کتب (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کَتْب (به فتح کاف و سکون باء) و
کِتاب و
کِتابة (به کسر کاف) از
واژگان قرآن کریم به معنای
نوشتن است. کتاب و کتابت بر
اثبات و
تقدیر و
ایجاب و
واجب و
اراده اطلاق میشود و این معانی در
قرآن کریم بسیار است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
اِکْتِتاب (به کسر الف و تاء و سکون کاف) به معنای نوشتن و
استنساخ، و
عبد مُکاتَب (به ضم میم و فتح تاء) آن را گویند که آقایش با وی قرار گذاشته، به شرط پرداخت مبلغی آزادش کند.
کَتْب:
(بر وزن فَلْس) و
کِتاب و
کِتابة به معنی
نوشتن است.
بعضی کتابة را
اسم گفتهاند. این لفظ در اصل به معنی جمع است، «کتبت القربة» یعنی
مشک را دوختم که عبارت اخری جمع کردن دو چرم به وسیله دوختن است و به تعبیر
راغب «ضمّ ادیم الی ادیم بالخیاطة».
و در متعارف نوشتن را
کتابت گویند، زیرا که حروف بعضی با بعضی جمع میشوند.
گاهی به کلام کتاب گفته شود، که حروف در تلفّظ به هم منضم و با هم جمع میشوند و لذا به
کلام خدا با آنکه نوشته نشده بود کتاب اطلاق شده است.
اینکه گفته شد راجع به اصل معنای آن میباشد و کتاب در اصل
مصدر است به معنی مکتوب به کار رود، چنانکه در
مصباح گفته،
ولی راغب گوید: آن اسم
صحیفه است و آنچه در آن نوشته شده است.
کتاب و کتابت بر
اثبات و
تقدیر و
ایجاب و
واجب و
اراده اطلاق میشود
و این معانی در
قرآن کریم بسیار است.
کتب و کتاب در
آیات قرآن به معانی مختلفی آمده است، که در ذیل به بعضی از آنها اشاره میشود:
(فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِاَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ) (پس واى بر آنها كه نوشتهاى با دست خود مىنويسند، سپس مىگويند: «اين، از طرف خداست.»).
(وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ) (و بايد نويسندهاى از روى
عدالت، سند را در ميان شما بنويسد).
(یَسْئَلُکَ اَهْلُ الْکِتابِ اَنْ تُنَزِّلَ عَلَیْهِمْ کِتاباً مِنَ السَّماءِ) (
اهل کتاب از تو مىخواهند كتابى از
آسمان يکجا بر آنها نازل كنى)
که مراد صحیفه نوشته است و از «الکتاب» نیز همان مراد است.
کتاب در آیاتی نظیر
(وَ اَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ) (با اينكه شما
کتاب آسمانی [
تورات
]
را مىخوانيد؟!).
مکتوب مراد است.
(وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا الْقِتالَ) کتاب به معنی ایجاب است، یعنی: «خدایا چرا بر ما
جنگ را واجب کردی؟»،
و مثل:
(کَتَبَ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ...) یعنی: «
خداوند رحمت را بر خویش الزام و حتمی فرموده است».
(فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ...) که به معنی تقدیر است، یعنی: «الآن با زنان
نزدیکی کنید و آنچه خداوند از
فرزند برای شما مقدّر کرده بجوئید».
ایضا
(قُلْ لَنْ یُصِیبَنا اِلَّا ما کَتَبَ اللَّهُ لَنا...) (بگو: «هيچ حادثهاى براى ما رخ نمىدهد، مگر آنچه خداوند براى ما مقرّر داشته است»).
در آیه:
(مِنْ اَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنا عَلی بَنِی اِسْرائِیلَ...) (به همين جهت، بر
بنیاسرائیل مقرّر داشتيم...)
به معنی ایجاب و
حکم است.
در آیاتی نظیر
(وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ) (و آنچه را از پيش فرستادهاند و آنچه را از خود باقى گذاشتهاند؛ و همه چيز را در كتاب روشنگرى
احصا كردهايم)
و
(و فَلا کُفْرانَ لِسَعْیِهِ وَ اِنَّا لَهُ کاتِبُونَ) (كوشش او بدون
پاداش نخواهد بود؛ و ما اعمال او را براى پاداش مىنويسيم)
و
(و بَلی وَ رُسُلُنا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ) (آرى، فرستادگان
[
فرشتگان]
ما نزد آنها هستند و مىنويسند)
ظاهرا مراد اثبات و نگهداری است.
در آیه
(وَ اکْتُبْ لَنا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ... وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَاَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ...) (و براى ما، در اين
دنیا و سراى ديگر، نيكى مقرّر فرما... و رحمتم همه چيز را فرا گرفته؛ و آن را براى كسانى كه
تقوا پيشه كنند، مقرّر خواهم داشت...)
به جای ایجاب کتابت آمده که آن دلالت بر دوام و ثبات دارد چنانکه
طبرسی فرموده است.
(اُولئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْاِیمانَ وَ اَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ) یعنی: «آنها کسانیاند که خدا
ایمان را در قلوب آنها ثابت و لا یتغیّر کرده و با روحی از جانب خویش تاییدشان فرموده است».
(یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْاَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلی اَدْبارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِینَ) مراد از کتاب شاید
اراده باشد بعضی هبه و بعضی قسمت گفتهاند یعنی: «ای قوم به زمین مقدس که خدا برای شما اراده فرموده در آئید و عقبگرد نکنید زیانکاران میشوید».
از «وَ لا تَرْتَدُّوا» روشن میشود که این کتابت مشروط بوده است چنانکه از
موسی پیروی نکردند تا در آیات بعدی فرمود:
(فَاِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ اَرْبَعِینَ سَنَةً یَتِیهُونَ فِی الْاَرْضِ) مدت چهل سال در
صحرای سینا سرگردان ماندند تا موسی و
هارون و به قولی همه مامورین به آن خطاب در صحرای سینا از بین رفتند و بنیاسرائیل در زمان
یوشع به
فلسطین در آمدند و از آیات اول
سوره بنیاسرائیل روشن میشود که آن ورود هم دائمی نبوده و مشروط به عدم
افساد در زمین بوده است ولی در عصر یوشع وعده
(کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ) تحقّق یافته است.
المیزان در اینجا بیان محکمی دارد.
(ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ) (اين كتاب با عظمتى است كه هيچگونه شكى در آن نيست و مايه
هدایت پرهيزكاران است).
پیش از آنکه تمام قرآن نازل و جمع شود چندین بار لفظ کتاب بر آن اطلاق شده مثل آیه فوق و مثل:
(هُوَ الَّذِی اَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ) (او كسى است كه اين كتاب آسمانى را بر تو نازل كرد)
و
(کِتابٌ اُنْزِلَ اِلَیْکَ فَلا یَکُنْ فِی صَدْرِکَ حَرَجٌ مِنْهُ) (اين كتابى است كه بر تو نازل شده، پس نبايد از ناحيه ابلاغ آن، ناراحتى در سينه داشته باشى)
و غیره.
آیا مراد از «ذلِکَ الْکِتابُ- الکتاب- کِتابٌ اُنْزِلَ اِلَیْکَ» تمام قرآن است یا همان
سوره؟ و چرا به آن پیش از نوشته شدن و تدوین گشتن کتاب اطلاق شده؟
در اینجا دو وجه هست یکی اینکه مراد از کتاب کلام است و از راغب نقل کردیم که به کلام کتاب گفته میشود.
دیگری قول
المنار است که ذیل
(ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ) گوید: عدم نزول همه قرآن مانع از «ذلِکَ الْکِتابُ» گفتن نیست زیرا قسمت مهمّی از آن نازل شده بود و اشاره به همه قرآن با آنکه فقط مقداری نازل شده اشاره است که خدا وعده کتاب کامل را که به آن حضرت داده بود به انجام خواهد رساند.
به نظر نگارنده: مراد از ذلِکَ الْکِتابُ و الکتاب در اینگونه آیات اشاره است به آنچه در آن وقت نازل شده بود و آنچه در
علم خدا بود که در آینده نازل شود. و یا اشاره است به آنچه نازل شده بود و آنچه در
قلب رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود بنا بر آنکه قرآن همگی یکدفعه به قلب آن حضرت نازل شده است و در «نزل» انشاء اللّه خواهد آمد.
علی هذا مراد از کتاب همه قرآن است نه بعضی و نه سورهای از آن؛ چنانکه المنار گفته است.
(یا اَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ) (اى اهل كتاب! چرا به آيات خدا
کافر مىشويد)
مراد از کتاب در اینگونه آیات
تورات و
انجیل است و اهل کتاب همان
یهود و
نصاریاند. در «صابی» گذشت که ظاهرا
صابئین نیز اهل کتاب هستند،
مجوس را نیز در احکام به اهل کتاب لاحق کردهاند، ولی ظاهرا مجوس بنا بر
روایات اهل کتابند نه اینکه از آیات منظور باشند.
(وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ) (و شما را پاكيزه سازد؛ و به شما كتاب و حكمت بياموزد).
ظاهرا مراد از کتاب،
احکام و از حکمت،
درک و
تفکّر است،
چنانکه در «حکمت» گفتهایم.
(وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْاَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ اِلَّا اُمَمٌ اَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ ثُمَّ اِلی رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ) ممکن است مراد از کتاب،
خلقت و
تکوین باشد یعنی: «ما در تکوین و خلقت عالم ابدا کوتاهی نکردهایم و آنچه برای هر موجود و هر جنبنده لازم بود از نظر دور نداشته و به وی
عنایت کردهایم».
و اگر مراد از کتاب قرآن باشد معنی چنین میشود: ما در قرآن که برای هدایت مردم نازل شده در بیان و اشاره به آنچه در هدایت و راهنمائی مردم لازم بوده کوتاهی نکردهایم و از جمله جامعه جنبندگان و زندگی اجتماعی آنها را یادآوری میکنیم که از آن به
توحید و شناسائی جهان و خدا دست یابند؛
(وَ فِی خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آیاتٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ) (و نيز در
آفرینش شما و جنبندگانى كه در سراسر زمين پراكنده ساخته، نشانههايى است براى گروهى كه اهل
یقیناند).
(وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ اِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ) (و هيچ تر و خشكى وجود ندارد، جز اينكه در كتابى آشكار
[
در كتاب علم خدا
]
ثبت است).
آیات ذیل نیز نظیر آیه فوقاند مثل:
(وَ ما یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِی الْاَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ وَ لا اَصْغَرَ مِنْ ذلِکَ وَ لا اَکْبَرَ اِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ) (و هيچ چيز در
زمین و
آسمان، از پروردگار تو مخفى نمىماند، حتّى به اندازه سنگينى ذرّهاى، و نه كوچكتر و نه بزرگتر از آن نيست، مگر اينكه همه آنها در كتابِ آشكار و
لوح محفوظ علم خداوند ثبت است)
و
(وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْاَرْضِ اِلَّا عَلَی اللَّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ) (هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر اينكه
روزی او بر خداست؛ او قرارگاه و محلّ نقل و انتقالشان را مىداند؛ همه اينها در كتاب مبين لوح محفوظ ثبت است)
و ایضا
آیه ۷۰ حجّ (أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابٍ) (آيا نمىدانستى خداوند آنچه را در آسمان و زمين است مىداند؟! همه اينها در كتابى ثبت است
[
همان كتابِ علمِ بىپايانِ پروردگار
]
)
و
آیه ۷۵ نمل (وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ) (و هيچ موجود پنهانى در آسمان و زمين نيست مگر اينكه در
کتاب مبین و علم بىپايان پروردگار ثبت است)
و
آیه ۳ سبأ (لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِن ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ) (پروردگارى كه از
غیب آگاه است و حتى به اندازه سنگينى ذرّهاى در آسمانها و زمين از علم او دور نخواهد ماند، و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر، مگر اينكه در كتابى آشكار ثبت است)
و
آیه ۲۲ حدید (مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا) (هيچ مصيبتى ناخواسته در زمين و نه در وجود شما روى نمىدهد مگر اينكه همه آنها قبل از آنكه زمين را بيآفرينيم در لوح محفوظ ثبت است)
و
آیات دیگر.
در این آیات مراد از کتاب شاید علم خدا باشد و چون ثابت و لا یتغیّر است لذا کتاب تعبیر شده و یا محلی و مرکزی در
عالم غیب است که عند اللّه است و همه چیز در آنست و از آن نازل میشود چنانکه فرموده:
(وَ اِنْ مِنْ شَیْءٍ اِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ اِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ) (و هيچ چيز نيست، مگر آنكه خزاين آن نزد ماست؛ ولى ما جز به اندازه معيّنى آن را نازل نمىكنيم).
(یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ اُمُ الْکِتابِ) (خداوند هر چه را بخواهد
محو، و هر چه را بخواهد ثابت نگه مىدارد؛ و «
امالکتاب»
[
لوح محفوظ
]
نزد اوست).
(اِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ • وَ اِنَّهُ فِی اُمِ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ) (كه ما آن را قرآنى
فصیح و گويا قرار داديم، تا شما آن را به خوبى درك كنيد؛ و اين قرآن در لوح محفوظ نزد ما والا و
استوار است).
(اِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ • فِی کِتابٍ مَکْنُونٍ) (كه آن، قرآن پر ارزشى است، كه در كتاب محفوظى جاى دارد).
(بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ • فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ) (اين آيات،
سحر نيست، بلكه قرآن با عظمت است، كه در لوح محفوظ جاى دارد).
(مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ اُمُ الْکِتابِ) (كه بخشى از آن، آيات «محكم»
[
صريح و روشن
]
است؛ كه اساس اين كتاب مىباشد).
راجع به آیه دوم و سوم و چهارم در «امّ» بطور تفصیل صحبت شده است؛
و «اُمُ الْکِتابِ... - کِتابٍ مَکْنُونٍ-... لَوْحٍ مَحْفُوظٍ» یک چیزاند و همان کتاب مبین است که قبلا گفته شد.
و راجع به آیه اول در «اجل معلّق» مفصّلا بحث کردیم که مراد از امّ الکتاب ظاهرا علت و ریشه است و نیز احتمال دادیم که شاید کتاب به معنای مصدری باشد.
و بعید نیست که امّ الکتاب در این آیه همان امّ الکتاب در آیه دوم باشد، آنوقت عین کتاب مبین و کتاب مکنون و لوح محفوظ خواهد بود. در
تفسیر عیاشی ذیل این آیه از
امام باقر (علیهالسّلام) نقل شده:
«اِنَّ اللَّهَ لَمْ یَدَعْ شَیْئاً کَانَ اَوْ یَکُونُ اِلَّا کَتَبَهُ فِی کِتَابٍ فَهُوَ مَوْضُوعٌ بَیْنَ یَدَیْهِ یَنْظُرُ اِلَیْه فَمَا شَاءَ مِنْهُ قَدَّمَ وَ مَا شَاءَ مِنْهُ اَخَّرَ وَ مَا شَاءَ مِنْهُ مَحَی وَ مَا شَاءَ مِنْهُ کَانَ وَ مَا لَمْ یَشَاْ لَمْ یَکُنْ».
در روایت دیگر از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل کرده:
«اِنَّ اللَّهَ کَتَبَ کِتَاباً فِیهِ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ...».
(وَ ما کانَ لِرَسُولٍ اَنْ یَاْتِیَ بِآیَةٍ اِلَّا بِاِذْنِ اللَّهِ لِکُلِّ اَجَلٍ کِتابٌ) (و هيچ پيامبرى نمىتوانست
معجزهای بياورد، مگر به
اذن خدا؛ و براى هر سرنوشتى موعد مقررى است).
در «اجل معلّق» توضیح داده شد که مراد از کتاب در این آیه
شریعت است.
(وَ ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ اَنْ یُفْتَری مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ الْکِتابِ لا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ) (ممكن نبود كه اين قرآن، بدون
وحی الهی به خدا نسبت داده شود؛ بلكه با كتب آسمانى پيشين هماهنگ است و شرح و تفصيل كتاب الهى است؛ كه هيچ شكى در آن نيست، و از سوى
پروردگار جهانيان است).
ظاهرا مراد از «الکتاب» جنس
کتب آسمانی است و قرآن مجید تفصیل اجمال آنهاست یعنی این قرآن ساخته نیست، بلکه تصدیق
تورات و
انجیلی است که پیش از آنند و تفصیل کتابهای گذشته است و این نشان میدهد که مجملات شرایع گذشته را قرآن مجید تفصیل میدهد.
(وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَی الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً اِلَّا اَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً) (و
نامه اعمال آنها در آن جا گذارده مىشود، پس گنهكاران را مىبينى در حالى كه از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند، و مىگويند: «اى واى بر ما! اين چه نامهاى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى را فرو گذار نمىكند مگر اينكه آن را
احصا كرده است؟! و اين در حالى است كه همه اعمال خود را حاضر مىبينند).
مراد از کتاب در این آیه و آیات ذیل، صحائف و نامههای اعمال است.
(وَ اَشْرَقَتِ الْاَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْکِتابُ وَ جِیءَ بِالنَّبِیِّینَ) (و زمين در آن روز به نور پروردگارش روشن مىشود، و نامههاى اعمال را پيش مىنهند و
پیامبران و گواهان را حاضر مىسازند).
(وَ کُلَّ اِنسانٍ اَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً • اقْرَاْ کِتابَکَ کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً) (و هر انسانى، اعمالش را بر گردنش آويختهايم؛ و روز
قیامت، نامه اعمالش را براى او بيرون مىآوريم كه آن را در برابر خود، گشوده مىبيند، و به او مىگوييم: نامه اعمال خود را بخوان، كافى استكه امروز، خود حسابرس خويش باشى!).
ایضا
(وَ تَری کُلَّ اُمَّةٍ جاثِیَةً کُلُّ اُمَّةٍ تُدْعی اِلی کِتابِهَا الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ • هذا کِتابُنا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ اِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) (در آن روز هر امّتى را مىبينى كه از شدّت
ترس و وحشت به زانو درآمده؛ هر امّتى به سوى كتابش خوانده مىشود، و به آنها مىگويند: امروز
جزای آنچه را انجام مىداديد به شما داده مىشود؛ اين نامه اعمال شماست كه ما نوشتهايم و به حق بر ضد شما سخن مىگويد؛ ما آنچه را انجام مىداديد، مىنوشتيم).
از میان این چهار آیه، ظهور آیه سوم در
قوّه حافظه است، یعنی: این نیروی مرموز حافظه که تمام کارها و گفتارها و تمام آنچه
انسان میبیند و میشنود در خود ضبط و حفظ میکند و انسان پس از گذشت دهها سال به آن رجوع کرده و گذشتهها را بیاد میآورد و بیان میکند، این حافظه روز قیامت در اختیار انسان گذاشته خواهد شد که با خواندن آن کتاب مرموز و آن نوار ضبط بس حسّاس و غیر قابل انکار، درباره خویش قضاوت کند.
این کتاب در وجود انسان است
(وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ کِتاباً)،این کتاب همان ضبط و عکس اعمال آدمی است که از وی جدا نیستند زیرا
(وَ کُلَّ اِنسانٍ اَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ) و آدمی با خواندن آن خودش حسابگر خویش است،
(کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً).
از آیه چهارم روشن میشود که
بشر گذشته از نامه عمل شخصی یک نامه عمل عمومی هم دارد که فرموده:
(کُلُّ اُمَّةٍ تُدْعی اِلی کِتابِهَا) معلوم میشود برای هر
امّت نیز کتابی است.
علی هذا قطع نظر از اعمال شخصی هر امّت مسئولیتهای بهخصوصی دارند که نسبت به آنها پای همه در میان است و روی آن مسئولیتها کتاب بهخصوصی متشکل میشود و شاید مراد از آن کارها و بدعتهائی باشد که از یک نفر ساخته نیست بلکه عدهای دست به دست هم داده آنها را به وجود میآورند.
ایضا در آیات:
(فَمَنْ اُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَاُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ) (كسانى كه نامه عملشان به دست راستشان داده شود، آن را با
شادی و سرور مىخوانند)،
و همچنین
آیه ۱۹ حاقه:
(فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ) (امّا كسى كه نامه اعمالش را به دست راستش دهند از شدّت شادى فرياد مىزند كه: اى اهل
محشر! نامه اعمال مرا بگيريد و بخوانيد!)،
و
آیه ۲۵ حاقه:
(وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيهْ) (امّا كسى كه نامه اعمالش را به دست چپش بدهند مىگويد: «اى كاش هرگز نامه اعمالم رابه من نمىدادند»)،
و
آیه ۷ انشقاق:
(فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ) (امّا كسى كه نامه اعمالش به دست راستش داده شود)،
و
آیه ۱۰ انشقاق:
(وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاء ظَهْرِهِ) (و امّا كسى كه نامه اعمالش به پشت سرش داده شود)،
مراد کتاب اعمال است.
در رساله
معاد از نظر قرآن و علم توضیح داده شده که آیات درباره ثبت و ضبط اعمال سه دستهاند: اول آیاتی که دلالت بر شمارش و ضبط اعمال دارند، دوم آیاتی که به مجسّم شدن و در یک جا جمع گردیدن اعمال دلالت دارند و سوّم آیاتی که دلالت بر شهادت اعضاء دارند.
مراد از کتاب اعمال در این آیات
حافظه انسان باشد یا الواح بهخصوصی یا ذرّات هوا، سنگها، خاکها و اجزاء زمین، و یا همه اینها، و وانگهی نویسندگان اعمال چطور مینویسند؟ آیا در حافظه انسان مینویسند؟ در ذرّات بدن انسان مینویسند؟ یا در چیزهای دیگر؟ هر چه هست باید دانست که اعمال آدمی محفوظ بوده و از بین رفتنی نیستند.
(قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ اَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ اَنْ یَرْتَدَّ اِلَیْکَ طَرْفُکَ) (امّا كسى كه دانشى از كتاب آسمانى داشت گفت: «من پيش از آنكه
چشم بر هم زنى، آن را نزد تو خواهم آورد!»)
این آیه در ماجرای
سلیمان (علیهالسّلام) است که وزیرش
آصف گفت: من در یک چشم به هم زدن تخت ملکه سبأ را پیش تو میآورم. مراد از کتاب در این آیه چیست؟
ممکن است مراد از کتاب جهان باشد یعنی: «آنکه علمی از اسرار جهان در نزد او بود گفت: ...». از جمله اسرار این جهان که کشف شده این است که صدا را از راههای دور به وسیله تلفن، تلگراف، امواج رادیو و غیره میگیرند و نیز به وسیله امواج تلویزیون و ماهوارههای مخصوص عکسها را نیز نقل و انتقال میدهند؛ امّا از جمله اسرار جهان که هنوز بشر بدان دست نیافته آنست که اجسام را نیز از راههای دور میشود آورد و حاضر کرد آری این علم نیز در جهان هست ولی هنوز به آن نرسیدهایم، ولی آصف آن را میدانست.
در
المیزان فرموده: مراد از کتاب یا جنس کتابهای آسمانی است و یا
لوح محفوظ است و علمی که این عالم از آن دریافته بود، آوردن
تخت را بر وی آسان کرده.
به نظر نگارنده: چنانکه گفتم این علم از اسرار جهان بود از سنخ همان علمی که در سلیمان بود و به وسیله آن مسیر
باد را تغییر میداد، چنانکه در «ریح» و «سلیمان» گذشت.
(کَلَّا اِنَ کِتابَ الفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ) (هرگز چنين نيست كه آنها درباره قيامت مىپندارند، به يقين نامه اعمال بدكاران در «
سجّین» است)؛
راجع به این آیه و آیه
(اِنَ کِتابَ الْاَبْرارِ لَفِی عِلِّیِّینَ) (چنان نيست كه آنها درباره
معاد مىپندارند بلكه نامه اعمال نيكان در «
علیّین» است)،
به «سجن» و «علیون» رجوع کنید.
اِکْتِتاب: را
نوشتن و
استنساخ گفتهاند؛
راغب گوید: آن در متعارف به
دروغ نوشتن است.
(وَ قالُوا اَساطِیرُ الْاَوَّلِینَ اکْتَتَبَها فَهِیَ تُمْلی عَلَیْهِ بُکْرَةً وَ اَصِیلًا) «گفتند: این
قرآن افسانههای پیشینیان است که نسخهبرداری کرده و آن
صبح و
شام بر او خوانده میشود»؛ به قرینه اساطیر مراد از اکتتاب استنساخ است.
عبد مُکاتَب: آن را گویند که آقایش با وی قرار گذاشته، به شرط پرداخت مبلغی آزادش کند.
(وَ الَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمَّا مَلَکَتْ اَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ اِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذِی آتاکُمْ...) «از مملوکان شما آنانکه طالب مکاتبهاند، اگر در آنها صلاحیّت احراز کردید، مکاتبه کنید و از مال خدا (زکوة) به آنها بدهید».
چون یک سهم از
زکوة در
آزاد کردن مملوکان است، لذا میشود مال مکاتبهای را از سهم زکوة داد یا حساب و اسقاط کرد.
عیاشی ذیل آیه
(اِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکِینِ...) (صدقات
[
زكات
]
مخصوص نيازمندان و مستمندان و .... است).
از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل کرده درباره مکاتبی که مقداری از مال مکاتبه را داده و از بقیّه ناتوان گشته فرمود: از مال
صدقه تادیه میشود که خدا در کتابش میفرماید: «وَ فِی الرِّقابِ».
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "کتب"، ج۶، ص۸۱.