حفظ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حفظ در دو معنا استعمال شده است.از
حفظ به معنای نخست به مناسبت در بابهایی نظیر
جهاد،
ودیعه،
اطعمه و
اشربه و
حدود سخن گفتهاند.
۱-
مراقبت و نگهداری کردن از کسی یا چیزی.
۲-به یاد سپردن.
حفظ به معنای نخست عبارت است از
نگهداری و
محافظت کردن از کسی یا چیزی به منظور
دفاع از آن یا جلوگیری از وارد آمدن
آسیب به آن.
حکم حفظ و نیز چگونگی آن بر حسب متعلق
حفظ، از قبیل
جان،
آبرو،
مال و
امانت، متفاوت است.
حفظ جانِ خود و هر مسلمانی،
واجب و در معرض هلاکت قرار دادن آن، همچنین تعرض به جان
انسان محترم،
حرام است. از این رو،
دفاع از جان خود در برابر مهاجم،
جایز، بلکه در صورت انحصار
حفظ جان به دفاع، واجب است. همچنین است دفاع از جان مؤمنی دیگر، هر چند برخی در
وجوب آن اشکال کردهاند.
حفظ جان به لحاظ اهمیت آن در صورت تزاحم با دیگر
واجبات یا
ارتکاب محرّمات، بر آنها مقدم میشود؛ از این رو، خوردن
مردار در حال
اضطرار برای
حفظ جان،
واجب است؛
چنان که به جهت
حفظ جان، خوردن غذای دیگری در حال اضطرار، حتّی بدون
اذن وی- در صورت عدم امکان اذن
- و نیز اظهار
کفر با
اعتقاد قلبی به
اسلام، در حال
تقیهجایز است.
آبرو و
ناموس آدمی همچون جان او از
حرمت ویژهای برخوردار است. از این رو
حفظ آن در برابر تعرض کننده به آن،
واجب است؛ خواه نسبت به آبروی خود
انسان باشد
یا آبروی
مسلمانی دیگر.
دفاع از مال در برابر
مهاجم جایز،
بلکه بنابر دیدگاه برخی، در صورت
غلبه ظن به
سلامت جان،
واجب است.
حفظ مالی که نزد کسی به
امانت گذاشته شده، واجب و کوتاهی در نگهداری آن
حرام و
ضمان آور است.
دفاع از
اسلام در برابر دشمنی که اساس آن را تهدید میکند واجب است.
از
حفظ به معنای دوم (یادسپاری) در بابهای
اجتهاد و
تقلید،
صلات و
قضاء سخن گفتهاند.
کسی که
حمد و
سوره را به یاد ندارد میتواند از روی
قرآن بخواند. در اینکه از رو خواندن
قرائت در
نمازهای واجب برای کسی که آن را از
حفظ دارد
جایز است یا نه، اختلاف است.
چنانچه
امام در رکعات
نماز شک کند، به مأمومی که آن را به یاد دارد رجوع میکند و به
شک خود اعتنا نمینماید همچنین است اگر
مأموم شک کند.
حفظ کردن قرآن و تحمّل مشقت جهت آن،
مستحب است
و با
نذر واجب میشود.
بنابر قول برخی، از شرایط
قاضی،
غلبه حفظ است؛ بدین معنا که فراموشی بر او چیرگی نداشته باشد. با
غلبه فراموشی در کسی نصب او به عنوان قاضی صحیح نیست.
برخی
غلبه حفظ را از شرایط
مرجع تقلید نیز بر شمردهاند.
در نتیجه تقلید از مرجع
تقلید فاقد شرط یاد شده صحیح نیست.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۳۱۶-۳۱۷.