تقوا و بهشت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از جلوههای
تقوا و تقواپیشگی بهرهمندی
متقین از
نعمت و پاداشهای بهشتی میباشد.
بهشت و نعمتهای آن، از پاداشهای
متقین میباشد:
قل اؤنبئکم بخیر من ذلکم للذین اتقوا عند ربهم جنـت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها وازوج مطهرة.... .
«بگو: آیا شما را از چیزی آگاه کنم که از این (سرمایههای مادی)، بهتر است؟ برای کسانی که پرهیزگاری پیشه کردهاند، (و از این سرمایهها، در
راه مشروع و
حق و
عدالت، استفاده میکنند،) در نزد پروردگارشان (در
جهان دیگر)، باغهایی است که نهرها از پای درختانش میگذرد همیشه در آن خواهند بود و همسرانی پاکیزه... .»
.. اعدت للمتقین
اولـئک جزاؤهم مغفرة من ربهم وجنـت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها ونعم اجر العـملین.
«... برای پرهیزگاران آماده شده است.•آنها پاداششان آمرزش پروردگار، و بهشتهایی است که از زیر درختانش، نهرها جاری است جاودانه در آن میمانند چه نیکو است پاداش اهل
عمل!»
لـکن الذین اتقوا ربهم لهم جنـت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها نزلا من عند الله...
«ولی کسانی (که
ایمان دارند، و) از پروردگارشان میپرهیزند، برای آنها باغهایی از بهشت است، که از زیر درختانش نهرها جاری است همیشه در آن خواهند بود. این، نخستین پذیرایی است که از سوی خداوند به آنها میرسد... .»
ولو ان اهل الکتـب ءامنوا واتقوا... ولادخلنـهم جنـت النعیم.
«و اگر
اهل کتاب ایمان بیاورند و
تقوا پیشه کنند، ... و آنها را در باغهای پر
نعمت بهشت، وارد میسازیم.»
قل اذلک خیرام جنة الخلد التی وعد المتقون کانت لهم جزاء ومصیرا.
«(ای
پیامبر!) بگو: آیا این بهتر است یا بهشت جاویدانی که به پرهیزگاران وعده داده شده؟! بهشتی که پاداش اعمال آنها، و قرارگاهشان است.»
وازلفت الجنة للمتقین.
«(در آن
روز،) بهشت برای پرهیزکاران نزدیک میشود»
وازلفت الجنة للمتقین غیر بعید
ادخلوها بسلـم ذلک یوم الخلود.
«(در آن روز)
بهشت را به پرهیزگاران نزدیک میکنند، و فاصلهای از آنان ندارد! •(به آنان گفته میشود:) به
سلامت وارد بهشت شوید، امروز روز جاودانگی است!»
ان للمتقین عند ربهم جنـت النعیم.
«مسلّماً برای پرهیزگاران نزد پروردگارشان باغهای پر
نعمت بهشت است!»
ان المتقین فی مقام امین• فی جنـت وعیون• یلبسون من سندس واستبرق متقـبلین• کذلک وزوجنـهم بحور عین• یدعون فیها بکل فـکهة ءامنین.
«(ولی) پرهیزگاران در جایگاه امنی قرار دارند،• در میان باغها و چشمهها؛• آنها لباسهایی از
حریر نازک و ضخیم میپوشند و در مقابل یکدیگر مینشینند؛•اینچنیناند
بهشتیان؛ و آنها را با «
حور العین»
تزویج میکنیم!•آنها در آنجا هر نوع میوهای را بخواهند در اختیارشان قرار میگیرد، و در نهایت
امنیت به سر میبرند!»
ان المتقین فی جنـت ونعیم• فـکهین بما ءاتـهم ربهم ووقـهم ربهم عذاب الجحیم• کلوا واشربوا هنیـا بما کنتم تعملون• متکـین علی سرر مصفوفة وزوجنـهم بحور عین.
«ولی پرهیزگاران در میان باغهای بهشت و نعمتهای فراوان جای دارند،•و از آنچه پروردگارشان به آنها داده و آنان را از
عذاب دوزخ نگاه داشته است شاد و مسرورند!•(به آنها گفته میشود:) بخورید و بیاشامید گوارا؛ اینها در برابر اعمالی است که انجام میدادید! •این در حالی که بر تختهای صف کشیده در کنار هم تکیه میزنند، و «حور العین» را به همسری آنها درمیآوریم!»
کذلک و زوجناهم بحور عین، یعنی به همین منوال است که وصف کردیم، و مراد از تزویج اهل بهشت با حوریان این است که قرین حوریان هستند، چون این تزویج به معنای
ازدواج اصطلاحی نیست، بلکه از
زوج به معنای قرین است، که معنای اصلی لغوی آن است.
و کلمه حور جمع حوراء است، که به معنای زنی است که سفیدی چشمش بسیار سفید، و سیاهی آن نیز بسیار
سیاه باشد، و یا به معنای زنی است که دارای چشمانی سیاه چون
چشم آهو باشد. و کلمه عین جمع کلمه عیناء، یعنی درشت چشم است و از ظاهر کلام خدای تعالی بر میآید، که حور العین غیر
زنان دنیایند، که آنان نیز داخل بهشت میشوند.
آنها بر تختهای صف کشیده در کنار هم، تکیه میکنند (متکئین علی سرر مصفوفة). و از لذت انس با دوستان و
مؤمنان دیگر بهره فراوان میگیرند که این لذتی است معنوی ما فوق بسیاری از لذتها. سرر جمع سریر (از ماده سرور) در اصل به تختهایی گفته میشود که برای مجالس انس و سرور ترتیب میدهند، و بر آن تکیه میکنند. مصفوفة از ماده صف به این معنی است که این تختها در کنار یکدیگر قرار گرفته و مجلس انس عظیمی برپا میکنند. در آیات متعددی از
قرآن میخوانیم که بهشتیان بر روی تختها در مقابل یکدیگر مینشینند، علی سرر متقابلین.
این تعبیر منافاتی با آنچه در آیه مورد بحث آمده ندارد، چرا که در مجالس انس و سرور که از تفاوت و تبعیض دور باشد صندلیها را در کنار هم و گرداگرد مجلس میگذارند که هم صف به هم پیوستهای را تشکیل میدهد و هم روبروی یکدیگر قرار دارد. تعبیر به متکئین اشاره به نهایت
آرامش آنها است، زیرا
انسان معمولا در حال آرامش تکیه میکند، و افرادی که نگران و ناآرامند معمولا چنین نیستند. سپس میافزاید: زنانی سفیدرو،
زیبا، و چشم درشت، به همسری آنها در میآوریم (و زوجناهم بحور عین). اینها بخشی از نعمتهای مادی و معنوی بهشتیان است، ولی به این اکتفاء نمیکند، و بخش دیگری از مواهب معنوی و مادی را نیز بر آن میافزاید.
ان للمتقین مفازا• حدائق واعنـبـا• وکواعب اترابـا• وکاسـا دهاقـا• لا یسمعون فیها لغوا ولا کذابـا• جزاء من ربک عطـاء حسابـا.
«مسلّماً برای پرهیزگاران نجات و پیروزی بزرگی است:•باغهایی سرسبز، و انواع انگورها،•و حوریانی بسیار
جوان و همسن و سال،•و جامهایی لبریز و پیاپی (از
شراب طهور)!•در آنجا نه سخن لغو و بیهودهای میشنوند و نه
دروغی!•این کیفری است از سوی پروردگارت و عطیهای است کافی!»
ان المتقین فی جنـت ونهر.
«یقیناً پرهیزگاران در باغها و نهرهای بهشتی جای دارند،»
.. وان للمتقین لحسن مـاب• جنـت عدن مفتحة لهم الابوب• متکـین فیها یدعون فیها بفـکهة کثیرة وشراب• وعندهم قـصرت الطرف اتراب.
«برای پرهیزکاران فرجام نیکویی است:• باغهای جاویدان بهشتی که درهایش به روی آنان گشوده است،• در حالی که در آن بر تختها تکیه کردهاند و میوههای بسیار و نوشیدنیها در
اختیار آنان است!•و نزد آنان همسرانی است که تنها
چشم به شوهرانشان دوختهاند، و همسن و سالند!»
ان المتقین فی جنـت وعیون• ادخلوها بسلـم ءامنین• ونزعنا ما فی صدورهم من غل اخونـا علی سرر متقـبلین• لا یمسهم فیها نصب وما هم منها بمخرجین.
«به
یقین، پرهیزگاران در باغها (ی سرسبز بهشت) و در کنار چشمهها هستند.•(
فرشتگان به آنها میگویند:) داخل این باغها شوید با
سلامت و
امنیت!• هرگونه غلِّ (
حسد و
کینه و دشمنی) را از سینه آنها بر میکنیم (و روحشان را پاک میسازیم)؛ در حالی که همه برابرند، و بر تختها روبهروی یکدیگر قرار دارند. • هیچ خستگی و تعبی در آنجا به آنها نمیرسد، و هیچ گاه از آن اخراج نمیگردند!»
وقیل للذین اتقوا ماذا انزل ربکم قالوا خیرا... ولدار الاخرة خیر ولنعم دار المتقین• جنـت عدن یدخلونها تجری من تحتها الانهـر لهم فیها ما یشاءون کذلک یجزی الله المتقین• الذین تتوفـهم الملـئکة طیبین یقولون سلـم علیکم ادخلوا الجنة بما کنتم تعملون.
«(ولی هنگامی که) به پرهیزگاران گفته میشد: پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟» میگفتند:
خیر (و
سعادت) (آری،) برای کسانی که نیکی کردند، در این
دنیا نیکی است؛ و سرای
آخرت از آن هم بهتر است؛ و چه خوب است سرای پرهیزگاران!•باغهایی از بهشت جاویدان است که همگی وارد آن میشوند؛ نهرها از زیر درختانش میگذرد؛ هر چه بخواهند در آنجا هست؛ خداوند پرهیزگاران را چنین پاداش میدهد!•همانها که فرشتگان (
مرگ) روحشان را میگیرند در حالی که پاک و پاکیزهاند؛ به آنها میگویند:
سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالی که انجام میدادید!»
ان المتقین فی ظـلـل وعیون• وفوکه مما یشتهون• کلوا واشربوا هنیـا بما کنتم تعملون• انا کذلک نجزی المحسنین.
«(در آن روز) پرهیزگاران در سایههای (درختان بهشتی) و در میان چشمهها قرار دارند،•و میوههایی از آنچه مایل باشند!•بخورید و بنوشید گوارا، اینها در برابر اعمالی است که انجام میدادید!•ما اینگونه نیکوکاران را پاداش میدهیم!»
یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد واتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون• ولا تکونوا کالذین نسوا الله فانسـهم انفسهم اولـئک هم الفـسقون• لا یستوی اصحـب النار واصحـب الجنة اصحـب الجنة هم الفائزون.
«ای کسانی که
ایمان آوردهاید از (مخالفت) خدا بپرهیزید؛ و هر کس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده؛ و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است!•و همچون کسانی نباشید که
خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.•هرگز
دوزخیان و
بهشتیان یکسان نیستند؛ اصحاب بهشت رستگار و پیروزند!»
ان المتقین فی جنـت وعیون
ءاخذین ما ءاتـهم ربهم انهم کانوا قبل ذلک محسنین.
«به
یقین، پرهیزگاران در باغهای بهشت و در میان چشمهها قرار دارند،•و آنچه پروردگارشان به آنها بخشیده دریافت میدارند، زیرا پیش از آن (در سرای
دنیا) از نیکوکاران بودند!»
.. الا المتقین
ادخلوا الجنة انتم وازوجکم تحبرون• یطاف علیهم بصحاف من ذهب واکواب وفیها ما تشتهیه الانفس وتلذ الاعین وانتم فیها خــلدون• وتلک الجنة التی اورثتموها بما کنتم تعملون• لکم فیها فـکهة کثیرة منها تاکلون.
«دوستان در آن روز
دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزگاران! •(به آنها خطاب میشود:) شما و همسرانتان در نهایت شادمانی وارد بهشت شوید! •(این در حالی است که) ظرفها (ی غذا) و جامهای طلائی (
شراب طهور) را گرداگرد آنها میگردانند؛ و در آن (بهشت) آنچه دلها میخواهد و چشمها از آن لذت میبرد موجود است؛ و شما همیشه در آن خواهید ماند!•این بهشتی است که شما وارث آن میشوید بخاطر اعمالی که انجام میدادید!•و در آن برای شما میوههای فراوان است که از آن میخورید.»
در اینجا برای اینکه روشن شود این همه نعمتهای بهشتی را به بها میدهند و به بهانه نمیدهند میافزاید: این بهشتی است که شما
وارث آن میشوید به خاطر اعمالی که انجام میدادید (و تلک الجنة التی اورثتموها بما کنتم تعملون).
جالب اینکه از یک سو مقابله با اعمال را مطرح میکند، و از سوی دیگر
ارث را که معمولا در جایی به کار میرود که نعمتی بی خوندل و بدون تلاش و زحمت به
انسان برسد، اشاره به اینکه اعمال شما پایه اصلی نجات شماست، ولی آنچه دریافت میدارید در مقایسه با اعمالتان آن قدر برتری دارد که گویی همه را رایگان از فضل الهی به
دست آوردهاید!.
بعضی نیز این تعبیر را اشاره به همان مطلبی میدانند که قبلا گفتهایم که هر انسانی مسکنی در
بهشت و جایگاهی در
دوزخ دارد، بهشتیان وارث منازل دوزخیان میشوند، و دوزخیان وارث منازل بهشتیان! اما تفسیر اول مناسبتر به نظر میرسد.
و انتم فیها خالدون، این جمله هم
خبر است و هم
وعده و هم
بشارت به اینکه شما
مؤمنان الی الابد در این
نعمت خواهید بود، و معلوم است که
علم به این بشارت، لذتی روحی میآورد، که با هیچ مقیاسی قابل
قیاس با سایر لذتها نیست، و با هیچ مقداری تقدیر نمیشود.
و تلک الجنة التی اورثتموها بما کنتم تعملون، بعضی از مفسرین گفتهاند: معنای اورثتموها، این است که جنت به پاداش اعمالتان به شما داده شده. بعضی دیگر گفتهاند: معنایش این است که آن را از
کفار به ارث بردهاید، چون اگر کفار هم ایمان آورده و
عمل صالح میکردند، داخل آن میشدند.
وسیق الذین اتقوا ربهم الی الجنة زمرا حتی اذا جاءوها وفتحت ابوبها وقال لهم خزنتها سلـم علیکم طبتم فادخلوها خــلدین
وقالوا الحمد لله الذی صدقنا وعده واورثنا الارض نتبوا من الجنة حیث نشاء فنعم اجر العـملین. .
«و کسانی که تقوای الهی پیشه کردند گروه گروه به سوی بهشت برده میشوند؛ هنگامی که به آن میرسند درهای بهشت گشوده میشود و نگهبانان به آنان میگویند:
سلام بر شما! گوارایتان باد این نعمتها! داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید!•آنها میگویند:
حمد و
ستایش مخصوص خداوندی است که به
وعده خویش درباره ما وفا کرد و
زمین (بهشت) را
میراث ما قرار داد که هرجا را بخواهیم منزلگاه خود قرار دهیم؛ چه نیکوست پاداش عمل کنندگان!»
مثل الجنة التی وعد المتقون فیها انهـر من ماء غیر ءاسن وانهـر من لبن لم یتغیر طعمه وانهـر من خمر لذة للشـربین وانهـر من عسل مصفی ولهم فیها من کل الثمرت...
«توصیف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده، چنین است: در آن نهرهایی از
آب صاف و خالص که بدبو نشده، و نهرهایی از
شیر که طعم آن دگرگون نگشته، و نهرهایی از شراب (طهور) که مایه لذّت نوشندگان است، و نهرهایی از
عسل مصفّاست، و برای آنها در آن از همه انواع میوهها وجود دارد... .»
لـکن الذین اتقوا ربهم لهم غرف من فوقها غرف مبنیة تجری من تحتها الانهـر وعد الله لا یخلف الله المیعاد.
«ولی آنها که تقوای الهی پیشه کردند، غرفههایی در بهشت دارند که بر فراز آنها غرفههای دیگری بنا شده و از زیر آنها نهرها جاری است این
وعده الهی است، و خداوند در وعده خود تخلّف نمیکند!»
مثل الجنة التی وعد المتقون تجری من تحتها الانهـر اکلها دائم وظـلها تلک عقبی الذین اتقوا وعقبی الکـفرین النار.
«توصیف بهشتی که به پرهیزگاران
وعده داده شده، (این است که) نهرهای
آب از زیر درختانش جاری است،
میوه آن همیشگی، و سایهاش دائمی است؛ این سرانجام کسانی است که پرهیزگاری پیشه کردند؛ و سرانجام
کافران،
آتش است!»
جنـت عدن التی وعد الرحمـن عباده بالغیب انه کان وعده ماتیـا• لا یسمعون فیها لغوا الا سلـمـا ولهم رزقهم فیها بکرة وعشیـا• تلک الجنة التی نورث من عبادنا من کان تقیـا.
«وارد باغهایی جاودانی میشوند که خداوند رحمان بندگانش را به آن
وعده داده است؛ هر چند آن را ندیدهاند؛ مسلماً وعده
خدا تحقق یافتنی است!•در آن جا هرگز گفتار لغو و بیهودهای نمیشنوند؛ و جز سلام در آن جا سخنی نیست؛ و هر
صبح و
شام، روزی آنان در بهشت مقرّر است.•این همان بهشتی است که به
بندگان پرهیزگار خود، به
ارث میدهیم.»
با توجه به تناوب آیات این
سوره در زمینه بیان
توحید و
معاد و سایر معارف اسلامی بار دیگر در این آیه سخن از معاد و مخصوصا از نعمتهای بهشتی و کیفرهای دوزخی به میان آمده است.
نخست میگوید: مثل باغهای بهشت که به پرهیزگاران وعده داده شده است باغهایی است که آبهای جاری از زیر درختان آنها میگذرد (مثل الجنة التی وعد المتقون تجری من تحتها الانهار). تعبیر به مثل، شاید اشاره به این نکته باشد که باغها و سایر نعمتهای سرای دیگر برای ساکنان این
جهان محدود که در برابر
عالم پس از
مرگ فوق العاده کوچک است، قابل توصیف با هیچ بیانی نیست، تنها مثل و شبحی از آن را میتوان برای مردم این جهان ترسیم کرد، همانگونه که اگر بچهای که در عالم
جنین است،
عقل و
هوش میداشت، هرگز نمیشد نعمتهای این
دنیا را برای او توضیح داد، جز با مثالهای ناقص و کمرنگ!
دومین وصف باغهای بهشت این است که: میوههای آن دائمی و همیشگی است (اکلها دائم). نه همچون میوههای این جهان که فصلی است و هر کدام در فصل خاصی آشکار میشود بلکه گاهی بر اثر آفت و بلا ممکن است در یک سال اصلا نباشد، اما میوههای بهشتی نه آفتی دارد، و نه فصلی و موسمی است، بلکه همچون
ایمان مؤمنان راستین دائم و پابرجا است.
و همچنین،
سایه آنها نیز همیشگی است (و ظلها). نه همچون سایههای درختان
دنیا که ممکن است در آغاز
صبح که
آفتاب از یک سو میتابد سایه پرپشتی در سطح
باغ باشد، اما به هنگام ظهر که آفتاب عمودی میتابد سایهها کم میشود، و یا در
فصل بهار و
تابستان که درختان پر برگند وجود دارد و در
فصل خزان و
زمستان که درختان برهنه میشوند از بین میرود (البته نمونههای کوچکی از درختان همیشه بهار که همیشه
میوه و
گل میدهند در محیط دنیا در مناطقی که سرمای خزان و زمستان نیست دیده میشوند).
خلاصه، سایههای بهشتی همچون همه نعمتهایش جاودانی است و از این روشن میشود که باغهای بهشت خزان ندارند، و نیز از آن معلوم میشود که تابش نور
آفتاب یا همانند آن در بهشت هست، و الا تعبیر به سایه در آنجا که شعاع نور نباشد مفهومی ندارد.
و اگر گفته شود جایی که آفتاب سوزندگی ندارد، سایه برای چیست؟ در پاسخ میگوئیم لطف سایه تنها به این نیست که از سوزش آفتاب جلوگیری کند بلکه رطوبت مطبوع متصاعد از برگها که توام با
اکسیژن نشاطبخش است لطافت و طراوت خاصی به سایه میدهد، و لذا هیچگاه سایه
درخت همچون سایه سقف اطاق خشک و بی
روح نیست.
و در پایان آیه بعد از بیان این اوصاف سه گانه بهشت میگوید: این است سرانجام پرهیزگاران ولی سرانجام
کافران آتش است! (تلک عقبی الذین اتقوا و عقبی الکافرین النار). در این تعبیر زیبا، نعمتهای بهشتی با لطافت و به تفصیل بیان شده، اما در مورد
دوزخیان در یک جمله کوتاه، و خشک و خشن میگوید عاقبت کارشان
جهنم است!
مثل الجنة التی وعد المتقون، کلمه مثل، بطوری که گفتهاند، به معنای صفت است، یعنی صفت بهشتی که
خدا به
متقین وعده داده که در آن داخلشان کند چنین و چنان است. و چه بسا از مفسرین کلمه مذکور را حمل بر همان معنای معروفش کرده و از آن استفاده کردهاند که بهشت رفیعتر و درجهاش اعلای از آن است که بتوان با
زبان و توصیف برایش حد معین کرد. و لفظ، تنها میتواند با آوردن مثل،
ذهن را به نوعی به آن نزدیک کند، هم چنان که آیه: فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین،
به این معنا اشاره کرده است. در آیه مورد بحث عبارت، آنها که ایمان آورده و اعمال صالح کردند، که در آیه قبلی بود، به عبارت متقون، تبدیل شده، تبدیل لازم از ملزوم، چون تقوی و پرهیز از خدا مستلزم ایمان و اعمال صالح است.
فیها انهار من ماء غیر آسن، یعنی آبی که با زیاد ماندنش بو و طعم خود را از
دست نمیدهد. و انهار من لبن لم یتغیر طعمه، نهرهایی از
شیر که مانند شیر
دنیا طعمش تغییر نمیکند. و انهار من خمر لذة للشاربین، یعنی نهرهایی از
خمر که برای نوشندگان لذت بخش است. و کلمه لذة، یا
صفت مشبهه مؤنث و وصف خمر است و یا مصدری است که به وسیله آن، خمر با مبالغه توصیف شده است و یا مضافی از آن در تقدیر است، که تقدیر آن من خمر ذات لذة، میباشد. و انهار من عسل مصفی، یعنی
عسل خالص و بدون موم و لرد و خاشاک و سایر چیزهایی که در عسل دنیا هست و آن را
فاسد و معیوب میکند، و
لهم فیها من کل الثمرات، در این جمله مطلب را عمومیت میدهد.
و مغفرة من ربهم، آمرزشی که تمامی
گناهان و بدیها را محو میکند و دیگر عیش آنها به هیچ کدورتی مکدر و به هیچ نقصی منقص نیست. و در تعبیر از خدا به کلمه ربهم، اشاره است به اینکه رحمت خدا و رافت الهیهاش سراپای آنان را فرا گرفته.
کمن هو خالد فی النار، در این جمله یکی از دو طرف قیاس حذف شده، تقدیرش این است که: آیا کسی که داخل چنین بهشتی میشود، مثل کسی است که او جاودانه در
آتش است. و نوشیدنیشان آبی است بسیار بسیار داغ که رودههایشان را تکه تکه میکند و اندرونشان را بعد از نوشیدن میسوزاند؟ و نوشیدنشان هم به
کراهت و
جبر است، هم چنان که فرموده: و سقوا ماء حمیما فقطع امعاءهم. بعضی از مفسرین گفتهاند: جمله کمن هو خالد...، بیانی است برای جمله قبلی که میفرمود: کمن زین... ولی این نظریه درست نیست.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «بهشت».