• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تعاون در قرآن و حدیث

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تعاون، واژه‌ای دینی بر پایه قرآن و حدیث با مضمون اخلاقی است، در این مقاله درباره تعاون در قرآن و حدیث و بعضی از مصادیق تعاون سخن گفته می‌شود.



تعاون در لغت به معنای یکدیگر را یاری کردن و همیاری نمودن است.
[۴] دهخدا، ذیل واژه عون.
مفهوم این واژه در متون اسلامی و منابع اخلاقی با معنای لغوی آن تفاوت چندانی ندارد.
[۷] ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی، ذیل «عون».



در آثار فلسفی، بر این نکته تأکید شده است که، انسان‌ها برای تأمین سعادت خود در زندگی و وصول به کمال نیازهایی دارند که به تنهایی نمی‌توانند آن‌ها را بر آورده سازند، ازینرو باید جامعه تشکیل دهند و به یکدیگر یاری کنند؛ بنابراین، اساس اجتماع مدنی تعاون و همکاری و مبادله منافع است. حتی گفته‌اند که تشکیل دادن جامعه و تعاون برای انسان‌ها جنبه فطری دارد.
[۸] محمدبن محمد فارابی، آراء اهل المدینه الفاضله، ج۱، ص۱۱۷ـ ۱۱۸.
تفاوت‌های افراد جامعه از نظر توانایی‌های جسمی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و جز اینها نیز اقتضا دارد که در ابعاد گوناگون زندگی یاور یکدیگر باشند.
[۱۲] عبد غالب احمد عیسی، آداب المعامله فی الاسلام، ج۱، ص۲۷.



در قرآن کریم، فقط در آیه دوم سوره مائده، فعل امر «تَعاوَنوا» و صورت نهیِ آن به کار رفته است. در این آیه به مؤمنان امر شده که در کارهای نیک و تقوا یاور یکدیگر باشند و از تعاون در گناه و تعدی بپرهیزند. برخی مفسران، با ارائه مفهومی وسیع برای تعابیر «برّ» و «تقوی» و «اِثْم» و «عُدْوان»، مراد از این آیه را همکاری برای هموار ساختن راه خیر و نیکی، و بستن راه شرارت و دشمنی دانسته‌اند.
[۱۷] طباطبائی، المیزان، ذیل آیه دوم سوره مائده.
[۱۸] ابن اخوه، معالم القربه فی احکام الحسبه، ج۱، ص۶۲.
در برخی منابع، مراد از تعاون در عدوان، همکاری در تعدی به حقوق مردم و سلب امنیت از جان و مال و حیثیت آنان ذکر شده است.
[۱۹] ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی، ذیل «عون».
به تعبیر برخی مؤلفان، این آیه نوعی مسئولیت مشترک اجتماعی و تضامن جمعی را بر عهده تمامی مؤمنان نهاده است؛ ازینرو، مثلاً عالمان و توانگران و قدرتمندان در برابر جاهلان و فقیران و ضعیفان مسئولیت دارند.
[۲۱] محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل آیه دوم سوره مائده.
[۲۲] محمدجواد مغنیه، التفسیر المبین، ذیل آیه دوم سوره مائده.
[۲۳] محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی و علی حکیمی، الحیاه، ج۶، ص۹۳.
مفهوم تعاون، چه در راه حق چه در راه باطل، در برخی آیات دیگر نیز آمده است.
[۲۶] طباطبائی، المیزان، ذیل تحریم: ۴.



بنا بر بعضی احادیث، تعاونِ مؤمنان در طاعات الهی از پایه های برادریِ دینی است
[۲۷] عبدالواحدبن محمد آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۴۲۲.
و پیشوایان دین بر ضرورت آن تأکید کرده‌اند.
[۳۱] مجلسی، بحار الانوار، ج۷۴، ص۳۵۸.
به تعبیر احادیث، تعاون در بر پا داشتن حق از حقوق واجب خداوند بر بندگان است.
[۳۳] نهج البلاغه، علی بن ابی طالب (ع)، خطبة ۲۱۶.
[۳۷] مجلسی، بحار الانوار، ج۷۴، ص۳۵۸.
در احادیث، بر استحباب معاونت در بِرّ، از جمله تعاون در بنای مسجد،
[۴۰] محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، ج۱، ص۸۹.
تأکید و ثواب اخروی آن ذکر شده و در برابر، تعاون در ارتکاب معاصی و کارهای باطل مذموم شمرده شده است.
[۴۳] عبدالواحدبن محمد آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۴۶۰.
[۴۴] مجلسی، بحار الانوار، ج۷۵، ص۵۶.
بنا بر احادیث، اثر مهم تعاون در کارهای نیک، رسیدن خیر به امت اسلامی است و از جمله آثارِ عدم تعاون، سلطه جویی برخی بر برخی دیگر و از میان رفتن برکات است.

۴.۱ - مصادیق تعاون در احادیث

پیشوایان دین ضمن توصیه مسلمانان به ایجاد پیوندهای عاطفی و روانی با یکدیگر و بر آوردن نیازهای هم، آنان را به معاونت و یاری کردن یکدیگر در امور شخصی فرا خوانده‌اند.
[۴۷] محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، ج۴، ص۵۵.
[۵۰] مجلسی، بحار الانوار، ج۷۱، ص۲۵۶_۲۵۷.
[۵۱] محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی و علی حکیمی، الحیاه، ج۶، ص۹۳ـ۹۴.
در احادیث و کتب اخلاقی، کمک کردن فرد مؤمن به مؤمنان دیگر از حقوقِ برادریِ دینی به شمار رفته
[۵۴] ورام، تنبیه الخواطر و نزهه النواظر، ج ۲، ص ۲۴۹.
و بویژه مؤمنی که از دیگران درخواست یاری و کمک نماید، واجد حقی بر عهده آنان است.
[۵۷] مجلسی، بحار الانوار، ج۱، ص۲۶۰.
حتی به تصریح برخی منابع، نیازهای هر مؤمنی که نیازمند کمک است، باید پیش از درخواست او بر آورده شود
[۵۹] محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۱۹۰ـ۱۹۱.
(درباره آثار دنیوی و اخروی بر آوردن نیازهای مؤمن رجوع کنید به این آدرس
[۶۰] مهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۲۹ـ۲۳۲.
). بنابر حدیثی، یکی از حقوق همسایه آن است که اگر درخواست کمک کرد، به یاری‌اش شتافته شود.
[۶۱] محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۲۳۳.

به نوشته مجلسی،
[۶۲] مجلسی، بحار الانوار، ج۷۱، ص۲۷۲.
از برخی احادیث بر می‌آید که ایمان مؤمنان اقتضا دارد که آنان با خدمت کردن به یکدیگر، با هم تعاون داشته باشند. همچنین احادیثی که مؤمنان و امت اسلامی را به مثابه یک بدن یا یک دست دانسته، به تعاون اشاره دارد.
[۶۳] مجلسی، بحار الانوار، ج۵۸، ص۱۵۰.
برطبق شماری از احادیث، کمک کردن انسان به کسی که وی را یاری داده، از نشانه های ایمان است.
[۶۴] مجلسی، بحار الانوار، ج۶۴، ص۲۷۲.
[۶۵] مجلسی، بحار الانوار، ج۶۴، ص۲۷۵.
در سیره پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم‌السلام نیز موارد متعددی از یاری کردن به افراد نیازمند و بر آوردن نیازهای آنان و نیز همیاری با مردم در انجام دادن کارهای نیک دیده می‌شود.
[۶۶] محمدرضا حکیمی، محمد حکیمیو علی حکیمی، الحیاه، ج۲، ص۲۱۷ـ۲۲۱.
[۶۷] عبد غالب احمد عیسی، آداب المعامله فی الاسلام، ج۱، ص۲۸ـ۳۰.

در احادیث و منابع اخلاقی، اهتمام نداشتن به امور دیگران و یاری نکردن مؤمنان از رذایل اخلاقی و از نشانه‌های ضعف ایمان شمرده شده و آثار ناخوشایند دنیوی و اخروی آن بیان گردیده است.
[۶۹] مهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۲۸ـ۲۲۹.
بنا بر حدیثی معروف از پیامبر اکرم کسی که نسبت به امور مسلمانان اهتمام ندارد، مسلمان نیست.


به نوشته شهید ثانی،
[۷۱] زین الدین بن علی شهیدثانی، المصنفات الاربعه، ج۱، ص۸۱.
تأکید بر ایجاد الفت و پیوند دوستی میان مؤمنان در احادیث، ناشی از این واقعیت است که تدبیر امور زندگی موقوف بر تشکیل جامعه و تعاون و همکاری افراد است. همچنین به نظر او
[۷۲] زین الدین بن علی شهیدثانی، المصنفات الاربعه، ج۱، ص۳۵.
تعاون و همکاریِ افراد جامعه هنگامی پدید می‌آید که در آنان کینه و حسد و عداوت وجود نداشته باشد و از رذایلی مانند غیبت به دور باشند. این نکته بیانگر تأثیر متقابل تعاون بر تثبیت بسیاری از فضائل اخلاقی در جامعه و تأثیر نامطلوب رذایل اخلاقی بر پیوند همکاری و تعاون است.


به نظر برخی مؤلفان،
[۷۴] محمد ابوزهره، تنظیم الاسلام للمجتمع، ج۱، ص۴۴ـ۴۷.
[۷۵] محمد ابوزهره، تنظیم الاسلام للمجتمع، ج۱، ص۱۴۶.
[۷۶] عبدالعزیز خیاط، المجتمع المتکافل فی الاسلام، ج۱، ص۲۵۰ـ۲۵۴.
حکمت بسیاری از احکام فقهیِ واجب یا مستحب، گسترش روح تعاون و همبستگی در جامعه است؛ برای مثال می‌توان به مقرر شدن دیه در قتل ناشی از خطا بر عهده عاقله (خویشاوندان پدری) و نیز حمایت از اشخاص ضعیف، فقیر، بدهکار و مانند اینها از راه تشریع احکام الزامی یا غیرالزامی (مانند پرداخت نفقه خویشاوندی، زکات، خمس، صدقه، وصیت و وقف) اشاره کرد. فقها در برخی فروع فقهی، برای اثبات حکم وجوب یا جواز، به آیه تعاون استناد کرده و آن‌ها را مصداق تعاون در نیکی دانسته‌اند.
همچنین مستند حکم حرمت در بسیاری از موارد، «تعاون در گناه (اِثم)» ذکر شده و حتی برای حکم وضعی (مانند ضَمان) نیز به آن استناد گردیده است؛ مانند فروش اسلحه یا کالاهای دیگر به کفار حربی، معامله ربوی، معامله کردن با کسی که مال را در راه حرام به کار می‌برد، انعقاد بیع با کسی که نماز جمعه بر او واجب است (در زمان برگزاری نماز جمعه)، اجاره کردن چیزی برای انتقال دادن شراب و معاونت با مُحرِم در کار کردن غیرمجاز.
[۸۸] ابن حزم، المحلّی، ج۱۰، ص۱۰۰.
[۸۹] ابن حزم، المحلّی، ج۱۰، ص۳۲۳.
[۹۰] ابن حزم، المحلّی، ج۱۰، ص۳۳۱.
[۹۴] ابوبکربن مسعود کاسانی، بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۱، ص۱۹۰.
[۹۵] ابوبکربن مسعود کاسانی، بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۱، ص۱۰۲.

برخی فقها برای صدق تعاون بر گناه، وجود قصد معاونت وشماری دیگر تحقق یافتن موضوع مورد تعاون و بعضی هر دو را شرط کرده‌اند؛ ازینرو مثلاً برخی فقها صرف فروختن انگور را به کسی که از آن شراب می‌سازد، از باب تعاون در گناه نمی‌دانند. این دیدگاه نیز مطرح شده که در تعاون، بر خلاف اِعانه، باید همکاری دو یا چند جانبه باشد و کار یک شخص را نمی‌توان تعاون دانست.
[۱۰۰] احمدبن محمد مهدی نراقی، عوائدالایام، ج۱، ص۷۵ـ۷۹.
[۱۰۲] محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهه فی المعاملات، ج۱، ص۱۸۰.



(۱) علاوه بر قرآن ؛
(۲) محمودبن عبداللّه آلوسی ، روح المعانی ، بیروت : داراحیاء التراث العربی ، ( بی تا. ) ؛
(۳) عبدالواحدبن محمد آمدی ، تصنیف غررالحکم و دررالکلم ، قم ۱۳۶۶ ش ؛
(۴) ابن اخوه ، کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة ، چاپ محمد محمود شعبان و صدیق احمدعیسی مطیعی ، مصر ۱۹۷۶؛
(۵) ابن بابویه ، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ، نجف ۱۹۷۲، چاپ افست قم ۱۳۶۴ ش ؛
(۶) ابن حزم ، المحلّی ' ، چاپ احمد محمدشاکر، بیروت : دارالجیل ، ( بی تا. ) ؛
(۷) ابن شعبه ، تحف العقول عن آل الرسول ، چاپ علی اکبر غفاری ، قم ۱۳۶۳ ش ؛
(۸) ابن منظور، لسان العرب؛
(۹) محمد ابوزهره ، تنظیم الاسلام للمجتمع ، قاهره : مکتبة الانجلو المصریه ، ( بی تا. ) ؛
(۱۰) مرتضی انصاری ، کتاب المکاسب ، ج ۱، قم ۱۴۱۵؛
(۱۱) محمدبن اسماعیل بخاری جعفی ، صحیح البخاری ، بیروت : دارالمعرفه ، ( بی تا. ) ؛
(۱۲) محمدعلی توحیدی ، مصباح الفقاهة فی المعاملات ، تقریرات درس آیة اللّه خوئی ، قم ۱۳۷۱ ش ؛
(۱۳) حر عاملی، وسائل الشیعه؛
(۱۴) محمدرضا حکیمی ، محمد حکیمی ، و علی حکیمی ، الحیاة ، ج ۲، قم ۱۳۶۰ ش ، ج ۶، تهران ۱۳۶۸ ش ؛
(۱۵) دهخدا؛
(۱۶) حسین بن محمد راغب اصفهانی ، المفردات فی غریب القرآن ، چاپ محمد سیدکیلانی ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۱۷) زمخشری ، تفسیر کشاف؛
(۱۸) ابوالحسن شعرانی ، نثر طوبی ، یا، دائرة المعارف لغات قرآن مجید ، تهران ۱۳۹۸؛
(۱۹) محمدبن احمد شمس الائمه سرخسی ، کتاب المبسوط ، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳؛
(۲۰) زین الدین بن علی شهیدثانی ، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام ، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹؛
(۲۱) زین الدین بن علی شهیدثانی ، المصنفات الاربعة ، ۱: کشف الریبة ، قم ۱۳۸۰ ش ؛
(۲۲) طباطبائی، المیزان.
(۲۳) طبرسی، تفسیر جوامع الجامع.
(۲۴) فخرالدین بن محمد طریحی ، مجمع البحرین ، چاپ احمد حسینی ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛
(۲۵) محمدبن حسن طوسی ، المبسوط فی فقه الامامیة ، ج ۳، چاپ محمدباقر بهبودی ، تهران ( ۱۳۸۸ ) ؛
(۲۶) عبدالعزیز خیاط ، المجتمع المتکافل فی الاسلام ، قاهره ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶؛
(۲۷) حسن بن یوسف علامه حلّی ، تذکرة الفقهاء ، قم ۱۴۱۴ـ ؛
(۲۸) علی بن ابی طالب (ع )، امام اول ، نهج البلاغة ، چاپ صبحی صالح ، بیروت ?( ۱۳۸۷ ) ، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛
(۲۹) عبد غالب احمد عیسی ، آداب المعاملة فی الاسلام ، بیروت : دارابن زیدون ، ( بی تا. ) ؛
(۳۰) محمدبن محمد غزالی ، احیاء علوم الدین ، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶؛
(۳۱) محمدبن محمد فارابی ، کتاب آراء اهل المدینة الفاضلة ، چاپ ألبیرنصری نادر، بیروت ۱۹۸۲؛
(۳۲) محمدبن یعقوب فیروزآبادی ، القاموس المحیط ، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷؛
(۳۳) احمدبن محمد فیّومی ، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی ، بیروت : دارالفکر، ( بی تا. ) ؛
(۳۴) محمدبن احمد قرطبی ، الجامع لاحکام القرآن ، ج ۳، جزء ۶، بیروت ۱۹۶۵، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش ؛
(۳۵) سعیدبن هبة اللّه قطب راوندی ، فقه القرآن ، چاپ احمد حسینی ، قم ۱۴۰۵؛
(۳۶) ابوبکربن مسعود کاسانی ، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع ، قاهره ۱۳۲۸، چاپ افست بیروت ، ( بی تا. ) ؛
(۳۷) کلینی، کافی.
(۳۸) مجلسی، بحار الانوار.
(۳۹) احمدبن محمد مسکویه ، تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق ، چاپ حسن تمیم ، بیروت ?( ۱۳۹۸ ) ، چاپ افست قم ۱۴۱۰؛
(۴۰) محمدجواد مغنیه ، التفسیر المبین ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۴۱) احمدبن محمد مهدی نراقی ، عوائدالایام ، قم ۱۳۷۵ ش ؛
(۴۲) مهدی بن ابی ذر نراقی ، جامع السعادات ، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۴۳) حسین بن محمدتقی نوری ، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، قم ۱۴۰۷ـ ۱۴۰۸؛
(۴۴) مسعودبن عیسی ورّام ، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام ، ( چاپ علی اصغر حامد ) ، تهران ?( ۱۳۷۶ ) .


۱. ابن منظور، لسان العرب، ذیل «عون».    
۲. احمدبن محمد فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، ذیل «عون».    
۳. محمدبن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، ذیل «عون».    
۴. دهخدا، ذیل واژه عون.
۵. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «عون».    
۶. فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ذیل «عون».    
۷. ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی، ذیل «عون».
۸. محمدبن محمد فارابی، آراء اهل المدینه الفاضله، ج۱، ص۱۱۷ـ ۱۱۸.
۹. احمدبن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق، ج۱، ص۳۷.    
۱۰. طباطبائی، المیزان، ذیل بقره:۲۱۳-۲۵۱.    
۱۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۸-۱۹.    
۱۲. عبد غالب احمد عیسی، آداب المعامله فی الاسلام، ج۱، ص۲۷.
۱۳. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۱۴. زمخشری، تفسیر کشاف، ذیل آیه دوم سوره مائده.    
۱۵. طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ذیل آیه دوم سوره مائده.    
۱۶. محمودبن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، ذیل آیه دوم سوره مائده.    
۱۷. طباطبائی، المیزان، ذیل آیه دوم سوره مائده.
۱۸. ابن اخوه، معالم القربه فی احکام الحسبه، ج۱، ص۶۲.
۱۹. ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی، ذیل «عون».
۲۰. طباطبائی، المیزان، ذیل آیه دوم سوره مائده.    
۲۱. محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل آیه دوم سوره مائده.
۲۲. محمدجواد مغنیه، التفسیر المبین، ذیل آیه دوم سوره مائده.
۲۳. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی و علی حکیمی، الحیاه، ج۶، ص۹۳.
۲۴. طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ذیل نور:۶۲.    
۲۵. طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ذیل تحریم:۴.    
۲۶. طباطبائی، المیزان، ذیل تحریم: ۴.
۲۷. عبدالواحدبن محمد آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۴۲۲.
۲۸. مجلسی، بحار الانوار، ج۷۵، ص۲۳۶ ۲۳۷.    
۲۹. کلینی، کافی، ج۸، ص۳۵۴.    
۳۰. مجلسی، بحار الانوار، ج۳۴، ص۱۸۴.    
۳۱. مجلسی، بحار الانوار، ج۷۴، ص۳۵۸.
۳۲. کلینی، کافی، ج۸، ص۳۵۴.    
۳۳. نهج البلاغه، علی بن ابی طالب (ع)، خطبة ۲۱۶.
۳۴. مجلسی، بحار الانوار، ج۲۷، ص۲۵۲.    
۳۵. مجلسی، بحار الانوار، ج۳۴، ص۱۸۴-۱۸۵.    
۳۶. مجلسی، بحار الانوار، ج۴۱، ص۱۵۳.    
۳۷. مجلسی، بحار الانوار، ج۷۴، ص۳۵۸.
۳۸. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۷۷.    
۳۹. حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۲، ص۴۲۱.    
۴۰. محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، ج۱، ص۸۹.
۴۱. ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ج۱، ص۱۸۶.    
۴۲. ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، ج۱، ص۲۱۷.    
۴۳. عبدالواحدبن محمد آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۴۶۰.
۴۴. مجلسی، بحار الانوار، ج۷۵، ص۵۶.
۴۵. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۲۳.    
۴۶. حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۲، ص۱۸۱۱۸۲.    
۴۷. محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، ج۴، ص۵۵.
۴۸. کلینی، کافی، ج۲، ص۱۷۴ ۱۷۵.    
۴۹. کلینی، کافی، ج۴، ص۵۰.    
۵۰. مجلسی، بحار الانوار، ج۷۱، ص۲۵۶_۲۵۷.
۵۱. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی و علی حکیمی، الحیاه، ج۶، ص۹۳ـ۹۴.
۵۲. کلینی، کافی، ج۲، ص۱۷۴ ۱۷۵.    
۵۳. کلینی، کافی، ج۴، ص۵۰.    
۵۴. ورام، تنبیه الخواطر و نزهه النواظر، ج ۲، ص ۲۴۹.
۵۵. مجلسی، بحار الانوار، ج۷۵، ص۲۳۶۲۳۷.    
۵۶. مجلسی، بحار الانوار، ج۷۱، ص۲۰.    
۵۷. مجلسی، بحار الانوار، ج۱، ص۲۶۰.
۵۸. حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۱، ص۱۶۷.    
۵۹. محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۱۹۰ـ۱۹۱.
۶۰. مهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۲۹ـ۲۳۲.
۶۱. محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۲۳۳.
۶۲. مجلسی، بحار الانوار، ج۷۱، ص۲۷۲.
۶۳. مجلسی، بحار الانوار، ج۵۸، ص۱۵۰.
۶۴. مجلسی، بحار الانوار، ج۶۴، ص۲۷۲.
۶۵. مجلسی، بحار الانوار، ج۶۴، ص۲۷۵.
۶۶. محمدرضا حکیمی، محمد حکیمیو علی حکیمی، الحیاه، ج۲، ص۲۱۷ـ۲۲۱.
۶۷. عبد غالب احمد عیسی، آداب المعامله فی الاسلام، ج۱، ص۲۸ـ۳۰.
۶۸. مجلسی، بحار الانوار، ج۷۵، ص۱۷۳۱۸۳.    
۶۹. مهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۲۸ـ۲۲۹.
۷۰. کلینی، کافی، ج۲، ص۱۶۳۱۶۴.    
۷۱. زین الدین بن علی شهیدثانی، المصنفات الاربعه، ج۱، ص۸۱.
۷۲. زین الدین بن علی شهیدثانی، المصنفات الاربعه، ج۱، ص۳۵.
۷۳. سعیدبن هبه اللّه قطب راوندی، فقه القرآن، ج۲، ص۴۱۲.    
۷۴. محمد ابوزهره، تنظیم الاسلام للمجتمع، ج۱، ص۴۴ـ۴۷.
۷۵. محمد ابوزهره، تنظیم الاسلام للمجتمع، ج۱، ص۱۴۶.
۷۶. عبدالعزیز خیاط، المجتمع المتکافل فی الاسلام، ج۱، ص۲۵۰ـ۲۵۴.
۷۷. ابن حزم، المحلّی، ج۸، ص۲۷۳.    
۷۸. ابن حزم، المحلّی، ج۸، ص۳۳۰.    
۷۹. محمدبن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۳، ص۳۰۳.    
۸۰. محمدبن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۳، ص۳۳۶.    
۸۱. حسن بن یوسف علامه حلّی، تذکره الفقهاء، ج۹، ص۴۳۹ ۴۴۰.    
۸۲. ابن حزم، المحلّی، ج۷، ص۳۴۹۳۵۰.    
۸۳. ابن حزم، المحلّی، ج۹، ص۳۰.    
۸۴. ابن حزم، المحلّی، ج۹، ص۶۵.    
۸۵. ابن حزم، المحلّی، ج۹، ص۱۵۳.    
۸۶. ابن حزم، المحلّی، ج۹، ص۳۲۷.    
۸۷. ابن حزم، المحلّی، ج۹، ص۳۴۳.    
۸۸. ابن حزم، المحلّی، ج۱۰، ص۱۰۰.
۸۹. ابن حزم، المحلّی، ج۱۰، ص۳۲۳.
۹۰. ابن حزم، المحلّی، ج۱۰، ص۳۳۱.
۹۱. محمدبن احمد شمس الائمه سرخسی، المبسوط، ج۱۴، ص۸.    
۹۲. ابوبکربن مسعود کاسانی، بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۲، ص۲۰۳.    
۹۳. ابوبکربن مسعود کاسانی، بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۲، ص۲۰۸.    
۹۴. ابوبکربن مسعود کاسانی، بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۱، ص۱۹۰.
۹۵. ابوبکربن مسعود کاسانی، بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۱، ص۱۰۲.
۹۶. حسن بن یوسف علامه حلّی، تذکره الفقهاء، ج۴، ص۱۰۹.    
۹۷. زین الدین بن علی شهیدثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۴۵.    
۹۸. زین الدین بن علی شهیدثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۲، ص۴۵۸.    
۹۹. مرتضی انصاری، المکاسب، ج۱، ص۱۳۲.    
۱۰۰. احمدبن محمد مهدی نراقی، عوائدالایام، ج۱، ص۷۵ـ۷۹.
۱۰۱. مرتضی انصاری، المکاسب، ج۱، ص۱۳۲۱۳۵.    
۱۰۲. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهه فی المعاملات، ج۱، ص۱۸۰.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تعاون در قرآن و حدیث»، شماره۳۶۱۳.    



جعبه ابزار