• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زندگانی پیامبر بعد از هجرت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



زندگانی پیامبر بعد از هجرت، در سالهای مختلف دارای برنامه های خاصی بوده است. مانند عقد اخوت، بیعت برادری میان مهاجرین و انصار، تغییر قبله مسلمانان از «بیت‌المقدس» به سوی کعبه، فرستادن نامه به پادشاهان بزرگ جهان.



پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از نه روز، نیمروز دوشنبه ۱۲ «ربیع‌الاول» به قبا رسید و بعضی روز پنج‌شنبه هشتم ربیع‌الاول را صحیح می‌دانند. علی (علیه‌السّلام) سه روز بعد، پس از برگرداندن امانات به مردم، با زنان و دختر رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روانه مدینه شد و پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در روز جمعه با گروهی از «بنی‌النجار» و هشتاد خانوار از قبیله‌ی «بنی‌سالم بن عوف» که اسلام آورده بودند
[۳] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۹۲۶.
نخستین «نماز‌جمعه» را در مدینه بر پا نمودند و در زمینی که از دو کودک یتیم خریداری کرد بنای اولیه مسجد فعلی را ساخت.


پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در ماه‌های نخستین ورود به مدینه برای سامان‌دهی به اوضاع اجتماعی مدینه که شامل اوس و خزرج و یهودیان بود، قانونی تدوین کرد که حقوق این دسته‌ها و هم‌پیمانان آنان معین شده و به امضاء رسید.
[۴] حمیدالله، محمد، نامه‌ها و پیمان‌های سیاسی حضرت محمد و اسناد صدر اسلام، ترجمه سید محمد حسینی، تهران، انتشارات سروش، ۱۳۷۴، ص۱۰۲- ۱۰۱.

عقد اخوت، بیعت برادری میان مهاجرین و انصار، به منظور جلوگیری از بروز تعصبات و تخاصم میان مسلمانان و برقراری وحدت اعتقادی میان آنان بود که بر اساس آن هر دو مسلمان تعهداتی در قبال یکدیگر بر عهده می‌گرفتند.


در ماه رجب یا شعبان
[۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۹۴۱.
سال دوم هجری هنگامی که یهود، دشمنی خود را با اسلام آشکار کرده بود به فرمان خداوند قبله مسلمانان از «بیت‌المقدس» به سوی کعبه تغییر یافت.
از نخستین سال هجرت تا نبرد «بدر» درگیری‌هایی نه‌چندان جدی میان مسلمانان و مشرکان مکه در قالب غزوات و سرایا رخ داد. از جمله غزوه «ابواء» یا «ودان» در صفر سال دوم هجری و نیز غزوه «بواط» در ربیع‌الاول سال دوم،
[۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۹۳۵.
غزوه «ذات‌العشیره»
[۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۹۳۷.
و سریه "عبدالله بن حجش".
[۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۹۴۰- ۹۳۸.

در ذی‌حجه سال دوم
[۹] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۴۷.
هجرت "ابوسفیان" با دویست سوار روانه مدینه شد و پس از کشتن مردی از انصار و سوزاندن چند نخلستان از مقابل سپاه اسلام گریخت. مشرکان چون در این گریز برای سبک کردن بار خود و سرگرم کردن تعقیب‌کنندگان کیسه‌های آرد را می‌افکندند «سویق» نام گرفت.


مسلمانان بر سر راه کاروان بزرگ تجاری قریش که شامل هزار شتر و پنجاه هزار دینار مال‌التجاره بود کمین کردند. این سرمایه از فروش اموال مهاجرین بود. ابوسفیان رئیس کاروان مکیان، در راه بازگشت از شام خطر را احساس کرده و مسیرش را تغییر داد
[۱۲] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۱، ص۴۰.
و مکیان را از جریان باخبر ساخت."ابوجهل" با سپاهی نهصد نفری
[۱۳] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۲، ص۲۲.
به نبرد با مسلمانان که تعداد آنان سیصد و سیزده یا سیصد و چهارده تن بود برخاست. در این نبرد هفتاد تن از مهتر و مهترزادگان قریش کشته و همین تعداد اسیر گردیدند. از مسلمانان نیز چهارده تن شهید گشت.
[۱۶] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۲، ص۱۷.
نبرد «بدر» در هفدهم رمضان سال دوم هجرت به وقوع پیوست.
یهودیان «بنی‌قنیقاع» از هم‌پیمانان خزرج در مدینه بود که با بدویان و قریش بر ضد مسلمانان برای تحرکات نظامی هم پیمان شدند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از اطلاع ۱۵ روز آنان را محاصره کرد و سرانجام با میانجی‌گری "عبدالله بن ابی"، هم‌پیمان بنی‌قنیقاع دستور کوچ آنان از مدینه به اذرعات شام داده شد. این غزوه از نیمه ماه شوال آغاز و آخر ماه شوال به پایان رسید.
[۱۹] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۵۲- ۵۱.

غزوه "ذی‌امر" در دوازدهم ربیع‌الاول و "غزوه بحران" در ششم جمادی‌الاول سال سوم هجرت قبل از غزوه احد برای سرکوب تحرکات بدویان حجاز صورت گرفت.
قریش پس یک سال تلاش در اواخر رمضان سال سوم سپاهی شامل سه هزار مرد جنگی به سوی مدینه گسیل داشت.
[۲۲] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۲۰۷.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از اطلاع از طریق عمویش، "عباس
[۲۳] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۲۰۴.
و مشورت با مسلمانان به جنگ در بیرون از مدینه تصمیم گرفت.
[۲۴] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۲۰۹.

نبرد در روز شنبه هفتم شوال با حمله قریش آغاز شد و در حالی که سپاه اسلام در آستانه پیروزی بود گروهی که نگهبان دره‌ها بودند به شوق غنایم مکان خود را ترک کردند و تنها مقاومت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و علی (علیه‌السّلام) و عده‌ای از یاران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) موجب بازگشت فراریان به صحنه نبرد شدند. هفتاد تن از انصار و چهار تن از مهاجران در این جنگ به شهادت رسیدند.


در ماه صفر گروهی از طایفه «عضل و قاره» نزد پیغمبر آمدند تا کسانی را برای آموزش احکام دین نزد آنها بفرستد. آنان چون به «رجیع» (آبی از بنی‌هذیل در حجاز) رسیدند به ۶ تن از اصحاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که همراهشان بود حمله و ۴ تن را کشتند و دو تن را به مشرکان مکه سپردند که به انتقام کشتگان بدر به قتل رساندند.
[۲۷] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۱۹۲- ۱۷۸

در همین ماه پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چهل و به روایتی هفتاد صحابی برای ارشاد قبیله «بنی‌عامر» به تقاضای رئیس قبیله فرستاد. در «بئر معونه» "عامر بن الطفیل" با عده‌ای از «بنی‌سلیم» بر سر آنها ریخته و همه را کشت و تنها "عمرو بن امیه ضمری" را داغ بر پیشانی نهاده
[۲۸] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۱۹۳.
و رها کرد. وی دو تن از «بنی‌عامر» را یافته و کشت و به مدینه بازگشت. این دو حادثه بیانگر ارتباط میان قریش و قبایل بدوی است.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای کمک از «بنی‌نضیر» در پرداخت خونبهای دو تن از «بنی‌عامر» که به دست "عمرو بن امیه" کشته شده بودند رفت. یهودیان چون پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را با کمی از یارانش در دسترس دیدند تصمیم گرفتند از پشت‌بام، سنگی بر سر پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پرتاب کنند. جبرئیل به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اطلاع داد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بنی‌نضیر را به کوچ از مدینه فرمان داد. اما آنان به تحریک "عبدالله بن ابی" و یکی از بزرگان بنی‌نضیر، "حیی بن اخطب"، آماده جنگ شدند و پانزده روز در محاصره پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ماندند و سرانجام تسلیم و به «اذرعات» شام تبعید شدند و املاک آنان میان مهاجرین قسمت شد.
[۳۱] بیهقی، ابی بکر احمدبن الحسین، دلائل النبوه و معرفه احوال صاحب الشریعه، تحقیق الدکتور عبدالمعطی قلمجی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۵، ج۲، ص۹۷.
در این غزوه حکم تحریم «خمر» نازل شد.
در این سال همچنین وقایع ذیل به وقوع پیوست:
۱- ولادت حسین بن علی (علیه‌السّلام)
[۳۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۱۰۵۸.
۲- وفات فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) مادر علی بن ابیطالب (علیه‌السّلام)
[۳۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۱۰۵۸.
۳- ازدواج پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با‌ ام‌سلمه ۴- آموختن کتابت زیدبن ثابت به دستور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم).
[۳۷] بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ترجمه و مقدمه دکتر محمد توکل، تهران، نشر نقره، ۱۳۶۷، ص۴۸۰ به بعد.



«دومةالجندل» بار انداز کاروانها و بر سر راه بازرگانی خلیج فارس و دریای سرخ بود. عده‌ای از بدویان در این ناحیه ضمن غارت کاروانها، در‌ اندیشه حمله به مدینه بودند.
[۳۸] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۱، ص۱۰۲.
بدویان پیش از ورود مسلمانان از صحنه گریختند و مسلمانان بدون درگیری بازگشتند.
[۳۹] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۲، ص۴۴.

علی‌رغم تلاش‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای کاهش نزاع میان مکیان و اهل مدینه، سرانجام تحریکات بزرگان یهود به ویژه بنی‌نضیر کارگر افتاد
[۴۰] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۲، ص۴۴۱ .
و بدویان «بنی‌غطفان» و «بنی‌سلیم» با قریش متحد شدند به شرط آن که محصول یک سال خرمای مدینه را به آنان بپردازند.
شرکت «بنی‌قریظه» و «یهود» خیبر در این غزوه حاکی از هماهنگی قبلی میان این گروه‌هاست. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از اطلاع از حرکت سپاهی ده هزار نفری از طریق پیک «خزاعه»
[۴۳] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۲، ص۴۴۴.
برای نبرد آماده شدند.
مسلمانان به پیشنهاد "سلمان فارسی" خندقی به طول پنج و نیم کیلومتر و عرض ده متر و عمق پنج متر در مدت ۶ روز کندند.
[۴۵] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۲، ص۶۷.

سپس پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سپاهی چهار هزار نفری را در دامنه کوه «سلع» (که تنها محل قابل نفوذ دشمن بود) متمرکز کرد. دو سپاه با یکدیگر رو در رو شدند. چند تن از شجاعان با عده‌ای از یک نقطه ضعیف خندق گذشتند.
[۴۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۲، ص۲۳۹.
علی (علیه‌السّلام) "عمرو بن عبدود" را کشت و دیگران را پراکند.
[۴۷] محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۳۱۶.
روز بعد کفار یکپارچه بر مسلمانان تاختند اما با چالاکی تیراندازان حمله دفع شد.
توقف نسبتاً طولانی احزاب در آن سوی خندق پانزده یا بیست روز، نشان از امید مشرکین به گشودن مدینه بود که با کشته شدن عمرو بن عبدود و ناکامی شجاعان قریش در مقابله با علی (علیه‌السّلام) و وزش بادهای تند و طوفان شن و سرمای شدید، رخنه "نعیم بن مسعود" (از مسلمانان) در میان قریش و بنی‌قریظه و برهم زدن اتحاد آنان، گرایش «بنی‌غطفان» به سازش با مسلمین، مشرکان را ناچار به بازگشت کرد و توطئه احزاب در بیست و چهارم ذیقعده سال پنجم خاتمه یافت.
[۵۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۲، ص۲۴۴.

پس از جنگ احزاب، در بیست و سوم
[۵۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۲، ص۴۹۶.
ذی‌القعده سال پنجم، به فرمان خداوند،
[۵۲] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۲۴۴.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با سه هزار نفر
[۵۳] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۱، ص۴۱۲.
به سوی بنی‌قریظه رفت و به دلیل پیمان‌شکنی و همکاری با مشرکان قریش، بیست و پنج روز آنان را محاصره کرد. سرانجام یهود بنی‌قریظه با پذیرش حکمیت «سعد بن معاذ» "رئیس قبیله اوس" تسلیم شدند. رای سعد بر اعدام مردان یهود و تقسیم اموال آنها
[۵۴] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۱، ص۳۹۴.
قرار گرفت.


بدویان «بنی‌مصطلق» از قبیله «خزاعه» که از طریق دامداری، زراعت و تجارت زندگی می‌کردند و در جنگ احد، هم‌پیمان قریش بودند در شعبان سال ششم
[۵۵] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۳۰۳.
به رهبری "حارث بن ابی ضرار" در آبگاه «مریسیع» گرد آمدند تا به مدینه حمله کنند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با آنان جنگید و پس از کشنه شدن ده نفر از آنان، همگی متفرق و شکست خوردند.
در بازگشت از غزوه بنی‌مصطلق، سپاهیان برای استراحت مدتی توقف کردند و هنگامی که به سوی مدینه حرکت کردند یکی از همسران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که برای یافتن گردنبند گمشده‌اش، از سپاه عقب مانده بود، پس از مدتی تاخیر همراه "صفوان بن معطل سلمی" که او نیز از سپاه عقب مانده بود، به سپاه رسیدند. منافقان بر آن زن
[۵۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۳۲۰- ۳۰۹.
که یا "عایشه" و یا "ماریه قبطیه"
[۵۸] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۱، ص۴۱۲.
مادر ابراهیم بوده است، دروغ و افترا بستند که این عمل از سوی خداوند مورد نکوهش قرار گرفت.
در ذیقعده سال ششم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) همراه چهار‌صد تن
[۶۰] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۳۲۲.
و یا هزار و ششصد تن از مشتاقان کعبه، به سوی مکه حرکت کردند و پس از اطلاع از موضع‌گیری قریش،
[۶۲] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۲، ص۵۷۹.
از مسیری دیگر عبور کرده و در منطقه حدیبیه فرود آمدند. قریش پس از آگاهی از قصد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که پیام صلح و دوستی داشت و ارسال پیک‌های مکرر نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)،
[۶۳] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۲، ص۲۷۵.
سرانجام مذاکرات طرفین به انعقاد قراردادی
[۶۴] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۲۴.
انجامید که نه تنها باعث به رسمیت شناخته شدن اسلام بلکه مقدمه‌ای برای فتح مکه آغاز تبلیغ اسلام در خارج از شبه جزیره‌ی عربستان شد.


پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به پادشاهان بزرگ جهان، در هفتم محرم سال هفتم هجری
[۶۵] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۲۴.
نامه نوشت و به مکان‌های مورد نظر ارسال شد.
[۶۶] الحلبی الشافعی، علی بن برهان الدین ، السيرة الحلبية، ج۳، ص۲۷۱.
[۶۷] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۱، ص۲۹۰.
[۶۸] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۱، ص۲۶۰.
[۶۹] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۱، ص۲۵۸.

خیبر ناحیه‌ای یهودی‌نشین با ده قلعه مستحکم و نخلستانها و گله‌ها و اموال بسیار در هشت منزلی مدینه و از مهم‌ترین پایگاه‌های مخالفان حکومت مدینه بودند. علاوه بر آن خیبریان با بنی‌غطفان، دشمن مسلمانان، متحد شده بود. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از چند روز محاصره آنان و فتح دژها، با آنان پیمان بست بر سر زراعت خود باشند و نیمی از محصول را به مدینه بفرستند.
[۷۱] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۳۲۲.



در جمادی‌الاول سال هشتم پانزده نفر به سرپرستی "کعب بن عمیر غفاری" که همگی مبلغ اسلام بودند در منطقه "ذات اطلاح" قتل عام شدند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) طی فرمان جهاد، سپاهی ده‌هزار نفری به فرماندهی "جعفر بن ابی طالب"، "زید بن حارثه" و "عبدالله بن رواحه" به سوی شامات ارسال کرد. سپاهیان اسلام پس از کشته شدن سه فرمانده مذکور، با تاکتیک جنگی ماهرانه "خالد بن ولید" عقب‌نشینی و به مدینه بازگشتند.
مقدمه فتح مکه هنگام یاری رساندن عده‌ای از قریش به «بنی‌بکر» در حمله به «خزاعه» که هم‌پیمان مسلمانان بود فراهم شد و حدود بیست و چند تن از خزاعه را کشتند.
خزاعیان از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یاری طلبیدند. مکیان بیمناک، ابوسفیان را برای اظهار وفاداری به پیمان نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرستادند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را نپذیرفت. و بدون دادن هیچ اطلاعی از مقصد نهایی با سپاه ده‌هزار نفری، در دهم رمضان
[۷۳] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۳۱.
سال هشتم به سوی مکه حرکت کرد. ابوسفیان و "حکیم بن حزام" و "بدیل بن ورقاء خزاعی" در شب فتح مکه برای شفاعت به اردوگاه مسلمین نزدیک شدند و دریافتند سپاه قریش توانایی تحمل چنین سپاهی را ندارد. از این رو آنان با واسطه‌گری "عباس" نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رفتند.
[۷۴] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۲، ص۸۱۵.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نه تنها از او درگذشت بلکه اعلام کرد هر کس به خانه ابوسفیان، یا «مسجدالحرام» درآید یا در خانه خویش بماند در امان خواهد بود.
[۷۵] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۴۶.
با وجود عفو عمومی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گروهی از قریش سلاح پوشیده و با خالد بن ولید به مبارزه برخاستند. پس از آن که ۲۴ تن از قریش و ۴ تن از قبیله «بنی‌هذیل» کشته شد بقیه گریختند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وارد کعبه شد، علی (علیه‌السّلام) از شانه‌های حضرت بالا رفته و بتان را از کعبه زدود و به زیر افکند.
[۷۶] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۵۲- ۵۱.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای براندازی بت‌پرستی در میان قبایل کوچک، خالد بن ولید را برای تبلیغ به سوی «بنی‌جذیمه» فرستاد. خالد با۳۵۰ تن نزد آنان رفت. آنان با اطلاع از سابقه پیمان‌شکنی خالد،
[۷۷] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۷۴.
به ناچار سلاح بر زمین نهاده، اسلام آورده، نماز خواندند و خفتند.
[۷۸] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۱، ص۴۲۲.
خالد بر آنان تاخت و عده‌ای از مردانشان را کشت. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به شدت‌ اندوهگین شده و در جمع مسلمانان از رفتار خالد برائت جست
[۷۹] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۷۲- ۷۱.
و علی (علیه‌السّلام) را برای پرداخت خون‌بهاء مقتولین و دلجویی از بنی‌جذیمه نزد آنان فرستاد.
[۸۰] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۷۳- ۷۲.

قبیله جنگجوی «هوازن»، بلافاصله پس از فتح مکه عازم حمله به مسلمانان شدند و برای جلوگیری از فرار مردان تمام اموال و زنان هر عشیره را نیز با خود به «اوطاس» بردند.
[۸۱] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۸۰.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در دهم شوال
[۸۲] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۳، ص۸۸۸.
سال هشتم با ۱۲ هزار تن وارد دره‌های بنی‌هوازن شد. در حالی‌که بنی‌هوازن بر بالای سر آنها کمین کرده بودند و در هجومی ناگهانی مسلمانان را پراکندند. علی (علیه‌السّلام)، عباس، "ابوسفیان بن حارث" و چهار زن دیگر شجاعانه به دفاع از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شتافتند. سرانجام سپاهیان با دیدن این صحنه و فریادهای عباس، به تدریج به میدان بازگشتند بر بنی‌هوازن تاختند و ۶ هزار تن اسیر گرفتند،
[۸۳] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۱۳۱.
بقیه نیز به طائف، نخله و اوطاس گریختند.
«طائف» عمده‌ترین مرکز مقاومت مشرکین بود. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) طی سریه‌هایی چون سریه "ابوعامر اشعری" و...امکان فراخوانی نیرو را از آنان گرفت و پس از تسخیر دژ "مالک بن عوف"، دژهای ثقیف را۲۰ روز محاصره کرد و چون امکان گشودن دژ میسر نشد، وارد «جعرانه» شد، که اسرای بنی‌هوازن در آنجا بودند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سرانجام آنان را آزاد کرد
[۸۴] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۱۳۲.
و پس از انجام عمره، در اواخر ذیقعده، "عتاب بن اسید" را به امارت مکه معین کرده
[۸۵] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۱۴۳.
به مدینه بازگشتند.


در ماه رجب سال نهم هجری گزارش رسید سپاهی چهل‌هزار نفره از رومیان در نوار مرزی شام همراه قبایل مرزنشین تا ناحیه «بلقا» پیشروی کردند.
[۸۶] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۳، ص۹۹۰.
«هرقل» قیصر روم خود تا ناحیه «حمص» پیش آمد.
[۸۷] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۳، ص۹۹۰.
به دلیل رخنه منافقین در میان مسلمانان و فصل برداشت میوه و گرمی هوا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با تلاش فراوان ده‌هزار سواره و ده‌هزار نیروی پیاده را روانه «تبوک» کرد. (تبوک دژ بلند و مستحکمی درکشور سوریه، حد فاصل راه حجر و شام بود که از مستعمرات روم شرقی محسوب می‌شد.)
علی (علیه‌السّلام) را بر مدینه گمارد.
[۸۸] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۲، ص۵۲۰.
سپاه اسلام بیست روز و یا ده روز در تبوک ماند اما چون یقین کردند گزارش بی‌اساس بوده به مدینه بازگشتند.
با فتح مکه قبایل کوچک و بزرگ، گروه گروه، نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شرفیاب شده و اسلام آوردند. به همین دلیل این سال «عام‌الوفود» نامگذاری شد
"ابراهیم" در ذیحجه سال هشتم از "ماریه قبطیه" متولد شد و در حالی‌که یک سال و ده ماه داشت درگذشت. روز مرگ او مصادف با خورشید گرفتگی بود که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، گمان ساده‌لوحان که خورشید در سوگ او تاریک شده را انکار کرد و آنان را نماز آیات آموخت.
[۸۹] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۱، ص۴۵۶.

«مسجد ضرار» که توسط "ابوعامر" سر دسته منافقان در نزدیکی قبا ساخته شد تا محل دسته‌بندی‌های سیاسی و نفاق میان مسلمانان باشد. با نزول وحی، توسط پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تخریب و مدتی زباله‌دانی شد.
[۹۰] ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۲، ص۵۳۰.



پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مکاتبات خویش "ابوحارثه" اسقف بزرگ نجران (نجران از مناطق آباد در نقطه مرزی حجاز و یمن) را به اسلام دعوت کرد. شصت تن از دانشمندان نجران همراه سه پیشوای بزرگ، مامور بررسی این دعوت در محضر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شدند و سرانجام مباهله را پیشنهاد کردند.
[۹۱] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲۱، ۳۲.

زمان مباهله، نجرانیان عزیزترین خویشان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را بی‌پیرایه در کنار او یافتند. چهره‌های نورانی آنان باعث شد هیات نجرانی از مباهله خودداری کرده و هر سال جزیه پرداخت کنند.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در بیست و ششم ذیقعده سال دهم هجری پس از گذاردن آخرین حج در منطقه‌ای به نام"نمره[به فتح نون و میم]" خطاب به مردم فرمود: «ای مردم، خونها و اموال و نوامیس شما بر یکدیگر تا روزی که خدا را ملاقات کنید مانند این ماه، محترم و هر نوع تجاوز به آن حرام است.»
[۹۲] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۱، ص۵۰۵- ۵۰۳.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در راه بازگشت از حج در غدیرخم (نام مکانی که حاجیان از آن نقطه هر یک به سوی دیار خویش پراکنده می‌شدند.) بار دیگر خطبه خواند و در حضور مسلمانان دست علی (علیه‌السّلام) را برگرفت و به عنوان جانشین پس از خویش برگزید.
ایشان در آخرین روزهای حیات دستور ارسال لشکری به سوی شام داد و تمامی مسلمانان، جز علی (علیه‌السّلام) موظف به شرکت در آن شدند. بهانه‌جویان به قلت سن "اسامه" اعتراض کردند.
[۹۴] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۲، ص۱۲۰.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از گفتگو با آنان دستور حرکت داد
[۹۵] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۲، ص۹۰.
و حتی متخلفین را نفرین کرد.
[۹۶] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر دار احیاء الکتب العربی، ۱۳۸۵هـ، ج۲، ص۲۰.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از آنچه در مدینه می‌گذشت سخت آزرده خاطر بود؛ لذا دستور داد تا لوح و قلمی حاضر کنند تا نه غدیر فراموش شود و نه میان انصار و مهاجر آتش دو دستگی برافروزد اما متهم به هذیان‌گویی شد.
[۹۷] الحلبی الشافعی، علی بن برهان الدین، السيرة الحلبية، ج۳، ص۳۴۴.
لاجرم لب فرو بست و دنیا را وداع گفت و به دیدار یار شتافت.


۱. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۲، ص۳۴۱.    
۲. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۲، ص۴۱.    
۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۹۲۶.
۴. حمیدالله، محمد، نامه‌ها و پیمان‌های سیاسی حضرت محمد و اسناد صدر اسلام، ترجمه سید محمد حسینی، تهران، انتشارات سروش، ۱۳۷۴، ص۱۰۲- ۱۰۱.
۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۹۴۱.
۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۹۳۵.
۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۹۳۷.
۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۹۴۰- ۹۳۸.
۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۴۷.
۱۰. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۱، ص۱۸۱.    
۱۱. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۱، ص۱۸۱.    
۱۲. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۱، ص۴۰.
۱۳. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۲، ص۲۲.
۱۴. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵ه.ق، ج۲، ص۱۴.    
۱۵. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵ه.ق، ج۲، ص۱۶.    
۱۶. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۲، ص۱۷.
۱۷. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵ه.ق، ج۲، ص۱۵.    
۱۸. ابن اثیر، عزالدین علی، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، بی تا، ج۲، ص۱۳۷-۱۳۸.    
۱۹. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۵۲- ۵۱.
۲۰. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۲، ص۵۶۰.    
۲۱. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۲، ص۵۶۰.    
۲۲. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۲۰۷.
۲۳. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۲۰۴.
۲۴. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۲۰۹.
۲۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۱-۱۲۱.    
۲۶. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۱، ص۳۴۶.    
۲۷. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۱۹۲- ۱۷۸
۲۸. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۱۹۳.
۲۹. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۱، ص۳۶۴.    
۳۰. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۱، ص۳۶۶.    
۳۱. بیهقی، ابی بکر احمدبن الحسین، دلائل النبوه و معرفه احوال صاحب الشریعه، تحقیق الدکتور عبدالمعطی قلمجی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۵، ج۲، ص۹۷.
۳۲. نحل/سوره۱۶، آیه۶۷.    
۳۳. بقره/سوره۲، آیه۲۱۹.    
۳۴. نساء/سوره۴، آیه۴۳.    
۳۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۱۰۵۸.
۳۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۱۰۵۸.
۳۷. بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ترجمه و مقدمه دکتر محمد توکل، تهران، نشر نقره، ۱۳۶۷، ص۴۸۰ به بعد.
۳۸. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۱، ص۱۰۲.
۳۹. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۲، ص۴۴.
۴۰. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۲، ص۴۴۱ .
۴۱. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۲، ص۴۴۳.    
۴۲. سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵ه.ق، ج۲، ص۵۱.    
۴۳. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۲، ص۴۴۴.
۴۴. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵ه.ق، ج۲، ص۵۱.    
۴۵. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۲، ص۶۷.
۴۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۲، ص۲۳۹.
۴۷. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۳۱۶.
۴۸. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۲، ص۴۹۱.    
۴۹. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۲، ص۴۸۰.    
۵۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۲، ص۲۴۴.
۵۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۲، ص۴۹۶.
۵۲. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۲۴۴.
۵۳. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۱، ص۴۱۲.
۵۴. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۱، ص۳۹۴.
۵۵. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۳۰۳.
۵۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸ه، ج۲، ص۶۰۴.    
۵۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۳، ص۳۲۰- ۳۰۹.
۵۸. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۱، ص۴۱۲.
۵۹. نور/سوره۲۴، آیه۱۶- ۱۱.    
۶۰. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۳۲۲.
۶۱. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵ه.ق، ج۲، ص۹۵.    
۶۲. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۲، ص۵۷۹.
۶۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۷۸هـ، ج۲، ص۲۷۵.
۶۴. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۲۴.
۶۵. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۲۴.
۶۶. الحلبی الشافعی، علی بن برهان الدین ، السيرة الحلبية، ج۳، ص۲۷۱.
۶۷. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۱، ص۲۹۰.
۶۸. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۱، ص۲۶۰.
۶۹. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۱، ص۲۵۸.
۷۰. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت، دارالکتب العربیه، بی تا، ج۲، ص۴۰۹.    
۷۱. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۳، ص۳۲۲.
۷۲. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۲، ص۷۹۲.    
۷۳. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۳۱.
۷۴. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۲، ص۸۱۵.
۷۵. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۴۶.
۷۶. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۵۲- ۵۱.
۷۷. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۷۴.
۷۸. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۱، ص۴۲۲.
۷۹. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۷۲- ۷۱.
۸۰. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۷۳- ۷۲.
۸۱. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۸۰.
۸۲. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۳، ص۸۸۸.
۸۳. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۱۳۱.
۸۴. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۱۳۲.
۸۵. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۴، ص۱۴۳.
۸۶. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۳، ص۹۹۰.
۸۷. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی تا، ج۳، ص۹۹۰.
۸۸. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۲، ص۵۲۰.
۸۹. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۱، ص۴۵۶.
۹۰. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۵، ج۲، ص۵۳۰.
۹۱. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲۱، ۳۲.
۹۲. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۷، ج۱، ص۵۰۵- ۵۰۳.
۹۳. عبدالحسین امینی، الغدیر، ترجمه سید‌هادی سینا و دیگران، تهران، انتشارات غدیر، بی تا، ج۱، ص۶۱- ۱۴.    
۹۴. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۲، ص۱۲۰.
۹۵. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت للطباعه والنشر، ۱۴۰۵هـ.ق، ج۲، ص۹۰.
۹۶. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر دار احیاء الکتب العربی، ۱۳۸۵هـ، ج۲، ص۲۰.
۹۷. الحلبی الشافعی، علی بن برهان الدین، السيرة الحلبية، ج۳، ص۳۴۴.



سایت پژوهه، برگرفه از مقاله «زندگانی پیامبر بعد از هجرت»، تاریخ بازیابی۹۵/۹/۱۷.    



جعبه ابزار