• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اذن در ترک جهاد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اذن پیامبر یا امام در ترک جهاد لازم است.



در آیه‌۴۳ سوره توبه، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مورد سؤال واقع شده که چرا به‌برخی اجازه سرپیچی از جهاد داده‌است:
«عَفَا‌اللّهُ عَنکَ لِمَ اَذِنتَ لَهُم حَتّی یَتَبَیَّنَ لَکَ الَّذینَ صَدَقوا و تَعلَمَ الکذِبین».

۱.۱ - توجیهات در باب عتاب مذکور

این آیه از جهاتی مورد بحث واقع شده است:برخی به‌دلیل کلمه «عَفَا» و استفهام انکاری در آیه «لِمَ اَذِنتَ لَهُم» آن را عتابی از سوی خداوند دانسته و از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نفی عصمت کرده‌اند.
[۱] التفسیر الکبیر، ج‌۱۶، ص‌۷۳.

در پاسخ گفته‌شده:استفهام انکاری و عتاب بر ترک اولی نیز درست است.
[۳] مجمع‌البیان، ج‌۵۵، ص‌۵۲.
[۴] التفسیرالکبیر، ج‌۱۶، ص‌۷۴.

برخی عتاب در آیه را امری ظاهری دانسته‌اند که غرض اصلی آن نمایان شدن حقیقت منافقان است که با کم‌ترین امتحان (اذن بر ترک) در سرپیچی از جهاد، باطن خویش را می‌نمایانند و چون گویی اذن پیامبر، موجب پنهان ماندن باطن آنان شده، عتاب متوجّه پیامبر شده‌است بدون آن‌که به حقیقت عتابی باشد؛ زیرا غرض و حکمت آن آشکار شدن باطن منافقان بوده، نه اذن بر ترک؛ بدین سبب فرموده‌است:«حَتّی یَتَبَیَّنَ لَکَ الَّذینَ صَدَقوا» و این مطلب، بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) روشن بوده؛ چون در آیات بعد آمده‌است:«و‌لَو اَرادوا الخُروجَ لاََعَدّوا لَهُ عُدَّةً» و در آیه‌۳۰ سوره محمّد خطاب به پیامبر آمده که منافقان را از لحن کلامشان می‌شناسی؛ بنابراین، پیامبر به قطع آن‌ها را می‌شناخته‌است.
از آن گذشته، اگر آن‌ها به جهاد بروند، فتنه‌انگیزی می‌کنند.
بر این اساس، عتاب به پیامبر نمی‌تواند جدّی باشد.
افزون بر این، مصلحت ترک اذن (اجتناب از فتنه‌انگیزی در جنگ) در اذن نیز وجود داشته‌است؛ چون اگر پیامبر در تخلّف اذن نمی‌داد، آن‌ها مخالفت می‌کردند و به جهاد نمی‌رفتند و مسلمانان از فتنه ایشان در امان می‌ماندند.
بر این اساس، عدم اذن فی نفسه نمی‌تواند اولویّت داشته باشد تا عتاب به پیامبر جدّی باشد.

۱.۲ - معنی اذن در «لِمَ اَذِنتَ لَهُم»

بسیاری از مفسّران «لِمَ اَذِنتَ لَهُم» را اذن در تخلّف از جهاد دانسته‌اند؛
[۸] جامع‌البیان، مج‌۶، ج‌۱۰، ص‌۱۸۵‌-۱۸۶.
[۹] مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۵۱‌۵۲.
[۱۰] التفسیر الکبیر، ج‌۱۶، ص‌۷۳.
امّا برخی با توجّه به آن‌که خداوند معیار در نفاق و ایمان را استیذان و عدم استیذان قرار داده‌است:
«لایَستَذِنُکَ الَّذینَ یُؤمِنونَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ اَن یُجهِدوا... اِنَّما یَستَذِنُکَ الَّذینَ لایُؤمِنونَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ وارتابَت قُلوبُهُم‌...»، آیه «لِمَ اَذِنتَ لَهُم» را بر اذن در جهاد و ترک جهاد قابل حمل دانسته‌اند؛ زیرا با توجّه به تأکید قرآن بر جهاد، برای اجازه گرفتن حتّی درباره شرکت در جنگ، مجالی باقی نمی‌ماند و بر این اساس، بزرگان مهاجر و انصار برای شرکت در جهاد استیذان نمی‌کردند؛ بنابراین، نفس استیذان، دلیل بر کفر و نفاق است و آیه «لِمَ اَذِنتَ» هر دو اذن را دربرمی‌گیرد؛ گرچه محور اصلی در آیه مورد بحث، اذن در تخلّف از جهاد است.
[۱۲] الفرقان، ج‌۱۰، ص‌۱۱۷‌-۱۱۸.


۱.۳ - منسوخ دانستن آیه پیشین

برخی، آیه پیشین را به آیه‌۶۲ سوره نور، منسوخ دانسته‌اند؛ آن جا که فرموده‌است:مؤمنان کسانی هستند که هنگام اجتماع بر اموری که حضور جمع را می‌طلبد، محلّ اجتماع را بدون اجازه پیامبر ترک نمی‌کنند؛ سپس خطاب به پیامبر فرموده‌است:وقتی مؤمنان برای کاری استیذان کردند، به هر کس خواهی اذن بده:
«اِنَّمَا المُؤمِنونَ الَّذینَ ءامَنوا بِاللّهِ و رَسولِهِ و اِذا کانوا مَعَهُ عَلی اَمر‌جامِع لَم یَذهَبوا حَتّی یَستَذِنوهُ اِنَّ الَّذینَ یَستَذِنونَکَ اُولئِ کَ الَّذینَ یُؤمِنونَ بِاللّهِ و رَسولِهِ فَاِذا استَذَنوکَ لِبَعضِ شَأنِهِم فَأذَن لِمَن‌شِئتَ مِنهُم» ؛ ولی شیخ طوسی گفته‌است: عتاب در آیه توبه، بر ترک اَوْلی است و این‌که بهتر بود پیامبر در اذن تخلّف از جهاد منتظر وحی می‌شد؛ بنابراین، آیه «لِمَ اَذِنتَ لَهُم» از پیامبر سلب اختیار نکرده‌است تا با آیه سوره نور «فَأذَن لِمَن شِئتَ مِنهُم» نسخ شود.
برخی دیگر گفته‌اند:معنای جمله «فَأذَن لِمَن‌شِئتَ مِنهُم» این نیست که پیامبر، بدون لحاظ جوانب امر اجازه دهد؛ بلکه باید جهات گوناگون را‌ملاحظه کند و هر جا ضرورتی بود، رخصت دهد.
گواه این مطلب، عتاب وارد در سوره توبه «لِمَ اَذِنتَ لَهُم» است.
طبق این بیان، «فَأذَن لِمَن شِئتَ مِنهُم» نه‌تنها ناسخ نیست، بلکه با آیه «عَفَا اللّهُ عَنکَ لِمَ اَذِنتَ لَهُم» تقیید شده‌است.
برخی محقّقان گفته‌اند که هیچ نسخی صورت نگرفته‌است؛ زیرا منع از استیذان و عتاب پیامبر در موردی است که «راست‌گو» از «دروغ‌گو» معلوم نباشد؛ امّا در‌صورتی که ایمان استیذان‌کننده روشن باشد، منعی نیست که آیه «فَأذَن لِمَن شِئتَ مِنهُم» به این مورد نظر داشته باشد؛
[۱۶] البیان، ص‌۳۵۷‌-۳۵۸.
امّا با توجّه به معلوم بودن «راست‌گو» و «دروغ‌گو» برای پیامبر ، شاید در پاسخ از نسخ بتوان گفت:با توجّه به آیه نور و آن‌چه در سوره توبه خطاب به پیامبر آمده‌است که به منافقان اجازه نده و به ایشان بگو که شما هرگز با ما خارج نمی‌شوید؛ سپس دستور به محاصره اجتماعی نسبت به آنان داده‌است، و با توجّه به آن‌چه در آیه‌۹۰ توبه آمده‌است که صاحبان عذر از تو درخواست اذن در جهاد می‌کنند؛ سپس در آیه‌۹۱ با تعلیل به «ما عَلَی المُحسِنینَ مِن سَبیل» از ایشان رفع تکلیف می‌کند، گویا قبح استیذان، به جهت سوء سریره و خبث باطن و قصد فرار باشد؛ پس کسانی‌که به‌واقع معذور و به تعبیر قرآن ، محسن هستند، در استیذانشان منعی نیست و بدین صورت بین آیات تنافی نخواهد بود.


برخی با استدلال به آیه‌۱۰۳ توبه در زمان حضور، اذن امام را در پرداخت و تفریق زکات لازم دانسته‌اند؛ پس در زمان حضور معصوم ، شخص نمی‌تواند بدون اذن او زکاتش را بپردازد.
عامل نیز که وظیفه دریافت و تفریق زکات را به عهده دارد نمی‌تواند بدون اذن امام، زکات را در موارد تعیین شده تقسیم کند.
حال اگر امام به‌صورت مطلق به او اذن تفریق و تقسیم داده، عامل می‌تواند سهم خود را نیز از آن بردارد.
[۲۱] تذکرة الفقهاء، ج‌۵، ص‌۳۱۸.



البیان فی تفسیر القرآن؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تذکرة الفقهاء؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن‌ کثیر؛ تفسیر القمی؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر نمونه؛ جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لأحکام القرآن، قرطبی؛ جامع المدارک؛ جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام؛ حاشیة المکاسب؛ الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره؛ الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه؛ الفرقان فی تفسیر القرآن؛ فقه القرآن، راوندی؛ قواعد الاحکام؛ کتاب البیع خمینی (قدس سره)؛ الکشاف؛ لسان العرب؛ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن؛ مستمسک العروة الوثقی؛ مصباح الفقاهه؛ معجم الفروق اللغویه؛ المکاسب؛ المیزان فی تفسیر القرآن.


۱. التفسیر الکبیر، ج‌۱۶، ص‌۷۳.
۲. التبیان، ج‌۵، ص‌۲۲۷.    
۳. مجمع‌البیان، ج‌۵۵، ص‌۵۲.
۴. التفسیرالکبیر، ج‌۱۶، ص‌۷۴.
۵. توبه/سوره۹، آیه۴۶.    
۶. توبه/سوره۹، آیه۴۷.    
۷. المیزان، ج‌۹، ص‌۲۸۴‌-۲۸۶.    
۸. جامع‌البیان، مج‌۶، ج‌۱۰، ص‌۱۸۵‌-۱۸۶.
۹. مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۵۱‌۵۲.
۱۰. التفسیر الکبیر، ج‌۱۶، ص‌۷۳.
۱۱. توبه/سوره۹، آیه۴۴‌-۴۵.    
۱۲. الفرقان، ج‌۱۰، ص‌۱۱۷‌-۱۱۸.
۱۳. نور/سوره۲۴، آیه۶۲.    
۱۴. التبیان، ج‌۵، ص‌۲۲۷.    
۱۵. نمونه، ج‌۱۴، ص‌۵۶۴.    
۱۶. البیان، ص‌۳۵۷‌-۳۵۸.
۱۷. المیزان، ج‌۹، ص‌۲۸۷.    
۱۸. توبه/سوره۹، آیه۸۳‌۸۴.    
۱۹. فقه القرآن، ج‌۱، ص‌۲۲۸.    
۲۰. تذکرة الفقهاء، ج‌۱، ص‌۲۴۱.    
۲۱. تذکرة الفقهاء، ج‌۵، ص‌۳۱۸.



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «اذن».    



جعبه ابزار