تقوا و احترام (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از اثرات تقواپیشگی حفظ
حرمت دیگران مخصوصا
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم،
ماههای حرام، و حاجیان و ... است.
تقواپیشگی، مستلزم حفظ
حرمت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم میباشد:
ان الذین یغضون اصوتهم عند رسول الله اولـئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی لهم مغفرة واجر عظیم.
آنها که صدای خود را نزد
رسول خدا کوتاه میکنند همان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا خالص نموده، و برای آنان
آمرزش و
پاداش عظیمی است!
ان الذین یغضون اصواتهم عند رسول الله اولئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی ... ، کلمه غض صوت، معنای خلاف رفع الصوت، را میدهد. و کلمه
امتحان به معنای ابتلاء و
اختیار است، و امتحان را وقتی به کار میبرند که بخواهند وضع چیزی که تاکنون برایشان مجهول بوده معلوم کنند، و چون این معنا در مورد خدای تعالی محال است، ناگزیر باید بگوییم که امتحان در مورد خدای تعالی به معنای تمرین دادن و
عادت دادن است، هم چنان که بعضی اینطور معنا کردهاند. و یا امتحان را به معنای
محنت و
مشقت دادن به
قلب معنا کنیم، و بگوییم خدای تعالی این مشقتها را بر دلها تحمیل میکند تا قلبها به
تقوی عادت کنند.
سیاق این
آیه سیاق
وعده جمیلی است در برابر آهسته کردن
صدا پیش روی
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بعد از آنکه
مؤمنین را توصیف میکند به اینکه خداوند دلهایشان را برای تقوی تمرین داده. و این خود تاکید و تقویتی است برای مضمون آیه قبلی تا مؤمنین را
تشویق کند به اینکه نهی در آن آیه را عمل کنند. و در اینکه در این آیه از پیامبر
اسلام تعبیر کرد به رسول الله، و در آیه قبلی تعبیر کرد به نبی، اشارهای است به ملاک حکم، خواسته بفهماند شخص رسول بدان جهت که رسول است هر قسم رفتاری که با آن جناب بشود با مرسل و فرستنده او شده است، اگر او را
تعظیم و
احترام کنند
خدا را احترام کردهاند، پس آهسته سخن گفتن نزد او، احترام و تعظیم و بزرگداشت خدای سبحان است، و مداومت بر این سیره- که از کلمه" یغضون" استفاده میشود، چون مضارع استمرار را میرساند- کاشف از این است که این کسانی که چنین ادبی دارند تقوی
خلق آنان شده، و خدا دلهایشان را برای تقوی تمرین داده.
لهم مغفرة و اجر عظیم، این نیز وعده جمیلی است در برابر تقوایی که در
دل دارند، هم چنان که فرموده: و العاقبة للتقوی.
تقوای الهی، مستلزم حفظ حرمت
ماههای حرام است:
الشهر الحرام بالشهر الحرام... واتقوا الله واعلموا ان الله مع المتقین.
ماه حرام، در برابر
ماه حرام !... و از
خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید)! و بدانید
خدا با
پرهیزکاران است!
یـایها الذین ءامنوا لاتحلوا شعـئر الله ولاالشهر الحرام... واتقوا الله ان الله شدید العقاب.
ای کسانی که
ایمان آوردهاید!
شعائر و
حدود الهی (و مراسم
حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را
حلال ندانید!... و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!
این آیه بحثی را که در
آیات پیش در مورد
جهاد به طور کلی آمده است تکمیل میکند و در واقع پاسخی است به ایراد افراد ناآگاه که میگفتند. مگر میتوان در ماه حرام
جنگ کرد که
اسلام چنین دستوری را داده است.
توضیح اینکه:
مشرکان مکه میدانستند که جنگ در ماههای حرام (
ذی القعده و
ذی الحجه و
محرم و
رجب) از نظر اسلام
جایز نیست و به تعبیر دیگر اسلام این
سنت را که از قبل وجود داشته
امضاء کرده است، مخصوصا در
مسجد الحرام و مکه این کار نارواتر است، و
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهو آله به هر دو حکم احترام میگذارد. به همین دلیل در نظر داشتند،
مسلمانان را غافلگیر ساخته و در ماههای حرام به آنها حمله ور شوند، و شاید گمانشان این بود، که اگر آنها احترام ماههای حرام را نادیده بگیرند مسلمانان به مقابله بر نمیخیزند، و اگر چنین شود به مقصود خود رسیدهاند.
آیه مورد بحث به این پندارها پایان داد و نقشههای احتمالی آنها را نقش بر
آب کرد، و دستور داد اگر آنها در ماههای حرام
دست به
اسلحه بردند، مسلمانان در مقابل آنها بایستند، میفرماید: ماه حرام در برابر ماه حرام است (الشهر الحرام بالشهر الحرام). یعنی اگر دشمنان احترام آن را شکستند و در آن با شما پیکار کردند شما نیز
حق دارید مقابله به مثل کنید. ضمنا تاکیدی که در ذیل آیه در مورد
تقوا ذکر شده تاکیدی است بر عدم
تجاوز از حد و به تعبیر دیگر، مقابله به مثل نباید شکل انتقام جویی به خود گیرد، همان انتقامی که حد و مرزی برای خود نمیشناسد. و اینکه میگوید: خدا با پرهیزکاران است، اشاره به این است که آنها را در مشکلات تنها نمیگذارد و یاری میدهد، زیرا کسی که با دیگری است در مشکلات به او
کمک میکند و در برابر دشمن او را حمایت مینماید.
کلمه (حرمات) جمع حرمت است و حرمت عبارت است از چیزی که هتک آن حرام و تعظیمش
واجب باشد، و منظور از حرمات در اینجا حرمت ماههای حرام و حرمت حرم مکه است و حرمت مسجد الحرام، و معنای آیه این است که چون که
کفار حرمت ماه حرام را رعایت نکردند، و در آن جنگ
راه انداختند، و هتک حرمت آن نموده در سال
حدیبیه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و اصحاب او را از
عمل حج باز داشته به سویشان تیراندازی و
سنگ پرانی کردند پس برای مؤمنین هم
جایز شد با ایشان
مقاتله کنند، پس عمل مسلمین هتک حرمت نبود بلکه جهاد در راه خدا و امتثال امر او در اعلای کلمه او بود.
تقواپیشگی، مقتضی رعایت
احترام حاجیان و راهیان
خانه خدا میشود:
یـایها الذین ءامنوا لاتحلوا شعـئر الله ولاالشهر الحرام ولا الهدی ولا القلـئد ولا ءامین البیت الحرام... واتقوا الله ان الله شدید العقاب.
ای کسانی که
ایمان آوردهاید!
شعائر و
حدود الهی (و مراسم
حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را
حلال ندانید! و نه ماه
حرام را، و نه قربانیهای بی نشان و نشاندار را، و نه آنها را که به قصد
خانه خدا برای به
دست آوردن فضل پروردگار و خشنودی او میآیند! ... و از (مخالفت فرمان)
خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!
و لا آمین البیت الحرام: و با کسانی که
قصد خانه خدا را دارند،
جنگ نکنید، زیرا کسی که جنگ در ماههای حرام را مرتکب شود،
حرام خدا را
حلال شمرده است، از این رو دستور میدهد که جنگ با پویندگان
راه خانه خدا را حلال مشمارید ... و اتقوا الله ان الله شدید العقاب: در اینجا مردم را به تقوی امر و متجاوزان و گردن فرازان را به
عقاب خود
تهدید میکنند. یعنی مخالفت امرها و نهیهای خداوند نکنید و از این راه خود را در معرض کیفرهای او قرار ندهید. سپس عقاب خود را به شدت و دشواری وصف میکند، زیرا عقاب خداوند، آتشی است که حرارت آن کاسته نمیشود و شعله آن فرو نمینشیند. از این عقاب هولناک، به خدا پناه میبریم.
تمام زائران خانه خدا باید از
آزادی کامل در این مراسم بزرگ اسلامی بهرهمند باشند و هیچگونه امتیازی در این قسمت در میان قبائل و افراد و نژادها و زبانها نیست بنابراین نباید کسانی را که برای خشنودی پروردگار و جلب رضای او و حتی بدست آوردن سود تجاری به قصد
زیارت بیت الله حرکت میکنند مزاحمت کنید خواه با شما
دوست باشند یا
دشمن همین اندازه که مسلمانند و زائر خانه خدا مصونیت دارند. (و لا آمین البیت الحرام یبتغون فضلا من ربهم و رضوانا).
بعضی از مفسران و
فقها معتقدند که جمله فوق عام است و حتی غیر
مسلمانان را نیز شامل میشود، یعنی اگر
مشرکان هم به قصد زیارت خانه خدا بیایند نباید مورد مزاحمت قرار گیرند، ولی با توجه به اینکه در
سوره توبه که معروف است در سال نهم
هجرت نازل شده در آیه ۲۸
دستور جلوگیری از آمدن مشرکان به
مسجد الحرام داده شده، و با توجه به اینکه
سوره مائده در اواخر
عمر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در سال دهم هجرت نازل گردیده است و طبق
روایات شیعه و
اهل تسنن هیچ حکمی از آن
نسخ نشده، چنین تفسیری صحیح نیست، و
حق آن است که حکم بالا مخصوص به مسلمانان است. در پایان آیه برای تحکیم و تاکید
احکام گذشته میفرماید: پرهیزکاری را پیشه کنید و از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید که مجازات و کیفرهای خدا شدید است. (و اتقوا الله ان الله شدید العقاب).
پرهیزکاری و خداترسی، مستلزم حفظ حرمت
قربانی حج میشود:
یـایها الذین ءامنوا لاتحلوا شعـئر الله ولاالشهر الحرام ولا الهدی ولا القلـئد... واتقوا الله ان الله شدید العقاب.
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! شعائر و
حدود الهی (و مراسم حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را
حلال ندانید! و نه ماه حرام را، و نه قربانیهای بی نشان و نشاندار را ... و از (مخالفت فرمان)
خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!!
قربانیانی را که برای حج میآورند، اعم از اینکه بی نشان باشند (هدی) (هدی جمع
هدیه به معنی چهار پایانی است که بعنوان
قربانی به خانه خدا اهداء میشوند.) و یا نشان داشته باشند (قلائد) (قلائد جمع قلاده به معنی چیزی است که به گردن
انسان یا حیوانی میاندازند و در اینجا منظور چهار پایانی است که برای قربانی در مراسم حج آنها را نشان میگذارند.) حلال نشمرید و بگذارید که به قربانگاه برسند و در آنجا قربانی شوند (و لا الهدی و لا القلائد).
در این آیه مجددا
مؤمنین مورد خطاب واقع شدهاند، و این تکرار خطاب شدت اهتمام به حرمات خدای تعالی را میرساند. در جمله لا تحلوا حلال مکنید، کلمه احلال که مصدر آن فعل است، به معنای حلال کردن است، و حلال کردن و مباح دانستن ملازم با بی مبالات بودن نسبت به حرمت و مقام و منزلت پروردگاری است که این
عمل را بی احترامی به خود دانسته، و این کلمه در هر جا به یکی از این معانی است، یا به معنای بی مبالاتی است، و یا به معنای بی احترامی نسبت به مقام و منزلت است. احلال شعائر الله، به معنای بی احترامی به آن شعائر و یا ترک آنها است، (و احلال شهر الحرام) به معنای این است که حرمت این چهار
ماه را که
جنگ در آنها حرام است نگه ندارند، و در آنها جنگ کنند، و همچنین در هر جا معنای مناسب به آنجا را افاده میکند.
کلمه شعائر جمع شعیره است، که به معنای علامت است، و کانه مراد از شعائر اعلام حج و مناسک آن باشد، و کلمه شهر الحرام، به معنای ماههایی است که خدای تعالی آنها را مورد
احترام قرار داده، و آن عبارت است از چهار ماه قمری،
محرم و
رجب و
ذی القعده و
ذی الحجه، و کلمه هدی، به معنای آن حیوانی است که آدمی از
شهر خود با خود به طرف
مکه میبرد، تا قربانی کند، از قبیل
گوسفند و
گاو و
شتر، و کلمه قلائد جمع قلاده به معنای گردن بند است، و در اینجا به معنای هر چیزی است مانند نعل و مثل آن، که به عنوان اعلام به قربانی، به گردن
حیوان میاندازند و به این وسیله اعلام میکنند که این شتر یا گاو یا گوسفند قربانی
راه خدا است، اگر احیانا گم شد، و کسی او را پیدا کرد، باید به
منا بفرستد تا از طرف صاحبش قربانی شود.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «احترام».