• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جهان شناسی ماتریدیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف






باید این نکته را متذکر شد که مبانی اصلی فرقه ماتریدیه را در پنج بخش مطرح نمود:
۱. جهان شناسی و ایمان
۲. توحید و صفات الهی
۳. نبوت
۴. امامت و خلافت
۵. معاد در روز قیامت (نه رجعت)


هر چند این مبانی در ابتدا از عقاید ابوحنیفه اخذ شده است اما به دست ابومنصور ماتریدی و شاگردانش نظام مند و منسجم گردیده است.
بدون هیچ مقدمه‌ای وارد مبحث اصلی اعتقادات ماتریدیه می‌شویم:

۲.۱ - جهان شناسی

وقتی صحبت از جهان در بین متکلمان الهی و اسلامی مطرح می‌شود هم جهان مادی و هم ماورای آن یعنی مجردات را دربر می‌گیرد ولی در اندیشه و اعتقادات ماتریدیه منظور از جهان و عالم مساوی با جهان مادی است که در حیطه حس قرار می‌گیرد نه بیشتر و به تعبیر آنها «جهان اسم ماسوی الله است و تمام موجودات حادث را دربر می‌گیرد»
[۱] بزودی، محمد ابن عبد الکریم، اصول الدین، مصر، دار الاحیاء الکتب العربیه، ۱۳۸۳ ق، ص۱۱.
و تفسیری که ماتریدیه از جهان ارائه می‌دهند به سه بخش اجسام و جواهر و اعراض مطابقت دارد و مجردات را شامل نمی‌شود.

۲.۱.۱ - جسم و جوهر و عَرَض

به نظر ماتریدیان جوهر عبارت است از جزء لاینفک که هیچ وقت قابل قسمت نیست نه در عالم خارج و نه در عالم ذهن
[۲] نسفی، ابو معین، التمهید فی اصول الدین، تحقیق: د. عبد الحی قابیل، مصر، دار الثقافه للنشر و التوزیع، ۱۴۰۷ق، ص۱۲۳.
و این جوهر است که اساس جهان مادی را تشکیل می‌دهد. بنابراین نمی‌توان آن را از ماده جدا کرده و نمی‌توان آن را تقسیم نمود.
جسم که حداقل از دو جوهر تشکیل شده است چون متشکل از دو شیء بوده طبیعتا دارای تقسیم می‌باشد و حداقل می‌توان گفت که از نظر ذهنی قابل انفکاک و جدایی می‌باشد و این جسم همانند جوهر قائم به ذات می‌باشد که در نزد ماتریدیان جوهر و جسم، اعیان نامیده می‌شوند.
در مقابل جوهر و جسم، اعراض قرار دارند. اعراض اموری بوده که قائم به خود نیستند و برای به وجود آمدن باید به یکی از جواهر یا اجسام تکیه نمایند.
رابطه این سه به گونه‌ای است که جسم برای به وجود آمدن نیاز به جوهر داشته و عرض برای عرض اندام نیاز به جسم دارد. از این رو رابطه این سه بخش کاملا به هم وابسته می‌باشد.


هدف از بیان این مطالب توسط ماتریدیه این بوده است که آنها می‌خواهند از بین این مطالب پی به حدوث جهان و در نتیجه اثبات محدث برای عالم خلقت بنمایند. بنابراین می‌توان گفت ادله‌ای که ماتریدیان به عنوان برهان حدوث مطرح می‌کنند تقریبا با ادله بقیه مسلمانان در جهاتی اتفاق و در جهاتی اختلاف دارد. زیرا دیگران قائلند که عالم و اجسام حادث هستند و هر حادثی نیاز به محدث دارد. محدث این اجسام، غیر جسمانی است و آن ذات باری تعالی می‌باشد. همین طور جریان قدم و حدوث عالم و واجب الوجود و ممکن الوجود و اثر و موثر که علاقه‌مندان می‌توانند به کتب کلامی در این زمینه خصوصا شرح باب حادی عشر مراجعه نمایند.
[۵] حلی، باب حادی عشر، شرح فاضل مقداد، قم، انتشارت علامه، بی تا، ص۱۳ و ۱۴.



ابتدا برای اثبات حدوث عالم به حدوث اعراض تمسک نموده‌اند مانند سفیدی و سیاهی و حرکت و سکون که دو ضد هستند و در یک محل جمع نمی‌شوند. بنابراین یک شیء گاهی می‌تواند سفید باشد و گاهی سیاه و گاهی می‌تواند حرکت داشته باشد و گاهی سکون و این تغییر، خود دلیل بر حدوث عالم است که از طریق حس قابل ادارک است و اجسام که محل حوادث است خود نیز باید حادث باشد. البته آنها برای اثبات حدوث عالم به نقل و عقل هم تکیه کرده‌اند:
«بدیع السماوات و الارض و اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون؛ هستی بخش آسمانها و زمین اوست! و هنگامی که فرمان وجود چیزی را صادر کند، تنها می‌گوید: «موجود باش! » و آن، فوری موجود می‌شود».
آنها به ادله عقلی نیز تمسک کرده‌اند. مثلا حرکت و سکون در آن واحد در جسمی جمع نمی‌شوند. پس نیمی از اوقات ثابت و نیمی از اوقات متحرک است و شیء که اینگونه باشد متناهی و محدود است.
ماتریدیان برای اثبات محدث برای عالم همچون دیگر اهل سنت و شیعه بنا را بر جریان مباحث فلسفی حدوث و قدم و مطالب واجب الوجود نبرده و فقط به این استدلالات ساده در این زمینه بسنده کرده‌اند.

۴.۱ - معرفت شناسی ماتریدیه

همچنین در بحث معرفت شناسی که یکی از مباحث مهم در هر فرقه‌ای می‌باشد ماتریدی سخن‌ها گفته به طوری که برخی بر این گمانند که وی اولین کسی است که از معرفت و راههای کسب معرفت سخن گفته است
[۸] کیهان فرهنگی، شماره ۱۳۰ و ۱۳۱، به تاریخ اسفند ۱۳۷۵، مقاله «کلام ماتریدی»، غلامحسین ابراهیمی دیانی، ص۴۲تا ۴۵.
ولی در مقاله منابع اسلامی تصوف بیان نمودیم که اصل بحث معرفت شناسی در کلام ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) و به خصوص امیرالمومنین (علیه‌السّلام) مطرح گردیده است و تنها مطلبی را که می‌توان گفت این است که آنها مطالب را دسته بندی خاصی نموده‌اند. در عین حالی که نظریه معرفت‌شناسی ماتریدی از سادگی خاصی در برابر نظریات دیگران برخوردار است.

۴.۲ - تعریف علم

ماتریدی در تعریف علم در کلام به دو شق علم عقلی و علم نقلی می‌پردازد و معتزله به علم عقلی صرف و اهل حدیث به علم نقلی صرف پرداخته‌اند. بنا بر قول ماتریدیه «علم صفتی است که اگر کسی آن را دارا گردد عالم می‌شود»
[۹] نسفی، ابو معین، تبصره الادله فی اصول الدین علی طریق الامام ابی منصور الماتریدی، تحقیق: کلود سلامه، دمشق، المعهد العلمی الفرنسی للدراسات العربیه، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۱۰.
این گفته بدون نظر به راههای کسب آن مطرح گردیده است. هر چند وی بعدا برای کسب علم راههایی را بیان نموده است که عبارتند از:
- حس که از آن تعبیر به عیان می‌کند و علمی که از این طریق به دست می‌آید بدیهی است و قابل بحث و نظر و رد نمی‌باشد.
- نقل که از آن تعبیر به خبر می‌کنند. هر چند در نوع خبر و صدق و کذب آن مطالب زیادی مطرح می‌کنند.
- عقل که به اعتقاد ماتردیان ابزار ضروری و بدیهی است و در اصل حجیت آن هیچ انکاری راه ندارد. از دیدگاه آنان علم عقلی از دو طریق بدیهی و نظری به دست می‌آید و ماتریدیان هر دو گونه را پذیرفته‌اند و در آن هیچ گونه بحثی ندارند. این در واقع کنایه‌ای است به اهل حدیث که عقل را در مقابل نقل بی ارزش تلقی می‌کنند.

۴.۳ - حسن و قبح

در رابطه با حسن و قبح به معنای استحقاق مدح و ذم که مورد اختلاف بین اشاعره و معتزله می‌باشد ماتریدیان همانند عدلیه (امامیه و معتزله) حسن و قبح عقلی را پذیرفته و بر این باورند که عقل می‌تواند حسن و قبح اشیا را درک کند. این درک هیچ گونه محدودیتی در اراده و مشیت خدا ندارد.
کمال الدین بیاضی که از ماتریدیان است می‌نویسد:
«حسن به معنای استحقاق مدح و ثواب و قبح به معنای استحقاق مذمت و عذاب بر تکذیب انبیا و رسل در نزد ماتریدی عقلی است. عقل در می‌یابد که خدا به آن حکم کرده است... نه اینکه عقل حسن و قبح را واجب کرده باشد و اتصاف خدا به جور و آنچه سزاوار نیست محال است. بنابراین عذاب مطیع و عفو کافر عقلا جایز نیست - هر چند شیعه در حسن و قبح عقلی قائل است که ثواب به عاصی، مخالف با حسن و قبح عقلی است نه عفو آن به دلائل خاص - زیرا با حکمت خدا منافات دارد و عقل به عدم جواز آن جزم دارد... و افعال خدا از باب تفضل بر بندگان معلل به مصالح و حکمتها است.»
[۱۱] بیاضی حنفی، کمال الدین، اشارات المرام من عبارات الامام، تحقیق: یوسف عبد الرزاق، مصر، شرکت المصطفی البانی، ۱۳۶۸ق، ص۵۴.

پس بنابراین به وضوح می‌بینیم که در مسئله حسن و قبح، ماتریدیه همانند عدلیه قائل به حسن و قبح عقلی می‌باشند.


۱. بزودی، محمد ابن عبد الکریم، اصول الدین، مصر، دار الاحیاء الکتب العربیه، ۱۳۸۳ ق، ص۱۱.
۲. نسفی، ابو معین، التمهید فی اصول الدین، تحقیق: د. عبد الحی قابیل، مصر، دار الثقافه للنشر و التوزیع، ۱۴۰۷ق، ص۱۲۳.
۳. ماتریدی، ابو منصور، التوحید، تحقیق:فتح الله خلیف، مصر – اسکندریه، دار الجامعات، بی تا، ص۱۱ ۱۲.    
۴. شیرازی، صدر الدین، الحکمه المتعالیه فی اسفار العقلیه الاربعه، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، ۱۹۸۱ق، چاپ سوم، ج۸، ص۴۷.    
۵. حلی، باب حادی عشر، شرح فاضل مقداد، قم، انتشارت علامه، بی تا، ص۱۳ و ۱۴.
۶. بقره/سوره۲، آیه۱۱۷.    
۷. ماتریدی، ابو منصور، التوحید، تحقیق:فتح الله خلیف، مصر – اسکندریه، دار الجامعات، بی تا، ص۱۱ – ۱۳.    
۸. کیهان فرهنگی، شماره ۱۳۰ و ۱۳۱، به تاریخ اسفند ۱۳۷۵، مقاله «کلام ماتریدی»، غلامحسین ابراهیمی دیانی، ص۴۲تا ۴۵.
۹. نسفی، ابو معین، تبصره الادله فی اصول الدین علی طریق الامام ابی منصور الماتریدی، تحقیق: کلود سلامه، دمشق، المعهد العلمی الفرنسی للدراسات العربیه، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۱۰.
۱۰. آلوسی البغدادی، ابی الفضل شهاب الدین السید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۹، ص۱۹.    
۱۱. بیاضی حنفی، کمال الدین، اشارات المرام من عبارات الامام، تحقیق: یوسف عبد الرزاق، مصر، شرکت المصطفی البانی، ۱۳۶۸ق، ص۵۴.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «جهان‌شناسی ماتریدیه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۲/۲۲.    



جعبه ابزار