• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آثار اکراه (خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اکراه ویژگی خاصی را در فعل مکلف ایجاد می‌کند که بر اثر آن آثار تکلیفی و وضعی فعل تغییر می‌یابد.




کاری که براساس حکم اولی حرام است با عروض اکراه (که از عناوین ثانوی است) مباح می‌شود و نیز با اکراه، تکلیف واجب رفع و مجازات ترک واجب یا انجام حرام از مکرَه برداشته می‌شود؛ مجازات دنیوی باشد یا مؤاخذه و کیفر اخروی: «مَن کَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعدِ ایمنِهِ اِلاّ مَن اُکرِهَ و قَلبُهُ مُطمَئِنٌّ بِالایمنِ» در این آیه حرمت اظهار کفر آن هم بدترین نوع آن ( ارتداد ) برداشته شده است؛ همچنین در آیه ۳۳ نور می‌فرماید: کنیزان خود را اگر خواهند که پارسا باشند به ستم بر زنا وادار نکنید: «و لاتُکرِهوا فَتَیتِکُم عَلَی البِغاءِ اِن اَرَدنَ تَحَصُّنًا» سپس مجازات آنان را در صورت اکراه برداشته، می‌فرماید: «و مَن یُکرِههُنَّ فَاِنَّ اللّهَ مِن بَعدِ اِکرهِهِنَّ غَفورٌ رَحیم» این در صورتی است که مقصود از ذیل آیه را آمرزش اکراه شدگان بدانیم؛
[۴] مجمع البیان، ج۷، ص۲۲۱.
نه صاحبان کنیزان، یعنی اکراه کنندگان.


از شرایط صحت عقود و ایقاعات اختیار و رضایت است و معامله‌ای که با اکراه انجام شود باطل است و اثر صحت (لزوم یا جواز) بر آن بار نیست. آیه ۲۹ نساء از تملک و تصرف به ناحق در اموال دیگران نهی می‌کند: «لا تَأکُلوا اَمولَکُم بَینَکُم بِالبطِلِ» و سپس تملک بر پایه تجارت همراه با رضا و رغبت را استثنا می‌کند: «اِلاّ اَن تَکونَ تِجرَةً عَن تَراض» تجارت خرید و فروشی است که به قصد سود انجام شود؛ ولی فقها مدلول آیه را به بسیاری از معاملات سرایت داده و گفته‌اند: براساس این آیه در صحت عقد اجاره ، جعاله ، قرض ، مضاربه ، مزارعه و مساقات نیز اختیار و رضا شرط است، بنابراین، مفاد آیه این است که اگر معامله‌ای با اکراه و بدون رضایت انجام شود نافذ نیست.

۲.۱ - عقد اکراهی

در اینجا پرسشی مطرح است که اگر عقدی با اکراه انجام شد و سپس مُکْرَه رضایت داد آیا معامله صحیح است؟
مشهور فقها چنین عقدی را صحیح دانسته و ضمیمه شدن رضایت به سایر شرایط را کافی می‌دانند. این موضوع از اطلاق آیه «تِجرَةً عَن تَراض» نیز استفاده می‌شود. برخی گفته‌اند: ظاهر «تِجرَةً عَن تَراض» تجارت مسبّب و ناشی از رضایت است، پس رضایت باید همراه با معامله باشد و در پی آمدن آن کافی نیست و عقدی که از ابتدا فاسد بوده تصحیح‌پذیر نیست و رضایت متأخر در معامله مکره را نمی‌توان با رضایت متأخر در عقد فضولی قیاس کرد، زیرا در عقد فضولی، معامله از هنگام اجازه مالک یعنی ابتدای عقد به او منسوب است؛ ولی در عقد مکره رضایت از ابتدا همراه عقد نبوده و معامله فاسد واقع شده است. رضایت متأخر نیز نمی‌تواند معامله فاسد را تغییر دهد.

۲.۱.۱ - پاسخ

از این اشکال پاسخ داده‌اند که تجارت به معنای مصدری، به مجرد حدوث از بین می‌رود؛ ولی به معنای اسم مصدری دوام و استمرار دارد، ازاین‌رو هرگاه در عقد مُکْرَه نیز رضایت حاصل شود، هرچند متأخر باشد، «تجارت از روی تراضی» بر آن صادق است.
البته اکراه به حق از این حکم کلی مستثناست و موجب فساد معامله نمی‌شود، پس اگر حاکم شرع شخص را مجبور به طلاق همسرش کرد یا او را به فروش خانه‌اش وادار ساخت یا محتکر را به فروش اجناس احتکار شده وادار کرد معامله صحیح است.

۲.۲ - اکراه در قرآن

مواردی از اکراه به حق نیز در قرآن آمده است؛ از جمله: ۱. اکراه زنان به واگذار کردن مهریه خویش در صورت ارتکاب فحشای آشکار و مسلّم؛ آیه ۱۹ نساء ابتدا از اکراه زنان برای بازپس‌گیری بخشی از مهریه‌ای که به آنان پرداخت شده نهی می‌کند: «و لا تَعضُلوهُنَّ لِتَذهَبوا بِبَعضِ ما ءاتَیتُموهُنَّ» سپس موردی را استثنا کرده که اگر آشکارا مرتکب فحشا شدند همسران می‌توانند آنان را تحت فشار قرار دهند تا مهر خود را بخشیده، طلاق بگیرند: «اِلاّ اَن یَأتینَ بِفحِشَة مُبَیِّنَة» این کار نوعی مجازات و غرامت در برابر کارهای ناروای آنان است؛
[۱۶] مواهب‌الرحمن، ج۷، ص۳۴۸.
[۱۷] نمونه، ج۳، ص۳۲۰.
همچنین قرآن در آیه ۲۲۹ بقره به شوهران اجازه داده است که مهریه زنان را در صورتی که خوف عدم اقامه حدود الهی وجود داشته باشد از آنان بگیرند: «و لا یَحِلُّ لَکُم اَن تَأخُذوا مِمّا ءاتَیتُموهُنَّ شَیًا اِلاّ اَن یَخافا اَلاَّ یُقیما حُدودَ اللّهِ فَاِن خِفتُم اَلاَّ یُقیما حُدودَ اللّهِ فَلا جُناحَ عَلَیهِما فیمَا افتَدَت بِهِ» برپا نداشتن حدود الهی را برخی کنایه از ارتکاب فحشا که در آیه قبل بود، دانسته‌اند.
[۱۹] مواهب الرحمن، ج۷، ص۳۴۸-۳۴۹.

۲. اکراه مردم بر پرداخت زکات از سوی امام مسلمین؛ اطلاق آیه ۱۰۳ توبه که به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دستور می‌دهد تا از اموال مردم زکات بگیرد: «خُذ مِن اَمولِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم و تُزَکّیهِم بِها» شامل موارد عدم رضایت آنان از پرداخت زکات نیز می‌شود.
[۲۱] مستند العروه، ص۲۳۱، «زکات».
[۲۲] مغنی المحتاج، ج۱، ص۳۶۸.
[۲۳] اعانة الطالبین، ج۲، ص۱۶۹.



عملی که کیفر ارتکاب آن حد یا قصاص است، در صورت اکراه، کیفر آن برداشته می‌شود؛ مثلا کسی که بر سرقت ، شرب خمر ، زنا و... اکراه شود مجازات ندارد، چنان‌که از آیه ۳۳ نور استفاده شده که حد زنا از مُکْرَه برداشته می‌شود:
[۲۹] تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۱۲۲.
«و مَن یُکرِههُنَّ فَاِنَّ اللّهَ مِن بَعدِ اِکرهِهِنَّ غَفورٌ رَحیم» همچنین حد مرتد بر کسی که بر ارتداد اکراه شده جاری نمی‌گردد:
[۳۱] تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۱۱۹.
«اِلاّ مَن اُکرِهَ وقَلبُهُ مُطمَئِنٌّ بِالایمنِ»؛ لیکن فقها در مسئله قصاص می‌گویند: اکراه بر قتل مجوّز قتل نفس نیست و مکرَه بر قتل را می‌توان قصاص کرد، ازاین‌رو اگر شخصی دیگری را بر قتل خود اکراه کند که اگر مرا نکشی تو را می‌کشم قتل اکراه کننده جایز نیست
اما در صورت اقدام به عملی کردن تهدید خود بر مُکرَه جایز و بلکه واجب است به عنوان دفاع ، اکراه کننده را بکشد.


اسباب النزول، واحدی؛ اصول الفقه؛ اعانة الطالبین علی حل الفاظ فتح المعین؛ اعراب القرآن الکریم و بیانه؛ انوار التنزیل و اسرار التأویل، بیضاوی؛ تحریرالوسیله؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ التعریفات؛ تفسیر التحریر و التنویر؛ التفسیرالکبیر؛ تفسیر نمونه؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام؛ حاشیة محی الدین شیخ زاده علی تفسیر البیضاوی؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روض الجنان و روح الجنان؛ العروة الوثقی؛ القاموس المحیط؛ کنزالعرفان فی فقه‌القرآن؛ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن؛ مسالک الافهام الی الآیات الاحکام؛ مستمسک العروة الوثقی؛ مستند العروة الوثقی؛ مصباح الاصول؛ مصباح‌الفقاهه؛ المصباح المنیر؛ مصطلحات الفقه و معظم عناوینه الموضوعیه؛ معجم مقاییس اللغه؛ المعجم الوسیط؛ مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج؛ مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، سبزواری؛ الموسوعة الفقهیة المیسره؛ موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم؛ المیزان فی تفسیر القرآن.


۱. الموسوعة الفقهیه، ج۴، ص۴۴۲.    
۲. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۶.    
۳. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۴. مجمع البیان، ج۷، ص۲۲۱.
۵. نساء/سوره۴، آیه۲۹.    
۶. جواهرالکلام، ج۲۲، ص۱۴۰.    
۷. جواهرالکلام، ج۳۵، ص۱۸۷.    
۸. جواهرالکلام، ج۲۵، ص۶۷.    
۹. جواهرالکلام، ج۲۶، ص۳۳۹.    
۱۰. جواهرالکلام، ج۲۷، ص۱۰.    
۱۱. مستمسک العروه، ج۱۳، ص۱۶۶.    
۱۲. جواهرالکلام، ج۲۷، ص۱۰.    
۱۳. مصباح الفقاهه، ج۳، ص۳۳۰-۳۳۱.    
۱۴. جواهرالکلام، ج۳۲، ص۱۲-۱۳.    
۱۵. نساء/سوره۴، آیه۱۹.    
۱۶. مواهب‌الرحمن، ج۷، ص۳۴۸.
۱۷. نمونه، ج۳، ص۳۲۰.
۱۸. بقره/سوره۲، آیه۲۲۹.    
۱۹. مواهب الرحمن، ج۷، ص۳۴۸-۳۴۹.
۲۰. توبه/سوره۹، آیه۱۰۳.    
۲۱. مستند العروه، ص۲۳۱، «زکات».
۲۲. مغنی المحتاج، ج۱، ص۳۶۸.
۲۳. اعانة الطالبین، ج۲، ص۱۶۹.
۲۴. جواهرالکلام، ج۴۱، ص۲۶۲.    
۲۵. جواهرالکلام، ج۴۱، ص۲۶۷.    
۲۶. جواهرالکلام، ج۴۱، ص۴۵۴.    
۲۷. جواهرالکلام، ج۴۱، ص۴۷۶.    
۲۸. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۲۹. تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۱۲۲.
۳۰. جواهرالکلام، ج۴۱، ص۶۰۹.    
۳۱. تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۱۱۹.
۳۲. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۶.    
۳۳. جواهرالکلام، ج۴۲، ص۴۷.    
۳۴. جواهرالکلام، ج۴۲، ص۵۳-۵۵.    
۳۵. تحریرالوسیله، ج۲، ص۴۶۳-۴۶۴.    



دائرة‌المعارف قرآن کریم، مقاله اكراه.    



جعبه ابزار