• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

وهن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سستی در ویژگیهای جسمانی اخلاقی را وهن گویند. و در اصطلاح قرآن وهن به پدیدار شدن ضعف در اثر بروز علتی در بدن یا فکر یا غیره اطلاق می‌شود.




وهن در لغت به سستی در ویژگیهای جسمانی و اخلاقی، اطلاق میگردد.



و در اصطلاح قرآنی به پدیدار شدن ضعف در اثر بروز علتی در بدن یا عمل یا فکر و یا مقام، گفته میشود.
[۲] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏۱۳، ص۲۱۴




دو واژه "فشل" و "کسل" به نوعی با کلمه وهن مترادف می‌باشند. فشل در لغت به سستی که همراه با ترس باشد، گفته می‌شود.
و به سستی کردن در چیزی که نباید در آن سستی شود، نیز کسل گفته میشود.



یکی از صفات ناپسندی که در وجود انسانها ریشه می‌دواند، سستی کردن است که می‌تواند در تمام مراحل زندگی فردی و اجتماعی انسانها مانند امور عبادی، دینی، نظامی، تعاملات اجتماعی و... رسوخ کرده، فرد و جامعه را با بحران مواجه گرداند، قرآن نیز در این باب با روشنگری و آگاهی بخشی سعی در ریشه‌ کنی آن و به حرکت در آوردن افراد نموده که به مهمترین آنها اشاره میشود.



عوامل بروز سستی به شرح ذیل می‌باشد.

۵.۱ - ناآگاهی و غفلت


یکی از علل سستی، عدم شناخت صحیح و غفلت می‌باشد، زیرا معمولاً افرادی که در عالم بی‌خبری و بی‌خیالی سیر می‌کنند، به آسانی در دام‌ها گرفتار شده و در اعتقادات و انجام فرائض، سست می‌گردند، لذا دین مبین اسلام برای جلوگیری از سست شدن بنیانهای فردی و اجتماعی، تأکید بسیار زیادی بر تفکر در آیات الهی نموده و تدبّر نکردن در آیات را نکوهیده است تا خود و جایگاه خود را بشناسند و خود را از بند غفلت و جهل رهانیده، به سمت اهداف والا به حرکت در آیند؛
«کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْباب»
[۶] انسان در قرآن،ص۲۹.
«این کتابی است پر برکت که بر تو نازل کرده‏ایم تا در آیات آن تدبّر کنند و خردمندان متذکّر شوند!».
خداوند در این آیه هدف از نزول قرآن را تدبّر در آن معرفی نموده تا سرچشمه اندیشه و مایه بیداری وجدانها گردد و به نوبه خود حرکتی در مسیر عمل بیافریند.

۵.۲ - نبود انگیزه


یکی از مهمترین عوامل جهش فکری و فرهنگی یک جامعه، داشتن انگیزه است، هر چه انگیزه قوی‌تر باشد، افراد جامعه با قدرت و ارادۀ بیشتری قدم برداشته و در راه رسیدن به هدف، تلاش افزون‌تری به خرج می‌دهند ولی جامعه‌ای که از انگیزه بی‌بهره‌اند و یا انگیزۀ کافی برای آن ندارند، در آغاز و یا در اواسط راه، سست شده و حتی از رسیدن به هدف نیز پشیمان می‌گردند و نسبت به آن بی تفاوت می‌شوند، قرآن به خاطر ایجاد انگیزه برای تلاش و پرهیز از سستی، به انسانها وعدۀ زندگی جاوید در بهشت و استفاده از نعمتهای بهشتی را داده و یا آنها را از عذابهای جاودان بیم داده است.
[۸] مترجمان، تفسیر هدایت، ج‏۸ ص۲۱۵.

قرآن درمورد افرادی که از روی بی‌انگیزگی با مسائل برخورد می‌کنند می‌فرماید:
«وَ إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناکِبُون» «و کسانی که به آخرت ایمان ندارند از راه راست منحرفند».
افرادی که به معاد و زندگی جاوید ایمان ندارند، برای بدست آوردن بهشت و یا فرار از عذاب، انگیزه‌ای نداشته و لذا برای آن تلاش نکرده و دنبال امیال نفسانی خود می‌روند و از مسیر انسانیّت دور می‌گردند.

۵.۳ - هوس مداری


یکی از بزرگ‌ترین عوامل سستی، هوس‌مداری است، چرا که هوسبازی، انسان را از تمام قیود آزاد کرده، لذا در واجبات دینی و وظایف انسانی سستی می‌نماید تا هوس خود را ارضاء کند که نتیجه آن چیزی جز سستی و به تبع آن، فروپاشی نظام خانواده، جامعه انسانی و دور شدن از مسیر سعادت نیست،
لذا قرآن در آیات متعدّدی به معرفی این پدیده پرداخته و صفات هوس‌پرستان را
بیان نموده و مؤمنان را به دوری از آن توصیه نموده است:
«أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُون» «آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی (بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده‏ای افکنده است؟! با این حال چه کسی می‏تواند غیر از خدا او را هدایت کند؟! آیا متذکّر نمی‏شوید؟!».
خداوند در این آیه اشاره میکند که هوسبازی، قدرت "درک صحیح حقایق" را از انسان می‏گیرد و پرده بر چشم و عقل آدمی می‏افکند و لذا در انجام وظایف اصلی خود سستی می‌کند و از مسیر هدایت دور می‌گردد.



از منظر قرآن کسانی که غیر خدا را برمی‌گزینند به تار عنکبوت تکیه کرده و سست‌ترین پناهگاهها را برای خود برگزیده‌اند و خداوند دربارۀ این پناهگاه سست می‌فرماید:
«مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوت‏» «مثَل کسانی که غیر از خدا را اولیای خود برگزیدند، مثَل عنکبوت است که خانه‏ای برای خود انتخاب کرده در حالی که سست‌‏ترین خانه‌ها خانه عنکبوت است اگر می‏دانستند!».
معبودهای دروغین، نه سودی دارند و نه زیانی و نه در روز بیچارگی پناهگاه کسی هستند، لذا خداوند برای بیان شدّت سستی پناهگاه کفار و بی‌فایده بودن آن، آنها را به عنکبوت تشبیه نموده که برای حفاظت از خود خانه‌ای سست بنا کرده‌اند. خداوند با این مثل آنها را به وحشت می‌اندازد و به فکر فرو می‌برد.



سستی در انجام فرائض الهی یکی از نشانه‌های بی‌ایمانی می‌باشد، چرا که نماز برترین عبادتی است که خدای تعالی در آن ذکر و یادآوری می‏شود و اگر دل علقه و محبتی به پروردگار ‏داشته و به او ایمان آورده بود، در توجه به سوی خدا دچار سستی نمی‏شد چون قلب به هر چه تعلق داشته باشد، دائما به یاد او خواهد بود.
و لذا خداوند در توصیف منافقین می‌فرماید:
«إِنَّ الْمُنافِقِین‏...إِذا قامُوا إِلَی الصَّلاةِ قامُوا کُسالی‏» «منافقان‏...هنگامی که به نماز بر می‏خیزند، با کسالت بر می‏خیزند».



تقوی یک فضیلت نفسانی‌ست که دارای مراتب بیشماری است ‏که مرتبه کامل آن استقامت در تقوی است و معنای این سخن این است که فرد متّقی هیچ‌گاه مرتکب گناه نشود و عهد شکنی نکند و در برابر ناگواری‌ها صبر و بردباری را از دست ندهد و سستی در اجرای وظائف، نشانه نقص در مراتب تقواست.
[۱۷] حسینی همدانی، سیدمحمدحسین؛ انوار درخشان، ج‏۳، ص۱۵۶.
[۱۸] حسینی همدانی، سیدمحمدحسین؛ انوار درخشان، ج‏۳، ص۱۵۵.

و خداوند در این آیه استقامت در عهد را از تقوی شمرده است،
«فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِین»‏ «تا زمانی که در برابر شما وفادار باشند، شما نیز وفاداری کنید، که خداوند پرهیزگاران را دوست دارد!».
مفهوم مخالف آیه این است که خداوند پرهیز کاران حقیقی را دوست دارد چرا که آنان اهل استقامت در راه دین بوده و در امر دین‌داری هیچ سستی به خود راه نمی‌دهند.



چند راه برای درمان سستی

۹.۱ - ریاضت و تهذیب نفس


یکی از راههای درمان سستی این است که با ریاضت و تهذیب نفس به تقویت اراده بپردازیم.
[۲۱] جوادی آملی، عبد الله؛ مراحل اخلاق در قرآن، ص۱۸۷-۱۸۸.

در این باره می‌توان از دعا، صبر و توکل بهره برد:

۹.۱.۱ - دعا


یکی از راههای نجات از سستی، توجه به درگاه خداوند و درخواست ثبات قدم از آن یگانه هستی می‌باشد،
[۲۲] مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، ج‏۵، ص۷۲.

«رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا» «پروردگارا...قدمهای ما را استوار بدار!..».

۹.۱.۲ - صبر


یکی دیگر از راههای مبارزه با سستی، تقویت صبر است، چرا که صبر عبارت است از اینکه انسان در قلب خود استقامتی داشته باشد که بتواند کنترل نظام نفس خود را در دست گرفته، دل خود را از تفرقه و فساد رأی جلوگیری کند.
و لذا صابران آنهایی هستند که در مصائب استقامت به خرج داده و از پا درنمی‏آیند و هجوم رنج‌ها و سختی‌ها پایشان را نمی‏لغزاند.
و لذا خداوند [[|مؤمنین]] را به صبر سفارش می‌نماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة» «... از صبر و نماز یاری جویید..».

۹.۱.۳ - توکل


توکل به خداوند، یکی از راههای غلبه بر سستی است که نشانه ایمان و سرّ موفقیت مؤمنان می‌باشد، چرا که یگانه مؤثر حقیقی او است و لذا خداوند در این آیه مسلمانان را به توکل ترغیب نموده و به آنان می‌آموزد که در همه امور به آفریدگار باید اعتماد داشت و باید استقامت و موفقیّت را تنها از پروردگار خواست؛
[۲۷] انوار درخشان، ج‏۳، ص۱۸۰.

«وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه» «هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را می‏کند».

۹.۲ - توجه به آثار استقامت


یکی از راههای رهایی از سستی، توجه نمودن به آثار استقامت میباشد:
«وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقا».


 
۱. مفردات فی غریب القرآن، ص۸۸۷.    
۲. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏۱۳، ص۲۱۴
۳. مفردات فی غریب القرآن، ص۶۳۷.    
۴. مفردات فی غریب القرآن، ص۷۱۱.    
۵. انسان در قرآن،ص۵۳-۵۹.    
۶. انسان در قرآن،ص۲۹.
۷. تفسیر نمونه، ج‌۱۹، ص۲۶۸.    
۸. مترجمان، تفسیر هدایت، ج‏۸ ص۲۱۵.
۹. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۷۴.    
۱۰. ترجمه المیزان، ج‌۱۳، ص۱۲۰.    
۱۱. جاثیة/سوره۴۵، آیه۲۳.    
۱۲. تفسیر نمونه، ج‌۲۱، ص۲۶۶.    
۱۳. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۱.    
۱۴. ترجمه المیزان، ج‌۱۶، ص۱۹۴.    
۱۵. ترجمه المیزان، ج‌۵، ص۱۹۰.    
۱۶. نساء/سوره۴، آیه۱۴۲.    
۱۷. حسینی همدانی، سیدمحمدحسین؛ انوار درخشان، ج‏۳، ص۱۵۶.
۱۸. حسینی همدانی، سیدمحمدحسین؛ انوار درخشان، ج‏۳، ص۱۵۵.
۱۹. ترجمه المیزان، ج‌۹، ص۲۵۱.    
۲۰. توبه/سوره۹، آیه۷-۸.    
۲۱. جوادی آملی، عبد الله؛ مراحل اخلاق در قرآن، ص۱۸۷-۱۸۸.
۲۲. مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، ج‏۵، ص۷۲.
۲۳. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۴۷.    
۲۴. ترجمه المیزان، ج‌۱، ص۲۲۹.    
۲۵. ترجمه المیزان، ج‌۱۱، ص۱۴۲.    
۲۶. بقرة/سوره۲، آیه۴۵.    
۲۷. انوار درخشان، ج‏۳، ص۱۸۰.
۲۸. طلاق/سوره۶۵، آیه۳.    
۲۹. جن/سوره۷۲، آیه۱۶.    




دانشنامه موضوعی قرآن.    




جعبه ابزار