• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تحول تاریخ (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تحول تاریخ
عوامل تحول تاریخ
۱. انبیا
۲۴. نقش برجسته پیامبران، در تحولات تاریخ:
«کان الناس امة وحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وانزل معهم الکتـب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه وما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جاءتهم البینـت بغیا بینهم فهدی الله الذین ءامنوا لما اختلفوا فیه من الحق باذنه...» مردم (در آغاز) یک دسته بودند، (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت، تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند. (افراد با ایمان، در آن اختلاف نکردند،) تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانه‌های روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگری، در آن اختلاف کردند. خداوند، آنهایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (اما افراد بیایمان، همچنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند)... .

۲. ارتداد
۲۵. ارتداد، عامل تحول تاریخ، به وسیله جایگزینی مؤمنان حقیقی با مرتدان:
«یـایها الذین ءامنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یاتی الله بقوم یحبهم ویحبونه اذلة علی المؤمنین اعزة علی الکـفرین یجـهدون فی سبیل الله ولایخافون لومة لائم ذلک فضل الله یؤتیه من یشآء والله وسع علیم» ای کسانی که ایمان آورده‌اید هر کس از شما از آئین خود باز گردد (به خدا زیانی نمی‌رساند) خداوند در آینده جمعیتی را می‌آورد، که آنها را دوست دارد و آنها (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤ منان متواضع و در برابر کافران نیرومندند، آنها در راه خدا جهاد می‌کنند و از سرزنش کنندگان هراسی ندارند. این فضل خدا است که بهر کس بخواهد (و شایسته ببیند) می‌دهد و (فضل) خدا وسیع و خداوند داناست.
۳. اعراض از تعالیم خدا
۲۶. اعراض از تعالیم الهی، زمینه ساز تحول تاریخ با جایگزین کردن قومی به جای قوم دیگر:
«فان تولوا فقد ابلغتکم مآ ارسلت به الیکم ویستخلف ربی قوما غیرکم ولاتضرونه شیـا ان ربی علی کل شیء حفیظ » و اگر روی برگردانید من رسالتی را که مأمور بودم به شما رساندم و خداوند گروه دیگری را جانشین شما می‌کند و شما کمترین ضرری به او نمی‌رسانید پروردگار من حافظ و نگاهبان هر چیز است.
«هـانتم هـؤلاء تدعون لتنفقوا فی سبیل الله فمنکم من یبخل ومن یبخل فانما یبخل عن نفسه والله الغنی وانتم الفقراء وان تتولوا یستبدل قوما غیرکم ثم لایکونوا امثــلکم» آری شما همان جمعیتی هستید که دعوت برای انفاق در راه خدا می‌شوید و بعضی از شما بخل می‌ورزند، و هر کس بخل کند نسبت به خود بخل کرده است، و خداوند بینیاز است و شما همه نیازمندید و هرگاه سرپیچی کنید خداوند گروه دیگری را بجای شما می‌آورد که مانند شما نخواهند بود.
۴. ایمان
۲۷. ایمان و عمل صالح، زمینه ساز تحول تاریخ و شایستگی انسان برای خلافت در زمین:
«وعد الله الذین ءامنوا منکم وعملوا الصـلحـت لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیـا ومن کفر بعد ذلک فاولـئک هم الفـسقون» خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند وعده می‌دهد که آنها را قطعا خلیفه روی زمین خواهد کرد، همانگونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید. و دین و آئینی را که برای آنها پسندیده پا بر جا و ریشه دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل می‌کند، آنچنانکه تنها مرا می‌پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت. و کسانی که بعد از آن کافر شوند فاسقند.
۲۸. نقش ایمان، در تحولات تاریخی جوامع:
«ولو ان اهل القری ءامنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکـت من السمآء والارض ولـکن کذبوا فاخذنـهم بما کانوا یکسبون» خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند وعده می‌دهد که آنها را قطعا خلیفه روی زمین خواهد کرد، همانگونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید. و دین و آئینی را که برای آنها پسندیده پا بر جا و ریشه دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل می‌کند، آنچنانکه تنها مرا می‌پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت. و کسانی که بعد از آن کافر شوند فاسقند.
«فلولا کانت قریة ءامنت فنفعهآ‌ایمـنهآ الا قوم یونس لمآ ءامنوا کشفنا عنهم عذاب الخزی فی الحیوة الدنیا ومتعنـهم الی حین» و اگر مردمی که در شهرها و آبادیها زندگی دارند ایمان بیاورند و تقوی پیشه کنند برکات آسمان و زمین را بر آنها می‌گشائیم ولی (آنها حقایق را) تکذیب کردند ما هم آنانرا به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
چرا هیچیک از شهرها و آبادیها ایمان نیاوردند که (ایمانشان به موقع باشد و) مفید به حالشان افتد، مگر قوم یونس ، به هنگامی که ایمان آوردند عذاب رسوا کننده را در زندگی دنیا از آنان بر طرف ساختیم و تا مدت معینی (پایان زندگی و اجلشان) آنها را بهره مند ساختیم.
۵. پادشاهان
۲۹. نقش پادشاهان در تحولات تاریخی، با ویرانی شهرها، تباهی جامعه و ذلت عزتمندان:
«قالت ان الملوک اذا دخلوا قریة افسدوها وجعلوا اعزة اهلها اذلة وکذلک یفعلون» گفت: پادشاهان هنگامی که وارد منطقه آبادی شوند آن را به فساد و تباهی می‌کشند و عزیزان آنجا را ذلیل می‌کنند، (آری) کار آنها همین گونه است.
۶. تقوا
۳۰. نقش تقوا، در تحولات تاریخی جوامع:
«ولو ان اهل القری ءامنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکـت من السمآء والارض ولـکن کذبوا فاخذنـهم بما کانوا یکسبون» و اگر مردمی که در شهرها و آبادیها زندگی دارند ایمان بیاورند و تقوی پیشه کنند برکات آسمان و زمین را بر آنها می‌گشائیم ولی (آنها حقایق را) تکذیب کردند ما هم آنانرا به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
۷. عمل به کتب آسمانی
۳۱. عمل به کتابهای آسمانی، از عوامل تحول جوامع با برخورداری از نعمتهای فراوان:
«ولو انهم اقاموا التورة والانجیل ومآ انزل الیهم من ربهم لاکلوا من فوقهم ومن تحت ارجلهم منهم امة مقتصدة وکثیر منهم سآء ما یعملون» و اگر آنها تورات و انجیل و آنچه بر آنها از طرف پروردگارشان نازل شده (قرآن) را برپا دارند از آسمان و زمین روزی خواهند خورد، جمعی از آنها میانه رو هستند ولی اکثرشان اعمال بدی انجام می‌دهند.
۸. عمل صالح
۳۲. ایمان و عمل صالح، زمینه ساز تحول تاریخی و شایستگی انسان برای خلافت در زمین:
«وعد الله الذین ءامنوا منکم وعملوا الصـلحـت لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیـا ومن کفر بعد ذلک فاولـئک هم الفـسقون» خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند وعده می‌دهد که آنها را قطعا خلیفه روی زمین خواهد کرد، همانگونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید. و دین و آئینی را که برای آنها پسندیده پا بر جا و ریشه دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل می‌کند، آنچنانکه تنها مرا می‌پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت. و کسانی که بعد از آن کافر شوند فاسقند.
۹. مردم
۳۳. نقش و تاثیر عملکرد مردم، در تحولات تاریخ:
«الم یروا کم اهلکنا من قبلهم من قرن مکنـهم فی الارض ما لم نمکن لکم وارسلنا السماء علیهم مدرارا وجعلنا الانهـر تجری من تحتهم فاهلکنـهم بذنوبهم وانشانا من بعدهم قرنـا ءاخرین» آیا مشاهده نکردند چقدر از اقوام پیشین را هلاک کردیم؟! اقوامی که (از شما نیرومندتر بودند و) قدرتهائی به آنها دادیم که به شما ندادیم، بارانهای پی در پی بر آنها فرستادیم و نهرها از زیر (آبادیهای) آنها جاری ساختیم (اما هنگامی که سرکشی و طغیان کردند) آنها را به خاطر گناهانشان نابود ساختیم و جمعیت دیگری بعد از آنان بوجود آوردیم .
«کداب ءال فرعون والذین من قبلهم کفروا بـایـت الله فاخذهم الله بذنوبهم ان الله قوی شدیدالعقاب• ذلک بان الله لم یک مغیرا نعمة انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم وان الله سمیع علیم» (حال این گروه مشرکان) همانند حال نزدیکان فرعون و کسانی است که پیش از آنها بودند، آنها آیات خدا را انکار کردند خداوند هم آنان را به گناهانشان کیفر داد، خداوند قوی و کیفرش شدید است•این به خاطر آن است که خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده تغییر نمی‌دهد جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند، و خداوند شنوا و داناست.
«فان تولوا فقد ابلغتکم مآ ارسلت به الیکم ویستخلف ربی قوما غیرکم ولاتضرونه شیـا ان ربی علی کل شیء حفیظ» و اگر روی برگردانید من رسالتی را که مأمور بودم به شما رساندم و خداوند گروه دیگری را جانشین شما می‌کند و شما کمترین ضرری به او نمی‌رسانید پروردگار من حافظ و نگاهبان هر چیز است.
«له معقبـت من بین یدیه ومن خلفه یحفظونه من امر الله ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم واذا اراد الله بقوم سوءا فلا مرد له وما لهم من دونه من وال» برای انسان مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از حوادث (غیر حتمی) حفظ می‌کنند، (اما) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنها خود را تغییر دهند، و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند هیچ چیز مانع آن نخواهد شد، و جز خدا سرپرستی نخواهند داشت.
«واذا اردنآ ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرنـها تدمیرا• وکم اهلکنا من القرون من بعد نوح وکفی بربک بذنوب عباده خبیرا بصیرا» و هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را هلاک کنیم نخست اوامر خود را برای مترفین آنها ثروتمندان مست شهوت) بیان می‌داریم سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند آنها را شدیدا درهم می‌کوبیم! • چه بسیار مردمی که در قرون بعد از نوح زندگی می‌کردند (و طبق همین سنت) آنها را هلاک کردیم، و کافی است که پروردگارت از گناهان بندگانش آگاه و نسبت بر آن بیناست.
«یـحسرة علی العباد ما یاتیهم من رسول الا کانوا به یستهزءون• الم یروا کم اهلکنا قبلهم من القرون انهم الیهم لایرجعون» افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنها نیامد مگر اینکه او را استهزاء می‌کردند• آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنها (به خاطر گناهانشان) هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان باز نمی‌گردند.
منشا تحول تاریخ
۳۴. خداوند، منشا تحولات تاریخ بشری:
«واذ نجینـکم من ءال فرعون یسومونکم سوء العذاب یذبحون ابناءکم ویستحیون نساءکم وفی ذلکم بلاء من ربکم عظیم» و (نیز به خاطر بیاورید) آنزمان که شما را از چنگال فرعونیان رهائی بخشیدیم که همواره شما را به شدیدترین وجهی آزار می‌دادند: پسران شما را سر می‌بریدند و زنان شما را (برای کنیزی) زنده نگه می‌داشتند و در این، آزمایش سختی از طرف پروردگار برای شما بود.
«واذ فرقنا بکم البحر فانجینـکم واغرقنا ءال فرعون وانتم تنظرون» و (به خاطر بیاورید) هنگامی که دریا را برای شما شکافتیم و شما را نجات دادیم و فرعونیان را غرق ساختیم و شما تماشا می‌کردید.
«کداب ءال فرعون والذین من قبلهم کذبوا بـایـتنا فاخذهم الله بذنوبهم والله شدید العقاب» (عادت آنان در انکار و تحریف حقایق،) همچون عادت آل فرعون و کسانی است که پیش از آنها بودند، آیات ما را تکذیب کردند، و خداوند آنها را به (کیفر) گناهانشان گرفت، و خداوند، شدید العقاب است.

«ان یمسسکم قرح فقد مس القوم قرح مثله وتلک الایام نداولها بین الناس...» اگر به شما (در میدان احد،) جراحتی رسید (و ضربهای وارد شد)، به آن جمعیت نیز (در میدان بدر)، جراحتی همانند آن وارد گردید. و ما این روزها (ی پیروزی و شکست) را در میان مردم می‌گردانیم؛ (- و این خاصیت زندگی جهان است -) تا افرادی که ایمان آورده‌اند شناخته شوند و خداوند از میان شما قربانیانی بگیرد، و خداوند ظالمان را دوست نمی‌دارد.
«فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم ابوب کل شیء حتی اذا فرحوا بمآ اوتوا اخذنـهم بغتة فاذا هم مبلسون» هنگامی که (اندرزها سودی نبخشید و) آنچه به آنها یادآوری شده بود فراموش کردند درهای همه چیز (از نعمتها) را به روی آنها گشودیم تا (کاملا) خوشحال شدند (و دل به آنها بستند) ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم) در این هنگام همه مأیوس شدند (و درهای امید به روی آنها بسته شد! ) .
«فاخذتهم الرجفة فاصبحوا فی دارهم جـثمین» سرانجام زمین لرزه آنها را فرا گرفت و صبحگاهان (تنها) جسم بیجانشان در خانه هاشان باقی مانده بود!
«فانجینـه واهله الا امراته کانت من الغـبرین• وامطرنا علیهم مطرا فانظر کیف کان عـقبة المجرمین» (چون کار به اینجا رسید) ما او و خاندانش را رهائی بخشیدیم جز همسرش که با بازماندگان (در شهر ) بود• و (سپس چنان) بارانی بر آنها فرستادیم (بارانی از سنگ که آنها را نابود ساخت) اکنون بنگر سرانجام کار مجرمان به کجا کشید.
«فاخذتهم الرجفة فاصبحوا فی دارهم جـثمین» سپس زمین لرزه آنها را فرو گرفت و صبحگاهان به صورت اجساد بیجانی در خانه هاشان مانده بودند.
«ولو ان اهل القری ءامنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکـت من السمآء والارض ولـکن کذبوا فاخذنـهم بما کانوا یکسبون» و اگر مردمی که در شهرها و آبادیها زندگی دارند ایمان بیاورند و تقوی پیشه کنند برکات آسمان و زمین را بر آنها می‌گشائیم ولی (آنها حقایق را) تکذیب کردند ما هم آنانرا به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
«فانتقمنا منهم فاغرقنـهم فی الیم بانهم کذبوا بـایـتنا وکانوا عنها غـفلین» سرانجام ما از آنها انتقام گرفتیم و آنها را در دریا غرق کردیم زیرا آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند.
«واورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشـرق الارض ومغـربها التی بـرکنا فیها وتمت کلمت ربک الحسنی علی بنی اسرءیل بما صبروا ودمرنا ما کان یصنع فرعون وقومه وما کانوا یعرشون» و مشرقها و مغربهای پر برکت زمین را به آن قوم تضعیف شده (زیر زنجیر ظلم و ستم) واگذار کردیم و وعده نیک پروردگارت بر بنی اسرائیل ، بخاطر صبر و استقامتی که نشان دادند، تحقق یافت و آنچه فرعونیان (از کاخهای مجلل می‌ساختند، و آنچه از باغات داربستدار فراهم ساخته بودند درهم کوبیدیم!
«اولـئک هم المؤمنون حقا لهم درجـت عند ربهم ومغفرة ورزق کریم» مؤمنان حقیقی آنها هستند، برای آنان درجات (فوق العاده‌ای) نزد پروردگارشان است و برای آنها آمرزش و روزی بی نقص و عیب.
«ذلک بان الله لم یک مغیرا نعمة انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم وان الله سمیع علیم» این به خاطر آن است که خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده تغییر نمی‌دهد جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند، و خداوند شنوا و داناست.
«فان تولوا فقد ابلغتکم مآ ارسلت به الیکم ویستخلف ربی قوما غیرکم ولاتضرونه شیـا ان ربی علی کل شیء حفیظ » و اگر روی برگردانید من رسالتی را که مامور بودم به شما رساندم و خداوند گروه دیگری را جانشین شما می‌کند و شما کمترین ضرری به او نمی‌رسانید پروردگار من حافظ و نگاهبان هر چیز است.
«فلما جـآء امرنا جعلنا عــلیها سافلها وامطرنا علیها حجارة من سجیل منضود» هنگامی که فرمان ما فرا رسید آن (شهر و دیار) را زیر و رو کردیم و بارانی از سنگ گلهای متحجر متراکم بر روی هم بر آنها نازل نمودیم.
«ولما جآء امرنا نجینا شعیبا والذین ءامنوا معه برحمة منا واخذت الذین ظـلموا الصیحة فاصبحوا فی دیـرهم جـثمین» و هنگامی که فرمان ما فرا رسید شعیب و آنها را که با او ایمان آورده بودند، به رحمت خود، نجات دادیم و آنها را که ستم کردند صیحه (آسمانی) فرو گرفت و در دیار خود به رو افتادند (و مردند).
«وکذلک اخذ ربک اذا اخذ القری وهی ظــلمة ان اخذه الیم شدید» و اینچنین است مجازات پروردگار تو هنگامی که شهرها و آبادیهای ظالم را مجازات می‌کند، (آری) مجازات او دردناک و شدید است!
«له معقبـت من بین یدیه ومن خلفه یحفظونه من امر الله ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم واذا اراد الله بقوم سوءا فلا مرد له وما لهم من دونه من وال» برای انسان مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از حوادث (غیر حتمی) حفظ می‌کنند، (اما) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنها خود را تغییر دهند، و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند هیچ چیز مانع آن نخواهد شد، و جز خدا سرپرستی نخواهند داشت.
«ولقد استهزئ برسل من قبلک فاملیت للذین کفروا ثم اخذتهم فکیف کان عقاب» تنها تو را استهزا نکردند) پیامبران پیش از تو را نیز استهزا نمودند، من به کافران مهلت دادم سپس آنها را گرفتم دیدی مجازات (من) چگونه بود؟!
«واذ قال موسی لقومه اذکروا نعمة الله علیکم اذ انجـیکم من ءال فرعون یسومونکم سوء العذاب ویذبحون ابنآءکم ویستحیون نسآءکم وفی ذلکم بلاء من ربکم عظیم» و بخاطر بیاور هنگامی را که موسی به قومش گفت نعمت خدا را بر خود به یاد داشته باشید، زمانی که شما را از (چنگال) آل فرعون رهائی بخشید، همانها که شما را به بدترین وجهی عذاب می‌کردند و پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را (برای خدمتکاری) زنده می‌گذاشتند، و در این، آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان بود.
«وقال الذین کفروا لرسلهم لنخرجنکم من ارضنآ او لتعودن فی ملتنا فاوحی الیهم ربهم لنهلکن الظـلمین• ولنسکننکم الارض من بعدهم ذلک لمن خاف مقامی وخاف وعید» کسانی که کافر شدند به پیامبران خود گفتند ما قطعا شما را از سرزمین خود اخراج خواهیم کرد، مگر اینکه به آئین ما بازگردید، در اینحال پروردگارشان به آنها وحی فرستاد که من ظالمان را هلاک می‌کنم• و شما را در زمین بعد از آنها سکونت خواهیم بخشید، این (موفقیت) برای کسی است که از مقام ( عدالت ) من بترسد و از عذاب (من) بیمناک باشد.
«فجعلنا عــلیها سافلها وامطرنا علیهم حجارة من سجیل» سپس (شهر و آبادی آنها را زیر و رو کردیم) بالای آنرا پائین قرار دادیم و بارانی از سنگ بر آنها فرو ریختیم.
«فانتقمنا منهم وانهما لبامام مبین» ما از آنها انتقام گرفتیم و این دو ( قوم لوط و اصحاب ایکه ) شهرهای ویران شده شان بر سر راه آشکار است!
«قد مکر الذین من قبلهم فاتی الله بنیـنهم من القواعد فخر علیهم السقف من فوقهم واتـهم العذاب من حیث لایشعرون» کسانی که قبل از ایشان بودند (نیز) از این توطئه‌ها داشتند، ولی خداوند به سراغ شالوده (زندگی) آنها رفت و آنرا از اساس ویران کرد، و سقف بر سرشان از بالا فرو ریخت، و عذاب (الهی) از آنجایی که نمی‌دانستند به سراغشان آمد!
«وقضینآ الی بنی اسرءیل فی الکتـب لتفسدن فی الارض مرتین ولتعلن علوا کبیرا• فاذا جآء وعد اولـیهما بعثنا علیکم عبادا لنآ اولی باس شدید فجاسوا خلـل الدیار وکان وعدا مفعولا• ثم رددنا لکم الکرة علیهم وامددنـکم بامول وبنین وجعلنـکم اکثر نفیرا» ما به بنی اسرائیل در کتاب ( تورات ) اعلام کردیم که دوبار در زمین فساد خواهید کرد، و برتری جوئی بزرگی خواهید نمود• هنگامی که نخستین وعده فرا رسد مردانی پیکارجو را بر شما می‌فرستیم (تا سخت شما را در هم کوبند حتی برای بدست آوردن مجرمان) خانه‌ها را جستجو می‌کنند، و این وعده‌ای است قطعی• سپس شما را بر آنها چیره می‌کنیم و اموال و فرزندانتان را افزون خواهیم کرد و نفرات شما را بیشتر (از دشمن ) قرار می‌دهیم.
«واذا اردنآ ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرنـها تدمیرا» و هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را هلاک کنیم نخست اوامر خود را برای مترفین آنها ثروتمندان مست شهوت) بیان می‌داریم سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند آنها را شدیدا درهم می‌کوبیم!.
«ونصرنـه من القوم الذین کذبوا بـایـتنآ انهم کانوا قوم سوء فاغرقنـهم اجمعین» و او را در برابر جمعیتی که آیات ما را تکذیب کرده بودند یاری نمودیم، چرا که آنها قوم بدی بودند، لذا همه را غرق کردیم.
«ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصـلحون» ما در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که بندگان صالح من وارث ( حکومت ) زمین خواهند شد.
«و اصحـب مدین و کذب موسی فاملیت للکـفرین ثم اخذتهم فکیف کان نکیر» و اصحاب مدین (قوم شعیب) و نیز (فرعونیان) موسی را تکذیب کردند، اما من به آنها مهلت دادم سپس آنها را گرفتم، دیدی چگونه عمل آنها را شدیدا انکار کردم؟ (و چگونه به آنها پاسخ گفتم).
«وکاین من قریة املیت لها وهی ظالمة ثم اخذتها والی المصیر» و چه بسیار شهرها و آبادیها که به آنها مهلت دادم در حالی که ستمگر بودند (اما از این مهلت برای اصلاح خویش استفاده نکردند) سپس آنها را گرفتم، و همه به سوی من باز می‌گیردند.
«فاخذتهم الصیحة بالحق فجعلنـهم غثـاء فبعدا للقوم الظـلمین• ثم انشانا من بعدهم قرونا ءاخرین• ثم ارسلنا رسلنا تترا کل ما جاء امة رسولها کذبوه فاتبعنا بعضهم بعضا وجعلنـهم احادیث فبعدا لقوم لایؤمنون» سرانجام صیحه آسمانی آنها را به حق فرو گرفت و ما آنها را همچون خاشاک بر سیلاب قرار دادیم دور باد از رحمت خدا قوم ستمگر!•سپس اقوام دیگری را بعد از آنها به وجود آوردیم• سپس رسولان خود را یکی بعد از دیگری فرستادیم، هر زمان رسولی برای (هدایت) قومی می‌آمد او را تکذیب می‌کردند ولی ما این امتهای سرکش را یکی پس از دیگری هلاک نمودیم و آنها را احادیثی قرار دادیم (چنان محو شدند که تنها نام و گفتگوئی از آنها باقی ماند) دور باد از رحمت خدا قومی که ایمان نمی‌آورند!

«وعد الله الذین ءامنوا منکم وعملوا الصـلحـت لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیـا ومن کفر بعد ذلک فاولـئک هم الفـسقون» خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند وعده می‌دهد که آنها را قطعا خلیفه روی زمین خواهد کرد، همانگونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید. و دین و آئینی را که برای آنها پسندیده پا بر جا و ریشه دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل می‌کند، آنچنانکه تنها مرا می‌پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت و کسانی که بعد از آن کافر شوند فاسقند.
«وقوم نوح لما کذبوا الرسل اغرقنـهم وجعلنـهم للناس ءایة واعتدنا للظـلمین عذابا الیما• و کلا ضربنا له الامثـل وکلا تبرنا تتبیرا» و قوم نوح را هنگامی که تکذیب رسولان کردند غرق نمودیم، و آنها را درس عبرتی برای مردم قرار دادیم، و برای ستمگران عذاب دردناکی فراهم ساختیم• و برای هر یک از آنها مثلها زدیم و (چون سودی نداد) هر یک از آنها را در هم شکستیم و هلاک کردیم.
«کذلک و اورثنـها بنی اسرءیل» آری، این چنین کردیم و بنی اسرائیل را وارث آنها ساختیم.
«ثم اغرقنا الاخرین» سپس دیگران را غرق کردیم.
«فانجینـه ومن معه فی الفلک المشحون• ثم اغرقنا بعد الباقین» ما، او و کسانی را که با او بودند در کشتی که مملو (از انسان و انواع حیوانات) بود رهائی بخشیدیم• سپس بقیه را غرق کردیم.
«ثم دمرنا الاخرین• وامطرنا علیهم مطرا فساء مطر المنذرین» سپس دیگران را هلاک کردیم• و بارانی (از سنگ) بر آنها فرو فرستادیم، چه باران بدی بود این باران انذار شدگان.
«فانظر کیف کان عـقبة مکرهم انا دمرنـهم وقومهم اجمعین» بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد؟ که ما آنها و قومشان را همگی نابود کردیم!
«وامطرنا علیهم مطرا فساء مطر المنذرین» سپس بارانی (از سنگ) بر آنها فرستادیم (که همگی زیر آن مدفون شدند) و چه بد است باران انذار شدگان.
«ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الورثین» اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفین نعمت بخشیم، و آنها را پیشوایان و وارثین روی زمین قرار دهیم!
«فاخذنـه وجنوده فنبذنـهم فی الیم فانظر کیف کان عـقبة الظـلمین» ما نیز او و لشکریانش را گرفتیم و به دریا افکندیم، اکنون بنگر پایان کار ظالمان چه شد؟
«ولقد ارسلنا نوحا الی قومه فلبث فیهم الف سنة الا خمسین عاما فاخذهم الطوفان وهم ظــلمون• فانجینـه واصحـب السفینة وجعلنـها ءایة للعــلمین» ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و او در میان آنها هزار سال، الا پنجاه سال، درنگ کرد اما سرانجام طوفان آنها را فرو گرفت در حالی که ظالم بودند• ما او و اصحاب کشتی را رهائی بخشیدیم و آنرا آیتی برای جهانیان قرار دادیم.
«فکذبوه فاخذتهم الرجفة فاصبحوا فی دارهم جـثمین» آنها او را تکذیب کردند و به این سبب زلزله آنها را فرو گرفت و در خانه‌های خود به رو در افتادند و مردند.
«فکلا اخذنا بذنبه فمنهم من ارسلنا علیه حاصبا ومنهم من اخذته الصیحة ومنهم من خسفنا به الارض ومنهم من اغرقنا وما کان الله لیظـلمهم ولـکن کانوا انفسهم یظـلمون» ما هر یک از آنها را به گناهشان گرفتیم، بر بعضی از آنها طوفانی توأم با سنگریزه فرستادیم، و بعضی از آنها را صیحه آسمانی فرو گرفت، و بعضی دیگر را در زمین فرو بردیم، و بعضی را غرق کردیم، خداوند هرگز به آنها ستم نکرد، ولی آنها خودشان بر خویشتن ستم نمودند.
«و لقد ارسلنا من قبلک رسلا الی قومهم فجاءوهم بالبینـت فانتقمنا من الذین اجرموا وکان حقا علینا نصر المؤمنین» قبل از تو پیامبرانی به سوی قومشان فرستادیم، آنها با دلائل روشن به سراغ قوم خود رفتند (ولی هنگامی که اندرزها سودی نداد) از مجرمان انتقام گرفتیم (و مؤمنان را یاری کردیم) و همواره یاری مؤمنان حقی است بر ما.
«واورثکم ارضهم ودیـرهم وامولهم وارضا لم تطـوها وکان الله علی کل شیء قدیرا» و زمینها و خانه هایشان را در اختیار شما گذاشت و (همچنین) زمینی را که هرگز در آن گام ننهاده بودید و خداوند بر هر چیزی قادر است.
«وان یکذبوک فقد کذب الذین من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبینـت وبالزبر وبالکتـب المنیر• ثم اخذت الذین کفروا فکیف کان نکیر» هر گاه تو را تکذیب کنند (عجب نیست) کسانی که پیش از آنها بودند (نیز پیامبران خود را) تکذیب کردند، آنها با دلائل روشن و کتابهای پند و موعظه و کتب آسمانی روشنگر (مشتمل بر معارف و احکام) به سراغ آنها آمدند (اما کوردلان ایمان نیاوردند)• سپس من کافران را (بعد از اتمام حجت) گرفتم (و سخت مجازات کردم) مجازات من نسبت به آنها چگونه بود؟!
«ونجینـه واهله من الکرب العظیم» و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهائی بخشیدیم.
«وجعلنا ذریته هم الباقین» و فرزندانش را بازماندگان (روی زمین) قرار دادیم.
«ثم اغرقنا الاخرین» سپس دیگران (دشمنان او) را غرق کردیم.
«قالوا ابنوا له بنیـنا فالقوه فی الجحیم• فارادوا به کیدا فجعلنـهم الاسفلین» آنها گفتند بنای مرتفعی برای او بسازید، و او را در جهنمی از آتش بیفکنید! • آنها طرحی برای نابودی ابراهیم ریخته بودند ولی ما آنها را پست و مغلوب ساختیم.
«ونجینـهما وقومهما من الکرب العظیم• ونصرنـهم فکانوا هم الغــلبین» آنها و قومشان را از اندوه بزرگ نجات دادیم• و آنها را یاری کردیم تا بر دشمنان خود پیروز شدند.
«اذ نجینـه واهله اجمعین» به خاطر بیاور زمانی را که او و خاندانش را نجات همگی دادیم.
«ثم دمرنا الاخرین» سپس بقیه را نابود کردیم.
«مثل داب قوم نوح وعاد وثمود والذین من بعدهم وما الله یرید ظـلما للعباد» از عادتی همچون عادت قوم نوح و عاد و ثمود و کسانی که بعد از آنها بودند (از شرک و کفر و طغیان) می‌ترسم و خداوند ظلم و ستمی بر بندگانش نمی‌خواهد.
«انا لننصر رسلنا والذین ءامنوا فی الحیوة الدنیا ویوم یقوم الاشهـد» ما به طور مسلم رسولان خود، و کسانی را که ایمان آورده‌اند، در زندگی دنیا و روزی که گواهان به پا می‌خیزند، یاری می‌دهیم.
«فانتقمنا منهم فانظر کیف کان عـقبة المکذبین» لذا ما از آنها انتقام گرفتیم بنگر پایان کار تکذیب کنندگان چگونه بود.
«فلما ءاسفونا انتقمنا منهم فاغرقنـهم اجمعین» اما هنگامی که ما را به خشم آوردند از آنها انتقام گرفتیم و همه را غرق کردیم.
«ولقد نجینا بنی اسرءیل من العذاب المهین• من فرعون انه کان عالیا من المسرفین• ولقد اخترنـهم علی علم علی العــلمین» ما بنی اسرائیل را از عذاب ذلت بار نجات بخشیدیم•از فرعون، که مردی متکبر و از اسرافکاران بود• ما آنها را با علم خویش بر جهانیان برگزیدیم و برتری دادیم.
«افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عـقبة الذین من قبلهم دمر الله علیهم وللکـفرین امثــلها» آیا در زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که قبل از آنها بودند چه شد؟ خداوند آنها را هلاک کرد، و برای کافران امثال این مجازاتها خواهد بود.
«هـانتم هـؤلاء تدعون لتنفقوا فی سبیل الله فمنکم من یبخل ومن یبخل فانما یبخل عن نفسه والله الغنی وانتم الفقراء وان تتولوا یستبدل قوما غیرکم ثم لایکونوا امثــلکم» آری شما همان جمعیتی هستید که دعوت برای انفاق در راه خدا می‌شوید و بعضی از شما بخل می‌ورزند، و هر کس بخل کند نسبت به خود بخل کرده است، و خداوند بی نیاز است و شما همه نیازمندید و هرگاه سرپیچی کنید خداوند گروه دیگری را بجای شما می‌آورد که مانند شما نخواهند بود.
«سنة الله التی قد خلت من قبل ولن تجد لسنة الله تبدیلا» این سنت الهی است که در گذشته نیز بوده است، و هرگز برای سنت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت.
«فاخذنـه وجنوده فنبذنـهم فی الیم وهو ملیم» ما او و لشکریانش را گرفتیم و در دریا پرتاب کردیم، در حالی که در خور سرزنش بود.
«ولقد جاء ءال فرعون النذر• کذبوا بـایـتنا کلها فاخذنـهم اخذ عزیز مقتدر» انذارها و هشدارها (یکی پس از دیگری) برای آل فرعون آمد•اما آنها همه آیات ما را تکذیب کردند، و ما آنها را گرفتیم و مجازات کردیم گرفتن شخصی قدرتمند و توانا.

«الم تر کیف فعل ربک بعاد• ارم ذات العماد• التی لم یخلق مثلها فی البلـد• وثمود الذین جابوا الصخر بالواد• وفرعون ذی الاوتاد• الذین طغوا فی البلـد• فاکثروا فیها الفساد• فصب علیهم ربک سوط عذاب» آیا ندیدی پروردگارت به قوم عاد چه کرد؟• و با آن شهر « ارم » با عظمت• همان شهری که نظیرش در بلاد آفریده نشده بود• و قوم ثمود که صخره‌های عظیم را از دره می‌بریدند (و از آن خانه و کاخ می‌ساختند)• و فرعونی که قدرتمند و شکنجه گر بود• همان اقوامی که در شهرها طغیان کردند• و فساد فراوان در آنها ببار آوردند• لذا خداوند تازیانه عذاب را بر آنها فرو ریخت.

«الم یجعل کیدهم فی تضلیل» آیا نقشه آنها را در ضلالت و تباهی قرار نداد؟

فهرست مندرجات

۱ - پانویس
۲ - منبع


۱. بقره/سوره۲، آیه۲۱۳.    
۲. مائده/سوره۵، آیه۵۴.    
۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۵، ص۶۲۳.    
۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۴، ص۴۱۵.    
۵. هود/سوره۱۱، آیه۵۷.    
۶. محمد/سوره۴۷، آیه۳۸.    
۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۸، ص۳۷۴.    
۸. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۱، ص۴۹۶.    
۹. نور/سوره۲۴، آیه۵۵.    
۱۰. اعراف/سوره۷، آیه۹۶.    
۱۱. یونس/سوره۱۰، آیه۹۸.    
۱۲. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۰، ص۱۸۶.    
۱۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۸، ص۳۸۶.    
۱۴. نمل/سوره۲۷، آیه۳۴.    
۱۵. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۵، ص۵۱۳.    
۱۶. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۵، ص۴۵۵.    
۱۷. اعراف/سوره۷، آیه۹۶.    
۱۸. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۸، ص۲۵۴.    
۱۹. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۶، ص۲۶۵.    
۲۰. مائده/سوره۵، آیه۶۶.    
۲۱. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۶، ص۵۲.    
۲۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۴، ص۴۵۴.    
۲۳. نور/سوره۲۴، آیه۵۵.    
۲۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۵، ص۲۰۸.    
۲۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۴، ص۵۲۷.    
۲۶. انعام/سوره۶، آیه۶.    
۲۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۷، ص۲۱.    
۲۸. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۵، ص۱۵۵.    
۲۹. انفال/سوره۸، آیه۵۲.    
۳۰. انفال/سوره۸، آیه۵۳.    
۳۱. هود/سوره۱۱، آیه۵۷.    
۳۲. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۰، ص۴۵۰.    
۳۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۹، ص۱۳۹.    
۳۴. رعد/سوره۱۳، آیه۱۱.    
۳۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۶.    
۳۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۷.    
۳۷. یس/سوره۳۶، آیه۳۰.    
۳۸. یس/سوره۳۶، آیه۳۱.    
۳۹. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۷، ص۱۱۸.    
۴۰. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۸، ص۳۶۵.    
۴۱. بقره/سوره۲، آیه۴۹.    
۴۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱، ص۲۴۷.    
۴۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱، ص۲۸۶.    
۴۴. بقره/سوره۲، آیه۵۰.    
۴۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱.    
۴۶. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۳، ص۱۴۰.    
۴۷. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲، ص۴۴۷.    
۴۸. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۲، ص۲۴۵.    
۴۹. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۰.    
۵۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج، ص.    
۵۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۳، ص۱۳۰.    
۵۲. انعام/سوره۶، آیه۴۴.    
۵۳. اعراف/سوره۷، آیه۷۸.    
۵۴. اعراف/سوره۷، آیه۸۳.    
۵۵. اعراف/سوره۷، آیه۸۴.    
۵۶. اعراف/سوره۷، آیه۹۱.    
۵۷. اعراف/سوره۷، آیه۹۶.    
۵۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۶.    
۵۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۷.    
۶۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۸، ص۲۹۲.    
۶۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۶، ص۳۲۸.    
۶۲. انفال/سوره۸، آیه۴.    
۶۳. انفال/سوره۸، آیه۵۳.    
۶۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۹، ص۱۳۲.    
۶۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۹، ص۱۳۲.    
۶۶. هود/سوره۱۱، آیه۵۷.    
۶۷. هود/سوره۱۱، آیه۸۲.    
۶۸. هود/سوره۱۱، آیه۹۴.    
۶۹. هود/سوره۱۱، آیه۱۰۲.    
۷۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۱، ص۶.    
۷۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۹، ص۲۲۹.    
۷۲. رعد/سوره۱۳، آیه۱۱.    
۷۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۱، ص۴۱۹.    
۷۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۰، ص۱۴۱.    
۷۵. رعد/سوره۱۳، آیه۳۲.    
۷۶. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۶.    
۷۷. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۳.    
۷۸. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۴.    
۷۹. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۲، ص۴۵.    
۸۰. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۰، ص۳۰۰.    
۸۱. حجر/سوره۱۵، آیه۷۴.    
۸۲. حجر/سوره۱۵، آیه۷۹.    
۸۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۲، ص۲۷۲.    
۸۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۱، ص۱۲۰.    
۸۵. نحل/سوره۱۶، آیه۲۶.    
۸۶. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۲، ص۳۳۹.    
۸۷. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۱، ص۲۰۲.    
۸۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۴ - ۶.    
۸۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۶.    
۹۰. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۳، ص۸۰.    
۹۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۲، ص۵۸- ۵۹.    
۹۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۷.    
۹۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۵.    
۹۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۴، ص۴۶۵.    
۹۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۳، ص۵۱۵.    
۹۶. حج/سوره۲۲، آیه۴۴.    
۹۷. حج/سوره۲۲، آیه۴۸.    
۹۸. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۴۱.    
۹۹. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۴۲.    
۱۰۰. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۴۴.    
۱۰۱. نور/سوره۲۴، آیه۵۵.    
۱۰۲. فرقان/سوره۲۵، آیه۳۷.    
۱۰۳. فرقان/سوره۲۵، آیه۳۹.    
۱۰۴. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۵، ص۳۰۰.    
۱۰۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۵، ص۸۹.    
۱۰۶. شعراء/سوره۲۶، آیه۵۹.    
۱۰۷. شعراء/سوره۲۶، آیه۶۶.    
۱۰۸. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۱۹.    
۱۰۹. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۲۰.    
۱۱۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۲.    
۱۱۱. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۳.    
۱۱۲. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۵، ص۴۳۸.    
۱۱۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۵، ص۳۲۶.    
۱۱۴. نمل/سوره۲۷، آیه۵۱.    
۱۱۵. نمل/سوره۲۷، آیه۵۸.    
۱۱۶. قصص/سوره۲۸، آیه۵.    
۱۱۷. قصص/سوره۲۸، آیه۴۰.    
۱۱۸. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۴.    
۱۱۹. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۵.    
۱۲۰. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۷.    
۱۲۱. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۰.    
۱۲۲. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۶، ص۱۸۸.    
۱۲۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۶، ص۲۷۳.    
۱۲۴. روم/سوره۳۰، آیه۴۷.    
۱۲۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۷.    
۱۲۶. فاطر/سوره۳۵، آیه۲۵.    
۱۲۷. فاطر/سوره۳۵، آیه۲۶.    
۱۲۸. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۷، ص۵۱.    
۱۲۹. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۸، ص۲۳۹.    
۱۳۰. صافات/سوره۳۷، آیه۷۶.    
۱۳۱. صافات/سوره۳۷، آیه۷۷.    
۱۳۲. صافات/سوره۳۷، آیه۸۲.    
۱۳۳. صافات/سوره۳۷، آیه۹۷.    
۱۳۴. صافات/سوره۳۷، آیه۹۸.    
۱۳۵. صافات/سوره۳۷، آیه۱۱۵.    
۱۳۶. صافات/سوره۳۷، آیه۱۱۶.    
۱۳۷. صافات/سوره۳۷، آیه۱۳۴.    
۱۳۸. صافات/سوره۳۷، آیه۱۳۶.    
۱۳۹. غافر/سوره۴۰، آیه۳۱.    
۱۴۰. غافر/سوره۴۰، آیه۵۱.    
۱۴۱. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۷، ص۵۱۲.    
۱۴۲. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۰، ص۱۲۷.    
۱۴۳. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۵.    
۱۴۴. زخرف/سوره۴۳، آیه۵۵.    
۱۴۵. دخان/سوره۴۴، آیه۳۰ - ۳۲.    
۱۴۶. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۸، ص۲۱۵.    
۱۴۷. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۱، ص۱۸۲.    
۱۴۸. محمد/سوره۴۷، آیه۱۰.    
۱۴۹. محمد/سوره۴۷، آیه۳۸.    
۱۵۰. فتح/سوره۴۸، آیه۲۳.    
۱۵۱. ذاریات/سوره۵۱، آیه۴۰.    
۱۵۲. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۸، ص۵۷۰.    
۱۵۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۲، ص۳۶۴.    
۱۵۴. قمر/سوره۵۴، آیه۴۱.    
۱۵۵. قمر/سوره۵۴، آیه۴۲.    
۱۵۶. فجر/سوره۸۹، آیه۶ - ۱۳.    
۱۵۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۲۰، ص۴۶۹.    
۱۵۸. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۶، ص۴۵۰.    
۱۵۹. فیل/سوره۱۰۵، آیه۲.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تحول تاریخ».    



جعبه ابزار