیند، یا به جای نشستن برخیزد.
ـ
در شک میان (۴ و ۵) بعد از سجده دوم واجب است نماز را تمام کند، بعداً دو سجده سهو به جا آورد.
بعد از نماز (
در حال نشسته)، بلافاصله نیّت سجده سهو کند و بعد به سجده رود و گوید:
«بسْمِ اللهَ وَ باللهِ السّلامُ علیکَ ایّها
النّبی و رَحمةُ اللهِ و بَرَکاتُهُ» یا «بِسم اللهِ و بِاللهِ اَللّهُم صََلِّ عَلی محمّد و آل محمّد». سپس سر از سجده بر میدارد و مینشیند، دوباره به سجده میرود و همان ذکر را میگوید و بعد از آنکه سر از سجده برداشت تَشهّد میخواند و
سلام میدهد.
۱۲.سجده سهو باید رو به
قبله و با حالت
وضو و
طهارت باشد و پیشانی را نیز به چیزی گذارد که سجده نماز بر آن جایز است.
هر گاه کسی یک یا چند سجده نماز را فراموش کرد باید قضای آن را بعد از نماز به جا آورد.
در قضای سجده فراموش شده تمام شرایط نماز مانند طهارت و قبله و شرطهای دیگر لازم است و باید بلافاصله بعد از نماز انجام دهد.
فلسفه و فریاد سجده، استکبارزدایی است. با یک حرکت بسیار آرام، باید به انقلابهای معنوی و انفجارهای درونی دست یافت که دست آورد بزرگ آن، یکتایی
در توحید است.
تنها فرودی که سر از فراز و فوز عظیم بدر میآورد، سجدة ساجدان الهی است. اگر سجده را، اوج بندگی بنده بینهایت کوچک،
در مقابل بینهایت بزرگ معنا کنیم، به واقعیت و حقیقت نزدیکتریم تا معانی دیگر.
در واقع، سجدهگاه، آزمایشگاهی است که تمام تئوریهای زندگی و دینی،
در آن، عینی و کاربردی میشود.
ساجد الهی
در حال سجده، «من حقیقی» خویش را «هسته مرکز عبادت» میبیند و سپس کل جهان هستی را
در عین کثرت، غرق
در یکتایی مییابد.
به هر صورت، به فرموده آیتالله
بهجت:
نماز به منزله
کعبه و تکبیرة الاحرام، پشت سرانداختن همه چیز غیر خدا و داخل شدن
در حرم الهی است و
قیام، به منزلة صحبت دو دوست، و
رکوع خم شدن عبد
در مقابل آقاست، و سجده نهایت خضوع و خاک شدن
در مقابل او است، و وقتی که عبد آخر نماز از پیشگاه مقدس الهی باز میگردد اولین چیزی را که سوغات میآورد سلام از ناحیه او است.
۱ـ صورت سجده.
۲ـ سیرت سجده.
صورت سجده برای آرایش تن است و سیرت سجده برای آرایش
سیرت و آرامش جان.
در دل «سیرت سجده» سیر و سلوک علمی و عملی خوابیده است.سیرت سجده بر خلاف صورت و برون آن، که آرایش آرامش است، درونی ناآرام دارد که همان سیر الی الله است و ثمره بزرگ آن، رسیدن به «تطمئن القلوب»، میباشد.
ثمره بزرگ سجده و سیر و سلوک
در آن، همان «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ» میباشد.
«سجده نما و به خدا تقرب جوی»
این است آرامش بزرگ، برای انسانهای بزرگ.
از این رو است که
امام حسین (علیهالسّلام) «نماز
خون» به پا میدارد و دین جدّش را کاربردی میکند.
در میان بارش تیر بلا عاشقانه بر سر سجاده شد.
این است آرایش سیرت سجده و آرامش بزرگ.
حضرت علی (علیهالسّلام) در مورد سیرت سجده میفرمایند:
سجده نفسانی (که روح سجده است)، رها بودن دل از امور فناپذیر و روی آوردن با تمام وجود به امور جاودان و کندن کبر و تعصب بیجا و قطع همه علایق دنیوی و آراسته شدن به اخلاق
نبوی است.
یَا حَبیبَ الْبَاکین. ای محبوب گریهکنندگان.
یَا نَفّاحُ یَا مُرْتاحُ. ای وزانندة نسیم رحمت.ای نشاط بخش.
سوگند به «نماز»، اگر تمام دانشگاههای جهان، به نام «دانشگاه آرامش»، درس آرامش بیاموزند و سوگند به «سجده»، اگر تمام اساتید دنیا، با مدرک فوق دکترای رشته روانشناسی، آن هم
در تمام عمر، به انسانها آموزش آرامش بدهند، نمیتوانند بهاندازة آرامشی که
در یک سجده واقعی.به دست میآید، ایجاد آرامش بکنند!
سجدهگاه، آرامگاه و دانشگاه بزرگ آرامش است که تمام ناآرامیها و بیقراریهای روحی،
در این «درمانگاه بزرگِ» هو الشّافی، درمان میگردد.سجدهگاه، خانهی کوچکی است که
در آن نسیم
رحمت شروع به وزیدن میکند و به دنبال آن آرامش، که شادی بزرگ زندگی است به دست میآید.اگر روانشناسان میگویند:
«بهاندیشههای آرامبخش روی آورید؛ صحنهیی آرامبخش را تصور کنید، نوایی آرامبخش را به خاطر آورید و ببینید چگونه دگرگون میشوید.» (پاول ویلسون) این صحنههایی آرام، کجا جای تصور دارد؟ بهترین و زیباترین صحنه آرامش بخش کجا است؟
خداوند با یک خلاقیت بزرگ، این آرامش بزرگ زندگی را، به صورت کاربردی وارد زندگی ساخت و سجده تمرین روزانه و تامینکننده این آرامش است، زیرا تا انسان از تمام علایق دنیایی دست بر ندارد، آن آرامش بزرگ به دست نمیآید.
امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند:
«نزدیکترین حالت
بنده، به خداوند بزرگ وقتی است که
در سجده است.»
خداوند فرمود: «سجده کن و تقرب جوی.»
در جای دیگر فرمودند:
«به خدا قسم کسی که
حق سجود را به جای آورد و سجده حقیقی کند به هیچ عنوان زبان متوجه او نشود، اگر چه
در تمام مدت
عمر چنین سجودی را یک بار به جای آورد.»
امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند:
«فی کلِّ نَفَسٍ مَنْ اَنْفاس شکرٌ لازمٌ لَکَ بَلْ اَلْف وَ اَکْثَر».
برای هر نفس از نفسهای (شما) شکری بر تو لازم است، بلکه هزار (شکر) یا بیشتر.
از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش بدر آید.(گلستان سعدی)
«اعملوا آلَ داوود شکراً و قلیلٌ من عبادی الشّکور».
بنده همان به که ز تقصیر خویش عذر بدرگاه خدای آورد
ورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که به جای آورد. (گلستان سعدی)
زیباترین نوع تشکر از خداوند
در قالب سجده تحقق پیدا میکند و به صورت کاربردی
در میآید.وقتی تشکری زیبا،
در زیباترین صورت خود،
در قالب یک سجده صورت میگیرد تازه به دنبال آن بینهایت شکر لازم، بر دوش انسان میآید.
قرآن مجید میفرمایند:
«و اِنْ تَعُدّوا نِعمَةَ اللهِ لَا تُحْصُوها». یعنی «و اگر بخواهید نعمتهای خداوندی را بشمارید از شماره آنها ناتوان خواهید گشت.»
مسالة فراتر از ریاضی و حساب و کتاب است.شاید توسط وجدان، بهتر بتوان به این نکات بلند معنوی پی برد تا به حساب و کتاب ظاهری.
وقتی بینهایت کوچک
در مقابل بینهایت بزرگ قرار بگیرد، روال کار همین است با همانگونه که از «روح
روایات» به دست میآید.
از برای هر نَفَسی هزاران شکر لازم و برای هر سجده، هزاران سجده شکر واجب و برای هر سجده شکر، هزاران سجده شکر دیگر.و به دنبال آن بینهایت سجده شکر، برای بینهایت نعمت مادی و معنوی.
آرامش آرمانی: سجده، یک نوع مسافرت معنوی است که دستآورد فراوانی را به همراه خواهد آورد.یکی از دستآوردهای بزرگ این رهآورد «آرامش آرمانی» است که
در سایه این آرامش بزرگ، انسان به «اِسْری» الهی دست خواهد یافت.
آرامش زیبا و با معنا، همان آرامش شب.
وَ الَّیلِ اِذا سَجی.
سوگند به
شب در آن هنگام که آرام گیرد.
سوگند به آرامش بزرگ و آرامش آرمانی.زمانی که گسترة آن، تمام هستی را فرا گرفته است و همانند خورشید پرتو افشانی میکند.سجده همسان شب.آرامبخش و آرامشآفرین است و
در واقع سجدهگاه، گهوارهای است که
در آن بندگان الهی به آرامش جان دست مییابند.
«اَلا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنَّ القُلوب.»
اگر این آرامش بزرگ،
در زندگی فردی و اجتماعی به دست آید؛ جامعه انسانی به جامعه دینی، سپس به جامعه آرمانی دست خواهد یافت.
اگر تمام انسانها، جلوی فردی زانوی شاگردی به زمین بزنند،
اگر همه بشریت پشت سر فردی اقتدا نمایند،
اگر کل جهان را به فردی، هدیه بدهند،
اگر قدرت جهانی را به فردی بسپارند،
اگر
در تمام عمر، زندگی شخصی،
در «سمور» سپری گردد،
اگر اسمش بر تابلوهای طلایی نگاشته گردد،
اگر نامش
در کتابهای آسمانی ثبت گردد،
اگر تاریخ جهانی، به نام فردی ثبت و ضبط گردد،
اگر جایزة جهانی به وی اختصاص یابد،
اگر او را برای تفریح
در شهر به شهرِ جهان بگردانند،
اگر بتواند با دو بال مصنوعی بر تمام کرات، کره ماه و کیهان جهانی گشت زند،
اگر تمام حرکات و سکنات زندگی وی حتّی نفس کشیدنهای وی جهت یادبود به فیلم کشیده شود و عکسبرداری گردد،
و اگر...، ذرّهای از آن آرامش آرمانی بدست نخواهد آمد و غیر از خدا کسی نمیتواند تکیهگاه و پناهگاه انسان باشد.
غیر از خدا چه کسی میتواند ستار العیوب باشد؟!
کدام
پدر؟ کدام
جد؟
کدام
مادر؟ کدام
فرزند؟
کدام
برادر و
خواهر؟
کدام معلّم و
دوست؟
کدام همسایه و همشهری؟
کدام بیگانه؟! !
چند بار و چه مدّت؟
غیر از خدا احدی نمیتواند رازدار انسان باشد و
در تمام امور زندگی، فرد مطمئنی برای انسان محسوب گردد.
«با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا...به سوی جایگاه ابدی سفر» (وصیتنامه الهی سیاسی
امام خمینی (رحمةاللهعلیه)) کرد.
این است آرامش آرمانی و اِسری بزرگ.
اوج تواضع را باید
در سجده جستجو کرد.
حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمایند:
«هنگامی که انسان نماز میخواند، سابیدن گونهها به خاک نشانة تواضع و گذاردن اعضای شریف بر زمین، دلیل کوچک و حقارت است.»
بنده خدا، بهترین عضو از اعضای بدن خود را بر خاک مینهد و با این کار بهترین ارتباط را با خدای خود برقرار میکند.با بهترین وجه با معبود خود سخن میگوید و با یکتای بیهمتا درددل میکند، ناله مینماید، گریه میکند و خود را به خاک میکشد و سر بر خاک مینهد تا فکر خودش را الهی کند و جان خود را نورانی نماید.
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرمایند:
مَالیِ لَا اَری عَلَیکُمْ حلاوةَ الْعِبادَةِ؟ وَ مَا حَلاوَةُ الْعِبادَةِ؟ قالَ اَلتّواضُعُ!
«چه میشود که شیرینی عبادت را
در شما نمیبینم؟
عرض کردند: شیرینی عبادت چیست؟ فرمود:
تواضع است.»
سجدهگاه، آموزشگاهی است که بنده خدا، تواضع، تقرّب جستن، تخلّص، تزکیه، تنهایی، تفکر و تکلیف را
در آن تجربه میکند و به صورت علمی و کاربردی تمرین مینماید.
جایی که «شعاع
شمس»، برای خداوند سجده میکند؛ چرا انسان بر خداوند سجده نکند؟ چرا انسان تشکر زیبا به جا نیاورد؟
در اعمال مسجد بزرگ
کوفه میخوانیم:
«اَنْتَ الّذی سَجَدَ لکَ شُعاع الشّمس»
؛ تو آن خدایی هستی که شعاع شمس (خورشید)، برای تو سجده میکند.
حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمایند:
آسمان سجدهگاه فرشتگان است.
«
در دوران دیگری از آفرینش جهان، خداوند، آسمانهای فرازین را از درون شکافت و سرشار از
فرشتگان ساخت.فرشتگانی گونه گون که:
ـ بی هیچ رکوعی تنها سر بر سجده دارند.
ـ دو دیگر گروهی که بی هیچ قیامی
در رکوعی مدامند.
ـ سه دیگر گروه، صف به صف، قیام کنندگانی بیتزلزل و لرزشند.
ـ چهارمین گروه تسبیح گویان خستگی ناپذیرند که نه چشمشان پرده خواب فرو افتد و نهاندیشهشان به خطا میرود و نه خستگی به دژ تنهاشان راه مییابد و نه آگاهیشان به
غفلت فراموشی مبدل میشود.
در تمام طبقات آسمان حتّی چندان پوست تخمی نمیتوان یافت که بر آن، فرشتهای
در سجود یا کوشندهای
در کار و تلاش نباشد.»
اگر آسمان سجدهگاه فرشتگان است؛ چرا دنیا فرودگاه و سجدهگاه عاشقان حق نباشد؟!
مگر شکر
نعمت واجب نیست؟ پس از خداوند چگونه میتوان تشکر کرد؟
خداوند میفرماید: «سَبَّحَ لِلّهِ مَا فِی السّموَاتِ وَ الْاَرْضِ و هو العزیزُ الْحکیمُ»
«آنچه
در آسمانها و زمین است برای خدا تسبیح میگویند و او عزیز و حکیم است.»
انسان که اشرف مخلوقات است چه؟
دنیا، سرزمین تقدیر و تشکر است.و
در قالب یک قاعدة عقلایی، شکر منعم واجب است و بهترین نوع تشکّر، برای بهترینها است و زیباترین نوع تشکر،
در قالب یک سجده ساده انجام میگیرد که هم اختصاص دارد برای خداوند منان و هم کاربردی و عملی است، نه صرفاً زبانی.
زندگی انسان، همان آواز آسمانی است و آوازها هم، آوای الهی میگویند.
همه چیز موسیقی معنوی میخوانند و
تسبیح میگویند.
در سجدههای طولانی، باید از خداوند تشکر کرد، سپس تار وجود خویش را نواخت. (اشاره به داستان حکیم جهانگیرخان قشقایی)
در فرهنگ عرفان همیشه سخن از سحر است و سجده شکر.آسمانیان و زمینیان، همه باید با آواز بلند، خداوند را بخوانند.
وَ النّجمُ و الشَّجرُ یَسجُدان.
گیاه و
درخت سجده میکنند.
تشکر زیبا به جا میآورند.سجده کن صد بار میگوای خدا نیست این غم غیر
در خورد و سزا.
سجده، شیرینترین سرودی است که هر موجودی، توسط آن خودش را به توحید ناب و
حق محض نزدیک میسازد.
سوختن عاشقانه را
در سجدهگاه باید تمرین کرد و پرواز عارفانه را
در سجده باید تجربه نمود.«پرّ من بگشای تا پرّان شوم
در حدیقة
ذکر و سیبستان شوم».
حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «فَاللهَ فَاللهَ فی عاجِلِ الْبَغْیِ،...»
«پس خدا را! پس خدا را! بپرهیزید از سرکشی
در این جهان و بترسید از کیفر ناخوشایند
ستم در آن جهان، و پایان زشت خودبینی که دامی است نهادة شیطان.دامی بزرگ و فریفتنی سترگ.بر دل مردان راه یابد، چون زهر کشنده که
دراندامها شتابد.هیچگاه از کار باز نماند، و به خطا کس را از
مکر خود نرهاند.نه دانشمندی را به خاطر دانش و نه مستمندی را
در فرسودگی پوشش؛ و خدا بندگان با ایمان خود را از این آسیب بر کنار میدارد، با نمازها و زکاتها و روزه گرفتنهای دشوار،
در روزهایی که واجب است تااندامهاشان بیارمد با این کار، و دیدههاشان خاشع شود و جانهاشان خوار و سبک ساختن دلهای آنان، و بردن خودبینی از ایشان، به فروتنی که
در عبادتها است: از چهرههای شاداب را به تواضع برخاک سودن، و با چسبانیدناندامهای پاکیزه بر زمین خویش را نمودن، و رسیدنِ شکمها به پشت به فروتنی و خواری به خاطر روزهداری و آنچه
در زکات است از دادن بهرههای زمین و جز آن، به مستمندان و بیچارگان.
بدانچه
در این کارها است بنگرید:
اولین جنگ
در تاریخ، جنگ
کبر و خودپسندی بود با سجده
در مقابل
آدم.
شیطان که رانده گشت بجز یک خطا نکرد
او خـود را بـرای سـجده آدم رضـا نکـرد
شیطان هــزار مــرتبه بــهتر ز بــینماز
او ســجده را بـر آدم و آن بـر خـدا نکـرد (بابا طاهر)
قاعده بزرگ و آرم الهی
امام خمینی (رحمةاللهعلیه)
در وصیتنامه الهی سیاسی فرمودند:
«با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر میکنم.» (قسمتی از وصیتنامه الهی سیاسی امام خمینی (رحمةاللهعلیه))
این سخن،
قاعده بزرگ زندگی عارفان واقعی است و برای رسیدن به قلّه بلند انسانیت، این سخن آشنایی امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، معیار و محک زیبایی است که انسانهای موحد عموماً و
شیعیان خصوصاً، خود را
در معرض امتحان الهی ببینند و اعمال خود را مورد سنجش قرار دهند.
بهترین راه آزمایش و امتحان این است که: هر کس، پیش
وجدان خویش، ببیند به این آرامش و اطمینان قلبی رسیده است یا خیر؟! اگر نرسیده است چه باید بکند؟
سجدهگاه، نردبان صعود است به سوی انسانیت.برای دست یازیدن به این آمادگی و آوازه بلند، باید از قرارگاه و بندرگاه «سجدهگاه» گذر کرد.
تا زمانی که
در سجدهگاه، به تمرین آرامش الهی دست نزند، آمادگی و به دنبال آن آوازه آرمانی به دست نخواهد آمد.
راه تمام آرمانها و ارزشها، از سجدهگاه میگذرد.
مردی خدمت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ رسید، حضرت از او پرسید چه میخواهی؟
در جواب گفت: بهشت! حضرت تاملی کردند و سپس فرمودند:
«یا عَبْدَ الله اَعِنّا بِطولِ السّجُود»
یعنی: «ای بنده خدا یاری ده ما را (
در رساندن به این خواسته) از طریق سجدههای طولانی.»
حضرت علی (علیهالسّلام) میفرمایند: اَقْرَبُ ما یَکونُ العَبْدُ مِنَ الله اِذَا سَجَدَ؛
نزدیکترین چیزی که بنده را به خدا نزدیک میکند سجده است.
در روایات داریم که سجدة طولانی، دشمنشکن است.
امام صادق (علیهالسّلام) میفرمایند:
اِنَّ الْعَبْدَ اِذَا اَحالَ السُجوُدَ حیثُ لَا یَراهُ اَحَدٌ، قالَ الشّیطانُ واوَیْلاهُ اَطَاعُوا و عَصَیْتُ و سَجَدوُا وَ اَبَیْتُ؛
«به درستی انسان هنگامی که سجده را طولانی کرد فریاد شیطان بلند میشود که وای بر من! آنها اطاعت خدا کردند و من عصیان کردم، آنان سجده کردند و من نافرمانی کردم.»
به هر تقدیر بهشت کانون انگیزههای الهی است و راه آن از سجدهگاه میگذرد.
«بدانید که امروز ریاضت است و فردا مسابقت، و خط پایان، دروازه بهشت برین است، و آنکه بدان نرسد
در دوزخ جایگزین.»
همچنین فرمودند:
«اَلَا وَ اِنَّ الیَوْمَ الْمِضْمَارُ وَ غَداً السِّباقُ.وَ السَّبَقَةُ الجَنَّةُ وَ الْغایَةُ النّارُ.»
«امروز مضمار (
ریاضت) است و فردا مسابقت، سبقه بهشت است، و دوزخ غایت.»
بنابراین بهشت چیزی نیست که بتوان از آن صرف نظر کرد و چشمپوشی نمود.برای رسیدن به این همه عظمتها، باید
در سجدهگاه به تمرین مداوم دست زد و با آمادگی کامل به استقبال بهشت شتافت.
اگر
در آیات و روایات دقیق شویم، رهآورد سجده فراوان است، ولی به علت اختصار از تفصیل آن صرف نظر مینمائیم.
امید است روح سجدههای واقعی
در ما دمیده شود و بتوانیم با سجدههای طولانی و معنادار، به زندگی خود طراوت و شادابی ببخشیم.
زندگی بشریت باید به آسایشگاه بزرگی از آرامش تبدیل شود تا بشر بتواند
در آن آسایشگاه به «میدان تمرینی» دسترسی پیدا کند و به دنبال آن دینداری را از حالت تئوری و نظری، کاربردی سازد.
سجدهگاه
در واقع فرودگاه الهی است که موحد حقیقی
در آنجا چشم به راه پرواز ملکوتی مانده است.مقدمه این پرواز، آن است که سجدهگاه را میدان بزرگی قرار دهیم برای تمرین «چگونه کوچکی نمودن» و
در «مقابل چه کسی کوچکی کردن».
سجدهگاه، آسایشگاه و آرامگاه جان است که برای رسیدن به
آسمان و افلاک باید بتوان دستاندازهای پنهان و باطنی را هموار ساخت و با خاک یکسان گشتن و خاکمالی کردن جان را، تمرین کرد و کاربردی نمود.سر بر خاک گذاشتن به معنای خاکمال کردن افکار است از وسوسهها و
شبهات شیطانی و به دنبال آن متصل ساختن جان به
آبِ کر و شستشوی آن از آلودگیها است.
خاکی زیستن، خاکی ماندن، خاکی مردن و خاکمال کردن همه، برای آن است که جان انسان از آلودگیها پاک گردد و سجدهگاه، میدان تمرین است برای چنین کاری.
سایت اندیشه قم، برگرفته شده از مقاله «نقش تربیتی سجده»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۰۳.