بوی خوش
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از کارهای ممنوع در حال
احرام ، هر گونه بهره بردن از بوی خوش، خواه بوییدن عطرها و خواه آغشتن لباس و بدن به مواد خوشبو کننده و خواه دیگر کاربردها مانند خوردن، لمس کردن و مالیدن آنها است.
این موضوع در مبحث
حج منابع فقهی با عنوان «طیب» که در لغت به معنای
عطر و هر چیز خوشبو است،
در باب
محرمات احرام یاد گشته و در آن به
حکم فقهی گونههای انتفاع احرام گزار از بوی خوش پرداخته شده است. در
احادیث امامان علیهالسّلام کاربرد عطر و بوی خوش از اخلاق پیامبران شمرده شده است.
نیز بر پایه منابع تاریخی و حدیثی، اهتمام و التزام به کاربرد بوی خوش و استفاده از عطر در
سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و امامان علیهالسّلام به چشم میخورد
و در احادیث هم بدان سفارش شده
و بویژه در مواردی
مستحب مؤکد به شمار رفته است؛ از جمله کاربرد عطر در روز
جمعه و برای حضور در
نماز جمعه و نمازهای
عید فطر و
عید قربان و نیز هنگام زیارت مرقد مطهر پیامبر و امامان.
با این همه، بر پایه برخی علل و حکمتها، در مواردی ویژه، فقیهان این کار را ممنوع یا
مکروه شمردهاند که در این جا میتوان به این
احکام اشاره کرد:
کراهت استشمام گل خوشبو هنگام
روزه ،
حرمت به کارگیری بوی خوش برای زنی که در
عده وفات به سر میبرد،
و حرمت
یا کراهت
کاربرد بوی خوش هنگام
اعتکاف . حکمت این ممنوعیت را برای احرام گزار، دوری او از آسایش طلبی، لذت جویی و پیرایههای دنیوی و روی آوردن و اهتمام به مقاصد اخروی یاد کردهاند.
مهمترین
حکم فقهی درباره «طیب» در باب محرمات احرام، حرمت کاربرد بوی خوش است که بر حسب گونه ماده خوشبوکننده، انواع گوناگون دارد. در منابع فقهی ذیل این موضوع، هم به حکم کاربرد بوی خوش پیش از احرام و هم به گستره حکم حرمت در حال احرام پرداخته شده است. گستره حکم از یک سو به انواع و مصداقهای حرام «طیب» و از سوی دیگر به گونههای ممنوع کاربرد بوی خوش بازمی گردد.
به باور فقیهان امامی، در صورتی که بوی عطر در بدن یا لباس تا هنگام احرام زوال یابد یا قابل رفع باشد، کاربرد آن پیش از احرام
مباح و در غیر این صورت،
حرام است.
به باور آنان، افزون بر دلیلهای خاص این حرمت،
ادله حرمت استعمال بوی خوش برای محرم هم شامل کاربرد آغازین
عطر میشود و هم ادامه دادن آن در حال احرام.
همچنین به باور امامیان،
آغشتن بدن به روغن خوشبو پیش از احرام در صورتی که بوی آن تا هنگام احرام باقی بماند، به پشتوانه
احادیث حرام است. البته به تصریح برخی فقها، این ممنوعیت را باید منوط بدان دانست که وقت محرم شدن تنگ و بوی خوش غیر قابل رفع باشد. اما در صورتی که زمان احرام موسع باشد، چنین حرمتی وجود ندارد. نهایت آن که هنگام احرام باید ماده خوشبو را برطرف ساخت.
از این رو، برخی فقها بدین استدلال که در غیر حال احرام خودداری از مواد خوشبو لازم نیست، این حرمت را نمیپذیرند و به پشتوانه احادیث یاد شده، به کراهت باور دارند. البته به باور آنها، ازاله بوی خوش در هنگام احرام واجب است.
به باور مشهور فقیهان
اهل سنت ،
خوشبو ساختن بدن پیش از احرام برای کسی که قصد احرام دارد،
مستحب و خوشبو ساختن لباس پیش از احرام جایز است؛ خواه آثار عطر و حتی عین آن تا هنگام احرام باقی بماند و خواه نماند.
شافعی کاربرد زعفران را به پشتوانه حدیثی، برای مردان حرام شمرده است.
دلیل نظر مشهور، گزارشهایی است منقول از
عایشه که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در
حجة الوداع هنگام احرام مواد خوشبوکننده به کار برد.
در برابر، برخی فقیهان اهل سنت، از جمله
مالک بن انس و برخی مالکیان
و نیز محمد بن حسن شیبانی
از حنفیان این کار را
مکروه شمردهاند. حتی به مالک اعتقاد به حرمت نیز نسبت داده شده است.
پشتوانه اصلی باور به کراهت یا حرمت، حدیث یعلی بن امیه
است که بر پایه آن، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به شخصی که بدن و لباسش آغشته به عطر بود، دستور فرمود که هنگام احرام، بدن خود را بشوید و لباس خود را درآورد. پیروان نظر مشهور در دلالت این
حدیث مناقشه کرده و گفتهاند که صدور این حدیث در سال هشتم قمری بوده و گزارشهای یاد شده از
سیره نبوی به سال دهم قمری بازمی گردد و حکم اول
نسخ شده است.
مخالفان به پشتوانه برخی روایتهای متعارض با گزارش عایشه، گفتهاند که پیامبر هنگام احرام آثار عطر را از بدن خود زدود؛ همچنان که از روایتی دیگر این نکته استنباط شده است.
برخی از آنان نیز مفاد این گزارش را بر فرضی حمل کردهاند که آثار عطر تا هنگام احرام باقی نمانده باشد
و یا آن را حکمی ویژه او دانستهاند.
در فقه اهل سنت، در این زمینه سخنانی دیگر نیز یاد شده است،
از جمله: مستحب نبودن کاربرد طیب پیش از احرام برای زنان، حرمت این کار برای زنان یا مردان و زنان در صورت باقی ماندن عین ماده خوشبوکننده. بسیاری از فقیهان اهل سنت فتوا دادهاند که اگر احرام گزار لباسی را که پیش از احرام معطر ساخته، در حال احرام درآورد، پوشیدن آن دیگر بار جایز نیست.
به باور بیشینه قریب به اتفاق فقیهان امامی
و همه فقیهان اهل سنت،
خودداری احرام گزار از هر گونه ماده خوشبوکننده که عرف آن را عطر (طیب) بشمارد، واجب و کاربرد آن با شروطی ویژه حرام است. پشتوانه اهل سنت
و امامیان
احادیث گوناگون است که از تعابیر آنها عمومیت استفاده میشود و همه انواع طیب را در بر میگیرد. ممنوعیت یاد شده شامل شخصی که در حال احرام فوت کند و نیز کودک احرام گزار هم میگردد.
کاربرد مواد خوشبو مانند
کافور برای
غسل دادن
میت محرم، یعنی احرام گزاری که پیش از تحلل درگذشته، نیز به پشتوانه احادیث در
فقه امامی،
حنبلی و
شافعی ممنوع به شمار رفته است. همچنین کسی که مسؤولیت احرام دادن کودکی را بر عهده دارد، به باور برخی فقیهان باید مراقب خودداری کودک محرم از کاربرد بوی خوش باشد.
برخی فقیهان امامی، از جمله
شیخ طوسی ، در برخی آثار خود، به پشتوانه احادیثی
که تنها چند گونه خوشبوکننده را بر محرم ممنوع ساختهاند، تنها چهار
یا پنج
یا شش
گونه ماده معطر را مشمول این حکم دانستهاند که عبارتند از: مشک، عود، عنبر، زعفران، کافور، و اسپرک (ورس). به باور این فقیهان، احادیث یاد شده مخصص احادیث عام است.
برخی از اینان خودداری از دیگر مواد خوشبوکننده را برای احرام گزار مستحب و کاربرد آنها را مکروه دانستهاند.
از پشتوانههای این سخن، تعبیر «لاینبغی» در برخی احادیث عام است که مقصود از آن را کراهت شمردهاند.
مهمترین دلیلهای ضعف دیدگاه غیر مشهور، به باور پیروان دیدگاه مشهور (تعمیم مصداقهای طیب) عبارتند از: امکان مناقشه در سند و دلالت احادیث دلالت گر بر حصر، وجود مناط حرمت در همه انواع طیب، وجود اختلاف در این روایتها و فراوانی احادیث عام دلالت گر بر حرمت هر گونه طیب.
برخی فقیهان پسین پیرو این دیدگاه، التزام به سخن مشهور را سازگار با احتیاط شمردهاند.
پارهای منابع فقهی با وجود پذیرش نظر مشهور، گویا به پشتوانه ادله یاد شده، حرمت کاربرد این چند ماده یاد شده را مؤکد میدانند.
بر پایه دیدگاه مشهور، هر چیز که عرفا «طیب» به شمار رود، یعنی هر چیز خوشبو که غرض اصلی یا آشکار از کاربردش بوی خوش آن باشد، مشمول حکم حرمت است.
با این همه، در
فقه اسلامی درباره صدق عنوان «طیب» بر برخی چیزهای خوشبو اختلافات جدی وجود دارد و همه مصداقهای طیب ممنوع، به باور پیروان مذاهب گوناگون یکسان نیستند.
مثلا گیاه حنا را مالک و شافعی و احمد حنبل و امامیان، بر خلاف ابوحنیفه، طیب نمیدانند
و روغن بنفشه را حنبلیان، مالکیان و حنفیان
بر خلاف شافعیان و برخی امامیان
طیب به شمار آوردهاند. همچنین کاجیره (عصفر) به باور احمد حنبل و شافعیان و امامیان طیب نیست؛ ولی به باور مالک و
محمد بن حسن شیبانی ، از حنفیان، طیب است.
بیشتر این مصداقهای مناقشه برانگیز را میتوان در دو گروه اصلی جای داد: گیاهان خوشبو و خوراکیهای خوشبو.
برخی منابع فقهی امامی
و اهل سنت
گیاهان خوشبو را سه گونه دانستهاند:
۱. گیاهانی که به سبب معطر بودن کاشته نمیشوند و از آنها عطر گرفته نمیشود، مانند گیاهان صحرایی از جمله اذخر و شب بو و درمنه و گلهای میوهها.
۲. گیاهانی که به سبب خوشبو بودن تکثیر میشوند و از آنها عطر هم به دست میآید؛ مانند
گل سرخ ،
بنفشه،
یاسمن و
نیلوفر.
۳. گیاهانی که به سبب معطر بودن کاشته میشوند، ولی از آنها عطر به دست نمیآید؛ مانند
گل نرگس ،
ریحان و
مرزنجوش . بیشینه قریب به اتفاق فقیهان امامی
و اهل سنت
کاربرد گونه اول از گیاهان خوشبو را بر احرام گزار حرام نمیدانند؛ چنان که در حدیثی
از
امام صادق علیهالسّلام کاربرد گیاهان صحرایی یاد شده تجویز گشته است. ولی درباره دو گونه دیگر اختلاف نظر وجود دارد: برخی
کاربرد گونه دوم و برخی
از جمله شافعی، استعمال گونه سوم آنها را ممنوع شمردهاند، به ویژه گونه دوم که مصداقهای آن به تصریح برخی فقیهان «طیب» به شمار میروند. شماری از فقیهان هم در دو گونه اخیر یا یکی از آنها قائل به جواز یا کراهت شدهاند.
بسیاری از فقیهان امامی و اهل سنت کوشیدهاند برای استفاده احرام گزار از گلها با عنوان عام «ریاحین» حکمی فراگیر بیان کنند. برخی فقها
از جمله مالکیان و بیشتر امامیان، همه ریاحین را مکروه شمردهاند و برخی
از جمله شافعیان و شماری از امامیان آن را حرام دانستهاند. در
فقه حنفی، هر دو قول کراهت
و حرمت
گزارش شده است. پشتوانه برخی قائلان به حرمت، احادیثی
است که فقیهان دیگر آنها را اصالتا یا در مقام جمع میان
روایات، بر کراهت حمل کردهاند.
احادیث یاد شده از پشتوانههای حرمت کاربرد گیاهان گونه دوم در تقسیم سه گانه پیشین است.
به تصریح فقیهان امامی
و اهل سنت
میوههای خوشبو مانند سیب و نیز عصاره آنها
در شمار گونه اول نباتات در تقسیم پیشین قرار میگیرد و خوردن آنها از آن رو که «طیب» به شمار نمیروند، برای احرام گزار جایز است. در حدیثی
از
امام صادق علیهالسّلام جواز خوردن میوهها چنین تعلیل شده که آنها «طعام» هستند، نه «طیب». البته
شیخ طوسی خودداری از آنها را اولی شمرده است. بوییدن میوههای خوشبو را نیز بیشتر فقیهان جایز دانستهاند
ولی این کار در برخی احادیث شیعی
ممنوع به شمار رفته و بسیاری از امامیان به پشتوانه همین دلیل، به حرمت بوییدن آنها باور دارند.
برخی از آنها به پشتوانه ادله دیگر، از تلازم میان خوردن و استشمام، به جواز آن معتقدند.
به باور فقیهان امامی
و اهل سنت،
به پشتوانه ادله عام و نیز احادیث خاص، از جمله تعبیر «او طعاما فیه طیب»،
خوردن غذایی که شامل مواد معطر مانند زعفران باشد، بر محرمان
حرام است. البته حرمت خوراک یاد شده منوط بدان است که ماده معطر در غذا مستهلک نشده باشد. مالکیان و برخی حنفیان در صورتی که خوراک آغشته به طیب، مطبوخ و پخته باشد، به سبب استحاله طیب در غذا، خوردن آن را جایز دانستهاند.
بر پایه مذاهب گوناگون فقهی، در هر یک از مصداقهای طیب، یک یا چند کاربرد آن بر احرام گزاران ممنوع است. به گفته شماری از فقیهان امامی،
در احادیث مربوطه تنها بر سه گونه کاربرد یعنی بوییدن، تناول کردن و مالیدن عطر تاکید شده است. با این همه، به تصریح برخی امامیان،
میتوان به پشتوانه اجماع و ادله دیگر «استعمال طیب» را شامل همه گونههای کاربرد بوی خوش دانست. آرای مذاهب گوناگون درباره شمول حکم حرمت بر برخی از انواع کاربرد طیب مختلف است. اما میتوان مهمترین انواع کاربرد بوی خوش را که در بیشتر مذاهب برای احرام گزاران ممنوع به شمار رفته، چنین برشمرد: آغشتن بدن و لباس به مواد خوشبوکننده (عطر زدن به بدن و لباس)،
خوردن و آشامیدن طیب،
مالیدن روغن خوشبو به بدن،
سرمه کشیدن با مواد معطر،
پوشیدن لباس معطر
و انتفاع از عطر به شکل بخور.
پشتوانه این سخنان، احادیث عام دلالت گر بر حرمت کاربرد بوی خوش در حال احرام و نیز احادیث خاص دلالت گر بر کاربردهای یاد شده است.
همچنین احادیث دلالت گر بر حرمت کاربرد بوی خوش برای
غسل میت محرم و نیز احادیث دلالت گر بر حرمت کاربرد روغن خوشبو پیش از احرام را به طریق اولی دال بر حکم حرمت در موارد یاد شده دانستهاند.
البته درباره برخی انواع یاد شده سخنان نادری جز حرمت، مانند کراهت و جواز، در منابع فقهی یاد شده است؛ از جمله: کراهت کاربرد روغن خوشبو
و کراهت کاربرد سرمه خوشبو.
از سوی دیگر، به تصریح فقیهان امامی
و اهل سنت
همه کارهای مربوط به مواد خوشبوکننده بر احرام گزار حرام نیست؛ بلکه کارهایی که بهره بردن از بوی خوش (به تعبیر فقها: «استعمال طیب» و «انتفاع طیب») به شمار نمیروند، جایز است؛ همچون: دیدن و خرید و فروش عطر و عبور کردن از محل فروش عطر. به گفته
علامه حلی ، «استعمال طیب» عبارت است از بوییدن عطر، مالیدن آن به بدن و لباس و چسباندن ماده معطر به آن دو به قصد خوشبو شدن.
به باور او، درباره هر چیز که بیشترین کاربرد آن، خوشبو کردن باشد، دیگر کاربردها مانند خوردن و کاربرد دارو در حال احرام ممنوع است؛ ولی کاربرد چیزهایی که بیشتر استعمالی چون خوردن یا معالجه دارند، بر احرام گزار جایز است.
درباره حکم فقهی برخی کاربردهای بوی خوش در حال احرام، میان مذاهب اسلامی و حتی گاه میان فقیهان یک مذهب فقهی، اختلاف نظر وجود دارد یا در منابع فقهی آرای تفصیلی یاد شده است؛ یعنی حرمت کاربرد طیب منوط به تحقق قیود و شروطی گشته است. برخی از این قبیل کاربردهای بوی خوش عبارتند از:
بوییدن عطر از روی عمد بر پایه فقه امامی
و حنبلی
بر احرام گزار حرام است. شافعیان
در برخی مصداقهای طیب مانند گلها و مالکیان
در عطرهای دارای اثر ماندگار (به تعبیر آنان: «طیب مؤنث») به حرمت استشمام باور دارند. ولی مالکیان
در دیگر عطرها («طیب مذکر») و حنفیان
به طور کلی بوییدن را مکروه شمردهاند. به دیدگاه مشهور فقهی، بوییدن گلاب مانند بوییدن گل خوشبو بر محرم ممنوع است؛
ولی برخی شافعیان استشمام گلاب را بدین استناد که این استفاده کاربرد غالب آن نیست، حرام ندانستهاند.
به باور شماری از فقیهان امامی
و اهل سنت،
مالیدن دست یا هر نقطه بدن یا لباس به ماده خوشبوکننده، حرام و موجب
کفاره است، بدین شرط که آن ماده مرطوب باشد یا خشک ولی به صورت پودر باشد و یا عین ماده به بدن یا لباس بچسبد و آن را خوشبو کند؛ و گر نه حرام نیست.
بر پایه دیدگاه شماری از فقیهان، کاربرد فرش یا فراش معطر برای نشستن یا خوابیدن اصولا بر محرم حرام است.
ولی اگر بر فرش عطرآلود پارچهای قرار گیرد که مانع خوشبو شدن لباس احرام گزار و تماس با ماده معطر باشد، نشستن یا خوابیدن بر آن بر فرد محرم جایز است.
به باور فقیهان امامی
و اهل سنت،
نشستن احرام گزار نزد عطرفروش و نیز کسی که به خود عطر زده، جایز است و به باور برخی از آنها مکروه به شمار میرود. برخی فقها
جواز این کار را منوط به آن دانستهاند که بوی عطر جذب بدن یا لباس احرام گزار نشود. شماری از فقیهان امامی و اهل سنت در صورتی که قصد او از این کار استشمام بوی خوش باشد، چنین کارهایی را مکروه یا حرام شمردهاند.
نشستن در محلی که بخور عطر در آن جا وجود دارد، نیز بر پایه فقه شافعی مکروه است.
جابه جا کردن عطر در ظرف دربسته به باور فقیهان حرام نیست؛
ولی در صورتی که آن ظرف دربسته نباشد یا جابه جا کردن به قصد استشمام صورت گیرد، شماری از فقیهان به حرمت این کار باور دارند.
استنشاق ماده خوشبو از راه بینی (سعوط) به باور بسیاری از فقها
بر محرم ممنوع است؛ هر چند به باور بعضی، حرام و موجب
کفاره نیست.
شماری از فقیهان،
حقنه کردن ماده خوشبو را نیز بر احرام گزار حرام شمردهاند.
بر پایه منابع فقهی، شستن بدن با موادی چون
سدر ،
خطمی و اشنان (گیاهی که پیشتر برای شست وشو به کار میرفته) در صورتی که آمیخته با خوشبوکننده نباشد، بر احرام گزار حرام نیست.
البته بسیاری از فقیهان کاربرد این شویندهها را مکروه و اندکی از فقیهان برخی از آنها را ممنوع شمردهاند.
همچنین کاربرد شویندههای جدید مانند شامپو و صابون و خمیر دندان در منابع فقهی اهل سنت تجویز شده
و بیشتر فقیهان امامی معاصر از باب
احتیاط خودداری از آنها به ویژه شویندههای معطر را لازم شمردهاند.
به باور فقیهان
استفاده کردن احرام گزار از لباسی که با مواد معطر (طیب) مانند زعفران و گلهای خوشبو رنگ آمیزی شده، ممنوع است؛ مگر آن که بوی خوش رنگ از میان رفته باشد. ولی اگر لباس با موادی رنگ شده باشد که عرفا مصداق «طیب» نیستند، کاربرد آن جایز است. مثلا پوشیدن لباسی که با عصفر (گیاهی سرخ رنگ) رنگ شده، به باور امامیان،
شافعیان
و حنبلیان
که آن را طیب نمیدانند، جایز و به باور حنفیان
و مالکیان
که آن را مصداق طیب میشمرند، حرام یا مکروه است. البته مالکیان میان لباس رنگ شده «مفدم» که از رنگ خوشبو اشباع شده و «مورد» که از رنگ اشباع نشده، تفاوتهایی را برشمردهاند.
فقیهان، به ویژه فقهای امامی، برخی مصداقهای بوی خوش یا کاربردهای آن را از شمول حکم حرمت مستثنا دانستهاند. این موارد عبارتند از:
به باور فقیهان امامی
و شماری از فقیهان اهل سنت
از جمله مالکیان، خلوق
کعبه (عطر ویژه پوشش کعبه) به پشتوانه احادیث
از حکم حرمت استشمام بر احرام گزار استثنا گشته و بهره بردن از آن موجب
کفاره قلمداد نشده است. البته اگر بدن یا لباس احرام گزار به مقداری فراوان از خلوق کعبه آغشته شود، مالکیان رفع آن را واجب دانستهاند.
مقصود از خلوق، عطری ویژه مرکب از موادی چون زعفران است که کعبه با آن خوشبو میشده است.
اندکی از فقیهان این استثنا را افزون بر این عطر خاص، شامل هر عطری شمردهاند که کعبه بدان آغشته میشود.
به باور فقیهان امامی،
به پشتوانه حدیثی،
عبور هنگام سعی از بازار عطرفروشان که پیشتر در محوطه میان صفا و مروه قرار داشته و استشمام بوی عطر موجود در فضای آن جا بر احرام گزار حرام نیست. شماری از فقیهان امامی
و اهل سنت
به طور کلی عبور از هر بازار عطرفروشی و استشمام بوی آن را در حال احرام جایز و شماری از اهل سنت
از جمله مالک، آن را مکروه شمردهاند.
همه فقیهان امامی
و اهل سنت
در صورت اضطرار و حتی نیاز، کاربرد بوی خوش را برای احرام گزار روا شمردهاند. پشتوانه آنان، احادیث گوناگون
ناظر بر جایز بودن کارهایی چون خوردن، سرمه کشیدن، استنشاق کردن و مالیدن مواد خوشبو مانند روغن به بدن برای مداوا یا نیازهای ضروری دیگر است. گاهی هم فقیهان از باب جمع میان روایات، مفاد احادیث تجویز کننده عام را بر صورت اضطرار حمل کردهاند.
به تصریح فقها
و به پشتوانه احادیث، اگر ماده معطر مانند زعفران به گونهای با مادهای دیگر مخلوط و در آن مستهلک شود که از نظر عرف، مصداق «طیب» نباشد، کاربرد آن مانند خوردن بر احرام گزار حرام نیست؛ به ویژه اگر همه ویژگیهای آن ماده یعنی بو و رنگ و طعم آن از میان رفته باشد. البته اگر تنها بوی ماده خوشبو باقی مانده باشد، بیشتر فقیهان به حرمت آن باور دارند.
به دیدگاه شماری از فقیهان، در صورتی که تنها بوی ماده معطر از میان رفته و دو وصف دیگر باقی مانده باشد، نیز کاربرد آن جایز است.
ولی برخی امامیان، حنبلیان و شافعیان در فرضی که طعم یا رنگ باقی مانده باشد، استفاده از آن را ممنوع دانستهاند.
در صورتی که عین ماده خوشبو باقی مانده، ولی بوی آن از میان رفته باشد، مالکیان به ممنوعیت کاربرد آن باور دارند.
همچنین در صورتی که بوی ماده خوشبوکننده بر اثر مرور زمان از میان رفته باشد، کاربرد آن به باور بیشتر فقیهان جایز است.
ولی مالک در این فرض و نیز در حالی که بر اثر شسته شدن لباس رنگ آمیزی شده، عین ماده خوشبو یا رنگ آن باقی مانده و بوی آن از میان رفته باشد، کاربرد آن را
مکروه شمرده است.
کاربرد عمدی بوی خوش در حال احرام، از نگاه فقیهان امامی
و اهل سنت
موجب کفاره است. در بیشتر منابع پیشین امامی، تنها برخی کاربردهای طیب مشمول کفاره قلمداد شدهاند؛
همچنان که بر پایه احادیث، تنها یک یا دو گونه از این کاربردها از جمله روغن مالیدن و تناول کردن کفاره دارند.
با این همه، فقیهان امامی بیشتر به پشتوانه
اجماع ، همه مصداقهای ممنوع طیب و نیز همه روشهای کاربرد بوی خوش از جمله استفاده آن به صورت عطر، خوراک، بخور، سرمه، رنگ، استنشاق و روغن (پماد) و نیز لمس کردن را مشمول کفاره دانستهاند.
فقیهان اهل سنت نیز تقریبا همین باور را دارند.
اندکی از فقیهان امامی برآنند که کفاره طیب تنها در چند مصداق ویژه طیب که در احادیث یاد شده، مطابق با نظر غیر مشهور
واجب است.
کاربرد عمدی طیب به دست شخص فاقد حس بویایی (اخشم) موجب کفاره است.
از آن جا که حرمت کاربرد بوی خوش، حکمی پیوسته و شامل همه لحظات احرام است، در صورتی که احرام گزار پس از کاربرد آن به سبب فراموشی یا اجبار یا اکراه در زمان مناسب به رفع آن اقدام نکند، کفاره بر او واجب میشود.
همچنین در صورتی که خود به خود مادهای خوشبو به بدن و لباس او بچسبد و او در زایل کردن آن در زمان مناسب اهمال کند،
حنفیان استشمام بوی خوش را موجب کفاره نمیدانند.
کفاره بوی خوش در فقه امامی، به پشتوانه احادیث، قربانی کردن یک گوسفند است؛
همچنان که حنفیان نیز کفاره کاربرد عمدی و بدون عذر بوی خوش را همین دانستهاند.
البته وجوب این کفاره منوط به آن است که دست کم یک عضو کامل به ماده خوشبوکننده آغشته شده باشد و در صورت آغشته شدن بخشی از یک عضو به عطر، کفاره آن اطعام یک مسکین (صدقه دادن) است.
ولی به باور دیگر مذاهب چهارگانه اهل سنت، به گونه مطلق و نیز به دیدگاه حنفیان در صورت به کار بردن طیب به سبب عذر، کفاره بوی خوش عبارت است از تخییر میان سه گزینه: قربانی کردن یک گوسفند، اطعام شش مسکین، و سه روز روزه گرفتن.
البته سخنانی دیگر نیز در این مذاهب یاد شده است.
در پارهای روایتهای شیعی
کفاره طیب صدقه دادن یاد شده است که افزون بر مناقشه سندی و دلالتی،
در منابع گوناگون فقهی بر موارد ویژه حمل شده است؛ از جمله کفاره کاربرد بوی خوش در حال اضطرار و نیاز، کفاره طیب در صورت جهل و فراموشی، و حمل بر استحباب.
کاربرد طیب به سبب جهل یا اشتباه و یا فراموشی، به باور مشهور فقیهان امامی
و شماری از فقیهان اهل سنت
از جمله بیشتر حنبلیان و شافعیان، مشمول کفاره نیست. ولی دیگر فقیهان اهل سنت در صورت کاربرد بوی خوش به سبب فراموشی یا جهل نیز کفاره را واجب دانستهاند.
حتی برخی شافعیان در صورت کاربرد چیزی خوشبو با علم به حکم و جهل به وجوب کفاره یا ناآگاهی از طیب بودن آن (جهل به موضوع) به وجوب کفاره باور دارند.
اگر کاربرد بوی خوش برآمده از اکراه باشد، کفاره واجب نیست.
در موارد اضطرار به کاربرد طیب، گاهی ادای کفاره واجب به شمار رفته است؛ از جمله درباره کاربرد روغن یا داروی خوشبو.
اگر احرام گزار به گونه مکرر به کاربرد بوی خوش اقدام کند، به باور شماری از فقیهان، در صورتی که این کارها در یک زمان صورت گیرد، تنها یک کفاره و در غیر این صورت، کفارههای گوناگون واجب خواهد شد.
شماری دیگر در صورت تقارب زمانی وقوع اسباب گوناگون (اتحاد مجلس)، به تداخل
کفارات (وجوب یک کفاره) باور دارند و بعضی اتحاد صنف را معیار تداخل شمردهاند.
افزون بر حکم اصلی حرمت کاربرد بوی خوش در حال احرام، احکامی دیگر نیز درباره موضوع بوی خوش وجود دارد که مهمترین آنها چگونگی تحلل محرم از طیب در احرام
حج و
عمره است. این احکام عبارتند از:
به باور فقیهان امامی،
در احرام عمره خواه مفرده و خواه تمتع، با انجام شدن حلق یا تقصیر، کاربرد بوی خوش بر احرام گزار
حلال میشود. در احرام
حج قران و
افراد به پشتوانه احادیث، با انجام حلق یا تقصیر پس از دیگر اعمال منا یعنی
رمی جمره عقبه و قربانی کردن،
تحلل از طیب حاصل میگردد.
برخی فقها
این تحلل را منوط به آن دانستهاند که طواف و سعی پیش از اعمال منا انجام شده باشد. ولی دیگر افراد آنان، به پشتوانه اطلاق ادله، چنین شرطی را نپذیرفتهاند.
به باور مشهور فقیهان امامی،
به دلیل احادیث گوناگون،
در احرام
حج تمتع با حصول تحلل اول (وقوع حلق یا تقصیر پس از رمی جمره عقبه و ذبح قربانی
حرمت کاربرد بوی خوش پایان نمیپذیرد، مگر آن که پیشتر طواف زیارت ادا شده باشد. البته مفاد بعضی روایات
در
منابع شیعی بر
حلیت طیب پس از تحلل اول (حلق یا تقصیر) دلالت دارد که فقیهان آنها را قابل تخصیص شمرده یا بر
تقیه یا بر غیر حج تمتع حمل کردهاند.
ولی به پشتوانه روایتهای پیشین، ابن ابی عقیل عمانی و اندکی دیگر از فقیهان در حج تمتع به کراهت کاربرد بوی خوش پس از تحلل اول تا هنگام تحلل دوم باور دارند.
اندکی از فقیهان امامی، بر خلاف نظر مشهور، برآنند که در صورت تقدم طواف زیارت بر اعمال منا در حج قران یا افراد یا به سبب اضطرار در حج تمتع، با ادای طواف و سعی، تحلل از طیب حاصل میشود.
در احرام حج تمتع، تحلل از بوی خوش پس از تحلل دوم تحقق مییابد و تحلل دوم به باور شماری از فقیهان امامی
پس از ادای طواف و
نماز طواف و به باور بیشتر آنان
پس از انجام دادن سعی حاصل میگردد و پشتوانه آن احادیث و
استصحاب است.
بر پایه فقه امامی،
کاربرد بوی خوش در حج تمتع پس از
طواف زیارت تا هنگام ادای
طواف نساء مکروه است. فقیهان مقصود از نهی را در صحیحه محمد بن اسماعیل
که این کار را تا طواف نساء ممنوع شمرده است، کراهت دانسته یا آن را بر وجوهی دیگر قابل حمل شمردهاند.
به باور فقیهان اهل سنت، در عمره مفرده و نیز عمره تمتع، با حصول تحلل که با انجام شدن حلق یا تقصیر تحقق مییابد همه محرمات احرام از جمله بهره بردن از بوی خوش بر شخص محرم حلال میشود.
بر پایه دیدگاه مشهور در فقه اهل سنت،
در حج با انجام شدن دو کار از سه واجب حج یعنی رمی جمره عقبه، حلق یا تقصیر و طواف، تحلل اول رخ میدهد و با انجام شدن کار سوم، تحلل دوم یا تحلل اکبر حاصل میشود. البته به باور برخی، تحلل اول با رمی جمره عقبه و بر پایه نظری دیگر، با حلق محقق میگردد.
از دیدگاه فقیهانی که حلق را «نسک» نمیدانند، تحلل اول با انجام شدن یکی از دو کار دیگر تحقق مییابد.
به باور فقیهان مذاهب اهل سنت جز مالکیان، پس از تحلل اول، جز مباشرت جنسی و نکاح همه محرمات احرام از جمله کاربرد بوی خوش بر محرم حلال میشود.
پشتوانه این نظر، چند روایت و نیز گزارش
عایشه از حج پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است که پیامبر پیش از ادای طواف زیارت بوی خوش به کار برد.
ولی مالکیان به پشتوانه سخنی از
عمر بن خطاب بر آنند که پس از تحلل اول، کاربرد بوی خوش هم بر احرام گزار
حلال نمیشود و حرمت آن تا هنگام تحلل دوم ادامه دارد.
شافعی استناد به روایت عمر را نپذیرفته است.
به باور شافعیان، پس از تحلل اول تا حصول تحلل دوم، کاربرد بوی خوش جایز و بلکه
مستحب است.
اگر هنگام احرام بدن یا لباس احرام گزار بی اختیار یا با اختیار آغشته به عطر شود، به دیدگاه همه فقیهان امامی
و اهل سنت،
برطرف کردن بوی خوش از بدن و لباس با روشهایی چون شستن یا عوض کردن آن واجب است. این وجوب، فوری است.
بیشتر فقیهان به پشتوانه احادیث، بر آنند که احرام گزار خود میتواند به رفع بوی خوش بپردازد. حتی اندکی از آنها به پشتوانه احادیث یاد شده گفتهاند که اگر ازاله بوی خوش مستلزم بوییدن باشد، استشمام هم جایز است.
ولی برخی از آنها باور دارند که احرام گزار نباید خود این کار را انجام دهد؛ بلکه لازم است فردی غیر محرم را به این کار وادارد یا با واسطه ابزاری این کار را انجام دهد تا عطر را لمس نکند.
شماری از فقیهان درخواست رفع بوی خوش از غیرمحرم را
مستحب دانستهاند.
اگر احرام گزار اندکی آب همراه داشته باشد که برای رفع بوی خوش و وضو گرفتن کافی نباشد، شماری از فقیهان به وجوب زایل کردن بوی خوش با آب و
طهارت با
تیمم باور دارند؛ زیرا طهارت با آب دارای بدل است. برخی به
تخییر باور دارند. ولی دیگر فقیهان بر آنند که طهارت با آب مقدم است و کاربرد بوی خوش به سبب فقدان آب جایز به شمار میرود.
شماری از فقیهان در صورت اصابه بوی خوش در وقت، طهارت را مقدم شمردهاند و در غیر این صورت، ازاله بو را مقدم دانستهاند.
در صورتی که احرام گزار ناخواسته در فضای آکنده از بوی خوش قرار گیرد، به باور فقیهان امامی،
به پشتوانه احادیث،
واجب است بینی خود را بگیرد تا بوی خوش را استشمام نکند. همچنین است هنگامی که احرام گزار مضطر به دیگر کاربردهای مواد خوشبو مانند لمس کردن یا خوردن شود یا به تصرفات مجاز در مواد خوشبو مانند خرید و فروش بپردازد؛
زیرا اضطرار به یک گونه کاربرد بوی خوش، موجب جواز کاربردهای دیگر آن نمیگردد، بلکه باید به مورد اضطرار اکتفا شود.
البته شماری از فقیهان گفتهاند که امر به گرفتن بینی در احادیث یاد شده، قابل حمل بر
استحباب است.
به باور مشهور فقیهان امامی،
به پشتوانه احادیثی
از امامان علیهالسّلام هر گاه احرام گزار در معرض بوی ناخوشایند قرار گیرد، گرفتن بینی برای احتراز از استشمام بوی بد حرام است، هر چند انجام دادن این کار موجب
کفاره نیست.
البته شماری از فقیهان
از باب احتیاط به این حکم ملتزم شدهاند. به باور برخی از باورداران به حرمت، دلالت احادیث یاد شده بر حرمت خدشه ناپذیر است.
(۱) الاستبصار: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
(۲) الاستذکار: ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.)، به کوشش سالم عطا و محمد معوض، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۰م.
(۳) اضواء البیان: محمد امین الشنقیطی (م. ۱۳۹۳ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۴) اعانة الطالبین: السید البکری الدمیاطی (م. ۱۳۱۰ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
(۵) الام: الشافعی (م ۲۰۴ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق.
(۶) البحر الرائق: ابونجیم المصری (م. ۹۷۰ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۷) بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م. ۵۸۷ق.) ، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
(۸) تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق علیه السلام، ۱۴۲۰ق.
(۹) تحفة الفقهاء: علاء الدین السمرقندی (م. ۵۳۵/۵۳۹ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۱۰) تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۴ق.
(۱۱) تنویر الحوالک: السیوطی (م. ۹۱۱ق.) ، به کوشش محمد الخالدی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸.
(۱۲) تهذیب الاحکام: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
(۱۳) جامع المقاصد: الکرکی (م. ۹۴۰ق.) ، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۱ق.
(۱۴) الجامع للشرائع: یحیی بن سعید الحلی (م. ۶۹۰ق.) ، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق.
(۱۵) جواهر الکلام: النجفی (م. ۱۲۶۶ق.) ، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۶) الجوهر النقی: الماردینی (۷۵۰ق.) ، دار الفکر.
(۱۷) حاشیة الدسوقی: الدسوقی (م. ۱۲۳۰ق.) ، احیاء الکتب العربیه.
(۱۸) حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (م. ۱۲۵۲ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۱۹) الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. ۱۱۸۶ق.) ، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش.
(۲۰) الخلاف: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق.
(۲۱) الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. ۷۸۶ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
(۲۲) ذخیرة المعاد: محمد باقر السبزواری (م. ۱۰۹۰ق.) ، آل البیت علیهم السلام.
(۲۳) رسائل المرتضی: السید المرتضی (م. ۴۳۶ق.) ، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دار القرآن، ۱۴۰۵ق.
(۲۴) روضة الطالبین: النووی (م. ۶۷۶ق.) ، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه.
(۲۵) السرائر: ابن ادریس (م. ۵۹۸ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
(۲۶) شرائع الاسلام: المحقق الحلی (م. ۶۷۶ق.) ، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق.
(۲۷) الشرح الکبیر: ابوالبرکات (م. ۱۲۰۱ق.) ، مصر، دار احیاء الکتب العربیه.
(۲۸) الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م. ۶۸۲ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه.
(۲۹) الصحاح: الجوهری (م. ۳۹۳ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
(۳۰) صحیح البخاری: البخاری (م. ۲۵۶ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
(۳۱) صحیح مسلم بشرح النووی: النووی (م. ۶۷۶ق.) ، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
(۳۲) صحیح مسلم: مسلم (م. ۲۶۱ق.) ، بیروت، دار الفکر.
(۳۳) صراط النجاة: میرزا جواد التبریزی، برگزیده، ۱۴۱۶ق.
(۳۴) الطبقات الکبری: ابن سعد (م. ۲۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر.
(۳۵) عمدة القاری: العینی (م. ۸۵۵ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۳۶) العین: خلیل (م. ۱۷۵ق.) ، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
(۳۷) فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. ۶۲۳ق.) ، دار الفکر.
(۳۸) الفقه الاسلامی و ادلته: وهبة الزحیلی، دمشق، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
(۳۹) فقه السنه: سید سابق، بیروت، دار الکتاب العربی.
(۴۰) الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل البیت علیهم السلام: عبدالرحمن الجزیری، محمد غروی و مازج یاسر، بیروت، الثقلین، ۱۴۱۹ق.
(۴۱) قواعد الاحکام: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ق.
(۴۲) الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (م. ۴۴۷ق.) ، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیرالمؤمنین علیه السلام، ۱۴۰۳ق.
(۴۳) الکافی: الکلینی (م. ۳۲۹ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
(۴۴) کتاب الحج: تقریر بحث الگلپایگانی، الصابری، قم، الخیام، ۱۴۰۰ق.
(۴۵) کشاف القناع: منصور البهوتی (م. ۱۰۵۱ق.) ، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۴۶) کشف اللثام: الفاضل الهندی (م. ۱۱۳۷ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
(۴۷) کفایة الاحکام (کفایة الفقه): محمد باقر السبزواری (م. ۱۰۹۰ق.) ، به کوشش الواعظی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۳ق.
(۴۸) لسان العرب: ابن منظور (م. ۷۱۱ق.) ، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
(۴۹) المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
(۵۰) المبسوط: السرخسی (م. ۴۸۳ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۵۱) مجمع الزوائد: الهیثمی (م. ۸۰۷ق.) ، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۲ق.
(۵۲) مجمع الفائدة و البرهان: المحقق الاردبیلی (م. ۹۹۳ق.) ، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
(۵۳) المجموع شرح المهذب: النووی (م. ۶۷۶ق.) ، دار الفکر.
(۵۴) المحلی بالآثار: ابن حزم الاندلسی (م. ۴۵۶ق.) ، به کوشش احمد شاکر، بیروت، دار الفکر.
(۵۵) مختلف الشیعه: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
(۵۶) مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. ۱۰۰۹ق.) ، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۰ق.
(۵۷) المدونة الکبری: مالک بن انس (م. ۱۷۹ق.) ، مصر، مطبعة السعاده.
(۵۸) المراسم العلویه: سلار حمزة بن عبدالعزیز (م. ۴۴۸ق.) ، به کوشش حسینی، قم، المجمع العالمی لاهل البیت: ، ۱۴۱۴ق.
(۵۹) مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: الشهید الثانی (م. ۹۶۵ق.) ، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
(۶۰) مستند الشیعه: احمد النراقی (م. ۱۲۴۵ق.) ، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۵ق.
(۶۱) مسند احمد: احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ق.) ، بیروت، دار صادر.
(۶۲) المصنف: ابن ابی شیبه (م. ۲۳۵ق.) ، به کوشش سعید محمد، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
(۶۳) المعتمد فی شرح المناسک: محاضرات الخوئی (م. ۱۴۱۳ق.) ، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، ۱۴۱۰ق.
(۶۴) معجم علوم القرآن: ابراهیم محمد الجرمی، دمشق، دار القلم، ۱۴۲۲ق.
(۶۵) مغنی المحتاج: محمد الشربینی (م. ۹۷۷ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
(۶۶) المغنی: عبدالله بن قدامه (م. ۶۲۰ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه.
(۶۷) المقنع: الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، قم، مؤسسة الامام الهادی علیه السلام، ۱۴۱۵ق.
(۶۸) المقنعه: المفید (م. ۴۱۳ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
(۶۹) من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
(۷۰) مناسک حج (محشی): محمدرضا محمودی، تهران، مشعر، ۱۴۲۹ق.
(۷۱) منتهی المطلب: العلامة الحلی (م. ۷۲۶ق.) ، چاپ سنگی.
(۷۲) مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م. ۹۵۴ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
(۷۳) الموطا: مالک بن انس (م. ۱۷۹ق.) ، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق.
(۷۴) المهذب: القاضی ابن البراج (م. ۴۸۱ق.) ، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۶ق.
(۷۵) النهایه: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۰ق.
(۷۶) وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ق.) ، قم، آل البیت علیهم السلام، ۱۴۱۲ق.
(۷۷) الوسیلة الی نیل الفضیله: ابن حمزه (م. ۵۶۰ق.) ، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۸ق.
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «بوی خوش».