• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حسبه در عثمانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حسبه در عثمانی، به سیر تاریخی حسبه و زمان تاسیس سازمان حسبه در دوره حکومت عثمانی، می‌پردازد.




براساس گزارش‌های تاریخی یا با استناد به پاره‌ای رفتارها و روش‌ها ، برخی بر آن‌اند که سازمان حسبه در دوره امویان
[۱] سهام مصطفی ابوزید، الحسبة فی مصر الأسلامیة من‌الفتح العربی الی نهایة العصر المملوکی، ج۱، ص۶۳، (قاهره) ۱۹۸۶.
یا دوره عمربن خطّاب
[۲] احمدبن علی قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشا، ج۵، ص۴۵۲، قاهره ۱۳۳۱ـ ۱۳۳۸/ ۱۹۱۳ـ ۱۹۲۰، چاپ افست ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
و یا حتی در عصر خود پیامبر
[۳] محمد عبدالحی‌بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومةالنبویة، ج۱، ص۲۸۴ـ۲۸۵، المسمی التراتیب الاداریة، بیروت: دارالکتاب العربی.
تأسیس شده است



اما به گمان قوی این سازمان در دوره آغازین خلافت عباسی پدید آمده است، همچنان که اطلاق واژه حسبه بر اداره امور بازار نیز از اوایل دوره عباسی و اواخر دوره اموی فراتر نمی‌رود؛ چه، در دوره اموی عمدتاً از اصطلاحات عامل‌السوق و صاحب‌السوق استفاده شده‌ است
[۴] ابن‌عبدالحكم، كتاب فتوح مصر و اخبارها، ص ۲۱۰، چاپ محمد حجیرى، بیروت ۱۴۲۰/ ۲۰۰۰.
[۵] محمدبن حسن فتال نیشابوری، روضةالواعظین، ج۱، ص۲۸۸، نجف ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.


۲.۱ - شواهد تاریخی این قول


شواهد تاریخی وجود محتسبان را در کوفه و بغداد در عصر منصور (حک: ۱۳۶ـ۱۵۸) تأیید می‌کنند.
[۶] ابن‌سعد، طبقات (بیروت)، ج۷، ص۲۵۶.
[۷] خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی یا تاریخ مدینة السلام، ج۱۲، ص۲۴۴.
[۸] سمعانی، الانساب، ج۱، ص۹۲ـ۹۳.

به‌علاوه آنچه گمان ایجاد نظام حسبه را در عصر منصور قوّت می‌بخشد، موقعیت برتر پایتختِ تازه‌ تأسیس عباسیان است.
بغداد، که در قلب سرزمین‌های اسلامی جای داشت، با راه‌های آبی و خاکی و با شهرسازی نو، در اندک مدتی مرکز بزرگ تجارت شد و طبیعتآ چنین شهری برای نظارت بر بازارها نیاز به سازمانی کارآمد و قدرتمند داشت، لذا سازمان حسبه می‌توانست با تکیه بر تجارب عصر اموی در نظارت بر بازارها خاصه نظام دیوانی زمان هشام‌بن عبدالملک
[۱۰] مسعودی، مروج (بیروت)، ج۴، ص۴۷ـ۴۸.
و نیز دستورالعمل‌های شرعی به یادگار مانده از صدر اسلام ، این وظیفه حساس را در عرصه اقتصادی و، با گسترش این سازمان، در حوزه دینی و اخلاقی برعهده گیرد.

۲.۲ - سرزمینهای غربی اسلامی


در سرزمین‌های غربی اسلامی سازمان حسبه مدتی پس از استقرار مسلمانان و براساس الگوهای شرقی ، کار خود را آغاز کرد.
ابتدا وظایف محتسب برعهده والیان و صاحب شرطه بود و پس از چندی قاضیان عهده‌دار این منصب شدند.
در افریقیه اولین محتسب سَحنون (متوفی ۲۴۰)، فقیه برجسته مالکی قَیروان ، بود که در حکومت محمدبن اغلب (۲۲۶ـ۲۴۳) به مقام قضا رسید و در ۲۳۴، هم زمان ، منصب حسبه را نیز پذیرفت.
او اولین قاضی بود که سرپرست حسبه بازار شد و پیش از او این وظیفه برعهده والیان بود.
[۱۱] عبدالرحمان‌بن محمد دباغ، معالم الایمان فی معرفة اهل القیروان، ج۲، ص۸۷، اکمله و علّق علیه ابوالفضل‌بن عیسی تنوخی، ج ۲، چاپ محمد احمدی ابوالنور و محمد ماضور، قاهره (۱۹۷۲)، چاپ افست تونس.

در اندلس نهاد حسبه از دوره هشام‌بن عبدالرحمان (حک: ۱۷۲ـ۱۸۰) پدید آمد، هشام، فُطَیس‌بن سلیمان (متوفی ح۲۰۵) را سرپرست بازار کرد.
[۱۲] ابن‌ابّار، کتاب الحُلةالسیراء، ج۲، ص۳۶۵، چاپ حسین مؤنس، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴.

در غرب اسلامی‌ تا قرنها از مصطلحات خِطّة السوق ، ولایةالسوق ، احکام‌السوق و صاحب‌السوق به جای حسبه و محتسب استفاده می‌شد.
ابن‌بَشکُوال که در قرن ششم می‌زیست، در شرح حال محتسبی به نام ابن‌مَشّاط رُعَینی قُرطبی (متوفی ۳۹۷) می‌گوید: «او به احکام حسبه گماشته شد که نزد ما ولایةالسوق نامیده می‌شد».



درباره منشأ نهاد حسبه، برخی آن را برگرفته از سازمان‌های مشابه رومی و ساسانی و عده‌ای آن را دارای اصل اسلامی می‌دانند
[۱۳] سهام مصطفی ابوزید، الحسبة فی مصر الأسلامیة من‌الفتح العربی الی نهایة العصر المملوکی، ج۱، ص۴۹ـ۵۳، (قاهره) ۱۹۸۶.
[۱۴] حسام قوام سامرائى، المؤسسات الاداریة فى الدّولة العباسیة، ص۳۰۶ـ ۳۰۷، دمشق ۱۳۹۱/۱۹۷۱.

چه حسبه را سازمانی اصیل و چه برگرفته از نظام‌های دیگر بدانیم، تحول و گسترش آن کار مسلمانان و حاصل ناگزیر توسعه نظام دیوان‌سالاری بوده است.
با این همه، حسبه و محتسب همواره وضع یکسانی نداشته‌اند و تحت‌تأثیر جریان‌های سیاسی و اجتماعی و دخالت‌های فردی و قابلیت‌های محتسب، کارکرد نهاد حسبه نیز دستخوش دگرگونی‌هایی می‌شده است.
این دگرگونی‌ها و تحولات کمابیش از طریق مطالعه سرگذشت و رفتار محتسبان ــ در حدّی که در منابع بدانها اشاره شده ــ قابل ردیابی است.
در دوره اول خلافت عباسی، در زمان مهدی (حک: ۱۵۸ـ۱۶۹) نیز، همچون عهد منصور، بغداد محتسبانی داشت که گاه، با حفظ سمت، عهده‌دار وظایف دیگر نیز می‌شدند.

۳.۱ - در دوره هارون


در دوره هارون (حک: ۱۷۰ـ۱۹۳)، شخصی در جرجان لقب محتسب داشت و شخص دیگری در اسکندریه .
[۱۶] ابوالعرب تمیمی، کتاب المِحَن، ج۱، ص۳۷۱، چاپ یحیی وهیب جبوری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
[۱۷] حمزه‌بن یوسف سهمی، تاریخ جرجان، ج۱، ص۲۲۹، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.

اگر این لقب حاکی از سمت اداری آنان باشد، قرینه خوبی برای گسترش سریع حسبه در دوره اول عباسی در سرزمین‌های اسلامی است.
احتمالاً باتوجه به برخوردهایی که در ماجرای محنت از زمان مأمون تا واثق با مخالفان خلق قرآن صورت می‌پذیرفت یا در رفتارهای خشن متوکل با ذمّیان، نقش محتسبان که مجریان این تصمیمات و برخوردها بودند، جدّی‌تر هم شده بوده است.
[۱۹] عبدالرحمان‌بن ابی‌بکر سیوطی، تاریخ‌الخلفاء، ج۱، ص۳۰۸، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قم ۱۳۷۰ش.
[۲۰] عبدالرحمان‌بن ابی‌بکر سیوطی، تاریخ‌الخلفاء، ج۱، ص۳۳۵، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قم ۱۳۷۰ش.
[۲۱] عبدالرحمان‌بن ابی‌بکر سیوطی، تاریخ‌الخلفاء، ج۱، ص۳۴۰ـ۳۴۱، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قم ۱۳۷۰ش.




با قدرت یافتن ترکان در دستگاه خلافت و بروز کشمکش‌های سیاسی در بغداد، از نفوذ و اعتبار محتسبان کاسته شد و گاه افرادی به‌عنوان محتسب برگزیده شدند که به جهل و نادانی شهره بودند.
[۲۲] ابن‌شاکر کتبی، فوات‌الوفیات، ج۲، ص۴۳۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴.

برخلاف این دوره، در زمان معتضد (حک: ۲۷۹ـ۲۸۹) حسبه اهمیت یافت و محتسب مجری فرمان‌های خلیفه پر هیبت و خون‌ریز شد.
در این زمان از محتسبی در بغداد گزارش شده‌است که حتی‌از شکستن خمره‌های شراب خلیفه ابایی نداشت.
[۲۳] ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱۱، ص۸۹.
[۲۴] ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱۴، ص۷۶.

حسبه‌ در دوره مقتدر (حک: ۲۹۵ـ۳۲۰) دستخوش مطامع سیاسی شد و افراد نالایق و غیر محبوب به این سمت گماشته شدند.
[۲۶] ابن‌طقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، ج۱، ص۲۶۲، چاپ ممدوح حسن محمد، ظاهر (۱۹۹۹).

از دوره امیرالامرایی نیز حسبت افراد لاابالی و فریب‌کار گزارش شده است.
[۲۷] محمدبن یحیی صولی، اخبار الراضی باللّه و المتّقی للّه من کتاب الاوراق، ج۱، ص۱۴۸، چاپ هیورث دن، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.




یکی از پیامدهای شکوفایی تجارت در دوره عباسیان، شکل‌گیری طبقه‌ای از تاجران بزرگ و رواج پدیده رباخواری در میان مسلمانان بود.
این دسته از تاجران با اعیان و اشراف و صاحب‌منصبان زد و بند داشتند و محتسبان توانایی نظارت و حسبت بر آنان را نداشتند.
[۲۸] محسن‌بن علی تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، ج۸، ص۴۱، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۳۹۱ـ۱۳۹۳/۱۹۷۲ـ۱۹۷۳.
[۲۹] ابن مسکویه، تجارب الامم، ج۵، ص۳۰۰.
[۳۰] ابن‌اخوه، کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة، ج۱، ص۱۲۳، چاپ محمد محمود شعبان و صدیق احمد عیسی مطیعی، مصر ۱۹۷۶.



 
۱. سهام مصطفی ابوزید، الحسبة فی مصر الأسلامیة من‌الفتح العربی الی نهایة العصر المملوکی، ج۱، ص۶۳، (قاهره) ۱۹۸۶.
۲. احمدبن علی قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشا، ج۵، ص۴۵۲، قاهره ۱۳۳۱ـ ۱۳۳۸/ ۱۹۱۳ـ ۱۹۲۰، چاپ افست ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
۳. محمد عبدالحی‌بن عبدالکبیر کتانی، نظام الحکومةالنبویة، ج۱، ص۲۸۴ـ۲۸۵، المسمی التراتیب الاداریة، بیروت: دارالکتاب العربی.
۴. ابن‌عبدالحكم، كتاب فتوح مصر و اخبارها، ص ۲۱۰، چاپ محمد حجیرى، بیروت ۱۴۲۰/ ۲۰۰۰.
۵. محمدبن حسن فتال نیشابوری، روضةالواعظین، ج۱، ص۲۸۸، نجف ۱۳۸۶/ ۱۹۶۶، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش.
۶. ابن‌سعد، طبقات (بیروت)، ج۷، ص۲۵۶.
۷. خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی یا تاریخ مدینة السلام، ج۱۲، ص۲۴۴.
۸. سمعانی، الانساب، ج۱، ص۹۲ـ۹۳.
۹. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۷، ص۲۰۳.    
۱۰. مسعودی، مروج (بیروت)، ج۴، ص۴۷ـ۴۸.
۱۱. عبدالرحمان‌بن محمد دباغ، معالم الایمان فی معرفة اهل القیروان، ج۲، ص۸۷، اکمله و علّق علیه ابوالفضل‌بن عیسی تنوخی، ج ۲، چاپ محمد احمدی ابوالنور و محمد ماضور، قاهره (۱۹۷۲)، چاپ افست تونس.
۱۲. ابن‌ابّار، کتاب الحُلةالسیراء، ج۲، ص۳۶۵، چاپ حسین مؤنس، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴.
۱۳. سهام مصطفی ابوزید، الحسبة فی مصر الأسلامیة من‌الفتح العربی الی نهایة العصر المملوکی، ج۱، ص۴۹ـ۵۳، (قاهره) ۱۹۸۶.
۱۴. حسام قوام سامرائى، المؤسسات الاداریة فى الدّولة العباسیة، ص۳۰۶ـ ۳۰۷، دمشق ۱۳۹۱/۱۹۷۱.
۱۵. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۸، ص۱۴۸.    
۱۶. ابوالعرب تمیمی، کتاب المِحَن، ج۱، ص۳۷۱، چاپ یحیی وهیب جبوری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۷. حمزه‌بن یوسف سهمی، تاریخ جرجان، ج۱، ص۲۲۹، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۱۸. طبری، تاریخ (بیروت)، ج۹، ص۱۷۱۱۷۲.    
۱۹. عبدالرحمان‌بن ابی‌بکر سیوطی، تاریخ‌الخلفاء، ج۱، ص۳۰۸، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قم ۱۳۷۰ش.
۲۰. عبدالرحمان‌بن ابی‌بکر سیوطی، تاریخ‌الخلفاء، ج۱، ص۳۳۵، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قم ۱۳۷۰ش.
۲۱. عبدالرحمان‌بن ابی‌بکر سیوطی، تاریخ‌الخلفاء، ج۱، ص۳۴۰ـ۳۴۱، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، قم ۱۳۷۰ش.
۲۲. ابن‌شاکر کتبی، فوات‌الوفیات، ج۲، ص۴۳۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۷۴.
۲۳. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱۱، ص۸۹.
۲۴. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱۴، ص۷۶.
۲۵. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۲۲۴۲۲۵.    
۲۶. ابن‌طقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، ج۱، ص۲۶۲، چاپ ممدوح حسن محمد، ظاهر (۱۹۹۹).
۲۷. محمدبن یحیی صولی، اخبار الراضی باللّه و المتّقی للّه من کتاب الاوراق، ج۱، ص۱۴۸، چاپ هیورث دن، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
۲۸. محسن‌بن علی تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، ج۸، ص۴۱، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۳۹۱ـ۱۳۹۳/۱۹۷۲ـ۱۹۷۳.
۲۹. ابن مسکویه، تجارب الامم، ج۵، ص۳۰۰.
۳۰. ابن‌اخوه، کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة، ج۱، ص۱۲۳، چاپ محمد محمود شعبان و صدیق احمد عیسی مطیعی، مصر ۱۹۷۶.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حسبه»، شماره۶۱۱۶.    



جعبه ابزار