• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بت در منابع اسلامی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از موضوع‌هایی که از آن در قرآن و منابع اسلامی بحث می‌شود بت می‌باشد.




در عربی، اگر بت پیکری از چوب یا فلز و به شکل انسان یا حیوان باشد، «وَثَن»، وچنانکه صورتِ بدون پیکر باشد «صنم» نامیده می‌شود. واژه‌های «نُصُب» و «انصاب» نیز برای بت به کار رفته است.
[۱] مبارک بن محمد ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والاثر، ذیل «صنم» و «وثن»، چاپ محمود طناجی، قم ۱۳۶۴ ش.
[۲] محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، ذیل «صنم» و «وثن»، چاپ عبدالستار احمد فراج (و دیگران)، کویت ۱۳۸۵ـ۱۴۰۶/۱۹۶۵ـ ۱۹۸۶.
[۴] ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۹۸، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۵] جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۷۱ـ۷۵، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
راغب اصفهانی
[۶] حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «صنم»، چاپ محمد سید کیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).




از برخی حکما نقل کرده که هر عامل باز دارنده از خدا خود نوعی بت است، همچنانکه صلیب را نیز وثن خوانده اند. بنابر روایتی که از عدی بن حاتم نقل شده، او با صلیب بر گردن خدمت پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلّم رسید و حضرت فرمود: «این وثن را از گردن خود دور افکن».
[۸] مبارک بن محمد ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والاثر، ذیل «وثن»، چاپ محمود طناجی، قم ۱۳۶۴ ش.




در قرآن، واژه‌های «اصنام» (جمع صنم) پنج بار، «اوثان» (جمع وثن) سه بار، نصب دوبار، «انصاب» یک بار به کار رفته است.
[۱۰] محمد فواد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل «صنم» و «وثن»، قاهره ۱۳۶۴.
از واژه‌هایی چون آلهه، تماثیل، اولیاء، اَنْداد، م'اتَنْحِتُون (آنچه می‌تراشید)، شُرکاء، شُفَعاء، شُهَداء نیز معنای بت اراده شده است.
[۱۱] جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۴۴ـ ۴۵، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.





۴.۱ - در قرآن


گفتنی است که قرآن کریم، در انتقاد از بت پرستی، اساساً منظورش مشرکان عرب بوده، و از این دیدگاه به ذکر نکاتی از تاریخ بت پرستی نیز پرداخته است. از قرآن کریم چنین برمی‌آید که گرایش به بت پرستی، از زمانی نزدیک به عصر حضرت نوح علیه السّلام وجود داشته است، اما از زمان‌های پیشتر سخنی نمی‌گوید. بنابر آی ۲۳ از سوره نوح، قوم او پنج بت، به نام‌های وَدّ، سُواع، یَغوث، یَعوق، نَسْر، داشتند و دربرابر دعوت حضرت نوح علیه السّلام مصرّانه از رها کردن پرستش آن‌ها سرباز می‌زدند.

۴.۲ - از نظر فخر رازی


فخررازی
[۱۲] محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)،ج ۳۰، ص ۱۴۳، چاپ افست تهران (بی تا).
نیز، به نقل از ابویزید بلخی، قدمت بت پرستی را با استناد به این آیه از زمان حضرت نوح علیه السّلام می‌داند، اما برخی مفسّران آغاز بت پرستی را به زمانی پس از حضرت آدم و پیش از حضرت نوح علیهماالسّلام و به القای شیطان نسبت داده‌اند و گفته‌اند که او این پنج بت را به نام فرزندان آدم ساخت؛ بدین ترتیب که با مرگ هریک از آنان تندیسی به شکل او برای بازماندگانش می‌ساخت و همین سبب شد که نسل‌های بعد بتدریج به پرستش آن‌ها بپردازند
[۱۳] علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، ج۲، ص۳۸۷، نجف ۱۳۸۷.
[۱۴] محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۹، جزء ۱۸، ص۳۰۷، ج ۴، بیروت ۱۹۶۵، ج ۹، بیروت ۱۹۶۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
[۱۵] محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، ج ۳۰، ص ۱۴۴، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
[۱۶] یحیی بن زیاد فراء، معانی القرآن، ج۳، ص۱۸۹، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۷] عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدُّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۶، ص۲۶۹، قم ۱۴۰۴.
[۱۸] عبد علی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۵، ص۴۲۵، چاپ هاشم رسولی محلاتی، چاپ افست قم ۱۳۸۳ـ۱۳۸۵.
درباره تسمیه این پنج بت قول دیگری بر آن است که نام مردم عابد و صالحی بوده که در دوره میانه آدم و نوح علیهماالسّلام می‌زیسته‌اند و چون مردم در عبادت آنان را سرمشق قرار دادند، شیطان پس از مرگ ایشان مردم را فریفت تا صورت‌هایی شبیه آنان بسازند، سپس در نسل‌های بعد این سنّت را به بت پرستی تبدیل کرد.
[۱۹] محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل نوح: ۲۳، بیروت ۱۴۰۰ـ۱۴۰۳/ ۱۹۸۰ـ۱۹۸۳.
[۲۰] محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۹، جزء ۱۸، ص۳۰۸، ج ۴، بیروت ۱۹۶۵، ج ۹، بیروت ۱۹۶۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
[۲۱] عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدُّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۶، ص۲۶۹، قم ۱۴۰۴.
ابن عباس نیز با اندک تفاوتی شروع بت پرستی را به شیطان و زمان نوح علیه السّلام نسبت داده است. در این میان مسعودی
[۲۲] علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۴۴، قم ۱۴۰۴.
روایتی آورده که پیدایی بت پرستی را در زمانی دیرتر از حضرت نوح علیه السّلام می‌داند. برخی دیگر از مؤلّفان نخستین پایه‌های بت پرستی را به یکی از پسران قابیل، پس از درگذشت آدم علیه السّلام نسبت داده اند.
[۲۳] محمد شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۲۱۲، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴).
[۲۴] ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۵۱، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.


۴.۳ - در روایات


طبق روایتی از حضرت علی علیه السّلام نخستین سرزمینی که در آن بت پرستیده شد، بابل بود.
[۲۵] محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج۳، ص۴۶۸، چاپ.
[۲۶] محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج۲، ص۱۴۷، چاپ رسولی محلاتی، قم.
به روایت مفضل بن عمر، امام صادق علیه السّلام در محلّی کنار مسجد کوفه جای بت‌های یغوث، یعوق و نسرِ قوم نوح علیه السّلام را به او نشان داده است.
[۲۷] محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج۲، ص۱۴۴، چاپ رسولی محلاتی، قم.
براساس برخی روایات، شیطان این بت‌ها را که در طوفان نوح زیر خاک و گل مدفون شده بودند، بار دیگر برای مشرکان عرب آشکار ساخت،
[۲۸] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۴۷، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۲۹] محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۹، جزء ۱۸، ص۳۰۸، ج ۴، بیروت ۱۹۶۵، ج ۹، بیروت ۱۹۶۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
[۳۰] عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدُّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۶، ص۲۶۹، قم ۱۴۰۴.
اما محمود بن عبداللّه آلوسی
[۳۱] محمود بن عبدالله آلوسی، روح المعانی فی تفسیرالقرآن العظیم والسبع المثانی، ج۲۹، ص۷۷، بیروت (بی تا).
از قول کسانی نقل کرده که باقی ماندن این بت‌ها بعید می‌نماید و مقصود این است که نام آن‌ها دوباره زنده شد. پس از این، سخن از بت پرستی قوم عاد است که در سرزمینی میان عمان و حَضْرَموت یمن سکونت داشتند
[۳۴] محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص۶۸ـ۷۰، بیروت (بی تا).
[۳۵] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ذیل نجم: ۵۰، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۳۶] اسماعیل حقی بروسوی، روح البیان، ج۳، ص۱۸۵ـ ۱۸۷، ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
و هود علیه السّلام برای دعوت این قوم مبعوث شد. آنگاه قرآن از بت پرستی قوم ابراهیم علیه السّلام سخن می‌گوید. در زمان آن حضرت، بابِل از مراکز بت پرستی بود و بتخانه ای بزرگ با بت‌های فراوان در آن برپا شده بود و کسانی، از جمله آزر
[۵۰] تفسیرالقمی، نجف ۱۳۸۷.
بت تراش بودند. ابراهیم نیز ناگزیر او را رها کرد وبه بیت المقدس رفت.
به روایت قرآن کریم، حضرت ابراهیم علیه السّلام با پرستندگان خورشید و ماه و ستارگان نیز مناظراتی داشته که مقوله ای جدا از بت پرستی است.
[۵۳] محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن،ج ۴، ص ۲۰۰، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
[۵۴] محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۴، جزء ۷، ص۲۵، ج ۴، بیروت ۱۹۶۵، ج ۹، بیروت ۱۹۶۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
[۵۵] ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ج۲، ص۱۳۱ـ۱۳۳، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.





۵.۱ - در زمان حضرت یوسف


به نظر برخی مفسران چهارمین اشاره قرآن به بت پرستی مصریان در روزگار حضرت یوسف علیه السّلام است. آنان جمله حضرت یوسف علیه السّلام را خطاب به زندانیان همراهش («... أَاَرْبابٌ مُتَفَرَّقُونَ خَیْرٌ...» اشاره به این می‌دانند که آن‌ها خدایانی از سنگ و چوب ساخته بودند.
[۵۹] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۳۵۸، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
البته فخررازی گفته است که ایشان ارواح فلکی را می‌پرستیدند
[۶۰] محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، ج ۱۸، ص ۱۳۹، چاپ افست تهران (بی تا).
بعلاوه، در برخی روایات تاریخی از تمثالی که معبودِ همسر عزیز مصر بوده سخن گفته اند، هرچند در قرآن به این موضوع اشاره نشده است.

۵.۲ - در زمان حضرت موسی


قرآن کریم در گزارش مبارزات حضرت موسی علیه السّلام با فرعون، به بت پرستی مصریان اشاره، و اعتراض اشراف قومِ فرعون به او را نقل کرده است که چرا اجازه می‌دهد موسی علیه السّلام پرستش او و خدایانش را رها سازد. به گفته مفسّران، فرعون بت‌هایی به شکل برخی موجودات چون گاو، که از یاقوت ساخته شده بود، می‌پرستید
[۶۲] محمد بن یوسف ابوحیان، تفسیر البحرالمحیط، ج۴، ص۳۶۷، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
و مردم نیز به قصد تقرّب به او بت می‌پرستیدند. برخی گفته‌اند که فرعون گاوپرست بود و مردم را به گاوپرستی امر می‌کرد و حتی گاوپرستیِ او زمینه ای برای سامری شد تا بت خود را به شکل گوساله بسازد.
[۶۳] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص۷۱۶، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
با آن‌که فرعون خود را «اِله» خوانده است، الوهیتش به معنای حکمرانی بر مردم بوده است
[۶۸] سیّد قطب، فی ظلال القرآن، ج۳، جزء ۹، ص۶۱۰، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
[۶۹] سعید حوّی، الاساس فی التفسیر، ج۴، ص۱۹۸۷، مصر ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
و نه بت بودنِ خود او، زیرا اساساً بت به زندگان اطلاق نمی‌شود. در قرآن همچنین آمده است که بنی اسرائیل پس از ترک مصر در مسیر خود به گروهی بت پرست رسیدند و از موسی علیه السّلام خواستند که برای آنان بتی بسازد. موسی آنان را اندرز داد، ولی سودی نبخشید. سپس هنگامی که موسی به میعاد خداوند رفت، در غیاب او سامری از زیورآلات خود و مردم، مجسمه گوساله ای ساخت که صدای گاو داشت و بر اثر آن، بسیاری از بنی اسرائیل بت پرست شدند.
[۷۲] علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، ج۲، ص۶۲، نجف ۱۳۸۷.
این گزارش قرآن از شایع بودن بت پرستی در میان قوم موسی خبر می‌دهد. در مآخذ تاریخی
[۷۳] علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۵۸ ـ ۶۰، قم ۱۴۰۴.
نیز به استناد عهد عتیق از بت پرستی یهودیان در زمان‌های پس از سلیمان سخن رفته است.
[۷۴] عهد عتیق،فصل ۳۲.
[۷۵] عهد عتیق،فصل ۲ و۳.
[۷۶] عهد عتیق، فصل ۱۱.
[۷۷] عهد عتیق،فصل ۱ و ۱۰.
[۷۸] جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، ذیل «بت وبت پرستی»، تهران ۱۳۴۹ ش.
در قرآن کریم درباره بت پرستیِ قوم ثَمود آمده که خداوند حضرت صالح را برای هدایت آنان گسیل داشت. آنان در سرزمینی میان مدینه و شام مقیم بودند و هفتاد بت داشتند.
[۸۱] علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، ج۱، ص۳۳۰، نجف ۱۳۸۷.
[۸۲] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۲۶۴، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.




مردم عرب در آغاز، موحِّد و بر دین ابراهیم و اسماعیل علیهماالسّلام بودند. براساس حدیثی از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم و به گفته مؤلّفان و مورّخان، عمرو بن لحی نخستین کسی است که با سلطه اش بر حجاز بت پرستی را در میان عرب رواج داد
[۸۳] ابن حنبل، مسند، ج۴، ص۳۵۳، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۸۴] ابن حنبل، مسند، ج۵، ص۱۳۸، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۸۵] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۳۹۰، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۸۶] محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا). ج ۱۲، ص ۱۱۰
[۸۷] عبد علی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۶۸۴، چاپ هاشم رسولی محلاتی، چاپ افست قم ۱۳۸۳ـ۱۳۸۵.
[۸۸] محمد شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۲۰۰، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴).
گویا او معاصر شاپور ذوالاکتاف (حک: ۳۱۰ـ۳۷۹ م) بود و در سفری به شام، با بت پرستی آشنا شد و برای نخستین بار بتی را از آن‌جا به حجاز آورد و از همان زمان پرستش بت در میان عرب معمول شد. برخی نخستین کس را «ابوکبشة»
[۸۹] محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳. ج ۱۰، ص ۱۴۱؛
[۹۰] ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۱۰، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۹۱] علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، ج۵، ص۳۸۸، نجف ۱۳۸۷.
[۹۲] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۷۶، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۹۳] جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۸۱، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
و برخی نیز رواج بت پرستی را درمیان عرب، امری تدریجی و خودبخود دانسته اند. بدینگونه که پس از سکونت حضرت اسماعیل علیه السّلام در مکه و بسیارشدنِ فرزندانش، مکّه برای آنان تنگ شد و ناگزیر به اطراف کوچیدند. هنگام خروج، هریک از آنان قطعه سنگی از حرم را برای بزرگداشت و دلبستگی به حرم با خود بردند و آن را طواف می‌کردند تاکم کم معبود آنان شد. اما از آن‌جا که هنوز آثاری از دین ابراهیم در میانشان باقی‌مانده بود، بیت اللّه را محترم می‌شمردند و طواف، سعی میان صفا و مروه، وقوف در عرفه و قربانی را نیز به جا می‌آوردند
[۹۴] علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، ج۲، ص۱۱۴، نجف ۱۳۸۷.
[۹۵] ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۶، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
محمدشکری آلوسی، ج ۲، ص ۲۰۰؛.
[۹۷] جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۷۶ به بعد، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.




آغاز نامگذاری بت‌ها را به هُذَیل بن مُدرِکَه نسبت داده اند. او بت سُواع را برای بنی لِحیان در سرزمین ینبُع، بت ودّ را برای قبیله کَلب در وادی دَوْمَة الْجَنْدَل، بت یغوث را برای طایفه مَذحِج و اهل جَرَش اختصاص داد. بر طایفه خَیوان نزدیک صنعاء بت یعوق، و بر قبیله حِمیَر و حُصَین در سرزمین یَلخَع بت نَسر را برگزید. همچنین طایفه حمیر در صنعا بتخانه ای داشتند. اشاره شد که برخی گفته‌اند این نام‌ها، متعلق به همان پنج تن بتی است که در زمان حضرت نوح علیه السّلام آن‌ها را می‌پرستیدند و به عرب منتقل شد
[۹۸] محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۰، ص۱۴۱، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
[۹۹] علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، ج۵، ص۳۸۸، نجف ۱۳۸۷.
[۱۰۰] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۴۷، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۱۰۱] محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا). ج ۳۰، ص ۱۴۴
[۱۰۲] محمد شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۲۰۲، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴).

پس از این بت‌ها، بت منات از کهنترین بت‌های عرب به شمار می‌آمد، سپس بت‌های لات و عزی که نامشان در قرآن آمده است و بت هبل. دو بت سنگی دیگر در مسجدالحرام به نام‌های اِساف و نائِله، بترتیب، در برابر حجرالاسود و رکن یمانی قرار داشتند که با ورود پیامبراکرم صلی اللّه علیه وآله وسلّم به مکه (سال هشتم) همه سرنگون و شکسته شدند؛ حتی تصویر پیامبران و فرشتگان، که بر دیوارهای درون بیت اللّه بود، از میان برداشته شد
[۱۰۶] ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۲۹، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۱۰۷] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۴۷ ـ ۵۴۸، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۱۰۸] محمد شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب،ج ۲، ص ۲۰۵ـ۲۰۶، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴).
[۱۰۹] جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۷۱، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
اهالی شمال حجاز نیز بتی به نام صُلَم داشتند که در حدود ۶۰۰ ق م آن را می‌پرستیدند.
[۱۱۰] جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۷۲، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
دیگر بت‌های عرب عبارت بودند از: ذوالخَلَصه، که با تاجی آذین شده بود و در تباله، میان مکه و مدینه، جای داشت؛ سعد در ساحل جدّه که تخته سنگی بلند بود؛ ذوالکفین متعلق به طایفه اوس؛ ذوالشَری بت بنی حارث؛ نُهْم بت قبیله مُزَینه؛ عالُم بت بنی اَزْد، سعیربت قبیله عنزه؛ عُمیانس بت قبیله خولان؛ اقیصر بت اهل شام که در برابر آن حج می‌گزاردند؛ فلس بت قبیله طَی، که حضرت علی علیه السّلام آن را نابود کرد؛ و یعبوب بت دیگر همین قبیله.
[۱۱۱] ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۳۴، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۱۱۲] ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۳۷ـ۴۳، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۱۱۳] ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۶۳، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۱۱۴] محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۲، ص۲۳۷ـ ۲۳۸، چاپ محمد سیّد کیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۱۱۵] محمد شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۲۰۷ـ۲۱۲، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴).
[۱۱۶] جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۶۰، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.




برخی بت پرستان را که بت‌هایی به شکل ستارگان می‌ساختند نباید با ستاره پرستان یکی دانست. در کتاب‌های کلام و ملل و نحل نیز عموماً بت پرستان (عبدة الاصنام) غیر از ستاره پرستان (عَبَدة الکواکب) معرّفی می‌شوند. البته این بت پرستان را از آنرو که ستارگان را پرستش می‌کردند
[۱۱۷] محمد شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۲۳۹ـ۲۴۰، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴).
[۱۱۸] محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۹، جزء ۱۷، ص۱۱۹، ج ۴، بیروت ۱۹۶۵، ج ۹، بیروت ۱۹۶۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
[۱۱۹] فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۷۶ـ۲۷۷، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۱۲۰] جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۵۹ـ۶۰، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
می‌توان در گروه ستاره پرستان دانست؛ ولی همه ستاره پرستان برای ستارگان بت نمی‌ساختند. دمشقی
[۱۲۱] محمد بن ابی طالب دمشقی، من کتاب نخبة الدهر و عجایب البر والبحر، ج۱، ص۵۹، چاپ عبدالرزاق اصغر، دمشق ۱۹۸۳.
در معرّفی صابئیان می‌گوید که آن‌ها دو گروه اند؛ یکی از این دوگروه بت پرستند و به اعتقاد آن‌ها بت‌ها نماد جنبه روحانی ستارگان اند.




۹.۱ - از نظر قرآن


قرآن کریم بر بت پرستی اقوام پیشین تصریح می‌کند، بدین معنا که آن‌ها پیکرهایی را به دست خود می‌تراشیدند و همان‌ها را می‌پرستیدند. تعبیراتی چون «أتَعْبُدُونَ م'اتَنْحِتونَ» (آیا آنچه را (به دست خود) می‌تراشید، می‌پرستید!؛ «ماهذه التماثیلُ الّتی أنْتُمْ لَه'ا عاکفونَ» (این پیکرها که شما در برابر آن‌ها کرنش می‌کنید چیستند؟) «قالوُا نَعْبُدُ أصناماً» (گفتند بت‌هایی را می‌پرستیم) که از زبان پیامبران حکایت شده، بر وقوع پرستش بت‌ها دلالت دارد.

۹.۲ - از نظر محققان و مفسران


به نظر برخی محقّقان و مفسران، از جمله ابو زید بلخی بنابر نقل فخررازی
[۱۲۵] محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، ج ۳۰، ص ۱۴۳، چاپ افست تهران (بی تا).
، با این‌که نادرستی اعتقاد به خداییِ بت‌ها بدیهی است و هیچ‌کس بتی را که از قطعه ای چوب یا سنگ ساخته شده، خالق جهان نمی‌داند، این پدیده از دیرزمان در بیش‌تر نقاط زمین رایج بوده و قرن‌ها استمرار داشته است. ازینرو آنان کوشیده‌اند انگیزه‌های آغازین بت پرستی را به گونه ای توضیح دهند که دستِ کم با بداهت عقلی ناسازگار نباشد؛ هرچند که بُطلان آن در تحلیل عقلی اثبات شود. مسعودی،
[۱۲۶] علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۲۵ـ۲۲۷، قم ۱۴۰۴.
[۱۲۷] علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۲۳۷ـ ۲۳۸، قم ۱۴۰۴.
فخررازی
[۱۲۸] محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)،ج ۳۰، ص ۱۴۳ـ۱۴۴، چاپ افست تهران (بی تا).
، ابن قیّم جوزیّه،
[۱۲۹] ابن قیم جوزیه، اغاثة اللهفان من مصایدالشیطان، ج۱، ص۲۰۸ـ۲۰۹، چاپ محمد حامد فقی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
شهرستانی
[۱۳۰] محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۲، ص۲۵۹ـ۲۶۰، چاپ محمد سیّد کیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
و محمود شکری آلوسی
[۱۳۱] محمد شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۱۹۷ـ ۱۹۸، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴).
بیشتر این وجوه را، که در قرآن کریم به برخی از آن‌ها اشاره شده، آورده اند، بدین قرار: ابومعشر بلخی بت پرستی را ساخته کسانی می‌دانسته که به جسم و جا داشتن خدا معتقد بوده اند. به گفته او به اعتقاد بسیاری از بت پرستان، خدا و فرشتگان جواهری در عرش هستند؛ خدا بزرگترین نور و فرشته‌ها انواری کوچک در پیرامون او، که از نظر شرف و نزدیکی به خدا با یکدیگر تفاوت دارند. سپس پیکری بزرگ و پیکرهایی کوچک را به صورت آن خدا و فرشتگان می‌ساختند و در برابر آن‌ها کرنش و ستایش می‌کردند، ولی در واقع عبادت خود را برای خدا و فرشتگان (جواهر نورانی ساکن در عرش) می‌دانستند. شهرستانی
[۱۳۲] محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۲، ص۲۵۹، چاپ محمد سیّد کیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
درباره شاخه ای از ستاره پرستان و اصحاب الرّوحانیّات ـ که تدبیر عالَم را به دست واسطه‌هایی میان خدا و خلق و منزّه از جسمانیت می‌دانستند ـ می‌گوید که آن‌ها بت‌هایی می‌ساختند تا نمادِ معبودِ غایبشان باشد. این وجه را فخررازی
[۱۳۳] محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، ج ۳۰، ص ۱۴۳ـ۱۴۴، چاپ افست تهران (بی تا).
نیز آورده و توضیح داده است که به اعتقاد این گروه، تدبیر عالَم سُفلی به ستارگان سپرده شد و بنابراین انسان‌ها بنده ستاره‌ها و آن‌ها بنده خدای بزرگ (اِله اعظم) هستند. آنگاه چون ستارگان طلوع و غروب دارند، بت‌هایی را بر صورت آن‌ها می‌ساختند و، به انگیزه پرستش ستارگان، در برابر آن‌ها کرنش می‌کردند. وجه دیگر آن است که بت‌ها در حقیقت طلسم‌هایی بوده‌اند که معتقدان به انتساب سعد و نحس به ستارگان می‌ساخته اند؛ یعنی هرگاه در آسمان وضع شگفتی روی می‌داد که شایسته ساختن طلسم بود، طلسم آن را می‌ساختند، آن را بزرگ می‌شمردند و عبادت می‌کردند. این طلسم‌ها به شکل یکی از ستاره‌ها یا برج‌های فلکی بود، برای مثال درباره پنج بتِ زمان نوح گفته‌اند که آن‌ها را به صورت مرد، زن، شیر، اسب و کرکس ساخته بودند، سپس گاهی از این طلسم‌ها آثار شگفتی بروز می‌کرد و این توهّم را پدید می‌آورد که خدا (یا جواهر روحانی مدبّر عالَم) در آن‌ها حلول کرده وبه تبع آن برای آن‌ها نقش خدایی قایل می‌شدند. گروهی دیگر از بت پرستان خدا را سازنده و روزی دهنده و مدبّر امور عالَم می‌دانستند، اما با این استدلال که عظمت او از محدوده درک بشر بیرون است و انسان‌ها شایستگی عبادت بی‌واسطه او را ندارند، بت‌هایی می‌ساختند و آن‌ها را می‌پرستیدند تا از این راه به خدا نزدیک شوند و در واقع او را بپرستند. برخی دیگر بت‌ها را نمادی از فرشتگان و فرشتگان را صاحب مقامی بلند (نه مقام تدبیر عالَم) نزد خدا می‌دانستند، ازینرو با پرستش بت‌ها به پرستش فرشتگان می‌پرداختند تا به خدا تقرّب جویند. کسانی نیز بت‌ها را قبله خود به سوی خدا می‌شمردند، چنانکه کعبه نیز قبله ای به سوی خداست. بت پرستانی بوده‌اند که بر هر بت، شیطانی را موکّل می‌پنداشتند و معتقد بودند که پرستش کامل این شیطان سبب گره گشایی از کارهایشان می‌شود و در غیر این صورت، آن شیطان به فرمان خدا آن‌ها را گرفتار نکبت می‌کند. در این تلقّی نیز، شیطان (در مقابل فرشتگان) نقش تدبیری در عالَم داشته است. وجوه دیگری نیز مطرح شده که به برخی از آن‌ها در تاریخ بت پرستی اشاره شد.
در بیش‌تر عقاید یادشده، هرچند بت جنبه ای نمادین از معبودی نادیدنی یا روحانی یا غایب داشت، یا تندیس برخی صالحان و گذشتگان و وسیله یادکرد خاطرات آن‌ها یا تبرّک جستن به آن‌ها بود، با مرورزمان، رفتار احترام آمیز بت پرستان نسبت به این اشیای ساخته بشر، به پرستش بدل می‌شد و درباره آن‌ها باور خدایی پدید می‌آمد. آن‌ها در برابر بت‌ها نیز آیین مذهبی اجرا می‌کردند و قرآن کریم به برخی از آن‌ها که در میان عرب رواج داشت، اشاره کرده است.
[۱۳۸] ابن کلبی، ج۱، ص۱۸ـ۲۰، کتاب الاصنام، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۱۳۹] ابن کلبی، ج۱، ص۳۲، کتاب الاصنام، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
[۱۴۰] محمد شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۱۹۷ـ۲۱۲، چاپ محمد بهجه اثری، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴).




قرآن کریم بصراحت و با بیان‌های مختلف ، از هرگونه بت پرستی مردم مکّه انتقاد شدید کرده و در بسیاری موارد، از مبارزات پیامبران پیشین با بت پرستی نیز در آن گزارش شده است.
[۱۴۱] جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، ذیل «بت و بت پرستی»، تهران ۱۳۴۹ ش.
در این آیات، براین نکته که بت‌ها هیچگونه تأثیر مثبت یا منفی درکارهای عالَم و بندگان ندارند تأکید شده است و گفته می‌شود که بتان تندیس‌هایی بیروح و غیرقابل پرستش هستند. قرآن خاستگاه بت پرستی را نادانی و پیروی از پندار و هوای نفس می‌داند و خصوصاً از بت پرستان عرب که از دین حنیف دور شده و در ربوبیّت برای «اللّه» شریک قایل شده بودند، سخت انتقاد می‌کند و آن‌ها را به سبب آیین‌های مذهبی که در برابر بت‌ها به جا می‌آوردند، می نکوهد و کسانی را که به امید گشوده شدن مشکلات یا برآورده شدن نیاز به سراغ بتان می‌رفتند چون کسی می‌داند که با کفِباز (کباسِطِ کَفَّیْهِ) آب را به دهان می‌برد و طبعاً آب به دهانش نمی‌رسد. حتی از برخی آیات قرآن چنین برمی‌آید که بت پرستان عرب آمادگی داشتند تا دعوت پیامبراکرم صلی اللّه علیه وآله وسلّم، را بپذیرند، به شرط آن‌که بتان ایشان و آیین‌های بت پرستی را نکوهش نکند ولی این، درخواستی نپذیرفتنی بود، زیرا اساس دعوت اسلام، نفیِ همه مظاهر بت پرستی است. نکته دیگری که قرآن بر آن تأکید دارد این است که بیش‌تر بت پرستان تنها به بهانه آن‌که نیاکانشان بت پرست بوده اند، از بت پرستی دفاع کرده اند و بدین سبب نیز آنان را بشدّت نکوهش می‌کند و بر تأمّل و بازنگری در عقاید و آداب دینیشان فرا می‌خواند.



متکلّمان به پیروی از قرآن و با استناد به بیانات آن در بیش‌تر کتابهای کلامی و ملل و نحل به استدلال برنادرستی بت پرستی پرداخته‌اند و گاهی نیز دلایلی را به استقلال مطرح کرده اند، از جمله این‌که خدایی بتان مستلزم وجود چند واجب بالذات می‌شود، در حالی که بر وحدت واجب الوجود برهان اقامه شده است
[۱۶۵] محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا). ج ۱۸، ص ۱۴۰ـ۱۴۱؛.
[۱۶۶] حسن بن یوسف علاّ مه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۲۹۱، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
[۱۶۷] محمد عبده، تفسیرالقرآن الحکیم المشتهر باسم تفسیرالمنار، ذیل یوسف :۳۹، تألیف محمد رشید رضا، ج ۱۲، مصر ۱۳۷۲/۱۹۵۳.
یاگفته‌اند موجودی شایسته پرستش است که برآفرینش و اعطای حیات و قدرت و امور دیگر توانا باشد، و این کار از بت ـ که خود مقهور اراده آدمی و جسمی بیجان است ـ ساخته نیست.
[۱۶۹] محمد بن حسن طوسی، الاقتصاد الهادی الی طریق الرّشاد، ج۱، ص۴۶، تهران ۱۴۰۰.
[۱۷۰] حسن بن یوسف علاّ مه حلی، انوارالملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۲۰۱، چاپ محمد نجمی زنجانی، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۷۱] مقداد بن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، ج۱، ص۲۵۱، چاپ محمدعلی قاضی، تبریز ۱۳۹۶.
طلسم‌ها نیز بر فرض سود و زیان رساندن، نقش دایمی و همگانی ندارند و حال آن‌که قدرت خدا عام و نافذ است
[۱۷۲] محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا). ج ۱۸، ص ۱۴۰
همچنین در پاسخ کسانی که پرستش بت‌ها را به انگیزه شفیع قراردادن آن‌ها در پیشگاه خدا و تقرّب جستن به او انجام می‌داده اند. گفته‌اند که شفاعت و شفیع قرار دادن هر موجودی جز به اذن خدا نمی‌تواند صورت پذیرد و این امر طبعاً پس از آمدن پیامبران معنا می‌یابد و، البته پیامبران بصراحت این کار و وجود واسطه‌هایی میان خدا و خلق را انکار کرده اند
[۱۷۵] محمد بن عمر فخر رازی، براهین در علم کلام، چاپ محمد باقر سبزواری، تهران ۱۳۴۳ ش. ج ۲، ص ۱۸۵
[۱۷۶] محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا). ج ۳۰، ص ۱۴۴
خصوصاً قرآن کریم با بیان‌های مختلف از بی پایه و ثمربودن این دیدگاه خبر داده است. بعلاوه، اعتقاد به حلول خدا در بت‌ها با دلایلی که بر نفی جسمانیّت از او اقامه شده سازگار نیست و مردود شمرده شده است
[۱۸۴] محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا). ج ۳۰، ص ۱۴۴).




در فقه نیز به استناد احادیث، حرمت خرید و فروش «بت»، از آنرو که فایده حلال برای آن وجود ندارد، مورد اتفاق است.
[۱۸۵] محمد حسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج۲۲، ص۲۵، بیروت ۱۹۸۱.
[۱۸۶] محمد بن علی شوکانی، نیل الاوطار من احادیث سیّدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، ج۳، جزء ۵، ص۱۴۲، بیروت (بی تا).
[۱۸۷] محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح ابی عبدالله البخاری، ج۱۰، ص۸۲، بشرح کرمانی، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
عارفانی چون محیی الدین ابن عربی و شارحان او، پرستش بت را با توجه به لوازم نظریّه وحدت وجود تفسیر کرده و، به تبع آن، درباره علل مخالفت پیامبران با بت پرستی نیز سخنانی گفته اند
[۱۸۸] داود بن محمود قیصری، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص۴۴۲ـ۴۴۳، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۸۹] ابن عربی، فصوص الحکم والتعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی،ص۲۸۴، تهران ۱۳۶۶ ش.
که از نظر تفسیری و کلامی، مناقشاتی را برانگیخته است.



(۱) قرآن.
(۲) کتاب مقدس.
(۳) عهد عتیق.
(۴) محمود بن عبدالله آلوسی، روح المعانی فی تفسیرالقرآن العظیم والسبع المثانی، بیروت (بی تا).
(۵) محمد شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴).
(۶) علی بن محمد ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶/۱۹۶۵ـ ۱۹۶۶.
(۷) مبارک بن محمد ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والاثر، چاپ محمود طناجی، قم ۱۳۶۴ ش.
(۸) ابن حنبل، مسند، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۹) ابن عربی، فصوص الحکم والتعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۱۰) ابن قیم جوزیه، اغاثة اللهفان من مصایدالشیطان، چاپ محمد حامد فقی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۱) ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۲) ابن کلبی، کتاب الاصنام، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
(۱۳) ابن منظور، لسان العرب، قم ۱۳۶۳ ش.
(۱۴) محمد بن یوسف ابوحیان، تفسیر البحرالمحیط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۵) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح ابی عبدالله البخاری، بشرح کرمانی، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۶) اسماعیل حقی بروسوی، روح البیان، ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۱۷) احمد بن علی جصّاص، احکام القرآن، بیروت (بی تا).
(۱۸) محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، چاپ.
(۱۹) عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۰) عبد علی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، چاپ هاشم رسولی محلاتی، چاپ افست قم ۱۳۸۳ـ۱۳۸۵.
(۲۱) محمد بن ابی طالب دمشقی، من کتاب نخبة الدهر و عجایب البر والبحر، چاپ عبدالرزاق اصغر، دمشق ۱۹۸۳.
(۲۲) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سید کیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).
(۲۳) محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت (بی تا).
(۲۴) سعید حوّی، الاساس فی التفسیر، مصر ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۲۵) عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدُّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، قم ۱۴۰۴.
(۲۶) محمد بن علی شوکانی، نیل الاوطار من احادیث سیّدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، بیروت (بی تا).
(۲۷) محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، چاپ محمد سیّد کیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۲۸) محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۳۹۳ـ۱۳۹۴/۱۹۷۳ـ۱۹۷۴.
(۲۹) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۳۰) محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۴۰۰ـ۱۴۰۳/ ۱۹۸۰ـ۱۹۸۳.
(۳۱) محمد بن حسن طوسی، الاقتصاد الهادی الی طریق الرّشاد، تهران ۱۴۰۰.
(۳۲) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
(۳۳) محمد فواد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قاهره ۱۳۶۴.
(۳۴) محمد عبده، تفسیرالقرآن الحکیم المشتهر باسم تفسیرالمنار، تألیف محمد رشید رضا، ج ۱۲، مصر ۱۳۷۲/۱۹۵۳.
(۳۵) حسن بن یوسف علاّ مه حلی، انوارالملکوت فی شرح الیاقوت، چاپ محمد نجمی زنجانی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۳۶) حسن بن یوسف علاّ مه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
(۳۷) جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
(۳۸) محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، چاپ رسولی محلاتی، قم.
(۳۹) مقداد بن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، چاپ محمدعلی قاضی، تبریز ۱۳۹۶.
(۴۰) محمد بن عمر فخر رازی، براهین در علم کلام، چاپ محمد باقر سبزواری، تهران ۱۳۴۳ ش.
(۴۱) محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
(۴۲) یحیی بن زیاد فراء، معانی القرآن، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۴۳) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۴، بیروت ۱۹۶۵، ج ۹، بیروت ۱۹۶۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
(۴۴) سیّد قطب، فی ظلال القرآن، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
(۴۵) علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، نجف ۱۳۸۷.
(۴۶) داود بن محمود قیصری، شرح فصوص الحکم، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۴۷) محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ عبدالستار احمد فراج (و دیگران)، کویت ۱۳۸۵ـ۱۴۰۶/۱۹۶۵ـ ۱۹۸۶.
(۴۸) علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم ۱۴۰۴.
(۴۹) محمد حسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت ۱۹۸۱.
(۵۰) جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، تهران ۱۳۴۹ ش؛


 
۱. مبارک بن محمد ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والاثر، ذیل «صنم» و «وثن»، چاپ محمود طناجی، قم ۱۳۶۴ ش.
۲. محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، ذیل «صنم» و «وثن»، چاپ عبدالستار احمد فراج (و دیگران)، کویت ۱۳۸۵ـ۱۴۰۶/۱۹۶۵ـ ۱۹۸۶.
۳. ابن منظور، لسان العرب، ذیل «صنم» و «وثن»، قم ۱۳۶۳ ش.    
۴. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۹۸، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۵. جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۷۱ـ۷۵، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
۶. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «صنم»، چاپ محمد سید کیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).
۷. احمد بن علی جصّاص، احکام القرآن، ج۲، ص۳۱۰، بیروت (بی تا).    
۸. مبارک بن محمد ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والاثر، ذیل «وثن»، چاپ محمود طناجی، قم ۱۳۶۴ ش.
۹. منظور، لسان العرب، ذیل «وثن»، قم ۱۳۶۳ ش.    
۱۰. محمد فواد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل «صنم» و «وثن»، قاهره ۱۳۶۴.
۱۱. جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۴۴ـ ۴۵، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
۱۲. محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)،ج ۳۰، ص ۱۴۳، چاپ افست تهران (بی تا).
۱۳. علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، ج۲، ص۳۸۷، نجف ۱۳۸۷.
۱۴. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۹، جزء ۱۸، ص۳۰۷، ج ۴، بیروت ۱۹۶۵، ج ۹، بیروت ۱۹۶۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
۱۵. محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، ج ۳۰، ص ۱۴۴، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا).
۱۶. یحیی بن زیاد فراء، معانی القرآن، ج۳، ص۱۸۹، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۷. عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدُّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۶، ص۲۶۹، قم ۱۴۰۴.
۱۸. عبد علی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۵، ص۴۲۵، چاپ هاشم رسولی محلاتی، چاپ افست قم ۱۳۸۳ـ۱۳۸۵.
۱۹. محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل نوح: ۲۳، بیروت ۱۴۰۰ـ۱۴۰۳/ ۱۹۸۰ـ۱۹۸۳.
۲۰. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۹، جزء ۱۸، ص۳۰۸، ج ۴، بیروت ۱۹۶۵، ج ۹، بیروت ۱۹۶۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
۲۱. عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدُّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۶، ص۲۶۹، قم ۱۴۰۴.
۲۲. علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۴۴، قم ۱۴۰۴.
۲۳. محمد شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۲۱۲، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴).
۲۴. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۵۱، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۲۵. محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج۳، ص۴۶۸، چاپ.
۲۶. محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج۲، ص۱۴۷، چاپ رسولی محلاتی، قم.
۲۷. محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج۲، ص۱۴۴، چاپ رسولی محلاتی، قم.
۲۸. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۴۷، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۹. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۹، جزء ۱۸، ص۳۰۸، ج ۴، بیروت ۱۹۶۵، ج ۹، بیروت ۱۹۶۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
۳۰. عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، الدُّرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۶، ص۲۶۹، قم ۱۴۰۴.
۳۱. محمود بن عبدالله آلوسی، روح المعانی فی تفسیرالقرآن العظیم والسبع المثانی، ج۲۹، ص۷۷، بیروت (بی تا).
۳۲. اعراف/سوره۷، آیه۷۰.    
۳۳. هود/سوره۱۱، آیه۵۳.    
۳۴. محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص۶۸ـ۷۰، بیروت (بی تا).
۳۵. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ذیل نجم: ۵۰، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۳۶. اسماعیل حقی بروسوی، روح البیان، ج۳، ص۱۸۵ـ ۱۸۷، ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۳۷. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۲.    
۳۸. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۳.    
۳۹. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۴.    
۴۰. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۵.    
۴۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۶.    
۴۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۷.    
۴۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۸.    
۴۴. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۹.    
۴۵. انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۰.    
۴۶. انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۱.    
۴۷. انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۲.    
۴۸. انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۳.    
۴۹. انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۴.    
۵۰. تفسیرالقمی، نجف ۱۳۸۷.
۵۱. انعام/سوره۶، آیه۷۷.    
۵۲. انعام /سوره۶، آیه۷۸.    
۵۳. محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن،ج ۴، ص ۲۰۰، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
۵۴. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۴، جزء ۷، ص۲۵، ج ۴، بیروت ۱۹۶۵، ج ۹، بیروت ۱۹۶۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
۵۵. ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ج۲، ص۱۳۱ـ۱۳۳، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۶. محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۷، ص۱۷۳، بیروت ۱۳۹۳۱۳۹۴/۱۹۷۳۱۹۷۴.    
۵۷. محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۷، ص۱۷۹، بیروت ۱۳۹۳۱۳۹۴/۱۹۷۳۱۹۷۴.    
۵۸. یوسف /سوره۱۲، آیه۳۹.    
۵۹. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۳۵۸، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۶۰. محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، ج ۱۸، ص ۱۳۹، چاپ افست تهران (بی تا).
۶۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۷.    
۶۲. محمد بن یوسف ابوحیان، تفسیر البحرالمحیط، ج۴، ص۳۶۷، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۶۳. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص۷۱۶، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۶۴. قصص/سوره۲۸، آیه۳۸.    
۶۵. نازعات/سوره۷۹، آیه۲۴.    
۶۶. زخرف/سوره۴۳، آیه۵۱.    
۶۷. زخرف /سوره۴۳، آیه۵۲.    
۶۸. سیّد قطب، فی ظلال القرآن، ج۳، جزء ۹، ص۶۱۰، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۷.
۶۹. سعید حوّی، الاساس فی التفسیر، ج۴، ص۱۹۸۷، مصر ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۷۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۸.    
۷۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۸.    
۷۲. علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، ج۲، ص۶۲، نجف ۱۳۸۷.
۷۳. علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۵۸ ـ ۶۰، قم ۱۴۰۴.
۷۴. عهد عتیق،فصل ۳۲.
۷۵. عهد عتیق،فصل ۲ و۳.
۷۶. عهد عتیق، فصل ۱۱.
۷۷. عهد عتیق،فصل ۱ و ۱۰.
۷۸. جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، ذیل «بت وبت پرستی»، تهران ۱۳۴۹ ش.
۷۹. هود/سوره۱۱، آیه۶۱.    
۸۰. هود/سوره۱۱، آیه۶۲.    
۸۱. علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، ج۱، ص۳۳۰، نجف ۱۳۸۷.
۸۲. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۲۶۴، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۸۳. ابن حنبل، مسند، ج۴، ص۳۵۳، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۸۴. ابن حنبل، مسند، ج۵، ص۱۳۸، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۸۵. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۳۹۰، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۸۶. محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا). ج ۱۲، ص ۱۱۰
۸۷. عبد علی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۶۸۴، چاپ هاشم رسولی محلاتی، چاپ افست قم ۱۳۸۳ـ۱۳۸۵.
۸۸. محمد شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۲۰۰، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴).
۸۹. محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳. ج ۱۰، ص ۱۴۱؛
۹۰. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۱۰، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۹۱. علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، ج۵، ص۳۸۸، نجف ۱۳۸۷.
۹۲. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۷۶، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۹۳. جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۸۱، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
۹۴. علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، ج۲، ص۱۱۴، نجف ۱۳۸۷.
۹۵. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۶، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۹۶. علی بن محمد ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۱۲۵، بیروت ۱۳۸۵۱۳۸۶/۱۹۶۵ ۱۹۶۶.    
۹۷. جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۷۶ به بعد، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
۹۸. محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ج۱۰، ص۱۴۱، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
۹۹. علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، ج۵، ص۳۸۸، نجف ۱۳۸۷.
۱۰۰. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۴۷، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۰۱. محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا). ج ۳۰، ص ۱۴۴
۱۰۲. محمد شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۲۰۲، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴).
۱۰۳. نجم/سوره۵۳، آیه۲۰.    
۱۰۴. نجم/سوره۵۳، آیه۱۹.    
۱۰۵. نجم /سوره۵۳، آیه۲۰.    
۱۰۶. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۲۹، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۱۰۷. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۴۷ ـ ۵۴۸، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۰۸. محمد شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب،ج ۲، ص ۲۰۵ـ۲۰۶، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴).
۱۰۹. جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۷۱، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
۱۱۰. جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۷۲، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
۱۱۱. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۳۴، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۱۱۲. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۳۷ـ۴۳، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۱۱۳. ابن کلبی، کتاب الاصنام، ج۱، ص۶۳، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۱۱۴. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۲، ص۲۳۷ـ ۲۳۸، چاپ محمد سیّد کیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
۱۱۵. محمد شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۲۰۷ـ۲۱۲، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴).
۱۱۶. جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۶۰، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
۱۱۷. محمد شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۲۳۹ـ۲۴۰، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴).
۱۱۸. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۹، جزء ۱۷، ص۱۱۹، ج ۴، بیروت ۱۹۶۵، ج ۹، بیروت ۱۹۶۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش.
۱۱۹. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۷۶ـ۲۷۷، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۲۰. جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۵۹ـ۶۰، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
۱۲۱. محمد بن ابی طالب دمشقی، من کتاب نخبة الدهر و عجایب البر والبحر، ج۱، ص۵۹، چاپ عبدالرزاق اصغر، دمشق ۱۹۸۳.
۱۲۲. صافات/سوره۳۷، آیه۹۵.    
۱۲۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۲.    
۱۲۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۷۱.    
۱۲۵. محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، ج ۳۰، ص ۱۴۳، چاپ افست تهران (بی تا).
۱۲۶. علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۲۵ـ۲۲۷، قم ۱۴۰۴.
۱۲۷. علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۲۳۷ـ ۲۳۸، قم ۱۴۰۴.
۱۲۸. محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)،ج ۳۰، ص ۱۴۳ـ۱۴۴، چاپ افست تهران (بی تا).
۱۲۹. ابن قیم جوزیه، اغاثة اللهفان من مصایدالشیطان، ج۱، ص۲۰۸ـ۲۰۹، چاپ محمد حامد فقی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۳۰. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۲، ص۲۵۹ـ۲۶۰، چاپ محمد سیّد کیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
۱۳۱. محمد شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۱۹۷ـ ۱۹۸، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴).
۱۳۲. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۲، ص۲۵۹، چاپ محمد سیّد کیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
۱۳۳. محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، ج ۳۰، ص ۱۴۳ـ۱۴۴، چاپ افست تهران (بی تا).
۱۳۴. انعام/سوره۶، آیه۱۳۶.    
۱۳۵. انعام/سوره۶، آیه۱۳۸.    
۱۳۶. نحل/سوره۱۶، آیه۵۷.    
۱۳۷. ص/سوره۳۸، آیه۶.    
۱۳۸. ابن کلبی، ج۱، ص۱۸ـ۲۰، کتاب الاصنام، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۱۳۹. ابن کلبی، ج۱، ص۳۲، کتاب الاصنام، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
۱۴۰. محمد شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، ج۲، ص۱۹۷ـ۲۱۲، چاپ محمد بهجه اثری، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴).
۱۴۱. جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، ذیل «بت و بت پرستی»، تهران ۱۳۴۹ ش.
۱۴۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۶.    
۱۴۳. مریم/سوره۱۹، آیه۴۲.    
۱۴۴. اعراف /سوره۷، آیه۶۲.    
۱۴۵. اعراف/سوره۷، آیه۶۸.    
۱۴۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۹.    
۱۴۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۹۱.    
۱۴۸. اعراف /سوره۷، آیه۱۹۲.    
۱۴۹. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۲.    
۱۵۰. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۳.    
۱۵۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۴.    
۱۵۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۷.    
۱۵۳. نجم /سوره۵۳، آیه۲۳.    
۱۵۴. زمر/سوره۳۹، آیه۶۳.    
۱۵۵. انعام /سوره۶، آیه۱۰۲.    
۱۵۶. یونس /سوره۱۰، آیه۳.    
۱۵۷. انعام /سوره۶، آیه۱۴۰.    
۱۵۸. رعد/سوره۱۳، آیه۱۴.    
۱۵۹. کافرون/سوره۱۰۹، آیه۱.    
۱۶۰. کافرون /سوره۱۰۹، آیه۶.    
۱۶۱. اعراف /سوره۷، آیه۷۰.    
۱۶۲. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۰.    
۱۶۳. سبأ/سوره۳۴، آیه۴۳.    
۱۶۴. هود/سوره۱۱، آیه۶۲.    
۱۶۵. محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا). ج ۱۸، ص ۱۴۰ـ۱۴۱؛.
۱۶۶. حسن بن یوسف علاّ مه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۲۹۱، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
۱۶۷. محمد عبده، تفسیرالقرآن الحکیم المشتهر باسم تفسیرالمنار، ذیل یوسف :۳۹، تألیف محمد رشید رضا، ج ۱۲، مصر ۱۳۷۲/۱۹۵۳.
۱۶۸. محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۱، ص۱۷۶، بیروت ۱۳۹۳۱۳۹۴/۱۹۷۳۱۹۷۴.    
۱۶۹. محمد بن حسن طوسی، الاقتصاد الهادی الی طریق الرّشاد، ج۱، ص۴۶، تهران ۱۴۰۰.
۱۷۰. حسن بن یوسف علاّ مه حلی، انوارالملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۲۰۱، چاپ محمد نجمی زنجانی، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۷۱. مقداد بن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، ج۱، ص۲۵۱، چاپ محمدعلی قاضی، تبریز ۱۳۹۶.
۱۷۲. محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا). ج ۱۸، ص ۱۴۰
۱۷۳. زمر/سوره۳۹، آیه۳.    
۱۷۴. یونس /سوره۱۰، آیه۱۸.    
۱۷۵. محمد بن عمر فخر رازی، براهین در علم کلام، چاپ محمد باقر سبزواری، تهران ۱۳۴۳ ش. ج ۲، ص ۱۸۵
۱۷۶. محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا). ج ۳۰، ص ۱۴۴
۱۷۷. یونس /سوره۱۰، آیه۳.    
۱۷۸. یونس /سوره۱۰، آیه۱۸.    
۱۷۹. نجم /سوره۵۳، آیه۲۶.    
۱۸۰. بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.    
۱۸۱. مؤمن/سوره۴۰، آیه۱۸.    
۱۸۲. روم/سوره۳۰، آیه۱۳.    
۱۸۳. قصص/سوره۲۸، آیه۶۳.    
۱۸۴. محمد بن عمر فخر رازی، التفسیرالکبیر، قاهره (بی تا)، چاپ افست تهران (بی تا). ج ۳۰، ص ۱۴۴).
۱۸۵. محمد حسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج۲۲، ص۲۵، بیروت ۱۹۸۱.
۱۸۶. محمد بن علی شوکانی، نیل الاوطار من احادیث سیّدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، ج۳، جزء ۵، ص۱۴۲، بیروت (بی تا).
۱۸۷. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح ابی عبدالله البخاری، ج۱۰، ص۸۲، بشرح کرمانی، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۱۸۸. داود بن محمود قیصری، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص۴۴۲ـ۴۴۳، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۸۹. ابن عربی، فصوص الحکم والتعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی،ص۲۸۴، تهران ۱۳۶۶ ش.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بت در منابع اسلامی»، شماره۴۶۵.    



جعبه ابزار