تربیت جنسی کودکان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تربیت جنسی یکی از موثرترین مباحث در
رشد سالم در مراحل مختلف رشدی
انسان است به صورتی که یک فرد برای داشتن زندگی سالم و بدون
اختلال در دورههای مختلف رشدی و قبول مسئولیتهای مخصوص آن دوره، نیاز به تربیت جنسی صحیح در هر دوره دارد.
دین مبین
اسلام که برنامه کاملی برای بهترین نوع زندگی دارد، در این مورد هم دارای برنامه بوده و با راهکارهایی عملی ما را به سوی سلامت رشدی هدایت میکند.
در این مقاله سعی شده تا با نگاهی دروندینی بعد از آشنایی با مفهوم تربیت جنسی و ضرورت بحث، به
آسیبشناسی روابط درونخانوادگی و
روابط اجتماعی در راستای شکلگیری بهتر تربیت جنسی بپردازد و در ادامه شیوههای
تربیت جنسی دینی را بیان میکند و با ارائه راهکارهایی عملی خواننده را به اهداف بیان شده نزدیک میگرداند.
تربیت جنسی،
تربیت انسانها در
دورههای رشد کودکی،
نوجوانی و
جوانی است. از آن جایی که ریشه بسیاری از
انحرافات جنسی در
بزرگسالی از
کودکی آغاز شده است، بنابراین ضرورت توجه به تربیت جنسی کودکان اهمیت مییابد. در این میان این سؤال مطرح است که آیا اسلام، تربیت جنسی کودکان را مورد توجه قرار داده است؟ در این مقاله هم به شیوههای مستقیم تربیت اشاره شده و هم به راهکارهای غیرمستقیم. تحقیق حاضر درصدد است اهداف تربیت جنسی، وظایف
خانواده و
جامعه در قبال این موضوع و شیوههای تربیت جنسی کودکان را از منظر اسلام مورد بررسی قرار دهد. این
مقاله به
روش کتابخانهای و با مطالعه و
تحقیق در
منابع اسلامی استخراج و تبیین شده است. با توجه به شکستهای پیاپی نظریهپردازان غربی، بهترین روش تربیت، همان
تربیت اسلامی است؛ چرا که کمترین آمار جرم و جنایت را به همراه داشته است به طوری که وضع جوامع غربی و جوامع اسلامی نیز این مطلب را تایید خواهد کرد.
اسلام، دینی است که به همه جوانب زندگی انسان توجه دارد، لذا تربیت جنسی نیز از نظر اسلام دور نمانده است و بزرگان،
ائمه و
قرآن راهکارهایی برای تربیت جنسی کودکان ارائه کردهاند. آموزههای دینی مسائل جنسی را مورد بررسی قرار داده و با پرورش استعدادهای افراد جامعه، کمک شایانی را به ارتقای سطح
سلامت و تحقق اهداف عالی
تعلیم و تربیت کرده است و از انحرافات جنسی جلوگیری نموده است. هدف اصلی از تربیت جنسی
قرب الهی است. فرد زمانی که از فشار
غریزه جنسی در امان باشد میتواند با خیالی آسوده به
تفکر و عبادات بپردازد. تربیت جنسی کودکان در عصر حاضر یکی از دغدغههای اصلی خانوادههاست، این نوع تربیت زیر مجموعهای از نظام تعلیم و تربیت است و در اسلام نیز این تربیت مورد توجه قرار گرفته است.
تربیت جنسی کودکان، آموزش مسائل جنسی در حد فهم و درک آنها است به گونهای که باعث انحراف جنسی آنها نشود. کودکان باید بدانند که روابط با همجنس و جنس مخالف چگونه است. در این آموزش باید از سخنان گهربار امامان معصوم و
قرآن کریم نهایت استفاده را برد. امروزه متاسفانه در جامعه ما، منابع غیر صحیح برای پاسخ گوئی به
نیازهای جنسی کودکان فراوان است، به همین دلیل خانوادهها باید کودکان خود را به طریق صحیح تربیت نمایند تا به
انحراف جنسی دچار نشوند. نقش دو نهاد تربیتی یعنی خانه و مدرسه در تربیت کودکان چیست؟ اهداف تربیت جنسی چیست؟ در تربیت جنسی کودکان از چه شیوههایی استفاده میشود؟ در این مقاله درصدد یافتن پاسخی برای این سؤالات هستیم. متاسفانه
فرهنگ غلط برخی خانوادهها سبب شده است که در تحقیقات تربیتی نتوان به نتایج دلخواه دست یافت. برخی از خانوادهها فکر میکنند که مسائل جنسی فقط مربوط به بزرگسالی است و کودکان فقط باید به
آموزش و تحصیل
علم بپردازند و با تاسف مانعی در راه تحقیق و تربیت جنسی صحیح میشوند.
در دین مبین اسلام تربیت جنسی به عنوان یک مسئله مهم زندگی، همواره مورد توجه قرار گرفته است. تربیت افرادی
باایمان و خداجو در اسلام از اهمیت بالایی برخوردار است. به همین دلیل، باید سیستم
آموزش و پرورش به گونهای باشد که تربیت انسانها در همه ابعاد آن، حتی تربیت جنسی به بهترین صورت انجام گیرد تا انسانهایی باایمان و سالم وارد
جامعه اسلامی شوند. در این مقاله، از دو بخش «
جنسیت» و «تربیت» سخن به میان آمده است.
دو جنس
زن و
مرد در سطح مسائل زیستی، فیزیولوژیک و روان شناختی دارای تفاوتهای بارزی هستند که باعث شده است آن دو کامل کننده یکدیگر باشند. این واقعیت مسلم است که هرکدام از زن و مرد بدون وجود دیگری، نمیتواند
نسل و بقاء زندگی اجتماعی را تداوم بخشد. زیست شناسان، معتقدند که این دو جنس، دارای تفاوتهای بنیادینی هستند. این تفاوتها در وهله اول، «
ارثی» ست نه «
محیطی». آنها عقیده دارند که سلولهای بدن زنان، با سلولهای بدن مردان، متفاوتاند.
این تفاوتهای جنسیتی به دلیل وجود
هورمونهای جنسی متفاوتی است که در
دختر و
پسر وجود دارد (
آندروژن در پسر و
استروژن در دختر).
در زمان بلوغ افراد، این هورمونهای جنسی، فعالیت مضاعفی دارند که باعث به وجود آمدن
ویژگیهای جنسی ثانویه در مردان و زنان میشود. در مردان، ترشح
تستسترون باعث رشد
اندامهای تناسلی، تغیر شکل بدن، پهن شدن شانهها و رشد قفسه سینه، تغییر در رویش مو در سر و بدن، رشد حنجره و تارهای صوتی و بم شدن صدا و افزایش
میل جنسی و... است.
در زنان، هورمونهای استروژن و
پروژسترون علاوه بر ایجاد ویژگیهای جنسی ثانوی، باعث آمادگی رحم برای
بارداری میشود و
دوره ماهانه جنسی را تنظیم میکند. استروژنها ویژگیهای جنسی ثانوی خاصی را در زنان ایجاد میکنند که عبارتاند از: رشد سینهها و لگن و رحم و ذخیره چربی در نواحی مختلف بدن و... .
نیمکرههای مخ نیز در ایجاد تفاوتهای جنسیتی، تاثیر دارند. علم زیست شناسی، ثابت کرده است که سلولهای برخی از بخشهای
هیپوتالاموس در زن، درشتتر از سلولهای همان بخشها در مرد است و وضع ارتباط موزونی این بخش در زن و مرد نیز متفاوت است.
یکی از غریزههای بسیار قوی در وجود هر انسانی، غریزه جنسی است. این غریزه باید از راه صحیح
ارضا گردد چون اگر از راه صحیح منحرف شود، به ابعاد دیگر زندگی انسان آسیب خواهد رساند. به همین دلیل، شناخت ویژگیهای مؤثر مرد و زن در غریزه جنسی در مرحله اول و کسب مهارتهای لازم برای برقراری ارتباط جنسی صحیح در مرحله بعد، بسیار اهمیت دارد.
تعریف مناسبی که میتوان از
تربیت جنسی ارائه کرد این گونه است: «فرد در دورههای رشد کودکی، نوجوانی و جوانی به گونهای پرورده شود و آموزش ببیند که با جنسیت خود آشنا گردد و آنها را بپذیرد؛ قدردان وجود خویش باشد و به آن افتخار کند: نقش
مذکر یا
مؤنث بودن از لحاظ اجتماعی را یاد بگیرد؛ و
احکام و آداب دینی در ارتباط با مسائل جنسی مربوط به خود و روابط با همجنس و جنس مخالف را فرا گیرد؛ آمادگی روانی برای
ازدواج و تشکیل خانواده را پیدا کند: با مسائل مربوط به زندگی خانوادگی و روابط با
همسر آشنا گردد و در سایه آن، به
آرامش برسد به گونهای توانمند شود که عواطف و فعالیتهای جنسی خویش را در جهت
قرب الی الله و جلب
خشنودی خداوند، به کار گیرد».
هر عملی دارای اهدافی است. تربیت جنسی نیز به عنوان زیر شاخهای از
تعلیم و تربیت باید هدفی را دنبال کند. هدف نهایی از تربیت جنسی قرب الی الله و رسیدن به
کمال مطلق و خشنودی خداوند است. به همین دلیل، باید تربیت جنسی در همین راستا دارای مبانی، اصول و روشها و عملکردهایی باشد که
خداوند متعال از یک انسان انتظار دارد. هر انسانی، با توجه به شرایط محیطی، اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی، فعالیتها و استعدادهایش را به گونهای تنظیم میکند که خود را به این هدف عالی نزدیکتر کند. اما برای رسیدن به این هدف میتوان اهداف واسطهای دیگر نیز در نظر گرفت.
یکی از اهداف مهم تربیت جنسی این است که رشد جنسی کودکان، در شرایطی سالم ، طبیعی و به دور از هرگونه نارسائیها،
بلوغ زودرس و سایر انحرافات جنسی انجام گیرد. کودک باید همواره در شرایطی آرام و بدون
استرس و
اضطراب و مشغولیتهای جنسی مراحل رشد خود را سپری کند تا بتواند در سنین نوجوانی رشدی مطلوب و طبیعی داشته باشد. اگر کودک در سنین خردسالی نتواند
رشد جنسی قابل قبولی داشته باشد، انحرافات جنسی خود را به دوره نوجوانی و سپس به دوره جوانی و بزرگسالی خواهد رساند. او در بزرگسالی نمیتواند نقش پدر و مادری خود را به خوبی ایفا کند و مسلماً خانوادهای نامطلوب خواهد داشت.
تربیت صحیح جنسی، باعث بهوجود آمدن آگاهی صحیح و داشتن توقعات بجا از
هویت جنسی کودکان است. این آگاهی صحیح میتواند با تواناییهای جنسی مطابقت کامل داشته باشد. این هدف باید در دوره کودکی و نوجوانی برآورده شود، تا فرد در سنین بزرگسالی بتواند مسئولیتهای خود را مناسب با جنسیتش انجام دهد.
از اهداف مهم تربیت جنسی، این است که زنان و مردان بتوانند خود را به طور صحیح و بدون استفاده از روشهای ناسالم ارضا کنند. ارضای صحیح در
دین اسلام، اهمیت فراوانی دارد و به این امر به عنوان امری مطلوب و پسندیده توجه شده است. از این دیدگاه، ارضای صحیح از طریق پیوند مقدس
ازدواج صورت خواهد گرفت و مرد و زن با ازدواج میتوانند
نیازهای جنسی خود را برطرف کنند.
هدف مهم دیگر تربیت جنسی، جلوگیری از انحراف افراد جامعه و حفظ آنان از
فساد و آلودگیهای جنسی است. این هدف میتواند جمله معروف «پیشگیری، بهتر از درمان است» برای ما تداعی کند. در مان افرادی که به
بیماریهای جنسی دچار شدهاند بسیار مشکل و زمان بر و پرهزینه است.
امام حسن عسکری (علیهالسلام) میفرماید: «برگرداندن معتاد از عادتش، مانند معجزه است.
»
تربیت جنسی صحیح کودکان باعث میشد که
غریزه جنسی آنان در سنین بزرگسالی به درستی اداره شود و آنان در بزرگسالی با ازدواجی صحیح و پیوندی عمیق بتوانند خانوادهای سالم و در نتیجه جامعهای سالم و به دور از
فساد اخلاقی داشته باشند. از طرف دیگر، تربیت جنسی که بر پایه اصول صحیح استوار است باعث میشود که زوجین نیازهای جنسی یکدیگر را درک کنند و بتوانند با ایفای صحیح نقش خود در این ارتباط، باعث تحکیم هر چه بیشتر خانواده و جلوگیری از تزلزل پیوند خانوادگی شدند.
در دنیای کنونی که شاهد پیشرفت سریع
علم و
فناوری و تبادل سریع اطلاعات و ارتباطات جهانی هستیم، تربیت مسالهای است که همواره مورد بحث و بررسی روانشناسان و دانشمندان
علوم تربیتی میباشد. با گسترش و تخصصی شدن علوم، لزوم تحقیق درباره تربیت نیز باید در شاخهها و زمینههای بیشتری دنبال شود یکی از زمینههای تربیتی، تربیت جنسی کودکان است. در دنیایی که از لحاظ علمی در حال پیشرفت و از لحاظ روحی و روانی در حال تحولات بسیار زیادی است نباید از تربیت جنسی کودکان غفلت ورزید. برخی فقط به فکر پیشرفت درسی کودکان خود هستند و نمیدانند که کودکان علاوه بر تحصیل به آموزش جنسی نیز نیاز دارند. بنابراین خانواده به عنوان یکی از مهمترین نهادهای تربیتی موظف است مسئولیت مهم تربیت فرزندان را به عهده گیرد. در این جا مختصری از نقش خانواده در تربیت فرزندان صحبت بهمیان میآوریم.
اولین و کوچکترین و در عین حال مهمترین نهاد تربیتی
خانواده است. در این نهاد است که کودک
آداب معاشرت، و قوانین زندگی اجتماعی،
مهارتهای زندگی و
سنت را میآموزد. در این میان
والدین به عنوان نخستین آموزگاران زندگی باید در آموزش مسائل تربیتی و از جمله مسائل جنسی به کودکان دقت لازم را بنمایند. اغلب خانوادهها تصور میکنند که
آموزش جنسی به کودکان مسالهای است که کودک به مرور زمان، خود میآموزد ولی این تصور غلطی است. خانوادهها باید در این زمینه مطالعات کافی را انجام دهند و با مراجعه به مراکز
مشاوره و نهادهای تربیتی معلومات خود را بالاتر برند.
روابط بین اعضاء خانواده و از همه مهمتر
رابطه سالم و صحیح بین پدر و ماد میتواند در اولین مرحله کمک شایانی به
تربیت کودکان کند. پدر و مادر باید محیط خانه را به محیطی سالم و امن و محیطی پر از دوستی،
محبت،
عشق و
احترام متقابل به یکدیگر تبدیل کنند تا کودکان نیز از آنان زندگی کردن را بیاموزند. والدین باید به این نکته توجه کنند که کودکان در آینده رفتارهای پدر و مادر خود را تقلید خواهند کرد بنابراین آنان مانند معلمی مهربان باید کودکان را برای زندگی پرورش دهند. به همین دلیل وجود رابطه سالم و فعال بین والدین، به انجام رساندن صحیح وظایف اجتماعی و آگاه بودن به شیوههای صحیح تربیتی و آموزش مهارتهای زندگی، میتوانند والدین را در تربیت صحیح کودکان کمک رسانند. والدین باید بتوانند در مسائل تربیتی به کودکان خود مشاوره دهند، تا کودکان در نتیجه عدم آگاهی والدین به تصمیمات شتاب زده دست نزنند، ما در این مختصر به نکاتی در باره خانواده و نقش آن در تربیت کودکان میپردازیم.
با توجه به نقش مهم و تاثیرگذار خانواده بر تربیت کودکان باید به این نکته توجه داشت که اگر خانواده دچار خطاهایی در این جریان گردد گاهی اوقات آسیبهای جبرانناپذیزی را برکودک وارد میکند و در آینده کودک را دچار اختلالاتی خواهد کرد و یا توان قبول مسئولیتهای خود را نخواهد داشت. لازم است به چند مورد از این خطاها اشاره کنیم.
مسالهای که در این مبحث توجه انسان را به خود جلب میکند، این است که
کمبود محبت در مردان نسبت به زنان بیشتر است. شاید بتوان علت آن را در این باور اشتباه یافت که والدین فکر میکنند دختران فقط نیاز به محبت دارند و باید با پسران با جدیت برخورد کرد و تا بتوانند در آینده در برابر مشکلات شانه خالی نکنند. پسرانی که میبینند مادرشان فقط به خواهرشان توجه میکند و به وضع دخترشان رسیدگی میکند ولی توجه خاصی به پسرشان نمیکند، در خود احساس تنفر میکنند و در آینده نیز در برخورد با
جنس مخالف از
اعتماد به نفس کافی برخوردار نخواهد بود؛ لذا ممکن است به طرف رفتارهای انحرافی بروند و با روشهای غلط این کمبود را جبران کنند. برخی در تنهائی و انزوا فرو میروند و ممکن است با
خودارضائی به فکر رفع این کمبود برآیند و گاهی نیز به
مازوخیسم و
سادیسم روی آورند.
امام باقر (علیهالسلام)، برای جلوگیری از پیامدهای ناگوار کمبود محبت و اینکه فرزندان در آینده، بتواند
عقده حقارت را از خود دور کنند و عکسالعمل محیطی از خود نشان دهند میفرماید: «به خدا سوگند، من در ارتباط با بعضی از فرزندانم،
شخصیت او را میسازم. او را روی زانوی خود مینشانم و بسیار به او محبت میکنم. زیاد به او محبت میدهم و او را به عنوان
نعمت خداوند بزرگ میبینم. با آن که این همه
احترام و محبت، شایستهی فرزند دیگر من است، اما این نوع کارها را میکنم تا او به عوارضی مبتلا نشود. جان فرزند شایستهام از شرّ او مصون باشد و با او رفتاری را که برادران
حضرت یوسف (علیهالسلام) با وی نمودند، ننماید.
»
مطلب مهمی که در این جا شایان ذکر است این است که نباید کودکان را نازپرورده و بیمسئولیت تربیت کرد. زیرا د راین موارد پسران نمیتوانند رفتارهای مردانه را فرا گیرند و بیش ازاندازه به مادرشان وابسته میشوند. او فردی مغرور و ازخودراضی بار میآید و در مواجهه با مشکلات، نمیتواند آن چنان که شایسته است از خود عکسالعمل نشان دهد. بنابراین
احساس حقارت و ناتوانی میکند و مشکلات روحی – روانی زیادی به او هجوم میآورد. در این میان او به
بیماریهای روانی دچار میشود و ممکن است در حالتی نامتعادل دست به خودکشی بزند.
امام باقر (علیهالسلام) دربارهی عواقب زیادهروی در محبت کودکان، میفرماید: بدترین خانوادهها، خانوادههایی هستند که در نیکی و محبت نسبت به فرزندان، از حد تجاوز کنند و به زیادهروی بگرایند.
متاسفانه در
جامعه ما، شاهد والدینی هستیم که تمایل دارند فرزندانشان را تمام وقت زیر نظر بگیرند و همه رفت و آمدهای آنان را
کنترل کنند. آنان به تصور اینکه فرزندانشان از درک و شعور بالایی برخوردار نیستند و نمیتوانند در جامعه، از عهده وظایف محوله خود به نحو احسن برآیند، دائماً مراقب رفتارهای آنان بوده و اجازه هیچگونه ابتکارعملی را به آنان نمیدهند.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز به این امر توجه کرده و میفرماید: «به هیچوجه، فرزند خود را به نادانی و نفهمی متهم نکنید.
»
روشهای تربیتی که مبتنی بر رفتارهای خشونت آمیز و سختگیرانه نسبت به کودکان است باعث میشود که ارتباط بین
کودک و
والدین کاهش یافته و در نتیجه فاصلهها افزایش یابد. در این جا است که کودک به جای اینکه محیط خانواده را، محیطی امن و همراه با
صمیمیت بیابد، شکنجهگاهی را میبیند که والدین در آن فقط به فکر مطیع کردن او هستند. او در این محیط نامناسب نمیتواند به برآوردن نیازهای عاطفی خود دست یابد و به تدریج محیط خانه را مکانی خالی از محبت مییابد. از دیگر عیوب روش تعلیم و تربیت استبدادی این است که کودک در این روش، به اعمالی دست میزند که در درون خود از آنها متنفر است. از این رو همواره در صدد این است که از محیط کناره جویی کند، که حتی اگر شیوههای تربیتی تازهای نیز اعمال شود باز کودک در احساس آن را قبول نمیکند.
عواقب این حالت، میتواند به ظهور
کنارهجویی عاطفی بینجامد که در آینده نتایج ناگواری به همراه دارد. این نتایج میتواند به صورت
مشکلات روانی ظهور کند. مشکلات روانی مانند
هراس عاطفی،
بدبینی و
منفینگری. این جاست که انحرافات روانی شکل میگیرد که پیامدهای اختلالات عمومی رفتاری است و نتایج این اختلالات
بزهکاری،
نارسائیهای روانی و
انحرافات جنسی خواهد بود.
از عواملی که منجر به انحرافات جنسی میشود
تحقیر فرزندان است. پسری که دائماً از طرف والدین سرکوفت میشنود، بیکفایت و بیعرضه خوانده میشود و به او گفته میشود که لیاقت مرد بودن را ندارد، رشد او با
اختلال همراه خواهد بود. در آینده نیز چنین فرزندانی، در برقراری ارتباط با
جنس مخالف، با مشکلات زیادی رو به رو خواهند شد. افرادی که در
دوران کودکی خود، دچار مشکلات پیچیدهای شدهاند و در خود
احساس حقارت شدید کردهاند، در
بزرگسالی افرادی مبتلا به انحرافات جنسی خواهند بود. آنها درک صحیحی از زندگی جنسی و عاطفی خود نخواهد داشت.
یکی از مهمترین وظایف والدین، ایجاد شخصیت و
اعتمادبهنفس در کودکان است. والدین باید برنامه منظمی را برای کودکان طرح ریزی کنند تا شخصیت آنها به طور کامل شکل گیرد و از
اضطراب و
استرس در زندگی در امان باشند. در این میان، احترام به کودک، توجه به نظرات او و
خوشاخلاقی با او میتواند به ایجاد شخصیت در کودک کمک قابل شایانی کند.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نیز به این امر مهم توجه کرده و میفرماید: «اکِرمُو اَولادَکُم و اَحسِنُوا آدَا بَهُم». به فرزندانتان احترام کنید و با آداب و روش پسندیده، با آنها معاشرت نمایید.
نکته بسیار مهمی که باید از سوی والدین رعایت شود، این است که هرگز اجازه ندهند که کودکان
روابط زناشویی آنها را ببینند. پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید:«سوگند به آن که جانم در دستان او است، اگر هنگام روابط زناشویی والدین در خانه، کودک بیدار باشد و آنان را بنگرد و سخنانشان را بشنود و نفس آنها را احساس کند، آن کودک رستگار نخواهد شد. اگر آن کودک، پسر باشد، زناکار میشود، و چون دختر باشد، به
زنا تن میدهد.»
اسلام به این مهم توجه ویژه کرده است و به والدین توصیه میکند که ورود کودک به اتاق آنها در ساعاتی از شبانهروز کنترل کنند. این ساعات عبارت است از پیش از نماز بامداد، در نیم روز که انسان تعدادی از جامههای خود را بیرون میآورد و پس از شبانگاه.
همچنین توصیه میکند که بستر خواب بچهها (چه دختر و چه پسر)، باید در ده سالگی، از هم جدا شود.
از دیگر عوامل انحرافات جنسی در کودکان، علاوه بر خانواده، میتوان از عوامل اجتماعی و محیطی نام برد. جامعه نیز باید در تربیت جنسی کودکان نقش خود را به خوبی ایفا کند. به طول کلی، نهادهای اجتماعی و محیطی، که در به انحراف کشیده شدن کودکان تاثیر دارند، عبارتاند از:
مدرسه همان طوری که میتواند محیطی برای
آموزش و
تربیت صحیح کودکان باشد، میتواند به محیطی ناسالم و مخرب برای کودکان تبدیل شود. اگر ارزشهای تعریف شده در خانه با ارزشهای تعریف شده در مدرسه هماهنگی لازم را نداشته باشند کودکان دچار سردرگمی و
تضاد ارزشی میشوند و زمینه انحطاط اختلافی فراهم میشود. مثلاً معلمی که
حجاب خود را به طور کامل حفظ نمیکند، نمیتواند دانش آموزان خود را به حجاب توصیه کند. چون شاگردان، از رفتارهای معلم خود الگوبرداری میکنند باید رفتار و گفتار آنها نیز شایسته و مطابق با اصول شریعت باشد.
امام علی (علیهالسلام) در این باره میفرماید: کَثَرَهُ الْفُجُورِ مِنَ اْلعُلَماءُ.
زیادی نابهنجاریها در بین مردم، ناشی از معلمان و علمای ناشایسته است.
کودکان به علت عدم آگاهی به مشخصات دوست واقعی اغلب دوستانی اتفاقی برای خود میگزینند. این وظیفه خطیر والدین است که کودکان را به سوی دوستان سالم راهنمائی کنند. کودکان از هفت سالگی، تحت تاثیر همسالان و دوستان خود واقع میشوند. هر چه سن کودکان بالاتر میرود و به نوجوانی و جوانی نزدیکتر میشوند، این تاثیر پذیری نیز به مراتب بیشتر میشود. از آن جا که، دوستی در دوران کودکی در سالهای نوجوانی و جوانی نیز ادامه مییابد، والدین باید، دقت نمایند که کودکان خود را در چه محیطهایی و با چه افرادی آشنا میکنند. گاهی اوقات کودکان به علت سهلانگاری والدین با کودکانی ارتباط برقرار میکنند که آنها را با انواع عکسهای مستهجن و زننده و اطلاعات جنسی آشنا میکنند. این مسائل، ذهن کودکان را به شدت مشوش و منحرف میکند.
والدین باید به فرزندان خود کمک کنند تا آنها بتوانند عیوب و نواقص خود را در این مورد برطرف کنند، نواقصی که در اطلاعات و ارتباطات دوستانه بهوجود آمده است. والدین باید به گونهای عمل کنند، که بتوانند احساسات فرزندان خود را کنترل کنند و به آنها کمک کنند تا دوست خوب پیدا کنند و به اصلاح خویش بپردازند.
مدرسه نیز میتواند به انحرافات جنسی کودکان دامن زند. ممکن است کودکان در مدرسه با همکلاسیهایی آشنا شوند که از لحاظ اخلاقی، افرادی بیبندوبار هستند. این افراد لاابالی با صحبتهای جنسی فکر کودکان را منحرف کرده و آنها را با اعمال جنسی آشنا میکنند و باعث میشوند که کودکان زودتر از زمان مقرر با این اعمال آشنا شوند. در نتیجه انحرافات جنسی در کودکان پدید میآید.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با اشاره به تاثیر دوست در منش و رفتار فرد، میفرماید: «آدمی، تحت تاثیر رفیق، از روش و عملکرد او پیروی میکند. از این رو، ببینید در انتخاب دوست، با چه کسی طرح رفاقت میریزید.
رسانههای ارتباط جمعی باعث شدهاند که جهان کنونی به دهکدهای کوچک تبدیل شود که اخبار و اطلاعات در کمترین زمان ممکن به دورترین نقاط جهان مخابره شوند. وسایلی چون:
تلویزیون،
رادیو،
ویدئو،
ماهواره،
اینترنت و... ارتباط با سایر نقاط جهان را آسان کردهاند. وسایلی چون ماهواره و اینترنت علاوه بر اطلاعات و کاربردهای مفید، انحرافاتی را نیز به همراه داشتهاند، افزایش روز افزون کاربران اینترنتی، باعث گسترش
شبکههای رایانهای با محتویات فساد برانگیز شده است. دوستیهای مخرب اینترنتی باعث شدهاند که نوجوانان بتوانند بدون هیچ گونه مزاحمتی با یکدیگر در هر ساعت شبانه روز ارتباط برقرار کنند و این دوستیهای مخرب مسلماً باعث انحرافات شدید جنسی خواهد شد.
نمایش تصاویر مستهجن، ایجاد شبکههایی با مضامین
سکس،
هرزهگری،
همجنسبازی،
آمیزش با حیوانات،
آزارگری جنسی، سایتهای سوء استفاده از کودکان و
قاچاق انسان همگی در جهت انحرافات جنسی کودکان و نوجوانان مؤثر هستند. خانوادهها باید استفاده از ماهواره را اصولی و به شبکههای اخلاقی محدود کنند. آنها نباید فراموش کنند که ماهواره دیر یا زود به عنوان وسیلهای ارتباطی وارد منزلشان میشود، اما استفاده از این وسیله نیز
فرهنگ خاص خود را دارد، والدین باید با فرهنگ سازی صحیح از بروز مشکلات ماهوارهای جلوگیری کنند.
فیلمهای
پورنو گرافی، از جمله عواملی است که در جهان کنونی ما، بنیادهای اخلاقی جوامع بشری را به شدت تهدید میکند. این عامل مخرب که در ابتدا از فیلمهای ساده جنسی شروع میشود به مرور زمان به فیلمهایی تبدیل میشود که در آن به آزار شدید قربانیان خود میپردازد. این فیلمها که باعث به وجود آمدن بسیاری از رفتارهای ناهنجار جنسی میگردد که سادهترین آنها،
استمنا است، در نهایت قتلهای جنسی را به دنبال داد. جای تعجب است که این فیلمها جوامع خودشان را نیز به انحراف کشیده است. نهضت
آزادی جنسی در جوامع غربی در طول بیست سال همه بنیادهای اخلاقی آنها را به نابودی کشید و اندیشمندان غربی متوجه شدند که باید این ساختار را عوض کنند.
نکتهای که در این جا گفتن آن خالی از لطف نیست این است که متاسفانه در جامعه کنونی ما، به جای اینکه از اشتباهات مجامع اروپایی و آمریکائی درس عبرت بگیریم، همان مراحل را یکی پس از دیگری تجربه میکنیم. باید اعتراف کنیم که
صدا و سیما در کشور ما نیز در مواردی به انحرافات جنسی در کودکان و نوجوانان دامن میزند. مثلاً در برخی از سریالها شاهد مسائلی چون:
مجالس عروسی مختلط (که هر چند با حجاب در آن شرکت میکنند، ولی در هر صورت، ترویج اختلاط در عروسی است و کسی در عروسی مختلط، با حجاب شرکت نمیکند)، ارتباط نزدیک زنان و مردانی که هیچ نسبتی با یکدیگر ندارند، دوستیهای دختران و پسران در
دانشگاه، نگاههای هوسرانی زن و مرد به یکدیگر و... همگی میتواند از عواملی باشد که کودکان را با این فرهنگ آشنا کند که این گونه روابط باید صورت گیرد و در آینده همین روابط غلط موجب انحرافات شدید جنسی خواهد شد.
این یک امر قطعی و مسلم است که دوستان بر روی یکدیگر تاثیرات فراوانی میگذارند. اگر دوست، سالم باشد میتواند تاثیرات مثبتی به روی افراد بگذارد و اگر دوستان
ناباب باشند به مراتب تاثیرات آنها منفی خواهد بود. رابطه با افرادی که بدون هیچ گونه محدودیتی مسائل جنسی را علناً مطرح میکنند
حیا را از کودکان گرفته و
ارزشهای اخلاقی و دینی را در نظر آنان سست میکند و در نهایت آنان را به انحرافات جنسی میکشاند.
امام علی (علیهالسّلام) در این باره میفرماید: «همنشینی با هواپرستان، ایمان را به دست فراموشی میسپرد و شیطان و اعمال شیطانی را به حضور میکشاند».
اختلاط زن و مرد در بسیاری موارد باعث انحرافات شدید جنسی در کودکان میشود. نباید تصور کرد که کودکان مسائل جنسی را متوجه نمیشوند کودکان از سنین پایین، حتی قبل از ورود به مدرسه این مسائل را کاملاً در درون خود احساس میکنند. باید مسائل جنسی را به طور صحیح به کودکان آموزش داد تا به انحرافات جنسی مبتلا نشوند. کودکان نیز در همان سنین کودکی، به جنس مخالف میل و گرایش دارند، باید این امیال را با نظارت صحیح در مسیرهای اخلاقی به پیش برد تا به انحرافات جنسی مبتلا نشوند.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) به این عامل اشاره میکند و میفرماید: «هیچ چیزی را مربوط به زمانهای بعد، خطرناکتر از اختلاط و ارتباط مردان با زنان، نمیبینم.
»
در این بخش به شیوه های مختلفی که برای تربیت جنسی کودکان وجود دارد اشاره میکنیم تا با به کارگیری این روشهای عملی در تربیت صحیح جنسی کودکان عملکرد مناسبی داشته باشیم .
خصوصیات زیستی، شناختی، عاطفی و اجتماعی دو جنس دختر و پسر و توجه به تفاوتهای آن دو جنس،
هویت جنسی نامیده میشود. شکل دهی
هویت فرزندان به عواملی بستگی دارد، مانند: نگرش والدین در مورد دختر و پسر، فرهنگهای جامعه آنان و عوامل زیستی، روانی، عاطفی و اجتماعی. در این مورد توجه به نکاتی شایان ذکر است؛
یک: رفتار و گفتار والدین باید به گونهای باشد که ثابت کند که هیچ جنسیتی، بر دیگری برتری ندارد و هر دوی آنها برای پدر و مادر ارزش دارند. آنها باید به فرزندان خود اعتماد دهند که هر جنسیتی قابلیتها و شایستگیهای خود را دارد. والدین باید از
تبعیض جنسیتی بین دختر و پسر پرهیز کنند و به آنها آموزش دهند که هر جنسیتی دارای ارزش خاص خود است پدر و مادر باید بتوانند هویت جنسی فرزندان را به آنها تعلیم دهند تا فرزندان در آینده، انسانهایی کامل و با اعتمادبهنفس باشند و نقش پدری و مادری را به خوبی ایفا کنند. باید این نکته را یاد آوری شد که
مراحل رشد، مانند حلقههای زنجیر به هم متصلاند، به گونهای که باید به ترتیب، کودکان را مرحله به محله تربیت کرد.
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: دخترها نیکی هستند و پسرها نعمت. پس به درستی که
[
خداوند
]
بر نیکیها پاداش میدهد و از نعمتها سؤال میکند.
»
دو: علاوه بر هویت جنسی، باید
نقش جنسیتی دختران و پسران را به آنها تعلیم داد تا بتوانند هویت جنسی خود را بهتر بشناسند. فرزندان باید بدانند که وقتی که به جامعه وارد میشوند باید چگونه رفتاری را از خود به عنوان پسر یا دختر نشان دهند و از نظر گفتاری، نحوهی پوشش و... چگونه باید عمل کنند و از به کار بردن نقشهای جنس مخالف، پرهیز نمایند.
امروزه، دانشمندان روان شناس، در بررسی
اختلالات جنسی به این نتیجه رسیدهاند که افرادی که به انحراف
نارضایتی جنسیتی دچار شدهاند، بدون استثنا، در کودکی خود، با آنها به شکل جنس مخالف رفتار شده است؛ و با ظاهری مشابه با جنس مخالف، آراسته شدهاند،
آموزش نقش جنسی دختران را باید مادران به عهده بگیرند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «امور دختران را به مادران آنها واگذارید.
» شخصی از امام صادق (علیهالسّلام) سؤال کرد: مادر، پسرش را تا چند سالگی میتواند بشوید؟ امام جواب داد «تا سه سالگی
» در این احادیث شریفه، مادران را به عنوان الگوی جنسیتی برای دختران قرار داده و وظیفه آموزش نقش جنسی را به عهده آنان گذاشته است.
در حدیث امام صادق (علیهالسّلام) که فرمودند: پسر تا سه سالگی با مادرش به حمام رود، به این نکته اشاره شده است که پسر در این سن، جنسیت و وجه تمایز خود را از جنس مخالف باز میشناسد و در تماسهای مادر در حمام ممکن است از لحاظ روانی، ویژگیهای زنانه را کسب کند. به همین دلیل، زمانی که مادران، بتوانند دختران را آموزش دهند و پدران، آموزش پسران را به عهده گیرند، میتوان همانندسازی با والد جنسی موافق را در جامعه مشاهده کرد.
غریزه جنسی از زمان تولد، در نهاد هر انسانی نهفته است نباید تصور کرد که کودکان تا زمان بلوغ، از رفتارهای جنسی، تاثیر نمیپذیرند، کودکان نیز غریزه جنسی را در وجود خود احساس میکنند. بنابراین کودکان نیز تحریک میشوند و حتی دانشمندان معتقدند، به «
ارگاسم (اوج لذت جنسی) »هم میرسند. ارگاسم، در کودکان نیز به وجود میآید و به
لذت نیز ختم میشود. البته
انزال در کودکان رخ نمیدهد. کودکان نیز مکانیسم
نعوظ و ارگاسمی شبیه بزرگسالان دارند. بچهها نیز امکان نزدیکی دارند. اما معمولاً در این عمل مهارتی ندارند و نعوظهایشان پایدار نمیماند.
گفتیم که میل جنسی از زمان تولد در کودکان نهفته است، اما کودکان از هدف و مقصد آن بی اطلاعند و تا زمان بلوغ نمایان و سازمان یافته میشود. در ابتدا غریزه جنسی در کودکان، عمل جنسی یا
لذت جنسی را به دنبال ندارد و باید مرحله رشد و تحول خود را طی کند تا در زمان بلوغ به رشد کامل خود برسد اما اگر این غریزه پیش از موعد تحریک شود، باعث میشود که کودک زودتر از وقت مناسب، نسبت به آن آگاه شود و آن گاه جبران آن بسیار سخت است.
اسلام به این مسئله نیز توجه کرده است و تاکید میکند که کودکان هم میل جنسی دارند، اما باید به تحریک آنها نپرداخت.
با توجه به عواقب ناگوار جنسی در کودکان و
بلوغ زودرس آنها، والدین باید با آگاهی کامل از شیوههای پیشگیری از انحراف کودکان از بروز آن جلوگیری کنند. این شیوهها عبارتاند از:
والدین باید از انجام دادن
عمل زناشویی در جایی که کودکان نیز حضور دارند و میتوانند آن را درک کنند جلوگیری کنند تا از تحریکات جنسی خودداری شود. این خودداری باید از
دوران نوزادی تا سنین
نوجوانی و بعد از آن انجام شود.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «قسم به آن که جانم دردست اوست، اگر مردی با همسرش هم آغوش شود و در خانه، کودکی بیدار باشد و آنها را ببیند و صدا و نفس آنها را بشنود، هیچ گاه رستگار نمیشود. اگر پسر باشد یا دختر زناکار میشود.
امام صادق (علیهالسلام) نیز فرمود: «در برابر دیدگان کودکان، با زنان خود نزدیکی نکنید که این کار موجب زنا کاری میشود.
همانگونه که گفته شد، یکی از عوامل انحراف جنسی کودکان، مشاهده والدین در حال عمل زناشویی است. دلیل این امر، آن است که کودک با دیدن این رفتارها، تحریک شده و سپس میخواهد، با دوستش همین عمل را انجام دهد و زمینه انحراف آن به وجود میآید. قبح این عمل (نزدیکی والدین در برابر فرزندان) و اثرات منفی آن بر کودکان، از نظر روانشناسان نیز دور نمانده است.
کوچتکف، روان شناس مشهور کشور
شوروی سابق در این زمینه میگوید: دیدن بوسه و در آغوش کشیدن والدین از سوی
کودک، در ابتدا توجه کودک را جلب میکند و پس از آن کودک نسبت به آن عکسالعمل نشان میدهد و میخواهد شخصاً در این باره اطلاعاتی کسب کند. جلوگیری کودک از دیدن این صحنهها به آناندازه اهمیت دارد که از لحظات پنهانی خاص زندگی والدین نیز مهمتر است. نبودن
حیا در والدین و انجام رفتارهای جنسی عادی (مانند بوسیدن، نوازش کردن، در آغوش گرفتن و...) در حضور کودکان باعث میشود که کودکان پیش از وقت تمایل جنسی پیدا کنند.
خوابیدن پدر و مادر با کودکان خود دریک رختخواب، باعث میشود که
بلوغ جنسی پیش رس و تمایل جنسی فوقالعاده فرزندان به وجود آید که تغییرات
تکامل روحی بدان مربوط میشود.
امام رضا (علیهالسّلام) میفرماید: «علی (علیهالسّلام) هرگاه میخواست با همسرش هم بستر شود، درها را میبست، پردهها را میانداخت و خدمت کاران را بیرون میکرد.
از آن جا که کودکان ذهن پرسشگر و کنجکاوی دارند نباید هیچگونه زمینه انحراف را در آنها به وجود آورد. حتی لباس خواب و یا وضعیت خاص والدین در رختخواب میتواند ذهن کودک را به خود مشغول کند و زمینهساز
انحراف جنسی در کودکان شود. به همین دلیل
اسلام به این مسئله توجه کرده است و
خداوند در
قرآن میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، باید بردگان و کودکانتان که به حد
بلوغ نرسیدهاند، در سه وقت از شما اجازه بگیرند: قبل از
نماز صبح، در نیم روز، هنگامی که لباسهای خود را بیرون میآورید و بعد از
نماز عشاء: این سه هنگام، زمان خلوت کردن برای شماست. پس از آن، نه بر شما اشکالی وارد است، نه بر آنها که بر شما وارد شوند و آمد و شد کنند. هنگامی که کودکان شما بالغ شدند، باید همانند قبل، اجازه بگیرند. خداوند، این گونه آیات خود را برای شما آشکار بیان میکند و خداوند، دانا و حکیم است»
البته بیان این سه وقت، به این معنا نیست که ورود این اوقات حرام است و اوقات دیگر جایز است. بلکه منظور این است که در ساعاتی که والدین، به استراحت مشغولند
و ممکن است لباسهای خود را بیرون آورده باشند یا لباس نازکی به تن دارند و ممکن است با یکدیگر خلوت کرده باشند، از لحاظ تربیتی نباید کودکان آنها را در این شرایط ببینند.
امام صادق (علیهالسّلام) در جواب مردی که پرسید: آیا مرد برای ورود بر پدرش باید اجازه بگیرد، جواب دادند: «بله، من هم برای ورود بر پدرم اجازه میگرفتم، درحالی که مادرم فوت کرده بود و پدرم همسری اختیار کرده بود و من نوجوان بودم، شاید آنها در خلوتشان رفتاری داشته باشند که دوست ندارند آنها را در آن حین، غافلگیر کنم و آنها هرگز این رفتار مرا دوست ندارند. راه درست، اجازه گرفتن و سلام کردن است.
»
روان شناس معروف
فروید درباره تاثیر مخرب دیدن عمل زناشویی توسط کودکان مینویسد: «مشاهدهی روابط جنسی بزرگسالان در سنین پایین توسط کودکان (که این اتفاق، به دلیل اعتقاد والدین بر این باور که کودکان، از عمل جنسی هیچگونه درکی ندارند، به وجود میآید)، آنها را به این نتیجه میرساند که عمل جنسی نوعی سوء رفتار یا
تجاوز است؛ کودک این عمل را نوعی رفتار سادیستی تعبیر میکند. مطالعات روان کاوی، ثابت کرده است که به وجود آمدن چنین نگرشی در کودکان، باعث به وجود آمدن رفتارهای سادیستی در بزرگسالی میشود.
برهنه شدن در حضور کودکان، از دو جهت میتواند اثرات نامطلوبی بر آنها داشته باشد: از یکسو، باعث از بین رفتن حیای آنها میشود و از دیگرسو، تمایلات جنسی آنها را تحریک میکند. برهنه کردن کودکان و نگاه به
عورت آنها نیز همین اثر را در مورد فرزندان دارد. امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «بدترین جای خانه حمام است؛ چرا که باعث پردهدری و آشکار شدن عورت است؛ و از طرف دیگر، حمام جای خوبی است؛ چرا که آتش
جهنم را به یاد انسان میآورد و
ادب حکم میکند که مرد، پسرش را با خود به حمام نبرد تا چشم فرزندش به عورت پدر نیفتد.
»
امام علی (علیهالسّلام) با اشاره به این که کودکان از شش سالگی به بعد،
تحریک جنسی بیشتری را تجربه میکنند و دستمال کردن عورت کودک، باعث انحراف جنسی او میشود، میفرماید: «دستمال کردن زن به آلت دخترش هنگامی که به شش سالگی برسد، نوعی
زنا ست.
» این عمل ممکن است در آینده توسط خود کودک انجام شود و در نتیجه باعث خودارضائی او در بزرگسالی میشود.
با وجود این که اسلام به
محبت کردن، نوازش کردن و بوسیدن کودکان توصیه کرده است، اما این رفتار، در سنین خاصی، از سوی نامحرمان منع شده است. امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «هنگامی که دختر به ششسالگی رسید، جایز نیست که او را مرد نامحرمی ببوسد و یا او را فشار دهد»
؛ و درجای دیگری نقل شده است که شخصی از امام پرسید: دختر بچه نامحرمی، خود را در آغوش من میاندازد و من او را بلند میکنم و میبوسم، حکمش چیست؟ امام پاسخ داد: اگر دختر، ششساله شد، او را روی پای خود ننشان.» از
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است که: «وقتی دختر بچهای به ششسالگی رسید، جایز نیست که پسر بچه او را ببوسد و هنگامی که پسر از سن هفتسالگی گذشت، جایز نیست. که زن
[
نامحرم
]
او را ببوسد.
در این حدیث شریف، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، سن دختران را یک سال کمتر از پسران ذکر کرده است، این به این علت است که سن بلوغ جنسی دختران زودتر از پسران است و دختران زودتر از پسران به این مسائل آگاه میشوند.
با توجه به دستوری که در
سوره نور، دربارهی لزوم اجازه گرفتن فرزندان در هنگام ورود به اتاق والدین آمده است، به طریق اولی خوابیدن کودکان، در بستر والدین جایز نمیباشد. از این رو، والدین باید به این امر، توجه داشته باشند که کودکان را از سنینی که میتوانند برای ورود به اتاق اجازه بگیرند، (تقریباً از سن سهسالگی) از خوابیدن در بستر خود منع کنند و در بستری جداگانه بخوابانند. بستر کودکان دختر و پسر باید در سنین خاصی، از یکدیگر جدا شود روایاتی وجود دارد که سن جداسازی را، شش، هفت و ده سالگی میداند.
مسائل جنسی از زمان خردسالی و حتی از ابتدای تولد با انسان همزاد است بنابراین کودکان همواره سؤالاتی درباره این مسائل در ذهن دارند. مسائلی مانند: مشاهده نوزادان و جلب توجه به آنها، توجه به مادران پس از زایمان، دیدن دوران بارداری مادران، همواره کودکان را به کنجکاوی وا میدارد. سؤالاتی ذهن کودکان را مشغول میکند که به مسائل جنسی مربوط میشود ولی کودکان از این مسائل ناآگاه هستند. سؤالاتی از این قبیل، بچه از کجا آمده است؟ چطور خداوند، این نوزاد را به ما داد؟ چگونه بچه از شکم مادر بیرون میآید؟ ممکن است برخی از پدران و مادران این سؤالات را مناسب نبینند و به گونهای پاسخ آنان را ندهند و با تعابیری چون: این پرسشها به تو نیامده! بزرگ میشوی، خودت میفهمی، بعداً برایت میگویم، بتوانند فعلاً کودکان را ساکت کنند، اما کودکان خواهند فهمید که این سخنان، نمیتواند آنها را قانع کند.
به نظر میرسد که باید به سؤالات کودکان در سطح فهم آنان، پاسخهای قانع کننده و صحیح داد. چون اگر کودکان با پاسخ صحیح رو به رو نشوند ممکن است از طریق دوستان ناسالم و منابع ناصحیح به پاسخ سؤالات خود برسند که البته انحرافات جنسی نیز به همراه خواهد داشت.
ویلیام آلفسون، معتقد است، اگر والدین، کودکان خود را تا حد امکان، از مسائل جنسی آگاه کنند، کودکان، از این آگاهی قانع میشوند و برای کسب اطلاعات جنسی، تلاش و کوشش زیاد از خود نشان نمیدهند و زندگیشان در گرو غریزه جنسی به انحراف کشیده نمیشود. کودکان در سنین پایین، میخواهند بدانند که کودک چگونه به دنیا میآید و بدن آنها چه ویژگیهایی دارد. اگر والدین با پاسخهای منطقی و حساب شده بتوانند سؤالات کودکان را پاسخ دهند، کودکان در هنگام بلوغ، خواهند فهمید که والدین چقدر حساب شده با آنها برخورد کردند والدین نیز شرمنده نخواهد شد.
نکات قابلتوجهی که در پاسخگوئی باید مدنظر گرفت عبارتاند از:
الف. باید توجه داشت که در پاسخگوئی به پرسشهای جنسی کودکان، شفافیت، تا حدی باشد که ابهامهای ذهنی آنها را برطرف کند.
ب. نباید با پاسخهای غیرمنطقی،
میل جنسی کودکان را تحریک کرد.
ج. هر کدام از والدین بتوانند بهتر پاسخگویی سؤالات جنسی کودکان باشد، باید او جوابگوی فرزندان باشد.
د. نباید با پاسخهای بیشرمانه،
حیا را در کودکان از بین برد.
ه. نباید کودکان را با پاسخهای نفرت انگیز از خود دور کرد. برخی از والدین به دلیل شرم و حیا یا فرهنگ خاص خود، از پاسخدادن طفره میروند یا عصبانی میشوند. این رفتارها، کودک را کنجکاوتر میکند. زیرا او از چیزی منع شده است. باید با پاسخهای منطقی کودکان را از مسائل جنسی آگاه کرد.
و. جوابها باید بهاندازه
عقل و
درک کودکان باشد و کودکان را در حد خودشان قانع کند و از توضیحات اضافی باید خودداری کرد. زیرا اگر کودک را نتوان قانع کرد، این سؤال در گوشهای از ذهنشان باقی خواهد ماند و در وقت دیگری از افراد نامطمئن خواهند پرسید. ذکر این نکته قابل توجه است که پاسخدادن به سؤالات جنسی کودکان و تعلیم صحیح آنان در این زمینه نباید باعث شود که بزرگسالان، هرگونه سخن نسنجیدهای را در حضور کودکان مطرح کنند. والدین نباید حس کنجکاوی کودکان را برانگیزند و ذهن کودکان را مشوش کنند. اما اگر سؤالاتی از آنها پرسیده شود باید حتماً جوابی منطقی به کودکان داد تا به انحراف کشیده نشوند.
اما راههای دیگری نیز برای
تربیت کودک وجود دارد که به طور غیرمستقیم در تربیت کودک مؤثر است، در این جا به برخی موارد اشاره میکنیم:
اعمال دینی با
فطرت انسان هماهنگی کامل دارد. آموزش مسائل دینی که آکنده است از
فضائل اخلاقی، پاکی و
صداقت، یاد کردن خداوند به
مهربانی و
بخشش، میتواند کودکان را به مسیر صحیح زندگی، هدایت کند و از عمل به رفتارهای ناصحیح جنسی دورسازد. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) والدین را توصیه میفرمود که از شش سالگی فرزندان خود را با اعمال دینی آشنا سازد و به
نماز خواندن تشویق کنند. روزی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به کودکانی برخورد نمود که با
احکام و آداب دینی آشنایی نداشتند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) ناراحت شدند و فرمودند: «وای بر فرزندان
آخرالزمان از دست پدرانشان! » یکی از اصحاب گفت: ای رسول خدا! از دست پدران مشرکشان؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «نه! بلکه از دست پدران مؤمنشان، که هیچ چیز از
فرائض و احکام الهی را به آنها نمیآموزند و حتی ممکن است اگر کودکان، خودشان یاد بگیرند؛ ولی والدین، مانع آنها شوند. این والدین بهاندک کارهای دنیوی از ناحیه کودکان، راضی میشوند و هیچ توجیهی به
اخلاق و
معنویت آنها نمیکنند. من از اینها بیزارم و آنها از من بیزار
».
امام محمدباقر (علیهالسلام) درجای دیگر در مورد عادتدادن کودکان به نماز فرمودند: «ما از کودکانمان میخواهیم که نماز بخوانند، وقتی به پنجسالگی رسیدند. شما وقتی کودکانتان به هفتسالگی رسیدن از آنها بخواهند که نماز بخوانند. ما به فرزندانمان دستور میدهیم که از هفتسالگی تا هر وقت از روز که طاقت میآورند، روزه بگیرند. گاهی تا نصف روز میشود، گاهی بیشتر یا کمتر. پس وقتی تشنگی و گرسنگی بر آنها فشار میآورد، میخورند تا بر روزه گرفتن عادت کنند و طاقت بیاورند. اما شما کودکانتان را از نه سالگی به روزه گرفتن وادار کنند تا هر وقت که میتوانند، روزه باشند و اگر تشنگی به آنها فشار آورد،
افطار کنند.
»
دعا کردن
کودکان همواره آنها را از شر شیاطین و وسوسههای آنها در امان نگه میدارد و باعث میشود که از لحاظ روانی توانمندیهای مناسبی کسب کنند تا از انواع انحرافات (از جمله
انحراف جنسی) در امان بمانند.
امام رضا (علیهالسّلام)، آموزش «
معوذتین» را به کودکان توصیه کرده میفرماید: «فردی که از سنین کودکی، هر شب،
سوره فلق و
ناس را هر کدام سه بار بخواند و قل هو الله احد را صدبار یا اگر نتوانست، پنجاهبار بخواند،
خداوند – عزوجل – هر گرفتاریای که بر کودکان وارد میشود یا بیماریای مانند دلدرد و... از او دور میکند تا وقتی که پیر میشود. پس اگر خود را به آن عادت بدهد یا خانوادهای او را عادت دهند تا روزی که فوت کند، خداوند، او را حفظ میکند.
آموزش فضایل اخلاقی در کودکان باعث رشد
شخصیت آنها و پرورش
روح و روان کودکان میشود. با آموزش فضایل اخلاقی میتوان در برابر
رذایل اخلاقی، به خوبی مقاومت کرد و آنها را نابود ساخت. در این مبحث به برخی از فضایل اخلاقی اشاره میشود.
حیا در روایات، همردیف با دین معرفی شده است. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «حیا، تمام دین است
» حیا، حالت روحانی است که از ترس و
عفت ترکیب شده است. روان شناسان، با تاکید بر
تربیت جنسی کودکان در محیط خانواده، از طریق ایجاد حیا در دختران و پسران مینویسد: حیا، خصلتی مهم در وجود انسان و
مهارت نگهداری خویشتن در
اجتماع به صورت شایسته و متواضعانه و خودداری و تحمل است. اساس عفت و
پاکدامنی، حیاست. حیا در گفتار و رفتار و کردار باعث بزرگمنشی و وقار است. این خصلت را باید خیلی زود در کودکان پرورش داد. برای این منظور، خانواده باید دارای شرایط مساعدی باشد. حیا، باعث
احترام و عفت نسبت به جنس مخالف میشود.
اکنون به اختصار به شیوههای پرورش حیا نگاهی میاندازیم:
والدین، معلمان فرزندان در تعلیم آموزههای اخلاقی هستند. کودکان همواره سعی میکنند که خود را به پدر و مادر شبیه کنند و به آنها نزدیکتر شوند. والدینی که از حیا برخوردارند و این خصیصه را در وجود خود پرورش میدهند، زمینه رشد این صفت را در فرزندان خود نیز بهوجود میآورند. والدین نباید اعمالی انجام دهند که حیا را در کودکان از بین ببرد. اعمالی چون، ظاهر شدن در حضور کودکان با لباسهایی نازک یا نیمه عریان، شوخیها و خندههای زننده در برابر نامحرمان.
والدین، علاوه بر اینکه خود باید الگویی عملی در مقید بودن به حیا باشند وظیفه دارند به پیامدهای خوشایند این خصلت و حکمتهای موجود در این
فضیلت در برابر کودکان اذعان کنند.
امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: حیا، انسان را از انجام دادن کارهای زشت، باز میدارد.
اظهار تنفر و ناراحتی از طرف والدین، در قبال کارهای ناشایست کودکان میتواند شیوه خوبی برای جلوگیری از این کارهای ناشایست در آینده باشد. از این رو، زمانی که کودکان به عمل قبیحی دست میزنند، نباید به آنها لبخند بزنند و یا حتی سکوت کنند بلکه باید از این رفتارها اظهار ناراحتی نمایند تا کودکان متوجه زشتی عمل خود شوند. البته والدین نباید در این عمل دچار
افراط و
تفریط شوند و کودکان را بیش ازاندازه مورد آزار قرار دهند.
عفت (پاکدامنی) حالت نفسانی است که باعث میشود شهوات و هواهای نفسانی نتوانند بر انسان غلبه کنند و عفیف، یعنی خود نگهدار و با متانت. در روایات، عفت به معنای «ترک محرمات جنسی آمده است. امام علی (علیهالسلام) میفرماید: «عفت (خود کنترلی جنسی)،
شهوت را ضعیف میکند.»
امام صادق (علیهالسلام) در حدیثی ضمن تاکید بر «الگوگیری» فرزندان، از والدین میفرماید، «در برخورد با زنان مردم، عفیف باشید، زنان و دختران شما هم پاکدامن میشوند.»
در این حدیث تاکید شده که پدری که عفیف باشد، حتی زن و دختر او نیز از او الگوبرداری کرده و به دنبال گناه و معصیت نمیروند.
اسلام دینی است که به همه جوانب زندگی بشر پرداخته و شرم و حیا را در مسائلی چون مسائل جنسی، کنار گذاشته است. همیشه راهکارهای اسلامی
تربیت جنسی کودکان در مقایسه با راهکارهای غربی مؤثرتر و عاقلانه تر بوده است. غربیان با فاصله گرفتن از تعالیم دینی و پرداختن به اندیشههای افرادی که جز هوا پرستی به چیزی نمیاندیشند، در منجلابی گرفتار شدند که بیرون آمدن از آن بسیار سخت و دشوار است. اسلام با هدایت صحیح
غریزه جنسی و پرورش استعدادهای طبیعی همواره راه سعادت بشر را هموار کرده است.
ما باید با تعالیم روح بخش اسلام عزیز به جهتدهی و نظام بخشی این غریزه و هدایت آن در چهارچوب قوانین اجتماعی، پاکدامنی،
ایمان و
اخلاق را برای بشریت به ارمغان بیاوریم. در این صورت است که میتوانیم خانوادهای سالم داشته باشیم که در سایه این خانواده به آرامش روحی مناسب دست پیدا کنیم. تفاسیر غلط اندیشمندان غربی از غریزه جنسی، چیزی جز شهوترانی، مجرد بودن انسانها،
تجاوز به عنف، قتلهای جنسی، سوءاستفاده از کودکان، پریشانی روحی و... در برنداشته است. آیا زمان آن نرسیده است که آموزههای الهی اسلام را در جهان سراسر آشفته پیاده کنیم و به
آرامش کامل برسیم؟ تجربههای ناموفق جهان غرب در مورد
آزادی جنسی، نباید برای ما درس عبرتی باشد! چرا جامعه اسلامی ما باید راهی را برود که قرنها پیش غربیها رفتهاند و نتایجی جز زیان و شکست را به دست نیاوردند؟ بیائیم کودکان پاک و معصوم کشور عزیزمان ایران را با برترین فرهنگ در طول تاریخ جهان آشنا کرده و آنها را از هرگونه انحرافی در امان نگه داریم. این مهم فقط در سایه تعالیم اسلام مقدور و میسر است. اسلام دینی است که با
جهانبینی صحیح و نظام تربیتی بسیار محکم توانسته است جنبههای روحی، معنوی، اخلاقی و اجتماعی بشر را در این عصر پر از
هیجان و
استرس به خوبی بشناسد و به آن بهترین پاسخ را ارائه دهد. با تربیت صحیح میتوانیم جامعهای سالم و به دور از هرگونه
انحرافات جنسی و بیماریهای روانی داشته باشیم.
۱. قرآن کریم.
۲. احمد بن محمد، الشیبانی، مسند احمد، بیچا، بیروت، دار صادر، بی تا.
۳. محمد بن یعقوب، الکلینی الرازی، الکافی، بیچا، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۱ ق.
۴. محمد بن الحسن، الطوسی، الامالی، بیچا، قم، دارالثقاقه، ۱۴۱۴ ق.
۵. حسن بن علی، الحرانی (ابن شعبه)، تحف العقول عن آل الرسول، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، کتاب فروشی اسلامیه، ۱۴۰۴ ق.
۶.علی نقی، فقیهی، تربیت جنسی، مبانی، اصول و روشها، از منظر قرآن و حدیث، چاپ سوم، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۸.
۷. ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه (بیچا)، تهران، دارالاسلامیه، ۱۳۷۰ ش.
۸. سوسن، سیف، روان شناسی رشد، بیچا، تهران، سمت، ۱۳۷۷.
۹. آلفرد، روان شناسی فردی، حسن زمانی شرفشاهی، بیچا، تهران، تصویر، ۱۳۷۰ ش.
۱۰. کاچتکوف، والنتیا میخائیلو ونالاپیک و واسیلی دمیتری یویچ، روان شناسی و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان، محمد تقی زاده، چاپ دوازدهم، تهران، افسون، ۱۳۸۱ ش.
۱۱. علی، حائری روحانی، فیزیولوژی اعصاب و غدد، بیچا، تهران، سمت، ۱۳۷۶ ش.
۱۲. محمد تقی، فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، بیچا، تهران، نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۷ ش.
۱۳. محمد بن علی ابن بابویه، القمی، من لایحضره الفقیه، تحقیق: علی اکبر الغفاری، بیچا، قم، موسسه النشر الاسلامی.
۱۴. حسین، النوری الطبرسی، مستدرک الوسایل، بیچا، بیروت، موسسه آل البیت الاحیاء التراث، ۱۴۰۸ ق.
۱۵. محمد بن الحسن، الحر العاملی، وسائل الشیعه، بیچا، تهران، المکتبه الاسلامیه، ۱۳۹۳ ق.
۱۶. محمد بن حسن، طوسی، تهذیب الاحکام.
۱۷. محمد، محمدی ریشهری، میزان الحکمه.
۱۸. عبدالواحد، تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم.
۱۹. فروید، سیغموند، ثلاث رسائل فی نظریة الجنس.
۲۰. عباس، پسندیده، پژوهشی در فرهنگ حیا.
سایت راسخون، برگرفته از مقاله «تربیت جنسی کودکان از منظر اسلام »، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱۲/۱۳.