برکت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برکت به معنای زیاد شدن،
رشد کردن است و از آن به مناسبت، در باب
تجارت و
نکاح یاد شده است. بَرَکَت، از مفاهیم دینی که در
قرآن کریم و
روایات اسلامی جایگاهی مهم دارد و در فرهنگ عامه
مسلمانان گسترش چشمگیری یافته است.
برکت در أصل بَرْك به معنی سینه
شتر میباشد، یعنی شتر سینه خود را به
زمین زد، سپس این كلمه به معنى دوام و رشد آمده و بركت در إصطلاح یعنى استقرار
خیر از سوی
خداوند، در یك چیز.
ریشه «ب ر ک» در زبان اقوام سامی وجود داشته
و در لغت
عرب به معنای مطلق رشد و فزونی،
یا فزونی و کثرت در خیر
است. فیروزآبادی
سعادت را نیز به همین معنا میافزاید.
چون سینه در هنگام نشستن و برخاستن شتر مقدم بربقیه اعضاء است و اینکه شتر مهمترین راه کسب
روزی در بین
اعراب است، به عنوان مصداق روشنی از
خیر میباشد
و لذا در مورد هر نعمتی که با دوام باشد استعمال شده است.
این واژه به صورت مفرد در قرآن به کار نرفته است و تنها به صورت جمع در ۳
آیه دیده میشود
واژههای هم خانواده برکت ۳۲ بار در
قرآن کریم به کار رفته است. در اصطلاح قرآن برکت ثبوت خیر الهی است
و برکات، نعمتهای دائمی و خیر ثابت هستند.
شاید تفسیر برکات به خیرهای فزاینده توسط
طبرسی نیز که با معنای لغوی سازگارتر است، همان خیر ثابت را افاده نماید؛ چون هر خیری با رشد و فزونی، ثبوت و دوام خود را نیز حفظ میکند. برکات آسمان به فزونی
باران، و برکات زمین به فراوانی
گیاه و
میوه آن تفسیر شده است.
معنای برکت مانند امور نسبی است یعنی به حسب غرضی که در آن نهفته است مختلف میگردد، چون خیریت هر چیزى به حسب آن غرضى است كه متعلق به آن مىشود مثل غذا خوردن که اغراض متعددی مانند: سیری، سلامتی، إستشفاء و... را میتوان از آن
اراده نمود و لذا چون
غرض از
دین تنها و تنها سعادت معنوى و یا حسى منتهى به معنوى است، لذا مقصود از بركت در لسان دین، آن چیزى است كه در آن
خیر معنوى و یا مادىِ منتهى به معنوى باشد.
در تداول امروز فارسی زبانان، برکت به معنای بسیاری
نعمت و فزونی در خیر است. در فرهنگ و ادب فارسی، «برکت» و واژههای هم خانواده و مرکبی که از آن ساخته شده، مانند بارک الله، تبرک و مبارک، فراوان به کار رفته است و مثلهایی نیز مشتمل بر این واژهها در میان مردم رایج بوده و هست.
همچنین کلمات «تبریک» و «مبارک» در قالب عبارتها و جملههای گوناگون در مراسم شادی و جشنهای موفقیت و پیروزی عموماً به کار می
رود. گفتنی است که برخی از مصادیق شایع نعم الهی، چون نان و نمک، در میان مردم به عنوان نماد برکت شناخته شدهاند.
واژة «تبارَکَ» در قرآن ۹ بار و همواره برای ذات مقدس
خداوند به کار رفته، همان گونه که انزال برکات نیز تنها به خداوند نسبت داده شده است.
معنای «تبارک»، ثابت در خیر بودن خداوند،
یا متعالی بودن او به واسطه وحدانیت وی در ازلی بودن و لایزال بودن است.
«مبارک» صفتی است که خداوند برای کلام خود به کار برده است،
چون خیر و نفع آن ثابت و دائمی است،
یا فزونیهای بسیاری نسبت به
کتب آسمانی پیشین دارد.
علاوه بر خود قرآن، اشخاص و اشیائی که در این کتاب آسمانی مبارک خوانده شدهاند، عبارتند از عیسی (علیهالسلام)
،
کعبه،
پیرامون
مسجد الاقصی،
سرزمین فلسطین،
درخت
زیتون و قطعه
زمین مشتمل بر درخت مقدس که موسی از آن ندای «انی انا الله» را شنید
نیز
شب قدر، بنابر قول مشهور مفسران در تفسیر «
لیلة مبارکة».
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض»
«و اگر اهل آبادیها،
ایمان مىآوردند و
تقوا پیشه مىكردند،
برکات آسمان و
زمین را بر آنها مىگشودیم».
بنابراین آیه،
برکات به دو قسم تقسیم میشود:
۱- برکات آسمانی (بركات معنوى):
بركات آسمانی عبارت است از توجّهات معنوى و رحمتهاى روحانى كه سبب گشایش و خوشى روح و وسعت قلبى و نورانیّت باطنى و استفاضه از فیوضات إلهى مىشود.
۲- برکات زمینی (بركات مادى یا حسّى):
برکات زمینی برکاتی است که منشأ آنها از زمین است مانند: آب، خاك، هوا، اشجار، زراعات و حیوانات دریایى، صحرایى و هوایى و آنچه مورد استفاده انسانها قرار مىگیرد.
قرآن کریم افراد و گروههایی را مشمول برکات نازل شده از سوی
خداوند شمرده است که عبارتند از انسانها و اقوام
مؤمن و متقی،
نوح (علیهالسلام) و
امت پیرو او،
ابراهیم و
اسحاق (علیهالسلام)،
اهلبیت
ابراهیم (علیهالسلام)،
موسی (علیهالسلام) و
عیسی (علیهالسلام).
برکات الهی، هدیه هایی است که
خداوند از روی فضل، برای
بندگان خود در نظر گرفته است، امّا این
برکات بر اساس نوع و میزان عملکرد بندگان و آمادگی آنها، به ایشان میرسد و لذا باید شرایط را برای دریافت برکات فراهم نموده تا بهرۀ بیشتری ببریم،
عواملی که انسان را در این زمینه یاری میکنند عبارتند از: در آیات قرآنی،
ایمان،
تقوا و
استغفار از عوامل برکت زا به شمار آمدهاند و تکذیب
پیامبران از عواملی است که برکت را از میان میبرد.
ایمان و
تقوا: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض »
«و اگر اهل آبادیها، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىكردند، بركات
آسمان و
زمین را بر آنها مىگشودیم»
چرا که اهل ایمان و تقوا نعم الهى را وسیله
عبادت و
اطاعت میکنند، ولی
کفار آن را در راه
معصیت خرج می کنند.
إستغفار: برای دریافت
برکات الهی باید موانع را از سر راه برداشت، یکی از وسایل این کار
استغفار است:
«فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْكُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهارا ».
«به آنها گفتم: از پروردگار خویش
آمرزش بطلبید كه او بسیار آمرزنده است ،تا بارانهاى پربركت آسمان را پى در پى بر شما فرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان كمك كند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد!»
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هنگام حفر خندق در اطراف
مدینه توسط
مهاجرین و
انصار، از
خداوند برای آنان درخواست برکت کرد.
برخی افراد که در زندگی خود مشمول دعای پیامبر به برکت شدهاند، عبارتند:
عبدالله بن جعفر،
عروة بن ابی الجعد و
عبدالرحمان بن عوف.
برخی عوامل برکتزا در
روایات عبارتند از
سحرخیزی و شروع فعالیت در
سحر یا
فجر،
بیع با مهلت دادن به خریدار برای پرداخت بها،
مضاربه،
خوردن سحری،
همراهی و نرمخویی،
سلام کردن بر
خانواده،
پایین بودن
مهریه زن، کم خرج بودن و آسان بودن زایمان وی،
صبح روز شنبه و پنجشنبه
صدقه دادن، کردار نیک،
عدالت و
تجارت.
امام علی(ع) در این باره فرمودند: «وَ قَد جَعلَ اللّهُ الاستِغفارَ سَبَباً لِدُرر الرّزق وَ رَحمَة الخلق...»
«خداوند
استغفار را وسیله دائمی فروریختن
روزی و موجب
رحمت به خلق قرار داد...»
برخی عوامل برکت زدا در روایات عبارتند از اعمال بد و ناشایست،
اسراف،
سوگند خوردن در
خرید و فروش، خوردن غذای داغ،
فساد نیت و
جنایت،
مال حرام،
خیانت،
سرقت،
شرب خمر و
زنا.
برکت از مفاهیمی است که علاوه بر قرآن، در
کتب آسمانی پیشین نیز فراوان یافت میشود. مشتقات ریشه «برک / برخ» و واژه عبری «بِراخاه» به معنای برکت ۳۹۸ بار در عهد عتیق به کار رفته است. براخوت نیز یکی از زیر بخشهای باب اول مِشناست که جمع براخاه و به معنای برکات است. در عهد جدید نیز این مفهوم را به کرات مییابیم
قرآن منشأ همه برکات را ذات اقدس خداوند میداند،
هر چند به
پیامبر و
اولیا نیز پس از آنکه خود مشمول برکت الهی شدهاند، میتوان
تبرک جست.
در عهد عتیق نیز منشأ و منبع اصلی برکت، خداوند است،
هر چند برخی از
پیامبران و انسانهای والا نیز گاهی منشأ برکت خوانده شدهاند.
در عهد جدید هم صدور برکت بارها به شخص
عیسی (علیهالسلام) نسبت داده شده است.
برخی از مکان ها دارای برکت خاصی هستند که به اهم آن ها اشاره می نماییم:
یکی از مکانهایی که در قرآن با وصف مبارک از آن یاد شده کعبه میباشد:
«إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِین »
«نخستین خانهاى كه براى مردم قرار داده شد، همان است كه در سرزمین
مکّه است، كه پر بركت ...»
كعبه از این جهت مبارك است كه از نظر معنوى و مادى دارای امتیازات خاصی میباشد، بركات معنوى این سرزمین و وحدتى كه در پرتو آن مخصوصا در مراسم
حج به وجود مىآید بر هیچكس پوشیده نیست، از نظر مادى نیز علی رغم شرایط بد آب و هوایی، این شهر در طول تاریخ همواره یكى از شهرهاى آباد و پر تحرك و یك مركز آماده براى زندگى و
تجارت بوده است.
سرزمین دیگری که برکات الهی شامل آن شده، سرزمین
شام است:
«وَ نَجَّیْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بارَكْنا فِیها لِلْعالَمِین »
«او و
لوط را به سرزمینی كه آن را براى همه جهانیان پربركت ساختیم، نجات دادیم »
گرچه نام این سرزمین صریحاً در قرآن نیامده ولى با توجه به آیه اول
سوره اسراء معلوم مىشود همان سرزمین شام است (که شامل
فلسطین،
اردن،
سوریه،
لبنان بوده) كه هم از نظر ظاهرى پر بركت و حاصلخیز است و هم از نظر معنوى، چرا كه كانون پرورش
انبیاء بوده است.
سرزمین
بیت المقدس، مکان دیگری است که مشمول برکات الهی شده است:
«سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ
لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بارَكْنا حَوْلَه »
«پاك و منزّه است خدایى كه بندهاش را در یك
شب، از
مسجد الحرام به
مسجد الاقصی كه گرداگردش را پر بركت ساختهایم، برد...»
مسجد الاقصى مکان مقدسى است و سرزمین اطراف آن نیز سرزمینی پر بركت است، این
آیه به بركات مادی یا معنوی این سرزمین اشاره دارد، چرا که این سرزمین مقدس، در طول تاریخ كانون
پیامبران بزرگ خدا، و خاستگاه خدا پرستى بوده است.
از
وادی طور نیز در قرآن با وصف مبارک یاد شده است:
« فَلَمَّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَة..»
«هنگامى كه به سراغ
آتش آمد، از كرانه راست درّه، در آن سرزمین پر بركت، از میان یك درخت ندا داده شد..»
بعضی از اوقات نیز وجود دارند که در
قرآن با وصف مبارک از آنها یاد شده است که
شب قدر بخاطر
نزول قرآن که
خیر کثیر است از جمله آنان به شمار می
رود:
« إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی
لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ»
«كه ما آن را در شبى پر بركت نازل كردیم »
از جمله چیزهایی که از نگاه
خداوند، دارای برکت فراوانی است، قرآن میباشد چرا که در این
کتاب آسمانی خیر كثیر نهفته شده و همواره مردم را به استوارترین راه
هدایت نموده و
خداوند به وسیله آن،
مؤمنان را به راههاى سلامت رهبرى مىكند، مردم در امر دنیایشان از آن منتفع شده و در نتیجه صاحب زندگى پاکیزه مىگردند.
جهل و
بخل و
کینه از میانشان رخت بربسته و سعادتمند مىگردند و در
آخرت از
نعمت جاوید برخوردار مىشوند.
«وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ»
«و این كتابى است كه ما آن را نازل كردیم كتابى است پربركت»
آب نیز از جمله چیزهاییست که خداوند از آن با عنوان مبارک یاد نموده است و مباركی آن بدین جهت است كه خیرات آن به
زمین و اهل زمین عاید مىشود.
«وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكا »
«و از
آسمان، آبى پربركت نازل كردیم »
خداوند در قرآن به برخی از افراد توجّه خاصی نموده و آنها را مشمول برکات خود نموده است:
«قِیلَ یا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَكاتٍ عَلَیْكَ وَ عَلى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ..»
«(به
نوح) گفته شد: اى نوح! با سلامت و بركاتى از ناحیه ما بر تو و بر تمام امتهایى كه با تواند، فرود آى!..»
در این آیه مراد از بركات، که نصیب نوح و همراهان او شده، مطلق نعمتها در زندگى نیست، بلكه خصوص آن نعمتهایى است كه آدمى را به سعادت رسانیده است.
ابراهیم و خاندان او نیز از جمله افرادی بودند که برکات خداوند شامل حال آنها شد: «سَلامٌ عَلى إِبْراهِیم.. وَ بارَكْنا عَلَیْهِ وَ عَلى إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِینٌ»
«سلام بر ابراهیم!.. ما به او و
اسحاق بركت دادیم و از دودمان آن دو، افرادى بودند نیكوكار و افرادى آشكارا به خود
ستم كردند»
در این
آیه، سخن از بركتى است كه خدا به ابراهیم و اسحاق ارزانى داشت، این آیه فعل«بارَكْنا»به صورت مطلق آمده و معنى عموم را مىرساند، بنابراین بركت در همه چیز را شامل مىشود، در
عمر و زندگى، در نسلهاى آینده،در تاریخ و مكتب و ..، و گفته شد که این کلمه در مورد هر نعمتی که با دوام باشد استعمال میشود و لذا این آیه اشاره به دوام نعمتهاى الهى بر ابراهیم و اسحاق (و خاندانشان) مىباشد و از بركاتى كه خداوند به آنها داد این بود كه تمام انبیاى
بنی اسرائیل از دودمان اسحاق به وجود آمدند.
موسی (علیهالسلام) نیز از شخصیّتهایی است که برکت خداوند شامل او گردیده است: «فَلَمَّا جاءَها نُودِیَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِی النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِین»
«هنگامى كه نزد
آتش آمد، ندایى برخاست كه مبارك باد آن كس كه در آتش است و كسى كه در اطراف آن است ...» صاحب
مجمع در تفسیر « مَنْ حَوْلَها » آورده است که مراد، حضرت موسی است.
عیسی (علیهالسلام) نیز از جانب خداوند منشأ برکات فراوانی بوده است: «وَ جَعَلَنِی مُبارَكاً أَیْنَ ما كُنْت»
«و مرا (هر جا كه باشم) وجودى پر بركت قرار داده» معناى مبارك بودن او این است که براى مردم منافع بسیار دارد،
علم نافع به ایشان مىآموزد و به
عمل صالح دعوتشان مىكند و به ادبى پاكیزهتر تربیتشان مىكند و
کور و پیس را
شفا داده، اقویا را
اصلاح و ضعفا را تقویت و یارى مىكند.
۱.
مستحب است خریدار، هنگام خرید کالا از خداوند درخواست برکت نماید.
۲.
داد و ستد با کسانى که در کسب و کارشان برکت نیست،
مکروه مىباشد.
۳. مستحب است
مرد جهت اختیار همسر، دو
رکعت،
نماز بخواند و پاکدامنترین، پر روزىترین و بابرکتترین
زن را از خداوند طلب کند.
۴. مستحب است داماد، پس از آنکه
عروس را به
خانه برد، دست بر قسمت پیشین سرش نهاده و براى زندگى مشترکشان از خداوند طلب برکت نماید.
(۱) محمد بن بابویه، من لایحضره الفقیه، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۴ق.
(۲) محمد بن ماجه، سنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۲- ۱۹۵۳م.
(۳) ابن منظور، لسان.
(۴) ابولیث سمرقندی، نصر، تنبیه الغافلین، به کوشش احمد سلام، بیروت، ۱۴۰۶ق.
(۵) محمد ازهری، تهذیب اللغة، به کوشش علی حسن هلالی، قاهره، الدار المصریه.
(۶) محمد بخاری، صحیح، استانبول، ۱۳۱۵ق.
(۷) علیرضا برازش، المعجم المفهرس لالفاظ غرر الحکم، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۸) محمد بن حسن حرعاملی، وسائلالشیعة، به کوشش عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
(۹) خلیل بن احمد فراهیدی، العین، به کوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، بیروت، ۱۴۰۸ق.
(۱۰) علی اکبر دهخدا، امثال و حکم، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۱۱) حسین راغب اصفهانی، المفردات فیغریب القرآن، به کوشش محمد سیدکیلانی، بیروت، دارالمعرفه.
(۱۲) محمد بن حسن طوسی، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۳) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۶ق.
(۱۴) فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، به کوشش محمود عادل، تهران، ۱۴۰۸ق.
(۱۵) عهد جدید.
(۱۶) عهد عتیق،.
(۱۷) قاموس.
(۱۸) قرآن کریم.
(۱۹) محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، به کوشش علیاکبرغفاری، تهران، ۱۳۶۵ش.
(۲۰) سیدمحمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق.
(۲۱) امام علی علیهالسلام، نهج البلاغة.
(۲۲) محمد وصابی حبیشی، البرکة فی فضل السعی و الحرکة، بیروت، دارالمعرفه.
(۲۳) سیدمحمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان.
(۲۴) ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه.
(۲۵) حسن مصطفوی، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران، بنگاه ترجمه ونشر کتاب،۱۳۶۰ ش.
(۲۶) سيدعبدالحسين طيب، أطيب البيان في تفسير القرآن، تهران، انتشارات اسلام، ۱۳۷۸ ش،چاپ دوم.
(۲۷) محمد بن حسن طوسی المبسوط.
(۲۸) احمد بن فهد، المهذب البارع.
(۲۹) زینالدین بن علی عاملی، الروضة البهیة.
(۳۰) سیدمحمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان.
(۳۱) سیّدمحمدحسین طباطبائی، ترجمه الميزان، سیّد محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفترانتشارت اسلامی جامعۀ مدرسین،۱۳۷۴ ش،چاپ پنجم.
(۳۲) ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه.
(۳۳) ER.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «برکت»، شماره۴۷۷۳. دانشنامه قرآنی فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۱۰۲.