• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم غنیمت (خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



غنیمت، آنچه با قهر و غلبه و جنگیدن از کفّار به دست می‌آید و مطلق فواید به دست آمده است.



در کلمات فقها غنیمت در دو معنای خاص و عام به کار رفته است. معنای خاص آن عبارت است ازآنچه مجاهدان با قهر و غلبه و جنگیدن از کفار حربی به چنگ می‌آورند و معنای عام آن عبارت است از مطلق فوایدی که به دست می‌آید؛ خواه با کار و تجارت یا حیازت یا نبرد با کفار حربی یا غیر آنها. موضوع سخن در این نوشتار، غنیمت به معنای نخست است.


مباحث مربوط به غنیمت به معنای دوم در عنوان « خمس » آمده است.


غنیمت شامل همه اموال کفار حربی؛ اعم از منقول و غیر منقول می‌شود.
به قول اکثر فقها، در جنگ با باغیان (خروج کنندگان بر امام معصوم علیه‌السّلام) آن مقدار از اموال موجود در دستشان در میدان جنگ که به چنگ سپاهیان حق می‌افتد، غنیمت به شمار می‌رود. فدیه و وجه المصالحه‌ای که مشرکان می‌دهند نیز غنیمت محسوب می‌گردد
[۲] کشف الغطاء، ج۴، ص۱۹۸.

آیا اموال کافرانی که در پی بیم از سپاهیان اسلام و پا به فرار گذاشتن بر جای می‌گذارند و رزمندگان اسلام به آنها دست می‌یابند، غنیمت محسوب می‌شود؟ برخی آن را غنیمت دانسته‌اند؛

۳.۱ - انفال

لیکن برخی دیگر آن را فی‌ء و از انفال دانسته‌اند که از آنِ رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله و پس از ایشان از آنِ ائمه علیهم‌السّلام است؛ چنان که اموال غیر منقولی که بدون جنگیدن به دست رزمندگان اسلام می‌افتد نیز فی‌ء و از انفال است.
آیا اموالی که در جنگ بدون اذن امام علیه‌السّلام از کفّار حربی به چنگ مسلمانان می‌افتد غنیمت به شمار می‌آید یا از انفال است؟ مشهور آن را از انفال می‌دانند.
[۹] کشف الغطاء، ج۴، ص۱۹۸.

مالی که کافر حربی آن را از مسلمان یا کسی که مالش محترم است، مانند ذمّی ، غصب کرده و به دست سپاهیان اسلام افتاده است، غنیمت به شمار نمی‌رود؛ بلکه باید به مالکش بر گردد.
[۱۱] مصباح‌الفقیه، ج۱۴، ص۱۰.



از احکام عنوان یاد شده در باب خمس و جهاد سخن گفته‌اند.

۴.۱ - در خمس

از اموالی که خمس به آنها تعلق می‌گیرد، غنایم جنگی است.

۴.۲ - در جهاد

مباحث مربوط به غنیمت در باب جهاد در سه محور اقسام، چگونگی تقسیم و احکام غنیمت ارائه می‌شود.

۴.۲.۱ - اقسام

غنیمت سه گونه است: مال منقول ؛ مال غیر منقول و اسیران همچون زنان و کودکان.
اموال منقول: این نوع از غنایم دو گونه است: یا تملک آن برای مسلمان صحیح است و یا صحیح نیست. نوع نخست، بدون شک غنیمت محسوب و میان مجاهدان تقسیم می‌شود. نوع دوم بدون شک غنیمت به شمار نمی‌رود، مانند شراب و خوک . آنچه از نوع خوک است باید نابود گردد و آنچه از نوع شراب می‌باشد جایز است آن را برای فایده حلالش از قبیل تبدیل آن به سرکه نگه دارند.اموال غیر منقول: زمینهایی که در حال فتح و پیروزی سپاهیان اسلام آباد بوده و به دست آنان افتاده است، از آنِ همه مسلمانان تا روز قیامت است و اختصاص به احدی ندارد.
به قول مشهور، در این نوع غنیمت نیز خمس واجب است؛ بلکه بر آن ادعای اجماع شده است. البته در خمس پرداختی اختلاف است که آیا از حاصل زمین، جدا و پرداخت می‌شود یا از خود زمین و یا حاکم اسلامی مخیر میان آن دو است. برخی، خمس را در اموال غیر منقول واجب ندانسته‌اند.
[۲۴] مستند العروة (الخمس)، ص۱۴.

اسیران: مراد کافران و کودکان آنان اند که در جنگ اسیر می‌شوند و به محض اسارت از آزاد بودن خارج گشته و برده و جزء غنایم به شمار می‌روند. اخراج خمس این نوع غنیمت نیز واجب است.

۴.۲.۲ - چگونگی تقسیم

پیش از تقسیم غنایم میان مجاهدان، چیزهایی باید از آن خارج شود که به ترتیب عبارت‌اند از:
آنچه امام علیه‌السّلام شرط و تعهد کرده که از غنیمت به اشخاص بپردازد، از قبیل دستمزدهایی که روی مصالحی برای برخی رزمندگان قرار داده است، مانند آنان که راه ورود به دژ دشمن را نشان داده‌اند و یا منطقه جنگی و گذرگاههای مخفی را شناسایی کرده‌اند، و نیز سَلَب که برای کشنده دشمن تعیین کرده است.
هزینه‌های نگهداری، جابه جایی و تقسیم غنایم و مانند آنها.
رَضخ که به زنان، بردگان و کافران، در صورت شرکت آنان در جنگ به اذن امام علیه‌السّلام داده می‌شود. اینان جز «رضخ» سهمی از غنیمت ندارند.
غنایم ممتاز، همچون لباس فاخر، شمشیر گران بها و مرکب راهوار، که امام علیه‌السّلام آنها را بر می‌گزیند.
خمس: بنابر آنچه از برخی نقل شده، خمس قبل از اخراج دستمزدها، سلب ، رضخ و هزینه ها واجب است و پرداخت می‌شود؛ لیکن دیدگاه مشهور، پرداخت خمس بعد از اخراج آنها از غنیمت است
[۳۳] غایة المرام، ج۱، ص۵۲۲.
بعضی گفته‌اند:خمس قبل از رضخ و بعد از دستمزدها، سلب و هزینه‌ها خارج می‌شود
[۳۴] حاشیة شرائع الاسلام، ص۳۱۳.

پس از اخراج خمس، باقی مانده غنایم میان رزمندگان و کسانی که در جبهه جنگ حضور یافته‌اند هرچند نجنگیده باشند، حتی کودکانی که بعد از غنیمت گرفتن و قبل از تقسیم آن متولد شده‌اند و نیز کسانی که پیش از تقسیم غنایم به عنوان نیروی کمکی به رزمندگان پیوسته‌اند تقسیم می‌شود.
چگونگی تقسیم غنایم بنابر قول مشهور آن است که پیاده یک سهم و سواره دو سهم می‌برد. مراد از پیاده اعم از بی مرکب و دارای مرکبی جز اسب همچون الاغ و قاطر است. به دارنده دو اسب یا بیشتر سه سهم داده می‌شود. در قرار دادن سهم برای اسبها صرف حضور در جبهه نبرد کفایت می‌کند؛ هرچند از آنها استفاده نشده باشد.
برخی گفته‌اند: اسبهای غیر قابل استفاده در جنگ، از قبیل اسبهای پیر، لاغر و ناتوان و نیز کره اسبهایی که توانایی سواری دادن ندارند، سهمی از غنیمت نمی‌برند؛ لیکن برخی دیگر، برای این نوع اسبان نیز سهم قائل شده‌اند؛ زیرا اینها مصداق «اسب» هستند.
[۳۷] غایة المرام، ج۱، ص۵۲۵.

اسب غصبی سهمی از غنیمت نمی‌برد، مگر آنکه صاحب آن از رزمندگان باشد، که سهم اسب به او داده می‌شود.
سهم اسب کرایه داده شده و یا عاریه گرفته شده برای جنگ، از آنِ رزمنده است نه عاریه و کرایه دهنده.

۴.۲.۳ - دیگر احکام

بهتر است غنایم در همان جبهه نبرد تقسیم شود و تأخیر قسمت بدون عذر کراهت دارد.
[۴۳] مهذب الاحکام، ج۱۵، ص۱۶۶.

آیا غنایم به محض به چنگ آوردن از کافر به ملک مشاع مستحقان آن در می‌آید یا تملک آن متوقف بر قسمت غنیمت و جدا کردن سهم هر یک از مستحقان است؟ مسئله اختلافی است. قول دوم به مشهور نسبت داده شده است.
[۴۵] مفتاح الکرامة، ج۷، ص۴۶-۴۷.

چنانچه در میان غنایم اموالی باشد که زکات به آنها تعلّق می‌گیرد، وجوب زکات منوط به گذشت سال است؛ لیکن در اینکه مبدأ سال زمان به غنیمت گرفتن اموال است یا زمان قسمت، اختلاف است. بنابر قول مشهور که تملّک را از زمان قسمت می‌دانند، مبدأ سال ، زمان قسمت خواهد بود، بر خلاف قول دیگر
[۴۷] مفتاح الکرامة، ج۷، ص۴۶-۴۷.

هر گونه تصرف در غنیمت پیش از تقسیم آن جز برای امام علیه‌السّلام جایز نیست؛ لیکن استفاده از آن در حدّ نیاز و ضرورت، مانند تأمین غذای سپاهیان و علوفه چارپایان به قول مشهور جایز است.
[۴۸] شرح تبصرة المتعلمین، ج۴، ص۴۱۶.
[۴۹] خویی، منهاج االصالحین، ج۱، ص۳۷۹.
بلکه بر آن ادعای اجماع شده است.
[۵۰] تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۱۲۳.

مباحات اصلی دار‌الحرب همچون حیوانات وحشی و درختان جنگلی، غنیمت به شمار نمی‌روند و تملّک آنها برای هر مسلمانی جایز است.
چنانچه دارالحرب اموالی مجهول المالک داشته باشد که معلوم نباشد مال مسلمان است یا کافر، مانند خیمه و اسلحه ، حکم لقطه بر آن جاری می‌گردد. از برخی قدما نقل شده که یک سال تعریف می‌شود. چنانچه صاحبش پیدا نشود، به غنیمت ملحق می‌گردد.
بنابر قول جمعی از فقها، بر کسی که غنیمتی را دزدیده است، حد جاری نمی‌شود. جمعی دیگر تفصیل داده و گفته‌اند:اگر دزد سهمی از غنیمت داشته باشد و مقدار به سرقت رفته بیش از سهمش باشد و یا اصلا سهمی از غنیمت نداشته باشد، با فراهم بودن شرایط ثبوت حد ، حد بر او جاری می‌شود. این قول به اکثر فقها نسبت داده شده است.
[۵۶] منتهی المطلب، ج۱۴، ص۱۹۵.



۱. الروضة البهیة، ج۲، ص۶۵.    
۲. کشف الغطاء، ج۴، ص۱۹۸.
۳. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴۷.    
۴. تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۱۱۹-۱۲۰.    
۵. جامع المقاصد، ج۳، ص۴۰۱.    
۶. المبسوط، ج۲، ص۶۴.    
۷. تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۱۱۹.    
۸. الروضة البهیة، ج۲، ص۶۵.    
۹. کشف الغطاء، ج۴، ص۱۹۸.
۱۰. جواهرالکلام، ج۱۶، ص۱۲۶-۱۲۸.    
۱۱. مصباح‌الفقیه، ج۱۴، ص۱۰.
۱۲. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴۷.    
۱۳. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴۷.    
۱۴. جامع المقاصد، ج۳، ص۴۰۱.    
۱۵. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۵۶-۱۵۷.    
۱۶. جواهر الکلام، ج۱۶، ص۶.    
۱۷. مستمسک العروة، ج۹، ص۴۴۴.    
۱۸. تحریر الاحکام، ج۴، ص۴۸۲.    
۱۹. الوسیلة، ص۲۰۲.    
۲۰. المبسوط، ج۲، ص۲۸.    
۲۱. قواعدالاحکام، ج۱، ص۴۹۲.    
۲۲. شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۴۵.    
۲۳. الحدائق الناضرة، ج۱۲، ص۳۲۴-۳۲۷.    
۲۴. مستند العروة (الخمس)، ص۱۴.
۲۵. المبسوط، ج۲، ص۶۹.    
۲۶. ارشاد الاذهان، ج۱، ص۳۴۶.    
۲۷. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۵۶-۱۵۷.    
۲۸. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۸۶.    
۲۹. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۹۱.    
۳۰. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۹۱.    
۳۱. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۹۵.    
۳۲. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۹۷.    
۳۳. غایة المرام، ج۱، ص۵۲۲.
۳۴. حاشیة شرائع الاسلام، ص۳۱۳.
۳۵. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۹۸-۱۹۹.    
۳۶. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۰۱-۲۰۳.    
۳۷. غایة المرام، ج۱، ص۵۲۵.
۳۸. مسالک الافهام، ج۳، ص۶۲.    
۳۹. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۰۵-۲۰۶.    
۴۰. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۰۶-۲۰۷.    
۴۱. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۰۸.    
۴۲. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۱۲-۲۱۳.    
۴۳. مهذب الاحکام، ج۱۵، ص۱۶۶.
۴۴. مسالک الافهام، ج۱، ص۳۶۰.    
۴۵. مفتاح الکرامة، ج۷، ص۴۶-۴۷.
۴۶. مسالک الافهام، ج۱، ص۳۶۰.    
۴۷. مفتاح الکرامة، ج۷، ص۴۶-۴۷.
۴۸. شرح تبصرة المتعلمین، ج۴، ص۴۱۶.
۴۹. خویی، منهاج االصالحین، ج۱، ص۳۷۹.
۵۰. تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۱۲۳.
۵۱. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۵۴.    
۵۲. جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۵۴.    
۵۳. المبسوط، ج۲، ص۳۱.    
۵۴. کتاب السرائر، ج۳، ص۴۸۵.    
۵۵. الجامع للشرائع، ص۲۴۰.    
۵۶. منتهی المطلب، ج۱۴، ص۱۹۵.
۵۷. الافهام، ج۱۴، ص۴۸۲-۴۸۳.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم‌السلام، ج۵، ص۶۰۹، برگرفته از مقاله «حکم غنیمت».    



جعبه ابزار