حلیه نویسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حِلیهنویسی، نوعی
قطعه نویسی مذهّب عمدتاً مشتمل بر
وصف شمایل پیامبر و گاه
امامان میباشد.
واژه
حِلیه/ حُلیه از
ریشه ح ل ی
و به معنی
زیور و زینت است.
حلیه
در اصطلاح به معنای وصف
شمایل پیامبر و گاه
خلفا و ائمه نیز به کار میرود.
حلیهنویسی
در بین
عثمانیان رواج داشته است.
هنرمندان ایرانی چندان تحت تأثیر این
سنّت در فرهنگ عثمانی نبودند
و نمونههای اندکی از حلیه پدید آوردهاند.
در حلیهنویسی خطاطان عثمانی
محبت خود را به
پیامبر اسلام ابراز میکردند
آنان براساس
حدیث «استشفوا بالحلیه»،
تحریر حلیه
شریف پیامبر را
مبارک میدانستند
و نیز
اعتقاد داشتند هر جا حلیه پیامبر (یا
حلیه شریف،
حلیه نبی،
حلیه سعادت) باشد، نه فقط آنجا را از گزند آفاتی چون
زلزله و آتشسوزی و قحطی حفظ میکند، بلکه موجب
آرامش و رفاه و برکت ساکنان آنجا خواهد شد. حتی بر این باور بودهاند که حلیه
در روز رستاخیز شفیع افراد خواهد شد
به
سبب حرام بودن شمایلنگاری در اسلام، نوشته مشتمل بر وصف
پیامبر به
خط خوش، جای
تصویر را گرفت
. با
نصب حلیه بر
تخته و بعدها
مقوا،
دیوار اماکن مقدس، محل
کسب و کار و خانهها را
مزیّن میکردند.
خوشنویسان، حلیه
پیامبر را بر
اساس روایتی از
حضرت علی علیه
السلام (
در وصف پیامبر) مینوشتند.
حافظ عثمان(متوفی ۱۱۱۰) را
مبدع حلیه نویسی دانستهاند.
او
در واقع،
خوشنویسی را به
سیرهنویسی پیوند داد.
وی بیش از چهارصد حلیه نوشته که بسیاری از آنها
موجود است.
ظاهراً حافظ عثمان
در ابتدا حلیهها را فقط به
خط نسخ و در اندازهای مینوشت که بتوان
در جیب گذاشت. نخستین نمونه حلیه به
ابعاد ۱۴ × ۲۲
سانتیمتر در چهار
ستون در سطور
افقی به
خط نسخ با
ترجمه ترکی به همان خط اما بسیار نازکتر نوشته شده است، به گونهای که ترجمه ترکی هر عبارت
در سطر مورب با اصل افقی آن به شکل
مثلث میآمد. پس از آن، حافظ عثمان
متن عربی روایتی از
حضرت علی علیه
السلام را درباره ویژگیهای جسمانی
پیامبر کتابت کرد.
او حلیههایش را
در کیفی از
گردن میآویخت
و هنگامی که
در اثنای
ذکر به حال
وجد میرسید، نوشتهها از گردنش میافتاد
و علاقهمندان آنها را برمیداشتند. گفته شده که نوشتن حلیه
و طرح آن را پیامبر
در عالم معنا به او
امر کرده است.
قسمتهای مختلف حلیه معمولا عبارتاند از:
تاج یا
سرلوح، که ترکها آن را «
باش مقام» مینامند.
در این قسمت
بسمله یا
استعاذه و بسمله، گاهی نیز
آیه مربوط به بسمله
به
خط ثلث نوشته میشود.
شمشه بیشترین
بخش متن اصلی حلیه را تشکیل میدهد
و به خط ثلث نوشته میشود. این قسمت اغلب به شکل
دایره است، اما
نمونههای بیضی و مربع شکل آن نیز
موجود است.
در حلیههایی که قسمت شمسه آنها دایرهای شکل است، اغلب
هلال باریک
و زراندودی
در قسمت پایین دایره
طراحی میشود که دو سر آن به طرف بالا کشیده شده است که آن را
تشبیه پیامبر به
خورشید و ماه دانستهاند.
در چهار گوشه قسمت شمسه چهار قسمت دایرهای یا بیضی یا
دندان موشی طراحی شده است که
در آنها
نام چهار
خلیفه اول نوشته میشود.
در مواردی نیز چهار نام
رسول الله، یعنی احمد
و محمود
و حامد
و حمید، یا
نام «
عَشَره مبشَّره» (ده
صحابی که
بهشت بدانان
وعده داده شده است)
و ده
معجزه پیامبر نوشته میشود.
در این قسمت
در زیر شمسه، آیهای مربوط به پیامبر
یا
کلمه توحید نوشته میشود.
این قسمت مربوط به ادامه متن حلیه، دعا
و امضای
خطاط و تاریخ حلیه است. اگر تمام متن حلیه
در شمسه بگنجد این قسمت
حذف میشود.
در دو طرف
کتیبه زیرین دو کتیبه
مستطیلی پر
تزیین وجود دارد. این دو قسمت یا بدون نوشته است، یا نام
حسنین علیهماالسلام
در آنها نوشته میشود.
حلیهنویسی بعدها بسته به قابلیتهای
هنرمندان تغییراتی یافت. با
افزایش تولید کاغذ در ابعاد بزرگ، حلیهها نیز
در ابعاد بزرگتر نوشته شد
و به جای
چوب، که
بید آن را میخورد، روی
مقوا چسبانده شد
و بدین سبب
آسیب کمتری دید.
حلیهنویسی
در ابعاد بزرگ را
قاضی عسکر مصطفی عزت افندی (متوفی ۱۲۹۳)
آغاز کرد
و بدینسان،
خط ثلث ـ
محقق و نسخ نیز
در حلیهها صورت
جلی یافت.
حسن رضا افندی در قسمت زیر کتیبه حلیههایش با خط ثلث
حدیث معروف «لولاک لولاک لماخلقت الافلاک» را افزود
و طول حلیه را تا بیش از دو
متر افزایش داد. همچنین
محمد فهمی افندی،
در ابعاد
بزرگ،
در کنار استفاده از خط ثلث
در قسمت
شمسه، از
خط غبار نیز استفاده کرد
و با آن طرحهای
گُل و گیاه کشید
.
در حلیهها گاه جملات ترکی
و فارسی نیز به متن عربی افزوده میشد. متون حلیه برای
تذهیب کاران نیز
صحنه نمایش هنرشان بود. نگارگران نیز گاه نگارههای
مکه و مدینه را
در آنها
رسم میکردند.
حلیهنویسی مناسبتی با اجازهنامهها (رجوع کنید به اجازه) نیز داشت، چنان که خطاط با نوشتن حلیه از
استادش اجازهنامه دریافت میکرد
چنان که
سلطان محمد دوم عثمانی با نوشتن حلیهای
زیبا اجازه خود را از
محمد وصفی دریافت کرد
و عارف افندی فِلِبهای،
کامل آق دیک و رفاعی عزیز افندی نیز هر یک با نوشتن حلیهای
در خط ثلث ـ نسخ اجازهنامه گرفتند.
الواح حلیه پس از قرن سیزدهم/ نوزدهم با طرحهای غربی
تزیین شدند
، اما از ۱۳۱۹ش/۱۹۴۰ به بعد دوباره همان شیوه تزیین سنّتی معمول شد. حلیهها جز به صورت الواح برای آویختن، بر روی
سنگهای گرانبها و نیمه گرانبها
نظیر کوارتز زرد نیز نوشته میشد که برای
دفع شر بود
و کاربردی
طلسم گونه داشت
نمونههای زیادی از حلیهها
در موزههای مختلف، به ویژه
موزه توپقاپی سرای،
موزه آثار ترکی
و اسلامی و موزه
هنر خطاطی
اداره اوقاف استانبول، نیز
در بعضی
کتابخانهها، مانند کتابخانههای
سلیمانیه و دانشگاه استانبول
و در مساجد جامع و محلی
و برخی مجموعههای شخصی موجود است.
•
اوقطای آصلان آبا،
فنون الترک و عمائرهم، ترجمه احمد محمد عيسى،
استانبول ۱۴۰۷/۱۹۸۸.
• ابن منظور.
•
ژاک داماز،
هنر خطاطی در ترکیه از قرن دوازدهم، ترجمه صادقىوند
و بهروز گلپايگانى،
تهران (۱۳۶۰ش).
•
آنه ماری شیمل،
خوشنویسی و فرهنگ اسلامی، ترجمه اسدالله آزاد،
مشهد ۱۳۶۸ش.
•
سلیمان سعدالدین مستقیمزاده،
تحفه خطاطین، استانبول ۱۹۲۸.
•
هنر قلم،
تحول و تنوع در خوشنویسی اسلامی، گردآورى ناصر خليلى
و نبيل ف. صفوت، سرويراستار انگليسى،
جولیان رابی، مترجم فارسى، پيام بهتاش، تهران، نشر كارنگ، ۱۳۷۹ش.
• Abdulaziz Bey, Osmanli adet, merasim ve tabirleri (Adat ve merasim-i kadime, tabirat ve muamelat-i kavmiye-i Osmaniye), ed. Kazim Arisan and Duygu Arisan Gunay, Istanbul ۲۰۰۲.
• Murat Belge, Osmanli'da kurumlar ve kultur, Istanbul ۲۰۰۵.
• Abdurrahman Guzel, Dini- tasavvufi Turk edebiyat, Ankara ۲۰۰۴.
• Huseyin Vassaf Osmanzade, Sefine-i evliya, ed. Mehmet Akkus and Ali Yilmaz, Istanbul ۲۰۰۶.
• Hasan Ozonder, Ansiklopedik hat, tezhip sanatlari deyim ve terimleri sozlugu, Konya ۲۰۰۳.
• Mehmet Zeki Pakalin, Osmanli tarih deyimleri ve terimleri sozlugu, Istanbul ۱۹۷۱-۱۹۷۲.
• Muhittin Serin, Hat sanati ve meshur hattatlar, Istanbul ۲۰۰۳.
• TDVIA, s.vv. "Hilye" (by Mustafa Uzun), "ibid. Hat" (by M. Ugur Derman).
• Mahmud Bedreddin Yazir, Medeniyet aleminde yazi ve Islam medeniyetinde kalem guzeli, ed. Ugur Derman, Ankara ۱۹۷۲-۱۹۷۴.
دانشنامه جهان اسلام -بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، مقاله«حلیه نویسی»، شماره۶۴۹۰.