• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توحید درکلام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بحث توحید در منابع متقدم کلامی غالباً مشتمل بر تبیین مراد از وحدت خدا و اثبات این وحدت می باشد.



در باب مراد از وحدت، بیش از پنج معنا ارائه شده است:

۱.۱ - نفی تجزیه و تقسیم

۱) جزء نداشتن و بخش ناپذیر بودن خدا.
متکلمان معتزلی ،
[۱] قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسه، ج۱، ص۱۸۵، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
[۲] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۴۱ به نقل از ابوعلی جُبّائی، ج ۴، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
بر خلاف متکلمان اشعری ،
[۳] عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، ج۱، ص۱۶۸ـ۱۶۹، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
ضمن تأکید بر نفی تجزّی در حق متعال، این معنای وحدت را در بحث توحید نپذیرفته اند، زیرا به نظر ایشان، جزء نداشتن وصف اختصاصی خدا نیست و برخی موجودات (مثلاً جوهر منفرد ) را نیز می توان به این معنا واحد خواند.
[۴] سعیدبن محمد نیسابوری، فی التوحید، ج۱، ص۶۲۴، دیوان الاصول لابی رشید سعیدبن محمد النیسابوری قاهره ۱۳۸۵/ ۱۹۶۵.

متکلمان امامی متقدم به این معنای وحدت اشاره نکرده‌اند اما به نظر سبحانی ، یکی از مرادات بحث توحید همین معناست و واژه « احد » در قرآن به آن اشاره می کند. وی دلیل این وحدت را طبق روش حکما و با استمداد از مضامین قرآنی آورده است.
[۵] جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ج۲، ص۲۹ـ۳۲، به قلم حسن محمد مکی عاملی، ج ۲، قم ۱۴۱۳.


۱.۲ - تقدم و نفی سایر قدما

۲) انحصار قِدَم به خدا و نفی هر قدیم مفروض دیگر.
این معنای وحدت، که محل تأکید امامیان و معتزلیان بوده،
[۶] محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات، ج۱، ص۵۱، چاپ ابراهیم انصاری زنجانی خوئینی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
[۷] حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۸۲، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
[۸] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۴۱، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
در آثار متکلمان اشعری باتوجه به مقبولیت نظریه قدمای ثمانیه نزد آنان، مطرح نشده و فقط برخی از ایشان،
[۹] مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۹ـ۴۰، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
ضمن اشاره به تأکید معتزلیان بر نفی تعدد قدما، اظهار کرده‌اند که اعتقاد به حقایق قدیم (به معنای مسبوق به عدم نبودن) با توحید ناسازگار نیست.
[۱۰] محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات، ج۱، ص۵۱ ـ۵۲ چاپ ابراهیم انصاری زنجانی خوئینی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳، که این نظریه اشعری را با دیدگاه توحیدی ناسازگار خوانده است.


۱.۳ - نفی تشبیه و تجسیم

۳) نفی شبیه برای خدا در همه یا برخی از صفات اختصاصی ربوبی، چه ایجابی و چه سلبی .
در باره این معنا، که با تعبیرات مختلف بیان شده، اتفاق نظر هست، تا بدانجا که به تعبیر قاضی عبدالجبار همدانی
[۱۱] قاضی عبدالجباربن احمد، المختصر فی اصول الدین، ج۱، ص۱۶۹، در رسائل العدل و التوحید، چاپ محمد عماره، (قاهره) : دارالهلال، ۱۹۷۱.
توحید عبارت است از علم به صفات انحصاری خدا و احکام آن. (ما یُتَوحّد ُ اللهُ بِهِ مِنَ الصّفاتِ الَّتی یختصُّ بها...).
قاسم بن ابراهیم رَسّی (متوفی ۲۴۶)، از امامان زیدیه ، نیز بیان کرده که خداشناسی دو بعد دارد:
اثبات و نفی که مراد از این دومی نفی تشبیه است (تشبیه در ذات ، در صفت و در فعل ) و توحید نیز عبارت است از همین نفی تشبیه.
[۱۲] قاسم بن ابراهیم رسی، «کتاب اصول العدل و التوحید»، ج۱، ص۹۸ـ۹۹، در رسائل العدل و التوحید، چاپ محمد عماره، (قاهره) : دارالهلال، ۱۹۷۱.
این معنای وحدت بر پایه توضیح لغت شناسان ارائه شده است که گفته‌اند واژه « واحد » برای بیان انحصار یک صفت در یک چیز یا شخص، یا بیان منحصر به فرد بودن یک ذات به کار می‌رود.
[۱۳] حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «وحد»، چاپ محمد سید کیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).
[۱۴] حسن بن عبداللّه عسکری، الفروق اللغویّه، ج۱، ص۱۱۴، چاپ حسام الدین قدسی، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
ضمناً همانطور که قاضی عبدالجبار همدانی از ابوهاشم جُبّایی نقل کرده،
[۱۵] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۴۱، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
معنای دوم قابل درج درمعنای سوم و درحقیقت یکی از افراد آن است.

۱.۴ - نفی کثرت و تعدد

۴) نفی کثرت و تعدد.
این معنا که گاه از آن به «نفی اَفراد» تعبیر شده است،
[۱۶] مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۲، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
ناظر به وجه سلبی واژه وحدت و پایه استدلال های کلامی در ردّ آموزه های دوگانه پرستی و تثلیث و باورهای مشرکانه بوده است.
متکلمانی که به این معنای وحدت توجه کرده اند، غالباً توضیحات ایجابی را در باره صفات خدا آمیخته به تشبیه می دانسته و تفسیرهای تنزیهی را در این مقام ترجیح می داده اند، از جمله برای احتراز از تلقی وحدت عددی، این تفسیر (وحدت یعنی نفی کثرت، نفی تعدد) را برگزیده اند.
ماتُریدی و باقلاّنی از این شمارند.
[۱۷] محمدبن محمد ماتریدی، کتاب التوحید، ج۱، ص۲۳، چاپ فتح اللّه خلیف، استانبول ۱۹۷۹.
[۱۸] محمدبن طیب باقلاّنی، الانصاف فیما یجب اعتقاده و لایجوز الجهل به، ج۱، ص۴۹ـ۵۰، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
متکلمان امامی نیز تلقی عددی از وحدت را نفی کرده اند.
[۱۹] جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ج۲، ص۱۲ـ۱۳، به قلم حسن محمد مکی عاملی، قم ۱۴۱۳.
در برابر، معتزلیان ، جز اندکی، تصریح کرده‌اند که واژه وحدت برای حق متعال در همان مفهوم عددی، یعنی یکی در برابر دو تا و چند تا، به کار رفته و بر پایه همان مفهوم نیز دو یا چند خدایی رد شده است.
[۲۰] قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسه، ج۱، ص۲۴۲، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.


۱.۵ - نفی شریک

۵) نفی شریک، چه در آفرینش و چه در تدبیر عالم و چه در پرستش .
[۲۱] محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات، ج۱، ص۵۱، چاپ ابراهیم انصاری زنجانی خوئینی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
[۲۲] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۴۱، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
[۲۳] محمدبن طیب باقلاّنی، الانصاف فیما یجب اعتقاده و لایجوز الجهل به، ج۱، ص۴۹ـ۵۰، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
[۲۴] محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۳۱، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
[۲۵] مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۹، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.

به نظر می رسد این معنا برای وحدت، که به صورت ایجابی نیز ارائه شده است،
[۲۶] ابن تیمیّه، التسعینیه، ج۳، ص۷۹۷، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
بر پایه مضامین و نصوص قرآنی و حدیثی و حاکی از گستره و ابعاد آموزه توحید در اسلام است.


معانی دیگری نیز برای وحدت و توحید ذکر شده که مانند معنای اخیر، معرف مضمون نظری و عملی توحید در اسلام است. مثلاً، وحدت خدا به معنای آن است که فقط خدا پناهگاه انسان هاست
[۲۷] عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، ج۱، ص۱۶۹، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
یا توحید بدان معناست که انسان همه امور را در دست خدا ببیند و از همه اسباب و وسایط دل بر کَنَد.
[۲۸] ابن تیمیّه، التسعینیه، ج۳، ص۷۹۲، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.


۲.۱ - نظر شهرستانی

شهرستانی
[۲۹] محمدبن عبدالکریم شهرستانی، نهایه الاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۹۰، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
نیز در عبارتی کوتاه، وحدت خدا را به بخش ناپذیری در ذات، شبیه نداشتن در صفات و بی شریک بودن در کارها (به معنایی که اشاعره معتقدند)
[۳۰] محمدبن عبدالکریم شهرستانی، نهایه الاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۵۴، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
تفسیر کرده است.
[۳۱] ابن تیمیّه، التسعینیه، ج۳، ص۷۵۱ که این عبارت را از ابن فورَک نقل کرده است، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.

این نکته نیز درخور دقت است که چون معنای صفتِ «واحد» برای خدا، نزد متکلمان، غالباً معطوف به سلب و تنزیه بوده است، بحث توحید در مبحث صفات الاهی و معمولاً پس از صفات ایجابی و کمالی، چون قدرت و علم و اراده و حیات و سمع و بصر ، و در عِداد صفات سلبی و تنزیهی چون نفی جسم و مکان و دیده شدن، آمده است.
[۳۲] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۴۱، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
[۳۳] قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسه، ج۱، ص۱۸۵، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
[۳۴] علی بن حسین علم الهدی، شرح جمل العلم و العمل، ج۱، ص۷۸، چاپ یعقوب جعفری مراغی، (تهران) ۱۴۱۴.
[۳۵] ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف فی الکلام، ج۱، ص۵۳، چاپ رضا استادی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
[۳۶] محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۳۱، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
[۳۷] محمدبن عمر فخررازی، الاربعین فی اصول الدین، ج۱، ص۳۱۲، چاپ احمد حجازی سقا، قاهره ۱۹۸۶.
[۳۸] محمدبن عمر فخررازی، کتاب المحصَّل، ج۱، ص۴۵۲، چاپ حسین اتای، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۳۹] حسن بن یوسف علامه حلّی، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۹۴، چاپ محمد نجمی زنجانی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
[۴۰] مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ج۱، ص۲۴۹، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۵.
[۴۱] مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۱، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش، که توحید را نخستین مبحث از فصل تنزیهات ولی بلافاصله بعد از اثبات صانع قرار داده است.
[۴۲] عبدالرحمان‌بن‌ احمد عضدالدين‌ ايجی، المواقف‌ فی علم‌ الكلام‌، ج۱، ص۲۷۸، بيروت‌: عالم‌ الكتب
[۴۳] علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۹، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش، که به تبَع عضدالدین ایجی، مبحث توحید را در شمار تنزیهات و باتوجه به اهمیت موضوع در فصلی مستقل آورده است،


۲.۲ - نظر سبحانی

سبحانی
[۴۴] جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ج۲، ص۹، به قلم حسن محمد مکی عاملی، قم ۱۴۱۳.
نیز بحث توحید را ــ که آن را از جوانب مختلف (شامل توحید ذات ، صفات، خالقیت، ربوبیت، حاکمیت، طاعت، تشریع، عبادت، شفاعت) بررسی کرده ــ به عنوان نخستین صفت سلبی (تنزیهی) شناسانده و توضیح داده است که متدیّنان در باب صفات کمالی خدا چون علم و قدرت و حیات، دست کم در کلیت آن، اختلاف ندارند ولی صفات سلبیِ تنزیهی محل اختلاف و منشأ پیدایی فرق و مذاهب شده است؛ از این رو توحید و مراد از آن بیش از همه اوصاف تنزیهی مورد توجه و تأکید قرآن قرار گرفته است.


از موارد خلاف می‌توان به ابومنصور ماتریدی (متکلم بزرگ حنفی ، متوفی۳۳۳) و فاضل مقداد (متکلم امامی قرن نهم، متوفی ۸۲۶) اشاره کرد. اولی بحث توحید را بلافاصله پس از اثبات آفریدگار و قبل از پرداختن به بحث صفات خدا
[۴۵] محمدبن محمد ماتریدی، کتاب التوحید، ج۱، ص۴۹، چاپ فتح اللّه خلیف، استانبول ۱۹۷۹.
و دومی صفت واحد را جزو صفات ثبوتی (به تعبیر خود او: اکرامیات، در برابر جلالیات)
[۴۶] مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، ج۱، ص۲۰۳ـ ۲۰۴، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰ ش.
آورده است.
همچنین برهان آوری بر توحید، گاه زیر عناوینی چون «نفی الثانی»
[۴۷] قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسه، ج۱، ص۱۸۵، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
و «نفی التعدد و الکثره»
[۴۸] مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۴، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
صورت گرفته است.


استدلال بر توحید، مسبوق به پذیرش وجود خداست و طبعاً در صورت بندی آن، غالباً مواجهه با مدعیان و معتقدان به دو یا چند خدا در نظر بوده و به تعبیر شیخ طوسی
[۴۹] محمدبن حسن طوسی، کتاب تمهیدالاصول فی علم الکلام، ج۱، ص۹۳، چاپ عبدالمحسن مشکوه الدینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
نظریه ثنوی ها و مجوس و نصارا ابطال می شده است. به همین سبب از قدیم ترین زمان، متکلمان برای دفاع از آموزه توحید و اثبات آن، احتجاج به روش خُلف را کارآمدتر از ارائه ادله اثباتی می دانسته اند. آنان بیشترِ دلایل توحید را با این رویکرد ارائه کرده اند.

۴.۱ - برهان توحیدی در کلام

از نگاهی دیگر، برهان های توحیدی در منابع کلامی ــ که در برخی از آن‌ها به تفصیل شرح و بسط داده شده
[۵۰] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۶۷ـ ۳۲۸ مشتمل بر چهارده دلیل، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
[۵۱] مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۲ـ ۳۸ مشتمل بر ده دلیل، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
ــ سه گونه است:
برهان های عقلی یا مبتنی بر اصول و قواعد حِکْمی ، برهان های مبتنی بر روش خُلف، برهان مبتنی بر نقل. مجموعه این برهان ها معمولاً ناظر به توحید در خالقیت و توحید ربوبیت (تدبیر) است و در آن‌ها جنبه های دیگر توحید، از جمله توحید در عبادت ، کمتر مطرح شده است؛ شاید از آن رو که لازمه قطعی و بدیهی و عملیِ باور به یکتایی آفریننده و مدبّر عالم، هم پرستش این حقیقت یکتا و هم نفی پرستش غیر اوست. بخشی از این برهان ها نیز اساساً در نقد و نقض آرا و آموزه های ادیان و مذاهب و فرق ( تثلیث ، ثنویت، دِیْصانیه ، مقیونیه ، مانویان و...) است.
برهان های گونه اول بر پایه ذاتی بودن وجوب وجود در خدا یا قدیم بودن خدا و نیز برخی استدلال های عقلی سامان یافته است. نوبختی ، متکلم امامی نیمه اول قرن چهارم، که در اثبات صانع ، برهان وجوب و امکان را پیش کشیده،
[۵۲] حسن بن یوسف علامه حلّی، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۵۹، چاپ محمد نجمی زنجانی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
در استدلال بر توحید نیز صفت وجوب را مبنا قرار داده و نشان داده است که لازمه فرض بیش از یک واجب الوجود یا وقوع ترکیب در آن است که با وجوب وجود سازگار نیست یا عدم تمایز دو واجب الوجودِ مفروض از یکدیگر است، که بازگشت آن به اثبات وحدت واجب الوجود خواهد بود.
[۵۳] حسن بن یوسف علامه حلّی، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۹۴ـ۹۵ باتوجه به شرح، چاپ محمد نجمی زنجانی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
این برهان، با برخی از تغییرها و اصلاحات و احیاناً مناقشات ، در آثار سپسین نیز مطرح شده.
[۵۴] عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، ج۱، ص۱۹۶ـ۱۹۷، که این استدلال را رد کرده است، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
[۵۵] محمدبن عبدالکریم شهرستانی، نهایه الاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۹۰ـ۹۱، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
[۵۶] محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۳۲، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
[۵۷] محمدبن عمر فخررازی، الاربعین فی اصول الدین، ج۱، ص۳۱۲، چاپ احمد حجازی سقا، قاهره ۱۹۸۶.
[۵۸] حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۲۹۱، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
[۵۹] مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ج۱، ص۲۴۹ـ ۲۵۰، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۵.
[۶۰] مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، ج۱، ص۲۰۴، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰ ش.
[۶۱] مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۲ـ۳۳، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
[۶۲] علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۹ـ ۴۰، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
[۶۳] عبدالرزاق بن علی لاهیجی، گوهر مراد، ج۱، ص۲۳۵، چاپ زین العابدین قربانی لاهیجی، تهران ۱۳۷۲ ش.
[۶۴] جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ج۲، ص۱۴، به قلم حسن محمد مکی عاملی، قم ۱۴۱۳.


۴.۲ - برهان توحیدی در فلسفه

در منابع فلسفی نیز به آن توجه کرده اند. تقریر دیگر برهان این است:
وجوب وجود ــ که ماهیت واجب چیزی جز آن نیست ــ مقتضیِ تعیّن است، زیرا نه چیزی بدون تعیّن وجود دارد و نه تعیّن می تواند مقدّم بر ماهیتِ واجب باشد از آن رو که محذورِ دَوْر پیش می آید.
از طرفی در مباحث عامه فلسفی اثبات شده که اگر تعیّن یک چیز از اقتضائات ماهیت آن چیز باشد، این امرِ متعین (در این بحث: واجب الوجود) از مقوله نوعِ منحصر در شخص خواهد بود.
[۶۵] عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۶۷، بیروت: عالم الکتب.
[۶۶] عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۲۷۸، بیروت: عالم الکتب.
[۶۷] علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۳، ص۹۷ـ۹۹، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
[۶۸] علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۴۰ـ۴۱، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.

نکته مهم در این استدلال، عدم التفات آن به خلقت و تدبیر و عبادت است و به عبارت دیگر، این برهان ناظر به نفی شریک و شرک نیست، گرچه این امر از لوازم آن است.
[۶۹] جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ج۲، ص۱۱، به قلم حسن محمد مکی عاملی، قم ۱۴۱۳.

دو دلیل دیگر نیز برای اثبات وحدت ذات، با تأکید بر عددی نبودن آن، مطرح شده است:
یکی این‌که وجود نامتناهی تعدد بردار نیست و خدا حقیقتی نامتناهی است، دوم این‌که صِرْف الوجود تکرار نمی‌شود و خدا وجود محض و منزه از ماهیت است.
[۷۰] جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ج۲، ص۱۵ـ۲۰، به قلم حسن محمد مکی عاملی، قم ۱۴۱۳.



قاضی عبدالجبار همدانی (متوفی ۴۱۵) و بیش‌تر متکلمان معتزلی و نیز علم الهدی (متوفی ۴۳۶) و شماری از امامیان، از جهت قِدَم ذاتی بر توحید استدلال کرده اند، با این بیان:
قِدَم، صفت ذات است و قدیم نمی‌تواند موجِد داشته باشد. حال اگر وجودِ قدیم دیگری را علاوه بر خدای قدیم فرض کنیم آن قدیم نیز باید مبرا از موجِد باشد. به علاوه، اشتراک این دو در صفت ذات اقتضا می‌کند که دومی نیز برخوردار از همه صفات خدایی، ازجمله قدرت ذاتی، باشد (پیشتر گفته شد که متکلمان، صفت وحدت را پس از اثبات صفات کمالیِ قدرت و علم و حیات و... مطرح می‌کرده اند).
در این صورت لازم می‌آید که مقدورِ هر دو قدیمِ مفروض یک چیز باشد چرا که هر دو، خدایی مستقل و همه توان اند. اما یک پدیده (اصطلاحاً: مقدور) قابل انتساب به دو پدیدآورنده ( قادر ) نیست (نظیر بحث عدم امکان تعلق یک معلول به دو علت ) و بنابراین، فرضِ خدای دوم رد می شود، مگر آن‌که قادر مفروض دوم هیچ تمایزی از قادر اول ــ که وجودش اثبات شده ــ نداشتـه باشـد؛ ایـن یعنـی نفـی قــادر دوم.
[۷۱] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۵۰ـ۲۷۵، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
[۷۲] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۳۱۴ـ ۳۱۸، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
[۷۳] علی بن حسین علم الهدی، شرح جمل العلم و العمل، ج۱، ص۷۹، چاپ یعقوب جعفری مراغی، (تهران) ۱۴۱۴.
[۷۴] ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف فی الکلام، ج۱، ص۵۳ ـ۵۴، چاپ رضا استادی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
[۷۵] عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، ج۱، ص۱۹۵ـ۱۹۶، که این دلیل را نقض کرده است، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.

تفتازانی
[۷۶] مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۵، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
در تکمیل همین برهان گفته است که اگر وجود دو قادر مستقل و همه توان را بپذیریم، چون نسبت همه مقدورات به هریک از آن دو مساوی است و قطعاً هر مقدوری باید فقط به یک قادر منتسب باشد، ترجّح بلامرجّح پیش می آید که محال است.
[۷۷] عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۲۷۸ـ ۲۷۹، که از ترجیح بلامرجّح سخن گفته است، بیروت: عالم الکتب.

برخی متکلمان
[۷۸] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۳۲۴ـ ۳۲۵، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
[۷۹] محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۳۳، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
[۸۰] مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۸، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
این نکته را نیز افزوده‌اند که ادعای وجود خدای دوم در کنار خدای اول، که هیچ وجه تمایزی از او ندارد، با ادعای سه خدا و چهار خدا و بیش‌تر تا بینهایت خدا (یعنی امری محال)، تفاوتی ندارد و این خود نشان می دهد که بسنده کردن به اثبات خدای یکتا، که مقتضای حدوث عالم می باشد، درست است.
برهان دیگر این است که عقل دلیلی برای اثبات خدای دوم ندارد و بنابراین، حکم به نفی آن می کند زیرا قبول این ادعای بدون دلیل به جهالت می‌انجامد و چه بسا احکامی نادرست از آن ناشی می شود.
[۸۱] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۳۲۶ـ ۳۲۷، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
[۸۲] مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۷ـ ۳۸، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
[۸۳] عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، ج۱، ص۱۹۸، که آن را نقل و نقد کرده است، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.



یک برهان لمّی نیز در این باب مطرح شده است:
یکدستی و یکتایی عالم (خَلْق) از یک پدیدآورنده و مدبّر حکایت می‌کند. ابومنصور ماتریدی
[۸۴] محمدبن محمد ماتریدی، کتاب التوحید، ج۱، ص۲۱ـ۲۲، چاپ فتح اللّه خلیف، استانبول ۱۹۷۹.
با اشاره به عالم طبیعت و انتظام امور آن بر این یکدستی تأکید و آن را دلیل بر وحدت مدبّر دانسته است. به نوشته امام الحرمین
[۸۵] عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، ج۱، ص۱۹۷، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
بسیاری از عالمان اشعری این دلیل را مطرح کرده اند.
قطب الدین شیرازی
[۸۶] محمودبن مسعود قطب الدین شیرازی، دره التاج، بخش۱، ص۸۲۱ ـ۸۲۴، چاپ محمد مشکوه، تهران ۱۳۶۹ ش.
نیز این برهان را به تفصیل بیان کرده و بر پایه تبیین فلسفی عالَم ، نه مشاهده خارجی آن، نتیجه گرفته است که « ذهن سلیم متنبه می شود از شدت ارتباط عالَم، بعضی به بعض دیگر، بر وحدت خالق آن.»
برهان های گونه دوم، غالباً با توجه به قدرت ذاتیِ نامتناهی و فراگیر خدا صورت بندی و در آن‌ها نشان داده شده که لازمه فرض خدای دوم، ناتوانی یا تحقق نیافتن مراد و خواست یکی از دو خدای مفروض یا هر دو آن‌ها و نیز بروز ناسازگاری و تعارض بین آن دو است و این ها خُلف است و حتی هماهنگی و توافق کامل دو خدای مفروض با یکدیگر
[۸۷] محمدبن محمد ماتریدی، کتاب التوحید، ج۱، ص۲۰، به تعبیر او «اصطلاح»، چاپ فتح اللّه خلیف، استانبول ۱۹۷۹.
نیز نشانه ناتوانی است. معروف ترین و مقبول ترین صورت این استدلال ها برهانِ تمانع است که غالب متکلمان آن را، گاه با برخی مناقشات، مطرح کرده اند.
برهان گونه سوم، استناد به نقل (سمع) است. این برهان که از قدیم ترین زمان محل توجه دانشمندانِ همه مکاتب و مذاهب اسلامی بوده، بر این پایه استوار است که پس از اقرار به وجود خالق، به معنای حقیقتی متعالی که صُنع به او منسوب است، و نیز پذیرش درستیِ ادعای شخص یا اشخاصی که پیام آور از سوی آن حقیقت اند، اگر آن حقیقت ، خود را بر زبان این پیام آوران به یکتایی بشناساند، باید پذیرفت و هیچ منع عقلی از پذیرش آن وجود ندارد و از نظر منطقی نیز مشکلی (مثلاً محذور دَوْر) پیش نمی آید.
متکلمان تأکید کرده‌اند که این برهان، چون مناقشه پذیر نیست، از سایر استدلال های توحید که در باره آن‌ها پاره ای اعتراضات و اشکالات مطرح شده، استوارتر و مقبول تر است؛ از این رو، گاه آن را با عنوان «اَقوَی الادلّه»
[۸۸] حسن بن یوسف علامه حلّی، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۹۷، چاپ محمد نجمی زنجانی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
[۸۹] مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ج۱، ص۲۵۱، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۵.
شناسانده‌اند و حتی از متکلمان معتزلی نقل شده که اثبات عقلانی توحید ممکن نیست (به این معنا که درباره برهان های عقلی غالباً مناقشه شده است) و تنها دلیل استوار بر یگانگی خدا آیات قرآن است.
[۹۰] عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، ج۱، ص۲۰۳، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.



با این مقدمه، آیات متعددی در قرآن هست که حاکی از یگانگی آن حقیقت متعالی است و به تعبیر دقیق تر، از نفی شریک ( کُفْو ) برای اللّه خبر می دهد. از این شمار است آیات ۲۵۵ بقره ، ۱۸ آل عمران ، ۱۷۱ نساء ، ۱۱ شوری و از همه مهم‌تر [[|سوره اخلاص]] .
[۹۱] محمدبن محمد ماتریدی، کتاب التوحید، ج۱، ص۱۹، چاپ فتح اللّه خلیف، استانبول ۱۹۷۹.
[۹۲] محمدبن طیب باقلاّنی، الانصاف فیما یجب اعتقاده و لایجوز الجهل به، ج۱، ص۵۰، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
[۹۳] قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسه، ج۱، ص۱۹۰، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
[۹۴] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۹۵، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
[۹۵] قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۳۲۸، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
[۹۶] ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف فی الکلام، ج۱، ص۵۷، چاپ رضا استادی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
[۹۷] عبدالرحمان بن مأمون متولی شافعی، الغنیه فی اصول الدین، ج۱، ص۶۷ـ۷۰، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۷.
[۹۸] محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۳۴ـ۱۳۵، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
[۹۹] حسن بن یوسف علامه حلّی، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۹۷، چاپ محمد نجمی زنجانی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
[۱۰۰] حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۲۹۱، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
[۱۰۱] مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ج۱، ص۲۵۱، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۵.
[۱۰۲] مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، ج۱، ص۲۰۳، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰ ش.
[۱۰۳] مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، ج۱، ص۲۰۵، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰ ش.
[۱۰۴] مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۸، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.

گفتنی است که سدیدالدین حمصی رازی
[۱۰۵] محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۳۴ـ۱۳۵، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
آیه ۲۲ سوره انبیاء را در عداد آیات گواه بر یگانگی خدا آورده و امام الحرمین
[۱۰۶] عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، ج۱، ص۲۰۳، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
نیز به معتزلیان نسبت داده است که این آیه را دلیل نقلی بر یگانگی خدا می دانند، در حالی که آیه مذکور در مقام احتجاج و استدلال است و غالب متکلمان، آن را متضمن برهان تمانع، نه اِخبار از یکتایی خدا، دانسته اند.


نکته دیگر اینکه ابن تیمیّه ، در آثار خود به شیوه مطرح شدن مباحث توحید در متون کلامی، اعتراض و ادعا کرد که توضیحات متکلمان (معتزلیان و اشاعره) در باب توحید هیچ نسبتی با توحیدی که پیامبران برای بَلاغ آن برانگیخته شده‌اند ندارد،
[۱۰۷] ابن تیمیّه، التسعینیه، ج۳، ص۷۴۸، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
قرآن یکسر به توحید فراخوانده و مراد از آن پرستش انحصاری خدای یکتاست که اساس دعوت همه پیامبران بوده است.
[۱۰۸] ابن تیمیّه، التسعینیه، ج۳، ص۷۹۷، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
[۱۰۹] ابن تیمیّه، التسعینیه، ج۳، ص۷۹۹، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
به گفته او، توحید یک جنبه زبانی دارد (توحید القول و الرأی) و سوره اخلاص که معادل ثلث قرآن است، معرف آن است.

۸.۱ - توحید عملی

جنبه دیگر توحید، توحید عملی یا توحید عبادت است که آن را «توحیدالقصد و الاراده» مینامد، از آن رو که شخص موحد، خدا را با قصد و خواست عبادت می‌کند. به نظر او اسلام بر این دو رکن نظری و عملی استوار شده و سوره کافرون ، معرف همین بُعد از توحید (توحید عبادت) است.
[۱۱۰] ابن تیمیّه، التسعینیه، ج۳، ص۸۰۱ ـ۸۰۲، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.

ابن تیمیّه، بر اساس این دیدگاه، به نقد و ردّ پاره ای از رفتارها و آیین های بومی عبادی و غیرعبادی در جوامع اسلامی پرداخت که به سبب خطاهای آشکار و ضعف مبانی و روش ناروا، واکنش عالمان مذاهب مختلف را برانگیخت، اما تأکید او بر کارکرد و نقش مؤثر و سازنده توحید در زندگی فردی و اجتماعی و لزوم پرداختن به این جنبه توحید در آثار کلامی و اعتقادی، بعدها با اقبال روبرو شد و حتی منتقدان جدّی وی، از این نظر با او همراه شدند، آثاری نیز با همین رویکرد پدید آمد.


در سده اخیر، شماری از اقدامات فرهنگی ـ اجتماعی در عالم اسلام و نیز مبارزات سیاسی در برابر خودکامگی های داخلی و سیطره جویی های خارجی، غالباً بر محور آموزه توحید، یعنی نفی غیرخدا و تسلیم محض در برابر او، با تلقّی های گوناگون و گاه ناهمساز و چه بسا تحت تأثیر مکاتب و آموزه های غیردینی، شکل گرفته است.
[۱۱۱] دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد، ویرایش جان ال اسپوزیتو، ذیل واژه توحید، نیویورک ۱۹۹۵ (توسط تامارا سوون).



(۱) علاوه‌برقرآن.
(۲) عبدالرحمان بن حسن آل شیخ، فتح المجید: شرح کتاب التوحید، چاپ عبدالعزیزبن عبداللّه بن باقر، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳) محمودبن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
(۴) محمود شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفه احوال العرب، چاپ محمد بهجه اثری، بیروت (۱۳۱۴).
(۵) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
(۶) ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، چاپ محمد حمیداللّه، قونیه ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۷) ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ ش).
(۸) ابن تیمیّه، التسعینیه، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
(۹) ابن تیمیّه، مجموع الفتاوی، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۱۰) ابن جوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، چاپ محمدبن عبدالرحمان عبداللّه، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۱) ابن حبیب، کتاب المحبـّر، چاپ ایلزه لیشتن شتتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.
(۱۲) ابن حبیب، کتاب المنمّق فی اخبار قریش، چاپ خورشید احمد فاروق، حیدرآباد دکن ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
(۱۳) ابن سعد، الطبقات الکبری.
(۱۴) ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، بیروت ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
(۱۵) ابن طاووس، کشف المحجه لثمره المهجه، نجف ۱۳۷۰/۱۹۵۰.
(۱۶) ابن عاشور (محمد طاهر بن محمد)، تفسیر التحریر و التنویر، تونس ۱۹۸۴.
(۱۷) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة.
(۱۸) ابن قیّم جوزیّه، اغاثه اللهفان فی مصاید الشیطان، چاپ محمد عفیفی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۱۹) ابن قیّم جوزیّه، توضیح المقاصد و تصحیح القواعد فی شرح قصیده الامام ابن القیم، چاپ زهیر شاویش، بیروت ۱۴۰۶.
(۲۰) ابن کلبی، کتاب الاصنام، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
(۲۱) ابن منظور، لسان العرب.
(۲۲) ابن میثم، شرح نهج البلاغه، قم ۱۳۶۲ ش.
(۲۳) ابن ندیم، کتاب الفهرست.
(۲۴) ابن هشام، مغنی اللبیب عن کتاب الاعاریب، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره (۱۹۶۴)، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
(۲۵) ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف فی الکلام، چاپ رضا استادی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
(۲۶) محمدبن عبداللّه ازرقی، کتاب اخبار مکه شرفهااللّه تعالی و ماجاء فیها من الا´ثار، روایه اسحاق بن احمد خزاعی، در اخبار مکه المشرفه، ج ۱، غتنغه ۱۲۷۵.
(۲۷) علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۲۸) عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
(۲۹) محمدبن طیب باقلاّنی، الانصاف فیما یجب اعتقاده و لایجوز الجهل به، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
(۳۰) علیرضا برازش، المعجم المفهرس لالفاظ احادیث بحارالانوار، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۷۳ ش.
(۳۱) مرتضی بروجردی، مستندالعروه الوثقی، تقریرات درس آیه اللّه خوئی، ج ۴، قم ۱۳۶۸ ش.
(۳۲) عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، المعروف بتفسیر البیضاوی، مصر ۱۳۳۰، چاپ افست بیروت.
(۳۳) احمدبن علی بیهقی، تاج المصادر، چاپ هادی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ـ ۱۳۷۵ ش.
(۳۴) مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
(۳۵) محمد اعلی بن علی تهانوی، کتاب کشاف اصطلاحات فنون، چاپ محمد وجیه و دیگران، کلکته ۱۸۶۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۷.
(۳۶) علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
(۳۷) نعمت اللّه بن عبداللّه جزایری، نورالبراهین، او، انیس الوحید فی شرح التوحید، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۱۷.
(۳۸) محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
(۳۹) ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیرالقرآن، قم ۱۴۱۸.
(۴۰) ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳، چاپ افست قم.
(۴۱) دائرة المعارف الاسلامیه، قاهره: دارالشعب، (۱۹۶۹ (، ذیل «التوحید، علم» (از محمدیوسف موسی).
(۴۲) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سید کیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).
(۴۳) قاسم بن ابراهیم رسی، «کتاب اصول العدل و التوحید»، در رسائل العدل و التوحید، چاپ محمد عماره، ج ۱، (قاهره) : دارالهلال، ۱۹۷۱.
(۴۴) محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، (تقریرات درس) شیخ محمد عبده، ج ۳، مصر ۱۳۶۷.
(۴۵) محمود روحانی، المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم = فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم، مشهد ۱۳۶۶ـ ۱۳۶۸ ش.
(۴۶) زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل.
(۴۷) جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، به قلم حسن محمد مکی عاملی، ج ۲، قم ۱۴۱۳.
(۴۸) جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج ۲، قم، ۱۳۷۳ ش.
(۴۹) محمدبن احمد شمس الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، قاهره، ۱۳۲۴، چاپ افست استانبول، ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۵۰) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸ـ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت.
(۵۱) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، نهایه الاقدام فی علم الکلام، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
(۵۲) لویس شیخو، النصرانیه و آدابها بین عرب الجاهلیه، بیروت ۱۹۸۹.
(۵۳) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، شرح اصول الکافی: کتاب التوحید، قسم ۱، چاپ محمد خواجوی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۵۴) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن.
(۵۵) محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبایی یزدی، العروه الوثقی، بیروت ۱۴۰۴.
(۵۶) احمدبن علی طبرسی، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، نجف ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶.
(۵۷) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن.
(۵۸) طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن.
(۵۹) محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
(۶۰) محمدبن حسن طوسی، کتاب تمهیدالاصول فی علم الکلام، چاپ عبدالمحسن مشکوه الدینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۶۱) محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، بیروت: داراحیاءالتراث العربی.
(۶۲) محمد عبده، رساله التوحید، بیروت ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
(۶۳) حسن بن عبداللّه عسکری، الفروق اللغویّه، چاپ حسام الدین قدسی، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۶۴) عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، بیروت: عالم الکتب.
(۶۵) حسن بن یوسف علامه حلّی، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، چاپ محمد نجمی زنجانی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
(۶۶) حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
(۶۷) علی بن حسین علم الهدی، شرح جمل العلم و العمل، چاپ یعقوب جعفری مراغی، (تهران) ۱۴۱۴.
(۶۸) جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۶۷ـ ۱۹۷۸.
(۶۹) علی بن ابی طالب (علیه‌السلام)، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۷۰) مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۵.
(۷۱) مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰ ش.
(۷۲) محمدبن عمر فخررازی، الاربعین فی اصول الدین، چاپ احمد حجازی سقا، قاهره ۱۹۸۶.
(۷۳) محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیح الغیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۷۴) محمدبن عمر فخررازی، کتاب المحصَّل، چاپ حسین اتای، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۷۵) یحیی بن زیاد فرّاء، معانی القرآن، ج ۲، چاپ محمدعلی نجار، مصر ۱۹۵۵، چاپ افست تهران.
(۷۶) علی اصغر فقیهی، وهابیان: بررسی و تحقیق گونه ای در باره عقاید و تاریخ فرقه وهابی، تهران (۱۳۵۷ ش).
(۷۷) محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، کتاب الوافی، چاپ ضیاءالدین علامه اصفهانی، اصفهان ۱۳۶۵ـ۱۳۷۴ ش.
(۷۸) محمدسعیدبن محمدمفید قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران، ج ۲، ۱۴۱۶، ج ۳، ۱۴۱۹.
(۷۹) قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسه، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
(۸۰) قاضی عبدالجباربن احمد، المختصر فی اصول الدین، در رسائل العدل و التوحید، چاپ محمد عماره، ج ۱، (قاهره) : دارالهلال، ۱۹۷۱.
(۸۱) قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۴، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
(۸۲) محمودبن مسعود قطب الدین شیرازی، دره التاج، بخش ۱، چاپ محمد مشکوه، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۸۳) کلینی، الکافی.
(۸۴) عبدالرزاق بن علی لاهیجی، گوهر مراد، چاپ زین العابدین قربانی لاهیجی، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۸۵) محمدبن محمد ماتریدی، کتاب التوحید، چاپ فتح اللّه خلیف، استانبول ۱۹۷۹.
(۸۶) محمدصالح بن احمد مازندرانی، شرح اصول الکافی، مع تعالیق ابوالحسن شعرانی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۸۷) علی بن محمد ماوردی، النکت و العیون:تفسیرالماوردی، چاپ عبد المقصود بن عبدالرحیم، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۸۸) عبدالرحمان بن مأمون متولی شافعی، الغنیه فی اصول الدین، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۷.
(۸۹) مجلسی، بحارالانوار.
(۹۰) احمد مصطفی مراغی، تفسیرالمراغی، بیروت ۱۹۸۵.
(۹۱) المعجم الوسیط، تألیف ابراهیم انیس و دیگران، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۷ش.
(۹۲) محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات، چاپ ابراهیم انصاری زنجانی خوئینی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۹۳) محمدباقربن محمد میرداماد، التعلیقه علی کتاب الکافی، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۳.
(۹۴) محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۱۰، چاپ عباس قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
(۹۵) حسن بن محمدنظام الاعرج، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، چاپ زکریا عمیرات، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
(۹۶) سعیدبن محمد نیسابوری، فی التوحید، دیوان الاصول لابی رشید سعیدبن محمد النیسابوری قاهره ۱۳۸۵/ ۱۹۶۵.
(۹۷) آرنت یان ونسینک، المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، لیدن ۱۹۳۶ـ۱۹۶۹.
(۹۸) یاقوت حموی، معجم البلدان.
(۹۸) یاقوت حموی، معجم الادباء.
(۹۹) یعقوبی، تاریخ الیعقوبی.
(۱۰۰) دایرةالمعارف جهان اسلام، ذیل "Tawhid"، توسط دی ژیماره.
(۱۰۱) دایرة المعارف دین، ویرایش میرچا الیاده، نیویورک ۱۹۸۷.
(۱۰۲) ادوارد ویلیام لین، واژگان عربی انگلیسی، کمبریج ۱۹۸۴.
(۱۰۳) دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد، ویرایش جان ال اسپوزیتو، نیویورک ۱۹۹۵، ذیل "توحید" (توسط تامارا سوون).
(۱۰۴) فؤاد سزگین، تاریخ نگارش عرب تا حدود ۴۳۰ ه، لیدن ۱۹۶۷.
(۱۰۵) هری اوسترین ولفسون، فلسفه کلام، کمبریج، ماساچوست ۱۹۷۶.


۱. قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسه، ج۱، ص۱۸۵، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
۲. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۴۱ به نقل از ابوعلی جُبّائی، ج ۴، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
۳. عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، ج۱، ص۱۶۸ـ۱۶۹، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۴. سعیدبن محمد نیسابوری، فی التوحید، ج۱، ص۶۲۴، دیوان الاصول لابی رشید سعیدبن محمد النیسابوری قاهره ۱۳۸۵/ ۱۹۶۵.
۵. جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ج۲، ص۲۹ـ۳۲، به قلم حسن محمد مکی عاملی، ج ۲، قم ۱۴۱۳.
۶. محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات، ج۱، ص۵۱، چاپ ابراهیم انصاری زنجانی خوئینی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
۷. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۸۲، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
۸. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۴۱، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
۹. مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۹ـ۴۰، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
۱۰. محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات، ج۱، ص۵۱ ـ۵۲ چاپ ابراهیم انصاری زنجانی خوئینی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳، که این نظریه اشعری را با دیدگاه توحیدی ناسازگار خوانده است.
۱۱. قاضی عبدالجباربن احمد، المختصر فی اصول الدین، ج۱، ص۱۶۹، در رسائل العدل و التوحید، چاپ محمد عماره، (قاهره) : دارالهلال، ۱۹۷۱.
۱۲. قاسم بن ابراهیم رسی، «کتاب اصول العدل و التوحید»، ج۱، ص۹۸ـ۹۹، در رسائل العدل و التوحید، چاپ محمد عماره، (قاهره) : دارالهلال، ۱۹۷۱.
۱۳. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «وحد»، چاپ محمد سید کیلانی، تهران (۱۳۳۲ ش).
۱۴. حسن بن عبداللّه عسکری، الفروق اللغویّه، ج۱، ص۱۱۴، چاپ حسام الدین قدسی، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۱۵. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۴۱، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
۱۶. مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۲، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
۱۷. محمدبن محمد ماتریدی، کتاب التوحید، ج۱، ص۲۳، چاپ فتح اللّه خلیف، استانبول ۱۹۷۹.
۱۸. محمدبن طیب باقلاّنی، الانصاف فیما یجب اعتقاده و لایجوز الجهل به، ج۱، ص۴۹ـ۵۰، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
۱۹. جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ج۲، ص۱۲ـ۱۳، به قلم حسن محمد مکی عاملی، قم ۱۴۱۳.
۲۰. قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسه، ج۱، ص۲۴۲، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
۲۱. محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات، ج۱، ص۵۱، چاپ ابراهیم انصاری زنجانی خوئینی، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
۲۲. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۴۱، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
۲۳. محمدبن طیب باقلاّنی، الانصاف فیما یجب اعتقاده و لایجوز الجهل به، ج۱، ص۴۹ـ۵۰، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
۲۴. محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۳۱، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
۲۵. مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۹، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
۲۶. ابن تیمیّه، التسعینیه، ج۳، ص۷۹۷، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۲۷. عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، ج۱، ص۱۶۹، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۲۸. ابن تیمیّه، التسعینیه، ج۳، ص۷۹۲، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۲۹. محمدبن عبدالکریم شهرستانی، نهایه الاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۹۰، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
۳۰. محمدبن عبدالکریم شهرستانی، نهایه الاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۵۴، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
۳۱. ابن تیمیّه، التسعینیه، ج۳، ص۷۵۱ که این عبارت را از ابن فورَک نقل کرده است، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۳۲. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۴۱، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
۳۳. قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسه، ج۱، ص۱۸۵، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
۳۴. علی بن حسین علم الهدی، شرح جمل العلم و العمل، ج۱، ص۷۸، چاپ یعقوب جعفری مراغی، (تهران) ۱۴۱۴.
۳۵. ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف فی الکلام، ج۱، ص۵۳، چاپ رضا استادی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
۳۶. محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۳۱، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
۳۷. محمدبن عمر فخررازی، الاربعین فی اصول الدین، ج۱، ص۳۱۲، چاپ احمد حجازی سقا، قاهره ۱۹۸۶.
۳۸. محمدبن عمر فخررازی، کتاب المحصَّل، ج۱، ص۴۵۲، چاپ حسین اتای، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۳۹. حسن بن یوسف علامه حلّی، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۹۴، چاپ محمد نجمی زنجانی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
۴۰. مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ج۱، ص۲۴۹، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۵.
۴۱. مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۱، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش، که توحید را نخستین مبحث از فصل تنزیهات ولی بلافاصله بعد از اثبات صانع قرار داده است.
۴۲. عبدالرحمان‌بن‌ احمد عضدالدين‌ ايجی، المواقف‌ فی علم‌ الكلام‌، ج۱، ص۲۷۸، بيروت‌: عالم‌ الكتب
۴۳. علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۹، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش، که به تبَع عضدالدین ایجی، مبحث توحید را در شمار تنزیهات و باتوجه به اهمیت موضوع در فصلی مستقل آورده است،
۴۴. جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ج۲، ص۹، به قلم حسن محمد مکی عاملی، قم ۱۴۱۳.
۴۵. محمدبن محمد ماتریدی، کتاب التوحید، ج۱، ص۴۹، چاپ فتح اللّه خلیف، استانبول ۱۹۷۹.
۴۶. مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، ج۱، ص۲۰۳ـ ۲۰۴، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰ ش.
۴۷. قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسه، ج۱، ص۱۸۵، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
۴۸. مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۴، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
۴۹. محمدبن حسن طوسی، کتاب تمهیدالاصول فی علم الکلام، ج۱، ص۹۳، چاپ عبدالمحسن مشکوه الدینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۵۰. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۶۷ـ ۳۲۸ مشتمل بر چهارده دلیل، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
۵۱. مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۲ـ ۳۸ مشتمل بر ده دلیل، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
۵۲. حسن بن یوسف علامه حلّی، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۵۹، چاپ محمد نجمی زنجانی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
۵۳. حسن بن یوسف علامه حلّی، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۹۴ـ۹۵ باتوجه به شرح، چاپ محمد نجمی زنجانی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
۵۴. عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، ج۱، ص۱۹۶ـ۱۹۷، که این استدلال را رد کرده است، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۵۵. محمدبن عبدالکریم شهرستانی، نهایه الاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۹۰ـ۹۱، چاپ آلفرد گیوم، قاهره.
۵۶. محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۳۲، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
۵۷. محمدبن عمر فخررازی، الاربعین فی اصول الدین، ج۱، ص۳۱۲، چاپ احمد حجازی سقا، قاهره ۱۹۸۶.
۵۸. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۲۹۱، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
۵۹. مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ج۱، ص۲۴۹ـ ۲۵۰، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۵.
۶۰. مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، ج۱، ص۲۰۴، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰ ش.
۶۱. مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۲ـ۳۳، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
۶۲. علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۹ـ ۴۰، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
۶۳. عبدالرزاق بن علی لاهیجی، گوهر مراد، ج۱، ص۲۳۵، چاپ زین العابدین قربانی لاهیجی، تهران ۱۳۷۲ ش.
۶۴. جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ج۲، ص۱۴، به قلم حسن محمد مکی عاملی، قم ۱۴۱۳.
۶۵. عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۶۷، بیروت: عالم الکتب.
۶۶. عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۲۷۸، بیروت: عالم الکتب.
۶۷. علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۳، ص۹۷ـ۹۹، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
۶۸. علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۴۰ـ۴۱، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/ ۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰ ش.
۶۹. جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ج۲، ص۱۱، به قلم حسن محمد مکی عاملی، قم ۱۴۱۳.
۷۰. جعفر سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ج۲، ص۱۵ـ۲۰، به قلم حسن محمد مکی عاملی، قم ۱۴۱۳.
۷۱. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۵۰ـ۲۷۵، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
۷۲. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۳۱۴ـ ۳۱۸، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
۷۳. علی بن حسین علم الهدی، شرح جمل العلم و العمل، ج۱، ص۷۹، چاپ یعقوب جعفری مراغی، (تهران) ۱۴۱۴.
۷۴. ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف فی الکلام، ج۱، ص۵۳ ـ۵۴، چاپ رضا استادی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
۷۵. عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، ج۱، ص۱۹۵ـ۱۹۶، که این دلیل را نقض کرده است، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۷۶. مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۵، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
۷۷. عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۲۷۸ـ ۲۷۹، که از ترجیح بلامرجّح سخن گفته است، بیروت: عالم الکتب.
۷۸. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۳۲۴ـ ۳۲۵، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
۷۹. محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۳۳، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
۸۰. مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۸، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
۸۱. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۳۲۶ـ ۳۲۷، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
۸۲. مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۷ـ ۳۸، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
۸۳. عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، ج۱، ص۱۹۸، که آن را نقل و نقد کرده است، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۸۴. محمدبن محمد ماتریدی، کتاب التوحید، ج۱، ص۲۱ـ۲۲، چاپ فتح اللّه خلیف، استانبول ۱۹۷۹.
۸۵. عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، ج۱، ص۱۹۷، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۸۶. محمودبن مسعود قطب الدین شیرازی، دره التاج، بخش۱، ص۸۲۱ ـ۸۲۴، چاپ محمد مشکوه، تهران ۱۳۶۹ ش.
۸۷. محمدبن محمد ماتریدی، کتاب التوحید، ج۱، ص۲۰، به تعبیر او «اصطلاح»، چاپ فتح اللّه خلیف، استانبول ۱۹۷۹.
۸۸. حسن بن یوسف علامه حلّی، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۹۷، چاپ محمد نجمی زنجانی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
۸۹. مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ج۱، ص۲۵۱، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۵.
۹۰. عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، ج۱، ص۲۰۳، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۹۱. محمدبن محمد ماتریدی، کتاب التوحید، ج۱، ص۱۹، چاپ فتح اللّه خلیف، استانبول ۱۹۷۹.
۹۲. محمدبن طیب باقلاّنی، الانصاف فیما یجب اعتقاده و لایجوز الجهل به، ج۱، ص۵۰، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶.
۹۳. قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسه، ج۱، ص۱۹۰، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
۹۴. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۹۵، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
۹۵. قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۳۲۸، چاپ محمدمصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵.
۹۶. ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف فی الکلام، ج۱، ص۵۷، چاپ رضا استادی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
۹۷. عبدالرحمان بن مأمون متولی شافعی، الغنیه فی اصول الدین، ج۱، ص۶۷ـ۷۰، چاپ عمادالدین احمد حیدر، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۷.
۹۸. محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۳۴ـ۱۳۵، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
۹۹. حسن بن یوسف علامه حلّی، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۹۷، چاپ محمد نجمی زنجانی، (قم) ۱۳۶۳ ش.
۱۰۰. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۲۹۱، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
۱۰۱. مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ج۱، ص۲۵۱، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۵.
۱۰۲. مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، ج۱، ص۲۰۳، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰ ش.
۱۰۳. مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه، ج۱، ص۲۰۵، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰ ش.
۱۰۴. مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۸، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ۱۳۷۱ ش.
۱۰۵. محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۱، ص۱۳۴ـ۱۳۵، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
۱۰۶. عبدالملک بن عبداللّه امام الحرمین، الشامل فی اصول الدین، ج۱، ص۲۰۳، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۱۰۷. ابن تیمیّه، التسعینیه، ج۳، ص۷۴۸، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۱۰۸. ابن تیمیّه، التسعینیه، ج۳، ص۷۹۷، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۱۰۹. ابن تیمیّه، التسعینیه، ج۳، ص۷۹۹، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۱۱۰. ابن تیمیّه، التسعینیه، ج۳، ص۸۰۱ ـ۸۰۲، چاپ محمدبن ابراهیم عجلان، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۱۱۱. دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد، ویرایش جان ال اسپوزیتو، ذیل واژه توحید، نیویورک ۱۹۹۵ (توسط تامارا سوون).



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «توحید در کلام»، شماره۵۰۵۲.    



جعبه ابزار