انعطافپذیری حکم (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
انسان باید
احکام الهی را انجام دهد و از آن سرپیچی نکند ولی گاها و در بعضی موارد این احکام قابل انعطاف پذیری هستند.
انعطاف پذیری
احکام، در شرایط اضطرار با توجه به سهل بودن
دین اسلام مانعی ندارد.
«انما حرم علیکم المیتة والدم ولحم الخنزیر وما اهل به لغیر
الله فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فلا اثم علیه...؛
خداوند، تنها (گوشت)
مردار،
خون، گوشت
خوک و آنچه را نام غیرِ خدا به هنگام
ذبح بر آن گفته شود،
حرام کرده است. (ولی) آن کس که مجبور شود، در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد، گناهی بر او نیست؛ (و میتواند برای حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد؛) خداوند بخشنده و مهربان است.».و از آنجا که گاه ضرورتهائى پیش مى آید که
انسان براى حفظ
جان خویش مجبور به استفاده از بعضى از غذاهاى
حرام مى شود
قرآن در ذیل
آیه آن را استثنا کرده و مى گوید: ولى کسى که مجبور شود (براى نجات جان خویش از
مرگ) از آنها بخورد گناهى بر او نیست ، به شرط اینکه ستمگر و متجاوز نباشد).
«واتموا الحج والعمرة لله فان احصرتم فما استیسر من الهدی ولا تحلقوا رءوسکم حتی یبلغ الهدی محله فمن کان منکم مریضـا او به اذی من راسه ففدیة من صیام او صدقة او نسک فاذا امنتم فمن تمتع بالعمرة الی الحج فما استیسر من الهدی فمن لم یجد فصیام ثلـثة ایام فی الحج وسبعة اذا رجعتم تلک عشرة کاملة ذلک لمن لم یکن اهله حاضری المسجد الحرام...؛
و
حج و
عمره را برای خدا به اتمام برسانید! و اگر محصور شدید، (و مانعی مانند
ترس از
دشمن یا بیماری، اجازه نداد که پس از احرامبستن، وارد
مکه شوید،) آنچه از قربانی فراهم شود (
ذبح کنید، و از
احرام خارج شوید)! و سرهای خود را نتراشید، تا
قربانی به محلش برسد (و در قربانگاه
ذبح شود)! و اگر کسی از شما بیمار بود، و یا ناراحتی در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) باید فدیه و کفّارهای از قبیل روزه یا صدقه یا گوسفندی بدهد! و هنگامی که (از بیماری و دشمن) در امان بودید، هر کس با ختم عمره، حج را آغاز کند، آنچه از قربانی برای او میسّر است (ذبح کند)! و هر که نیافت، سه روز در ایام حج، و هفت روز هنگامی که باز میگردید،
روزه بدارد! این، ده روز کامل است. (البته) این برای کسی است که خانواده او، نزد
مسجد الحرام نباشد (= اهل مکّه و اطرافِ آن نباشد). و از خدا بپرهیزید! و بدانید که او، سختکیفر است!»
«حرمت علیکم المیتة والدم ولحم الخنزیر وما اهل لغیر
الله به والمنخنقة والموقوذة والمتردیة والنطیحة وما اکل السبع الا ما ذکیتم وما ذبح علی النصب وان تستقسموا بالازلـم ذلکم فسق... فمن اضطر فی مخمصة غیر متجانف لاثم فان
الله غفور رحیم؛
گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفهشده، و به
زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرتشدن از بلندی بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ
حیوان دیگری
مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده -مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتی که روی بتها (یا در برابر آنها) ذبح میشوند، (همه) بر شما
حرام شده است؛ و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبههای تیر مخصوص بخت آزمایی؛ تمام این اعمال،
فسق و
گناه است -امروز،
کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند؛ بنابر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز،
دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- امّا آنها که در حال گرسنگی، دستشان به غذای دیگری نرسد، و متمایل به
گناه نباشند، (مانعی ندارد که از گوشتهای ممنوع بخورند؛) خداوند،
آمرزنده و مهربان است.»
«وما لکم الا تاکلوا مما ذکر اسم
الله علیه وقد فصل لکم ما حرم علیکم الا ما اضطررتم الیه...؛
چرا از چیزها (= گوشتها) ئی که نام خدا بر آنها برده شده نمیخورید؟! در حالی که (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده، بیان کرده است! مگر اینکه ناچار باشید؛ (که در این صورت، خوردن از
گوشت آن حیوانات جایز است.) و بسیاری از مردم، به خاطر
هوی و هوس و بیدانشی، (دیگران را) گمراه میسازند؛ و پروردگارت، تجاوزکاران را بهتر میشناسد.»
«قل لا اجد فی ما اوحی الی محرمـا علی طاعم یطعمه الا ان یکون میتة او دمـا مسفوحـا او لحم خنزیر فانه رجس او فسقـا اهل لغیر
الله به فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فان ربک غفور رحیم؛
بگو: «در آنچه بر من
وحی شده، هیچ غذای حرامی نمییابم؛ بجز اینکه مردار باشد، یا خونی که (از بدن حیوان) بیرون ریخته، یا گوشت خوک -که اینها همه پلیدند- یا حیوانی که به
گناه، هنگام سر بریدن، نام غیر خدا (= نام
بتها) بر آن برده شده است.» اما کسی که مضطر (به خوردن این محرمات) شود، بی آنکه خواهان لذت باشد و یا زیاده روی کند (گناهی بر او نیست)؛ زیرا پروردگارت، آمرزنده مهربان است.»
«انما حرم علیکم المیتة والدم ولحم الخنزیر وما اهل لغیر
الله به فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فان
الله غفور رحیم؛
خداوند، تنها
مردار،
خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریدهاند، بر شما حرام کرده است؛ امّا کسانی که ناچار شوند، در حالی که تجاوز و تعدّی از حدّ ننمایند، (خدا آنها را میبخشد؛ چرا که) خدا بخشنده و مهربان است.»
انعطاف پذیری احکام در صورت خوف از دشمن مانعی ندارد.
«واذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان یفتنکم الذین کفروا...؛
هنگامی که
سفر میکنید، گناهی بر شما نیست که
نماز را کوتاه کنید اگر از فتنه (و خطر) ِ
کافران بترسید؛ زیرا کافران، برای شما دشمن آشکاری هستند.»
برداشته شدن فعلیت تکالیف و رفع عقاب، در صورت اکراه از مواردی است که اتفاق افتاده است.
«من کفر بالله من بعدایمـنه الا من اکره وقلبه مطمـئن بالایمـن...؛
کسانی که بعد از
ایمان کافر شوند -بجز آنها که تحت فشار واقع شدهاند در حالی که قلبشان آرام و با
ایمان است- آری، آنها که سینه خود را برای پذیرش
کفر گشودهاند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمی در انتظارشان!»
«ولیستعفف الذین لایجدون نکاحـا حتی یغنیهم
الله من فضله والذین یبتغون الکتـب مما ملکتایمـنکم فکاتبوهم ان علمتم فیهم خیرا وءاتوهم من مال
الله الذی ءاتـکم ولا تکرهوا فتیـتکم علی البغاء ان اردن تحصنـا لتبتغوا عرض الحیوة الدنیا ومن یکرههن فان
الله من بعد اکرههن غفور رحیم؛
و کسانی که امکانی برای ازدواج نمییابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بینیاز گرداند! و آن بردگانتان که خواستار مکاتبه (=قرار داد مخصوص برای آزاد شدن) هستند، با آنان قرار داد ببندید اگر رشد و صلاح در آنان احساس میکنید (که بعد از آزادی، توانایی زندگی مستقل را دارند)؛ و چیزی از مال
خدا را که به شما داده است به آنان بدهید! و کنیزان خود را برای دستیابی متاع ناپایدار زندگی
دنیا مجبور به خود فروشی نکنید اگر خودشان میخواهند پاک بمانند! و هر کس آنها را (بر این کار) اجبار کند، (سپس پشیمان گردد،) خداوند بعد از این اجبار آنها غفور و رحیم است!
توبه کنید و بازگردید، تا خدا شما را ببخشد!»
در صورت خطا، انعطاف پذیری
احکام و تکالیف با رفع فعلیت و مؤاخذه آن مانعی ندارد.
«لا یکلف
الله نفسا الا وسعها لها ما کسبت وعلیها ما اکتسبت ربنا لاتؤاخذنا ان... او اخطانا...؛
خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمیکند. (انسان،) هر کار (نیکی) را انجام دهد، برای خود انجام داده؛ و هر کار (بدی) کند، به
زیان خود کرده است. (
مؤمنان میگویند:) پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا! تکلیف سنگینی بر ما قرار مده، آن چنان که (به خاطر
گناه و طغیان،) بر کسانی که پیش از ما بودند، قرار دادی! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرّر مدار! و آثار گناه را از ما بشوی! ما را ببخش و در
رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مایی، پس ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان».بعد از آنکه در مقام اجابت دعوت خداى تعالى بطور مطلق و بدون هیچ قیدى گفتند: ((سمعنا و اطعنا)) و سپس از یک سو متوجه ضعف و فتور و سستى خود شدند، و از سوى دیگر متوجه سرنوشت اقوام و امتهائى شدند که قبل از ایشان مى زیستند، ناچار از خداى تعالى خواستند تا به ایشان رحم کند، و با ایشان آن معامله را نکند که با امتهاى گذشته کرد، یعنى آن مؤ اخذه ها و حمل و تحمیل ها را نفرماید، چون مؤمنین با تعلیم الهى این معنا را آموخته بودند که هیچ حول و قوتى جز به کمک خدا وجود ندارد، و هیچ چیز جز رحمت او آدمى را از
خطا و
نسیان و تمرد حفظ نمى کند.
در صورت فراموشی، فعلیت احکام و تکالیف برداشته می شود و رفع مؤاخذه می گردد.
«لا یکلف
الله نفسا الا وسعها لها ما کسبت وعلیها ما اکتسبت ربنا لا تؤاخذنا ان نسینا او...؛
خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمیکند. (انسان) هر کار (نیکی) را انجام دهد، برای خود انجام داده؛ و هر کار (بدی) کند، به زیان خود کرده است. (مؤمنان میگویند:) پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا! تکلیف سنگینی بر ما قرار مده، آن چنان که (به خاطر
گناه و طغیان،) بر کسانی که پیش از ما بودند، قرار دادی! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرّر مدار! و آثار گناه را از ما بشوی! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مایی، پس ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان!»
(در روایتی
امام صادق علیهالسّلام جمله: «لاتؤاخذنا ان نسینا او اخطانا» را ناظر به برداشته شدن مؤاخذه از امت اسلامی معرفی کرده است.)
انعطاف پذیری احکام نسبت به مکلفان، در صورت استضعاف و نداشتن هرگونه توان و قدرت انجام می گردد.
«ان الذین توفـهم الملـئکة ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض
الله وسعة فتهاجروا فیها فاولـئک ماوهم جهنم وساءت مصیرا؛
کسانی که
فرشتگان (قبض
ارواح)،
روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با اینکه
مسلمان بودید، در صفِ
کفّار جای داشتید؟!)» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها (= فرشتگان) گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنها (عذری نداشتند، و) جایگاهشان
دوزخ است، و سرانجام بدی دارند. • الا المستضعفین من الرجال والنساء والولدن لا یستطیعون حیلة ولا یهتدون سبیلا؛
مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که براستی تحت فشار قرار گرفتهاند (و حقیقتاً مستضعفند)؛ نه چارهای دارند، و نه راهی (برای نجات از آن محیط آلوده) مییابند.»
انعطاف پذیری احکام، در زمان
تقیه صورت میگیرد.
«لا یتخذ المؤمنون الکـفرین اولیاء من دون المؤمنین ومن یفعل ذلک فلیس من
الله فی شیء الا ان تتقوا منهم تقـة...؛
افراد باایمان نباید به جای مؤمنان،
کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛ و هر کس چنین کند، هیچ رابطهای با
خدا ندارد (و پیوند او بکلّی از خدا گسسته میشود)؛ مگر اینکه از آنها بپرهیزید (و به خاطر هدفهای مهمتری تقیّه کنید). خداوند شما را از (نافرمانی) خود، برحذر میدارد؛ و بازگشت (شما) به سوی خداست.»
«وقال رجل مؤمن من ءال فرعون یکتمایمـنه اتقتلون رجلا ان یقول ربی
الله وقد جاءکم بالبینـت من ربکم...؛
و مرد مؤمنی از
آل فرعون که ایمان خود را پنهان میداشت گفت: «آیا میخواهید مردی را بکشید بخاطر اینکه میگوید: پروردگار من «
اللّه» است، در حالی که دلایل روشنی از سوی پروردگارتان برای شما آورده است؟! اگر
دروغگو باشد، دروغش دامن خودش را خواهد گرفت؛ و اگر راستگو باشد، (لااقل) بعضی از عذابهایی را که وعده میدهد به شما خواهد رسید؛ خداوند کسی را که
اسرافکار و بسیار دروغگوست هدایت نمیکند.»
انعطاف پذیری احکام، در صورت عارض شدن عسر و حرج انجام می گیرد.
«ایامـا معدودت فمن کان منکم مریضـا او علی سفر فعدة من ایام اخر وعلی الذین یطیقونه فد یة طعام مسکین فمن تطوع خیرا فهو خیر له وان تصوموا خیر لکم ان کنتم تعلمون؛
چند روز معدودی را (باید
روزه بدارید!) و هر کس از شما
بیمار یا
مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد) و بر کسانی که روزه برای آنها طاقتفرساست؛ (همچون بیماران مزمن، و پیرمردان و پیرزنان،) لازم است کفّاره بدهند: مسکینی را اطعام کنند؛ و کسی که کارِ خیری انجام دهد، برای او بهتر است؛ و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید!• ... فمن شهد منکم الشهر فلیصمه ومن کان مریضـا او علی سفر فعدة من ایام اخر یرید
الله بکم الیسر ولا یرید بکم العسر...؛
(روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهی که
قرآن، برای راهنمایی مردم، و نشانههای هدایت، و فرق میان
حق و
باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهای دیگری را به جای آن، روزه بگیرد! خداوند، راحتی شما را میخواهد، نه زحمت شما را! هدف این است که این روزها را تکمیل کنید؛ و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، بزرگ بشمرید؛ باشد که شکرگزاری کنید!»در
آیه بعد براى اینکه باز از سنگینى روزه کاسته شود چند دستور دیگر را در این زمینه بیان مى فرماید نخست مى گوید:
((چند روز معدودى را باید روزه بدارید)) (ایاما معدودات ).
چنان نیست که مجبور باشید تمام
سال یا قسمت مهمى از آن را روزه بگیرید بلکه روزه تنها بخش کوچکى از آن را اشغال مى کند.
«واتموا الحج والعمرة لله فان احصرتم فما استیسر من الهدی ولا تحلقوا رءوسکم حتی یبلغ الهدی محله فمن کان منکم مریضـا او به اذی من راسه ففدیة من صیام او صدقة او نسک فاذا امنتم فمن تمتع بالعمرة الی الحج فما استیسر من الهدی فمن لم یجد فصیام ثلـثة ایام فی الحج وسبعة اذا رجعتم تلک عشرة کاملة...؛
و
حج و
عمره را برای خدا به اتمام برسانید! و اگر محصور شدید، (و مانعی مانند
ترس از
دشمن یا بیماری، اجازه نداد که پس از
احرام بستن، وارد مکه شوید،) آنچه از قربانی فراهم شود (ذبح کنید، و از احرام خارج شوید)! و سرهای خود را نتراشید، تا
قربانی به محلش برسد (و در قربانگاه
ذبح شود)! و اگر کسی از شما بیمار بود، و یا ناراحتی در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) باید فدیه و کفّارهای از قبیل روزه یا
صدقه یا گوسفندی بدهد! و هنگامی که (از بیماری و دشمن) در امان بودید، هر کس با ختم
عمره،
حج را آغاز کند، آنچه از قربانی برای او میسّر است (ذبح کند)! و هر که نیافت، سه روز در
ایام حج، و هفت روز هنگامی که باز میگردید، روزه بدارد! این، ده روز کامل است. (البته) این برای کسی است که خانواده او، نزد
مسجد الحرام نباشد (= اهل مکّه و اطرافِ آن نباشد). و از
خدا بپرهیزید! و بدانید که او، سختکیفر است!»
«ومن لم یستطع منکم طولا ان ینکح المحصنـت المؤمنـت فمن ما ملکتایمـنکم من فتیـتکم المؤمنـت... ذلک لمن خشی العنت منکم...؛
و آنها که توانایی
ازدواج با زنان (آزاد) پاکدامن باایمان را ندارند، میتوانند با زنان پاکدامن از بردگان باایمانی که در اختیار دارید ازدواج کنند -خدا به
ایمان شما آگاهتر است؛ و همگی اعضای یک پیکرید- آنها را با اجازه صاحبان آنان تزویج نمایید، و مهرشان را به خودشان بدهید؛ به شرط آنکه پاکدامن باشند، نه بطور آشکار مرتکب زنا شوند، و نه دوست پنهانی بگیرند. و در صورتی که «
محصنه» باشند و مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات
زنان آزاد را خواهند داشت. این (اجازه ازدواج با کنیزان) برای کسانی از شماست که بترسند (از نظر
غریزه جنسی) به زحمت بیفتند؛ و (با این حال نیز) خودداری (از ازدواج با آنان) برای شما بهتر است. و خداوند، آمرزنده و مهربان است. • یرید
الله ان یخفف عنکم وخلق الانسـن ضعیفا.؛
خدا میخواهد (با احکام مربوط به ازدواج با کنیزان و مانند آن،) کار را بر شما سبک کند؛ و انسان، ضعیف آفریده شده؛ (و در برابر
طوفان غرایز، مقاومت او کم است»(بر این اساس که مقصود از «یخفف» تخفیف در تمام احکام و تکالیف باشد.)
«یـایها الذین ءامنوا لا تقربوا الصلوة وانتم سکـری حتی تعلموا ما تقولون ولا جنبـا الا عابری سبیل حتی تغتسلوا وان کنتم مرضی او علی سفر او جاء احد منکم من الغائط او لـمستم النساء فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبـا فامسحوا بوجوهکم وایدیکم ان
الله کان عفوا غفورا.؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! در حال
مستی به
نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه میگویید! و همچنین هنگامی که
جنب هستید -مگر اینکه مسافر باشید- تا
غسل کنید. و اگر بیمارید، یا مسافر، و یا «قضای حاجت» کردهاید، و یا با زنان آمیزش جنسی داشتهاید، و در این حال،
آب (برای
وضو یا غسل) نیافتید، با خاک پاکی
تیمّم کنید! (به این طریق که) صورتها و دستهایتان را با آن
مسح نمایید. خداوند، بخشنده و آمرزنده است.»
«واذا کنت فیهم فاقمت لهم الصلوة فلتقم طـائفة من هم معک ولیاخذوا اسلحتهم فاذا سجدوا فلیکونوا من ورائکم ولتات طـائفة اخری لم یصلوا فلیصلوا معک ولیاخذوا حذرهم واسلحتهم ود الذین کفروا لوتغفلون عن اسلحتکم وامتعتکم فیمیلون علیکم میلة وحدة ولا جناح علیکم ان کان بکم اذی من مطر او کنتم مرضی ان تضعوا اسلحتکم وخذوا حذرکم...؛
و هنگامی که در میان آنها باشی، و (در میدان
جنگ) برای آنها نماز را برپا کنی، باید دستهای از آنها با تو (به نماز) برخیزند، و سلاحهایشان را با خود برگیرند؛ و هنگامی که
سجده کردند (و نماز را به پایان رساندند)، باید به پشتِ سرِ شما (به میدان نبرد) بروند، و آن دسته دیگر که نماز نخواندهاند (و مشغول پیکار بودهاند)، بیایند و با تو
نماز بخوانند؛ آنها باید وسایل دفاعی و سلاحهایشان (را در حال نماز) با خود حمل کنند؛ (زیرا)
کافران آرزو دارند که شما از سلاحها و متاعهای خود غافل شوید و یکباره به شما هجوم آورند. و اگر از
باران ناراحتید، و یا بیمار (و
مجروح) هستید، مانعی ندارد که سلاحهای خود را بر
زمین بگذارید؛ ولی وسایل دفاعی (مانند زره و خود را) با خود بردارید خداوند،
عذاب خوارکنندهای برای کافران فراهم ساخته است.»
«یـایها الذین ءامنوا اذا قمتم الی الصلوة فاغسلوا وجوهکم وایدیکم الی المرافق وامسحوا برءوسکم وارجلکم الی الکعبین وان کنتم جنبـا فاطهروا وان کنتم مرضی او علی سفر اوجاء احد منکم من الغائط او لـمستم النساء فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبـا فامسحوا بوجوهکم وایدیکم منه ما یرید
الله لیجعل علیکم من حرج...؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! هنگامی که به
نماز میایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید! و سر و پاها را تا مفصل (= برآمدگی پشت پا) مسح کنید! و اگر جنب باشید، خود را بشویید (و غسل کنید)! و اگر بیمار یا مسافر باشید، یا یکی از شما از محل پستی آمده(=
قضای حاجت کرده)، یا با زنان تماس گرفته (و
آمیزش جنسی کردهاید)، و آب (برای غسل یا وضو) نیابید، با خاک پاکی تیمم کنید! و از آن، بر صورت (= پیشانی) و دستها بکشید! خداوند نمیخواهد مشکلی برای شما ایجاد کند؛ بلکه میخواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید؛ شاید
شکر او را بجا آورید!»
«لیس علی الضعفاء ولا علی المرضی ولا علی الذین لا یجدون ما ینفقون حرج اذا نصحوا لله ورسوله ما علی المحسنین من سبیل والله غفور رحیم؛
بر ضعیفان و بیماران و آنها که وسیلهای برای
انفاق (در راه
جهاد) ندارند، ایرادی نیست (که در میدان جنگ شرکت نجویند،) هرگاه برای
خدا و
رسولش خیرخواهی کنند (؛ و از آنچه در توان دارند، مضایقه ننمایند). بر نیکوکاران راه مؤاخذه نیست؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است!• ولا علی الذین اذا ما اتوک لتحملهم قلت لا اجد ما احملکم علیه تولوا واعینهم تفیض من الدمع حزنـا الا یجدوا ما ینفقون؛
و (نیز) ایرادی نیست بر آنها که وقتی نزد تو آمدند که آنان را بر مرکبی (برای جهاد) سوار کنی، گفتی: «مرکبی که شما را بر آن سوار کنم، ندارم!» (از نزد تو) بازگشتند در حالی که چشمانشان از اندوه اشکبار بود؛ زیرا چیزی نداشتند که در راه خدا انفاق کنند و با آن به میدان بروند»
«.. وما جعل علیکم فی الدین من حرج ملة ابیکم ابرهیم...؛
و در راه خدا جهاد کنید، و حقّ جهادش را ادا نمایید! او شما را برگزید، و در دین (
اسلام) کار سنگین و سختی بر شما قرار ندارد؛ از آیین پدرتان
ابراهیم پیروی کنید؛ خداوند شما را در کتابهای پیشین و در این کتاب آسمانی «مسلمان» نامید، تا
پیامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم! پس
نماز را برپا دارید، و
زکات را بدهید، و به خدا تمسّک جویید، که او مولا و سرپرست شماست! چه مولای خوب، و چه یاور شایستهای!»
«لیس علی الاعمی حرج ولا علی الاعرج حرج ولا علی المریض حرج ولا علی انفسکم ان تاکلوا من بیوتکم او بیوت ءابائکم او بیوت امهـتکم او بیوت اخونکم او بیوت اخوتکم او بیوت اعمـمکم او بیوت عمـتکم او بیوت اخولکم او بیوت خــلـتکم او ما ملکتم مفاتحه او صدیقکم لیس علیکم جناح ان تاکلوا جمیعـا او اشتاتـا...؛
بر نابینا و افراد لنگ و بیمار گناهی نیست (که با شما هم غذا شوند)، و بر شما نیز گناهی نیست که از خانههای خودتان (=خانههای فرزندان یا همسرانتان که خانه خود شما محسوب میشود بدون اجازه خاصّی) غذا بخورید؛ و همچنین خانههای پدرانتان، یا خانههای مادرانتان، یا خانههای برادرانتان، یا خانههای خواهرانتان، یا خانههای عموهایتان، یا خانههای عمّههایتان، یا خانههای داییهایتان، یا خانههای خالههایتان، یا خانهای که کلیدش در اختیار شماست، یا خانههای دوستانتان، بر شما گناهی نیست که بطور دستهجمعی یا جداگانه غذا بخورید؛ و هنگامی که داخل خانهای شدید، بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیّتی از سوی خداوند، سلامی پربرکت و پاکیزه! این گونه خداوند
آیات را برای شما روشن میکند، باشد که بیندیشید!»
«لیس علی الاعمی حرج ولا علی الاعرج حرج ولا علی المریض حرج...؛
بر نابینا و لنگ و بیمار گناهی نیست (اگر در میدان جهاد شرکت نکنند)؛ و هر کس
خدا و رسولش را اطاعت نماید، او را در باغهای (از بهشت) وارد میکند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است؛ و آن کس که سرپیچی کند، او را به
عذاب دردناکی گرفتار میسازد!»
«لینفق ذو سعة من سعته ومن قدر علیه رزقه فلینفق مما ءاتـه
الله لا یکلف
الله نفسـا الا ما ءاتـها...؛
آنان که امکانات وسیعی دارند، باید از امکانات وسیع خود انفاق کنند و آنها که تنگدستند، از آنچه که خدا به آنها داده
انفاق نمایند؛ خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانایی که به او داده تکلیف نمیکند؛ خداوند بزودی بعد از سختیها آسانی قرار میدهد!»
«ان ربک یعلم انک تقوم ادنی من ثلثی
الیل ونصفه وثلثه وطـائفة من الذین معک والله یقدر
الیل والنهار علم ان لن تحصوه فتاب علیکم فاقرءوا ما تیسر من القرءان علم ان سیکون منکم مرضی وءاخرون یضربون فی الارض یبتغون من فضل
الله وءاخرون یقـتلون فی سبیل
الله فاقرءوا ما تیسر منه واقیموا الصلوة وءاتوا الزکوة واقرضوا
الله قر ضـا حسنـا وما تقدموا لانفسکم من خیر تجدوه عند
الله هو خیرا واعظم اجرا...؛
پروردگارت میداند که تو و گروهی از آنها که با تو هستند نزدیک دو سوم از شب یا نصف یا ثلث آن را به پا میخیزند؛ خداوند شب و روز را اندازهگیری میکند؛ او میداند که شما نمیتوانید مقدار آن را (به دقّت) اندازهگیری کنید (برای عبادت کردن)، پس شما را بخشید؛ اکنون آنچه برای شما میسّر است
قرآن بخوانید او میداند بزودی گروهی از شما بیمار میشوند، و گروهی دیگر برای به دست آوردن
فضل الهی (و کسب روزی) به سفر میروند، و گروهی دیگر در راه خدا
جهاد میکنند (و از تلاوت قرآن بازمیمانند)، پس به اندازهای که برای شما ممکن است از آن تلاوت کنید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خدا «
قرض الحسنه» دهید (= در راه او انفاق نمایید) و (بدانید) آنچه را از کارهای نیک برای خود از پیش میفرستید نزد خدا به بهترین وجه و بزرگترین پاداش خواهید یافت؛ و از خدا آمرزش بطلبید که خداوند آمرزنده و مهربان است!»
انعطاف پذیری احکام، زمینه شکرگزاری به درگاه
خداوند را فراهم می کند.
«... فمن شهد منکم الشهر فلیصمه ومن کان مریضـا او علی سفر فعدة من ایام اخر یرید
الله بکم الیسر ولا یرید بکم العسر ولتکملوا العدة... ولعلکم تشکرون.؛
(
روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم، و نشانههای هدایت، و فرق میان
حق و
باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در
ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که
بیمار یا در
سفر است، روزهای دیگری را به جای آن، روزه بگیرد! خداوند، راحتی شما را میخواهد، نه زحمت شما را! هدف این است که این روزها را تکمیل کنید؛ و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، بزرگ بشمرید؛ باشد که شکرگزاری کنید!»در آخرین جمله مى فرماید: (تا خدا را به خاطر اینکه شما را هدایت کرده بزرگ بشمرید، و شاید شکر نعمتهاى او را بگذارید) (و لتکبروا
الله على ما هداکم و لعلکم تشکرون).
آرى شما باید به خاطر آن همه هدایتها در مقام تعظیم پروردگار بر آئید، و در مقابل آن همه نعمتها که به شما بخشیده شکرگزارى کنید.
قابل توجه اینکه مساءله شکرگزارى را با کلمه (لعل) آورده است ، ولى مساءله بزرگداشت پروردگار را به طور قاطع ذکر کرده ، این تفاوت تعبیر ممکن است به خاطر این باشد که انجام این عبادت (روزه) به هر حال تعظیم مقام پروردگار است ، اما شکر که همان صرف کردن نعمتها در جاى خود و بهره گیرى از آثار و فلسفه هاى عملى روزه است شرائطى دارد که تا آن شرائط حاصل نشود انجام نمى گیرد، و مهمترین آن شرائط اخلاص کامل و شناخت حقیقت روزه و آگاهى از فلسفه هاى آن است .
«یـایها الذین ءامنوا اذا قمتم الی الصلوة فاغسلوا وجوهکم وایدیکم الی المرافق وامسحوا برءوسکم وارجلکم الی الکعبین وان کنتم جنبـا فاطهروا وان کنتم مرضی او علی سفر اوجاء احد منکم من الغائط او لـمستم النساء فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبـا فامسحوا بوجوهکم وایدیکم منه ما یرید
الله لیجعل علیکم من حرج... ولیتم نعمته علیکم لعلکم تشکرون؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که به نماز میایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید! و سر و پاها را تا مفصل (= برآمدگی پشت پا) مسح کنید! و اگر جنب باشید، خود را بشویید (و
غسل کنید)! و اگر بیمار یا مسافر باشید، یا یکی از شما از محل پستی آمده (= قضای حاجت کرده)، یا با زنان تماس گرفته (و آمیزش جنسی کردهاید)، و آب (برای غسل یا وضو) نیابید، با خاک پاکی
تیمم کنید! و از آن، بر صورت (= پیشانی) و دستها بکشید! خداوند نمیخواهد مشکلی برای شما ایجاد کند؛ بلکه میخواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید؛ شاید شکر او را بجا آورید!»
برداشتن احکام و تکالیف دشوار، از وظایف
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بوده است.
«الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبـا عندهم فی التورة والانجیل یامرهم بالمعروف وینهـهم عن المنکر ویحل لهم الطیبـت ویحرم علیهم الخبـئث ویضع عنهم اصرهم والاغلـل التی کانت علیهم...؛
همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّی» پیروی میکنند؛ پیامبری که صفاتش را، در
تورات و
انجیلی که نزدشان است، مییابند؛ آنها را به معروف دستور میدهد، و از منکر باز میدارد؛ اشیار پاکیزه را برای آنها
حلال میشمرد، و ناپاکیها را تحریم می کند؛ و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر میدارد، پس کسانی که به او
ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند.»
برداشتن احکام و تکالیف مشقت بار، خواسته
مسلمانان از خداوند می باشد.
«... والمؤمنون کل ءامن بالله...؛
پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، کاملاً مؤمن میباشد.) و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ایمان آوردهاند؛ (و میگویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمیگذاریم (و به همه ایمان داریم). و (
مؤمنان) گفتند: ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! (انتظارِ) آمرزش تو را (داریم)؛ و بازگشت (ما) به سوی توست.• لا یکلف
الله نفسا الا وسعها لها ما کسبت وعلیها ما اکتسبت ربنا لا تؤاخذنا ان نسینا او اخطانا...؛
خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمیکند. (
انسان،) هر کار (نیکی) را انجام دهد، برای خود انجام داده؛ و هر کار (بدی) کند، به زیان خود کرده است. (مؤمنان میگویند:) پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا! تکلیف سنگینی بر ما قرار مده، آن چنان که (به خاطر
گناه و طغیان،) بر کسانی که پیش از ما بودند، قرار دادی! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرّر مدار! و آثار
گناه را از ما بشوی! ما را ببخش و در
رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مایی، پس ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان!»
انعطاف پذیری احکام الهی و تخفیف در تکالیف، پرتوی از رحمت و غفران الهی می باشد.
«... فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فلا اثم علیه ان
الله غفور رحیم؛
خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را نام غیرِ خدا به هنگام
ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است. (ولی) آن کس که مجبور شود، در صورتی که
ستمگر و متجاوز نباشد، گناهی بر او نیست؛ (و میتواند برای حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد؛) خداوند بخشنده و مهربان است.»
«یـایها الذین ءامنوا کتب علیکم القصاص فی القتلی الحر بالحر والعبد بالعبد والانثی بالانثی فمن عفی له من اخیه شیء فاتباع بالمعروف واداء الیه باحسـن ذلک تخفیف من ربکم ورحمة...؛
ای افرادی که
ایمان آوردهاید! حکم
قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن، پس اگر کسی از سوی برادر (دینی) خود، چیزی به او بخشیده شود، (و حکم قصاص او، تبدیل به خونبها گردد،) باید از راه پسندیده پیروی کند. (و صاحب خون، حال پرداخت کننده
دیه را در نظر بگیرد.) و او (=
قاتل) نیز، به نیکی دیه را (به ولی
مقتول) بپردازد؛ (و در آن،
مسامحه نکند.) این، تخفیف و رحمتی است از ناحیه پروردگار شما! و کسی که بعد از آن، تجاوز کند،
عذاب دردناکی خواهد داشت.»
«حرمت علیکم المیتة والدم ولحم الخنزیر وما اهل لغیر
الله به والمنخنقة والموقوذة والمتردیة والنطیحة وما اکل السبع الا ما ذکیتم وما ذبح علی النصب وان تستقسموا بالازلـم ذلکم فسق... فمن اضطر فی مخمصة غیر متجانف لاثم فان
الله غفور رحیم؛
گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند، و
حیوانات خفهشده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرتشدن از بلندی بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگری مرده باشند، و باقیمانده
صید حیوان درنده -مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتی که روی بتها (یا در برابر آنها) ذبح میشوند، (همه) بر شما
حرام شده است؛ و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبههای تیر مخصوص بخت آزمایی؛ تمام این اعمال، فسق و گناه است -امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند؛ بنابر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و
اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- امّا آنها که در حال گرسنگی، دستشان به غذای دیگری نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعی ندارد که از گوشتهای ممنوع بخورند؛) خداوند، آمرزنده و مهربان است.»
«قل لا اجد فی ما اوحی الی محرمـا علی طاعم یطعمه الا ان یکون میتة او دمـا مسفوحـا او لحم خنزیر فانه رجس او فسقـا اهل لغیر
الله به فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فان ربک غفور رحیم؛
بگو: «در آنچه بر من وحی شده، هیچ غذای حرامی نمییابم؛ بجز اینکه مردار باشد، یا خونی که (از بدن حیوان) بیرون ریخته، یا گوشت خوک -که اینها همه پلیدند- یا حیوانی که به گناه، هنگام سر بریدن، نام غیر خدا (= نام بتها)بر آن برده شده است.» اما کسی که مضطر (به خوردن این محرمات) شود، بی آنکه خواهان لذت باشد و یا زیاده روی کند (گناهی بر او نیست)؛ زیرا پروردگارت، آمرزنده مهربان است.»
«انما حرم علیکم المیتة والدم ولحم الخنزیر وما اهل لغیر
الله به فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فان
الله غفور رحیم؛
خداوند، تنها
مردار،
خون، گوشت
خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریدهاند، بر شما حرام کرده است؛ امّا کسانی که ناچار شوند، در حالی که تجاوز و تعدّی از حدّ ننمایند، (خدا آنها را میبخشد؛ چرا که) خدا بخشنده و مهربان است.»
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «انعطافپذیری حکم»